۲-۳-۳-۱ زبان:
هیچ نوع سندی برای نظام نگارش رایج در آسیای مرکزی در زمان هخامنشیان غیر از آرامی وجود ندارد. (فرای.۱۱۰).زبان شناسان، زبان ترکمنی را جزو زبان های گروه « اوغوز» میدانند که به آذربایجانی و ترکی جدید بسیار نزدیک استالبته بر اساس بررسی های آیرونز، ترکمن ها با سایر مردمان ترک آسیای مرکزی، بویژه قزاق و قرقیز، خویشاوندی فرهنگی قوی تری نسبت به نزدیک ترین خویشاوندان زبانی خود دارند.(آیرونز به نقل از منگز.۵۳-۵۴) شاید، یکی از دلایل تأثیر گذار در حفظ سنت، باور و اعتقادات ترکمانان را، بتوان، دشواری زبان آنان و حساسیتشان در تلفظ صحیح واژگان،بشمار آورد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-۳-۲ اسب:(اسبهای آسمانی)
ترکمن ها سوار کاران قابلی بودند و اسب های بسیار خوبی در اختیار داشتند. آثاری از اسب های ترکمن تا چهارصد سال پیش از میلاد مسیح در گورستان های پازیریک بدست آمده است که نشان می دهد در آن زمان نیز اسبهای ترکمن را مانند زمان کنونی با نمد می پیچیدند. امپراتوران سلسله «هان » در چین عاشق این اسب های لاغر اندام و کشیده ترکمن بوده و آنها را اسب های آسمانی می نامیدند.(بیگدلی،۲۰۸:۱۳۸۳)ابن فضلان۳۰، در سفرنامه خود دربیان آداب غزها، اشاره به ذبح اسب متوفی جهت خوراک می کند. به عقیده سومر، غزها بعد از گرویدن به اسلام، بطور کلی از خوردن گوشت اسب خودداری کردند. زیرا مذهب حنفی، که غزها پیرو آن بودند، بطور کلی خوردن آن را مباح ندانسته است.(سومر،۸۲:۱۳۹۰- ۸۳)
در سفرنامه های متعددی چون «سفرنامه مارکوپولو»،« سفرنامه ترکستان و ایران» هنری مورز،« سفرنامه بارنز» آلکس بارنز و…دلایل شهرت اسب ترکمن را علاوه بر سرعت، قدرت، خوراک اندک و طاقت زیاد آن در حمل بار می دانند. وامبری نیز در مورد علاقه و توجه ترکمانان به اسب آورده است:« ترکمن اسبش را حتی به زن و فرزند و حتی گاهی به خودش هم آنرا ترجیح می دهد». امروزه، پرورش اسب و مسابقات اسب دوانی، در شهرهای بزرگی چون گنبد کاووس، آق قلا و بندرترکمن جریان داشته و نقش مهمی در زندگی تراکمه ایفا می کند.
۲-۳-۳-۳ موسیقی:
درباره سابقه ساز و آواز ترکمن های ایران اطلاعات اندکی در دست است. موسیقی ترکمنی نیز همانند موسیقی سایر ملل ریشه در عقاید مردم دارد. نوازنده به ترکمنی «بخشی» نامیده می شود. امین الله گلی در کتاب خود به نام سیری در تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمن ها اشاره به دو معنای متفاوت این کلمه در تاریخ می کند:« در ایام اویغورها، بخشی به کسی که خط اویغوری را بتواند بخواند اطلاق می شده و یا در زبان چینی کلمه بخشی از کلمه پاکشی به معنای استاد و کسی که حالات شامان را به خود می گرفته اطلاق می شده است.»
از سازهای متداول در بین ترکمنان می توان به کمانچه(قجق)، نی(توتیک)، زنبورک( قووز) و دوتار اشاره کرد. بخشی های ترکمن از دو تار استفاده می کنند که اصطلاحاً به آن « تامدره»تنبوره۳۱ می گویند.
ترکمن ها به موسیقی بزرگ خود « مقام»۳۲ می گویند. امروزه در حدود ۵۰۰ مقام ترکمنی وجود دارد که هر کدام دارای سبک مخصوص به خود است. مقام های ترکمنی، هر کدام از حادثه ای سخن می گویند. مثلاً « گوگ دفه مقام» اشاره به منفجر کردن قلعه ترکمن ها توسط روس ها دارد.(گلی،۲۸۷:۱۳۶۶)از اینرو می توان موسیقی را ناقل و حافظ خاطرات جمعی ترکمانان دانست.
۲-۳-۳-۴ فرش:
بنا برگفته صفر مراد نیازف، اولین رئیس جمهور ترکمنستان پس از استقلال، «فرش برای ما هنر است و برای نیاکان ما علم و فلسفه بود.» فرش در میان چادرنشینان یک وسیله ی تجملی و تفننی نیست بلکه ضرورتی است که همگان، زن و مرد، فقیر و غنی و…بدان نیازمندند.در ابتدا، فرش و نمد، برای پوشاندن منازل سیار چادر نشینان ضرورت داشت. بجای در، مدخل چادر را با یک قالیچه خاص که «انسی »نامیده می شود، می آراستند.فرش در اُبه ترکمن، محل استقرار مهمان و بزرگ خانواده بود. بر سرتاسر دیوار کیسه هایی می آویختند، که بزرگترین آنها را «جوال» و کیسه های کوچکتر را،«توبره ( توربا)» می نامیدند. زنان ترکمن از جوال و توربا برای نگهداری وسایل خود استفاده می کردند.هنگامیکه یک ترکمن راهی سفر می گشت، زین نمدی، یک قالیچه جانمازی بنام نمازلیق و یک جفت خورجین بافته شده را همواره، با خود داشت. بدینسان قالیچه را می توان، همواره یار ترکمن، در سراسر زندگی کوچواره اش بشمار آورد.
۲-۴ ساختار اجتماعی تراکمه:
درشمال شرق ایران، سه طایفه بزرگ عشایر ترکمن، بنام های یموت، گوگلان و تکه، بعد از ۱۳۰۴ه.ش. اسکان یافتند. از آن زمان، طایفه یموت (دامدار)،در دشت گرگان، گوگلان ها، ساکن، در ناهمواریهای مرکزی استان گلستان تا مرز خراسان شمالی و تکه ها در شهرستان بجنورد مرکز استان خراسان شمالی زندگی می کنند.
ساخت قبیله ای در بین ترکمن ها، از طایفه، تیره(اونلیق)، اوبا که همان روستا است و اوی که مسکن خانواده گسترده ترکمن است، شکل می گیرد:
طایفه- طایفه یکی از اجزای ایل است، که در بین ترکمن ها، بزرگترین ساختار اجتماعی آنان را شامل می شود. طایفه مشتمل بر چندین تیره و هر تیره از چندین اوبه و هر اوبه از تعدادی اوی، تشکیل شده است. طایفه مهمترین عامل وحدت، قومیت و عصبیت ترکمن هاست، به شکلی که، ترکمن ها پس از آنکه خود را ترکمن نامیدند، لزوماً نام طایفه خود را به زبان می آورند. عموماً آداب و رسوم یک طایفه با طوایف دیگر متفاوت است.
تیره- مشتمل بر چندین روستاست که در یک محدوده جغرافیایی همگن زندگی می کنند. در اکثرموارد، بین تیره ها، رابطه مستحکم دیده نمی شود. افراد هر تیره، از شرایط اقتصادی و اجتماعی هم مطلع، اما همبستگی کمتری نسبت به طایفه در بین آنها برقرار است.
اوبا(اوبه)- اوبه واحد سکونت چندین خانوار، در یک محدوده جغرافیایی مانند ده و روستاست. در هر خانواده گسترده، ریش سفید خانواده، مسئولیت اقتصادی، ارتباطی و اجتماعی را عهده دار است. از ویژگی های اوبه، همسانی روابط خانوادگی، آداب و رسوم و مراسم مذهبی و اعیاد آنان است.
اوی(خانه ترکمن)- در گذشته از آلاچیق و امروزه از بناهای مستحکم با طرح و نقشه رسمی ساخته می شود. کاربرد منازل جدید، بیشتر به سبک قدیمی است. مشتمل بر یک اتاق نشیمن که علاوه بر ساکنین، مهمانان در آنجا پذیرایی می شوند. بزرگترین اتاق متصل به اتاق نشیمن متعلق به یاشولی یا بزرگ خانوار و همسرش می باشد و دو تا سه اتاق دیگر، به فرزندان متأهل و مجرد اختصاص داده می شود. اوی، کوچکترین واحد اقتصادی-اجتماعی است که سنن، آداب، تربیت و ارزش ها در آن از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
۲-۴-۱هرم قدرت:
هرم قدرت در بین ترکمن ها، از کوچکترین واحد اجتماعی(اوی) به یاشولی( آق سقل- مسن ترین مرد) و سپس روحانیون تعلق دارد، که در حل و فصل امور نقش اساسی را ایفا می کنند. این سلسله مراتب در ساختارهای بزرگتر (اوبه، اونلیق، طایفه) نیز کاملاً صادق و کاربرد دارد. در بین ترکمن های امروز، همانند گذشته روحیه مذهبی بسیار قوی تر از روحیه قومی است. لذا آق سقل روحانی از ویژگی های کاریزماتیک برخوردار بوده و مورد احترام عموم قرار دارد.
۲-۴-۲ طوایف یموت:
یموت در اصل یاویموت بود یاوی را به ترکی دشمن میگویند. موت عربی است که به معنی مرده و در جایی دیگر به معنای «برده»آمده است.بعدها یاوی موت تبدیل به یموت می شود. (معینی،۱۸۷:۱۳۴۴)«یموت ها یکی از چندین گروه نسبی بزرگ هستند و با یکدیگر، ناحیه وسیعی را در بخش جنوب غربی آسیای مرکزی، شوروی سابق و نواحی مجاور ایران و افغانستان اشغال کرده اند. تمامی این گروه ها به یک زبان صحبت می کنند. اساسا دارای سنت فرهنگی مشابه و مشترکی هستند و به تئوری منشأ مشترک، خواه با نیای اسطوره ای یکسان، «اغوزخان» و یا جذب از طریق هم مکانی بااخلافاغوزخان اعتقاد دارند.»(آیرونز،۵۳:۱۳۸۶).
طایفه یموت،از نظر حرفه به دو بخش متمایز چمور و چاروا تقسیم می شوند. چمور یا کشاورزان، بطورسنتی در درجه اول کشاورز هستند و عمدتا به کشت گندم و جو اشتغال دارند ودامداری فعالیت اقتصادی ثانوی آنها را تشکیل می دهد. چمور ها در طول زمستان در نزدیکی اراضی کشاورزی خود( جنوب و مجاور منطقه جنگلی) اردو می زدند و در این زمان کار شخم و بذرپاشی را انجام می دادند. آنان در طول بهار به جهت حفظ سلامت خود و احشام از حشراتی چون پشه و مگس به سمت شمال ( منطقه خشک تر) کوچ می کردند. در انتهای بهار،تعدادی از هر خانوار، برای درو محصول، راهی جنوب می شدند و سپس برای گذراندن باقی ایام فصل خشک مجدداً رهسپار شمال می گشتند. بنابراین، تحرک آنان عبارت بود از کوچ شمال به جنوب و بالعکس. هدف از این کوچها بیشتر افزایش آسایش زندگی و احتراز از خطرات بهداشتی بود تا استفاده از مراتع محدود و پراکنده. چارواها یا چادر نشینان بادیه نشین، اساسا رمه دار هستند و در درجه نخست به پرورش گوسفند و بز اشتغال دارند و پرورش اسب، شتر و گاو شیری برای آنها در مراتب بعدی قرار می گیرد. بسیاری از چارواها، درکنار رمه داری به جهت خود مصرفی به کشت گندم و جو نیز می پردازند.چارواها که در شمال قلمرو چومورها( در منطقه جلگه ای- صحرایی) زندگی می کردند، به علت تفاوت در احشام دوره و روش کوچ پیچیده تری داشتند. آنها در فصول خشک، گرداگرد منابع دائمی آب، چاه ها ، چشمه ها یا کنار رودخانه اردو می زدند و سپس در طول فصل باران ( زمستان و بهار)درسراسر سرزمین های پیرامون خود پراکنده می گردیدند.برای آنان فصل باران زمان مراقبت شدید از گله است و زمستان فصل زایش بره. آنها در طول این فصل شب ها بره ها را برای محافظت از سرما در چادرهای خود نگهداری می کردند. منطقه سکونت گاه چارواها در فصل باران نسبتا پرعلف است. در این فصل از سال، در مناطق جلگه ای – صحرایی، حوضچه های (گل) متعددی از آب باران بوجود می آمد که کوچ نشینان می توانستند از آن برای نیازهای خانگی و همچنین آب دادن به احشام استفاده کنند. در فصول خشک، کوچ نشینان با حرکت دادن احشام در کنار رودخانه های گرگان، اترک و یاچاه های آب، نیازهای احشام را برآورده می کردند.بنا به نظر آیرونز، سازمان اجتماعی و شرایط سیاسی دو گروه،با وجود تفاوت در اقتصاد، مگر در موارد جزیی یکسان است.( آیرونز،۱۵۰-۱۵۳)
۲-۴-۳ تقسیمات عشیرتی یموت:
یموت ها از شرق به غرب، در حد فاصل دریای خزر، در شهرستان گنبد کاووس و از شمال به مرز ترکمنستان و از جنوب، به حد فاصل روستاهای فارس نشین استقرار دارند. یموت ها شامل طوایف:
جعفربای، با ۹ تیره یارعلی و ۸ تیره نور علی.
