میانه
انحراف معیار
میانگین
۳۹۲
۴
۱۶
۴
۲۰
۲۰
۱۷
۵۶/۲
۹۴/۱۶
آگاهی از رفتار سلامتی
نمرهی کل مقیاس وضعیت آگاهی از رفتار سلامتی با توجه به تعداد گویه ها (۴ گویه) و نمرات گزینه های پاسخی به لحاظ تئوریکی ۴ تا ۲۰ است. میانگین نمرهی به دست آمده برای زنان واقع در سنین باروری در شهر شیراز، ۹۴/۱۶ به دست آمده است. این رقم بیانگر آنست که آگاهی از رفتار سلامتی در بین زنان مذکور در سطح متوسط بالایی است. همچنین بیشترین درصد پاسخگویان (نزدیک به ۸/۱۶ درصد)، از مقیاس مذکور نمرهی ۲۰ را کسب کرده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۲- آمار استنباطی
آزمونهای آماری مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دستآمده از یک گروه کوچک (نمونه) و تعمیم آن به جامعه مورد نظر با توجه به مقیاس اندازهگیری متغیرها، به دو گروه “پارامتریک” و ” ناپارامتریک ” تقسیم میشوند. آزمونهای پارامتریک، به تجزیه و تحلیل اطلاعات در سطح مقیاس فاصلهای و نسبی میپردازند. درحالی که آزمونهای ناپارامتریک، اطلاعات را در سطح مقیاس اسمی و رتبهای تجزیه و تحلیل می کنند.
۵-۲-۱- بررسی فرضیات
جهت آزمون فرضیههائی که متغیر مستقل آنها در سطح سنجش اسمی یا ترتیبی قرار دارند، از آزمون T برای مقایسه دو میانگین و از آزمون F برای مقایسه بیش از دو میانگین استفاده شده است. تحلیل واریانس یک روش آماری است که به منظور بررسی تفاوت بین میانگینهای متغیرهای اسمی و رتبهای و یا تفاوت بین میانگینهای دو یا چند نمونه آماری به کار میرود که طی آن اثر یک متغیر مستقل (اسمی یا ترتیبی) بر روی متغیر وابسته (فاصلهای) مورد بررسی قرار میگیرد و به منظور آزمون فرضیه های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در این روش آماری، آزمون T و F بیانگر تفاوت بین میانگینها میباشد. همچنین برای آزمون فرضیههایی که متغیرهای مستقل آنها در سطح سنجش فاصلهای قرار میگیرد از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در نهایت از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام و تحلیل مسیر جهت آزمون مدل تحقیق استفاده شد.
همانگونه که جدول ۵-۲-۱ نشان میدهد با توجه به سطح معناداری (۷۲/۰ = sig)، رابطه میان سن زنان و سبک زندگی سلامت محور معنیدار نیست. هر چند این عدم معناداری رابطه در ارتباط متغیر مستقل سن با نمرهی برخی از ابعاد سبک زندگی سلامت محور مانند (مدیریت استرس و فعالیت فیزیکی) نیز صدق می کند. البته رابطه آماری معناداری بین سن با سایر ابعاد متغیروابسته (مسئولیت سلامتی، روابط اجتماعی، رشد روحی و تغذیه) وجود دارد. در این میان میتوان گفت با توجه به ضریب همبستگی پیرسون ( r ) رابطه منفی بین سن و ابعاد مسئولیت سلامتی، روابط اجتماعی و رشد روحی و خود شکوفایی وجود دارد. ضرایب همبستگی به ترتیب برای بعد مسئولیت سلامتی (۱۲۲/- = r)، بعد روابط اجتماعی (۱۳۶/- = r) و بعد رشد روحی (۱۳۶/- =r) میباشد. نتایج نشان میدهد با افزایش سن زنان، از میزان روابط اجتماعی، به کارگیری روشهای کاهش استرس و مدیریت آن و مسئولیت در قبال رفتارهای سلامتی توسط زنان کاسته می شود.
جدول ۵-۲-۱ نتایج ضریب همبستگی سن پاسخگو و سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن
ابعاد مختلف سبک زندگی سلامت محور
مقیاس کلی سبک زندگی سلامت محور
سن
فعالیت فیزیکی
تغذیه
رشد روحی
روابط اجتماعی
مسئولیت سلامتی
مدیریت استرس
۰۹۳/۰
۱۳۳/۰
۱۳۱/-
۱۳۶/-
۱۲۲/-
۰۱۷/-
۰۱۸/-
فردوسی با توجه به بدیی که ضحاک کرد و مکافاتی که دید می گوید: نباید جهان را به بد سپرد ، درست است که هم بد و هم نیک روزی از میان می روند و جاویدان نیستند اما بهتر است که نیکی از انسان به یادگار بماند چرا که همه کس و همه چیز فانی و ناپایدار است و گنج و دینار و کاخ بلند هیچ کدام سود و فایده ای برای انسان فانی ندارد ، همانطور که ضحاک با همه ی کاخ بلند و شبستان و ثروتی و قدرتی که داشت از میان رفت و در میان بدی از وی به یادگار ماند . از منظر فردوسی تنها سخن که یادگار می ماند و در این جا به ایما و اشاره به خوانندگان کتاب خود گوشزد می کند که روزی که فردوسی نیز از میان برود سخنش به یادگار می ماند و از حق هم نگذریم فردوسی تا دنیا برقرار است به واسطه ی سخنش زنده است .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فردوسی در ادامه از فریدون می گوید :
فریدون فرخ فرشته نبود به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
فریدون ز کاری که کرد ایزدی نخستین جهان را بشست از بدی
یکی پیشتر بند ضحاک بود که بیدادگر بود و ناپاک بود
دودیگر که گیتی ز نابخردان بپالود و بستد ز دست بدان
سدیگر که کین پدر بازخواست جهان ویـﮊه بر خویشتن کرد راست
ج۱ب۱۰۵۳-۱۰۵۸
اینجا فردوسی به کار بزرگی که فریدون انجام داده اشاره می کند و می گوید فریدون از داد و دهشی که داشت آن مقام و منزلت را کسب کرد و تو هم اگر داد و دهش کنی به مقام فریدون می رسی و فریدون با کاری که کرد هم جهان و جهانیان را از شرّ ضحاک ناپاک آسوده کرد هم کین پدرش را از او گرفت می توان گفت کین پدر خود ضحاک (مرداس) را هم گرفت و کین همه ی کسانی که ضحاک در حق آن ها ظلم کرده باز ستاند .
