در عقد مزارعه مانند سایر عقود لازم، هر یک از متعاملین میتوانند شرطی را برای طرف دیگر بگذارند، منوط به آن که این شرط برخلاف مضامین کتاب و سنت و همچنین برخلاف مقتضی عقد نباشد، مثلاً مالک زمین میتواند در ضمن عقد به نفع خود شرط کند که علاوه بر سهمش از محصول مبلغی را نیز زارع، اضافه به او بدهد. نکته قابل توجه اینکه صحّت شرط ضمن عقد در هر صورت (هرچند محصول زراعی تلف شود) صحیح است، زیرا ضمن عقد لازمی شرط شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۲-۲- گفتار دوم: شرایط صیغه، متعاملین و زمین در عقد مزارعه
مزارعه به اعتبار عقد بودن خود دارای سه رکن (صیغه، متعاملین، متعلق معامله) میباشد که ما در این گفتار به بررسی این سه رکن میپردازیم:
۱-۲-۲-۱- بند اول) صیغه
یکی از ارکان مزارعه ایجاب و قبول است؛ بدین معنا که چون طبق عقد مزارعه، هریک از مالک و زارع مستحق مالی از دیگری میشود؛ در نتیجه باید هریک استحقاق خود را به طرف مقابل ابراز نماید تا در صورت رضایت بپذیرد، قصدی راکه مالک ابرازمی کند، ایجاب و پذیرفتن زارع، قبول محسوب میشود.
عقد مزارعه را میتوان با هر لفظ و صیغهای که در عرف قصد انشاء عقد از آن فهمیده میشود اجرا کرد؛ چه به صیغه ماضی یا مضارع و امر و نیز به هر زبانی، چه عربی و یا غیر آن باشد و با توجه به اطلاق ادله که صحت مزارعه را منوط به لفظ و صیغهای معین نکرده است و سیره قطعی متصل به عصرمعصومین علیهمالسلام که فرقی میان ایجاب و قبول لفظی و فعلی یا بدون لفظ (معاطاتی) قائل نشده است، مزارعه معاطاتی نیز الزامآور میباشد (خوئی، ۱۴۲۶).
حقوقدانان معاصر وجود ایجاب و قبول را لازم دانستهاند و نیز معاطاه در مزارعه را پذیرفته اند. طبق این نظر، مزارعه عقدی است محتاج به ایجاب و قبول؛ حال چه این ایجاب و قبول مستقل باشد یا به صورت شرطی ضمن عقد لازم دیگری قید گردد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
۱-۲-۲-۲- بند دوم) متعاملین (زارع و مالک)
در عقد مزارعه، کسى که مالک زمین است را مزارع و کسى که عمل زراعت را انجام مىدهد، عامل یا زارع مىگویند. مزارع و عامل علاوه بر شرایط عمومى قراردادها مندرج در ماده ۱۹۰ ق.م میبایست شرایط ذیل را دارا باشند که عبارتند از:
الف) بلوغ
ب) عقل: بنابراین اگرحتی یکی از د وطرف عقد مجنون باشد، عقد باطل است.
ج) قصد: طرفین عقد میبایست قصد ایجاد عقد مزارعه را داشته باشند، نه اجاره یا عقدی دیگر
د) اختیار: طرفین عقد باید به اختیارخود اقدام به عقد مزارعه کنند و مجبور به آن نشده باشند.
ه) عدم حجر: دو طرف عقد نباید به دلیل سفاهت و یا ورشکستگی از تصرفات مالی در داراییهای خود ممنوع شده باشند. البته طبق نظر عدهای از فقها ورشکسته و مفلس بودن کشاورز، خللی به صحت مزارعه وارد نمیکند، چون صرف کشاورزی کردن وی در زمین، تصرف مالی محسوب نمیشود (خوئی، ۱۴۲۶).
و) مالکیت تصرف: یعنی مالک بتواند بالفعل در ملک خود تصرف نماید، بنابراین اگر زمین در رهن شخص دیگری است و در واقع، اکنون مالک قدرت تصرف فعلی را ندارد و مزارعه صحیح نمیباشد. زارع هم باید بالفعل مالک عمل خود باشد. برای مثال، اگر زارع در مدت زمان عقد مزارعه اجیر دیگری است؛ در واقع مالک عمل خود نمیباشد و در این حالات، مزارعه صحیح نیست؛ هرچند بقیه شروط صحت وجود داشته باشد (خوئی، ۱۴۲۶).
۱-۲-۲-۳- بند سوم) زمین (متعلق معامله)
زمینی که میبایست مورد کشت عامل واقع شود، باید دارای شرایط ذیل باشد:
الف) قابلیت کشت
ماده ۵۲۳ ق.م. مقرر میدارد: «زمینی که مورد مزارعه است، باید برای زرع مقصود قابل باشد؛ اگرچه محتاج به اصلاح یا تحصیل آب باشد…». بنابراین مزارعه در مورد زمین نمکزار که قابل بهرهبرداری زراعی نیست، باطل است، زیرا مزارعه وابسته به امکان زراعت در زمین میباشد؛ البته اگر بتوان با تغییرهایی آن را مناسب کشت کرد، مزارعه روى آن زمین صحیح است. زمین باید مستعد همان زراعتی باشد که در عقد معین شده است؛ مثلاً اگر زمین مستعد گندمکاری جهت کشت برنج مزارعه داده شود، این عقد باطل است؛ علاوه بر این، زمین باید امکان آبرسانی داشته باشد؛ هرچند که به اصلاح نیاز داشته باشد (مدنی، ۱۳۹۱).
ب) مالکیت منافع مزارع
زمینى که مزارع به منظور مزارعه در اختیار عامل قرار میدهد، لازم نیست به طورحتم مالک آن باشد؛ بلکه اگر فقط مالک منافع آن باشد (به طور مثال اجاره کرده باشد) یا به واسطه ولایت و قیومیت حق تصرف در آن را داشته باشد کافى است.
ج) مساحت معین باشد
حدود و مشخصات زمین باید مشخص باشد؛ هرچند به این صورت که میان دو قطعه زمین مخیر باشد. همچنین زمین از جهت مقدار لازم است که معلوم باشد؛ خواه به وسیله مشاهده و یا ذکر مساحت و اوصاف. مثلاً یک هکتار زمین از پانصد هکتار زمین کشاورزی به مزارعه داده میشود (مدنی، ۱۳۹۱).
زمین مزارعه ممکن است زمین معین مفروز یا بخش مشاع آن باشد که در این صورت، تسلیم آن به عامل منوط به اذن شریک است (ملاک ماده ۴۷۵ ق.م در بحث اجاره). همچنین ممکن است مقدار معین از زمینی باشد که از نظر زرع مقصود اجزای آن برابر است یا کلی بر ذمه (ملاک ماده ۴۸۲ ق.م در بحث اجاره) منتها در این دو فرض، مالک بایستی مورد معامله را تعیین و به عامل تسلیم کند و از تاریخ همین تعیین است که تملیک منفعت تحقق مییابد (کاتوزیان، ۱۳۹۱). البته برخی دیگر از حقوقدانان با استنباط از مواد ۳۵۰ و ۳۵۱ ق.م، مزارعه دادن زمین به صورت کلی بر ذمه به شرطی پذیرفته اند که اوصاف آن به نحوی که رفع غرر شود، ذکر گردد و قبل از شروع کشت به عامل تسلیم شود (امامی، ۱۳۶۲).
فصل دوم:
احکام و آثار عقد مزارعه در فقه و قانون
۲-۱- مبحث اول: احکام عقد مزارعه
۲-۱-۱- گفتار اول: احکام خاص عقد مزارعه
۲-۱-۱-۱- بند اول) مشاع بودن محصول بین زارع و مالک
هدف از مزارعه، ایجاد شرکت در محصول زمین است. ماده ۵۱۹ ق.م مقرر میدارد: «در عقد مزارعه حصه هر یک از مزارع و عامل باید به طور اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره، معین گردد و اگر به نحو دیگر معین شده باشد، احکام مزارعه جاری نخواهد شد». فیالمثل اگر در عقد پیشبینی گردد که مزارع فقط زمین را داده و عوامل دیگر با عامل بوده، پس یک ربع محصول از آن مزارع و سه چهارم محصول از آن عامل باشد؛ بدین صورت اشاعه در محصول صحیح واقع شده است.