آق و آتابای، که طایفه آتابای از ۱۲ تیره و طایفه آق از ۷ تیره تشکیل شده اند.
طوایف داز و دَوِجی، که طایفه دازاز ۷ تیره و طایفه دوجی از ۸ تیره شکل گرفته اند.
۲-۴-۴ طوایف گوکلان:
وجه تسمیه گوک یعنی سبز و لان به معنای جا و مکان است. محل زندگی آنان جایی سر سبز است و بنا به روایتی، مصریان بر روی رودخانه اترک سدی از قیر و سرب می سازند و در نتیجه گوکلان ها مجبور می شوند از آب باتلاق ها استفاده کنند تا اینکه شخصی لنگ سوار بر اسب خاکستری به پیش آنها آمده می گوید در پشت سد آتش روشن کنید تا قیر و سرب آب شود و چون اینها این شخص را ناجی خود می دانند نام آن را بر قبیله خود می گذارند که در ابتدا گوگ لنگه گلی بوده، سپس تحریف شده بصورت گوگلان در آمده. سرزمین این قبیله در مسیر رودخانه های حاجیلر که از مینودشت میگذرد، واقع شده.مردم گوگلان افرادی کشاورزندودر پرورش کرم ابریشم و بدستآوردن محصول آن آشنا میباشند این مردم سابقاً با روسیه تجارت داشتند وبیشترگاو، گوسفندوپارچه های ابریشمی صادر میکردند.سرزمین گوگلان بسیار حاصلخیز است و زراعت آنان احتیاج چندانی به آب ندارد.بعلت اعتیاد به تریاک مخصوصا در سابق مانند سایر طوایف ترکمن درکارها استقامت وپشتکار ندارند. بنا به روایت ترکمنها، گوکلانیها در موقع حمله مغول قای نامیده می شدند. (معینی،۱۷۸:۱۳۴۴).
۲-۴-۵ تقسیمات عشیرتی گوگلان:
طایفه گوگلان، دارای دو فرقه، دودورقه و حلقه داغی است:
طایفه قُرُق از ۷ تیره ، طایفه نیقاق از ۵ تیره تشکیل شده است.
طایفه حلقه داغی، دارای ۱۲ تیره است.
ترکمن ها بنا بر روایات قدیمی، خود را از نژادهای مختلف به نام خلق می نامند. این خلق ها چنین نام گذاری شده اند: چاودور، ارزاری، آل علی، قره، سالور، ساریق، تکه، گوگلان و یموت.جمعیت جعفربای ها، حدود ۵ برابر جمعیت گوگلان هاست که در منطقه دشت در دو طرف گرگان رود زندگی می کنند. آمار تفکیک شده ای از جعفر بای ها در دست نیست بلکه شواهد حاکی از آنست که حدود پانصد هزار نفر از طوایف یموت و صد هزار نفر گوگلان در منطقه زندگی می کنند.۳۳
۲-۵عوامل مهم در تبیین ساختار اجتماعی طوایف ترکمن:
۲-۵-۱ خانواده:
خانواده، یکی از مهمترین عوامل در حفظ ساختار اجتماعی است که این مهم در فرهنگ ترکمن، دارای معنایی وسیع تر از دیگر فرهنگ هاست. در عده ای از محققین در ترسیم یک جامعه قبیله ای چادرنشین و رمه دار، بر این باورند که « در یک جامعه قبیله ای قدیم، تمام اعضای آن می بایستی به امرار معاش قبیله خود کمک کنند و تنها زنان و پیرمردان که دیگر توانایی شکار یا جنگیدن را نداشتند، خود را وقف کارهای دیگری می کردند. بدین ترتیب، یک قبیله دارای دو طبقه می شد. گروهی که اشتغال به جنگیدن و شکار داشتند و گروهی که به نیازهای گروه دیگر از جمله مسائل روحانی می پرداخت.»۳۴(فرای،۴۸:۱۳۸۶) آنها پیشرفت چنین جامعه ای را منوط به رشد کشاورزی آن می دانستند. آنچنان که تاریخ شهادت می دهد، آسیای مرکزی محل برخورد آرا و عقاید و بعلت موقعیت های خاص اکولوژیکی عرصه تاخت و تاز قبایل مختلف بودو در چنین شرایطی داشتن مرد به معنای تضمین حیات جامعه ( قوم و قبیله) به حساب می آمد. شاید یکی از دلایلی هم که امروزه ترکمن ها به تعداد فرزند ذکور بالغ خود قربانی می کنند همین باشد.
۲-۵-۲مردان:
جامعه ترکمن، جامعه ایمردسالار و بنیادش بر پدر تباری استوار است. علیرغم نقش حساس زن در اقتصاد خانواده تمام تصمیمات در خانواده توسط مردان اتخاذ می شودو زنان حق شرکت در کارها و جماعات مردانه را ندارند. بنا بر سنت، مرز بین فعالیت مردان و زنان بطور دقیق مشخص شده است.« مردان به کارهایی از قبیل دامداری، زراعت( شخم زدن و برداشت محصول) لایروبی و ارتباط با بازار وپیشه های مختلف می پردازند»(محمدی،۲۰:۱۳۸۸)در نظام تقسیم کار، نقش تصمیم گیری در درجه اول از آن ریش سفیدان (یاشولی) است.
۲-۵-۳ زنان:
اگر چه رونق زندگی ترکمن از زن است، اما در فرهنگ سنتی آنان، زن همواره از طریق یک مرد با جامعه پیوند یافته و مطیع همسر خود است. مردانند که سرنوشت او را رقم می زنند و حتی نامش را به میل خود تغییر می دهند.در نظام اجتماعی تراکمه، کارهایی چون وجین کردن، شیردوشی، تهیه فرآورده های لبنی، جمع آوری و خشک کردن میوه ها، تمیز و شانه کردن پشم، خوراک دادن به دام و طیور، بافت قالی، گلیم، جوال، خورجین و پارچه با زنان بوده است(محمدی،۲۰:۱۳۸۸)
در فصول خشک سال، کوچ های مکررعامل حیاتی برای بقای قبیله و احشام چاروا به شمار می آید. بر اساس مشاهدات آیرونز، زنان، بخش اعظم کارهای مربوط به کوچ را انجام می دادند ومسئولیت آماده سازی پشم بهاره گوسفندان و بافت قالیچه را برعهده داشتند.کوچ نشینان ترکمن در نوعی آلاچیق به نام «اوی» زندگی می کنند و با تفاوتهایی مسکن تمام قبایل صحرانشین آسیای میانه محسوب می شود.اوی قرنها حافظ ترکمن های دامدار از سرما و گرما بوده. برپا کردن اوی کار زنان است، همانگونه که تمام نمدهای پوشش روی اوی و داخل آن، خورجین ها، جوال ها، قالیچه ها و پشتی ها کار اوست. انداختن نمد در بالاترین قسمت سقف اوی نیز بر عهده زن بزرگ فامیل است.(همان،۱۶)
۲-۵-۴ تأثیر جغرافیا بر فرهنگ:
یکی از عومل مؤثر در بررسی های فرهنگی، شناخت جغرافیای یک منطقه است.«شواهد تاریخی و باستان شناسی مشخص می کند که سبک زندگی کوچ نشینان اولیه استپ ۲۴۰۰ سال پیش، بسیار شبیه به ساکنین استپ نشین امروز همچون مغول ها، قزاق هاریا، قرقیز ها، ازبک ها و ترکمن ها است»(Thompson,1993:67) از اینرو، محیط، عامل تعیین کننده ای برای اهمیت عناصر طبیعی بشمار می رفت. به عنوان مثال، به گفته دوته:« در مورد افراد بیابانگرد، اولین نشانه، اهمیت ستاره است.»۳۵ بی تردید نظم حرکات اجرام آسمانی برای چادر نشینان، علاوه بر تعیین جهت های زمینی ومسیر حرکت، زیست هماهنگ با فصل و نظم بخشیدن به زندگی را به همراه داشته. برای آنان، قدرت در آسمان بود، « آنچه در آسمان پیش می رفت استعاری و معنا دار بود. هم نماد اصولی بود که احساس می کردند به زندگیشان نظم می بخشد و هم نیرویی بود که در ورای اصولشان قرار داشت.»(کراپ،۲۵:۱۳۸۳) آنها اتفاقات غیر معمول کیهانی مانند خسوف یا کسوف را شوم می پنداشتند و آنها را مؤثر در حیات خود می دانستند. «سودمندی آسمان برای تعقل انسان را می توان از قدمت ستاره شناسی و رسوخ عملی اساطیر آسمانی در تمام شئون زندگی مردم باستان، دریافت.»(همان،۴۴) برای مثال اوزیریس، خدای عالم اموات، برای مصریان باستان معانی مختلفی بسته به نمادپردازی سماوی آن پیدا می کند. بنابراین، همواره در چنین قبایلی فرد یا افرادی برای حفظ موجودیت اجتماع و تضمین موفقیت در کشاورزی، شکار و پیروزی در جنگ، به تحلیل حرکات اجرام آسمانی و اجرای مناسک آیینی خاص می پرداختند. گزارشات باستان اخترشناسان از «یادداشت های نجومی» بابل، تصاویر درون اهرام مصر، کتیبه های مربوط به دوره شانگ در چین، پرو و…جملگی حاکی از، نقش و اهمیت بسیار زیاد مشاهدات نجومی در، تسکین مردم و تثبیت حکومت ها دارد.(کراپ،۵۲-۵۹)به اعتقاد پورفسور پوپ، انسان در عصر شکار می کوشید به کمک جادو به هدف خود دست یابد، اکنون هم با همان نیاز و ناتوانی چنین احساس می کند که، نیروهای پنهانی که رشته مرگ و زندگی او را در دست دارند، باید آشکار و مهار شوند. این نیاز بطور مکرر در جهت جلب مرافقت ابر و آفتاب به اندازه کاشت و برداشت صورت واقعی و عملی داشت. بلای بزرگ ناباروری بود چه در زن، چه در دام و چه در زمین که با زحمت بسیار شخم زده می شد. باروری موهبت عظمی و ضرورت زندگی عشایری بود.(پوپ،۱۳۰) « موضوع باروری، همچنان محور زندگی مردمان فلات ایران باقی ماند و از آن آثار هنری که این مردمان برای نشان دادن نیرو های باروری پدید آوردند و بواسطه عمق احساس و کاربرد در زمان دراز جنبه قداست پیدا می کردند…همه تصویرهای پربار گل و بوته، انواع درخت های مربوط به آفرینش جهان، ستایش باغ، پرستش شاعرانه گل که تا امروز بر هنرهای تزیینی و تصویری غلبه دارد، همه مراحلی بوده اند از طلب رزق و روزی.»(همان) آسمان تا پایان دوره ساسانی، بعنوان برترین نیرو تلقی می گردید.
