این مدلها به ما نمیگویند که چرا و چگونه این شوکها به اقتصاد وارد می شود. هدف از نگرش مدرن الگوهای DSGE آن است که الگوهایی را بپروراند که مانند الگوهای VAR پویاییهای اقتصاد کلان را توضیح بدهند ولی بر پایه ایده ساختاری بهینهیابی خانوارها و بنگاهها نیز باشد.
یکی از ابعاد رفتار بهینه که در الگوهای اقتصادسنجی کلان مهم است، انتظارات است:
آنچه عوامل انتظار دارند به وقوع بپیوندد، در رفتار امروز آنان بسیار مهم است. الگوهای DSGE الگوهایی هستند که میتوان آنان را به صورت زیر مطرح کرد:
(۴-۲)
که و ماتریس از ضرایب هستند و به معنای انتظارات شکل گرفته در دوره زمانی است. سؤال بعدی آن است که چه چیزی ارزشهای انتظاری را تعیین می کند. نگرش جدید بر مبنای انتظارات عقلایی عوامل اقتصادی قرار دارد، این انتظارات ارزشهایی را میگیرند که با انتظارات ریاضی کسی که میداند ساختار اقتصادی بر پایه رابطه (۴-۲) قرار دارند، سازگاری دارند. تحت برخی شرایط و بهکارگیری فنون ریاضی، این مدلها به صورت فرم تقلیل یافته زیر در میآیند:
(۴-۳)
که و ماتریسهای هستند که ضرایب آنها به ضرایب ساختاری در و و ماهیت فرایند شوکها بستگی دارد؛ بنابراین الگوهای DSGE مانند نسخه VAR مقید شده عمل می کنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-۱-۲- ویژگیهای اصلی یک مدل کینزین جدید
اقتصاد نیوکینزی چیست؟ منکیو و رومر پاسخ زیر را می دهند: ۱- تئوریهای کینزی جدید مربوط به چرخههای تجاری، نوسانات در متغیرهای اسمی مانند عرضه پول را بر متغیرهای حقیقی موثر میدانند و ۲- نقصهای بازار واقعی مثل رقابت ناقص یا اطلاعات ناکامل تأثیر مهمی بر روی نوسانات اقتصادی دارد؛ لذا اندیشه کینزینهای جدید با تئوری چرخههای تجاری که بر اختلالات تکنولوژیکی و بازار کامل تاکید میکرد، ایجاد شد (کیدلند و پرسکات[۲۲۳]، ۱۹۸۲).
محدودیتهای مربوط به تعدیل دستمزد و قیمت یک عنصر کلیدی در مدلهای کینزی جدید در اقتصاد میباشد. موج اصلی مدلهای کینزی جدید در دهه ۱۹۷۰، انقلاب انتظارات عقلایی بود. فیشر[۲۲۴] (۱۹۷۷)، فلپس و تیلور[۲۲۵] (۱۹۷۷) و تیلور[۲۲۶] (۱۹۷۹، ۱۹۸۰) قراردادهای اسمی بلندمدت را برای توضیح اینکه چگونه انتقالات تقاضا حتی با وجود انتظارات عقلایی سبب نوسانات واقعی می شود را به کار بردهاند. تحقیقات بعدی در زمینه تئوریهای کینزی جدید و چرخههای تجاری و کاربرد تجربی این دو نوع از مدلها سرانجام به موج دومی از مدلهای کینزی جدید یا مدلهای چرخههای تجاری پولی منجر شد که هدفش پیوند دادن اجزای اصلی هر دو رویکرد بود. مدل مقیاس کوچک گودفرند و کینگ (۱۹۹۷) و روتمبرگ و وودفورد (۱۹۹۷) به سرعت گسترش پیدا کردند. این مدلها به عنوان مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی کینزی جدید شناخته میشوند. مدلهای مقیاس بزرگ و متوسط عموماً به وسیله بانکهای مرکزی و مؤسسات بین المللی برای ارزیابی سیاستهای تثبیت مالی و پولی استفاده میشوند.
مهمترین ویژگیهای یک مدل کینزین جدید به صورت زیر است:
در حالی که مورد اول ویژگی مشترک تمامی مدلهای اقتصاد کلان مدرن از جمله ادبیات RBC میباشد، سه مورد آخر اجزای خاص مدلهای کینزین جدید میباشند.
۴-۲- کارهای تجربی انجام شده در زمینه مدلهای DSGE
توسعه اولین نسخه از مدلهای کینزی جدید با انتظارات عقلایی و چسبندگیهای اسمی در اواخر دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ درست شد که به بررسی واکنش بین سیاست پولی سیستماتیک و فعالیت بخش واقعی اقتصاد میپرداخت. نوآوریهای بعدی شامل مدلسازی هزینه منو و قراردادهای دستمزد و قیمت متداخل (فیشر[۲۲۷] (۱۹۷۷)، تیلور[۲۲۸] (۱۹۷۹b)، کالو[۲۲۹] (۱۹۸۳)) و روشهای جدید برای حل کردن مدلهای پویای خطی و غیرخطی با انتظارات عقلایی و نیز تخمین موفق چنین مدلهای با بهره گرفتن از تکنیکهای حداکثر راستنمایی میباشد (هانسن و سارجنت[۲۳۰] (۱۹۸۰)، فیر و تیلور[۲۳۱] (۱۹۸۳)). تعمیمهای اولیه مدلهای کینزی جدید گسترش پیدا کردند، بزرگتر شدند و نهایتاً در تحلیل سیاست پولی عملی در بانکهای مرکزی استفاده شدند. سه مدل زیر از سال ۱۹۹۰ نقش مهمی را برای سیاست پولی آمریکا بازی کرده اند:
مدل تیلور[۲۳۲] (۱۹۹۳) مربوط به اقتصادهای گروه ۷، مدل فور و مور[۲۳۳] (۱۹۹۵) با قراردادهای relative-real-wage staggered که ثبات تورم آمریکا را توضیح میداد و مدل فدرال رزرو آمریکا[۲۳۴] که در ریف اسچنیدر و دیگران[۲۳۵] (۱۹۹۹) توضیح داده شده است.
چالش دیگر برای مدلسازی اقتصاد کلان از نوع کینزی از رویکرد چرخه تجاری واقعی برخاسته است که به وسیله کیدلند و پرسکات[۲۳۶] (۱۹۸۲) مطرح شده است. این گسترش از مدل رشد نئوکلاسیک که منبع واقعی چرخههای تجاری را (به جای پول) مطالعه می کند یک رویکرد مدلسازی را ارائه میدهد که همه محدودیتهای مربوط به حداکثرسازی مطلوبیت خانوار نمونه، حداکثرسازی سود بنگاه نمونه را بر روی پویاییهای متغیرهای اقتصاد کلان اجرا می کند. رویکرد RBC نوآوریهای تکنولوژیکی را به عنوان منبع اصلی چرخههای تجاری ذکر می کند. سیاست پولی اثرات واقعی در مدل RBC ندارد و بنابراین سیاست تثبیت تأثیر کمی دارد.
گودفرند و کینگ[۲۳۷] (۱۹۹۷) و روتمبرگ و وودفورد[۲۳۸] (۱۹۹۷) مدل چرخههای تجاری پولی را با بهره گرفتن از رویکرد پایه های اقتصاد خردی در تحقیقات RBC ارائه کردند. مدل آنها چسبندگیهای اسمی و رقابت ناقص را هم در بر میگرفت. در این روش اهداف تحقیقی کینزی جدید، قرار دادن ایدههای کینزی جدید در چارچوبهای تعادلی عمومی پویا با بهره گرفتن از ادبیات RBC میباشد. به همین دلیل مدل چرخه تجاری پولی ذکر شده در بالا به مدل کلاسیک جدید ترکیبی یا مدل DSGE کینزین جدید ارجاع داده می شود. چسبندگیهای اسمی و رقابت ناقص باعث شکست مدل RBC شد (روتمبرگ و وودفورد[۲۳۹] (۱۹۹۶) و گالی[۲۴۰] (۱۹۹۹)).
در سالهای اخیر شاهد مدلسازیهای بسیاری در مکتب کینزین جدید میباشیم.
کریستیانو و دیگران (۲۰۰۵) مدل DSGE با مقیاس متوسط و تجمیع سرمایه، بهره برداری و سرمایه گذاری، قدرت انحصاری در بازارهای کالا و نیروی کار، چسبندگیهای دستمزد و قیمت و تعدادی از چسبندگیهای اضافی به عنوان مثال هزینه های تعدیل یا قیود مربوط به تصمیم گیری خانوار و بنگاه را گسترش و تخمین زدهاند. در حالی که کریستیانو و دیگران[۲۴۱] (۲۰۰۵) تکنیکهای توابع ضربه-واکنش را به منظور انتخاب مقادیر پارامترهای مدل انتخاب کرده اند، اسمت و واترز[۲۴۲] (۲۰۰۳،۲۰۰۷) نشان دادند که پارامترها میتوانند به راحتی و به صورت موثری با روشهای بیزی تخمین بخورند. این رویکرد به سرعت گسترش یافت و در بانکهای مرکزی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت. لوین و دیگران (۲۰۰۳)[۲۴۳] و تیلور و وایلند (۲۰۱۲)[۲۴۴] تفاوتهای سیستماتیک این مدلها با مدلهای کینزی جدید را ارائه کردند و کاربردهایشان را برای قواعد سیاست پولی مورد ارزیابی قرار دادهاند. این مدلها می تواند برای ارزیابی استراتژی های سیاستی متفاوت و توسعه نهادها از قبیل ایجاد منطقه پولی مشترک در اروپا مورد استفاده قرار گیرند.
مدلهای مقیاس متوسط طبقه وسیعی از چسبندگیها را به عنوان ابزاری برای پیش بینی، ارزیابی اثرات تغییرات سیاستی و روشن کردن منبع نوسانات اقتصاد کلان به وسیله تجزیه تاریخی را گسترش دادهاند (کریستیانو و دیگران (۲۰۰۵)، اسمت و واترز (۲۰۰۳ و ۲۰۰۷)، آدولفسون و دیگران[۲۴۵] (۲۰۰۷)).
در ایران نیز کارهای مختلفی در زمینه مدلهای DSGE انجام شده است که در زیر به آن پرداخته شده است:
شهرستانی و اربابی (۱۳۸۸) با تعدیلاتی در الگوهای ادوار تجاری حقیقی در یک اقتصاد باز کوچک، یک مدل تعادل عمومی پویا را به منظور بررسی خصوصیات ادوار تجاری اقتصاد ایران ارائه می کنند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که با در نظر گرفتن فقط شوک تکنولوژی، تغییرات متغیرهای کلان الگو بسیار پایینتر از مقادیر مشاهده شده اقتصاد ایران است. با در نظر گرفتن شوکهای قیمت نفت، نتایج الگو سازگاری بهتری با مشاهدات اقتصاد ایران پیدا می کند. در این مقاله که در چارچوب مدلهای ادوار تجاری حقیقی ساخته شده است، دولت، بانک مرکزی و انعطاف ناپذیریهای اسمی وجود ندارد و خانوار به عنوان تنها کارگزار اقتصادی حاضر در مدل اقدام به بهینهیابی می کند[۲۴۶].