در عقد مزارعه نمیتوان شرط کرد که تمام حصه به یکی از متعاقدین اختصاص یابد. ضمانت اجرای عدم رعایت این قانون، بطلان عقد مزارعه می باشد. ماده ۵۳۲ ق.م مقرر میدارد: «در عقد مزارعه، اگر شرط شود که تمام ثمره مال مزارع یا مال عامل تنها باشد، عقد باطل است». همچنین در مزارعه نمیتوان گفت محصول اول مربوط به عامل و محصول دوم مربوط به مزارع باشد و یا اینکه دو نوع محصول زراعت کنند که یکی از آن اختصاص به مزارع و دیگری از آن عامل باشد.
دلیل بطلان شروط ذکر شده در بالا روایات معتبر از جمله صحیحه حلبی از امام جعفر صادق علیهالسلام میباشد که در آن، حضرت از مزارعهای که برای یکی از آن دو مقدار معینی شرط شده باشد، نه به صورت مشاع نهی فرمودهاند؛ ولی تعیین سهم هر کدام به صورت مشاع را جایز و کافی شمردهاند (حر عاملی، ۱۴۱۴).
همچنین اگر گفته شود که سهمی یا حصهای به عامل داده میشود، عقد مزارعه به دلیل ابهام در عوض باطل است؛ منتها باید افزود که تعیین سهم مشاع یکی از آن دو برای تعیین عوض کافی است، زیرا به علت محدود بودن مالکان محصول، بقیه محصول از آن دیگری است و ضرورتی ندارد که به آن تصریح شود، عرف نیز گاه میتواند جانشین قرارداد شود و عوض تملیک منافع را معین کند (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
اگر سهم طرفین به نحو اشاعه نبود، مثلاً یک میلیون تومان مال مزارع باشد، این عقد باطل تلقی
نمیگردد؛ بلکه احکام مزارعه بر این عقد جاری نیست. همین توافقها را میتوانند تحت ماده ۱۰ قانون مدنی داشته باشند (مدنی، ۱۳۹۱). یا به دیگر بیان اگر در برابر تملیک منافع زمین مال معینی قرار گیرد، عقدی که واقع شده مزارعه نیست؛ بلکه باید آن را اجاره دانست (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
در اینکه آیا میتوان شرط کرد بخشی از محصول جدا شود و به مصرف معینی اختصاص یابد و بقیه بین عامل و مزارع مشترک باقی بماند، تردید وجود دارد. برخی از نویسندگان حقوق مدنی آن را مخالف مبنای مزارعه که سهیم کردن عامل و تشویق او به کار و کوشش است ندیدهاند (امامی، ۱۳۶۲).
برخی دیگر از اساتید علم حقوق با استناد به ظاهر ماده ۵۱۹ ق.م و اینکه شرکت باید در تمام محصول باشد، چنین استدلال میکنند که اگر شرط مربوط به اختصاص بخشی از محصول به یکی از طرفین نافذ باشد، این بخش میتواند چندان بزرگ باشد که محصول مشترک را جزء ناچیزی سازد و حکمت اشاعه در محصول را از بین ببرد، این است که باید نظر مشهور فقها را تأکید کرد و شرط را درست نشمرد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
با تمام این تفاسیر، شرکت مزارع و عامل در محصول زمین مانع از آن نیست که در عقد شرط شود یکی از طرفین مال یا پولی اضافه به دیگری بدهد، زیرا این شرط منافاتی با شرکت در محصول ندارد. ماده ۵۲۰ ق.م مقرر میدارد: «در مزارعه جایز است که یکی از دو طرف، علاوه بر حصهای از حاصل، مال دیگری بطرف مقابل بدهد».
۲-۱-۱-۲- بند دوم) تعیین مدت به تناسب زراعت
بین فقها در لزوم تعیین مدت در عقد مزارعه اختلاف نظر وجود دارد، مشهور فقهاى امامیه با استناد به روایات و اجماع و نهی پیامبر از غرر به منظور جلوگیرى از غرور، قائل به لزوم تعیین دقیق مدتى هستند که عادتاً زرع در آن مدت به ثمر مىرسد. صاحب جواهر در جواهرالکلام آورده است «تعیینالمده بلاخلاف معتد به بل لعلالاجماع علیه». ایشان معتقدند که هیچیک از فقها با این نظر مخالفت ننمودهاند؛ بلکه برآن اجماع دارند (نجفى، ۱۹۸۱).
قائلین به اشتراط مدت در مزارعه، معتقد به الحاق مزارعه به اجاره میباشند، نه مضاربه، چون مضاربه عقدى جایز است و اگر تعیین مدت در آن شرط شود، عملاً بیفایده است، زیرا قبل از فرا رسیدن مدت مورد توافق، رجوع جایز است؛ در حالى که مزارعه همانند اجاره عقدى لازم است و اقتضاى عقد لازم این است که مدت در آن معیّن باشد (نجفى، ۱۹۸۱). نویسندگان قانون مدنی نیز نظر قاطع و مشهور بین فقها را برگزیدهاند و مزارعه را به اجاره نزدیکتر دانستهاند تا به مضاربه (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
اما برخی از فقها که تعیین مدت در عقد مزارعه را شرط نمیدانند و نظرات مشهور فقها را به چالش کشیدهاند بدین صورت که، نظر فقها در مورد استناد مشهور مبنى بر لزوم تعیین مدت به منظور جلوگیرى از غرر را اینگونه توجیه میکنند که نهى پیامبر (ص) از غرر، مختص بیع است و نمىتوان آن را در مورد مزارعه جارى دانست. این عده از فقها عقد مزارعه را به مضاربه نزدیکتر میدانند تا عقد اجاره و دلیل خاصی برای شباهت مزارعه به اجاره قائل نیستند و نیز معتقدند عرف درباره تعیین مدت در عقد مزارعه برخلاف اجاره، مسامحه دارد و تعیین مدت به صورت کاملاً معیّن در مزارعه ضرورتى ندارد (طباطبائى حکیم، ۱۴۱۶).
مشهورترین روایتی که مخالفین تعیین مدت بدان استناد میکنند، روایت ابراهیم کرخی میباشد که مىگوید به ابىعبداللّه (ع) عرض کردم: با شما مشورت مىکنم در مورد قراردادى که زمین، بذر و گاو را مىدهیم و در مقابل، آبیارى، عمل و زراعت را عامل انجام مىدهد تا زمانى که گندم یا جو برسد، سپس حق سلطان را مىدهم و از مابقى، ثلث آن را به عامل و بقیه را براى خود برمىدارم. امام فرمود: اشکالى ندارد (حرعاملى، ۱۳۹۱). یقیناً قرارداد منعقده، مزارعه است که امام عدم تعیین مدت را در آن صحیح دانسته است.
به عقیده مخالفان تعیین مدت در عقد مزارعه، با تعیین مزروع، تعیین مدت عملاً امرى بیهوده است چون مدت هر زرعى، در عرف مشخص مىباشد و تعیین مجدد آن، ضرورى به نظر نمىرسد و در صورت عدم تعیین مدت، مزارعه را نباید باطل انگاشت و اراده طرفین را بىاثر دانست. همچنین در بحث تعیین حصه، مقدارى از جهالت وجود دارد؛ چرا که مقدار محصول زمین را به درستى نمىتوان تشخیص داد تا حصه آنان معین گردد. از همین موضوع میتوان در تعیین مدت در عقد مزارعه وحدت ملاک گرفت، زیرا براى هر زرعى در عرف، مدت مشخصى وجود دارد که غالباً زرع در آن مدت رسیده و به بار مىنشیند، همین مقدار معلوم بودن از به وجود آمدن غرر جلوگیرى مىکند (احتشامی و قاسمیان مزار، ۱۳۹۲).
با تمام این تفاسیر، قانونگذار ایران در ماده ۵۱۸ ق.م، ذکر مدت معیّن در عقد مزارعه را ضرورى دانسته است. طبق این ماده: «مزارعه عقدى است که به موجب آن، احد طرفین زمینى را براى مدت معیّنى به طرف دیگر مىدهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند». پس مدت باید بهگونهاى باشد که غالباً محصول در آن مدت به بار نشیند.