۲-۵-۵ اعتقادات مذهبی و باورها:
فقدان منابع مکتوب، آگاهی از آیین های نا معمول بومی آسیای مرکزی پیش از هخامنشیان را در هاله ای از ابهام قرار داده است. محققینی چون فرای براین باورند، اعتقادات مقبول عامه در آسیای مرکزی، شامل ارواح متفاوت آب، درختان،کوه ها، بیابان ها و جزو آنها بوده. وی تهاجمات مداوم ملل شمالی و شرقی را عامل مؤثر در تغییر اعتقادات، عمل و عادات ساکنینآسیای مرکزی دانسته است.(فرای،۸۹:۱۳۸۶)عده ای دیگر از مردم شناسان، افزون بر تأثر محیطی حاکم بر باور غزها، تجارت و مراوده با مردمان یکجانشین - که دارای دین های پیچیده تری نسبت به صحرانشینان بودند- را عامل اصلی تغییرات فرهنگی این گروه به شمار می آورند.(محمدی،۱۸:۱۳۸۸) بنابر مطالعات گسترده آیرونز،اعتقادات مربوط به شمنی و تانگری بین ترکمنان همراه با دیگر اقوام همجوار در اقوام آسیای مرکزی، از باورهای بسیار کهن می باشد. این اعتقادات و باور ها در جنبه های مختلف فرهنگی خود را نشان می دهد. از جمله آیین پر خوانی، ذکر خنجر، مراسم طلب باران یا <سوید قازان>. این آیین ها و مراسم بصورت واقعی در جامعه ترکمن وجود داشته و تا به امروز نیز حفظ شده است.(آیرونز،۲۶:۱۳۶۲)
قرن دوم میلادی یک دوره تاریک در سراسر مشرق زمین است، دوره ای بود که بسیاری از دگرگونی ها قریب الوقوع می نمود. در خاورمیانه، مسیحیت و یهودیت کتب دینی خود را تدوین می کردند.«وفاداری و هویت ها در حال تغییر بود، زیرا دین، بیشتر بصورت معیار هویت فرد در می آمد تا اینکه صرفا در تبعیت یک فرمانروای ویژه ای باشد…آیین ها و فلسفه های مرموز به وفور دیده می شد، لکن در آسیای مرکزی به نظر می رسد که ترتیب قدیم آیین ها و باورهای محلی هنوز متداول و باب بود که نخست آیین بودا و فقط مدتها بعد ادیان دیگر جهانی -…-چون مانویت همه را به مبارزه می طلبد.»(فرای،۱۶۸) متن های دینی و نقاشی های یافته شده در ترکستان شرقی ( سین جیانگ)، همراه با اسناد باستان شناختی و مکتوب از دیگر مناطق آسیای مرکزی، حاکی از پیوند اندیشه های دینی ای چون مسیحیت، یهودیت، آیین بودا، آیین زرتشت دارد که خود را در مانویت متجلی می کنند. بنا بر نظر فولتس، مانویت در قرن هشتم میلادی، دین رسمی امپراتوری ترک اویغور۳۶ و تبدیل به یک نیروی سیاسی قوی در ترکستان شرقی گردید.(فولتس،۶:۱۳۸۵ - ۸)
مانی،متولد سال ۲۱۶ در نزدیک تیسفون و از تبار اشکانیان بود. آموزه های وی یکی از انواع آیین های گنوسی است که از آراء ادیانی چون مسیحیت، زرتشت و تا حدودی بودایی متأثر است. مانی در رساله خود، کفالایا، اشاره به شوم بودن دوازده برج منطقه البروج در آفرینش و همچنین، نیک بودن ماه و خورشید، به عنوان ابزار اصلی یافتن ذرات نور می کند. مانویان، موجوداتی را نیک انگاشته و برج دوازده گانه را شوم و دارای نیرویی زیان آور می پنداشتند. بر اساس تحقیقات ویدن گرن، مورب و مربع در تفکر مانویان نحس، و مثلث و مسدس را سعد می دانستند. مانی، دنیا را به چهار قسمت نموده که هر کدام از آنها به دو مثلث متصل شده اند.
در این شهرستان بیش از ۱۲,۲۸۴ هکتار زمین زیرکشت محصولات کشاورزی بوده که از این مقدار حدود ۲/۱۴ درصد به محصولات زراعی و ۸/۸۵ درصد به محصولات باغی اختصاص دارد. محصولات عمده این شهرستان، برنج، مرکبات و چای است. همچنین شهرستان دارای ۲۶۷۰۵ هکتار جنگل طبیعی و ۴۸۹۱ هکتار جنگل مصنوعی و ۷۲۰۰۰ هکتار مرتع با قابلیت برداشت ۱۲۲۸۵ تن علوفه بوده است(همان،ص۱۰۰).
۳-۴ منابع و جاذبه های گردشگری
۳-۴-۱ طبقه بندی جاذبه های گردشگری
در شهرستان رامسر نمونه های قابل توجهی از جاذبه های متنوع سیاحتی را می توان مشاهده کرد، جاذبه هایی که نه تنها برای مسافران ایرانی که از گوشه و کنار برای گذران اوقات فراغت خود راهی این دیار می شوند بلکه برای توریست هایی با ملیت های مختلف که همواره شیفته فرهنگ و آثار تاریخی و مناظر سحرآمیز و مردم مشرق زمین بوده اند از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است. امروز مسافرت به مناطق شمالی کشور به خصوص عروس شهرهای ایران رامسر برای هر فرد ایرانی آرزویی است که در طول عمر حتما باید حداقل یکبار به واقعیت بپیوندد. حادثه ای که در آنها می توان شاهد ساختمان ها و بناهای یادبود تاریخی و بافت سنتی درهم آمیخته با طبیعت اماکن متبرکه ،سنن مذهبی و ملی و محلی ، هنرها و صنایع دستی ، فلکلور و طرز زندگی سنتی و محلی، مناظر و چشم اندازهای برجسته ،پوشش گیاهی و جنگل ها با اکوسیستم فوق العاده ظریف و زیبا، پرندگان بومی و مهاجر و غارهای شناخته شده و ناشناخته ،شکار، غذاهای محلی و ملی ، اقلیم، چشمه سارهای آبگرم و مراکز آب درمانی و …بود که به راستی این واقعیت ها هر نوع سلیقه ای را ارضا می کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جاذبه های توریستی در شهر توریستی رامسر به دلیل محیط طبیعی آن از یک سو و فعال بودن حیات اجتماعی آن از سوی دیگر بسیار گوناگون و پرتنوع و جذاب است. از این رو لازم است برای آگاهی از کم و کیف این جاذبه ها آنها را بر اساس ضوابط علمی آنچنان که در مطالعات تخصصی جهانگردی و گذران اوقات فراغت معمول است طبقه بندی کرد:
۳-۵ جاذبه های طبیعی
شهر رامسر از نظر موقعیت توریستی در یک موقعیت موفولوژیک متباین قرار دارد. موقعیت توریستی آن یا در جلگه یا در گذر از جلگه به کوهستان در ورودی دامنه است. دسترسی شهر در بخش جنوبی به کوه و در بخش شمالی به دریا سبب گشته که شهر رامسر بتواند از پتانسیل سه گانه محیط استفاده کند. بر همین اساس اقتصاد کلیه استقرارگاه های انسانی در شهر رامسر مبتنی بر بهره گیری از سه واحد دریا، جلگه و کوهستان است.
مهمترین عامل در جاذبه های جهانگردی شهرستان رامسر نقش عوامل طبیعی و به طور کلی طبیعت این منطقه است که خود حاصل عملکرد متقابل همجواری دریا و جنگل و کوهستان است. تلفیق عملکردهای سازنده اصلی طبیعت منطقه یعنی دریا، کوهستان و جنگل ،آب های سطحی و جاری، آب و هوا و شرایط توپوگرافی و پیکربندی سیمای طبیعت در این بخش از کشور شکل خاصی بدان بخشیده که جاذبه های طبیعی جهانگردی آن به شمار می رود.
مهمترین جاذبه های طبیعی شهرستان رامسر عبارتند از:
۳-۵-۱ سواحل دریا:
سواحل دریای خزر ضمن اینکه هر ساله میلیونها نفر از جهانگردان داخلی را به خود جذب می کند مورد توجه جهانگردان خارجی نیز میباشد علت جذابیت سواحل دریای خزر را در اعتدال آب و هوایی و ریزش فراوان باران میدانند که باعث گردیده منطقه از پوشش گیاهی غنی برخوردار گردد و تراکم درختان و دامنههای سلسه جبال البرز چشمانداز طبیعی بسیار زیبایی در کرانه دریا بوجود آورد. بهترین محدودههای ساحلی مازندران که قابلیت توریستی فوقالعاده دارند بشرح زیر است:
۱-۱- محور رامسر ـ علمده
۱-۲- محور علمده ـ بابلسر
۱-۳- محور خزرآباد (فرحآباد) و بهشهر و گلوگاه تا استان گلستان در گرگان
محور رامسر علمده که حدوده ۱۲۰ کیلومتر طول و ۲۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد به لحاظ وضعیت توپوگرافی، پوشش گیاهی، همجواری با کوههای جنگلی و سهولت دسترسی یکی از زیباترین سواحل منطقه خزر بشمار میآید. پهنای این نوار ساحلی از ۳ تا ۵ کیلومتر در رامسر و تنکابن و نوشهر و چالوس متغیراست. این محور به علت نزدیکی به تهران بزرگ مورد توجه ویژه مسافران و گردشگران است با توجه به ارزیابی انجام شده از ۲۵۰ کیلومتر ساحل دریای خزر حدود ۱۰۰کیلومتر آن مرغوب و در حد سواحل درجه یک میباشد و در صورت ایجاد تسهیلات و مدیریت صحیح میتواند تعداد زیادی از شناگر را در هر روز پذیرا باشد(www.ramsarplaza.com).
سواحل دریای خزر را می توان اصلی تریم محیط استراحتی و فراغتی کشور دانست. هرچند که از نظر کمی توریسم یادمانی اصفهانی یا زیارتی مشهد به توریسم استراحتی منطقه ساحلی کناره برتری داشته باشد، اما قدر مسلم این است که سواحل دریای خزر بزرگترین نوار توریسم استراحتی و فراغتی کشور است.در تصویر زیر سواحل زیبای رامسر دیده میشود.
شکل شماره ۳-۲- ساحل ساداتشهر
منبع: نگارنده
سواحل دریای خزر در طول بیش از ۶۸۰ کیلومتر از آستارا تا منتهی الیه جنوب شرقی آن جز در برخی مقاطع کوتاه دارای قابلیت های توریستی فراوانی است که مهمترین آنها عبارتند از:
الف) سواحل دریای خزر با شیب نسبتا ملایمی به دریا ختم می شود. این موفولوژی ساحلی هرچند که برای حمل و نقل دریا مطلوب نیست اما برای فعالیت های استراحتی و فراغتی سواحل اهمیت زیادی دارد.
ب) آب سواحل دریای خزر به ویژه در ساحل ایران به دلیل فراگیر نبودن منابع آلوده کننده و فقدان تاسیسات استخراج و پالایش نفتی برخلاف سواحل دریایی باکو آلوده نبوده و بسیار تمیز و سالم است.
ت) سواحل دریای خزر در بسیاری موارد مستقیما به جنگل و در برخی جاها به کوهستان وصل می شوند.این امر جذابیت فراغتی و استراحتی آن را بیش از پیش افزایش می دهد.
ث) سواحل دریای خزر دسترسی به منابع بی پایان آب شیرین اعم از سطحی و یا زیرزمینی از امتیاز بالایی برخوردار است.
ج) و بالاخره اینکه سواحل دریای خزر به دلیل عبور جاده ساحلی از کنار آن در بسیاری نقاط قابل دسترسی بوده و به دلیل این سهولت ارتباطی از زوایای مختلف آن می توان به آنجا راه یافت. همچنین جنگل های نواحی جلگه ای چه به دلیل همجواری با دریا و چه به دلیل ماهیت طبیعی آن که بیشتر از نوع پهن برگان می باشد در امتداد ساحل به جذابیت سواحل دریایی خزر کمک زیادی می کند(سجادی،۱۳۸۴،ص ۹۵).
۳-۵-۲ چشمه ها و آبشارها
شهرستان رامسر به برکت وجود رشته کوه های برفگیر البرز بارندگی های فراوان و شیب های تند و ملایم یکی از پر آبترین مناطق ایان به شمار می رود. رودخانه های این شهرستان با سرچشمه ها و سرشاخه های فراوان در مسیر خود به سوی دریای خزر موجب پیدایش و شکل گیری دهها آبشار کوچک و بزرگ گردیده است که هر یک به نوبه خود یک عنصر طبیعی توریستی به شمار می آیند. همچنین صدها چشمه گوارایی که در دامنه هر کوه و تپه ای و در میان دره ها و جنگل ها می جوشد از عوامل جاذب توریست و گذران اوقات فراغت است. هر کدام از این چشمه ها می تواند به تفرجگاهی بدیع و زیبا تبدیل شده و مورد بهره برداری علاقه مندان قرار گیرد. در هر مرتع و ییلاق و در هر جنگل و کوهسار چشمه هایی وجود دارندکه مورد بازدید و استفاده مردم قرار می گیرند.برخی از این چشمه ها چنان پرآب هستند که مورد مصرف روستاهای بزرگ و کوچک نیز قرار می گیرند(شوخن آب و برتل در جواهرده). برخی دیگر از این چشمه ها دارای خواص درمانی هستند .همانند چشمه ییلاق لپاسر که برای درمان سنگ کلیه مفید تشخیص داده شده است و مشتاقان زیادی را در فصل بهارو تابستان به سوی خود جلب می کند.از جمله کانون های چشمه خیز می توان به منطقه جنت رودبار اشکور ، جواهرده و کوه های اطراف آن و خود رامسر اشاره کرد که چشمه سارهای زیادی در جای جای آن می جوشد و فضای دلپذیری را پدید می آورد.