فردوسی در ادامه در بی اعتباری دنیا داد سخن می دهد که :
جهانا! چه بد مهر و بد گوهری که پرورده ی خویش را بشکری!
نگه کن کجا آفریدون گرد که از تخم ضحاک شاهی ببرد
ببد در جهان پنجصد سال شاه به آخر بشد ؛ ماند از او جایگاه
جهانِ جهان دیگری را سپرد بجز نیکنامی ز گیتی نبرد
چنینیم یکسر همه که و مه تو خواهی شبان باش ، خواهی رمه
ج۱ب۱۰۵۹-۱۰۶۳
در اینجا فردوسی قدری خواننده ی خود را شگفت زده می کند در ابیاتی که پیش از این رفت فردوسی از پلیدی که ضحاک کرد و از کار نیکی که فریدون کرد سخن راند اما در اینجا به همگان به که و مه به شبان و رمه می گوید که جهان بدمهر و بدگهر است حتی فریدون را از میان می برد ، با وجود این که پنجصد سال در جهان شاه بود . البته فریدون فقط از این جهان نیک نامی را می برد و باز در اینجا یاد سخن عنصر المعالی می افتیم که : « خانه ی ملکان دادگر دیر بماند و قدیمی گردد و خانه ی بیدادگران زود پست شود..» (عنصرالمعالی،۱۳۶۴: ۲۳۳) در کل می توان گفت که فردوسی در اینجا به بی اعتباری دنیا و سرانجام همگان که مرگ است اشاره می کند .
فریدون پانصد سال بر تخت سلطنت می نشیند ، در طول این مدت داد پیش می گیرد و «جشن مهرگان» را بنا می نهد . همین عمر دراز فریدون اندیشه ی بلند فردوسی را دوباره به اندیشه ی ناپایداری و بی اعتباری دنیا می کشاند و در همان اوان داستان فریدون چنین می گوید :
جهان چون بر او بر نماند ای پسر تو نیز آز مپرست و انده مخور
نماند چنین – دان – جهان بر کسی در او شادکامی نبینی بسی
ج۱ب۱۰۷۶-۱۰۷۵
سخن بعدی فردوسی به بهانه توصیف پسران فریدون می باشد :
پسر خود گرامی بود شاه را بویـﮊه که زیبا بود گاه را
ج۱ب۱۱۹۵
فریدون که پنجاه ساله می شود سه فرزند پسر دارد مادر دو پسرش شهرناز و مادر پسر کهتر ارنواز است ، ارنواز و شهرناز دختران جمشید هستند که به هنگام دست یابی ضحاک به کاخ جمشید ، به شبستان او برده شدند . لیکن زمانی که فریدون بر کاخ ضحاک دست می یابد هر دو خواهر را به شبستان خویش می برد . حال فریدون سه پسر دارد و برای پسرانش خواستار سه خواهر از یک مادر و پدر می شود . جندلِ «پاکیزه مغز» در پی این دختران رهسپار کشورهای دیگر می شود تا سرانجام در دیار یمن به خواسته ی خود دست پیدا می کند . سرو شاه یمن سه دختر دارد ، زمانی که جندل از سوی فریدون به سوی او می رود و دختران را خواستگاری می کند ابتدا سرو مخالف این ازدواج است و با وزیران خویش مشورت می کند زیرا نمی خواهد از فرزندانش جدا شود . فردوسی در میانه ی داستان ازدواج پسران فریدون بیت فوق را می سراید .
بعد از آمدن پسران فریدون به یمن و سربلند بیرون آمدن آن سه از آزمایش ها و سنجش های سرو ، ازدواج صورت می گیرد و عروسان به همراه دامادها رهسپار ایران زمین می شوند:
فردوسی بزرگ در اینجا بیتی دارد :
چو فرزند را باشد آیین و فر گرامی به دل بر چه ماده چه نر
ج۱ب۱۲۹۰
این بیت خط بطلانی است بر اندیشه ی کسانی که می پندارند فردوسی فرزند پسر را بر فرزند دختر ترحیج می دهد ، البته این نکته قابل ذکر است که در جایی که در روزگار ما هنوز برخی از این عقاید درباره ی رحجان پسر بر دختر وجود دارد ، در زمان فردوسی انتظار جز این نمی شود داشت که قطعاً در آن زمان پسر بر دختر رحجان دارد و اگر فردوسی سخنی در این موضوع دارد به دلیل عقایدی است که در آن روزگار مرسوم بوده است .
فردوسی در این بیت صریحاً اعلام می دارد که اگر فرزند دارای آیین و فر باشد فرقی نمی کند دختر باشد یا پسر .
روزگاری بر این سان سپری می شود ، فریدون فرزانه پیر می شود و تصمیم می گیرد که جهان را بین فرزندان خود تقسیم کند فردوسی در پی پیر شدن فریدون می گوید :
بر این گونه گردد سراسر سخن شود سست نیرو چو گردد کهن
ج۱ب۱۳۵۶
فریدون جهان را بر پسران بخش می کند و داستان تا کشته شدن ایرج پیش می رود تا جایی که تور با خنجر آبگون سر از تن ایرج جدا می کند . این برادر کشی و بیداد ، حکیم دادجو ، فردوسی نیک اندیش را به سخن وا می دارد و آشکارا بر جهان نهیب می زند که :
جهانا ! بپرودیش در کنار وز آن پس ندادی به جان زینهار
نهانی ندانم تو را دوست کیست بر این آشکارت بباید گریست
تو نیز ای به خیره خرف گشته مرد ز بهر جهان دل پر از داغ و درد
تو شاهان کشی بیگنه خیرخیر از این دو ستمگاره اندازه گیر
ج۱ب۱۵۸۲-۱۵۷۹
فردوسی به دنیا می گوید که تو ایرج بی گناه را در کنار بپروراندی و بعد از آن به او امان ندادی ، و مشخص نیست که چه کسی دوست تو است و بر کار جهان باید آشکارا گریست و اندوه خورد .
