همچنین در جریان سفر دریادار شمخالی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از مسکو دراواخر سپتامبر ۲۰۰۱ که به دعوت همتای روس وی (ایگورسرگه یف) صورت گرفت، قرارداد همکاریهای فنی - نظامی دو کشور به امضاء وزرای دفاع ایران و روسیه رسید.
برگزاری اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۸۵ بهانهای برای سفر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به تهران (و البته نه در غالب دوجانبه) بود و گفتگوهای مهمی از جمله در مورد پرونده هستهای ایران صورت گرفت. (دارمی، سلیمه، ۱۳۸۷، صص ۲۶ و ۲۵)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۲-۳) روابط دو کشور با ماهیت همکاری مهم :
جغرافیا پایدارترین عامل تعیین کننده روابط ایران و روسیه بوده است اما این جغرافیا ماهیتی استراتژیک و بینالمللی داشته و روابط فیمابین دو کشور را ماهیتی بینالمللی بخشیده است و ایران را در موقعیتی پرچالش قرار داده و مناسبات با ایران را به موضوعی جهانی تبدیل کرده است. همواره ظرفیت توسعه و گسترش مثبت روابط دو جانبه، از سوی طرف ایرانی با تهدیدها و شکهایی در مورد ثبات رفتار طرف مقابل توام بوده است و با این سئوال همراه بوده که تا چه اندازه طرف مقابل در همکاریها ثابت قدم می باشد و تا چه حد و مرزی می توان روی حمایت در زمان نیازمندی استراتژیک محاسبه کرد و غالباً در شکل غیررسمی بیان شده ولی نباید آنرا منحصر به طرف ایرانی دانست. برای استراتژیستهای روسی نیز این سئوال وجود دارد که ایران در گزینش بین روسیه و دیگر بازیگران بینالمللی، به کدام سو تمایل نشان می دهد. این شک و تردید استراتژیک، پیامدهای خود را داشته که از آن جمله می توان به عدم اطمینان به امکان «همکاری استراتژیک» اشاره نمود. در عین حال سیستم بینالمللی، اتحاد استراتژیک ایران و روسیه را برنمیتابد و چنین اتحادی توسط قدرتهای بزرگ بینالمللی قابل تصور و تحمل نیست. مرز دوستی ایران و روسیه تا هر کجا پیش برود، از نظر بازیگران بینالمللی نمیتواند وارد مرحله اتحاد و ائتلاف استراتژیک شود و بنظر می رسد طرفین از درجه تحمل سیستم بین الملل آگاهی دارند.
در بهترین شرایط روابط در چند سال گذشته، مجموعه پیوندهای دو کشور حکایت از همکاریهای مهمی میان تهران و مسکو دارد و بهتر است برای روابط دو کشور حداکثر از واژه «همکاری مهم» استفاده شود. (کرمی، جهانگیر، ۱۳۸۷، ص ۲۴۲)
گفتار سوم: اهداف و منافع ایران و روسیه از همکاری متقابل
۲-۳-۱) استفاده دو کشور از موقعیت استراتژیک و امکانات یکدیگر:
ایران و روسیه با توجه به موقعیت استراتژیک یکدیگر ، بدنبال بسط روابط سیاسی و امنیتی متقابل می باشند. بطور کلی روابط ایران و روسیه پس از فرو پاشی شوروی دارای ابعاد وسیع در سطوح گوناگون دو جانبه ، منطقه ای و بین المللی شد. چرا که در بسیاری از امور سیاسی و امنیتی که منافع آنان بطور مستقیم مورد خطر واقع و مورد تهاجم رقبا قرار گرفته است دارای مواضع مشترکی می باشند.
