« دانلود منابع تحقیقاتی : منابع پایان نامه با موضوع دیپلماسی شهروندی و سیاست خارجی ... | منابع علمی پایان نامه : نگارش پایان نامه با موضوع : گرایش به دموکراسی و ... » |
نظریه کنش ارتباطی هابر ماس
دومین نظریه به یورگن هابر ماس تعلق دارد . نظریه کنش ارتباطی هابر ماس مربوط به محیطهایی تعاملی در اینترنت می شود. محیط های تعاملی در اینترنت به محیط هایی می گوییم که در آن کاربران می توانند ارتباط دو طرفه برقرار نمایند، مثل چت . قبل از پرداختن به نظریه کنش ارتباطی هابر ماس ، ابتدا به حوزه عمومی موردنظر هابرماس می پردازیم.
حوزه عمومی هابرماس عرصه ای است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز وعلنی گرد هم می آیند و کنش ارتباطی از طریق بیان و گفتگو تحقق می یابد ( آزاد ارمکی و امامی، ۱۳۸۰: ۶۵).
در فضای محیط های تعاملی اینترنت بحث شرایط آرمانی سخن مورد نظر هابرماس تحقق می یابد و می توان آن را بدین گونه مطرح کرد: هابر ماس معتقد است که نیازهای اساسی یا اصیل معینی وجود دارد که تمامی افراد کاملاً آزاد آنها را دارند و این نیازها توسط هر کس که صمیمانه وارد یک گفتمان عملی شود ضرورتاً کشف خواهد شد.
با توجه به اینکه در محیط اینترنت علی الخصوص در محیط تعاملی اینترنت افراد به راحتی می توانند نیازهای خود را مطرح کنند واین طرح نیازها باعث شکل گیری یک فضای گفتمان مباحثه شده و این مباحثه افکار جدیدی شکل می گیرد.
هابرماس می افزاید روابط میان گویندگان و شنوندگانی که از دانش ارتباط برخوردارند موجب می شود تا یکی از کارکردهای گفتار که همان شیوه یا همان کاربرد زبان عادی تلفیق شده است وارد عمل گردد و در کاربرد توصیفی زبان ، هر گفتار ، کنش نوعی در بردارنده صمیمیت یا صداقتی است که با آن من گوینده احساسات ، نیازها و نیت های درونیم را برای شنونده ابراز می کنم، درست در همین بعد است که گفتار ، شنونده را به دنیای درونی احساس ها و انگیزه های من و همین طور به ارزیابی صحت گفته های من می کشاند ( پیوزی ، ۱۰۲:۱۳۷۹)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پس این احساسات باعث شده که روابط بین افراد صمیمی شده و نیازهای خود را بیان کنند، پس محیط تعاملی اینترنت را می توان به مانند فضایی در نظر گرفت که کاربران به راحتی در آن به گفتمان می پردازند که فضای صمیمیت و ابراز احساسات در محیط هایی تعاملی اینترنت شکل می گیرد که از یکدیگر تأثیر پذیرفته و همچنین کاربران نیازهای خود را هم مطرح کرده ، و در آن گروه ها مسائل و مشکلات خود را مطرح کنند و انرژی عاطفی خود را در این محیط ها مصرف نمایند. از این رو ، چه بسا می توان گفت که در جامعه ای که محیط بهتر لازم برای ایجاد گفتمانی که نیاز های اساسی افراد را مهیا نمی سازد، استفاده از اینترنت در راستای رفع این کمبود به خوبی نمایان می گردد.
۲-۴-۴- رویکردهای جریان چند مرحله ای
مدل ارتباطی دو مرحله ای را، لازارسفلد و کاتز[۴۰] تدوین کرده اند. جریان دو مرحله ای اطلاعات نظریه ای قدرتمند است که رشته ارتباطات را متجاوز از سی سال تحت نفوذ خود قرار داده است. این الگو ضمن تصدیق این که در درون یک محیط اجتماعی افراد اطلاعات را از یکدیگر، و نیز از رسانه های جمعی، دریافت می کنند، فراگرد ارتباطی را به صورت ساختاری ترسیم می کند که از طریق آن پیام ها از راه رسانه های جمعی و مجاری میان اشخاص، از منبع به پیام گیر منتقل می شود. برنامه ریز ارتباطی می کوشد تا از این ساخت بهره ببرد و این امر، به عنوان یک مرحله اساسی، متضمن تشخیص و جلب حمایت رهبران فکری[۴۱] است که کارشان دریافت، پردازش و انتشار اطلاعات است. نظریه اشاعه نوآوری ها را نیز، که راجرز آن را بسط داده است، معرفی خواهیم کرد. در این نظریه از الگوی جریان دو مرحله ای اطلاعات، به طور جزئی، استفاده شده است (ویندال و همکاران ، ۱۰۱:۱۳۸۷).