امّا بیت های بعدی به گفته ی کزازّی فراگیر هستند و هرکس که خون پادشاهان را می ریزد در بر می گیرند . مصرع آخِر اشاره به سلم و تور دارد که دنیا آن ها را به مکافات عملشان خواهد رساند . امّا این بیت ها می تواند اشاره به محمود غزنوی داشته باشد که به بهانه ی کشور گشایی دست به کشتار می زد و خون شاهان و بزرگان دیگر را می ریخت .
در پی خونریزی بیدادگرانه ی سلم و تور ، که سر برادر را در تابوت زر می گذارند و برای پدر می فرستند ، فریدون و سپاهیان با دیدن سر ایرج می خروشند و ناله سر می نهند . فردوسی نیز همداستان با فریدون که داغدار فرزند برومند خویش است می سراید :
بر این گونه گردد به ما بر سپهر بخواهـد ربـودن چو بنمود چهر
مبر خود به مهـر زمـانه گـمان نه نیـکو بود راستـی در کـمان
چو دشمنش گیری نمایدت مهر وگر دوست خوانی نبینیش چهر
یکی پند گویم تو را من درست : «دل از مهر گیتی ببایدت شست»
ج۱ب۱۶۱۰-۱۶۰۷
فردوسی در اینجا آشکارا می گوید که به خواننده ی کتابش پند می دهد . نیکو نبودن راستی در کمان استعاره ای است از بی مهر بودن زمانه . فردوسی باز هم در مرگ ایرج قهرمان داستانش به بی اعتباری و بی مهر زمانه اشاره می کند .
بعد از کشته شدن ایرج ، از دختر او منوچهر زاده می شود و کین ایرج را از آن «دو ستمکاره» می ستاند، بین سپاهیان منوچهر و سلم و تور نبرد سختی در می گیرد و همه جا چیرگی با منوچهر است . در این میان سلم و تور اندیشه ی شبیخون می کنند . کارآگاهان منوچهر او را از کار شبیخون می آگاهند. منوچهر با گزیدن سپاهش بر سر راه آن ها کمین می نشیند و شبیخون که آغاز می شود از کمینگاه بر می جهند و بر لشکریان دشمن می تازند و آنان را پراکنده می کنند در آن میان تور از دو سوی راه بر خود بسته می بیند . همان گاه منوچهر فرا می رسد و با نیزه یی که بر پشت او می زند ،او را از زین برمی گیرد و بر زمین می افکند ، منوچهر سر بریده ی تور را با نامه یی برای پدر می فرستد . از سوی دیگر سلم که از کشته شدن تور آگاه شده است به اندیشه ی پناه گرفتن در دژ «اَلان» به سوی جیحون می گریزد . سپهدار سپاه منوچهر پهلوانی به نام «قارن» است که به سمت دژ می رود تا سلم را نیز به سزای عملش برساند . قارن زمانی که به پشت دروازه ی دژ الان می رسد به نگهبان دژ می گوید که فرستاده ی تور است و مهر و انگشتری را نیز به او نشان می دهد ، به این ترتیب نگهبان دژ فریب می خورد و در دژ را می گشاید زیرا او آشکار مهر و انگشتری و پیغام تور را دید اما نمی دانست که در نهان چه می گذرد ، فریب خوردن نگهبان دژ اندیشه ی بلند فردوسی را به فکر می برد و لب به سخن می گشاید :
نگر تا سخنگوی دهقان چه گفت که : «راز دل از دیدگان در نهفت!»
مرا و تو را بندگی پیشه باد ابا پیشه مان نیز اندیشه باد
به نیک و به بد هرچه شاید بدن بباید همه داستان ها زدن
ج۱ب۱۹۸۵-۱۹۸۳
فردوسی به انسان نیز که از راز جهان به درستی آگاه نیست ، اندرز می دهد ، حال که ما از راز جهان آگاه نیستیم همان بهتر که بندگی پروردگار را پیشه ی خویش سازیم ، درست مانند نگهبان دژ الان که از راز پس پرده آگاهی نداشت و فریب قارن را خورد ، ممکن است ما نیز فریب بخوریم ، بنابراین بهتر است بندگی پرودگار کنیم .
بدین ترتیب سلم نیز کشته می شود و سر او نیز بر سر نیزه برای فریدون فرستاده می شود ، سپس منوچهر بعد از فرونشاندن گزند همه ی دشمنان به سوی فریدون باز می گردد .
(الف) چروکیدگی
(ب) ترکیدگی
شکل ۱‑۱۱ عیوب ایجاد شده در حین فرایند هیدروفرمینگ[۱]
پیشینه پژوهش
طراحی و تولید قطعات به روش هیدروفرمینگ لوله نیازمند دانستن خواص ماده و چگونگی کنترل فرایند هیدروفرمینگ است. اصنافی [۶] در سال ۱۹۹۹ به صورت تحلیلی به مطالعهی شکلدهی محدب[۱۱] لوله به روش هیدروفرمینگ سرد پرداخت. در این پژوهش محدودیتهای شکلدهی محدب، تأثیر خواص ماده و پارامترهای فرایند بر نتایج شکلدهی به کمک مدل تحلیلی ارائهشده مورد بررسی قرارگرفت. در این پژوهش نشان داده شد که که طول اولیهی لوله تا حد ممکن باید کوچک انتخاب شود.
هوانگ[۱۲] و همکارانش [۴] در سال ۲۰۰۱ تأثیر مسیرهای بارگذاری مختلف، شعاع گوشهی قالب و ضریب اصطکاک را بر توزیع ضخامت دیوارهی لوله سهراهی تولیدشده به روش هیدروفرمینگ سرد را با بهره گرفتن از نرمافزار اجزای محدود DEFORM 3D مورد مطالعه قرار دادند. آنها نشان دادند که کوچکتر شدن شعاع گوشهی قالب و افزایش ضریب اصطکاک سبب ایجاد توزیع ضخامت غیر یکنواخت در لوله میشود.