از طرفی برای روسیه هیچ کشوری مهمتر از ایران در بین تمامی دولت های منطقه خلیج فارس و خاورمیانه شاید نبوده و نباشد. موقعیت استراتژیک ایران ، نقش ژئوپولوتیک و جایگاه منطقه ای ایران در خلیج فارس ، عامل ایران را از بسیاری از کشورهای منطقه نزد روسیه متمایز می سازد. از دیدگاه روسیه یکی از نقاط مهم مورد توجه در آسیا ، ایران است. لذا یکی از عوامل مؤثر در نزدیکی روابط ایران با روسیه ، نقش استراتژیک جمهوری اسلامی ایران می باشد. ایران با وسعت ۱۶۴۸۰۰۰ کیلومتر مربع مرکز ثقل آسیا، اروپا و آفریقا، تسلط بر تنگه با اهمیت و استراتژیک هرمز که ۴۰ درصد نفت مورد نیاز کشورهای غربی از آن عبور می کند، دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز ، پل ارتباطی بین کشورهای آسیایی با دنیای غرب و بخصوص کشورهای اروپایی و حد فاصل بین دو منطقه خلیج فارس و دریای خزر و راه ترانزیت و ترمینال معروف به کریدور شمال- جنوب، همه و همه نشان از موقعیت استراتژیک ایران دارد که روسیه نمی تواند به سادگی از آن بگذرد و برای حضور در بازی قدرت در منطقه ، نیاز دارد که از موقعیت ایران استفاده نماید. (کولایی، الهه، ۱۳۸۵)
در پرتو تحولات داخلی جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز که با نگرانی نفوذ فزاینده بیگانگان (قدرت های منطقهای و فرامنطقهای) توأم بود و توانایی های ایران برای تأثیر بر تحولات این منطقه، زمینه همکاری های دو کشور نیز بهبود یافت. جغرافیای این کشورها که آنها را در خشکی محصور کرده، با تلاش پیگیر آنان برای دستیابی به مسیرهای مناسب به بازارهای جهانی همراه بوده است. این عامل به نوبه خود شرایط را برای رقابت ایران و روسیه در ارائه دسترسی های مناسب به این کشورها تقویت کرد. ولی تقویت مسیر دسترسیهای شرقی - غربی و آسیایی - اروپایی با توجه به جایگاه جغرافیایی ایران به نوبه خود سبب تضعیف ابعاد رقابتی ایران و روسیه شده ، به ویژه آنکه ملاحظات سیاسی - امنیتی در سیاست خارجی هر دو کشور در تنظیم این روابط ، بسیار اثرگذار بوده است. هر دو کشور در پیشبرد پروژه کریدور شمال - جنوب همکاری موثر را دنبال کرده اند. برای جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز ( غیر از گرجستان ) خروج از انسداد جغرافیایی بسیار اهمیت دارد و پروژه هایی که در این مسیر به آنان یاری رساند مورد توجه جدی قرار دارد. (پیشین)
نزدیکی دیدگاه روسیه و ایران نسبت به بسیاری از مسائل منطقه ای و جهانی عامل مهمی در نزدیکی و بسط روابط دو کشور شده است. از دیدگاه روسیه ، ایران این ظرفیت را دارد که هم در جهت ثبات و هم بی ثباتی منطقه مهم آسیای مرکزی و قفقاز ایفای نقش نماید. نفوذ و اعتبار تهران در دنیای اسلام مشخص و بطور بارزی برای روسیه با اهمیت است. نقش تعیین کننده ایران به عنوان رئیس سازمان کنفرانس اسلامی نیز برای روسیه بسیار حائز اهمیت بود.
در این دوران با توجه به نقش مهم روسیه در منطقه به عنوان یک کشور صاحب نفوذ و قدرت، دارای اهمیت خاصی برای ایران بوده که به تبع آن سیاست خارجی ایران در رابطه با روسیه از اولویت جدی و مهمی برخوردار بود. به عبارت دیگر ایران سعی میکرد با دیدی واقع گرایانه و با در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی جهانی و منطقه ای به این کشور (هر چند تضعیف شده) به عنوان قدرتی که با ساختارهای زیربنایی وسیع در حوزه های مختلف و دارای بنیه علمی و فنی مناسب و قدرت بالای نظامی برجای مانده از اتحاد شوروی بنگرد که می توان با آن کشور، همکاری گسترده برقرار و مناسبات متوازن دیپلماتیک فیمابین را گسترش داد. (پیشین)
۲-۳-۲) اثرپذیری و منافع مشترک در منطقه پیرامونی دو کشور:
همجواری ایران و روسیه با آسیای مرکزی و قفقاز و اثرپذیری هر دو از تحولات داخلی این کشورها زمینه را برای نزدیکی فزاینده دو کشور هموار ساخت. در پرتو دگرگونی در سیاست خارجی روسیه، اهمیت جمهوری های سابق اتحاد شوروی ارتقا یافت. رهبران روسیه بر ضرورت توسعه روابط با این کشورها در آسیای مرکزی، قفقاز و شرق اروپا مجدداً توجه خود را متمرکز کردند. این جمهوری ها که « خارج نزدیک» خوانده شدند، جایگاه ویژهای در روابط خارجی روسیه پیدا کردند. به ویژه جنگ داخلی در تاجیکستان، جنگ قرهباغ، جدایی طلبی در مولداوی و چچن این حساسیت را شدت بخشیده بود. با دگرگون شدن نگرش حاکم بر سیاست خارجی فدراسیون روسیه و اهمیت جهان اسلام و خاورمیانه، روابط با ایران نیز ارتقا یافت. نقش مؤثر ایران در مذاکرات صلح تاجیکستان غیرقابل چشمپوشی بود. این همکاری میتوانست در قفقاز و آسیای مرکزی، برای روسیه مزایای گوناگون در بر داشته باشد. (پیشین)
نقش سازنده و واسطه جمهوری اسلامی ایران در جمهوری های شوروی سابق در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز و همکاری های ویژه دو کشور در حل و فصل مسائل تاجیکستان و تلاش برای تشکیل دولت آشتی ملی و پایان جنگ داخلی در آن کشور در نیمه دهه ۱۹۹۰ که عرصه مناسبی از همکاری و هماهنگی فیما بین بود و نیز مبارزه با نفوذ کشورهای خارجی فرا منطقهای در کشورهای آسیای مرکزی و ماورای قفقاز و مخالفت با توسعه ناتو به شرق و حضور آمریکا و برخی کشورهای دیگر در منطقه آسیای مرکزی و دریای خزر از موضوعات مشترک مورد توجه دولت روسیه می باشد. از نظر رهبران روسیه، ایران در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز اساسأ بسیار مسئولانه عمل می کند. (پیشین)
پیروزی نظامی غیرمنتظره و سریع نیروهای طالبان در افغانستان، روند مثبت روابط ایران و روسیه را تشدید کرد. یکی از عوامل مهم نزدیکی ایران و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز، گسترش بنیادگرایی اسلامی تحت تأثیر اندیشه های طالبانی است که با حاکمیت آنها در افغانستان شدت نگران کننده ای یافت. طالبان گرایی که زمینه های رشد خود را از فقر، رکود، فساد موجود در نظام های سیاسی پس از فروپاشی اتحاد شوروی می گرفت به تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت در منطقه تبدیل شد که نزدیکی ایران و روسیه را تقویت کرد. (پیشین)
ایران برای بررسی وضعیت افغانستان یک کنفرانس منطقه ای با شرکت روسیه در تهران برگزار کرد. روسیه نیز که از امکان نفوذ طالبان به کشورهای آسیای مرکزی و حتی خود روسیه که حدود ۲۰ درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند در هراس بوده و منافع مشترکی با ایران در متوقف کردن طالبان داشت. لذا دو کشور با اتخاذ مواضع هماهنگ در مبارزه با حاکمیت طالبان و نیروهای سازمان القاعده در افغانستان برای محدود کردن میدان عمل و حوزه نفوذ آنان و توسعه فعالیت طالبان در کشورهای همسایه و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر از سوی این کشور با یکدیگر همکاری کردند. ضمنا دو کشور در جریان سفر پریماکف نخست وزیر روسیه به تهران در سال ۱۹۹۹ موافقتنامه ای برای مبارزه با مواد مخدر تنظیم کردند. (پیشین)
هر چند ایران به عنوان کانون تروریسم از سوی آمریکا همواره مورد حمله قرار گرفته، ولی سیاست های منطقهای آن به خوبی نشان دهنده اهمیت تقویت صلح و ثبات از سوی ایران است که در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی ابعادی گسترده و نافذ یافت. به این ترتیب پیوندهای مشترکی در عرصه های سیاسی – امنیتی، روند نزدیکی ایران و روسیه را تداوم بخشیده است.