همچنین کاوند (۱۳۸۸) به بررسی قابلیت کاربرد الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی برای اقتصاد در حال توسعه ایران می پردازد و الگوی آیرلند را به علت اینکه به طور صریح نرخ رشد تولید را در بردارد، به عنوان الگوی ادوار تجاری حقیقی که قابلیت هماهنگ شدن با اقتصاد در حال توسعه ایران را دارد، معرفی می کند. در این الگو نیز خانوار به عنوان تک کارگزار بهینه یاب عمل کرده و انعطاف ناپذیریهای اسمی در مدل وارد نمی شود[۲۴۷].
همچنین توابع ضربه-واکنش متغیرهای تولید غیرنفتی و تورم در برابر شوکها نشان میدهد که مطابق با انتظارات تئوریک و مشاهدات دنیای واقعی، تولید غیرنفتی در برابر شوکهای بهرهوری، درآمدهای نفتی، نرخ رشد حجم پول و مخارج دولت افزایش مییابد. با ذکر این نکته که پس از گذشت چند دوره، اثر برونرانی مخارج دولتی سبب کاهش تولید غیرنفتی می شود. همچنین تورم در برابر تمام شوکها به غیر از شوک بهرهوری افزایش یافته و از مقدار تعادلی بلندمدت خود دور می شود.
جاوید بهرامی و نیره سادات قریشی (۱۳۹۰) به تحلیل سیاست پولی در اقتصاد ایران با بهره گرفتن از یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی پرداختهاند. در این مطالعه یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی برای تبیین سیاستگذاری پولی در اقتصاد ایران طراحی شده است که در آن سیاستگذار پولی قادر به تصمیم گیری در خصوص انتخاب یکی از دو هدف کنترل نرخ تورم و یا کنترل نرخ ارز برای هدایت سیاست پولی است. ابزارهای بانک مرکزی برای دستیابی به این دو هدف شامل کنترل اعتبارات اعطایی پرداختی و دخالت در بازار ارز است. نتایج الگو پس از کالیبراسیون پارامترها حاکی از آن است که در صورت بروز شوک درآمد نفتی، سناریوی هدفگذاری تورم نوسان کمتری در متغیرهای مصرف، تولید غیرنفتی، اشتغال، نرخ تورم و حجم پول ایجاد می کند. در صورت بروز شوک تکنولوژی، نوسانات متغیرهای مصرف، اشتغال و حجم پول میان دو سناریو تفاوت چندانی ندارد، اما سناریوی هدفگذاری تورم نوسان کمتری در تولید غیرنفتی و تورم ایجاد مینماید[۲۴۸].
حسین صدقی (۱۳۹۰) در کاری تحت عنوان نوسانات نرخ ارز، بیثباتی مالی و سیاست پولی بهینه به طراحی یک سیاست پولی بهینه در راستای واکنش به میزان بدهیهای شرکتها و حفظ ثبات مالی در اقتصاد پرداخت. در این کار تأثیر نوسانات نرخ ارز بر روی بدهیهای بنگاههای اقتصادی بررسی شده است. برای این منظور یک مدل DSGE طراحی شده و چگونگی تأثیر نوسانات نرخ ارز، بدهی شرکتها و در نهایت، بیثباتی مالی روی یک اقتصاد باز مورد بررسی قرار گرفته است. سیاست پولی بهینه مشتق شده از این مدل نشان میدهد که اگر میزان بدهی انباشته شرکتها به میزان زیاد بوده و باعث ایجاد عدم تعادل و بیثباتی مالی در اقتصاد شود، سیاستگذار پولی باید به این وضعیت واکنش نشان داده و میزان نرخ سود بانکی را بر مبنای قانون سیاست پولی طراحی شده در این مدل افزایش دهد[۲۴۹].
سید فخر الدین حسینی (۱۳۹۰) ادوار تجاری پولی برای اقتصاد ایران را با بهره گرفتن از مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی بررسی کرده است. در این تحقیق برای تحلیل تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی و نقدینگی بر متغیرهای کلان یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی طراحی شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد اگر افزایش درآمدهای نفتی از کانال رشد پول عبور کند، افزایشی حدود ۱۵/۰ درصد انحرافات از مقادیر تعادلی بلندمدت در تورم به وجود می آید. از طرف دیگر وقتی که این افزایش درآمدهای نفتی، از طریق فروش ارز به بانک مرکزی، تأمین مالی نگردد، افزایش تورم کمتر از ۱/۰ درصد انحراف از مقدار تعادل بلندمدت خواهد شد. همچنین تکانههای نرخ رشد پولی باعث افزایش تورم در اقتصاد شده و اثر آن بر متغیرهای واقعی مانند تولید و اشتغال به ترتیب ۰۵/۰ و ۰۱/۰- درصد انحراف از مقدار تعادل بلندمدت خواهد بود؛ به عبارت دیگر پول در این الگوی ادوار تجاری پولی بدون چسبندگی، خنثی است[۲۵۰].
صباغ کرمانی و همکاران (۱۳۹۰) میزان پولی کردن بدهیهای دولتی را که شاخصی برای حاکمیت سیاست مالی است را در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی با بهره گرفتن از رویکرد بیزی بررسی کرده است. نتایج حاصل از تخمین نشان میدهد که میزان تسلط سیاستهای مالی در اقتصاد ایران ۷۷ درصد است که نشان از استقلال پایین بانک مرکزی دارد[۲۵۱].
اسمعیل ابونوری و محمد هادی رجایی (۱۳۹۱) به ارزیابی اثر تکانه قیمت انرژی بر متغیرهای اقتصاد کلان ایران با بهره گرفتن از یک مدل DSGE پرداختهاند. در این کار در یک فضای دوبخشی تنها به روابط میان بنگاه و خانوار محدود است که در آن بنگاهها به بنگاههای تولید کننده کالای نهایی و بنگاههای عرضه کننده انرژی تقسیم شده اند. نتایج حاصل از برآورد مدل نشان میدهد که شوک ناشی از افزایش قیمت انرژی موجب انحراف متغیرهای تولید، سرمایه گذاری، عرضه نیروی کار و تورم از روند رشد بلندمدت خود شده، تورم افزایش یافته ولی سایر متغیرها کاهش مییابد[۲۵۲].
سید فخرالدین فخرحسینی، اصغر شاهمرادی و محمد علی احسانی (۱۳۹۱) در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی چسبندگی قیمت و دستمزد و سیاست پولی در اقتصاد ایران را بررسی کرده اند. با توجه به ساختار اقتصاد ایران و به علت مشکلات ساختاری بودجه عمومی دولت و اثرپذیری آن از نوسانات شدید قیمت نفت و در نتیجه نوسانات وجوه حاصل از فروش آن، انتظار میرود عملاً نوسانات سیاست مالی، بانک مرکزی و سیاست پولی را تحت تأثیر قرار دهد. در این کار در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی، یک الگوی ساده کینزین جدید و مبتنی بر مبانی نظری خرد و وجود چسبندگی اسمی (قیمت و دستمزد)، اثر تکانههای تکنولوژی، قیمت نفت، مخارج دولت و سیاست پولی بر متغیرهای کلان اقتصادی (تولید و تورم) در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج کار حاکی از آن است که الگوی معرفی شده قادر است برای توضیح وقایع و تأثیر تکانههای مختلف بر متغیرهای کلان از مقدار تعادل بلندمدت را شبیه سازی کند. همچنین توابع ضربه-واکنش متغیر تورم در برابر همه تکانهها به جز تکانه تکنولوژی افزایش یافته و تولید غیرنفتی نیز در برابر تکانههای تکنولوژی، قیمت نفت، مخارج دولت و عرضه پول افزایش مییابد[۲۵۳].
اکبر کمیجانی و حسین توکلیان (۱۳۹۱) سیاستگذاری پولی تحت سلطه مالی و تورم هدف ضمنی را در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی برای اقتصاد ایران بررسی کرده اند. آنها بیان کردند که سیاستگذاری پولی در اقتصاد ایران به نحوی است که بیشتر جنبه صلاحدیدی دارد و مبتنی بر قاعده یا هدفگذاری خاصی نیست. نتایج کار آنها نشان میدهد که سیاستگذاران پولی در بیشتر دورهها، هدفگذاری صورت گرفته در برنامه های توسعه را رعایت نکرده اند. تابع ضربه-واکنش سیاست پولی نیز بیشتر قادر به توضیح دادن سیاست پولی در دهه ۱۳۸۰ شمسی است. نتیجه دیگر مدل آن است که فاصله بین زمان تصویب پروژه های سرمایه گذاری دولت تا زمان اتمام پروژه ها، تأثیر معناداری بر روی تولید و مصرف دارد[۲۵۴].
جعفری صمیمی و همکاران (۱۳۹۳) با بهره گرفتن از یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی کینزی جدید اقتصاد باز به ارزیابی اثر تکانههای پولی و غیر پولی بر اقتصاد ایران پرداختهاند. در این الگو، درآمدهای نفتی در بخشی مجزا لحاظ گردیده است. همچنین برای انطباق هر چه بیشتر الگو با دنیای واقعی و با توجه به اهمیت و نقش چسبندگیها در اثرگذاری متغیرهای اسمی بر تولید، چسبندگی قیمتها در الگو وارد شده و چگونگی واکنش اقتصاد در قبال تکانههای برونزای درآمدهای نفتی، سیاست پولی، مخارج دولت و تکانه فناوری مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تأثیر اولیه تکانههای پولی، مخارج دولت و درآمد نفت بر تولید غیر نفتی و تورم مثبت میباشد اما تکانه فناوری، اثر منفی بر تورم و مثبت بر تولید دارد[۲۵۵].
۴-۳- خلاصه و جمعبندی
در ابتدای این فصل مروری بر مبانی نظری مدلهای DSGE انجام شده است. در این قسمت تمامی ویژگیها و مشخصات یک مدل DSGE مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش دوم مطالعات تجربی انجام شده در زمینه مدلهای DSGE در داخل و خارج آورده شده است.
۵-۱- مقدمه
بررسی تجربی مدلهای تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) مستلزم تکمیل و طی چندین مرحله است. گام اول آماده ساختن مدل برای تحلیل است.
در مرحله آماده سازی مدل باید محیط زندگی تصمیم گیرندگان اقتصادی، مجموعه قواعد تصمیم گیری که رفتار آنها را تبیین می کند و نااطمینانیهایی که این کارگزاران با آن دست و پنجه نرم می کنند، مشخص شود. در نهایت این اجزا منتهی به شکلی از سیستم غیرخطی معادلات دیفرانسیل انتظاری میشوند. چنین سیستمی به صورت مستقیم قابلیت تحلیل تجربی را ندارد. لیکن با انجام تبدیلاتی میتوان آنها را به سیستمهای قابل کاربرد تجربی تبدیل کرد.