نظریه راجرز جنبه هایی از مدل دو مرحله ای و سایر نظریه ها را با یکدیگر ترکیب و آنها را تعدیل کرده است تا مدلی به وجود آید که مجموعه ای از دانش را، که مستقیما ً با مقاصد برنامه ریزان ارتباطات تناسب دارد، برای ایشان فراهم کند. هر دو این رویکردها دو فرض اساسی دارند. معمولا بیش از یک مجرا برای ارتباط برنامه ریزی شده موفقیت آمیز ضرورت است، و نتایج ارتباطی طی یک اقدام (یا یک مرحله) به دست نمی آید بلکه اغلب نیازمند دو مرحله یا بیشتر از آن است. در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ نظریه های دو مرحله ای و اشاعه ای به کرات موضوع بحث دانشگاهی و در معرض جرح و تعدیل بوده اند. از دیدگاه وضعیتی، این نظریه ها هنوز رهنمودهای مفیدی در اختیار برنامه ریز می گذارند تا بتواند در میان گزینه های مختلفی که در جریان یک تلاش ارتباطی پیدا می شوند دست به انتخاب بزند.
جریان دو مرحله ای الگوی اطلاع دهی[۴۲]
در تحقیق ارتباطات الگوهای اندکی به اندازه جریان دو مرحله ای نظریه آگاهی بخشی در توصیف خصلت ارتباط جمعی و اثرات آن صاحب نفوذ بوده اند. این نظر ابتدا از جانب کاتز و لازارسفلد در کتابی موسوم به نفوذ شخصی که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد. ارائه و تشریح گردید. از آن زمان تاکنون، به عقیده برخی محققان، این نظریه به صورت بخش اصلی الگوی مسلط در پژوهشهای ارتباط جمعی در آمده است (Gitlin 1978). الگوی دو مرحله ای را اغلب نشانه ای از انحطاط نظریه تزریقی[۴۳] درباره اثرات رسانه های جمعی دانسته اند .این نظریه معتقد است رسانه ها به طور مستقیم و مجزا بر افراد اثر می گذارند. همچنین سهم الگوی دو مرحله ای را در روند ترسیم تصویری جامعه گرا[۴۴] از فراگرد ارتباط جمعی مهم شمرده اند (Delia ,Schenk 1987، به نقل از ویندال و همکاران ، ۱۰۳:۱۳۸۷-۱۰۲). بسیاری، الگوی دو مرحله ای را گواه ناتوانی نسبی وسایل ارتباط جمعی می دانند؛ ولی تفسیر عده ای دیگر برخلاف این است آنان می گویند که ارتباط جمعی، در ترکیب با مجاری ارتباط میان اشخاص می تواند بسیار پر نفوذ باشد(Noelle- Neuman 1973;Mc Quail 1987 ، به نقل از ویندال و همکاران ، ۱۳۸۷: ۱۰۳).الگوی مذکور از دو پژوهش تجربی که یکی درباره تاثیر رسانه ها در مبارزات انتخاباتی (Lazarsfeld et al.1944) و دیگری تحلیل تصمیم زنان در مورد خرید (Katz And Lazarsfeld 1955) بود، پدید آمد. این پژوهشها نشان می دادند که، در امر رای دادن و خرید به شیوه های خاص، افراد بیش از رسانه ها تاثیر داشتند.
دو مرحله ارتباط
این نظریه بر آن است که اطلاعات به صورت غیر مستقیم و از طریق رهبران فکری به مردم می رسد. رهبران فکری کسانی هستند که از بازده رسانه ها بیشتر استفاده می کنند، با دیگران درباره موضوعات معینی بحث می کنند، و بیش از سایرینی که در محیط پیرامونند در سازمانها شرکت می جویند. این افراد، کم و بیش به صورت متخصص و خبره برای دیگران عمل می کنند و اطلاعاتی را که از رسانه ها به دست می آید تعدیل می کنند. بدین ترتیب، رهبران فکری چیزهایی را که از طریق رسانه ها دریافته اند، مطابق با فهم عوام که گاهی «پیروان[۴۵]» خوانده می شوند، بیان می کنند. به طور کلی، ویژگی های زیر رهبران فکری را از پیروان متمایز می کند (Sevrin 1988):
۱- تشخیص بر مبنای ارزش ها[۴۶] (این که شخص کیست)؛
۲- صلاحیت و شایستگی[۴۷] (این که شخص چه می داند)؛ (ویندال و همکاران ، ۱۰۳:۱۳۸۷).