مثلاً اگر برای کشت گندم فقط شش ماه پائیز و زمستان را قرار دهند؛ در حالیکه گندم در بهار میروید، چنین عقدی باطل است، زیرا که هدف طرفین از کشت گندم حاصل نمیشود، تعیین مدت نیز باید به ماه و سال ذکر شود تا احتمال زیاده و نقصان در آن نرود و اختلافى در آن به وجود نیاید. بنابراین در صورت عدم ذکر مدت یا ذکر مدت مجهول، مزارعه باطل خواهد بود.
طبق نظر برخی از اساتید حقوق هرگاه طرفین در برآورد مدتی که برای زرع لازم است اشتباه کنند یا حوادث خارجی مانند سرمای ناگهانی و زودرس مانع از حصول زرع شود، عقد باطل نیست (کاتوزیان، ۱۳۹۱). واگر ابتداى مدت در مزارعه ذکر نشده باشد، با توجه به وحدت ملاک از ماده ۴۶۹ ق.م در بحث اجاره، باید گفت ابتداى مدت از زمان انعقاد عقد محسوب خواهد شد.
۲-۱-۱-۳- بند سوم) تعیین مسئول ادوات، بذر و هزینه ها
در فقه، تمام عوامل زرع، اعم از زمین، کار، آب، هزینه های آبیاری، بذر، کود، هزینه شخم و چیدن محصول ممکن است به عهده عامل یا مزارع قرار گیرد یا مشترک بین آن دو باشد. حصه مشاع هریک از طرفین نیز به تناسب تحمل همین عوامل معین می شود. عرف نیز میتواند جانشین تراضی طرفین در توزیع تعهدهای فرعی باشد (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
طبق دیدگاه برخی از فقها در عقد مزارعه باید مسئوول مخارج در عقد دقیقاً تصریح گردد و ضمانت اجرای عدم تعیین مسئوول مخارج در عقد مزارعه را بطلان این عقد میدانند (موسوی خمینی، بی تا).
نظر قانونگذار در این زمینه مقداری با نظر فقها متفاوت است. از ظاهر ماده ۵۱۸ ق.م میتوان چنین استنباط نمود که در عقد مزارعه، شرط است که زمین را مزارع بدهد و عمل زراعت را عامل به عهده گیرد. این ماده قانونی چنین مقرر میدارد: «مزارعه عقدی است که به موجب آن، احد طرفین زمینی را برای مدت معینی به طرف دیگر میدهد که آن را زراعت کرده حاصل را تقسیم کنند».
در نتیجه طبق نظر حقوقدانان وصف عامل و مزارع نمیتواند در یک نفر جمع شود و مزارع بایستی مالک زمین باشد، پس ممکن نیست که مالک هم زمین را مهیا کند و هم عمل زراعت را انجام دهد و عامل تنها وسایل زراعت را فراهم کند، در این صورت، این توافق را نباید مزارعه شمرد و از قالب این عقد خارج میگردد (کاتوزیان ناصر، ۱۳۹۱).
- قلمرو مکانی: در این تحقیق، دانشکده های دانشگاه مازندران از لحاظ اثربخشی مدیریت دانش و از دید خبرگان این دانشگاه مورد بررسی قرارگرفته شده اند.
- قلمرو زمانی: داده های این تحقیق در نیمه اول سال ۱۳۹۱ جمعآوری شده است.
۱-۸- تعریف واژه ها و اصطلاحات پژوهش
۱-۸-۱- تعاریف مفهومی
-مدیریت دانش: مدیریت دانش فرایند خلق دانش، کسب دانش، ذخیره دانش، به اشتراکگذاری دانش، به کارگیری دانش و ارزیابی دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند میان منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت پذیرد (افرازه،۱۳۸۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
- شاخص عملکرد مدیریت دانش: لی و همکاران[۸] در سال (۲۰۰۵) برای ارزیابی عملکرد یک سازمان در اجرای مدیریت دانش، معیاری با عنوان شاخص عملکرد مدیریت دانش ارائه کردند. با اندازه گیری اثربخشی چرخه دانش، این شاخص اندازه گیری می شود. چرخه دانش، از جمع جبری اثربخشی فرایندهای تشکیلدهنده سیستم مدیریت دانش تشکیل شده است که از پنج مؤلفه تشکیل یافته و تأثیر هر یک از مراحل پنجگانه فرایند چرخه دانش[۹] شامل خلق دانش، جمعآوری دانش، تسهیم دانش، به کارگیری دانش و درونیسازی دانش را در محاسبه شاخص مورد نظر قرار میدهد.
-فرایند چرخه دانش: چرخه دانش شامل فرایندهایی است که به بکارگرفته می شود تا دانش ایجاد، منتقل و به بکارگرفته شود و خود منتج به دانش جدید شود. در واقع در چرخه دانش، داده به اطلاعات تبدیل می شود، اطلاعات دستچین و تقویت شده و تبدیل به دانش می شود. این دانش سپس به کار گرفته می شود و نتایج آن مستند میگردد و داده، اطلاعات و دانش جدیدی را ایجاد مینماید. در فرایند درونیسازی چرخه دانش، حافظه سازمانی کاربرد دارد که منظور از آن توانایی سازمان برای حفظ و نگهداری دانش است رادینگ[۱۰]،۱۳۸۳؛ به نقل از لطیفی و موسوی،۱۳۸۷.
-فرایند خلق دانش: دانش هنگامی که افراد، روشهای نوین انجام کارها را دریافته یا مهارت جدیدی کسب مینمایند، خلق می شود. گاهی اوقات دانش خارجی وارد سازمان می شود. (حسن بیگی، ۱۳۸۹).
-فرایند ذخیره دانش: دانش مفید و مناسب باید به شکلی منطقی در یک مخزن دانش، به گونه ای ذخیره شود که دیگران نیز در سازمان بتوانند به آن دسترسی داشته باشند (حسن بیگی، ۱۳۸۹).
-فرایند تسهیم دانش: انتشار، تبادل و به اشتراکگذاری دانشهای خلق شده و کسب شده در سازمان از طریق جلسات بحث گروهی، سوال و جواب با نخبگان و یا حتی ارسال یک ایمیل به اعضای سازمان تعریف می شود (گولد و همکاران[۱۱]،۲۰۰۱).
-فرایند به کارگیری دانش: این فرایند یعنی استفاده واقعی از دانش که شامل مکانیسمهای دستیابی سازمان به دانش مورد نیاز میباشد و به منظور افزایش اثربخشی و بهرهوری در سازمان صورت میگیرد (داونپورت[۱۲]،۱۹۹۸).
-فرایند درونیسازی دانش: درونیسازی دانش در واقع تبدیل دانش تصریحی به دانش ضمنی سازمان است (نوناکا[۱۳]،۱۹۹۴).
-اثربخشــــی مدیریت دانش: منظور از اثربخشی مدیریت دانش، برآورده کردن اهداف مدیریت دانش و رضایتمندی از آن است (صمیمی و آقایی،۱۳۸۴).
-کارت امتیازی متوازن: کارت امتیازی متوازن یک چهارچوب ارزیابی عملکرد است که با مجموعه ای از مقیاسهای مالی و غیر مالی، یک نگاه کامل به عملکرد شرکت می اندازد (کاپلان ونورتون[۱۴]،۱۹۹۶). کارت امتیازی متوازن به مدیران اجازه میدهد تا به تجارت از چهار بعد مهم نگاه کنند:
-بعد مالی: این بعد، نوعاً حاوی مقیاسهای سنتی عملکرد مالی است که معمولاً به سودآوری مربوط می شود. معیارهای ارزیابی معمولاً سود، جریان نقدینگی، بازگشت سرمایه صرف شده و ارزش اقتصادی میباشند.
-بعد مشتری: مشتریان منبع سودآوری کسب و کارند؛ بنابراین ارضای نیازهای مشتری هدفی است که شرکتها دنبال می کنند. در این بعد، مدیریت مشتریان هدف مورد انتظار و اجزای بازار هدف را برای واحدهای عملیاتی.