نمودار ۵- ۱. مرور کلی بر مدلهای DSGE
برای این کار باید سیستم غیرخطی را تقریب خطی زد. همانطور که مدلهای DSGE باید برای تحلیل تجربی آماده شوند، در گام بعدی داده ها نیز باید برای کاربرد در این مدلها مهیا شوند[۲۵۶]. مرحله بعدی شامل کالیبراسیون مدل یا تخمین مدل یا هر دو میباشد. مرحله آخر ارزیابی مدل میباشد از جمله توابع ضربه- واکنش و تجزیه شوکها تحلیل و مورد بررسی قرار میگیرد. تمامی این مراحل در نمودار (۵-۱) ترسیم شده است.
بنابراین در این فصل ابتداً مدل طراحی شده برای اقتصاد ایران معرفی میگردد و در بخش دوم قیمتهای نسبی و هزینه های نهایی استخراج خواهد شد.
در بخش سوم شرایط تعادل پویای اقتصاد برای متغیرهای اقتصادی محاسبه شده است. بخش چهارم این فصل شامل معادلات لگاریتم-خطی که در بخش دوم و سوم از فرایندهای بهینهیابی بدست آمده است، میباشد.
بخش پنجم و ششم به ترتیب شامل کالیبراسیون مدل و استخراج نتایج حاصل از شبیهسازی مدل میباشد و نهایتاً بخش آخر شامل خلاصه و نتیجه گیری میباشد.
۵-۲- طراحی مدل DSGE برای اقتصاد ایران
این رساله در چارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)[257] اقتصاد باز بر پایه آموزههای اقتصاد نیوکینزی برای ایران، تأثیر شوکهای قیمت و تولید نفت را که عموماً به واسطه شوکهای برونزای قیمت جهانی نفت رخ میدهد، بر وضعیت سیاستهای پولی و مالی و متغیرهای کلان اقتصادی تورم و تولید بررسی می کند. در این راستا، یک مدل تعادل عمومی با لحاظ بخشهای داخلی، خارجی و بخشهای پولی و مالی طراحی، کالیبره و شبیهسازی شده است. مدل شامل بخش خانوار، بخش بنگاههای تولیدکننده کالاهای نهایی در قالب بازار رقابت انحصاری و قیمت گذاری با لحاظ چسبندگی قیمت کالو[۲۵۸] (۱۹۸۳)، تولیدکنندگان کالاهای سرمایهای، صادرکنندگان و واردکنندگان، تلفیق دولت به عنوان بخش مالی و بانک مرکزی به عنوان نهاد پولی و بخش خارجی خواهد بود. ویژگی برجسته مدل، گستردگی و جامعیت آن است، به نحوی که بخش خانوار تصمیمات بهینه روی مصرف، میزان عرضه نیروی کار و تقاضای پول انجام میدهد. همچنین، منحنی فیلیپس هیبریدی کینزینهای جدید[۲۵۹] برای تورم داخلی، تورم کالاهای وارداتی و تورم کالاهای صادراتی به تفکیک تصریح شده است. ضمن آنکه به دلیل سلطه بخش مالی و درجه پایین استقلال بانک مرکزی، قید بودجه دولت و تراز بانک مرکزی تلفیق شده است و سیاست پولی از دو کانال دارایی های خارجی و اوراق مشارکت بانک مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است.
۵-۲-۱- بخش خانوارها
خانوار تابع مطلوبیت بین دورهای خود را با توجه به موارد زیر حداکثر می کند:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شکل ۱-۱۲: کاربرد های گرافن
۱-۱۲ رهایش:
رهایش دارو در بدن انسان و حیوانات به صورت قرص ، کپسول ، کرم ، پماد و محلول ها می باشد.
امروزه دیگر این نوع دارو رسانی پاسخ گوی نیاز های بشر نیست به عبارتی دیگر با پیدایش داروهای حساس
نیاز به طراحی سیستم های دارو رسانی جدید کاملا ضروری می باشد. چنین مشکلاتی در سیستم بدن حیوانات
هم وجود دارد. بعد از وارد شدن ناگهانی دارو به بدن حیوانات ، مقدار دارو در سیسنم گردش خون یا محل
تزریق افزایش مییابد که این امر خود می تواند در بعضی داروهای سمی ایجاد سمیت کند.
رﻫﺎﻳﺶ ﻛﻨﺘﺮل ﺷﺪه دارو ﻓﺮآﻳﻨﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ در آن دارو را در داخل سیستم های رهایشی( نانو ذرات) جاسازی می کنند وبه بدن وارد می نمایند این دارو از طریق گردش خون به محل مورد نظر خود در بدن رفته و دارو را آزاد می کند تا اعمال اثر کند.با سیستم های آهسته رهش امکان ایجاد یک غلظت پلاسمایی ثابت و یکنواخت از دارو برای مدت زمان معینی در خون وجود دارد و پیک تجویز سنتی دارو حذف می شد و عوارض جانبی کمتر، کارایی بیشتر و راحتی بیمار را به دنبال دارد اما باید توجه داشت که در این روش نوع نانو ذرات، نحوه ی ورود دارو به بدن و نحوه ی رهایش دارو مهم است که با توجه به نوع بیماری، نوع دارو و عضو در گیر تنظیم می شود.
۱-۱۲-۱ سیستم گوارش و رهایش در سگ:
مسیر سیستم گوارش در حیواناتی همچون گربه و سگ به نسبت انسان کوتاه تر و ساده تر هستند. بنابر این حجم معده ، روده بزرگ و روده کوچک در این حیوانات در مقبایسه با انسان کم تر است.(۲۹)
معده در سگ نقش مخزن و عضو ترکیب کننده و مخلوط کننده غذا را دارد. عملکرد خورد کردن معده را به عنوان نیازی برای تبدیل کردن غذا به تکه های کوچکتر تعریف می کنند. (۳۰)
به طور کل تفاوت های فیزیولوژی بسیاری بین انسان و حیوان وجود دارد. میزان دوز بروی حیوانات متغیر است.
متداولترین حیوانی که برای این مطالعات و آزمایش ها استفاده می شود سگ نیز می باشد. میزان pH در روده
انسان به طور میانگین چیزی در حدود ۳/۷ می باشد اما pH روده ی سگ گستره ی وسیع تری را در بر می گیرد و چیزی بین ۹/۱_۷/۰ متغیر است. (۳۱)
گستره ی pH در معده سگ ناشتا نسبت به سگ غذا خورده شده می تواند بین ۳/۲_۸/۱ متغیر باشد. وقتی سگ غذا می خورد pH معده آن پایین می آید و همینطور مقدار pH به نوع غذا بستگی دارد. به طور کل در دو ساعت اولیه pH معده سگ در بالاترین مقدار خود قرار دارد و باعث هضم غذا می شود.
دارو ها و مایعات در دو ساعت اولیه سیستم گوارش سگ دارای بالاترین مقدار جذب را دارند . بهترین زمان برای رهایش دارو و بررسی مقدار جذب آن در ساعات اولیه تزریق است.(۳۲)
اکسید گرافن دارای سطح بسیار بزرگی است که آن را قادر به انتقال مقادیر زیادی از دارو میکند در یک صفحه گرافن، هر اتم کربن یک پیوند آزاد در خارج از صفحه دارد. این پیوند مکان مناسبی برای قرارگیری برخی گروههای عاملی و دارو ها است. عبور آسان از موانع زیستی، قابلیت انتقال سریع درون بدن،تولید انبوه با هزینه پایین و… از مزیت های این نانو ذره است.
فصل دوم
اکسی تتراسایکلین و جذب سطحی
Oxytetracycline & Adsorption
۲-۱ آنتی بیوتیک:
آنتی بیوتیک به صورت کلی فراورده یا مادهای است که از یک میکروارگانیسم تولید یا از آن گرفته میشود و میکروارگانیسمهای دیگر را از بین میبرد یا مانع آنها میشود. اما در کاربرد معمولتر این تعریف شامل انواع صناعی آنتیبیوتیکها همچون سولفونامیدها و کینولونها میشود. انواع مختلف آنتیبیوتیکها از لحاظ خصوصیات شیمیایی، فیزیکی، داروشناسی، طیف ضد میکروبی و مکانیسم عمل با هم متفاوت هستند.
آنتی بیوتیکهای وسیع الطّیف، آنهایی هستند که در مقابل انواع مختلف میکرو ارگانیسمها فعّال میباشند. مانند تتراسایکلین که در مقابل بسیاری از باکتریهای گرم منفی، کلامیدیا، مایکوپلاسما و ریکتزیاها موثّر است. آنتی بیوتیکهای با طیف محدود، آنهایی هستند که فقط در مقابل یک میکرو ارگانیسم یا طیف بسیار محدودی از میکروارگانیسمها فعّال میباشند؛ مانند وانکومایسین که عمدتاً در مقابل کوکسیهای گرم مثبت مانند استافیلوکوکها و انتروکوکها مورد استفاده قرار میگیرند(۳۳)
۲-۱-۱ تاریخچه آنتی بیوتیک:
مدتها قبل از کشف پنیسیلین بشر آموخته بود بطور تجربی بعضی مواد خام را به عنوان عامل ضد میکروب مورد استفاده قرار دهد. ۶۰۰ - ۵۰۰ سال قبل از میلاد، چینیها شیره کپک زده لوبیای شور را برای درمان عفونتها بکار میبردند. اصطلاح آنتی بیوز اولین بار در سال ۱۸۸۹ بهوسیله ویلمین برای توجیه ماهیت رقابتی جوامع بیولوژیک که در آن فقط قویترین و اصلحترین زنده میماند بکار برده شد و چند سال بعد این اصطلاح برای آنتاگونیسم میکروارگانیسمها نیز مورد استفاده قرار گرفت. کشف اولین ماده آنتیبیوتیک به سال ۱۹۲۸ توسط فلیمینگ صورت گرفت، او به طور اتفاقی متوجه اثر ضدباکتریایی ماده مترشحه توسط قارچ پنی سیلیوم نوتاتوم شد. هاوارد فلوری این ماده را تخلیص کرد و با تجویز آن موفق به درمان عفونتها به روش سیستمیک شد. پس از این یافته دانشمندان مواد طبیعی دیگری را هم به عنوان آنتیبیوتیک به دست آوردند شامل تتراسایکلین، استرپتومایسین و سفالوسپورینها. پس از شناسایی ساختار این مواد توسط شیمیدانها، با ایجاد تغییرات در آنها انواع صناعی آنتیبیوتیکها تولید شدند. در نهایت انواع جدید کاملاً صناعی آنتیبیوتیکها با اثر بخشی بیشتر و ثبات شیمیایی بیشتر نیز تولید شدند.(۳۴)
۲-۱-۲ انواع آنتیبیوتیکها و مکانیسم اثر:
۲-۲ تتراسایکلین:
تتراسیکلینها خانوادهای از آنتی بیوتیکهای باکتری کش هستند که در مقابل باکتریهای مختلف گرم منفی و گرم مثبت، مایکو پلاسماها، کلامیدیاها و ریکتزیاها فعال میباشند.تتراسیکلین برای درمان آکنه نیز استفاده میشود.همچنین به دلیل جذب آن توسط استخوان ازآن به عنوان نشانگر در بررسیهای رشد استخوانها در بیوپسیهای انسانی استفاده میشود.این داروها با اتصال به ریبوزوم از پروتیین سازی جلوگیری میکنند.تتراسیکلینهای گوناگون (مثل داکسی سیکلین، مینوسیکلین، اکسی تتراسیکلین و…)فغالیت ضد میکروبی مشابه ولی خواص فارماکولوژیک متفاوت دارند.