لی[۱۳] و همکارانش [۷] در سال ۲۰۰۴ قابلیت انجام فرایند هیدروفرمینگ لولههای آلمینیومی ) (AA7075 بین دمای اتاق تا دمای ۳۰۰ درجه را مورد بررسی قرار دادند. بهمنظور انجام فرایند به شکل گرم، یک کویل حرارتی در سیال قرار داده شد که پس از رسیدن سیال به دمای موردنظر، فرایند هیدروفرمینگ انجام میشد. بر اساس نتایج بهدست آمده، قابلیت انجام فرایند هیدروفرمینگ با افزایش دما زیاد میشود.
ایمانینژاد و همکارانش [۸] در سال ۲۰۰۵ شبیهسازی اجزای محدود فرایند هیدروفرمینگ سرد لولهی سهراهی را به کمک نرمافزار LS-DYNA انجام دادند. در این پژوهش، پارامترهای بارگذاری بهینه با هدف یکنواختسازی توزیع ضخامت و رسیدن به حداکثر شکلپذیری بهدست آمد.
کانگا[۱۴] و همکارانش[۹] در سال ۲۰۰۵ تأثیر قطر لوله را بر شکلپذیری آن در فرایند هیدروفرمینگ مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که افزایش ۱۰ درصدی قطر لوله در فرایند هیدروفرمینگ، سبب کاهش یک سومی نرخ نازکشدگی و توزیع ضخامت یکنواختتر لوله میشود.
پلنکاک[۱۵] و همکارانش [۱۰] در سال ۲۰۰۵ یک مدل تحلیلی برای تعیین ضریب اصطکاک بین لوله و قالب در ناحیهی انبساط لوله ارائه کردند. طبق مدل ارائهشده در این پژوهش، ضریب اصطکاک بر اساس خواص مادهی لوله و نیز هندسهی لوله ، قبل و بعد از شکلدهی قابل محاسبه است. مدل تحلیلی آنها نشان داد که افزایش اصطکاک سبب توزیع ضخامت ناهمگن در دیوارهی لوله میشود. همچنین برای ضریب اصطکاک یکسان، در لولههای آلومینیومی، ناهمگنی بیشتری در توزیع ضخامت، نسبت به لولههای فولادی دیده میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
یوان و همکارانش [۱۱] در سال ۲۰۰۶ تأثیر دما را بر خواص مکانیکی لولههای آلومینیومی به صورت تجربی در فرایند هیدروفرمینگ لوله و آزمایش کشش تکمحوری مورد مطالعه قرار دادند. نتایج هر دو آزمایش نشان داد که تغییر طول و شکلپذیری لولهها در دماهای بالا افزایش مییابد.
هوانگ و همکارانش [۱۲] در سال ۲۰۰۷ تأثیر سنبهی متقابل بر هیدروفرمینگ لولهی سهراهی را به صورت تجربی بررسی کردند. آنها در این پژوهش نشان دادند که استفاده از سنبهی متقابل در فرایند هیدروفرمینگ سرد لولههای سهراهی سبب افزایش ارتفاع برآمدگی در محصول سهراهی میشود.
کیم و همکارانش [۱۳] در سال ۲۰۰۷ آزمون شکلدهی محدب را برای لولههای آلیاژ (AA6061) به روشهای تجربی و شبیهسازی اجزای محدود با نرمافزار DEFFORM-2D در دماهای بالا انجام دادند. آنها نشان دادند که توزیع دما در لوله بر شکلپذیری آن در فرایند هیدروفرمینگ لوله تأثیر زیادی ندارد.
یی[۱۶] و همکارانش [۱۴] در سال ۲۰۰۸ یک سیستم گرمایش ترکیبی برای ایجاد توزیع یکنواخت دما روی سطح لوله طراحی کردند. آنها برای گرمایش سریع لوله در این پژوهش از یک سیستم گرمایشی القایی به عنوان اصلیترین منبع گرما استفاده کردند. در سیستم گرمایش القایی از یک کویل فرکانس بالا برای تمرکز انرژی روی لوله در حین فرایند و جلوگیری از اتلاف انرژی استفاده میشود. همچنین، برای ایجاد توزیع یکنواخت دما در جهتهای طولی و شعاعی لوله از یک المنت گرمایشی در داخل لوله استفاده شد. شکل ۱‑۱۲ این سامانه را نشان میدهد. آنها نشان دادند که شکلدهی لوله به روش هیدروفرمینگ با بهره گرفتن از این سیستم گرمایشی افزایش مییابد.
جون[۱۷] و همکارانش [۱۵] در سال ۲۰۱۰ چروکیدگی در فرایند هیدروفرمینگ گرم لولههای منیزیمی را بررسی کردند. در این پژوهش، چروکیدگی لولهی منیزیمیAZ31B تحت مسیرهای بارگذاری و دماهای متفاوت در فرایند هیدروفرمینگ گرم به صورت تجربی مورد بررسی قرار گرفت . آنها نشان دادند که با افزایش تغذیهی محوری، شعاع چروکیدگی افزایش و پهنای آن کاهش مییابد. ولی برای نمونههای چروکیده شده در دما و یا فشار بالا، شعاع و پهنای چروکیدگی افزایش یافتند.
سوسا[۱۸] و همکارانش [۱۶] برای دستیابی به مقادیر بهینهی ابعاد سنبه و قالب، میزان جابجایی سنبه و نیروی ورقگیر در فرایند خمکاری V و U شکل ورق با هدف رسیدن به ابعاد ایدهآل در محصول نهایی از شبیهسازی اجزای محدود فرایند والگوریتم ژنتیک استفاده کردند. آنها همچنین با مقادیر بهینهی بدست آمده از الگوریتم ژنتیک آزمایشی را طراحی کردند. نتایج آزمایش آنها نشان میدهد که محصول بدست آمده به اهداف بهینهسازی نزدیک است.