۳- موقعیت خطیر اجتماعی[۴۸] (این که شخص چه کسانی را می شناسد)؛
همان گونه که گفتیم، فراگرد دو مرحله ای الگوی اثرات تزریقی را که چندین دهه بر نظریه ارتباط جمعی سیطره داشت، کنار زد.
شکل ۲-۱- رویکرد های اثرات تزریقی و جریان دو مرحله ای در ارتباط
Me Quail and Windahl)، ۱۹۸۳، به نقل از ویندال و همکاران ، ۱۰۴:۱۳۸۷).
الگوی تزریقی تزریقی
رسانه های جمعی
الگوی جریان دو مرحله ای
رسانه های جمعی
یکی از ارزش های الگوی جریان دو مرحله ای این است که ارتباط جمعی و میان شخصی را به هم پیوند می زند. این برداشت اهمیت زیادی در کار ارتباط برنامه ریزی شده دارد و نقطه عزیمت راهبردهای مختلف را پدید می آورد. وقتی دانسته شد که اطلاعات به طرز خود انگیخته و غیر مستقیم، چنان که در الگو تشریح شده است، سیر می کند برنامه ریزان ارتباطی با تامل و اندیشه می توانند راهبردهایی را طراحی کنند تا از این تعامل روابط جمعی و میان شخصی بهره برداری نمایند.
این الگو ارزش ترکیب مجاری متفاوت را هم خاطر نشان می کند. این نکته در (نظریه اشاعه نو آوری ها، که بعداً شرح داده می شود، و در طراحی پیکارهای ارتباطی به طور گسترده پذیرفته شده است) الگوی جریان دو مرحله ای نتیجه گیری عمیقی را نیز القاء می کند، این الگو از اولین الگوهایی بود که اظهار کرد مخاطبان از موجودات اجتماعی تشکیل می شوند که با هم ارتباط دارند، کم و بیش صاحب نفوذ، و در بسیاری از زمینه ها فعالند. ارتباط جمعی موضوعی نیست که تنها با ارتباط میان رسانه ها و مخاطبان به پایان رسد. پیام ارتباط گر جمعی[۴۹] ممکن است به راههایی که پیش بینی نشده است. این الگو گام مهمی است در جهت درک این مفهوم که فراگرد ارتباط جمعی پدیده ای است همه جاگیر که به شیوه های مختلفی در باب اجتماعی[۵۰] نفوذ می کند. پیامد این موضوع برای برنامه ریز ارتباطی این است که برای یافتن راه حل های ارتباطی باید به خارج از مرزهای عادی ارتباط جمعی نظر داشته باشد( همان ،۱۰۴).
راجرز (۱۹۸۳) خاطر نشان می کند که تفاوت دو مرحله تنها در این واقعیت نیست که مجاری ارتباطی که در هر مرحله به کار گرفته می شود نوعاً متفاوت است. به نظر وی، مرحله اول شامل انتقال اطلاعات است ولی مرحله دوم امکان انتقال نفوذ را برای راهبران و پیروان هر دو، فراهم می کند. این امر به معنی این است که مجاری شخصی در توانایی نفوذ و ایجاد تغییر بر مجاری ارتباط جمعی برتری دارند. این نتیجه گیری وجه تمایز تحقیقات راجرز و دیگران درباره اشاعه نوآوری ها است. در فراگرد اقتباس نوآوری[۵۱] ، دانش و اطلاع اولیه درباره نوآوری ها، تا حد زیادی، از طریق رسانه های جمعی انتقال می یابد. تصمیم بعدی در خصوص اقتباس یا عدم اقتباس نوآوری، به شدت تابع ارتباط میان اشخاص است.