تعیین می کند و به عملکرد واحدهای عملیاتی در این اجزای بازار هدف نظارت می کند. نمونههایی از این مقیاسهای اصلی و ذاتی شامل: رضایت مشتری، حفظ مشتری، کسب مشتری جدید، موقعیت بازار و سهم هدف است.
-بعد فرایندهای داخلی: هدف از این بعد این است که با برتری یافتن در برخی فرایندهای کسب و کار که عظیمترین اثر را دارند، رضایت مشتریان و ذینفعان جلب گردد. در تعیین اهداف و مقیاسها، اولین مرحله میبایست تحلیل زنجیره ارزش باشد. یک فرایند عملیاتی قدیمی، میبایست برای درک اهداف بعد مالی و مشتری تعدیل شود. بنابراین باید یک زنجیره ارزش فرایند کسب و کار که قادر به برآوردن نیازهای فعلی و آتی است، ایجاد شود. یک زنجیره ارزش داخلی شرکت شامل سه فرایند، نوآوری، عملیات و خدمات پس از فروش میباشد.
-بعد نوآوری و یادگیری: هدف اولیه این بعد فراهم کردن زیر بنایی جهت دستیابی به اهداف سه بعد دیگر و ایجاد رشد بلند مدت و بهبود از طریق افراد، سیستمها و رویههای سازمانی است. از آنجایی که کارکنان برای شرکتها یک سرمایه غیر محسوس هستند، در رشد کسب و کار سهیم میباشند، این بعد به مقیاس عملکرد کارکنان مثل رضایت کارکنان، تداوم آموزش و مهارت ها تاکید می کند (کاپلان ونورتون،۱۹۹۶).
-فرایند تحلیل شبکهای[۱۵](ANP): فرایند تحلیل شبکه ای یکی از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیاره است که توسط ساعتی به منظور ارائه راه حل برای آن دسته از مسایل تصمیم گیری چند معیاره که روابط و همبستگی متقابل در میان سطوح تصمیم گیری (هدف،معیارهای تصمیم گیری و زیر معیارهای آن، آلترناتیوها) وجود دارد، ارائه شده است. فرایند تجزیه و تحلیل شبکه ای بسط تکنیک تحلیل سلسله مراتبی[۱۶] (AHP) است (ساعتی[۱۷]،۲۰۰۴).
۱-۸-۲- تعاریف عملیاتی
با توجه به مدل بکارگرفته شده در این پژوهش و اجزای آن، تعاریف عملیاتی اجزای مدل به شرح زیر است:
-کارت امتیازی متوازن: در این پژوهش از این ابزار برای سنجش اثربخشی مدیریت دانش استفاده و چهار بعد آن به عنوان شاخص های اثربخشی مدیریت دانش در نظر گرفته شده است.
-بعد مالی: در این مطالعه این بعد مربوط به بودجه و امکانات می شود.
-بعد مشتری: این بعد برای سنجش تأمین انتظارات مشتریان از شاخص هایی در مورد دانشجو و شهرت و اعتبار استفاده می کند.
-بعد نوآوری و یادگیری: در این مطالعه منظور از این بعد، توانمندسازی کارکنان، اساتید، وضعیت تکنولوژی اطلاعات، وضعیت برنامه ریزی استراتژیک و نوآوری است.
-بعد فرآیندهای داخلی: ظرفیت و خدمات، کارکنان، استانداردسازی، ارزیابی عملکرد و تکنولوژی از شاخص های این بعد هستند.
- فرآیندهای چرخه دانش: در این پژوهش، از این فرآیندها به عنوان ابعادی برای شاخص های اثربخشی مدیریت دانش استفاده شده است که شامل فرایندهای زیر است:
-فرایند خلق دانش: این فرایند توسط دو معیار شناخت یا درک وظیفه و اطلاعات شناخته می شود.
-فرایند ذخیره دانش: در این مطالعه منظور از فرایند ذخیره، به کارگیری بانکهای اطلاعاتی، مدیریت سیستماتیک دانش مرتبط با وظایف سازمانی و ظرفیت فردی برای ذخیرهسازی دانش است.
-فرایند تسهیم دانش: تسهیم دانش کلیدی و زیر ساخت های تسهیم دانش، محتوای این فرایند هستند.
-فرایند به کارگیری دانش: منظور از این فرایند، میزان استفاده از دانش سازمان و فرهنگ سازمانی مطلوب برای استفاده از دانش است.
-فرایند درونیسازی دانش: این فرایند با ظرفیت موجود برای بومیسازی دانش مربوط به وظایف سازمانی، فرصت آموزشی و درجه یادگیری سازمانی شناسایی می شود.
۱-۹- ساختار کلی پایان نامه:
فصل دوم:
مروری بر ادبیات مدیریت دانش و سنجش آن، اجزای مدل تحقیق و مطالعات پیشین
فصل سوم:
روششناسی پژوهش و تشریح مدل تحقیق در قالب
فرایند تحلیل شبکهای
فصل اول:
کلیات پژوهش
فصل چهارم:
تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرم افزار های مربوطه
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادات
شکل۱-۱-ساختار کلی پایان نامه
فصل دوم:
ادبیات پژوهش
۲-۱-مقدمه:
امروزه اغلب سازمانها در پی اجرای برنامه های مدیریت دانش میباشند. برای مثال ۸۰ درصد شرکتهای فورچون دارای ۵۰۰ کادر مدیریت دانش هستند؛ شرکت فورد بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ به خاطر اجرای اثربخش، برنامه مدیریت دانش توانست حدود یک میلیارد دلار صرفه جویی کند (بونتیس[۱۸]،۲۰۰۲). با این توضیح، تبیین اهمیت مدیریت دانش و تأثیر آن در عملکرد سازمان تا حد زیادی منوط به قدرت توجیه و تبیین نقش آن در افزایش قدرت رقابتی سازمان و کسب سهم بیشتری از بازار میباشد. یکی از منطقیترین رویکردها در این زمینه، اندازه گیری تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانها از طریق اندازه گیری مدیریت دانش در سیستم اندازه گیری عملکرد کلی سازمان است که می تواند در سطح سازمان ویا در سطح فرایندهای فردی و پروژهای انجام گیرد (احمد و همکاران[۱۹]،۱۹۹۹). این گفته لرد کلوین[۲۰] در اینجا می تواند صادق باشد و اهمیت تدوین شاخص ها و سنجههای اندازه گیری مدیریت دانش و سرمایه فکری را نشان دهد:
باز هم همان فریاد سوزناک و شِکوِه آمیز «قرچه» را ادامه می دهد و متناسب با مفهوم احساس و عاطفی بیت، با تلفظ زیبا و مؤکدِ تمام واژه ها و ترکیبات، تأثیر آواز را چند برابر کرده است، گاهی ابیات دارای واژه هایی می باشند که هیچکدام از آن ها را نمی توان ساده و بی اثر پنداشت. در واقع یکی از ویژگی های آوازی استاد شجریان همین است که همه ی واژه ها و عناصر بیت قابل اهمیت و احترام می باشند. همین ویژگی هاست که تأثیر آوازش را از دیگران متمایز کرده است. این دال بر شناختی است که نسبت به شعر و متعلقات آن دارد. در ضمن فریاد و تحریری که در پایان شعر می آورد، بعد از کش و قوس و پیچش های زیبا، از اَدای «های» و واژه ی «خدا» بگونه ای استفاده می کند که ترکیب کمکی و زیبای «های خدا» را می سازد و سوز تحریر را صدچندان می کند. این خود آموزشی است برای آوازخوانانی که تحریرهای بی مورد و بی معنا می زنند و نمی دانند که تحریر نغمه ای است بی کلام ولی دارای معنا و مفهوم و باید در جهت معنای شعر و لحن گوشه حرکت کند. تحریر در نزد بعضی از کسانی که آگاهی ندارند جنبه ی نمایشی دارد وبرای نشان دادن قدرت حنجره است که مطلبی است بسیار بی ربط.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۹- مرا مگوی سعدی طریق عشق رها کن د ردیف های آوازی: گوشه رضوی فرود در ماهور
سخن چه فایده گفتن، چو پند می ننیوشم .