شکل ۱‑۱۲ سیستم گرمایش ترکیبی [۱۴]
وی[۱۹] و یونگ[۲۰] [۱۷] برای دستیابی به کمیتهای بهینهی فرایند شکلدهی گلگیر خودرو با هدف تولید محصول بدون چروک، پارگی و دارای توزیع ضخامت یکنواخت از الگوریتم ژنتیک استفادهکردند. این محققین با انجام دادن آزمایشی از فرایند شکلدهی گلگیر خودرو با بهره گرفتن از مقادیر بهینهی بدستآمده از الگوریتم ژنتیک نشان دادند که میتوان به جای صرف هزینههای زیاد در روشهای سنتی طراحی فرایند (مانند روش سعی و خطا) به کمک روش الگوریتم ژنتیک، مقادیر بهینهی کمیتهای طراحی فرایند شکلدهی را بدست آورد.
شمسی و همکارانش [۱۸] برای تعیین مسیر فشار بهینهی سیال در فرایند هیدروفرمینگ ورق با هدف تولید قطعات پلهای شکل با هدف تولید محصول بدون عیوب چروکیدگی و پارگی از الگوریتم ژنتیک استفاده کردند.
تحقیقات انجام شده نشان میدهند الگوریتم ژنتیک روشی قابل اطمینان برای بهینهسازی کمیتهای فرآیندهای شکلدهی میباشد.
اهداف و ساختار پایاننامه
همانطور که در بخش قبل دیده شد، در زمینهی فرایند هیدروفرمینگ گرم لوله، پژوهشهای کمی انجام شده است. همچنین، هیدروفرمینگ گرم لولههای سهراهی تاکنون به صورت عددی و تجربی مورد بررسی قرار نگرفته است و کمیتهای مناسب برای تولید لولهی سهراهی بدون عیب، بهدست نیامده است. در این پایاننامه سعی شده است تا به کمک شبیهسازی اجزای محدود، فرایند هیدروفرمینگ گرم لولههای سهراهی مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین، با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک تلاش شده است تا کمیتهای بهینهی بارگذاری فرایند هیدروفرمینگ گرم لولهی سهراهی برای دستیابی به محصول بدون عیب بهدست آیند.
در فصل دوم این پژوهش به بیان مفهوم ریاضی بهینهسازی پرداخته شده است ، همچنین در این فصل به معرفی الگوریتم ژنتیک به عنوان یکی از روشهای بهینهسازی الهام گرفته شده از طبیعت پرداخته شده است. در فصل سوم مراحل و ویژگیهای شبیهسازی اجزای محدود فرایند هیدروفرمینگ گرم لولههای سهراهی و اعتبار سنجی آن که با بهره گرفتن از نتایج آزمایشگاهی انجام شد بیان شده است. در فصل چهارم به تعیین تابع هدف مورد نیاز برای بهینهسازی کمیتهای فرایند و همچنین بهینهسازی انجام شده پرداخته شده است. در فصل پنج نتایج بدست آمده از شبیهسازی انجام شده، بررسی شده است و همچنین نتایج بدست آمده از بهینهسازی بیان شده است و در فصل ششم جمعبندی و ارائه پیشنهادات انجام شده است.
الگوریتم ژنتیک
مقدمه
بهینهسازی را میتوان به عنوان فرایند یافتن شرایطی که مقدار بیشینه یا کمینه یک تابع را بدست میدهد، تعریف کرد. واضح است که اگر نقطه x منطبق بر مقدار بیشینه تابع f(x) باشد، این نقطه بر مقدار کمینه تابع f(x) – هم منطبق است. پس بدون ازدست دادن کلیت، میتوان بهینهسازی را به معنای کمینهسازی در نظر گرفت، زیرا بیشینه یک تابع را میتوان با جستجوی کمینه منفی آن تابع پیدا کرد. درمیان روشهای بهینهسازی الهام گرفته شده از طبیعت جاندار، الگوریتمهای ژنتیک از تکامل یافتهترینها به شمار میروند. الگوریتمهای ژنتیک، براساس اصول تکامل طبیعی پایهریزی شدهاند. درطبیعت افرادی که در رقابت برای دستیابی به منابع محدودی مانند غذا و سرپناه پیروز میشوند ، باقی میمانند و تولید مثل میکنند . برتری این افراد مدیون ویژگیهای فردی آنهاست که تا حد زیادی تحت تأثیر ژنهای آنها قرار دارد. تولید مثل افراد پیروز، موجب تکثیر این ژنها و در نتیجه ایجاد فرزندان بهتر میگردد. با انجام متوالی انتخاب بهترین افراد جمعیت و تولید مثل آنها، کل جمیعت به سوی سازش بیشتر با محیط خود (یعنی دستیابی به منابع بهتر و بیشتر) سوق مییابد.
الگوریتمهای ژنتیک، الگوریتمهای جستجویی هستند که براساس ساز وکار انتخاب طبیعی و ژنتیک طبیعی ذکر شده در بالا بنا نهاده شدهاند.
بیان ریاضی یک مسئله بهینه سازی
هر مسئله بهینهسازی برای اینکه مورد تحلیل قرارگیرد باید به صورت یک مسئله کمینهسازی ریاضی بیان گردد. به طور کلی یک مسئله کمینهسازی ریاضی را میتوان به صورت زیر نوشت:
بردار X=[x1,x2,…,xn] رابه گونهای بیابید که تابع f(X) رابه شرط قیدهای زیر کمینه کند:
و
و kj(X)=0
شما با فرمان برداری از هواهای نفسانی، در حقیقت نفس را پرستش نمودید و اکنون با بازگشن به سوی خدا، دنباله رو نور هدایت باشید و نفس را با ریاضات از حیاتی که به سبب غلبه هوا برای او حاصل شده است بکشید تا به آن حقیقت حیات اصلی دست پسدا کنید و نفستان زنده شود به حیات حقیقی پس خداوند توبه شما را می پذیرد.[۴۲۶]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جناب صدرالحکماء نیز در بیانی مشابه، جمله «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» را مکمل و تمام کننده توبه ایشان می داند و آن را در ترک شهوات و لذات و کشتن یا میراندن قوای حیوانی نفس، با امتناع از علایقش، می دانند. و این همان مرگ ارادی است که اگر حاصل شد در نتیجه این ریاضت و ترک، حیات دیگری برای نفس بدست می آید که متفاوت از این حیات حیوانی و دنیوی است.[۴۲۷]
۳-۷-۴-۳-۲ دوم:
دیگر روایت شریفی است از حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که فرمودند: «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»،[۴۲۸] این حدیث شریف اشاره به همین معنا دارد. قبل از آنکه موت اضطراری و أجل حتمی به سراغ شما آید، خودتان به اراده خود و با جهاد با نفس، همه جوانب و روحیات و صفات بشری را از خود منسلخ کنید و در مقام قرب الهی به بقای ابدی برسید.