۲-۳ اکسی تتراسایکلین:
اکسی تتراسایکلین ها از دسته سایکلین ها و آنتی بیوتیک های باکتری کش هستند.
اکسی تتراسایکلین مانند تمامی اعضای گروه تتراسایکلین از طریق اتصال به واحد ۳۰s ریبوزوم از طریق مهار سنتز پروتئین باکتری اثر میکند. بنابراین این دارو طبیعتا باکتریواستاتیک است.(۳۶)
۲-۳-۱ خصوصیات فیزیکی و شیمیایی اکسی تتراسایکلین:
فرمول شیمیایی اکسی تتراسایکلین به صورت ۹C22H24N2O
نام آیوپاک آن به صورت
(۴S,4aR,5S,5aR,6S,12aS) -4-(dimethylamino)-3,5,6,10,11,12a-hexahydroxy -6-methyl-1,12-dioxo-1,4,4a,5,5a,6,12,12a-octahydrotetracene -2-carboxamide
جرم مولی (گرم بر مول) ۴۶۰٫۴۳۴ گرم در مول
نیمه عمر ۶ تا ۸ ساعت(۳۷)
.
۳-۶-۱-ویژگیهای خشک کن دوار مورد بررسی
خشک کن مورد بررسی در اینجا مربوط به خشک کن دوار کارخانه تولیدی نگین فسفات شمال واقع در شهرک صنعتی بندپی شرقی شهرستان بابل می باشد که برای خشک کردن دی کلسیم فسفات تولیدی بکار می رود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این خشک کن دوار بطول ۱۲ متر و قطر ۳۰/۱ متر و ضخامت ۱۵ میلیمتر برای خشک کردن ۲ تن در ساعت دی کلسیم فسفات طراحی شده است. بدنه این خشک کن از جنس فولاد نسوز میباشد.
شکل (۳-۳) .نمایی از خشک کن دوار کارخانه تولید دی کلسیم فسفات مورد بررسی.
این خشک کن دوار یک خشک کن نا همسو میباشد که حرارت مستقیم از مشعل در انتهای خشک کن وارد محفظه میشود.
به منظور هدایت مواد به مرحله بعدی در درون خشک کن پرههایی نصب شده است. این پرهها بصورت یک در میان زاویه دار و مستقیم هستند. زاویه پرهها نسبت به سطح خشک کن ۹۰ درجه میباشد. در پره های زاویه دار، لبه آنها با زاویه ۱۲۰ درجه نسبت به بدنه پره قرار گرفتهاند.
فاصله بین دو پره در جهت محور استوانه ۷۰ سانتیمتر و در جهت شعاع استوانه با زاوبه ۴۵ درجه نسبت به سطح قرار گرفتهاند. در شکل زیر نمایی از نحوه قرار گرفتن پرهها در خشک کن نشان داده شده است.
شکل(۳-۴).نحوه قرار گرفتن پرهها در خشک کن.
برای انتقال مواد جامد در حین خشک شدن از ابتدای خشک کن به انتهای آن،خشک کن باید مقداری شیب دار باشد تا مواد به راحتی جابجا شوند. در این خشک کن شیب با بهره گرفتن از رابطه زیر بدست آمد:[۶]
در اینجا β زاویه خشک کن و S1طول خشک کن میباشد که صرف نظر از طول ورودی و خروجی خشک کن ۲۰/۱۱ متر و S2 اختلاف ارتفاع بین ابتدا و انتهای خشک کن میباشد:
ارتفاع ابتدای خشک کن از سطح زمین:۳۹/۱ متر
ارتفاع انتهای خشک کن از سطح زمین:۲۲/۱ متر
بنابراین خشک کن دوار مورد بررسی با زاوبه ۸۷/۰ درجه نسبت به افق قرار گرفته است.
مدت زمانی که محصول در طول خشک کن طی میکند تا به انتهای آن برسد بر اساس زمان گرفته شده در حین تولید،۱۵ دقیقه گزارش شده است.
۳-۶-۲-اجزای بیرونی خشک کن دوار
۱-مشعل
شکل(۳-۵).مشعل
این مشعل دوگانه سوز بوده و با دو سوخت گازوئیل و گاز کار میکند. حداکثر توان این مشعل ۱۰۰۰۰ کیلو کالری میباشد.
۲-ترمومتر
شکل(۳-۶) .ترمومتر
این ترمومتر در ابتدا و انتهای خشک کن نصب شده است و دمای ورودی و خروجی خشک کن را نشان میدهد.
۳-کانال خروجی هوای مرطوب شده
شکل(۳-۷) .کانال مکش
این کانال هوای داغی که در خشک کن جریان داشت و بعد از عبور از آن و گرفتن رطوبت مواد، آنرا خارج میکند.
۴-موتور گیربکس
شکل(۳-۸) .موتور گیربکس
این موتور گیربکس با توان ۱۱ کیلو وات کار میکند.
اینورتر
شکل (۳-۹) .درایور اینورتر
از این دستگاه برای کنترل تعداد دور خشک کن استفاده میشود که سنسور مربوط به چرخش محفظه به موتور گیربکس ۱۱KW متصل شده است و تا ۲۰%دور را کم و زیاد میکند.
۶-فن مکنده
شکل(۳-۱۰) .فن مکنده
این فن عمل مکش هوا را انجام میدهد.
۷-ریلهای راهنما
شکل(۳-۱۱).ریل راهنما
این ریلها شامل یاتاقان، رینگ راهنما و بوش راهنما هستند.
۸-چرخ دنده
شکل(۳-۱۲) .چرخ دنده
این چرخ دندهها عمل چرخش را توسط موتور گیربکس انجام میدهند.
۳-۶-۳-نمودار خطی خشک کن دوار مورد بررسی
این نمودار با بهره گرفتن از نرم افزار اتوکد با توجه به خصوصیات خشک کن دوار مورد بررسی ترسیم شده است.
شکل (۳-۱۳).نمودار خطی خشک کن مورد بررسی با بهره گرفتن از نرم افزار اتوکد.
بطور کلی خشک کن دوار مورد بررسی دارای ویژگیهای زیر میباشد:
جدول (۳-۱).ویژگیهای خشک کن دوار مورد بررسی.
طول | قطر | ضخامت |
پیش از پرداختن به بحث لازم است به دو مطلب اشاره شود:
نکته اول بررسی دوره پست مدرنی است که باید گفت: در طول چند دهه، مجموعه ای از تحولات در نظام اقتصادی سرمایه داری جهانی و نیز جوامع پیشرفته صنعتی همچون امریکا، راه را برای نوعی دگرگونی کیفی در این جوامع گشود که نشانه های آن حداقل از دهه ۱۹۷۰ توجه برخی از نویسندگان و جامعه شناسان را به خود جلب کرده بود و به طور خاص در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نظریه پردازی و مطالعات جدی تری در باره آن آغاز شد. این تحولات منجر به ظهور یک نظام اقتصادی کم و بیش متفاوت در سطوح ملی و بین المللی، تغییر در نقش قدرت دولت و کارکردهای آن، منابع جدید تعارض اجتماعی، روابط جدید اجتماعی و دگرگونی های گفتاری در اندیشه ها و نظریه پردازی اجتماعی شد. این جامعه جدید را برخی «پسا صنعتی» لقب می دهند، برخی«پسا سرمایه داری»، «سرمایه داری بی سازمان» یا «سرمایه داری سازمان گریز» می نامند، برخی بر آنند که جامعه در شرایط «تجدد اعلا» قرار گرفته است و برخی این جامعه و شرایط جدید آن را «پسا مدرن» می نامند.[۱۰۹]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نکته دوم این که: فلسفه همانند تاریخ در باره مردان و به دست مردان نگاشته شده است. فیلسوفان در مواردی که می خواستند از انسان ها به طور کلی سخن گویند یا موضوع زنان را نادیده می گرفتند یا در نتیجه گیری های خود، آنان را مستثنی می کردند. مسائل و مشکلات آن ها، مد نظر قرار نمی گرفت و علایق و صفات مردانه، معیار سنجش تلقی می شد و به تجربه و علایق جنس مؤنث توجهی نمی شد. این دیدگاه بدین لحاظ که حقوق نیمی از بشر را از حوزه دانش بشری خارج نمود، قابل نقد می باشد و موجب طرد بانوان از مجامع علمی، نادیده گرفتن تلاش های آن ها و حذف شان در گزارش های تاریخی و فلسفی شد. البته اندکی از فلاسفه نیز در باره جنس مؤنث، سخن گفته اند که در این قسمت به مبانی و دیدگاه برخی از آن ها در این باره پرداخته می شود و نظر افلاطون و ارسطو به عنوان قدیمی ترین فیلسوف و دیدگاه ژان ژاک روسو که معاصر با شکل گیری جریانات فمینیستی است و دیدگاه نیچه پس از شکل گیری این جریان بررسی می گردد:
رفتار شناسی زنان از دیدگاه فلسفه سیاسی قدیم و جدید
از دیر باز در میان فلسفه و فرهنگ سیاسی، گرایشی فراگیر وجود داشته است و آن نپرداختن به جایگاه دختران و بانوان یا چشم پوشی کردن از حقوق آن هاست. به رغم غفلت عمومی در تحقیق و بررسی موضوع زن، چند تن از مهمترین فیلسوفان فلسفه سیاسی به جنس مؤنث توجه کرده اند. به عنوان نمونه افلاطون، ارسطو، ژان ژاک روسو و نیچه، جان استورات میل در باره«ماهیت، نقش و جایگاه اجتماعی زن» نظراتی را بیان کرده اند. اینان مدعی وجود تفاوتی طبیعی بین دو جنس بودند.گاه مرد را به طور طبیعی عاقل تر از زن و مناسب سیاست و زندگی اجتماعی می دانستند و گاه توان جسمی را تنها تفاوت میان این دو بیان می نمودند. در این قسمت سعی شده است اشاره مختصری به نظرات آن ها در خصوص جایگاه زن و نقش او در خانواده و جامعه شود، تا واکنش بانوان نسبت به دیدگاه فلسفی مورد بررسی قرار گیرد:
آریستوکلس معروف به افلاطون[۱۱۰]هدف واقعی هر حکومتی را سعادت تمام طبقات جامعه می داند و در این راستا ابتدا واژه «سعادت» را تعریف می نماید و اخلاق و تربیت(قابلیت یا فضیلت)را هسته مرکزی فلسفه سیاسی خود قرار می دهد و برای دولت و سازمان سیاسی جامعه، نقش فوق العاده ای قائل است و سیاست را عالی ترین دانش ها و والاترین هنرها می داند. به عقیده او آدمی در دامن جامعه می تواند از تربیتی درست بهرمند گیرد و موجب نیکبختی خود و جامعه شود. بر این اساس و با توجه به این که وظیفه قانونگذار چیزی جز تربیت نیست. او بیان می دارد که قانونگذار باید بصیر در سیاست باشد و به همه قابلیت های انسانی به خصوص خردمندی و روشن بینی توأم با آرزوهای تابع خرد، توجه نماید. همو علت این جامعیت نگرش را در این می داند که توده مردم از قانونگذار وضع قوانینی را می خواهند که به سود همه افراد ملت یا مطبوع برای بیشتر مردم باشد تا جامعه را از دانش و روشن بینی بهره مند سازد و از نادانی برهاند[۱۱۱] و همه رعایا را به نیکبختی برساند. سپس وی، تنها راهی که رهبر می تواند به هدف سعادتمند کردن رعایا نائل شود، را وضع قانونی می داند که خودخواهی و تملک را از میان بردارد. برای مثال از دید او مالکیت خصوصی باعث نفع پرستی و خودخواهی می شود و باید منافع شخصی در جهت منافع عمومی از بین برود. همو با این نوع تفکر به وضع دستوراتی در دو شکل مجزا می پردازد و در رساله های خود به نام های «قوانین»[۱۱۲]و «جمهور»[۱۱۳] به این اوامر اشاره می نماید و در طی بیان دستورهای لازم جهت تشکیل مدینه فاضله از جایگاه زن، طبیعت او و نهاد خانواده سخن می راند که در این قسمت به دیدگاه وی در باره زن پرداخته می شود:
۱-۱-۱- رفتار شناسی زنان از دیدگاه افلاطون
در دیدگاه افلاطون برخلاف فیلسوفان و قانونگذاران قبل از او، جایگاهی برای زنان در نظر گرفته شده است. حتی وی چشم پوشی نمودن از وظایف و حقوق بانوان را، به منزله از کار انداختن بخش قابل توجهی از جامعه می داند. سپس در بیان اهمیت وضع قانون در باره جنس مؤنث به موارد زیر شاره می نماید:
۱-۱-۱- ۱-لزوم توجه به زنان در وضع قانون
آریستوکلس در رساله «قوانین»، دستورهای وضع شده دولت را، جهت دهنده کردار و رهنمون به رفتاری متین می داند که می بایست، در زندگی مردم نهادینه شود و به سه اصل پارسایی(ترس از معبود)، شرف و برتری و نیز زیباگرایی روحی نه جسمی اشاره می کند. سپس برای تشکیل آرامانشهر خود به ذکر قوانینی می پردازد که بر خلاف دستورات موضوعه قبلی، منحصر به جنس خاصی در جامعه نمی باشد. همو اولین قانون را « قانون زناشویی» بر می شمارد[۱۱۴] که نخستین مرحله شکل گیری و ایجاد مجتمع دولت است و با ذکر دو قانون دیگر روابط جنسی زن و مرد را در دولت ساماندهی می نماید. وی در قانون اول آورده است: شهروندان آزاده نمی توانند با زنی- غیر از همسر قانونی خود- رابطه داشته باشند. قانون دوم نیز روابط جنسی مردان با یکدیگر را ممنوع می نماید.[۱۱۵]سپس در بیان اهمیت توجه به موقعیت جنس مؤنث به نکات ذیل اشاره می کند:
۱-۱-۱-۲-تمایل به بی نظمی در جامعه زنان
همو معتقد است که زنان به حکم طبیعتشان نسبت به مردان قابلیت و نیکی تمایل کمتری دارند واگر آزاد و فارغ از هر قیدی گذاشته شوند، در حقیقت بیش از نصف جامعه بی بند و بار خواهد ماند. بدین علت و برای جبران این غفلت و نیز نیل به نیکبختی جامعه ضروری است که برای زنان نیز قانونی در نظر گرفته شود.[۱۱۶]همو قانونگذاران قبلی را سرزنش می نماید که زنان را فراموش نموده و آن ها را پای بند نظم معینی نساخته و باعث بی نظمی نیمی از جامعه گردیده اند[۱۱۷]و موجبات جدایی رسمی فضای فکری و تعاملات اجتماعی دوجنس را فراهم آورده اند.
۱-۱-۱-۳-نقص تعاملات اجتماعی در زنان
افلاطون در بیان نقص روابط اجتماعی زنان به سنت های رایج در باره آن ها در جوامع قبلی اشاره می کند و بیان می نماید که اگر کسی در صدد برآید که زنان را به غذا خوردن در حضور مردان بر سر خوان های همگانی مجبور سازد، جز ریشخند حاصلی به دست نمی آورد و زنان که به زندگی در پشت پرده خو گرفته اند با فریاد و غوغا او را از پای در می آورند.[۱۱۸]همو حضور زنان بر سر سفره غذای مردان راجایز نمی داند و عین بی نظمی تلقی می نماید.
۱-۱-۱-۴-وضع قوانین مربوط به ازدواج زن
افلاطون، پس از بیان اهمیت در نظرگرفتن زنان در ایجاد قوانین، جهت سامان بخشیدن به اوضاع جامعه به بیان مواد قانون در خصوص جنس مؤنث به قرار زیر می پردازد:
۱-۱-۱-۵- اجازه ازدواج دختران
افلاطون، در باره نامزدی وآئین عروسی به تعیین قانونی می پردازد که در آن ازدواج دختر بدین قرار است؛ در مرتبه نخست با اجازه پدر خواهد بود و در مرتبه دوم با موافقت پدربزرگ و در مرتبه سوم با موافقت برادرانی که با دختر از یک پدر هستند و اگر هیچیک ازآنان زنده نباشند، اجازه مادر لازم خواهد بود. اگر مادر نیز در قید حیات نباشد نامزدی با موافقت نزدیکترین خویشان دختر و سرپرست او صورت خواهد گرفت.[۱۱۹] با توجه به سخنان او دختر از حق انتخاب همسر و زوج خود محروم است و تحت ولایت پدر و قیم خود قرار دارد و این قیم ها هستند که برای ازدواج او بدون توجه به علایقش تصمیم می گیرند. البته وی در مورد آداب ولیمه عروسی و حتی شمار مدعوین اظهار نظر می کند و می گوید: پنج تن از دوستان داماد و پنج تن از دوستان عروس و به همان تعداد از خویشان آن دو باید به عروسی دعوت شوند.[۱۲۰]
۱-۱-۱-۶-تعیین سن و ملاک ازدواج
آریستوکلس در کتاب قانون، به سن ازدواج دختر و پسر اشاره دارد و می گوید: هر کس موظف است میان سی سالگی و سی و پنج سالگی زناشویی کند و اگر از این دستور سر بتابد به پرداخت مبلغی جریمه و محرومیت از برخی حقوق اجتماعی محکوم خواهد شد.[۱۲۱] همومهمترین ملاک ازدواج را ایجاد همخوانی روحی و اجتماعی می داند و این که افراد دارای تضادهای روحی باید با یکدیگر ازدواج کنند تا تعادل در جامعه ایجاد گردد. به عنوان مثال مرد تندخود در پی زن نرمخو و مرد دارا بدنبال زن ندار باشد.[۱۲۲] براساس آن چه بیان گردید افلاطون بدنبال فلاح و سعادت جامعه پیش می رود و سعادت فردی را لحاظ نمی نماید و از طرفی با نادیده گرفتن دختران، فقط به سن ازدواج در پسران اشاره می کند. البته فلسفه قرون وسطی «هفت سالگی» را سن«عقل» می شناسد که فرد می تواند در آن نامزد شود.[۱۲۳]
۱-۱-۱-۷-جهیزیه موجب بندگی مرد
افلاطون ارسال جهیزیه دختر را با کنترل دولت ضروری می شمارد و این که هنگام ازدواج، پدر عروس حق ندارد، جهیزیه ای به خانه داماد بفرستد و داماد نباید جهیزیه را هر چند به مقدار کم بپذیرد.[۱۲۴]همو علت این امر را در دو موضوع بیان می کند؛ اول این که هیچکس به سبب تنگدستی از زناشویی محروم نماند، دوم این که اگر جهیزیه ای در کار نباشد نه زنان به پول مغرور خواهند شد و نه شوهران طوق بندگی به گردن خواهند گرفت.[۱۲۵]بر این اساس تمام توجه وی به کنترل بانوان می باشد.
۱-۱-۱-۸-سن بارداری در زنان
افلاطون پس از آن که از بحث در باره آیین عروسی فارغ گردید، به گفت و گو در باره زمان تولد کودکان می پردازد تا با وضع این دستور، قانون خود را به مواضع و قوانین همگانی نزدیک سازد و موجبات تولد فرزندان سالم و قوی در جامعه شود. همو به زمان تولید مثل برای دختران از شانزده تا بیست سالگی و برای مردان از سی تا سی و پنج سالگی[۱۲۶] اشاره می نماید. در ضمن بیان می دارد که لازم است، زنانی از مقامات دولتی بر این امر نظارت داشته باشند تا زن و شوهر جوان در ایام مقرر، کودکی قابل و زیبا بارآورند و اگر در این ایام، تولد فرزند به وقوع نپیوست لازم است، آنان از یکدیگر جدا شوند.[۱۲۷] گویا از دیدگاه او تنها ثمره ودلیل ازدواج، تولد فرزندان می باشد.
۱-۱-۱-۹- مجزا بودن تربیت کودک دختر
افلاطون معتقد است زندگی خصوصی مردم باید تحت نظارت دولت باشد تا زندگی عمومی جامعه پایدار بماند. در این صورت با پیروی از قوانین، هم زندگی خانوادگی سامان بخشیده می شود و هم تمام جامعه به سوی نیکبختی سوق می یابد. بنابراین همو به وضع قوانینی در مورد تربیت کودک می پردازد و آن را تا سن شش سالگی مشترک بین دختر و پسر مطرح می کند. ولی پس از این سن، جنسیت را در پرورش فرزند مؤثر و مهم می داند و معتقد است پس از این سن باید پسران از دختران جدا شوند و پسران با پسران و دختران با دختران به آموختن واداشته شوند. سپس به ورزش های مخصوص پسران اشاره می نماید که آن ها باید اسب سواری و تیر اندازی و نیزه پرانی و به کار بردن فلاخن را بیاموزند. ولی دختران از آموزش تمرینات نظامی به دور هستند، مگر آن که دارای استعداد کافی در این زمینه باشند. در این صورت باید راه به کار بردن افزار جنگی را فرا گیرند. وی به پرستارن و آموزگاران سفارش می نماید که باید مراقب باشند تا پسران و دختران، نیرومند به بارآیند و نیرویی که طبیعت به آنان بخشیده است بر اثر عادت از کار نیفتد.[۱۲۸]بنابراین از دیدگاه افلاطون دختران و پسران به دلیل تفاوت جنسیتی و نقش هایی که در آینده بر عهده می گیرند، باید مورد تربیتی متفاوت قرار گیرند تا جهت ایفای صحیح نقش خود آماده شوند.