این بیت هم با همان حس و حال و سوز درون در گوشه «رضوی» که به نوعی یار غار و جدا نشدنی گوشه «قرچه» است ادامه پیدا می کند و با همان احساس می خواهد که او را توصیه به ترک عشق نکند. هشدار می دهد که سخن در او اثری نمی کند و پند هیچ کس را گوش نمی دهد. این مفهوم و مضمون هم چنان مرتبط است با لحن زیبای «رضوی» که شنونده را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. باز همان شیوه ی تأکیدی که تمامی واژه ها در نزد استاد شجریان قابل احترامند و هر کدام شخصیت خاص خود را دارند.
۱۰- به راه بادیه رفتن، به از نشستن باطل د ردیف های آوازی: گوشه فرود ماهور
که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم .
باز هم فرازی دیگر به پایان می رسد و منطبق بر مفهوم این بیت که تلاش را هر چند که بی نتیجه باشد بر باطل نشستن ترجیح می دهد و به اندازه توان کوشیدن را توصیه می کند. این مطلب را به عنوان یک نتیجه، پند داده و توصیه می نماید. در نهایت آواز غزل را به پایان می رساند و مجدداً به متن اصلی دستگاه ماهور فرود می آید. این یکی از غزلیات بسیار نفیس سعدی است که تخلص در بیت ماقبل مقطع آورده شده است. به نظر می رسد این بیت برای بیت پایانی و نتیجه ی غزل بهتر و مناسب تر باشد.
۱۱- بود درد مو و درمونم از دوست اگر قصابم از تن واکره پوست ردیف های آوازی: گوشه نیریز
بود وصل مو و هجرونم از دوست جدا هرگز نگرده جونم از دوست .
فراز دیگری از ماهور آغاز می شود. گوشه «نیریز» گوشه ای است که لحنی ملایم، آرام و فرحبخش و عاشقانه دارد، انتخاب دوبیتی های محزون باباطاهر تناسب زیبایی بالحن گوشه ی نیریز دارد. به لحاظ وزن، دوبیتی وزن مناسبی است برای نیریز. اجرای گوشه نیریز اگر بر روی قالب های دیگری هم باشد مانند غزل، مثنوی و قطعه و غیره، بهتر است که همان وزن دوبیتی را داشته باشند (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) زیرا، سیلاب ها و کشش های نیریز، کاملاً منطبق است با وزن دو بیتی.
۱۲- خوشا آنان که سودای تو دیرن به دل دیرم تمنای کسانی ردیف های آوازی: گوشه بوسلیک
که سر پیوسته در پای تو دیرن که اندر دل تمنای تو دیرن .
فراز دوم «نیریز» با همان حس و حال و فضای عاشقانه اجرا می شود. البته در بعضی روایت ها گوشه ی« نیریز» با دو عنوان« صغیر» و« کبیر» اجرا می شود. معمولاً فراز اول را صغیر و فراز دوم را کبیر می خوانند. لازم به ذکر است که دوبیتی های باباطاهر و یا هر شعر فولکلور و محلی بهتر است که با همان لهجه خاص آن منطقه تلفظ شود. در اینجا به نظر می رسد که واژه ی «تو» چندان مناسب نیست. در واقع باید بصورت «ته» تلفظ شود چرا که با واژه ی «دیرن» که همان «دارند» می باشد مناسب تر است. این مورد هم قطعاً با بداهه خواندن استاد شجریان بی ارتباط نیست اگر چه تسلط و پختگی استاد شجریان چنین موارد کوچکی را کاملاً می پوشاند.
«مگر آنچه عادتاً و طبعاً آشکار است و اصل اول ایجاب میکند که آشکار باشد».
صاحب کشاف آنگاه وارد فلسفه استثناء دوم (محارم) میشود. سپس وضع زنان را قبل از نزول این آیات شرح میدهد که گریبانهایشان گشاد و باز بود گردن و سینه و اطراف سینهشان دیده میشود و دامن روسریها را معمولاً از پشت سر برمیگرداندند و قهراً قسمتهای گردن و بناگوش و سینه دیده میشد.
فخررازی در «تفسیر کبیر» پس از اینکه بحثی میکند درباره اینکه آیا لغت زینت تنها به زیباییهای مصنوعی گفته میشود و یازیباییهایی طبیعی را هم شامل است و خود رأی دوم را انتخاب میکند. میگوید:
«به عقیده کسانی مانند قفال که میگویند مراد زیباییهایی طبیعی است مقصود از زینت آشکار چهره و دو دست تا مچ است در زنها و چهره و دو دست و دو پا است در مردها».
به عقیده قفال چون ضرورت معاشرت ایجاب میکرده که چهره و دو دست تا مچ باز باشد و شریعت اسلام شریعت سهل و آسان است پوشانیدن چهره و دو دست تا مچ واجب نشده است …
اما کسانی که زینت را به امور مصنوعی حمل کردهاند مقصود از زینت ظاهری را زینت چهره و دستها عنوان کردهاند. از قبیل وسبه و گلگونه و خضاب و انگشتر. و علت این استثناء این است که پوشانیدن اینها برای زن دشوار است. زن ناچار است که با دستهای خود اشیاء را بردارد و در مقام شهادت و محاکم و ازدواج ناچار است چهره خویش بگشاید.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
درباره این استثناء از ائمه (ع) زیاد پرسش شده که در ادامه به آنها اشاره میشود:
از امام صادق سوال شد که مقصود از زینت آشکار که پوشیدنش برای زن واجب نیست چیست؟ فرمود زینت آشکار عبارت است از «سورمه و انگشتر» (کافی جلد ۵ ص۵۲۱ و وسایل جلد۳ ص۲۵)
اما باقر فرمود زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرومه، انگشتر، خضاب و دستها النگو. سپس فرمود زینت سه نوع است یکی برای همه مردم است و آن همین است که گفتم. دوم برای محرمها است و آن جای گردنبند به بالاتر و جای بازوبند به پایین و خلخال به پایین است. سوم زینتی است که اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن زن است.
راوی که یک تن از شیعه است میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم که برای مرد نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن جایز است در صورتی که محرم او نباشد؟ فرمود چهره و دو کف دست و دو قدم.
این روایت متضمن حکم جواز نظر بروجه و کفین است نه حکم عدم وجوب پوشیدن آنها و اینها دو مسئله جداگانه است ولی بعداً خواهیم گفت که اشکال بیشتر در جواز نظر است نه در عدم وجوب پوشیدن. اگر نظر جایز باشد به طریق اولی پوشیدن واجب نیست.
اسماء دختر ابوبکر که خواهر عایشه بود به خانه پیامبر آمد در حالی که جامههای نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم روی خویش را از او برگرداند و فرمود:
«ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر چهره و قسمت از مچ به پایین دست خودش. (سنن ابو داود جلد۲ ص۳۸۳)
این روایات با نظر ابن عباس و ضحاک و عطا منطبق است نه با نظر ابن مسعود که مدعی بوده است مقصود زینت ظاهری «جامه» است.
به هر حال این روایات میفهماند که برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نیست. حتی آشکار بودن آرایشهای عادی و معمولی که در این قسمتها وجود دارد نظیر سرمه و خضاب که معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عمل فوقالعاده به شمار میرود نیز مانعی ندارد.
کیفیت پوشش:
بعد از این استثناء این جمله آمده است: «ولیضربن نجمدهن علی جیوبهن» یعنی میباید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. البته روسری خصوصیتی ندارد. منضور پوشیدن سروگردن و گریبانست.
این آیه حدود پوشش را مشخص میکند. در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث میگوید:
«زنان مأمورشدهاند که روسریهای خود را بر روی سینه خود بیفکنند تا دور گردن آنها پوشیده شود گفته شده است که قبلاً دامنه روسریها را به پشت سر میافکندند و سینههاشان پیدا بود. کلمه «جیوب» (گریبانها) کنایه است از سینهها زیرا گریبانها است که روی سینهها را میپوشاند و گفته شده است که از آن جهت این دستور دیده است که زنان موها و گوشوارهها و گردنهای خویش را بپوشانند.»
ابن عباس ذیل این آیه گفته است: «زن باید موی و سینه و دور گردن و زیر گلوی خویش را بپوشاند».
تفسیر صافی هم بعد از ذکر جمله ولیضربن … میگوید:
«برای اینکه گردنها پوشیده شود.»