از طرفی دیگر حضور گسترده نظامی آمریکا در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بخصوص پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله نظامی و اشغال کشور افغانستان بر نگرانی روسیه بیش از پیش افزوده است. مسئله گسترش ناتو به سوی شرق که به عنوان دغدغه ای مهم برای رهبران روسیه با دقت مورد توجه قرار گرفته، ضرورت تقویت همکاریهای دفاعی - نظامی در آسیا را با بهره گیری از زمینه های تعارض برای روسیه برجسته ساخته است. برای ایران نیز در شرایط تقابل مستمر با آمریکا، روسیه نقطه اتکایی قابل اطمینان تلقی شده که به طور روزافزون در این چارچوب به ایفای نقش پرداخته است ولی بهرحال سیاست خارجی اورآسیاگرای روسیه، توسعه روابط مستمر با ایران را الزامی اجتناب ناپذیر ساخته، تا از تعارض مستمر ایران و آمریکا به نفع آن بهره برداری شود. (پیشین)
در همین چارچوب چین، روسیه و برخی کشورهای آسیای مرکزی در قالب منافع مشترک و به منظور مقابله با خطرات و تهدیدات امنیتی و حضور کشورهای فرامنطقه ای در حوزه آسیای مرکزی در سال ۱۹۹۷ به تشکیل پیمان شانگهای مبادرت نمودند.
تلاش غرب به ویژه آمریکا آن است که روسیه را هر چه بیشتر در مناطق استراتژیک به ویژه حوزه شوروی سابق تضعیف و تحدید نماید. این روند که از تضعیف جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع و با وقوع انقلاب های مخملی در کشور اوکراین و تکرار آن در گرجستان و به قدرت رسیدن نیروهای غربگرا در آن کشورها وارد مرحله جدیدی شد هر چند گسترش آن در آذربایجان متوقف گردید. بروز انقلابهای مخملی در این کشورها و فروپاشی نظامهای مستقر در این جمهوری ها که با حمایتهای مستقیم آمریکا صورت گرفت و پیگیری این سیاست برای تغییر صحنه سیاسی در روسیه سفید و دیگر کشورهای منطقه، دغدغه دیگری بوده که هر دو کشور روسیه و ایران به آن توجه کرده اند. لذا روسیه هر اقدام و سیاستی که موجب تضعیف حریف (آمریکا) و عدم کامیابی آن شود را به مورد اجرا میگذارد که یکی از آن اقدامات توسعه همکاریها با جمهوری اسلامی ایران است. (پیشین)
پس از استقلال کشورهای حاشیه دریای خزر که تعداد کشورهای ساحلی به ۵ کشور تبدیل شد، روابط ایران و روسیه تحت تأثیر ادعاهای جدید قرار گرفت. در دوران اتحاد شوروی قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۱، روابط ایران و این کشور را در خصوص بهرهبرداری از دریای خزر روشن کرده بود و پس از فروپاشی کشورهای ساحلی متعهد شده بودند به قراردادهای دوران اتحاد، تا انعقاد قراردادی جدید پایبند باشند. ولی دولتهای آذربایجان و قزاقستان به زودی تلاش کردند با شرکت های خارجی در مورد بهرهبرداری از نفت از دریاچه قراردادهای گوناگون را منعقد سازند. قرارداد دولت قزاقستان با کمپانی آمریکایی شورون در حوزه نفتی تنگیز و دولت آذربایجان با کنسرسیوم شرکت های نفتی در باکو از این شمار است. شرکت های نفتی بینالمللی نیز در روند اغراق آمیز، منابع نفتی دریای خزر را تا ۲۰۰ میلیارد بشکه برآورد کردند تا حمایت سیاسی لازم کشورهای غربی را تامین کنند.