بنابراین، یک نتیجه گیری کلی درباره الگوی جریان دو مرحله ای این است که این الگو برتری ارتباط بین شخصی را بر ارتباط جمعی از جهت قابلیت نفوذ، نشان می دهد. چافی با یادآوری این نکته که نفوذ یک مجرای ارتباطی بستگی زیاد به شرایط خاص موجود دارد، از نتیجه گیری فوق ایراد می گیرد. یک عامل مهم، مثلا، این است که نحوه دسترسی به هر یک از این مجاری چیست؛ در مورد بعضی افراد ارتباط میان شخصی تاثیر بیشتری دارد؛ زیرا از طریق مجاری میان شخصی بهتر می توان به آنان دسترسی یافت. برای برخی از انواع پیام ها، مردم رسانه های جمعی را بیش از مجاری میان شخصی معتبر می دانند. مطالعه ای درباره انتشار گزارش های تیراندازی به رئیس جمهور کندی[۵۲] ، نشان داد که تنها ۲۴ درصد از کسانی که خبر را از کسی دیگر شنیده بودند، کاملا آن را باور داشتند. این رقم در مورد کسانی که خبر را از تلویزیون شنیده بودند به ۲۴ درصد می رسید. بر اساس بررسی وستلی[۵۳] (۱۹۷۱) از برخی مطالعات، احتمال پخش وقایع خبری مهم[۵۴] ، از طریق رسانه ها عموماً بیش از احتمال پخش آنها از طریق رهبران فکری است. چنانکه ملاحظه می کنید، گفتن این که ارتباط میان شخصی موثرتر از ارتباط جمعی است نشانه نوعی ساده اندیشی است. (همان ، ۱۰۶-۱۰۵).
فراتر از رهبران و پیروان
ممکن است از الگوی جریان دو مرحله ای این تصور حاصل شود که فرا گرد نفوذ ارتباط جمعی تنها دو گونه افراد را در بر می گیرد: کسانی که فعالند (رهبران فکری) و کسانی که منفعلند (پیروان فکری). این ساده سازی البته بازتاب واقعیتی پیچیده نیست. بخش های بزرگی از همگان به هیچ یک از این گروه ها تعلق ندارند. مفاهیم انفعال[۵۵] و فعالیت هم که ضمیمه واژه های «پیروان» و «رهبر» شده اند، گمراه کننده اند، زیرا نه پیروان همواره منفعلند و نه رهبران همیشه فعال. پیروان ممکن است به تعامل یا رهبر فکری بپردازند و رهبران هم ممکن است علاوه بر ارائه اطلاعات به ابتکار شخصی خود، پاسخ به درخواست دیگران اطلاعات را در اختیار ایشان بگذارند. (Bostian 1970, Troldhi 1966، به نقل از ویندال و همکاران ، ۱۰۷:۱۳۸۷).شنک[۵۶] (۱۹۸۵) با مطالعه ای درباره رهبران فکری سیاسی در آلمان دریافت که رهبران فکری الزاما بیش از دیگران از رسانه ها استفاده نمی کنند، بلکه در سازمان ها و گروه های سیاسی فعالانه تر شرکت می جویند. پس الگوی جریان دو مرحله ای به صورت الگوی چند مرحله ای یا «N» مرحله ای در می آید. به نظر مک کومبز و بکر (۱۹۷۹) رابطه بین بحث میان شخصی و پذیرش پیام هایی که از طریق رسانه های گروهی منتقل می شود، رابطه ای دورانی است: مردم نخست از طریق روزنامه یا تلویزیون از واقعه ای آگاه می شوند، سپس این آگاهی در آنان انگیزه ایجاد می کند تا درباره آن واقعه با سایر افراد مباحثه کنند. با همه آنچه گفته شد، ممکن است توجه به پیام های رسانه ها، در مرتبه نخست، از بحث و گفتگوهای قبلی ناشی شده باشد. کاملا غلط است اگر تصور کنیم که تنها رهبران فکری اطلاعات را از رسانه ها دریافت می کنند.خود اصطلاح رهبر فکری گمراه کننده است، زیرا این نکته را القاء می کند که اطلاعات از رهبران نشات می گیرد، یعنی کسانی که طبق الگو اطلاعات را صرفاً بازسازی و تعدیل می کنند. مفهوم قدرت، که در توصیف کار رهبر فکری نادیده گرفته شده است، در سخن دی فلور[۵۷] درباره زمینه اجتماعی ای که رهبران فکری در آن عمل می کنند آشکار است. وی می گوید: «موضوع یا محتوای اطلاعاتی مهم هست که رهبر فکری بیش از سایر افراد گروه، به آن دسترسی دارد. با نظارت بر انتقال و تفسیر این اطلاعات در نزد گروه، رهبر فکری می تواند بر تصمیمات و توافق هایی که در گروه در مورد محتوای مذکور صورت می گیرد، تاثیر بگذارد» ویندال و همکاران ، ۱۰۸:۱۳۸۷).