آبشارهای رامسر نیز به دلیل محل استقرار، به دو گروه »کوهستانی-بیشه ای» «کوهستانی- جنگلی» تقسیم می شوندکه هر دو گروه دارای چشم اندازهای زیبا و جذابی هستند. این چشم اندازها یا مشتمل بر کوه ها و دره های پوشیده از جنگل هستند و یا مناظر کوهستانی و ییلاقی را در بر می گیرند و برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه چشم اندازهای کوهستانی و جنگلی را با هم دارند. از آنجا که این آبشارها در ارتفاعات و دامنه های البرز قرار دارند دارای اقلیمی مساعد و هوایی دلپذیر به ویژه در فصول بهار و تابستان هستند. تعدادی از آبشارهای شهرستان عبارتند از: آبشارهای ایچ، ازارک ، چاردر، ریش براز و احسنیه(حلاجی ثانی،۱۳۸۲،ص۱۱۸). در تصویر شماره ۳ آبشار زیبای جواهرده به چشم می خورد.
شکل شماره ۳-۳ – آبشار جواهرده
منبع: نگارنده
۳-۵-۳ مراکز آبدرمانی و معدنی
معمولا آبهای معدنی بی رنگ و صاف هستند ولی گاهی ممکن است به دلیل وجود برخی ترکیبات رنگ های مختلفی از جمله رنگ شیری داشته باشند و وزن مخصوص آنها معمولا بیش از یک و بوی آنها متفاوت می باشد که این مطلب وابسته به عناصر شیمیایی موجود ر آن است. درجه حرارت و گرمای آب معدنی به عمق زمین و فعالیت بیولوژیک و واکنش شیمیای و همچنین سرعت بالا آمدن و نظایر آنها بستگی دارد.آب های معدنی اثرات بیولوژیک متعدد دارند که ممکن است موضعی یا عمومی باشد. اثرات موضعی آن سالم سازی بافت ها و تاثیر آن به روی مخاط پوست تغذیه بافت و … می باشند و اثرات عمومی آن در سوخت و ساز تغذیه بدن است. با توجه به اثراتی که آب های معدنی در سلامتی انسان دارند لذا چشمه های آب معدنی دارای جاذبه هایی هستند که با توجه به ویژگی های خود افراد را از اقصا نقاط به سوی خود می کشند(www.mchto.ir).
سرزمین زیبا و سرسبز رامسر ضمن اینکه جاذبه های سیاحتی و طبیعی فراوانی دارد از طرفی چشمه های آب معدنی فراوانی نیز در گوشه و کنار آن مشاهده می شود که هر یک اثرات ویژه های را دارا می باشد. آب گرم رامسر که چندین رشته را تشکیل می دهند به چشمه های گوگردی گاز دار معروف بوده و در پشت هتل قرا ر دارند. دارای نمره های خصوصی و عمومی بوده و چندین سال قبل تعمیراتی اساسی در آنها صورت گرفته و در حال حاضر از وضعیت مطلوبی برخوردار می باشند. حمام های آب گرم سادات شهر در دست شهرداری بوده و به بخش خصوصی اجاره داده می شود که آن نیز دارای نمره های خصوصی و عمومی می باشد. آب چشمه های معدنی فوق در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی، گوارشی موثر است. با توجه به خواص آنها چشمه های معدنی رامسر باعث جلب گردشگران و افراد بیمار می شود .از ویژگی های عمومی چشمه های آب معدنی رامسر آب دهی فراوان و خاصیت درمانی آن است(همان).
۳-۵-۴ جنگل
وسعت فعلی جنگل های استان مازندران بیش از ۱٫۵ میلیون هکتار براورد می گردد و مجموعا ۹۰ گونه چوبی در آنها وجود دارد که ۲۸ گونه آن دارای اهمیت تجاری و صنعتی است.جنگل های رامسر به طور تقریبی ۲۵ کیلومتر عرض و ۶ الی ۶۰ کیلومتر طول را در بر می گیرد که از شمال به کرانه های دریای خزر و از جنوب به ارتفاعات خشم چال- مرز مشترک رودبار الموت و قزوین- و از شرق به رودخانه چالکرود و لاک تراشان مزر مشترک جنگل رامسر و تنکابن منتهی می گردد و همچنین از غرب رودخانه سرولات در غرب رامسر به سرجنگلداری کل استان گیلان مربوط می شود.
جنگلهای شهرستان رامسر در مسیر رامسر، تنکابن قرار گرفتهاند وسعت این جنگلها ۳۸۹۴۲ هکتار و مراتع آن ۳۸۷۶۲ هکتار میباشد و بدلیل نحوه استقرار یکی از زیباترین جنگلهای توریستی، تفریحی بشمار میآیند که همطراز با فضاهای جنگلی معتبر جهانی ارزیابی میشوند. (www.mchto.ir).
جنگل نیز یکی از جاذبه ها و عوامل بالقوه در جذب توریست می باشد. ذخایر جنگلی شهرستان رامسر بسیار غنی و پربار می باشند. در زمان های قبل حتی در داخل شهر که تا این حد پیشرفت نکرده بود و شهر که زیرساخت و ساز قرار نگرفته بود پر از درختان قطور و تنومند بود. با افزایش جمعیت و زیر ساخت و ساز رفتن زمین های شهری جنگل ها نیز به طرف کوه ها عقب نشینی کردند. جنگل های رامسر- تنکابن به دلیل نحوه استقرارشان یکی از زیباترین جنگل های توریستی تفریحی به شمار میروند که همتراز با فضاهای جنگلی معتبر جهان ارزیابی می گردد. جاده های جنگلی و روستایی مناسب با دره های عمیق، صخره های بلند، رودخانه های طولانی، چشمه سارهای زیبا، آبشارهای بلند، پوشش گیاهی الوان مرتع سرسبز ییلاقی، اقلیم مساعد، چشم اندازهای کوهستانی، جلگه های ساحلی، فضاهای روستایی و حیات وحش ویژه، این جنگل ها را جلوه خاصی داده است. جلوه های اعجاب انگیز طبیعت این مجموعه جنگلی در مسیرهای رامسر به اشکور و رامسر به جواهرده به طور محسوسی قابل مشاهده است(همان).در تصویر زیر یکی از جنگل های انبوه و سرسبز رامسر مشاهده می شود.
شکل شماره ۳-۴ - جنگل ایلمیلی
منبع: نگارنده
همچنین منطقه ای دست نخورده و جنگلی با ۳۰۰ هکتار وسعت در ارتفاعات شمال غربی رامسر مورد شناسایی قرار گرفته است که در اصطلاح جنگل بانی به این نوع مناطق ذخیره گاه جنگلی اتلاق می شود.این منطه با وجود انبوهی از درختان نادر نظیر شمشاد و سایر گونه های درختی به صورت اعجاب انگیزی در ارتفاع یک هراز و دویست تا دو هزار متری از سطح دریای خزر دست نخورده باقی مانده است ومنطقه یادشده که دارای دو رودخانه همیشه جاری و چندین چشمه سار می باشد به دلیل خصوصیات وحشی سالانه میزبان هزاران پرنده مهاجر است.وجود ۱۵۰ راس شوکا،۲۵ قلاده پلنگ،۲۰۵ قلاده خرس قهوه ای ، انواع گربه های جنگلی،گراز،گرگ، شغال، سمور و پرندگان کمیابی نظیر باز و قوش در این منطقه آن را به بهشت وحوش تبدیل ساخته است. این ذخیره گاه جنگلی شباهت زیادی به مناطق حفاظت شده گرگان و البرز مرکزی دارد اما در صورت عدم اقدامات حفاظتی از این منطقه توسط سازمان حفاظت محیط زیست ، شکارچیان و سایر سودجویان از طریق تعرض و تخریب آن آن را به نابودی تهدید می کنند .
بوستان جنگلی صفارود نیز از جمله جاذبه های دیگر جنگلی شهرستان است. مسیر دسترسی به این بوستان از ابتدای جاده جواهرده در میدان غربی شهر رامسر آغاز و پس از طی ۹کیلومتر و عبور از مسیری زیبا به این پارک در کنار رود صفارود میرسد. این بوستان در میان دره و در پایین جاده قرارگرفته که پلههایی نیز برای ورود بهآن از جاده ساخته شدهاست و وجود جنگل، رودخانه، آب معدنی، آب و هوای مطبوع به این مکان جلوه خاصی بخشیده است.
جنگل دالخانی نیز از جاذبه های دیگر جنگلی است. مسیر دسترسی به دالخانی از خروجی شرق شهر رامسر آغاز و پس از طی هفت کیلومتر در مسیر آسفالته رامسر به تنکابن به سهراهی جنت رودبار میرسد. جنگل دالخانی پس از طی ۲۳کیلومتر درمسیر ارتباطی و آسفالته جنت رودبار در کنار جاده قرار داشته که برای احداث پارک جنگلی در نظر گرفته شده و اکنون نیز به عنوان یک تفرجگاه مهم شهر رامسر مورد استفاده گردشگران قرار میگیرد(حلاجی ثانی،۱۳۸۲،ص۴۵).
۳-۵-۵ کوه ها و قله ها
اگزما، نفس تنگی.
فربهی، روان بیاشتهایی محدود و جز آن.
در واقع مولفانی که مفهوم معادل افسردگی را به کار میبندند، همه رفتارهای مرضی کودک را به نوعی با افسردگی مرتبط میسازند و افسردگی (به خصوص در موقعیتهای از دست دادن موضوع عشق) را ناشی از یک حادثه ضربه آمیز پیشین میدانند. اما تحقیقات اخیر علیه این گسترش نامعقول برخاستهاند و بر لزوم ایجاد تمایز بین از دست دادن موضوع محبت، حالت رنج ناشی از آن و واکنش افسردهوار تاکید کردهاند (دادستان،۱۳۹۰).
۲-۳. موضعگیری نظری درخصوص خودکارآمدی والدینی
اصطلاح خودکارآمدی برای اولین بار توسط بندورا[۶۸] شناسایی و گسترش یافت. او خودکارآمدی را به عنوان باور فرد در مورد توانایی های خود در انجام موفقیت آمیز تکلیفی که به او واگذار شده، تعریف می کند. بر این اساس افرادی که خودکارآمدی بالاتری دارند، معتقدند که می توانند به طور موثر با رویداد ها و شرایطی که مواجه می شوند برخورد کنند و برعکس افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، باور ندارند که بتوانند تغییراتی در خود و محیط اطرافشان ایجاد کنند (کولمن و کاراکر،۲۰۰۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بندورا (۱۹۹۴) معتقد بود که رابطه ای دوجانبه بین خودکارآمدی و عملکرد در فرد وجود دارد. از نظر او خودکارآمدی بر جریان عملی که افراد برای دنبال کردن انتخاب می کنند، مقدار تلاشی که به خرج می دهند، مدت زمانی که در صورت رو به رو شدن با موانع و تجربیات استقامت می کنند، تاثیر دارد. بنابراین افراد خودکارآمد برای رسیدن به موفقیت تمایل دارند تا در یک تکلیف معین پافشاری کنند در حالی که افراد ناخودکارآمد به طور ناپخته ای دست از تلاش می کشند (فیست[۶۹] و فیست،۱۳۸۸).
سؤالاتی که در مورد باورهای خودکارآمدی مطرح است، در باره «توانستن» میباشد. آیا میتوانم خوب بنویسم؟ آیا میتوانم رانندگی کنم؟ آیا میتوانم این مشکل را حل کنم؟ یا سؤالاتی که درباره خودپنداشت مطرح است در باره «بودن»[۷۰] است: من کیستم؟ آیا خودم را دوست دارم؟ در مورد خودم به عنوان نویسنده چه احساسی دارم؟ (پاجاریس، ۲۰۰۲). شدت اطمینان فرد به خودکارآمدی اش را معین میکند که به آزمایش حتی کنار آمدن با موقعیتهای مشکل خواهد پرداخت یا نه (بندورا، ۱۳۸۳).