۱-۱-۱-۱۰- ضرورت آموزش نظامی در زنان به منظور دفاع از کودکان
افلاطون در باره اهمیت فراگیری آموزش های نظامی در افراد بیان می داردکه زنان دارای صلاحیت، باید دوش به دوش مردان در همه تمرین ها شرکت کنند و می گوید: نمی ترسیم از این که دیگران بگویند اسب سواری و ورزش، خاص مردان است و برای زنان شایسته نیست. بنابراین ضروری است که زنان مانند مردان از عهده تیراندازی و به کاربردن سلاح های گوناگون برآیند.[۱۲۹] البته وی معتقد است زنانی که دارای استعداد لازم در تمرینات مذکور هستند، می توانند در مسابقات مربوط به آن نیز شرکت نمایند. همو بیان می دارد: بهتر است زنان را به شرکت در این گونه مسابقات مجبور نکنیم ولی اگر دخترانی پیدا شوندکه در آن ورزش ها، تمرین کرده و مهارتی بدست آورده اند و از نیروی بدنی کافی نیز بهره مندند، آنان را نباید از شرکت در مسابقه بازداشت.[۱۳۰]افلاطون آموزش های نظامی را در حدی برای زنان ضروری می داند که آن ها بتوانند در هنگام ضرورت از زادگاه و فرزندانشان دفاع کنند.[۱۳۱] وی در بیان اهمیت این موضوع می گوید: زنان باید در به کار بردن سلاح ها مهارت یابند، زیرا ممکن است روزی لازم شود که همه مردان و زنان شهر به کشوری بیگانه لشکرکشی کنند. آن روز باید کسانی باشند که بتوانند مراقبت کودکان را بر عهده گیرند و شهر را حراست کنند یا زمانی که عکس آن پیش آید زنان باید بتوانند همچون پرندگان در برابر درنده ترین جانوران از کودکان خود دفاع کنند و برای نجات آن ها جان خود را در خطر افکنند.[۱۳۲] وی قانونگذاران جوامع را مرتکب خطایی بزرگ می داند که زنان را وادار نمی کنند که در همه کارها با مردان همکاری ورزند تا مانع به هدر رفتن نیمی از نیروی جامعه شوند.[۱۳۳]بنابراین از دیدگاه افلاطون تجهیز قوای نظامی زنان بدلیل حمایت از کودکان می باشد و مقصود تربیت انسان های آماده دفاع از کشور و کیان و رویارویی با سربازان دشمن نمی باشد.
۱-۱-۱-۱۱-اشتغال زنان مشروط بر فراغت از تربیت فرزندان
افلاطون پس از ضروری دانستن تعلیم بانوان در کنار مردان و پرورش نیروهای جسمانی آن ها بیان می دارد که زنان می توانند به کسب مقامات دولتی نیز نائل آیند و سن انتصاب آن ها را در مقام های دولتی تا چهل سالگی و برای مردان تا سی سالگی می داند. زیرا مردان از بیست تا شصت سالگی مکلفند در جنگ ها شرکت کنند.[۱۳۴] همو معتقد است، زنی که فارغ از مسئولیت های خانوادگی و تربیت فرزندان است، می تواند در تمام مقام ها و مسئولیت های دولتی و نظامی حضور داشته باشد. بر این اساس در خانواده ای که جنس مؤنث مسئول نگهداری، رشد و تربیت فرزندان نباشد، دارای آزادی بیشتری است و می تواند مسئولیت های اجتماعی برعهده گیرد. از این رو جوهره دیدگاه افلاطون به جایگاه زن بر پایه نقشی که در خانواده ایفا می کند، موقعیتی متفاوت می یابد. براین اساس بانوی مزدوجه، قبل از تربیت فرزندانش نقشی در جامعه نمی تواند داشته باشد. وی به برابری و توانمندی زن و مرد در انجام امور مردانه اشاره دارد. ضمن آن که از این نکته غفلت نمی کند که توانایی جسمانی آن ها با یکدیگر متفاوت است. همو برابری هر دو جنس را در آموزش و تمرین ضروری می داند تا هر دو آماده پذیرش فعالیت های اجتماعی شوند و شایستگی انجام مسئولیت ها را داشته باشند. البته افلاطون لازم می داند که توانایی جسمانی زن و وظیفه او در نگهداری و تربیت کودک، در وهله نخست لحاظ شود. اما قانونی برای آن وضع نمی کند و به اهمیت این مسئولیت اشاره ای ندارد.
۱-۱-۱-۱۲-حضور سیاسی زنان مشروط به اتمام وظایف مادری
آریستوکلس افلاطون، حضور سیاسی زنان را پس از پایان دادن به وظایف مادری و متناسب با توانایی جسمانی او می داند و بیان می کند: اگر اشتغال آن ها در امور جنگی ضرورت پیدا کند هر زنی از هنگامی که انجام وظایف مادری را به پایان رسانده است تا پنجاه سالگی به کاری که با نیروی بدنی او مناسب باشد، گماشته خواهد شد.[۱۳۵]همو حضور سیاسی جنس مؤنث را در صحنه جنگ ترسیم می کند. از طرفی وی عضویت عالیترین شورای دولتی مانند شورای نگهبان را به مردان اختصاص می دهد تا اعضا با فراغت کامل، کارهای مهم و خطیر دولتی را به فرجام برسانند. از دیدگاه او زنان قادر نیستند شغل های مهم و در رده بالای دولتی داشته باشند.
۱-۱-۱-۱۳- ضعف تعقل زنان
افلاطون صفت کوته فکری را در خور زنان و از مردان به دور می داند.[۱۳۶]
۱-۱-۲- دیدگاه افلاطون در باره تساوی طبیعت و استعدادهای زنان و مردان
از نظر افلاطون، واژه طبیعت(nature)مفهومی بسیار مهم و اساسی است که به سادگی نمی توان آن را درک کرد، زیرا او واژه دیگری به نام[۱۳۷]physis را در کنار واژه طبیعت به کار می برد. در دیدگاه او، این دو ویژگی باعث بوجود آمدن شخصیت انسان می شود. وی گاه آن چه را طبیعت می نامد، به مفهوم تربیت و عادت به کار می برد که معنای فطری ندارد و گاه طبیعت یک شخص را، همان فطرت یا ذات آن فرد می داند و برخی اوقات خصوصیات ذاتی را در کنار آموزش و پرورش قرار می دهد. همو تأکید انکار ناپذیری بر آموزش در آغاز زندگی و در دوره کودکی دارد. به طوری که تربیت و تعلیم کودک تا سن شش سالگی را مشترک بین دختر و پسر می داند و پس از این سن تعلیم های ویژه ی جنس پسر را مطرح می کند. البته همو در ادامه به این نکته مهم اشاره می نماید که در پرورش نیروی کودک می بایست ناتوانی جنس ماده و توانایی جنس نر لحاظ شود.[۱۳۸] وی تفاوت زن و مرد را بسیار سطحی و جزئی می داند و می گوید: گرچه طبایع مختلف باید وظایف متفاوت را تعیین نماید. اما تفاوت زن و مرد فقط در این است که زن می زاید و مرد نطفه می گذارد. بنابراین در کسب هنر اختلافی میان آن ها نیست و نگهبانان و زنان وظایف مساوی دارند و زن و مرد به طور مساوی از عهده هر فن یا وظیفه ای بر می آیند و در سازمان های شهری کاری نیست که اختصاص به زن یا مرد داشته باشد بلکه استعدادهای هر دو جنس یکسان هستند و تمام انسان ها در این امر برابرند جز آن که فردی، موضوعی را به آسانی درک می کند و دیگری به زحمت و نیاز به تمرین فراوان دارد و قوای جسمانی افراد به درک مطلب آن ها کمک می کند. البته در همه کارها زن ناتوان تر از مرد است.[۱۳۹]همو در توجیه نظریه خود که در امتداد دیدگاه سقراط است، می گوید: مردان باید از روی نمونه نگهبانان گله تربیت شوند. . و برای زنان هم همان طبیعت و همان تربیت مردان را قائل شویم و ببینیم نتیجه آن را می پسندیم یا نه؟ . . در نوع سگ های پاسبان گله وظیفه سگ ماده این است که مانند سگ نر همکاری کند در غیر این صورت باید در خانه بماند و بداند که کاری جز زائیدن و بزرگ کردن بچه از او ساخته نیست و اشتغال به کار سخت و مراقبت از گله منحصرا وظیفه سگ های نر است.[۱۴۰] بدین روی تساوی زن و مرد از دیدگاه افلاطون همچون انتخاب نگهبانانی برای گله است که هیچ تفاوتی میان آن ها نباید گذاشته شود زیرا همانطور که در میان حیوانات مخصوصا سگ ها که نگهبانان گله هستند هیچ فرقی بین نر و ماده نیست. همو لازم می داند، قواعد تعلیم و تربیت در باره هر دو جنس یکسان اجرا شود و پس از آن که افراد به طرز مقرر پرورش یافتند، بهترین آن ها به نگهبانی شهر گماشته شوند، آنگاه منتخبین باید با هم زندگی کنند و هیچ یک از آن ها نباید چیزی از آن خود داشته باشد حتی زن و فرزند.[۱۴۱] حال با توجه به این که نباید همه وظایف را به مردان تحمیل نمود، تربیت زن های نگهبان خلاف طبیعت نیست و اگر بنا باشد که زن ها هم برای انجام وظیفه نگهبانی مجهز گردند باید همان تربیتی را که نگهبانان ذکور انجام می دهند، متقبل شوند. وی معتقد است بدین علت که استعدادهای هردو جنس مساوی تقسیم شده است، به حکم طبیعت، شریک در انجام وظایف می باشند و می توان به هر دو جنس به طور مساوی فن جنگ و سواری را آموخت.[۱۴۲] البته به علت ضعف نوعی زنان بهتر است وظایف آسانتر به آن ها واگذار شود.[۱۴۳]
۱-۱-۳-دیدگاه افلاطون در باره نهاد خانواده
افلاطون توجه ویژه ای به جامعه دارد و رستگاری بشر را در سعادت جامعه می داند بدین روی دیدگاه وی در باره نهاد خانواده با مبنا قرار دادن اهمیت جامعه، به دو شکل مطرح است:
تجربه های گذشته: دانستن میزان معلومات افراد سبب کامل شدن روند تدریس و جلوگیری از خستگی و عدم درک مفاهیم میگردد.
موقعیت یادگیری: هر چه امکانات و تجهیزات کاملتر یادگیری بهتر باشد کارایی بالاتر است.
روش تدریس معلم: روش تدریس باید خلاقانه باشد و متناسب با نیاز دانش آموزان باشد.
توجه به کل به جای جزء: معلم باید در حد امکان ابتدا مطالب درسی را به صورت کلی مطرح کند و ارتباط افراد را با کل مشخص کند و پس از آن به بررسی اجزاء بپردازد.
تمرین و تکرار: معلم باید در روند تدریس طوری عمل کند تا مطالب خوانده شده بیشتر تکرار و تمرین شوند (بورگ[۶۶]، ۲۰۰۳).