به هر حال این آیه در کمال صراحت حدود پوشش لازم را بیان میکند.
استثناء دوم:
«ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن اوابائهن بعولتهن او ابنائهن او ابنا بعولتهن او اخوانهنا او بنی اخوانهن او نسائهن او ماملکت ایمانهن او التابعین غیراولی الاربه …»
یعنی زینتهای خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران و پدران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و پسران خواهر و زنان هم کیش خود و بندگان و طفلی که هنوز بر عورت زنان آگاه نیستند.
بررسی حدود پوشش که در اسلام بر زن واجب است:
آیه پوشش که همان آیه ۳۱ سوره نور است و برای بیان این وظیفه و تعیین حدود آن است پوشانیدن وجه و کفین لازم شمرده نشده. در این آیه به دو جمله میتوان استناد جست. یکی جمله «ولا یبدین زینتهن الا ماظهرمنها» و دیگر جمله «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن».
در مورد جمله اول دیدیم که اکثر مفسران و عموم روایات، خضاب و سورمه و انگشتر و دستبند و امثال اینها را مصداق مستثنی (الاماظهر) دانستهاند. این زینتها زینتهایی است که در چهره و دو دست تا مچ، صورت میگیرد. خضاب و انگشتر و دستبند مربوط به دست است و سورمه مربوط به چشم.
کسانی که پوشش وجه و کفین را واجب میدانند باید استثناء «الاماظهر» را منحصر بدانند به لباس رو و واضح است که حمل استثناء بر این معنی بسیار بعید و خلاف بلاغت قرآن است. مخفی داشتن لباس رو به علت اینکه غیر ممکن است احتیاج به استثناء ندارد. گذشته از اینکه لباس را وقتی میتوان زینت محسوب کرد که قسمتی از بدن نمایان باشد مثلاً در مورد زنان بی پوشش میتوان گفت که لباس آنها یکی از زینتهای آنهاست. ولی اگر زن تمام بدن را با یک لباس سرتاسری بپوشاند چنین لباسی زینت شمرده نمیشود.
خلاصه اینکه ظهور آیه را در اینکه قسمتی از زینت بدن را استثناء میکند نمیتوان منکر شد و صراحت روایات هم ابداً قابل تردید نیست.
در مورد جمله دوم باید گفت: آیه دلالت دارد که پوشانیدن گریبان لازم است و چون در مقام بیان خداست اگر پوشانیدن چهره هم لازم بود بیان میکرد.
دقت کنید «خمار= روسری» اساساً برای پوشانیدن سروضع شده است. ذکر کلمه «خمر» در آیه میفهماند که زن باید روسری داشته باشد و واضح است که با روسری پوشانیدن مربوط به سر است و اما اینکه غیر از سر آیا قسمت دیگری را هم باید با روسری پوشانید یا نه؟ بستگی دارد به بیان آن. و چون در آیه فقط زدن دو طرف روسری بر گریبان مطرح است معلوم میشود که همین مقدار واجب است.
ممکن است کسی خیال کند معنی «ولیضربن نجمرهن علی جیوبهن» این است که روسریها را مانند پرده از جلو چهره آویزان کنند تا حدی که روی گریبان و سینه را بپوشاند.
اما نمیتوان آیه را به این معنی حمل کرد زیرا: اولاً کلمه «خمار» به کار رفته نه کلمه «جلباب» خمار روسری کوچک است و «جلباب» روسری بزرگ، روسری کوچک را نمیتوان آن اندازه جلوکشید و مانند پرده آویزان کرد به طوری که چهره و دورگردن و گریبان و سینه را بپوشاند و در عین حال سروپشت گردن و موها که معمولاً در آن زمان بلند بوده، پوشیده بماند.
ثانیاً آیه میفرماید با همان روسریها که دارید چنین عملی انجام دهید بدیهی است اگر آن روسریها را به آن شکل روی چهره میآویختند جلوی پای خود را به هیچ وجه نمیدیدند و راه رفتن برایشان غیرممکن بود. آن روسریها قبلاً «مشبک» و «توری» ساخته نشده بود که برای این منظور مفید باشد. اگر منظور این بود که لزوماً روسریها از پیش رو آویخته شود دستور میرسید که روسریهایی تهیه کنید غیر از این روسریهای موجود که توانید هم چهره را بپوشانید و هم بتوانید راه بروید.
ثالثاً ترکیب ماده «ضرب» و کلمه «علی» مفید مفهوم آویختن نیست. چنانکه قبلاً گفتیم و از اهل فن لغت و ادب عرب نقل کردیم ترکیب «ضرب» با «علی» فقط مفید این معنی است که فلان چیز را بر روی فلان شی مانند حایلی قرار داد.
مفهوم «و لیضربن نجمرهن علی جیوبهن» این است که با روسریها بر روی سینه و گریبان حایلی قرار دهید. پس وقتی در مقام تحریر و بیان حدود پوشش است و میفرماید با روسریها بر روی گریبانها و سینهها حایلی قراردهید و نمیگوید بر روی چهره حایلی قراردهید معلوم میشود حایل قراردادن برروی چهره واجب و لازم نیست.
تا اینجا از دیدگاه تفاسیر گوناگون با تعریف و تعیین محدوده پوشش در قرآن آشنا شدیم. در این قسمت ضمن اشاره به آراء مراجع تقلید و مجتهدین این تعریف را از دیدگاه آنان بررسی کرده تا بتوانیم به صورت منطقیتری به نتیجهگیری بپردازیم.
از نظر آیتا… خامنهای ؛ زنان باید تمام سر و بدن خود را به جز صورت و دستها تا مچ که زینت و آرایش نشده باشد یا لباسی که توجه نامحرم را جلب نکند بپوشانند.
در حجاب و پوشش واجب لباس معینی شرط نیست و هر لباسی که تمام بدن زن را (به جز صورت و دستها تا مچ که استثناء شده) و همچنین برجستگیهای بدن را بپوشاند و توجه نامحرم را جلب نکند کفایت میکند.
همچنین تشخیص مصداق زینت، عرض است و هرچه عرفاً زینت محسوب شود زن باید آن را از نگاه نامحرم بپوشاند.
آیتا… فاضل لنکرانی نیز معتقد است حجاب طبق آیات قرآن در روایات یعنی پوشاندن تمام بدن به غیراز گردی صورت و دستها تا مچ؛ و همچنین پوشاندن موی سر برای خانمها هم واجب است و این مسئله از مسلمات دین است.
«کسی که موی سر و تمام بدن غیر از دستها تا مچ و گردی صورت بقیه بدن را بپوشاند» با حجاب است و اگر کسی حتی مقداری از آنچه که گفته شده را نپوشاند حجاب را رعایت نکرده است. البته این نکته را هم یادآور میشوم که خانمها نباید لباس بپوشند که برجستگیها و زیباییهای زنانه و حجم بدن آنها پیدا باشد یعنی پوشیدن لباس تنگ هم برای آنها جایز نیست. همینطور پوشیدن لباس رنگی که موجب جلب توجه نامحرم شود برای خانمها جایز نیست.
آیتا… صانعی عنوان میکند که به طور کلی بر زن پوشاندن تمام بدن به جز گردی صورت و دستها تا مچ و پاها تا مچ در مقابل نامحرم واجب است و شارع مقدس نسبت به رنگ و کیفیت لباس نظر خاصی ندارد و اگر در جایی رنگ یا کیفیت لباس به گونهای باشد که ایجاد مفسده کند جایز نیست و تشخیص موضوع با خود مکلف است.
وی ضمن اینکه به تفسیر آیه ۳۱ سوره نور در تفسیر المیزان ارجاع میدهد معتقد است: «به هر حال صورت و دستها محل زینت محسوب نمیگردد. ولی اگر آرایش نمودن و خود را در دید مردان بیگانه قراردادن موجب فساد در جامعه گردد حرام است.
آیتا… مبشر کاشانی معتقد است آرایش زنان در جامعه برای جلوهگری، خودآرایی، خودنمایی در دید نامحرم، حرام است و نیز بیرون گزاردن موی سر چه کم باشد چه زیاد جایز نیست ولی پوشیدن جوراب نازک اگر از غوزک مچ پا به بالا نباشد و مفسدهای نداشته باشد اشکال ندارد. اگرچه بهتر است آن را بپوشاند.