آنچه که علاوه بر مرگ اختیاری در این حدیث به چشم می آید ضرورت بدست آوردن مرگ اختیاری برای تک تک انسان هاست. طبق آنچه در آیه ۵۴ سوره شریفه بقره ذکر نمودیم، مرگ اختیاری یعنی جهد با نفس و مراقبت و توبه و بازگشت به سوی رب العالمین و اگر این معنا را در این حدیث شریف، مد نظر قرار دهیم، آنچه که بدست می آید، همان ضرورت مؤدب بودن به آداب شریعت و ریاضت و مجاهده با نفس است.
زندگی مادی دنیا سراسر حجاب است و حجاب، و روزی خواهد رسید که انسان خواسته یا ناخواسته از قید این حجب رهایی یافته و حقایق عالم را بلعیان رؤیت خواهد کرد. حال اگر عامل به این فرموده شریف رسول شد، قبل از درک أجل حتمی چشم و گوشش باز می گردد.
بهر این گفت آن رسول خوش پیام رمز موتوا قَبْلَ موتوا یا کِرام
همچنان که مردهام من قبل موت زان طرف آوردهام این صیت[۴۲۹] و صوت
پس قیامت شو قیامت را ببین دیدن هر چیز را شرط است این[۴۳۰]
۳-۷-۴-۳-۳ سوم:
علاوه بر احادث وارده در این زمینه، یکی از غنی ترین منابعی که در ارتباط با مرگ ارادی و مجاهده با نفس و طی طریق الی الله در اختیار است، ادعیه معتبر و ارزشمندی است که از ائمه معصومین (علیهم السلام) به یادگار مانده است. هرچند که ادعیه نیز نوعی روایت به حساب می آیند، لکن به جهت نوع کاربرد، هدف و زمینه ای که در زندگی انسان و حصول مقامات دارند، در درجه ای متفاوت از احادیث قرار می گیرند.
در یک گذر اجمالی، می توان این رویکرد را در ادعیه مشاهده کرد، نگاه هستی شناسانه شریعت به مقوله حیات، در سراسر ادعیه جاری و ساری است و این نشان دهنده اهمیت این موضوع می باشد. ائمه معصومین دائما در حال مراقبه و محاسبه، توبه و استغفارند که بدین وسیله، حجب ظلمانیه و نورانیه را از دل خویش برگیرند تا به حیات حقیقی دست یابند و این مجاهدت ها تنها راه برگرفتن حجب از قلب است. و همانطور که متذکر شدیم اگر حجاب ها کنار روند و چشم و گوش قلب بر حقایق گشوده گردد، در حقیقت همان انقطاع از تعلقات صورت گرفته است، که بالاترین حد این انقطاع، همان مرگ اختیاری است.
حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین امام علی بن ابی طالب (علیه و علی آبائه السلام) در مقام مناجات با حضرت حق، به زیباترین وجهی مرگ ارادی، قبل از مرگ اضطراری را از درگاه خداوند مسألت می نمایند. آنجا که عرضه داشتند: «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِک»[۴۳۱]
آنچه حضرت طلب می کنند انقطاع کامل از ما سوی الله است و البته کَمَالَ الِانْقِطَاعِ به این سادگى حاصل نمىشود. احتیاج فوق العاده به تمرین، زحمت، ریاضت، استقامت و ممارست، دارد تا بتواند با تمام قوا از ما سوى اللّه منقطع گردد و به غیر خداوند توجهى نداشته باشد. تمام صفات وارسته انسانى در انقطاع کامل إلى اللّه نهفته است. و اگر کسى بدان دست یافت، به سعادت بزرگى نایل شده است. لیکن با کوچکترین توجه به دنیا محال است انقطاع إلى اللّه تحقق یابد.[۴۳۲]
انسان اگر بخواهد به لقاءالله به معنای حقیقی آن دست یابد، لازم است که در مسیر سیر الی الله، همه تعلقات و اناینیت ها را فرو گذارد و تمامی وجه قلب را متوجه، نور ذات احدیت کند. و به فرموده حضرت امام «این امر باید در سیر خودش واقع بشود»[۴۳۳] و هنگاهی که او طلب انقطاع از خداوند می نماید، در حقیقت سیر خودش به سوی الله و انقطاع از غیر را می خواهد. و اگر این امر واقع شود و انسان به کمال آن دست یابد، در حقیقت نفس از همه ماسوی الله منقطع گشته و در دریای عظمت جذبات ربوبی مستغرق می گردد و در این حال مرگ ارادی برای او حاصل شده است. چراکه مرگ چیزی نیست جز یک فصل و وصل.
۳-۷-۴-۳-۳-۱ نکته:
روشن شد که «کَمَالَ الِانْقِطَاعِ» همان مطالبه مرگ اختیاری است، لکن در ادامه این مناجات آمده است که اگر انسان به مرگ ارادی دست یابد، ادراکات فوق حسی او فعال می شود و می تواند به عین قلب، مدرک باشد، آنجا که عرضه داشت: «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ» البته این مرتبه، کمال نظر انداختن قلب است به حقایق عالم که ذات احدیت باشد. اما این نکته وجود دارد که مرگ ارادی، مشاعر قلب انسان را، به حقایق اصیل عالم باز می کند.