در چهارچوب نظریه خودکارآمدی بندورا (۲۰۰۶)، چنین عنوان میشود که افراد دارای باورهای قوی، بر تواناییهای خود نسبت به افرادی که به تواناییهای خود تردید دارند، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری بیشتری نشان میدهند و در نتیجه عملکرد آنها در انجام تکالیف بهتر است (بندورا، ۲۰۰۶). خودکارآمدی بر یادگیری و پیشرفت اثر میگذارد (شانک، ۱۹۸۴؛ تریشا[۷۱]،۱۹۸۶؛ نقل از مژدهی، ۱۳۸۱). خودکارآمدی بر انتخاب فعالیتها، تلاش صرف شده، استقامت و پایداری در انجام تکالیف و دستاوردهای تکلیف تأثیر میگذارد. طبق گفته رایدینگ (۱۹۹۱)، افراد با توجه به تکالیف شناختی، یا از سبک خود سود میبرند و یا ضرر میبینند؛ دشواری برخی از تکالیف به دلیل عدم همتایی[۷۲] بین تکلیف و سبکشان است. این نکته مهمی است تا افراد خود را از احساس عدم کفایت و کارآمدی در موقعیتهای مختلف یادگیری آزاد سازند (رایندینگ،۱۳۸۴).
قضاوتهای مربوط به خودکارآمدی، به دلیل نقش مهمی که در رشد انگیزش درونی دارد، از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. انگیزش درونی وقتی رشد میکند که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد میشود و هم در صورت دستیابی به نتیجه فرد به خودسنجی مثبتی دست پیدا میکند. این علاقه درونی موجب تلاشهای فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداشهای محیطی میشود (کدیور،۱۳۸۶).
خودکارآمدی مفهومی اختصاصی است و برای رفتار های مختلف در زمینه ها و موقعیت های گوناگون متفاوت می باشد (هاستینگز و برون،۲۰۰۲). بنابراین افراد می توانند در یک موقعیت خودکارآمدی زیاد و در یک موقعیت دیگر خودکارآمدی کمی داشته باشند. یکی از حیطه هایی که نظریه پردازان نقش خودکارآمدی را در آن بررسی کرده اند، حیطه والدگری است.
۲-۳-۱. تعریف خودکارآمدی والدینی
خودکارآمدی والدینی یک ساختار شناختی مهم در ارتباط با عملکرد والدین است. خودکارآمدی والدینی به ارزیابی والدین نسبت به توانایی خود در ایفای موفقیت آمیز نقش والدگری اطلاق می شود. بنابراین افرادی که به تواناییها و مهارت های خود در نقش والدگری اعتماد داشته باشند، خودکارآمدی بالاتری را احساس می کنند (جونز[۷۳] و پرینز[۷۴]،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی تاثیر به سزایی بر نحوه تعاملات والد- کودک و کیفیت والدگری دارد. بر این اساس والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، گرایش بیش تری به استفاده از روش های مثبت والدگری مثل پاسخ گو بودن، حساس بودن، گرمی، تحریک کنندگی، استفاده از سبک های کارآمد سازگاری و مراقبت بدون تنبیه دارند. برعکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، گرایش به استفاده از شیو های خشن، تهدیدآمیز، پرخاشگرانه و استفاده از سبک های ناکارآمد سازگاری دارند (سندرس[۷۵] و وولی[۷۶]،۲۰۰۵؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۳).
۲-۳-۲. نقش خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی کاربرد و نقش های متفاوتی دارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) چهار نقش متفاوت را برای این مفهوم در نظر گرفته اند: خودکارآمدی والدینی به عنوان پیش بین[۷۷]، واسطه[۷۸]، نتیجه[۷۹] و متغیر تبادلی[۸۰].
خودکارآمدی والدینی به عنوان یک متغیر پیش بین بر شیوه های والدگری تاثیر به سزایی دارد. والدینی که خودکارآمدی بالاتری دارند، احتمالا در به کار گرفتن مهارت های موثر والدگری از خود کفایت بیش تری نشان می دهند. بر عکس والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند، احتمالا در مواجهه با شرایط دشوار کمتر از روش های موثر والدگری استفاده می کنند (جونز و پرینز،۲۰۰۵).
خودکارآمدی والدینی به عنوان واسطه عمدتا در ارتباط بین متغیر های بوم شناختی و صلاحیت والدگری دخیل است. به عنوان مثال کولمن و کاراکر(۲۰۰۸) نشان دادند که خودکارآمدی والدینی میانجی بین خصوصیات والدین، خصوصیات کودک و عوامل محیطی با کیفیت والدگری، است.
خودکارآمدی والدینی به عنوان نتیجه به اشکال متفاوتی به کار گرفته شده است. به عنوان مثال بافت اکولوژیکی و ماهیت مشکلات کودک می تواند تاثیر به سزایی بر میزان خودکارآمدی والدینی بگذارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که وضعیت نامساعد اقتصادی- اجتماعی و مشکلات شدید کودک خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
در نهایت خودکارآمدی والدینی ممکن است به عنوان یک متغیر تبادلی عمل کند. به عنوان مثال والدین با سطوح بالای خودکارآمدی ممکن است موفقیت بیش تری در والدگری از خود نشان دهند که این خود منجر به نتایج بهتر در کودک و در نهایت باعث افزایش خودکارآمدی والدینی در یک حلقه بازخوردی می شود. به همین ترتیب والدینی که خودکارآمدی پایین تری دارند ممکن است در والدگری دچار نزاع و درگیری شوند و نتایج نامطلوبی را در کودک تجربه کنند که منجر به کاهش بییش تری در خودکارآمدی والدینی شان می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
۲-۳-۳. عوامل موثر بر خودکارآمدی والدینی
مطالعات مختلف نشان می دهد که خودکارآمدی والدینی تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۸) این عوامل را در سه دسته وضعیت اجتماعی- اقتصادی، خصوصیات والدین و خصوصیات کودک طبقه بندی کرده اند:
۲-۳-۳-۱. وضعیت اجتماعی- اقتصادی
شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد. جونز و پرینز (۲۰۰۵) نشان دادند مشکلات اقتصادی، ادراک والدین را از خودکارآمدی پایین آورده و کفایت والدگری را کاهش می دهد. در پژوهشی دیگر همبستگی قوی بین شرایط خوب اقتصادی و سطوح بالای خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دبستانی نشان داده شد (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). البته برخی مطالعات نتایجی متضاد با این یافته ها را نشان دادند. به عنوان مثال پیرس[۸۱] (۲۰۰۲؛ به نقل از ابارشی، ۱۳۸۸) نشان داد مادرانی که از خانواده هایی با سطح درآمد پایین هستند و تحصیلات کمی دارند، اغلب اوقات خودکارآمدی والدینی بالاتری را گزارش می کنند. این یافته حتی زمانی که مادران با موقعیت های دشوارتر مواجه می شدند، بیش تر مشاهده شد.
علاوه بر این حمایت های اجتماعی و ساختار خانواده بر خودکارآمدی والدینی موثر است. پژوهش های مختلف نشان می دهند که عملکرد بالای خانواده، رضایت زناشویی، حمایت عاطفی همسران و روابط اجتماعی بالا و نزدیک تاثیرات به سزایی بر افزایش خودکارآمدی والدین دارد (سویگنی[۸۲] و لوتزنهایزر[۸۳]، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۲. خصوصیات والدین
تجارب والدین در زمینه مراقبت از کودک، میزان تحصیلات و سلامت روان والدین از مهمترین ویژگی هایی است که بر خودکارآمدی والدینی تاثیر می گذارد. کولمن و کاراکر (۲۰۰۰) نشان دادند والدینی که تجارب قبلی بیشتری در زمینه مراقبت از کودک داشتند، خودکارآمدی بالاتری را در مقایسه با والدین دیگر گزارش دادند. علاوه بر این آنها نشان دادند که تحصیلات بالای مادران با سطوح بالای خودکارآمدی همبستگی مثبتی دارد. آن ها معتقد بودند که مادران تحصیل کرده به احتمال بیشتری در پی کسب اطلاعات در خصوص رشد کودک و مهارت های موثر والدگری هستند. این امر موجب بهبود تعاملات والد- کودک و افزایش خودکارآمدی والدینی در آن ها گردید.
پژوهش های مختلف نشان می دهد که سن ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. کنراد[۸۴]، گراس[۸۵]، فاگ[۸۶] و راچالاپ[۸۷] (۱۹۹۲) نشان دادند که مادران مسن تر در مقایسه با مادران جوان، اعتماد به نفس بیش تری را در تکالیف و موقعیت های والدگری دارند. در واقع سن بالا راهبرد های موثری را در والدین ایجاد می کند و انتظارات واقع بینانه تری را بو جود می آورد.
سلامت روان والدین نیز تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی دارد. پژوهش های مختلف نشان می دهد که سطوح پایین خودکارآمدی والدینی با سطوح بالای استرس و افسردگی در مادران ارتباط معناداری دارد (گراس و توکر[۸۸]، ۱۹۹۴؛ فاکس[۸۹] و گلفند، ۱۹۹۴). باوجود اینکه مطالعات کمی درباره ارتباط سلامت روان پدران با خودکارآمدی شده است، برخی یافته ها نشان می دهد که سطوح بالای استرس موجب کاهش خودکارآمدی والدینی در پدران می شود (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳-۳. خصوصیات کودک
شواهد مختلف نشان می دهد که خلق و خوی، سن، جنس و مشکلات رفتاری کودک تاثیر به سزایی بر احساس خودکارآمدی والدین می گذارد. تتی و گلفند (۱۹۹۹) گزارش کردند که احساس مادر از کفایت و خودکارآمد بودن با داشتن نوزادی که قابل پیش بینی و مدیریت بوده، به طور موثری نیاز های خود را ابراز می کند و به آسانی آرام می شود، افزایش می یابد. بالعکس میزان خودکارآمدی مادران در مواجهه با کودکانی که خلق و خوی دشوار تری داشتند، کاهش می یابد. یافته های کمی درباره ارتباط بین خودکارآمدی پدران و خلق و خوی کودک وجود دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹). لیو[۹۰]، اسکراملا[۹۱] و فیگات[۹۲] (۲۰۰۱) نشان دادند که پدران نوزادان دشوار لذت کم تری در والدگری احساس می کنند. اما در پژوهش دیگری، رابطه معناداری بین خلق و خوی کودک با خودکارآمدی والدینی در پدران مشاهده نشد (لیرکز[۹۳] و برنی[۹۴]، ۲۰۰۷).
جنسیت کودک نیز بر خودکارآمدی موثر است. لیرکز و برنی (۲۰۰۷)، در مطالعه خودکارآمدی والدین نوزادان به این نتیجه رسیدند که پدرانی که فرزند پسر دارند، خودکارآمدی بالاتری در مقایسه با پدرانی که فرزند دختر دارند گزارش می کنند. در مطالعه ای دیگر، تاثیر تعامل خلق و خوی کودک و جنسیت بر افزایش میزان درگیری والدین به ویژه در پدران نشان داده شد. بنابراین جنسیت نقش موثری بر خودکارآمدی پدران دارد (سویگنی و لوتزنهایزر، ۲۰۰۹).
خودکارآمدی والدینی ممکن است طی مراحل رشد کودک تغییر کند. برخی مطالعات تغییرات خودکارآمدی والدینی را طی زمان بررسی کرده اند. به عنوان مثال مطالعه طولی بویوین[۹۵] و همکاران (۲۰۰۲، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) تغییرات خودکارآمدی مادران را طی رشد کودک نشان دادند. بر طبق گزارش این محققان سطح خودکارآمدی مادران هنگامی که کودکشان ۵ ماهه بود بسیار بالا گزارش شده بود. این میزان خودکارآمدی به تدریج بین ۵ تا ۱۷ ماهگی کاهش پیدا کرد و دوباره از ۱۷ تا ۲۹ ماهگی افزایش یافت. البته برخی از مطالعات نشان دادند که خودکارآمدی والدینی در طول زمان ثابت است. به عنوان مثال اسنیوایند[۹۶] (۱۹۹۵، به نقل از ابارشی،۱۳۸۷) دریافت که خودکارآمدی والدینی از سه تا ۹ ماهگی پس از تولد تغییرات بسیار کمی دارد.
مشکلات رفتاری و رشدی کودک ارتباط معناداری با خودکارآمدی والدینی دارد. (راجرز و متوز،۲۰۰۴؛ کلارک، ۲۰۰۷؛ کولمن و کاراکر،۲۰۰۰). مطالعات مختلف نشان می دهد که مشکلات شدید کودک (اختلال بیش فعالی- کمبود توجه[۹۷]، اختلال نافرمانی مقابله ای[۹۸] شدید، اختلال اتیسم و رفتار های بزهکارانه) خودکارآمدی والدینی را تضعیف می کند (جونز و پرینز، ۲۰۰۵). به عنوان مثال، ماش و جانستون (۱۹۸۳) نشان دادند که مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه در مقایسه با مادران کودکان عادی خودکارآمدی کم تری را گزارش کردند.