آیتا… شیرازی معتقد است به جز گردی صورت و دستها از مچ به پایین نباید دیده شود و زینت و آرایش هم نباید وجود داشته باشد. حتی انگشتر نیز نوعی زینت و آرایش به شمار میرود و آشکار کردن آن برای مردان بیگانه جایز نیست.
آیتا… سیستانی نیز عنوان می کند که واجب است زن تمام بدن خود را به استثناء صورت و دستها تا مچ از چشم نامحرم با پوششهایی که خود، زینت نباشد مستور کند.
وی معتقد است پوشانیدن پشت و روی پا از نامحرم واجب بوده و زینت کردن (در حد معمول) دستها تا مچ و یا آرایش ساده صورت محل اشکال است و چهره آرایش کرده باید پوشانده شود. به اعتقاد آیتا… سیستانی زن نباید احتیاط لازم باید بدن و موی سر خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را از یکدیگر تشخیص میدهد بپوشاند، و برای حجاب چادر بهتر است.
دیدگاه نسبتاً متفاوت دیگری نیز وجود دارد که البته نه از نظر یک مرجع تقلید بلکه از دیدگاه یک مجتهد عنوان میشود. در این دیدگاه علاوه بر اینکه سختگیریهای مراجع در آن دیده نمیشود جنبه الزام آور بودن حجاب برای زنان نیز به گونهای متفاوت بیان گردیده است.
حجه السلام محسن کدیور معتقد است اسلام پوشش خاصی برای مرد و زن نهاده. پوشش بر دو قسمت است. یکی پوشش نگاه و صدا و دیگری پوشش اندام بدن است. پوشش نگاه و صدا در اسلام یعنی ممنوع بودن نگاههای هرزورها. خداوند در سوره نساء هم به مردان و هم به زنان میگوید که نگاهتان حریم داشته باشد.
شما مجاز نیستید به هر چیزی نگاه کنید چرا که این امر مقدم افعال بعدی است. از آن طرف هم تأکید بر خودنگهداری و حفظ ناموس میکند.
مسئله دوم پوشش بدن است. در اسلام سه گونه پوشش داریم: یکی پوشش حداقلی است که لازمه مکانهایی چون استخر است که پوشش حداقلی است. پوشش نوع دوم پوشش در نماز است. انسان وقتی میخواهد نماز بخواند باید حداقل لباس را به تن داشته باشد. فتوای برخی از علماء دایر بر این است که بانوان وقتی میخواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمی در محل نباشد میتوانند بدون روسری اقامه نماز کنند. البته بانوان وقتی میخواهند نماز بخوانند چنانچه نامحرمی در محل نباشد میتوانند بدون روسری اقامه نماز کنند. البته فتوای اکثر علماء این است که بانوان حتماً باید روسری برسر داشته باشند ولی در کل مهم این است که در لباس مناسب عبادت انجام پذیرد. سوم پوشش نسبت به نامحرم و یا پوشش خارج از خانه است. وقتی زن و مردم میخواهند وارد خیابان یا اداره شوند اسلام حریمی قرارداده با خاستگاهی اخلاقی تناسب با تکالیف دینی دارد. یعنی وجدان دینی مومن اقتضای رعایت آن را میکند. و آن این است که میگوید زن زینت خود را جز برای محارمش آشکار نکند.
استخراج مواد مؤثره موجود در گیاه بهوسیله حلالهای مختلف انجام میپذیرد. قابلذکر است که عمل استخراج از قدیمالایام مخصوصاً در دوران جالینوس معمول بوده است. عصاره گیری یعنی جداسازی مواد یا بخشهای فعالشده گیاه از اجزای غیرفعال آن توسط حلال مناسب.
۳-۱-۴-۱ انتخاب حلال:
مهمترین و اساسیترین عاملی که باید در استخراج مواد متشکله گیاهان موردتوجه قرار گیرد حلالی است که انتخاب آن به قسمتهای مختلف گیاه و نیز به مواد متشکله آن بستگی دارد بسیار مشکل خواهد بود که برای هر دسته از ترکیبات خام گیاهی، حلال مخصوصی انتخاب شود زیرا همراه این ترکیبات مواد دیگری نیز وجود دارد که بر روی درجه حلالیت این مواد تأثیر میگذارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۱-۴-۲ روشهای استخراج:
۱-روش خیساندن یا ماسراسیون (Maceration)
اصطلاح ماسراسیون از لغت macerate به معنای غوطهور شدن گرفتهشده است. عمل خیساندن یک عمل قدیمی است که بهوسیله آب و حلالهای مختلف صورت میگیرد. در این فرایند گیاه خردشده و در یک بطری درب پیچدار ریخته و مدت ۱۴-۱۲ روز روی تکاندهنده[۱] قرار داده و سپس صاف مینمایند. عمل خیساندن را معمولاً در حرارت c º۲۰-۱۵ و با چند حلال انجام میدهند.
۲-روش پرکولاسیون (Percolation)
در این روش بافتهای گیاهی موردمطالعه را بهصورت پودر درآورده و در ظرفی به نام پرکولاتور که یک محفظه قیفی شکل که در پایین آن شیر خروجی داشته و به یک ظرف مدرج منتهی میشود، بهصورت کاملاً فشرده قرار دادهشده حلال اضافه میگردد تا کاملاً بافتهای گیاهی را اشباع کند درب پرکولاتور بسته میشود و در این حالت شیر خروجی پرکولاتور نیز بسته است. پس از ۲۴ ساعت شیر پرکولاتور را بازکرده تا عصاره بهدستآمده وارد ظرف مدرج شود.
۳-روش سوکسله (soxhlet extractor)
این روش نیز یکی از روشهای متداول عصاره گیری است و در موارد زیر از آنها استفاده میگردد:
جهت گرفتن مواد چربی، موم و مواد رنگی قبل از استخراج مواد مؤثر گیاه مورد آزمایش
هنگامیکه اطمینان باشد که حرارت در طول زمان استخراج، ماده مؤثر گیاه مورد آزمایش را تجزیه و خراب نمیکند.
هدف از عصاره گیری، بالا بردن غلظت مواد مؤثره و جداسازی و خالصسازی و افزایش پایداری این مواد است. موادی را که از طریق استخراج به دست میآوریم Excrative و حلالی را که برای تهیه عصاره استفاده میگردد، Menstrum و باقیمانده گیاه که دورریختنی است را تفاله یا Mare میگویند. برای عصاره گیری، قسمتهای مورداستفاده گیاه ابتدا به قطعات مناسب تقسیمشده و سپس توسط حلال عصاره گیری میشود. بهاینترتیب عصارهای که به دست میآید عصاره مایع نام دارد ولی این عصاره را نمیتوان برای مدت طولانی نگهداری کرد. همچنین این عصاره با حلال مورداستفاده مخلوط است و باید حلال را بسته به مواد مؤثر گیاه به نحوی تبخیر کرد و عصاره جامد تهیه نمود. البته این در صورتی است که مواد مؤثره گیاه جامد باشد. باید توجه داشت که قبل از عصاره گیری باید ناخالصیها را از بافتهای گیاهی جدا نمود. بهمنظور استخراج کلیه مواد از گیاه، یعنی عصاره تام، استفاده از یک حلال قطبی ضروری است. از بهترین حلالهای قطبی میتوان از متانول و اتانول ۸۰% نام برد که قابلیت حل قسمت عمده مواد گیاه را در خود داشته باشد و نیز مانع از آنزیم اکسیدکننده و هیدرولیز کننده موجود در بافتهای گیاهی میشود.
لازم به ذکر است در هیچ عصاره گیری نمیتوان بهصورت مطلق مواد فعال گیاه را جدا کرد زیرا مواد غیرفعال هم هرچند بهصورت جزئی اما همراه با مواد فعال وارد عصاره میشوند ولی باید کوشش کرد با انتخاب روشها و حلالهای مناسب مقدار مواد غیرفعال را در عصاره به حداقل رساند.
الف) مواد مؤثره موردنظر را در خود حل کنند.
ب) حتیالامکان مواد غیرفعال را کمتر حل کنند.
ج) بد بو و مضر نباشد.