آمریکا پس از فروپاشی اتحاد شوروی به بازیگری فعال و موثر در این منطقه تبدیل شد تا «مهار» ایران و روسیه را به طور همزمان انجام دهد. روسیه همراه با ایران مدتی بر حقانیت و مشروعیت قراردادهای قبل از فروپاشی تاکید داشت و از رژیم مشاع برای دریاچه و منابع آن حمایت می کرد، ولی از سال ۱۳۷۷ قرارداد تقسیم حوزه شمالی را با قزاقستان بست و سپس در سال ۱۳۸۰ با آذربایجان در مورد تقسیم سواحل خود به توافق رسیدند. روسیه از آن پس رژیم دوگانهای را دنبال کرد، مشاع در سطح و تقسیم در زیر بستر. مخالفت های جمهوری اسلامی ایران نیز راه به جایی نبرد. روسیه اطمینان داشت در شرایط موجود سیاست خارجی ایران و تعارض با آمریکا، برگ برنده را به تنهایی دراختیار دارد. آذربایجان و قزاقستان مدتی از ایده دریا بودن خزر نیز دفاع می کردند، تا بتوانند برای استفاده از کانال ولگا- دن و ولگا- بالتیک شرایط لازم را مهیا سازند. فدراسیون روسیه به شدت با ایده دریا بودن خزر مخالفت کرده، زیرا در این صورت مفاد کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها بر آن اطلاق می گردد و مناطقی به عنوان منطقه انحصاری اقتصادی برای بهرهمندی از منافع آن برای هر یک از کشورهای ساحلی مشخص می سازد. روسیه در پی بهرهگیری از اهرمهای نفوذ خود بر روند شکل گیری رژیم حقوقی جدید این دریاچه بوده است. ایران نیز ضمن مخالفت با توافق های تقسیم دریاچه توسط کشورهای آذربایجان- روسیه - قزاقستان همواره بر سهم ۲۰ درصدی خود تأکید کرده است، البته بدون آنکه ابزارهای دیپلماتیک لازم برای تحقق آن را فراهم آورده باشد. (پیشین)
مذاکرات دریای خزر ونحوه تقسیم منافع آن حتی پس از شکل گیری نوعی رژیم دوگانه به نتیجه نهایی نرسیده، زیرا گذشته از عدم موافقت ایران، کشورهای امضاء کننده قراردادهای تقسیم، در مورد ماهیت این امر دچار اختلاف نظر جدی شدند. مسائل حاکمیتی سبب شد آنها تفاسیر گوناگونی را در این زمینه مطرح کنند. از نظر روسیه این تقسیم فقط تکنیکی و فاقد جنبه های حاکمیتی بود. ولی آذربایجان و قزاقستان نظر دیگری داشتند. به هر حال اقدام روسیه با برگزاری مانور نظامی نشان داد که در صورت لزوم از ابزار سنتی دیپلماسی بهره خواهد گرفت. هر چند این اقدام در پاسخ به تهدیدات ناشی از تروریسم و قاچاق خاویار معرفی شده بود ولی روشن بود که پوتین رئیس جمهوری روسیه در پی تثبیت موقعیت برتر خود در دریای خزر با بهرهگیری از همه اهرم های قدرت روسیه است. به رغم اینکه ایران تنها و بهترین مسیر دسترسی به آب های آزاد جهان را از سمت جنوب برای انتقال انرژی از این منطقه و پیرامون آن ارائه می کند، به دلیل تخاصم با آمریکا نتوانسته از این مزیت به خوبی بهره گیرد. بدون تردید میان مسیرهای انتقال انرژی از این حوزه و روند شکل گیری رژیم حقوقی جدید دریای خزر، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی وجود داشته که ایران از آن بهره گرفته است. (پیشین)
۲-۳-۳) حمایت ایران از تمامیت ارضی روسیه :
هدف اصلی آمریکا در روسیه، اضمحلال قدرت روسیه و تجزیه آن به کشورهای کوچکتر و ضعیفتر می باشد و از هرگونه اقدامی هم در این زمینه حتی الامکان دریغ نمیورزد، امری که مقامات کرملین از آن به خوبی آگاهند. ایالات متحده آشکارا و بی پروا در امور داخلی روسیه دخالت می کند. حمایت غرب و ایالات متحده از چریکهای جداییطلب در جمهوری خودمختار چچن که دخالت آشکار در امور داخلی روسیه می باشد نیز برهمین اساس است. در مقابل، جمهوری اسلامی خود را نه فقط با عدم پشتیبانی از چریکهای جدایی طلب از ورود به منازعه در چچن دور نگاه داشت بلکه سیاست ایران، توأم با حمایت بی دریغ از تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی روسیه بود. هر چند مقامات ایرانی در مورد جنگ چچن اهمیت یافتن راههای مسالمت آمیز برای پایان به آن را مطرح می کردند ولی به هر حال همان گونه که روسیه میخواست، مقامات ایرانی مسئله جدایی طلبی چچن و سرکوب خونین آن را «مسئله داخلی» روسیه خواندند. عدم حمایت مؤثر از مسلمانان چچن نفوذ مردم گرایی در سیاست خارجی ایران را آشکار میساخت. (پیشین)
جمهوری اسلامی در این زمینه، ضمن همراه نمودن کشورهای اسلامی و سازمان کنفرانس اسلامی با این سیاست، کمک شایانی به وحدت جامعه روسیه و عدم فروپاشی آن داشت. در این رابطه وزیر امور خارجه ایران چند نوبت به مسکو سفر و در یک مورد هم در سال ۲۰۰۱ با برخی وزرای خارجه کشورهای اسلامی و مقامات سازمان کنفرانس اسلامی از جمهوری چچن بازدید نمودند که موجب حمایت سازمان کنفرانس اسلامی از سیاست های مسکو در برخورد با جدایی طلبان چچن گردید. روسها نقش مهم تهران در این رابطه را فراموش نخواهند کرد. از دیدگاه ایران، وجود روسیه یکپارچه، قوی و قدرتمند در فضای نظام تک قطبی جهانی و دوران یکجانبهگرایی ایالات متحده بسیار حائز اهمیت است. تا با همکاری متقابل، از فشار این نظام بر خود بکاهد.