رابطه بین مشکلات رفتاری کودک و خودکارآمدی والدینی دوجانبه است. مشکلات رفتاری کودک ممکن است موجب کاهش خودکارآمدی والدینی شود. سطوح پایین تر خودکارآمدی نیز باعث می شود که والدین کمتر از روش های موثر والدگری استفاده کنند که این خود موجب افزایش مشکلات رفتاری در کودک می شود (جونز و پرینز، ۲۰۰۵).
مشکلات رشدی و رفتاری کودکان چالش های فراوانی را برای والدین به وجود می آورد. بنابراین اختلالات روانی دوره کودکی می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). اختلالات روانی کودکان به دلیل برخورداری از طیف متنوعی از ناهنجاری های زبانی، ارتباطی، رفتاری، اجتماعی، می تواند تاثیر به سزایی بر خودکارآمدی والدینی بگذارد (کروسما، ۲۰۰۷). والدین این کودکان به علت رفتار های مخرب کودکشان، مشکلات فراوانی در مهارت های والدگری تجربه می کنند. آن ها ممکن است به این نتیجه برسند که توانایی و صلاحیت لازم برای مدیریت رفتار های کودک خود را ندارند. (کولمن و کاراکر،۲۰۰۰).
پژوهش های اندکی در زمینه تاثیر اختلالات روانی کودکان بر خودکارآمدی والدینی انجام شده است. با وجود این یافتههای پژوهشی نشان می دهند که والدین کودکان مبتلا به این اختلالات، خودکارآمدی پایین تری را گزارش می کنند (هاسل[۹۹]، روز[۱۰۰] و مک دونالد[۱۰۱]، ۲۰۰۵). از نظرکاتلر و کازلوف (۱۹۸۷؛ به نقل از کروسما، ۲۰۰۷) واکنش طبیعی والدین به تشخیص اختلال روانی در کودکشان، تردید درباره صلاحیت و خودکارآمدی والدینی است. دیمایرز[۱۰۲] (۱۹۷۷، به نقل از کروسما،۲۰۰۷) در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم نشان داد که ۳۳ درصد از این مادران به توانایی و صلاحیت خود در نقش والدگری اعتماد نداشتند. توبینگ (۲۰۰۴) نیز در بررسی صلاحیت مادران کودکان مبتلا به بیماری روانی شدید به این نتیجه رسید که این مادران در مقایسه با مادران کودکان عادی رضایت و خودکارآمدی کم تری را در نقش والدگری نشان می دهند.
در یک پژوهش دیگر رودیگو و همکاران (۱۹۹۰) سطوح خودکارآمدی والدینی ۲۰ مادر کودک مبتلا به اتیسم، ۲۰ مادر کودک مبتلا به سندرم داون و ۲۰ مادر کودک عادی را مقایسه کردند. نتایج آن ها نشان داد که سطح خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم پایین تر از سطح خودکارآمدی سایر مادران گزارش شده است. علاوه بر این، مادران کودکان مبتلا به اتیسم در مقایسه با سایر مادران دانش کمتری در زمینه والدگری داشتند و ارزش کم تری برای نقش والدگری قائل بودند.
کلارک (۲۰۰۷) نیز خودکارآمدی والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی را با خودکارآمدی والدین کودکان عادی و کودکانی که مشکلات خاص داشتند (مثل اختلال بیش فعالی- کمبود توجه و اضطراب)، مقایسه کرد. نتایج این مطالعه نشان داد که والدین کودکان مبتلا به اختلالات رشدی خودکارآمدی کمتری را نسبت به دو گروه دیگر تجربه می کنند.
کانداری و کشان (۲۰۱۰) خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به اتیسم، سندرم داون و ناتوانایی های رشدی- ذهنی را بررسی کردند. آن ها گزارش دادند که همه این مادران درباره توانایی خود برای کنترل رفتار کودک تردید داشته و خودکارآمدی والدینی کمی را نشان دادند.
برخی مطالعات نیز میزان خودکارآمدی پدران و مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی را مقایسه کرده اند. به عنوان مثال شارپلی[۱۰۳] و بیتسیکا[۱۰۴] (۱۹۹۷) در برسی خودکارامدی ۲۱۹ والد کودک مبتلا به اختلالات روانی نشان دادند که مادران نسبت به پدران خودکارآمدی بالاتری را گزارش می کنند. این تفاوت خودکارامدی پدران و مادران به علت نقش بیش تر مادران در برآوردن نیاز ها و خواسته های روزانه کودکان است. چرا که مادران کودکان مبتلا به اختلالات روانی مسئولیت بیشتری را در زمینه مراقبت از کودک بر عهده دارند، بنابراین ممکن است احساس کنند که در این زمینه توانا تر از پدران هستند.
۲-۴. موضعگیری نظری درخصوص درمان مبتنی بر تعامل والد -کودک
شیوه های تعامل والد - کودک، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ روشهای تعامل والد - کودک تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض میکردند که میتوان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمیشد. در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسند جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران،،۱۳۸۹).
در دهه ۱۹۴۰ روند شیوه های تعامل والد - کودک در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه تعامل والد - کودک، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در ۱۹۴۰ علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تعامل بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های ۱۹۴۰ پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،۱۳۸۷).
در اواسط دهه ۱۹۶۰ بر نقشی که علاقه پدر و مادر در محیط کودک ایفا می کنند تاکید زیادی شده است. به نظر می رسد در حال حاضر شاهد نوسانی در جهت عکس هستیم. چنین به نظر می رسد که امروزه والدین احساس می کنند که سهل گیری پاسخ گوی مشکل آنان نیست. اکنون متخصصان به والدین توصیه می کنند که در تعامل با کودکشان کمی سخت گیرتر ولی فعال تر باشند. برخی از ویژگی های تعامل والد - کودک فعلی عبارتند از کنترل در حد اعتدال، انضباط محکم و حتی توسل به تنبیه در صورت لزوم. در عین حال والدین باید حدودی را برای کودکان تعیین کنند و در مواردی که فرزند قادر به قضاوت منطقی نیست، قدرت تصمیم گیری داشته باشند. در عین حال آن ها باید نظرات کودک را بشنوند و خود را با آن ها تطبیق دهند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۴-۱. ماهیت و نقش تعامل والد - کودک
در سال های اخیر پژوهش های زیادی درباره عوامل خانوادگی موثر در رفتار و طرز فکر کودک صورت گرفته است. این پژوهش ها نشان می دهد در بین عوامل مختلفی که در پرورش شخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرند، نحوه ی ارتباط والدین و کودک از اساسی ترین عوامل محسوب می شود (کاپلان و همکاران،۲۰۰۹).
.کودکان در سنین پایین تر به گونه ای پرورش می یابند که هرچه والدین احساس و درک می کنند و یا قلب آن ها به آن ها گواهی می دهد، جمع آوری و در لایه های زیرین شخصیت خود ذخیره می نمایند واساسا سازگاری و درک آن ها از جهان پیرامون، وابسته به نوع سازگاری و درک والدین است (انتن و گولان،۲۰۰۹).
چگونگی رابطه کودک با اعضای خانواده و بخصوص مادر در سال های اولیه زندگی از اساسی ترین عوامل رشد شخصیت به حساب می آید و اگر اختلالی در این رابطه عاطفی بوجود آید، امنیت عاطفی کودک مختل میگردد و در رفتار کودک اثر می گذارد (میلانی فر، ۱۳۹۱). یکی از اساسی ترین روش های ارتقای سطح بهداشت روان در جامعه آموزش نحوه برقراری ارتباط صحیح و یادگیری ایجاد ارتباط موثر و درست بین افراد یک خانواده است، چرا که تماس بین مادر و فرزند را می توان شروع اولین و مهم ترین روزنه های ارتباطی بین دو انسان به شمار آورد، زیرا پیش از تولد و دوران زندگی جنینی، تشکیل اولین پیوندهای ارتباطی بین مادر و کودک آغاز می شود و پس از تولد تداوم می یابد (جانیزرگی و همکاران،۱۳۸۷).
۲-۴-۲. نظریههای مختلف پیرامون تعامل والد – کودک
اندیشمندان مختلف با توجه به مکتب نظری خود هریک نظریاتی را پیرامون تاثیرات رابطه والدین با فرزندان بر رشد روانی اجتماعی و کیفیت زندگی روان شناختی کودک در بزرگسالی ارائه کرده اند. در ادامه برخی از مهم ترین این نظریه ها مورد بحث قرار می گیرد.
۲-۴-۲-۱. نظریه اریکسون
اریکسون تعامل والد- فرزند را بیشتر از بعد روانی- اجتماعی مطالعه می کند. از نظر او رشد روانی- اجتماعی انسان از همان روز نخست شروع می شود. اریکسون، تولد تا یک سالگی را مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد نام می نهد. اگر کودک به محیط به خصوص مادر اعتماد کند، محیطی اساسا ایمن و رضایت آمیز برای او شکل می گیرد. در این محیط مادر پاسخ گویی مطمئن و امن برای نیازهای کودک است و به او کمک می کند تا به دنیا و زندگی اعتماد داشته باشد. امید، مایه و انگیزه اصلی زندگی در این مرحله شکل می گیرد. در مرحله بعدی تحول روانی_اجتماعی، تعامل کودک با مادر و حتی با پدر بیشتر می شود (فیست و فیست،۱۳۸۸).
در سه مرحله ابتدایی از مراحل هشت گانه اریکسون[۱۰۵]، هیجانات جزئی از مراحل هستند، مانند مرحله دوم که خودکفایی در مقابل هیجان شرم و تردید و در مرحله سوم که ابتکار در مقابل هیجان گناه قرار می گیرند. هیجانات پیامدی از مرحله رشدی می باشد مانند مرحله اول که اعتماد اساسی در مقابل بی اعتمادی منجر به هیجان امید یا ناامیدی خواهد شد. اولین بحران روانی بزرگ کودک در زندگی هنگامی پدیدار می شود که رفتار مادر غیرقابل اعتماد، ناکامی و طردکننده باشد. چنین رفتاری در کودک موجب ایجاد ترس، سوءظن و اضطراب نسبت به تمام دنیا و به خصوص نسبت به انسان ها می شود. این عوامل در مراحل بعدی رشد شخصیت تاثیر سویی بر جای می گذارند (احدی و بنی جمالی، ۱۳۸۷).
۲-۴-۲-۲. نظریه راجرز
عزت نفس عبارت است از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی و خویشتن خود. عزت نفس نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود خود است. طبق نظریه راجرز این احساسات عزت نفس در اثر «نیاز به نظر مثبت» دیگران بوجود می آید. نیاز به نظر مثبت دیگران در قالب بازخورد ها، برخوردهای گرم و محبت آمیز، احترام صمیمت، پذیرش و مهربانی از طرف دیگران در محیط و به خصوص اولیای کودک دریافت می شود (کمپل،۲۰۰۶).
راجرز معتقد است که کودک از همان اول زندگی به محبت و مهربانی نیاز دارد و اگر اولیای طفل، محبت بدون قید و شرطی به او بکنند، بعد ها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی به طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند. لیکن اگر اولیای کودک به طور مشروط به او مهر و محبت کنند یا درباره او نظر مثبت بدهند، کودکتجربه هایی را که با خودپنداره او هماهنگ نباشد، طرد و انکار می کند. به نظر راجرز اصل و ریشه خودپنداره و علت تلاش در جهت حفظ ثبات و هماهنگی آن، کوشش طفل برای کسب و حفظ محبت است (احدی،۱۳۸۷).
و محسن عینی نجف آبادی، «هدف نهایی تعزیر و ضرورتها و نیازها» از مکارم شیرازی.
اما حسب جستجوهای به عمل آمده توسط محقق، پایاننامهای با عنوان مبانی تعزیرات در فقه امامیّه و حقوق جزای ایران تدوین نشده است؛ بنابراین، موضوع پایان نامه، مسألهی ابتکاری و تازهای است که در این پایان نامه به طور مفصّل به آن پرداخته میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل اول
کلیات و تعاریف
در نظام حقوقی اسلام، تعزیرات از جمله مجازاتهایی است که در کنار عقوبتهای قصاص، حدود و دیات قرار گرفته است، لازم است قبل از پرداختن به مبانی مشروعیت و قلمرو تعزیرات، معنا و مفهوم، تعریف و همچنین تفاوت آن با سایر عقوبتها مورد بررسی قرار گیرد.