و از آن جا که پایین ترین حجاب برای قلب ، حجاب ماده است و عبور از این حجاب یعنی مردن از عالم ماده، لکن حجب بیهایت اند و به فرموده حضرت امام «حجب نوریه و ظلمانیه بسیاری بر راه سالک قرار دارد»،[۴۳۴] به همین جهت عرضه داشت: «حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجَبَ النُّورِ»، پس او یکایک این ها را می درد و در هر مرحله مقامی از مرگ را در می یابد.[۴۳۵]
مرحله پس از آن رؤیت قلبی، اتصال است به سرچشمه عظمت و نورانیت و حقیقت، «فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ» و این اتصال در پی آن ادراک واقع می شود، چراکه علم و عالم و معلوم در مقام تجرد همه یکی است، قلب مدرک حقایق، لاجرم متحد و متصل به آن معلوم یا همان سرچشمه خواهد شد. این است که پس از انقطاع از همه ماسوی الله، اتصال به ذات عظمت ربوبی و سرچشمه حقایق هستی خواهد یافت. و این انقطاع و اتصال چیزی نیست جز همان مرگ.
سالک پس از طی این مراتب به مقامی می رسد که تمام وجود و هستی او فانی در ذات اقدس الله می شود، و از خود هیچ ندارد و نفسش را به تمامه و کمال، کشته است، در این حال در مقام قدس ربوبی، آویزان حضرت حق خواهد بود، «تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِک» این آویزان بودن همان چیزی است که در پی «کَمَالَ الِانْقِطَاعِ» بدست می آید، یعنی آن انقطاع کامل و اتم و اکمل که رخ داد، این اتصال، تعلق و وابستگی مطلق و اکمل و اتم در پی آن واقع می شود.[۴۳۶] –و الله أعلم-
۳-۷-۴-۴ تکمله
تا به اینجا سعی بر آن بود تا در آییه فلسفه صدرایی، نگاهی به چیستی مرگ، ویژگی ها و انواع و اقسام آن بیاندازیم؛ اکنون که ظل توفیقات حضرت حق و عنایت خاصه حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بر این مهم واقف آمدیم، ذکر دو نکته در تکمیل آنچه بیان داشتیم، خالی از لطف نیست. یکم: بررسی نگاه عرفا به مرگ و انواع مرگ ارادی، و دوم: نگاهی به انواع مرگ و استعمال آن در قرآن کریم.
۳-۷-۴-۴-۱ انواع مرگ ارادی در منظر عرفا
در این مرحله قصد بر این نداریم که فصلی جدید در مرگ عرفانی بگشاییم و تنها به اشارتی در اقسام مرگ ارادی از دیدگاه عرفا بسنده نموده تا ضمن حفظ ارتباط موضوعی با مطلب حاضر –یعنی انواع مرگ-، در تکمیل فرایند بحث از این مطلب یاری جوییم.
عرفا نیز مانند فلاسفه مرگ را نفس انتقال معرفی می کنند و این انتقال را دارای دو صفت سلبی و ایجابی می دانند، وجه سلبی آن، همان انقطاع از ماده و وجه ایجابی آن صفت ولی است که در الحاق به مجردات توصیف می شود.
علاوه بر این عرفا مرگ را برای نفوس انسانی، در یک دسته بندی کلی به دو نوع مرگ مشترک با حیوان و مرگ مختص انسان تقسیم می کنند. آن مرگ به اصطلاح اضطراری که همه طعم آن را می چشند، مرگی است مشترک بین انسان و غیر انسان، و آن مرگی که تنها مخصوص نفوس انسانی است، همان مرگ ارادی است، که جز با آگاهی یافتن از مرگ و تلاش برای دستیابی به آن قبل از فرا رسیدن مرگ اضطراری حاصل نمی شود.
عرفا مرگ ارادی را به انواع و اقسام مختلفی تقسیم نموده و نام گذاری می نمایند. آنچه در این مجال قصد پرداختن بدان را داریم، انواع مرگ ارادی از نگاه ایشان است. هرچند که اختلافات در نام گذاری ها برای انواع آن وجود دارد، لکن در مجموع، بر این عقیده اند که مرگ ارادی، دارای مراتب و درجاتی است که سالک بر حسب مجاهده و مراقبه ای که دارد به مقامی از آن که متناسب با حد وجودی اوست نائل می شود. که آخرین مرتبه آن «فناء» است که از آن به «تولد ثانی» تعبیر می شود.
حضرت علامه حسن زاده آملی (دام ظله الشریف) در عین شصتم از کتاب شریف عیون مسائل نفس انواع مرگ ارادی را اینگونه بیان می نمایند:
۳-۷-۴-۴-۱-۱ مرگ أحمر:
این مرگ همان مخالفت با هوای نفس است که بدان جهاد اکبر گویند، همانطور که از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که هنگامی که از جهاد با کفار بر می گشتند، فرمودند: «رجعنا من الجهاد الأصغر إلى الجهاد الأکبر»، به ایشان عرض شد، یا رسول الله جهاد اکبر چیست؟ فرمودند: «مخالفه النفس»[۴۳۷]. و در حدیث دیگری آمده است که: «المجاهد من جاهد نفسه. فمن مات عن هواه فقد حیی بهداه عن الضلاله، و بمعرفته عن الجهاله».[۴۳۸] و این مرگ همچنین به مرگ جامع نیز نامیده شده است به جهت جامعیت آن نسبت به دیگر مرگ ها.
۳-۷-۴-۴-۱-۲ مرگ أبیض:
مرگ سفید گرسنگی است، چراکه گرسنگی باطن انسان را نورانی می کند و وجه قلب را سفید می گرداند. پس اگر سالک سیر نشود و دائما گرسنه باشد، می میرد به مرگ سفید، پس در این هنگام حکمت و عقل او زنده می شود، چراکه شکم قاتل عقل است، پس کسی که شکم او مرده باشد، عقل و حکمت او زنده می شود.
۳-۶-۴-۴-۱-۳ مرگ أخضر:
مرگ سبز یعنی پوشیدن مرقع پاره و مندلی مطروحه که دارای هیچ قیمت و ارزشی نیست و موقعی که شخص بدین لباس قناعت ورزد آن هم برای ستر عورت و صحت عبادت، آن وقت به مقام مرگ سبز رسیده است.