«بکارگیری» رهبران فکری
برنامه ریز ارتباطی می کوشد تا از قدرتی که رهبر فکری در گروه دارد برای مقاصد ارتباط برنامه ریزی شده بهره برداری کند. ولی این بهره برداری در حکم شمشیر دودم است. به عبارت دیگر رهبران فکری نیز می توانند از این قدرت برای شکست تلاش های ارتباطی استفاده کنند. مک کوئیل و ویندال (۱۹۸۳) خاطر نشان می کنند که الگوی دو مرحله ای در آن دسته از کشورهای در حال توسعه که در آنها وسایل ارتباطی جمعی اندک است، و در کشورهای توسعه یافته ای که وضعیت بحرانی دارند و ساختارهای عادی روابط میان شخصی و ارتباط جمعی در آنها ساقط شده اند، ممکن است کارایی کمتری داشته باشد. در یک محیط سازمانی، «رسانه های جمعی» ممکن است خبرنامه های شرکت[۵۸] ، جزوه ها و… باشد. برنامه ریز ارتباطی سازمان می تواند تا حدی از این وسایل برای آگاهی رهبران فکری و بر انگیختن آنها در پیشبرد این ارتباطات استفاده کند. مشکل جدی برنامه ریز ارتباطی در تکیه بر این الگو این است که گاه نمی تواند بر فرا گرد نظارت داشته باشد. رابطه رهبر فکری با پیرو فکری اغلب رابطه ای خود انگیخته است و نمی توان آن را از بیرون تجویز کرد. پیرو فکری باید انگیزه داشته باشد تا به دنبال اطلاعات برود و آن را از رهبر فکری بگیرد. و رهبر فکری هم باید برای موضوع ارزش قائل باشد تا آن را به دیگران برساند. همچنین رهبران فکری در باب اطلاعاتی که دریافت می کنند حالت انتخاب گر دارند.سودمندی این الگو بستگی به این دارد که بتوانیم (الف) رهبران فکری را بشناسیم و (ب) به آنها دسترسی پیدا کنیم. در برخی موارد می توان پنداشت که افراد یا گروه هایی از افراد معین، از آن رو که در ساختار اجتماعی، مشاغل یا مناصب رسمی دارند، رهبران فکری اند. بازیکنان و هواداران والیبال، مربی والیبال را در مسائل این رشته رهبر فکری به شمار می آورند و یک پزشک، در مسائل مربوط به بهداشت، حتی بیرون از بیمارستان، یک رهبر فکری است. در موارد ابهام، برای تعیین این که چه کسی احتمالا رهبر فکری است، باید به نتایج بررسی ها و دیگر انواع داده ها تکیه کرد( همان ،۱۱۰).
گونه های الگوی دو مرحله ای: ارتباط رهبر فکری با رهبر فکری
می توان فراگردهای نفوذ دو مرحله ای را به گونه ای جدا از مجرای رسانه های جمعی و روابط میان شخصی، که در بالا ارائه شد، در نظر گرفت. مثلا ممکن است هر دو مرحله به صورت رابطه میان شخصی باشند. فرض کنید برنامه ریز ارتباطات در یک شرکت، رهبران فکری را بشناسند و گرد هم آورد. در یک نشست رو در رو[۵۹] برنامه ریز اطلاعات لازم را به آنها می دهد و از ایشان می خواهد تا آن اطلاعات را میان همکاران خود پخش کنند. این رویکرد ممکن است در این وضعیت بیش از هر گونه رسانه های جمعی رابطه میان شخصی اثر داشته باشد، زیرا برنامه ریز نظارت بیشتری بر فراگرد دارد.
الگوی جریان دو مرحله ای اولیه در تشخیص پیروان نیز دچار محدودیت است. مثلا رابینسون[۶۰] (۱۹۷۶) بین افرادی که در شبکه های اجتماعی مداخله دارند (یعنی بخشی از اطلاعات را از کسانی می گیرند که رابینسون آنها را «عقیده دهندگان»[۶۱] می نامد) و کسانی که چنین مداخله ای ندارند (یعنی بیشتر مستعد پذیرش نفوذ یک مرحله ای رسانه های جمعی هستند) تمایز قایل می شود. بنابراین حداقل دو نوع عقیده گیر[۶۲] وجود دارد ( همان ، ۱۱۱).