۲-۱-۴-۳- برخی از عیوب روش تدریس
همانطور که دانش آموزان از نظر فردی در یک سطح نیستند و سرعت یادگیری ها آنها همسان نیست روش تدریس معلمان نیز با توجه به دانش ، موقعیت و نوع درس متفاوت است. در این میان نداشتن مهارت کافی معلمان و منفعل بودن آنان باعث نواقصی در تدریس آنها شده و آن را از حالت مطلوب خارج می سازد (شیه[۶۷]، ۲۰۱۲). معلمان در کلاسهای درس از روش های تدریس گوناگونی استفاده میکنند. هر کدام از این روش های تدریس مزایا و معایبی دارد که جزء ویژگیهای آن نوع از روش تدریس میباشد. در این میان عیوب روش تدریس را به شرح ذیل بیان میدارد.
تصور یک روش تدریس به عنوان قاعدهای ثابت و انعطاف ناپذیر برای تمام دروس و فراگیران؛
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تصور ثابت بودن سبک یادگیری هر یک از فراگیران و احتمال تغییر نکردن آن؛
نحوهی ارائه؛ یعنی شیوهای که با آن اطلاعات رد وبدل میشود، یکی از دلایل شکست معلمان در ارائه دروس این است که نحوه ارائه معلم مناسب سطح تجربهی دانش آموز نیست (کدیور،۱۳۸۳).
عدم توجه به بیداری تفکر دانش آموزان؛ از آنجا که تفکر هم اساس یادگیری است و هم بنای یاددهی، بیداری تفکر نه تنها روش علمی و منطق تحقیق را به دانشآموز یاد میدهد، بلکه سبب میشود که او دانش را آزمایشی و آماده برای بازبینی بداند و در هر عملی تعمق و تأمل را مقدم بدارد و از شتابزدگی در نتیجه گیری بپرهیزد (کاردان،۱۳۸۱).
سالم[۶۸] و دیگران (۲۰۰۹) معتقدند تمامی عیوب در روش تدریس را میتوان با عواملی نظیر ایجاد انگیزه، بالا بردن سطح دانش معلم، ارائه متناسب با وضعیت و استفاده از لوازم و ابزار آموزشی مناسب از میان برد.
۲-۱-۵-روابط انسانی
وجود روابط انسانی در محیطهای آموزشی به ویژه مدارس، اشتیاق و افزایش روحیه مطلوب و مثبت کارکنان (معلمان) را به دنبال دارد. مدارس که مقاصد تعلیم و تربیت را تعقیب میکنند، مطلوبترین محل برای بهره بردن از مفاهیم روابط انسانی هستند. اهداف سازمانهای آموزشی، با به کارگرفتن محتوا و مفاهیم روابط انسانی، آسان تر به دست میآید. رهبران و مدیران آموزشی باید به ارزش شخصیت هر فرد ایمان و اطمینان عمیق داشته باشند، زیرا اعتماد، اطمینان و احترام متقابل از عناصر اصلی برقراری روابط انسانی به شمار می آیند.
روابط انسانی جزء مهمی از مدیریت آموزش و پرورش است. مدیران آموزشی پیش از داشته باشند و همه افراد را با ارزش بدانند «شیوه تفکر اساسی» بحث درباره روابط انسانی باید و این باور را در رفتارشان متجلی کنند. به عبارت دیگر برای مدیر مدرسه کافی نیست که فقط در جلساتی که پیش از آغاز سال تحصیلی تشکیل می شود از اعتقادش درباره به دانش آموزان، والدین، معلمان و رعایت مناسبات انسانی مؤثر با آنان صحبت کند، بلکه باید این اعتقاد را هر روز با رفتار خود نشان دهد. این جریان سبب می شود چنین نگرشهایی به صورت عادتی مطلوب در کارکنان ایجاد شود.
حقیقت این است که روابط انسانی خوب، عرضه نیّت خوب و مطلوب است. انسانیت را باید در داشتن روابط انسانی مشاهده کرد (دانیل گریفیت، ۱۹۵۶). موفقیت یک مدرسه با روابط انسانی که در آن مدرسه اشباع می شود، همراه است. چنانچه در برقراری روابط انسانی ارتباط دو طرفه نباشد، همه تکنیکهای روابط انسانی بی فایده خواهند شد. برای مدیر تنها کافی نیست که از علایق خویش سخن بگوید، بلکه باید با رفتار خود علاقه اش را نشان دهد و این احساس را در محیط کار پدید آورد که باید احترام متقابل همیشه وجود داشته باشد. مدیری که رفتارش، نادرستی گفتارش را ثابت میکند، مشکل میتواند روابط انسانی و ارتباط مطلوب را میان خود و کارکنان پدید آورد (تورانی و یزدانی میلاجردی، ۱۳۸۸).
لزوم داشتن اراده و نیت خوب و خَلق محیط توأم با احترام متقابل در گسترش روابط بدیهی است. برای برقراری روابط انسانی و ارتباط میان مدیر و کارکنان دو شرط نیت خیر و احترام متقابل ضرورت دارد، اما این دو مقوله به هیچ وجه کافی به نظر نمی رسند، زیرا این دو شرط به تنهایی نمی توانند تمام مفهوم وسیع روابط را در بر گیرند (کرامنت[۶۹]، ۲۰۰۶).
علاوه بر تعابیر فوق سه تعریف برای روابط انسانی ارائه می شود تا نکات ضروری برای ایجاد روابط انسانی در مدیریت به خوبی روشن شود. کیمبل وایلز میگوید: مدیر و رهبر آموزشی باید به ارزش شخصیت دیگران اعتقاد داشته باشد و به خواسته ها و احساسات معقول آن ها احترام بگذارد و بداند زندگی و کار با هم آمیخته اند و رضات خاطر در کار می تواند تا حد زیادی رضایت زندگی را فراهم کند (وایلز، مترجم طوسی، ۱۳۸۳). روتلیز برگر[۷۰](۱۹۳۴) میگوید: در حال حاضر، روابط انسانی، توسعه دادن مهارت عملی تا شخص بیاموزد چگونه خویش را با محیط اجتماعی خود سازگار کند. مهارت انسانی یعنی قابلیت برقراری ارتباط با عقاید و احساسات دیگران، تا با دریافت پاسخ مطلوب و ایجاد ارتباط از سوی دیگران، خوی اجتماعی بودن در او پرورش یابد (روتلیز برگر به نقل از لین[۷۱]، ۲۰۰۶).
بویکین[۷۲] میگوید: روابط انسانی عبارت است از شیوه رفتار کردن و احترام گذاردن به موقعیت های اجتماعی، افراد یا گروههایی که سبب خلق آن موقعیتها شدهاند. در روابط انسانی سازمان یافته، اختلاف نژادی، اخلاقی، طبقات اجتماعی یا اقتصادی، فرهنگی و آموزشی مطرح نیست، بلکه احترام گذاشتن بر شخصیت فرد و محترم شمردن ارزشهای انسانی افراد مهم است (مارشال[۷۳]، ۲۰۰۷).
سه تعریف فوق، گویای بسیاری از تعاریف روابط انسانی در رشته های گوناگون است. اما دانیل گریفیث معتقد است تعریفی که از روابط انسانی ارائه می کند تا اندازه ای با سه تعریف فوق تفاوت دارد. روابط انسانی خوب در مدیریت بر بنیانهای احترام متقابل، نیتخیر، ایمان به ارزشها و شئون انسانی و شخصیتهای فردی استوار است و برای مدیر ضرورت دارد که مهارتها را در ارتباط خودش با دیگران در هر موقعیت اجتماعی که قرار گرفته پرورش دهد (طوسی، ۱۳۸۳؛ به نقل از تورانی ویزادنی، ۱۳۸۸: ۸۲).
بنابراین میتوان گفت مفهوم ابعاد سه گانه مدیریت مدرسه در ماتریس، شغل، فرد، محیط اجتماعی، محتوا، فرایند، توالی و زمان معنا دار است. مدیریت در آموزش و پرورش (مدرسه) از سه مهارت فنی، انسانی و ادراکی پیروی می کند. برای موفقیت مدیر، مهارت های انسانی و ادراکی بیشتر از مهارت فنی نقش دارند. در مدرسه روابط انسانی خوب بر اساس نیت خیر و احترام متقابل، ایمان به شأن و ارزش انسانی و شخصیت افراد استوار است. مدیر نیاز دارد در رابطه خویش و دیگران و نیز با محیط اجتماعی که در آن قرار دارد، مهارت های مورد نظر را پرورش و بهبود بخشد. این مهارت ها اجزاء وحدت یافته شخصیت مدیر هستند و احتمالاً روابط انسانی از راه شناخت محتوا، پرورش می یابند (بخشی، ۱۳۷۷).
محتوای روابط انسانی شامل انگیزش، ارتباطات، ادراک، قدرت، اختیار، روحیه، تصمیم گیری و رهبری و ابعاد و اصول آن، دیدگاه ها، احساسات، رویّه ها و عواطف است. مدیر می تواند با استفاده و بهره گیری از این موضوعها، شایستگی خویش در ایجاد روابط انسانی، را نشان دهد (تورانی و یزدانی میلاجردی، ۱۳۸۸: ۸۴).
روابط انسانی سرچشمه شادیها، لطافت و باروری انسانی است که به واسطه آن افراد یکدیگر را درک و با هم تشریک مساعی میکنند. مهارتهای روابط انسانی از جمله مهارتهای بنیادی در فرایند نظارت و راهنمایی آموزشی است (فتح الهی، ۱۳۸۸).
در حالی که نظریه پردازان کلاسیک عمدتاً به ساختار و فوت و فن سازمان ها علاقه مند بودند، نظریه پردازان نئوکلاسیک به منابع انسانی پرداخته و مسائلی همچون انگیزش فرد و رفتار او را مورد بررسی قرار دادند نظریه پردازانی همچون التون مایو[۷۴]، مازلو[۷۵]، مک گرگور[۷۶]، هرزبرگ[۷۷] و… انسان را به عنوان موجودی که نمیتوان با آن همانند جسمی سرد و بی روح برخورد کرد، معرفی و بر تواناییها و ظرایف او تأکید ویژه کردند. التون مایو با مشهورترین پژوهش اجتماعی خویش یعنی مطالعات هاثورن[۷۸] به عنوان بنیان گذار نهضت روابط انسانی در تاریخ شناخته شده است. نتایج عمده تحقیق او بر این تأکید دارد که کارکنان را همواره به مانند یک گروه باید مد نظر قرار داد و از پاداش های معنوی و روابط غیرسمی در کار نباید غافل شد (کل، ۱۳۷۶؛ ترجمه خلیلی شورنی، به نقل از فتح الهی، ۱۳۸۸: ۱۴۵).
بارنارد و سلزنیک[۷۹] (اسمیت[۸۰]، ۱۳۸۲: ۱۳) بر مشارکت کارکنان در امر برنامه ریزی و اجرا اشاره دارند و ضمن تاکید بر روابط غیر رسمی، دو شرط کارایی و اثربخشی را برای پایداری و بقای نظام سازمانی ضروری می دانند.