۱-۱- تعزیر از دیدگاه لغتشناسان
لغتشناسان، تعزیر را از ریشهی «عزر» دانسته و برای آن معانی متعددی بر شمردهاند، تعدادی از آنها عبارتند از:
۱-۱-۱- راغب اصفهانى
تعزیر را چنین تفسیر میکند: «تعزیر به معنای یارى و نصرت همراه با احترام است و معناى دیگر آن، مجازات کمتر از حد شرعى است، البتّه معناى دوّم نیز، به معناى اوّل بازمىگردد؛ زیرا هدف از اجرای این نوع تنبیه، تأدیب است که نوعی یاری به شمار میآید در حالیکه معنای اول، یاری کردن به وسیله از بین بردن عناصری است که به او زیان میرساند و معنای دوم، کمک کردن به فرد است بدینسان که نگذارد شخص به عوامل زیانبخش نزدیک شود، پس جدا کردن شخص، از چیزی که به وی ضرر میرساند نوعی یاری محسوب میشود، پیامبر اسلام (ص) هم با ملاحظه این معنا فرموده: «برادرت را خواه ظالم و خواه مظلوم یاری کن» به حضرت عرض شد اگر مظلوم باشد او را یاری میکنم اما اگر ستمگر باشد چگونه او را یاری دهم؟!» فرمودند: «او را از ستم کردن باز دار» ( مفردات الفاظ فی غریب القران، ۵۶۴).
از کلام راغب استفاده مىشود که تعزیر داراى سه معنى است:
الف) نصرت و یارى رساندن
ب) تأدیب
ج) ضرب و زدن
۱-۱- ۲- ابن منظور
از دیگر دانشمندان علم لغت، تعزیر را چنین تفسیر مىکند: «ریشهی اصلى تعزیر، به معنى سرزنش و ملامت کردن است همانگونه که ریشهی اصلى آن، به معناى تازیانهی کمتر از حدّ شرعى نیز مىباشد، علّت اینکه آن را تعزیر نامیدهاند این است که گنهکار را از تکرار آن بازمىدارد و مانع انجام دوبارهی گناه مىگردد. این واژه در یارى رساندن با شمشیر نیز به کار رفته است، ولى اصل تعزیر، منع کردن و بازداشتن است؛ زیرا کسى که به دیگری کمک میکند مانند آن است که دشمنان
را از او بازداشته و مانع آزار و اذیّت آنها میشود، بدین جهت است که به تأدیب کمتر از حدّ شرعى، تعزیر گفته مىشود؛ چون مانع تکرار گناه، توسّط جانى مىگردد» (لسان العرب، ۴/۵۶۱).
۱-۱-۳- خلیلبن احمد
از لغتشناسانى است که دربارهی تعزیر میگوید: «تعزیر به معناى شلّاقهاى کمتر از حد است و نیز به معناى نصرت و یارى رساندن به کار رفته است» (کتاب العین، ۱/۳۵۱).
۱-۱-۴- ابن حماد جوهرى
نویسندهی کتاب الصحاح، ، تعزیر را چنین تفسیر مىکند: «تعزیر به معنى تعظیم و بزرگداشت است و معناى دیگر آن تأدیب مىباشد و بر اساس همین معنى، به تازیانههاى کمتر از حد شرعى تعزیر گفتهاند» (۲/۷۴۴).
۱-۱-۵- علّامهی مصطفوى
درباره تعزیر چنین مىگوید: «ریشهی اصلی تعزیر، دفاع به همراه تقویت نمودن است و سایر معانى نیز به همین معنى بازمىگردد و از لوازم آن شمرده مىشود و یا معنى حقیقى نیست، امّا تعزیر و تأدیب، از روشنترین مصادیق «تقویت و دفاع» است؛ زیرا از مجرم، در مقابل جرم دفاع میکند و او را به کمال هدایت مىکند و از تکرار جرم بازمىدارد» (التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۸/۱۰۸).
در مجموع پس از بررسی اقوال مختلف لغتشناسان، میتوان به این نتیجه رسید که: بیشتر لغتشناسان تعزیر را تأدیب کمتر از حد شرعی معنا کردهاند و اینکه تعزیر، در اصل به معنای منع کردن و بازداشتن است به این صورت که اگر منع و جلوگیری کردن از دشمن باشد مفهوم آن یاری کردن در مقابل دشمنان است و اگر جلوگیری از گناه باشد، مفهوم آن مجازات و تنبیه است. بنابراین، به مجازاتهایی که سبکتر از حد باشد تعزیر میگویند برای اینکه به وسیلهی آن، در حقیقت کمکی به گناهکاران شده و از گناه بازداشته میشوند و این نشان میدهد که مجازاتهای اسلامی، جنبه تربیتی دارد و اینکه از اقوال لغتشناسان، میتوان چنین برداشت کرد که:
الف) لغویّین در تفسیر کلمهی تعزیر، بر سه دسته تقسیم مىشوند:
اوّل) کسانى که معتقدند معناى اصلى تعزیر یک چیز است؛ (نصرت، یا منع، یا تأدیب، یا چیز دیگر) و معانى دیگر را به همان ریشه باز مىگردانند.
دوم) عدّهاى دیگر بر این اعتقادند که کلمهی مذکور معناى جامعى دارد و شامل تمام معانى دیگر مىشود، که اصطلاحاً مشترک معنوى گفته مىشود.
سوم) گروهى نیز مشترک لفظى را پذیرفته و معتقدند این لفظ داراى معانى متعدّدى مىباشد.
ب) معانى متفاوتى که براى واژهی تعزیر گفته شده، از جهتى به دو دسته تقسیم مىشود:
اوّل) معانى مثبت؛ مثل تعظیم، تفخیم، نصرت، توقیر و مانند آن.
دوم) معانى منفى؛ مانند منع، تأدیب، ضرب، لوم و سرزنش، که جامع آنها منع است.
از این برداشت میتوان چنین استنباط کرد که محققان معتقدند کاربرد مشترک لفظی در بیش از یک معنا غیر مقدور است؛ زیرا لفظ، آیینه معناست و آینه در یک آن، فقط گنجایش یک صورت را دارد، در این مورد فرقی نمیکند که هر دو معنا حقیقی باشند یا یکی مجازی و دیگری حقیقی یا هر دو مجازی( محمدی، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ۴۳). چرا که امکان ندارد افراد در زمان استعمال دو معنا را از یک لفظ، به طور جدی اراده کنند؛ زیرا ذهن انسان، نمیتواند به هنگام استعمال بر دو معنا، در یک لفظ توجه کند.
پس در مورد اینکه واژه تعزیر، مشترک لفظی است یا معنوی، باید گفت که ملاک دراشتراک لفظی و معنوی، معنای لغوی آنها نیست بلکه ملاک مفهوم و اصطلاح لفظ، در آن حیطه و علم است بنابراین چون در مورد واژهی تعزیر، اغلب منع و بازداشتن به کار برده شده است، با این اوصاف، تحقق معانی مختلف تعزیر در مصادیقش، به نحو اشتراک معنوی است؛ چرا که در متون فقهی، تعزیر در استعمالات متعدد، به معنی منع به کار رفته است، یعنی وجه مشترک معانی متعددی که در مورد تعزیر به کار رفته است واژه منع و بازداشتن میباشد.
از دقت و تتبع در اکثر کلمات اهل لغت، به دست میآید که در مفهوم تعزیر، ضرب و زدن ملاحظه نشده است، بلکه اکثراً تعزیر را به منع، تأدیب، رد و ملامت و یاری کردن معنا کردهاند این که دیده میشود در معنای تعزیر، در بعضی از کلمات اهل لغت، عنوان ضرب ذکر شده است از باب ذکر مصداق شایع منع و تأدیب و ملامت کردن است و نیز از آن جهت است که ضرب، آسانترین وسیلهای است که همیشه در اختیار همه میباشد، همچنین با فرهنگ و عادات زمان های گذشته متناسب بوده است؛ نه اینکه تعزیر به عنوان حقیقت شرعیه، معنای ضرب در آن ملاحظه شده باشد.
۱-۲- تعزیر در اصطلاح فقهای امامیه
واژهی تعزیر علاوه بر معانی لغوی، در اصطلاح فقهی مفهوم خاصی دارد که برای شناسائی این مفهوم لازم است نظرات فقها بررسی گردد تعدادی از آنها عبارتند از:
۱-۲۱– ابوالصلاح حلبی در تعریف تعزیر چنین مینویسد: «تعزیر عبارت است از تأدیب که خداوند آن را جعل نموده است؛ به منظور اینکه تعزیر شونده و دیگر مکلفین را از ارتکاب عمل ممنوع باز دارد، این حکم در موردی که به امر واجبی اخلال وارد شود یا امر قبیحی از کسی سر زند و در شرع، مجازات معینی دربارهی آن وضع نشده باشد ثابت میشود» (الکافی فی الفقه، ۲/۴۵۹).
۱-۲-۲- شیخ طوسی در این باره مینویسد: «تعزیر بر عهدهی امام است و در این مورد اختلافی نیست؛ امام اگر بداند که مجرم را چیزی جز تعزیر باز نمیدارد، جایز نیست آن را ترک کند (الخلاف، ۶/۱۹۳). همچنین در این باره میگوید: «هیچ گاه مقدار تعزیر به اندازه حد نمیرسد و پایینتر از آن است، پایینترین مرتبه حد، در مورد جنب از حرام هشتاد تازیانه است (طوسی، الخلاف، ۵/۴۹۷).
۱-۲-۳- محقق حلی در باب حدود از کتاب شرایع مىنویسد: «هر کس کار حرامی را انجام دهد یا واجبی را تـرک کند، امـام میبایست وی را به اندازهای که به مقدار حـد نرسد، تعزیــر نمایـد.» ( ۴/۱۵۵) صاحب جواهر در شرح عبارت فوق اظهار کرده است: «از نظر فتوی و نص هیچ اشکال و اختلافی در آن وجود ندارد» (نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۴۴۸).
۱-۲-۴- علامهی حلی مینویسد: «تعزیر در هر جرمی که حد ندارد الزامی است؛ همانند سرقت مال کمتر از حد نصاب یا از غیر حرز، چپاول، غصب، ناسزایی که قذف نباشد و نظایر آن» (تحریر الاحکام، ۲/۲۳۹).
۱-۲-۵- شهید ثانی میگوید: «تعزیر در اصطلاح شرعی، آن نوع مجازات یا نکوهشی است که در غالب موارد در اصل شرع، برای آن اندازهای تعیین نشده است» (مسالک الافهام، ۲/۴۲۳). در این عبارت برای تعزیر، مفهومی گسترده بیان شده که شامل انواع عقوبتها و اهانتها میشود که به منظور تأدیب انجام میگیرد.
۱-۲-۶- امام خمینی دربارهی تعزیر میگوید: «هر کس واجبی را ترک کرده یا کار حرامی را انجام داده باشد امام(ع) و نائب او حق دارد، چنین فردی را تعزیر نماید، به شرطی که عمل ارتکابی، از گناهان کبیره باشد. در این صورت مقدار و حد مجازات تعزیری، بسته به نظر حاکم است، لکن احوط برای حاکم در موردی که دلیل بر مقدار آن دلالت نکند، این است که از کمترین حدود، تجاوز نکند» (تحریرالوسیله، ۲/۴۷۷). گاهی نیز نص، مقدار تعزیر را بیان کرده که موارد آن منحصر در پنج عنوان از جرائم جنسی (که به تعزیرات مقدره معروفند) است، صاحبان کتب فقهی از جمله (نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۲۵۴) و (شهید ثانی، مسالک، ۱۴/۳۲۶) و از حقوقدانان (جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۲۸۷). آن، پنج جرم را به شرح زیر احصاء کردهاند:
کسی که در روز ماه رمضان، که موظف به روزه گرفتن است، با همسرش در آمیزد، به بیست و پنج ضربه تازیانه محکوم میشود.
کسی که با داشتن زن آزاد، کنیزی را بدون اذن زنش، به عقد خود در آورد و با او درآمیزد به یک هشتم حد زنا، یعنی دوازده و نیم ضربه تازیانه محکوم میشود.
دو مرد بیگانه که برهنه در زیر یک لحاف باشند به سی تا نود و نه ضربه تازیانه محکوم میشوند.
مرد و زنی بیگانه از هم، که برهنه یر یک لحاف باشند به ده تا نود و نه ضربه تازیانه محکوم میشوند.
کسی که بکارت دختری را به غیر طریق آمیزش، مثلاً با انگشت، از میان ببرد، حسب اختلاف اقوال به سی تا هفتاد و هفت یا سی تا هشتاد و هشت ضربه تازیانه محکوم میشود.