شکل ۲-۲- دو نوع از عقیده گیران پیروان
Robinson) ،۱۹۶۷، به نقل از ویندال و همکاران، ۱۱۱:۱۳۸۷)
رسانه های جمعی
عقیده دهندگان
عقیده گیران
اطلاعات
نفوذ
نفوذ
رسانه های جمعی
نفوذ یک مرحله ای رسانه های جمعی
اطلاعات
نفوذ
۲-۴-۴-۱- تئوری اشاعه و نشر نوآوریها
در میان متفکران مختلف که از منظر ارتباطات به مسئله توسعه میپردازند میتوان به نظریه پردازان حوزه نوسازی روانی اشاره کرد که نقش ارتباطات را در تغییرات اجتماعی و نهایتاً توسعه امری مؤثر و کلیدی به شمار آوردهاند. بر طبق الگوی نوگرایی حرکت از مرحله سنتی به مرحله گذار و سپس به مرحله نوین همواره با تغییر نظامهای ارتباطی شفاهی به نظامهای ارتباط جمعی همراه بوده و این تغییرات همیشه یک دگرگونی تک فعلی از نظامهای سنتی به نظامهای نوین بوده است (مولانا، ۷۱ : ۸۳). به اعتقاد صاحبنظران این حوزه نحوه تعامل انسانها با یکدیگر و فرایند ارتباطی و ساختارهایی که کنشهای ارتباطی انسانها در آنها جریان مییابد با میزان و نوع تغییرات اجتماعی ارتباطی مستقیم دارند. نحوه تعامل انسانها بستگی به ابزارهای ارتباطی دارد که در اختیار کنشگران یک جامعه قرار دارد. ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه نیز مشخص می کند چه نوع ابزارهایی و با چه محتوایی کارکرد مناسب برای جامعه دارد. در این دیدگاه ساختارهای اجتماعی در نتیجه آرایش منزلت اجتماعی در یک نظام توسعه مییابد. ساختار اجتماعی از طریق آن چه که اثرات نظام نامیده می شود به عنوان بازدارنده و یا تسهیل کننده ای در سرعت نشر و پذیرش افکار و روش های نو عمل می کنند. اثرات نظام نیز تأثیر هنجارها و منزلتهای اجتماعی نظام در رفتار افراد است (راجرز و شومیکر ، ۶۹ : ۲۶).
از این رو مسئله نوگرایی یک مسئله ارتباطی است. به عبارت دیگر استقرار و ایجاد نظامی مدرن و نوگرا به چگونگی ردیابی نظام اجتماعی و عناصر نظام اجتماعی که متشکل از افراد، ارزشها و هنجارها است با پدیده، ایده و روش نو است. به اعتقاد متفکران حوزه نوسازی روانی به خصوص راجرز و همکاران وی مقابله و برخورد با امری نو دارای مکانیزمی است که متأثر از عوامل گوناگون است که مطالعه و پژوهش در این عوامل جهت گسترش نظامهای اجتماعی مدرن غربی و عموماً نوسازی ذهن متفکران مختلف را به خود مشغول داشته است.
به اعتقاد این متفکران تغییرات اجتماعی همه جانبهای برای رسیدن به نوسازی لازم و ضروری بوده و برای دستیابی به آن باید مردم آگاه و متقاعد و باسواد میشدند. جریان آزادی و کافی اطلاعات که با توسعه رسانههای جمعی حاصل میشد به عنوان پشتیبانی برای سیاست ملی عمل میکرد و موجب ارتقا آرزوها و تمرکز توجه عمومی بر نیازهای توسعه ، تحکیم معیارهای اجتماعی نوسازی شده و اصلاح نگرشها میشد. باور بر این بود که با تزریق ایدههای نو به داخل تودهها نقشهای جدید به مردم شناسانده و تلقین می شود و راه و رسم متفاوت و بهتری برای زندگی پیش روی آنها نهاده می شود (بورن ،۱۴:۱۳۷۹). در این راستا تحقیقات گستردهای در چگونگی پذیرش و نشر اندیشه های نو و مکانیزم های حاکم بر این روند انجام گرفته است.
فرم در حال بارگذاری ...