اوچی[۸۱] (۱۹۸۱) در دانشگاه (UCLA) با تلفیقی از نظریه های A1 آمریکایی J ژاپنی به ارائه نظریه Z خویش پرداخت که هر چند بر رفتار سازمانی متمرکز بود لیکن نشان داد که با انسانی کردن همه شرایط می توان تولید و منافع سازمان و عزت نفس کارکنان را افزایش داد. او معتقد است در حالی که ژاپن بر عوامل انسانی تاکید دارد، ایالات متحده فناوری را به عنوان کلید فزایش تولید می نگرد (خورشیدی، ۱۳۸۲). که البته هر دو عامل در جایگاه خویش از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ریس و برندت (به نقل از میر کمالی، ۱۳۸۵: ۲۳) روابط انسانی را در مفهوم وسیع آن شامل همه تعاملات بین مردم، تعارضات، کوشش های معاضدت آمیز و روابط بین گروهی دانسته که به زندگی شخصی و موقعیتهای کاری آنان مرتبط است. نظریه روابط انسانی به این اصل پی برده است که دستگاه مدیریت نمی تواند رضایت کارکنان را تنها با رابطه ساده بین کار و اختیار ایجاد کند، بلکه باید با به وجود آوردن دوستی، صمیمیت، همدلی و همکاری در بین کارکنان که اصول مهم بنیادی ایجاد همبستگی بین اعضا به حساب می آید، سعی در به حداکثر رسانید کارایی آنان کند (پرهیزکار، ۱۳۶۸: ۱۰۳).
عسگریان (۱۳۷۸) اعتقاد دارد روابط انسانی یعنی اینکه چه کنیم تا رفتارهای مطلوب سازمان در کارکنان بروز و حدوث یابد؛ و بالاخره میر کمالی معتقد است که روابط انسانی در یک سازمان آموزشی، فرایند برقراری، حفظ و گسترش رابطه هدفدار پویا و دو جانبه بین اعضای یک سیستم اجتماعی است که با تامین نیازهای منطقی، اجتماعی و روانی فرد و گروه، سبب تفاهم، احساس رضایت و سودمندی متقابل و به وجود آمدن زمینه های اعتماد، انگیزش، رشد و تسهیل در نیل به اهداف آموزشی می شود (میر کمالی، ۱۳۸۱).
از نکات مهم دیگری که در مفهوم روابط انسانی نهفته است، مسئله ی احساس سودمندی و رضایت خاطر است، زیرا روابط موقعی انسانی است که طرفین بتوانند فواید لازم را از روابط خود ببرند؛ روابطی که به تأمین نیازهای جسمی، اجتماعی، نیروی روانی و معنوی انسان بینجامد.
به هر حال روابط انسانی مجموعه ای از فعالیت ها و تعاملات است که موجب تأمین نیازهای افراد و به عنوان یک نیاز انسانی پدیدار می شود که مهارت های آن جزء مهارتهای بنیادی در کلیه امور از جمله آموزش به حساب می آید (جویس[۸۲] و همکاران، ۲۰۰۴). چرخه ی نشان داده شده در زیر نشانههایی از عوامل مختلف و مؤثر در امر ارتباط را نشان میدهد که هر یک میتواند در پیدایش حالت مثبت بعدی مؤثر واقع شود.
شکل ۱: نمودار چرخه نتایج برقراری روابط انسانی، اقتیاس از میر کمالی، (۱۳۸۲)، روابط انسانی در آموزشگاه.
در جهان امروز مدیریت نقش مهمی در زندگی دارد (بییر و همکاران[۸۳]، ۲۰۰۰). مدیریت فرایندی است که با آن کوششهای فردی و گروهی برای رسیدن به هدف مشترک هماهنگ میشود. مهمترین هدف هر سازمان بهره وری سازمانی است. رسیدن به بهره وری مطلوب، شرایط و فضای خاصی را میطلبد که از جمله این شرایط انگیزش و نیروی انسانی بر انگیخته شده است. برای نیل به این هدف، مدیران نقش بسزایی دارند.
چگونگی مدیریت در ایجاد روابط انسانی، نحوه سلوک و رفتار معلمان و در نتیجه تحقق هدف های آموزش و پرورش و کارایی آن موثر است. مدیرانی در این زمینه موفق هستند که بتوانند فضای روانی مناسبی در مدارس به وجود آورند و روابط سالم و موثری با دیگر کارکنان برقرار کنند.
برقراری روابط انسانی مهمترین وظیفه مدیریت است و مدیر باید در محیط سازمانی خود چنین روابطی را به وجود آورد و آن را گسترش دهد تا سبب پیدایش انگیزه برای کسب موفقیت و رضایت در افراد در راه رسیدن به اهداف سازمان شود (اندرسون[۸۴]، ۲۰۰۶). روابط انسانی به مطالعه رفتار انسانها در مراکز آموزشی و آموزشگاهها دارای کاربردی بیشتری نسبت به سایر سازمانها است (میرکمالی، ۱۳۸۲).
روابط انسانی در این الگو همه تعاملات مردم و تعارضات و کوششهای معاضدت آمیز و روابط گروه ها را در بر میگیرد. روابط انسانی با اعتقادها، نگرشها و رفتارهایی که سبب کشمکش های بین فردی می شود و همچنین با زندگی شخصی و همه موقعیتهای کاری و شغلی ارتباط دارد و آنها را تحت تاثیر قرار می دهد (بانستر و فرانسلا[۸۵]، ۲۰۰۵).
در این مفهوم ضمن آنکه روایط سازمانی، کلیه روابط و تعاملات بین افراد را در بر می گیرد و با بهره گرفتن از رفتار سازمانی و علوم رفتاری به مطالعه و چراهای فرد و گروه و سازمان ی پردازد، گام هایی فراتر از آن را نیز در بر می گیرد و آن پیش بینیی رفتار و حل مشکلات رفتاری و حتی جلوگیری از رفتارهای ناخواسته است. تحقیقات هرسی و بلانچارد (۱۳۷۵)، بلی فوستر (۱۹۹۴)، کوهستانی (۱۳۷۶)، هیکس و گولت (۱۳۷۶)، ناصح (۱۳۸۴) نشان داده که مهارت های ارتباطی موجب بهبود روابط انسانی میگردد (به نقل از کشاورزی و طالع پسند، ۱۳۸۷).
علاقهبند (۱۳۸۵) مدیریت روابط انسانی را توانایی مدیر به عنوان عضوی از گروه در کار کردن موثر و ایجاد کوشش های دسته جمعی در دورن گروهی که وی آن را اداره می کند، تعریف می کند. روابط انسانی به مطالعه رفتار انسانها در محیط سازمان می پردازد تا در نهایت نتایج کار سازمان بهبود یابد (میرکمالی، ۱۳۸۲).
۲-۱-۶- ارزشیابی
آنچه در ارزشیابی صورت میگیرد توصیف تاثیر اقدامات آموزشی و یا برنامههای آموزشی است. هدف در ارزشیابی موثر بودن یک برنامه آموزشی است. همواره تعاریف و توصیفات گوناگونی در خصوص ارزشیابی صورت گرفته است و صاحبنظران چندی در این خصوص به بحث پرداختهاند. بدین منظور چند تعریف و توصیف از ارزشیابی را در ذیل بیان میدارد.
ارزشیابی مجموعه فرایند جستجوی سیتماتیک در جمعآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات است که شخص بتواند درخصوص شایستگی، ارزش، بها یا معناداری برنامه، پروژه، سیاست، یا هرآنچه مورد بررسی قرار میگیرد، قضاوت کند (والاس[۸۶]، ۲۰۰۹). گفته میشود ارزشیابی شامل انتقال آگاهیها، اندیشه ها و نظریات، عواطف، مهارتها و… با بهره گرفتن از نمادها و عمل یا فرآیندهای انتقال میباشد (ناعمی،۱۳۸۵). در تعریف دیگری گفته شده است که ارزشیابی عبارت است از جمع آوری اطلاعات و استفاده از آن برای تصمیمگیری است. این تصمیمگیری ممکن است درباره برنامه تربیتی به طور، کلی، یا اصلاح و بهبود درسی، شناختن نیازهای یادگیرندگان به منظور برنامه ریزی آموزشی برای آنان با میزان پیشرفتها یا کمبودهای خودشان، یا درباره آییننامهها و مقررات مدرسه، میزان کارآمدی نظام درسه و یا تلاش معلمان و غیره انجام گیرد (تقیپور ظهیر،۱۳۸۶).
آنچه از تعاریف و توصیفات ارزشیابی بر میآید چنین مینماید که هدف از ارزشیابی شناسایی نقاط قوت و ضعف یک برنامه یا شیوه عمل است و به دنبال اینست که شکاف میان وضع موجود و مطلوب را شناخته و آن را رفع نماید. هنگامی میتوان ادعای شکل گرفتن روند یاددهی– یادگیری کرد که یک سلسه تغییرات مطلوب در رفتار فراگیر پدید آمده باشد و فراگیران بتوانند در پایان یک دوره درس بسته به نوع هدفهای آموزشی تعیینشده بتوانند ضمن حفظ مطالب، اطلاعات در دسترس را خلاصه کنند، پدیده ها را بر اساس معیارهای مناسب مورد ارزشیابی قرار دهند و برای حل مساله و ایجاد پدیده های جدید دانش خود را به طور مناسب به کار گیرند. کسب اطلاع از حاصل کار و میزان دستیابی به اهداف با بهره گرفتن از روش های ارزشیابی امکان پذیر است. معلمین میتوانند از وسایل آموزشی مختلف در ارزشیابی خود استفاده کرده و آن را از حالت خسته کننده همیشگی که همان استفاده از قلم و کاغذ است خارج نمایند (شعبانی، ۱۳۸۴).
از نگاه آموزشگاهی ارزشیابی به فرایند منظم برای جمع آوری تعبیر و تحلیل داده ها گفته می شود. ارزشیابی بدین منظور انجام می شود که آیا هدف های مورد نظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق افتن هستند و به چه میزانی (جان ای اجراچ، ترجمه ی خرازی، ۱۳۸۵، به نقل از هاشمی، ۱۳۹۱: ۱۹۷) هر چند گاهی ارزشیابی را معادل سنجش و اندازه گیری می دانند.
ارزشیابی گامی در جهت افزایش کیفیت آموزش و پرورش است. استفاده از ارزشیابی می تواند فرایند یادگیری فراگیران را بهبود بخشد. ارزشیابی از افراد تضمین کننده ی بقای آن ها نیز است (هاشمی، ۱۳۹۱: ۱۹۸)
۲-۱-۶-۱- اهداف ارزشیابی
بسیاری از معلمان تصور میکنند که ارزشیابی میزان یادگیری فراگیران تنها به منظور ارتقای فراگیران صورت میگیرد، در حالی که هدف ارزشیابی به مراتب گستردهتر و مهمتر از چنین مفهومی است. ارزشیابی از یک سو باید وسیله تشخیص باشد و از سوی دیگر، ارزشیابی باید وسیله پیشبینی باشد.
<< 1 ... 461 462 463 ...464 ...465 466 467 ...468 ...469 470 471 ... 477 >>