د) مقرونبهصرفه باشند.
ه) نهتنها باعث فساد مواد استخراجی نشوند بلکه از فساد و ناپایداری آنها هم جلوگیری کنند. درصد استخراج مواد بستگی به زمان استخراج دارد. هر چه زمان تماس حلال با گیاه بیشتر باشد، استخراج مواد کاملتر است و حاوی مقدار بیشتری از مواد موجود گیاه میشود. برای استخراج مواد خاصی از حلالهای خاص استفاده کرد. بدین معنی که این حلالها باید تنها همان مواد را در خود حل کنند.
۳-۱-۵ اسانس
روغنهای اسانسی ترکیبات معطری هستند که در اندامهای مختلف گیاهان یافت میگردند. به علت قابلیت تبخیر این مواد در مجاورت هوا و در درجه حرارت اتاق این ترکیبات را روغنهای فرار[۲]، روغنهای اتری[۳] و یا اسانس[۴] نیز مینامند. این روغنها از قرن شانزدهم میلادی شناختهشده بودند و به علت اینکه اغلب آنها دارای عطروطعم خوبی میباشند، بهطور گستردهای در صنایع غذایی، عطرسازی و داروسازی مورداستفاده قرار میگیرند.
۳-۱-۶ ساختمان شیمیایی اسانسها
بهجز در موارد محدود، اسانسها از یک ترکیبات شیمیایی با خطوط نسبی تشکیل یافتهاند، در اکثر موارد، اسانسها مخلوطی از ترکیباتی میباشند که باهم تفاوت دارند. اجزاء اسانسها مواد شدیداً فراری هستند که به نور، گرما و رطوبت حساس هستند. اسانسها از دو بخش مایع و جامد تشکیلشدهاند. قسمت مایع را آلئوپتین[۵] مینامند که ترکیبی از هیدروکربورها میباشند و قسمت جامد اسانس را استئاروپتین[۶] مینامند که هیدروکربور اکسیدشده است و معمولاً جامد است. این مواد مقدارشان نسبتاً کمتر است و شامل موادی هستند که در حقیقت، مسئول بوی مشخص یا طعم مخصوص اسانس میباشند. استئاروپتین موجود در اسانسها را اغلب به روش انجماد یا روشهای دیگر به دست میآورند. منتول، تیمول، آنتول از استئاروپتین های جامد میباشند.
۳-۱-۷ مکانیسم اثر اسانسها
فعالیت ضد میکروبی اسانسها با چند مکانیسم توجیه میشود ازجمله آنها ایجاد وقفه در فسفریلاسیون اکسیداتیو یا حل شدن در غشای سیتوپلاسمی و تداخل با ساختمان پروتئینی یا آنزیم و از بین بردن میکروارگانیسمها و یا ایجاد وقفه در فعالیتهای مربوط به سوکسینات و واکنشهای وابسته به NADH است که این واکنشها در حضور اسانس با خاصیت ضد میکروبی توقف بیشتری نسبت به فعالیتهای وابسته به سوکسینات خواهند داشت. درنتیجه غشا از NADH جدا و میزان واکنش سوکسینات دهیدروژناز به کمترین حد خود کاهش مییابد. مکانیسم اثر ضد اسپاسم اسانسها بهدرستی روشن نیست اما مکانیسم فرضی عبارت است از ممانعت از انتقال Ca که سبب مهار بیوسنتز پروستاگلاندین میگردد.
۳-۱-۸ تهیه اسانس چای سبز
اسانس گیری از برگ چای سبز و به روش Hydrodistillation به کمک دستگاه کلونجر انجام شد. بدین ترتیب که بعد از خشککردن گیاه در محیط سایه و خنک حدود ۱۰۰ گرم خردشده آن را درون یک بالن ژوژه cc100 ریخته و پس از ۴ ساعت تقطیر میبایست اسانس چای سبز تشکیل شود ولی پس از انجام آزمایش و تکرار مجدد آن هیچ اسانسی از چای سبز به دست نیامد و پس از تحقیق متوجه شدیم دستگاه لازم برای اسانس گیری از چای سبز در ایران وجود ندارد.
شکل ۳-۱- دستگاه کلونجر
۳-۱-۹ تهیه نمونه میکروبی
در ابتدا بعد از هماهنگی و توجیه کردن آزمایشگاههای بیمارستانهای تشخیص طبی دانشگاه شهید بهشتی برای در اختیار گذاشتن ۱۱۷ نمونهی ادراری از مراجعین مبتلابه UTI در رنج در رنج سنی ۲۰ تا ۴۰ سال این نمونهها جمع آوری شد سپس ۴۷ نمونه از باکتری موردنظر ما (کلبسیلا پنومونیـه) از این نمونههای ادراری جمع آوری شد. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه تحقیقاتی میکروبشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در انکوباتور ۳۷ درجه به مدت ۲۴ ساعت قرار داده شد و شناسایی تأییدی آنها با روشهای استاندارد و افتراقی میکروبیولوژی انجام شد (۹). درمجموع ۲۴ ایزوله کلبسیلا پنومونیه جمع آوری گردید.
۳-۱-۹-۱ جداسازی و تشخیص ایزولهها
برای تأیید، نمونهها بر روی محیط کشت EMB، مک کانکی آگار کشت دادهشده و به مدت ۲۴ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتی گراد نگهداری شدند. روی محیط مک کانکی باکتری ما ایجاد کلنیهایی از جنس M یا مخاطی کرد بعد از انکوباسیون از کلنیهای مشکوک به کلبسیلا پنومونیه لام مستقیم تهیهکرده و در صورت دیدن باسیلهای گرم منفی، کارهای تشخیصی زیر انجام شد:
از تستهای مرسوم آزمایشگاهی شامل تست اکسیداز، کشت در محیطهای TSI،SIM،MR،VP، لیزین دکربوکسیلاز، سیترات، اوره و …. استفاده گردید.
نتایج تستهای افتراقی بهصورت:
۱) اوره مثبت
۲) ایندول منفی
۳). سیترات مثبت
۴) گلوکزمثبت
۵) لاکتوز مثبت
۶) گاز منفی
۷).H2S منفی
۸) لام تحرک برای اطمینان خاطر از نمونه گرفتیم و اثبات شد که باکتری کلبسیلا ما بدون تحرک است.
و با توجه به تستهایی که گفتیم و انجام دادیم ثابت کردیم که نمونهی ما کلبسیلا پنومونیه است.
سپس با توجه به جدول CLSI سال ۲۰۱۳ دو آنتیبیوتیک را که در این مورد قابلاستفاده بود را انتخاب کردیم (کوتریموکسازول – آمیکاسین). پس از شناسایی باکتریها حساسیت و مقاومت آنها را نسبت به ۲ آنتیبیوتیک آمیکاسین و کوتریموکسازول توسط آزمایشهای MIC و Disc Diffusion ارزیابی شد.
۳-۱-۹-۲ رنگآمیزی گرم
پس از رشد باکتری در محیطهای اختصاصی، برای تائید از کلنیهای مشکوک، لام تهیه شد و توسط رنگآمیزی گرم، موردبررسی قرار گرفتند. بهتر است که جهت رنگآمیزی گرم از باکتری جوان با کشت ۲۴ ساعته استفاده شود تا مورفولوژی باکتری ازنظر شکل ظاهری و رنگ گرم دستخوش تغییرات نگردد. در محیط کشت تازه، باکتری کلبسیلا پنومونیه بهصورت باسیل گرم منفی مشاهده میشود. برای انجام رنگآمیزی گرم بهصورت زیر عمل میکنیم
۱) تهیه گسترش از باکتریهای رشد یافته روی محیط کشت اختصاصی
۲) خشک شدن گسترش در معرض هوا
۳) فیکس کردن باکتری روی لام توسط حرارت
۴) استفاده از رنگ کریستال ویوله روی اسمیر تهیه شده به مدت ۱ دقیقه
۵) شستشوی لام با جریان ملایم آب
۶) استفاده از رنگ لوگل بهعنوان تثبیتکننده به مدت ۱ دقیقه
۷) شستشوی لام با جریان ملایم آب
<< 1 ... 384 385 386 ...387 ...388 389 390 ...391 ...392 393 394 ... 477 >>