۳-۷-۴-۴-۱-۴ مرگ أسود:
مرگ سیاه عبارت است از تحمل اذیت خلق، که اذیت بردن را در هوای محبوب، لذت بداند و این مقام مرگ سیاه است که فنای در محبوب آخریم درجه آن می باشد و کسی که آزار و اذیت در راه محبوب را تحمل کند لذت برد.[۴۳۹]
۳-۷-۴-۴-۲ انواع مرگ در قرآن کریم
چه در قرآن کریم و چه در غیر آن از کتب لغوی و اصطلاحی، همواره مرگ در مقابل حیات قرار گرفته است، و به موازات هم دارای انواع و ویژگی هایی هستند. تا آنجا که در مقابل هر رتبه ای از حیات درجه ای از مرگ را میتوان قرار داد. به همین جهت و بر اساس قاعده «تعرف الأشیاء بأضدادها»، نظر به مقوله حیات در قرآن کریم، می تواند ذهن را به یک دسته بندی کلی در مورد مسأله مرگ و استعمال آن در قرآن کریم برساند.
حیات نیز مانند تمامی حقایق عالم هستی دارای مراتب و درجاتی است و این درجات یکی پس از دیگری می آیند و عبور از هر درجه به معنای ورود به مرتبه بعدی می باشد، بر همین اساس حیات را در قرآن کریم به طور کلی می توان به چند دسته تقسیم نمود:
۳-۷-۴-۴-۲-۱ حیات نباتی: (مرگ نباتی)
این درجه از حیات، در قرآن کریم در سوره مبارکه انعام اینگونه ذکر شده است: «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُون»[۴۴۰]
«حب» تخم زراعت است و «نوى» تخم اشجار است، در بیان آثار قدرت و حکمت بارى تعالى خاطر نشان می کند که خدا آنکسى است که دانه مرده را می شکافد و از آن نباتات و گیاهان که داراى روح نباتى می باشند بیرون مىآورد. و از نطفه مرده انسان و حیوان را زنده بیرون می آورد.[۴۴۱]
این حیات، حیات نباتی است، که مطابق مرتبه خود، دارای مرگی نیز می باشد، که همان مرگ نباتی نام دارد، و البته هر موجودی که زنده باشد به حیات نباتی، قطعا از قاعده فراگیری مرگ مستثنی نخواهد بود، و مرگ نباتی را در خواهد یافت.
۳-۷-۴-۴-۲-۲ حیات حیوانی: (مرگ حیوانی)
حیوان نسبت به جماد و گیاه از حیات برتری برخودرار است، و این حیات برتر همان است که خداوند در قرآن با کلمه «دواب» بدان اشاره می نماید و می فرماید: «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یُحْشَرُون»[۴۴۲]
معمول بود که اطفال رشته بر پای مرغ می بستند.
۷- تماشا: در اصل« تماشی»بوده ،به معنای پیاده با هم راه رفتن، دیدن( فرهنگ فارسی معین)
روز سیاه پیر کنعان: کنایه از ماتم یعقوب.
۸- معنی بیت: ای بخت و اقبال به خاطر غرق کردن، من دریا را به جوش و خروش در نیاور و طوفانی اش نکن و پر ماهی را بادبان کشتی ما قرار نده تا در نتیجه آن مثل ماهی در عین غرق بودن محفوظ بمانم.
مفهوم بیت: خطاب به بخت می گوید: اندک کم توجّهی تو برای هلاک من کافیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۹- حباب: [ ح َ ] (ع اِ) کوپله . غوزه . غنچه . سوارگ . سوار آب . گنبد آب . آب سوار. فراسیاب . سیاب . غوزه آب . غنچه آب . کوپله آب . گوی . نفّاخه. فقّاعه. سوارک آب . جندعه. (منتهی الارب ). قبک آب . (دهار). فرزند آب . قبه آب . عسل . سوارگان آب . (مهذب الاسماء). حبیب . (مهذب الاسماء). غوزه آب که به شیشه ماند. (منتهی الارب ) || شب نم . (منتهی الارب ). ژاله . ( دهخدا، ۱۳۸۵: ۱۰۷۱)
حباب از واژگان پر کاربرد شعر غنی است. مضامینی چند با این واژه ساخته است:
ازین هوا که تو را در سر است می ترسم | که چون حباب رود عاقبت سرت بر باد | |
ستم رسیده سنگین دل است پنداری | که جای دست به سر تیشه می زند فرهاد | |
پیوسته کیسه ما همچون حباب خالی است | ما را درم چو ماهی جزو بدن نگردد | |
در چشم اهل بینش آخر سبک در آیی | گر چون حباب خواهی بر روی آب رفتن | |
لباس ما سبکباران تعلّق برنمی تابد | بود همچون حباب از بخیه خالی پیرهن ما را |
معنی بیت: لباس ما سبکباران تاب و توان تحمّل تعلّق و وابستگی را ندارد مثل حباب که طاقت و تحمّل بخیه پیراهن را ندارد.
مفهوم بیت: مبالغه در تجرید و بی تعلّقی.
۱۰- قلقل: آواز گلوی شیشه شراب.
سرت گردم: قربانت شوم.
شمع مینا: اضافه تشبیهی.
۱۱- تلمیح به اعجاز حضرت عیسی و تأثیر دم جانبخش او در زنده کردن مردگان دارد.
معنی بیت: کلام زندگی بخش محبوب عالم را متحیّر ساخته ، مسیحا با وصف معجزه احیای اموات از شدّت تحیّر به چنان خاموشی و سکوتی رسیده که مرده به نظر می رسد، برای اثبات زنده بودن و نفس کشیدنش آیینه آفتاب پیش نفس او گذاشته اند.
اشاره ای لطیف دارد به همسایگی و مقارنت حضرت عیسی با خورشید در آسمان چهارم.
۱۲- بستن: آوردن معنی در قالب لفظ.(شارح)
نزاکت: ظرافت ، نازکی.
معنی بیت: تخیّل و معنی من به خاطر ظرافت و باریکی بسیار، تاب و تحمّل بستن ندارد.
مفهوم بیت: مبالغه و تاکید در ظرافت و باریکی معنی.
۱۳- پرهیز کردن و کناره نمودن از کاری و چیزی . (انجمن آرا). کناره کردن و دوری گزیدن و پرهیز و اجتناب. (برهان)
<< 1 ... 352 353 354 ...355 ...356 357 358 ...359 ...360 361 362 ... 477 >>