این منحصر کردن در پنج مورد، از دو جهت اشکال دارد:
یکی اینکه در اغلب این موارد تعزیر معین نشده بلکه حداقل و حداکثری در آنها معین شده است بین ده تازیانه تا نود و نه تازیانه و این ویژگی تعزیرات نامعین است و بر اساس نظری است که اغلب بر آن هستند مبنی بر این که تعزیر باید از حد کمتر باشد. این ویژگی همچنین در کتاب پنجم ق.م.ا که اختصاص به تعزیرات دارد، مشاهده میشود یعنی در قانون مجازات اسلامی نیز حداقل و حداکثری برای جرم اعلام شده است.
دیگر اینکه مواردی هم هستند که به ظن قوی در زمره تعزیرات میباشند و کیفر معین شدهای دارند که در حصر شهید ثانی از آنها نام برده نشده است از جملهی آنها کیفرهای مرتد است. گروهی از فقها ارتداد را جزو حدود نمیدانند مثلاً شهید اول در لعمه پس از حدود، فصل جداگانهای را تحت عنوان «فی عقوبات متفرقه» آورده و در آن فصل از چند کیفر در مورد چند جرم نام برده و در اغلب آنها تصریح به تعزیر بودن کرده است و از جمله آنها ارتداد است، شهید ثانی که آن را شرح کرده هیچ ایرادی بر او نگرفته و در مسالک گفته است: «تعزیرات در اصطلاح شرع، عقوبت یا اهانتی است که در اصل شرع برای آن حدی معین نشده است»
این تعریف از تعزیر میرساند که وی هر عقوبت نامعین را هر چه باشد به طور مطلق تعزیر دانسته و کیفر ارتداد را نیز جزو تعزیرات شناخته است.
لازم به يادآوري است كه در هر سازماني علاوه بر آنكه يك فرهنگ خاص حاكميت عمومي دارد، خرده فرهنگهاي ديگري نيز مي توانند در سازمان وجود داشته باشند، خصوصاً اگر سازمان بزرگ و گسترده باشد. با اين حال مديران ارشد سازمان تلاش مي كنند كه با بهره گرفتن از شعائر، نمادها، نحوه اعمال مديريت، گزينش افراد و … فرهنگ مورد نظر خود را در سطح سازمان عموميت بخشند.
2-2-3-2- الگوی دنیسون
دنیسون تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی واثر بخشی سازمان انجام داد .وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگ سازمانی را اینگونه برشمرد:
1.مشارکت (درگیرشدن درکار) [49]
2.سازگاری(ثبات ویکپارچگی) [50]
3.انطباق پذیری (انعطاف پذیری) [51]
4.مأموریت(رسالت)[52] .
هر يك از اين ويژگيها با سه شاخص اندازه گيري مي شود :
1 – مشاركت : سازمانهاي اثربخش افرادشان را توانمند مي سازند، سازمان را بر محور گروههاي كاري تشكيل مي دهند و قابليت هاي منابع انساني را در همه سطوح توسعه مي دهند . اعضاي سازمان به كارشان متعهد شده و خود را به عنوان پاره اي از پيكره سازمان احساس مي كنند كه در تصميم گيري نقش دارند و اين تصميمات است كه بر كارشان موثر است و كار آنها مستقيماً با اهداف سازمان پيوند دارد. در اين مدل اين ويژگي با سه شاخص اندازه گيري مي شود :
توانمندسازي[53] : افراد اختيار ، ابتكار و توانايي براي اداره كردن كارشان دارند. اين امر نوعي حس مالكيت و مسئوليت در سازمان ايجاد مي كند.
تيم سازي[54] : در سازمان به كار گروهي در جهت اهداف مشترك ، ارزش داده مي شود. به طوري كه كاركنان به مانند مديران احساس مي كنند در محل كار خود پاسخگو هستند. اين سازمانها براي انجام كارها به گروه ها تكيه مي كنند.
توسعه قابليتها[55] : سازمان به منظور تامين نيازها و باقي ماندن در صحنه رقابت به طور مستمر به توسعه مهارتهاي كاركنان مي پردازد.
2 – سازگاري (ثبات و يكپارچگي) : تحقيقات نشان داده است كه سازمان هايي كه اغلب اثربخش هستند با ثبات و يكپارچه بوده و رفتار كاركنان از ارزشهاي بنيادين نشات گرفته است. رهبران و پيروان در رسيدن به توافق مهارت يافته اند (حتي زماني كه ديدگاه متقابل دارند) و فعاليتهاي سازماني به خوبي هماهنگ و پيوسته شده است. سازمانهايي با چنين ويژگيهايي، داراي فرهنگ قوي و متمايزند و به طور كافي بر كاركنان نفوذ دارند. اين ويژگي با سه شاخص بررسي مي شود :
ارزشهاي بنيادين[56] : اعضاي سازمان ارزشهاي مشتركي دارند كه هويت و انتظارات آنها را تشكيل مي دهد .
توافق[57] : اعضاي سازمان قادرند در موضوعات مهم به توافق برسند . اين توافق هم شامل توافق در موارد جزئي و هم توانائي در ايجاد توافق در ساير موارد مي باشد.
هماهنگي و پيوستگي[58] : واحدهاي سازماني با كاركردهاي متفاوت قادرند براي رسيدن به اهداف مشترك به خوبي با يكديگر همكاري كنند. همچنين مرزهاي سازماني نيز با اين شيوه كار از بين نمي رود.
3 – انطباق پذيري : سازمانهايي كه به خوبي يكپارچه هستند به سختي تغيير مي يابند. لذا يكپارچگي دروني و انطباق پذيري بيروني را مي توان مزيت و برتري سازمان به حساب آورد. سازمانهاي منعطف به وسيله مشتريان هدايت مي شوند ، ريسك مي كنند ، از اشتباه خود پند مي گيرند و ظرفيت و تجربه ايجاد تغيير را دارند . آنها به طور مستمر در حال بهبود توانائي سازمان در جهت ارزش قائل شدن براي مشتريان هستند. اين ويژگي با سه شاخص مورد بررسي قرار مي گيرد :
ايجاد تغيير[59] : سازمان قادر است راههايي براي تامين نيازهاي متغير ايجاد كند ، و مي تواند محيط موسسه را بشناسد ، به محركهاي جاري پاسخ دهد و از تغييرات آينده پيشي جويد.
تمركز بر مشتري[60] : سازمان مشتريان را درك مي كند و به آنها پاسخ مي دهد و پيشاپيش درصدد تامين آينده بر مي آيد . در واقع تمركز بر مشتري درجه اي كه سازمانها در جهت رضايتمندي مشتريان هدايت مي شوند را نشان مي دهد.
يادگيري سازماني[61] : ميزان علائم محيطي را كه سازمانها دريافت مي كنند ، ترجمه و تفسير مي كند و فرصتهايي را براي تشويق خلاقيت و توسعه توانائي ها ايجاد مي كند.
4 – ماموريت : شايد بتوان گفت مهمترين ويژگي فرهنگ سازماني رسالت و ماموريت آن است. سازمانهايي كه نمي دانند كجا هستند و وضعيت موجودشان چيست معمولاً به بيراهـه مي روند. سازمانهاي موفق درك روشني از اهداف و جهت خود دارند ، به طوري كه اهداف سازماني و اهداف استراتژيك را تعريف كرده و چشم انداز سازمان را ترسيم مي كنند.
پردردسرترين سازمانها ، سازمانهايي هستند كه مجبورند ماموريتشان را تغيير دهند. وقتي يك سازمان مجبور است رسالت خود را تغيير دهد تغييرات در استراتژي ، ساختار، فرهنگ و رفتار الزامي است. در اين وضعيت رهبر قوي چشم انداز سازمان را مشخص مي كند و فرهنگي را خلق مي كند كه اين چشم انداز را پشتيباني كند.
گرايش و جهتگيري استراتژيك[62] : گرايشهاي استراتژيك جهت اهداف سازماني را نشان مي دهد و هر شخص مي تواند خودش را در آن بخش(صنعت) مشاركت دهد.
اهداف و مقاصد[63] : اهداف با استراتژي و چشم انداز سازمان پيوند مي يابد و سمت و سوي كار افراد را مشخص مي كنند.
چشم انداز[64] : سازمان يك ديدگاه مشترك از وضعيت آينده دارد كه ارزشهاي بنيادي را مشخص مي كند ، انديشه و نيروي انساني را با خود همراه ساخته و به آن جهت مي بخشد.
ويژگي ها و شاخص هاي مدل فرهنگ سازماني دنيسون در قالب نمودار دابره اي ، شكل (2-8) ارائه شده است (دنيسون، 2000، ص357-354).
تمركز خارجي
تمركز داخلي
منعطف
ثبات
شکل (2-8) مدل فرهنگ سازمانی دنیسون
دراین مدل چهار ربع دایره ، ارائه کننده چهار ویژگی فرهنگی می باشد. هرربع شامل سه شاخص عملکرد مدیریتی می باشد که با یک ویژگی ارتباط دارند.این ویژگی ها وشاخص ها در امتداد دو محور عمودی تمرکز داخلی را در برابر تمرکز خارجی نشان می دهد.بر اساس محور افقی می توان بین تمرکز خارجی (نیمه بالایی نمودار) و تمرکز داخلی (نیمه پایین) تمایز قائل شد. ویژگی های مشارکت وسازگاری به پویایی داخلی سازمان مرتبط بوده و به رفتار متقابل سازمان ومحیط خارجی ارتباط ندارند. انطباق پذیری و ماموریت سازمان ، برخلاف ویژگی های قبل ، درخصوص محیط خارجی سازمان متمرکز می شوند. محور عمودی تمایز سازمان منعطف(نیمه چپ) با سازمان با ثبات (نیمه راست) را مشخص می سازد. ویژگی های مشارکت و انطباق پذیری بر قابليت سازمان درانعطاف پذیری وتغییر تأکید دارند. در مقابل، ویژگی های سازگاری و ماموریت بر قابلیت سازمان برای ثبات و جهتگیری تأکید دارند. سیستم هایی که جهتگیری به سمت انطباق پذیری ومشارکت دازند تنوع بیشتر ، ورودی ها وراه حل های بیشتری را درخصوص موقعیت های پیش رو ارائه می کنند، در مقابل سیستم هایی با جهت گیری به سمت سطوح بالای سازگاری (ثبات و پایداری) و توجه زیاد نسبت به مأموریت سازمان تمایل به کاهش تنوع و تأکید بر کنترل و ثبات دارند(دنیسون ونیل،2000).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
باتوجه به مدل دنیسون ،سازمانها با قوت در دو مورد از ویژگی های سازمانی اغلب جهتگیری خاصی نشان می دهند که عبارت است از :
ویژگی های سازمانهایی که تمرکز خارجی قوی دارند ، تأکید بر انطباق پذیری وتغییر برای پاسخ به محیط خارجی می باشد.این سازمانها توجه مداوم وهمیشگی نسبت به بازار دارند. این تمرکز خارجی قوی نوعاً بر روی در آمد ،رشد فروش وسهم بازار اثر دارد.
ویژگی سازمانهایی که تمرکز داخلی قوی دارند تأکید بر پویایی در یکپارچگی داخلی سیستم ها، ساختارها وفرآیندها می باشد. چنین سازمانی برای کارکنان خود ارزش قائل است و همچنین در مورد کیفیت محصولات یا خدمات خود نیز اهمیت قائل است. تمرکز داخلی قوی در این سازمانها با سطوح بالای کیفیت ، کاهش عیب ونقص، ویژگی سازمانهایی که تمرکز داخلی قوی دارند تأکید بر پویایی در یکپارچگی داخلی سیستم ها،ساختارها وفرآیندها می باشد. چنین سازمانی برای کارکنان خود ارزش قائل است وهمچنین در مورد کیفیت محصولات یا خدمات خود نیز اهمیت قائل است. تمرکز داخلی قوی دراین سازمانها با سطوح بالای کیفیت، کاهش عیب ونقص، دوباره کاری ، استفاده بهتر از منابع وافزایش رضایتمندی کارکنان ارتباط مستقیم دارد.
یک سازمان منعطف ، توانایی (قابلیت )تغییر در پاسخ به محیط دارد. توجه و تمرکز آن بر بازار ومردم است. سازمان منعطف نوعاً با سطوح بالایی از تولید و نوآوری در خدمات ، خلاقیت و پاسخ سریع به تغییر نیازهای مشتریان وکارکنان در ارتباط است.
<< 1 ... 304 305 306 ...307 ...308 309 310 ...311 ...312 313 314 ... 477 >>