۲-۳-۴) مخالفت دو کشور با نظام تک قطبی جهانی و سیاست یک جانبه گرایی آمریکا:
با فروپاشی نظام کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی و از میان رفتن نظام دو قطبی در جهان و به استقلال رسیدن پانزده جمهوری جدید در شمال ایران، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران دچار تغییر و تحولات اساسی در عرصـه روابـط بینالملل و منطقه شد. در این مقطع دو کشور خود را با وضعیت پیچیده ناشی از نظام تک قطبی جهانی به سردمداری ایالات متحده، تشکیل جمهوریهای تازه استقلالیافته، تغییر مرزها و افزایش تعداد دولتها در منطقه پیرامونی و همچنین حضور فعال قدرتهای فرامنطقه ای و منطقه ای که برای گسترش نفوذ خود در این کشورهای تازه تأسیس در تلاش بودند مواجه میدیدند.
هر دو کشور در صحنه بین المللی با یک جانبه گرایی آمریکا در سیاستهای جهانی مخالف بوده و خواهان جهانی با نظام چند قطبی هستند. همچنین هر دو کشور نگران گسترش ناتو به شرق می باشند. سیاستهای مستقل و اصولی ایران در مخالفت با یکه تازی آمریکا در صحنه بینالمللی، از جمله مسائلی است که توجه مسکو را برای داشتن مناسبات بهتر با تهران به خود جلب می نماید. علاوه بر این، فروپاشی اتحاد شوروی برای ایران هم فرصت و هم تهدید بود. لذا توسعه روابط دیپلماتیک با روسیه برای مقابله با تلاش های آمریکا در جهت منزوی کردن ایران در صحنه بین المللی نیز حائز اهمیت است.
در گزارش شورای روابط خارجی آمریکا در مورد بررسی روابط ایران و روسیه، «بریندا شافر» از موسسه مطالعات خاور نزدیک در واشنگتن در بیان انگیزههای روسیه و ایران در تقویت همکاریهایشان سه عامل را عنوان میکند:
۱- کنترل نفوذ آمریکا
۲- حفظ دنیایی چند قطبی
۳- تضعیف تلاش های آمریکا برای منزوی کردن ایران و روسیه
«میشائیل ایزنستاد» از کارشناسان «کنترل تسلیحات» نیز میگوید: همکاری میان دو کشور (ایران ـ روسیه) براساس منافع متقابل استوار شده است. این در حالی است که گروهی از کارشناسان بر این اعتقادند که نزدیک شدن ایران به روسیه، صلح در خاورمیانه را به چالش میکشد بویژه اگر ایران در دهه آینده به کشوری هستهای تبدیل شود. نویسنده گزارش در ادامه میافزاید: روسیه میگوید برنامه هستهای ایران صلحآمیز است و خطری برای همسایگانش به دنبال ندارد. (سایت خبری آفتاب، ۱۲/۸/۱۳۸۵)
۲-۳-۵) توسعه مناسبات اقتصادی و فنی دو کشور:
روسیه بدنبال گسترش مناسبات اقتصادی و فنی با جمهوری اسلامی ایران است. این موضوع دارای جوانب مختلفی است از سویی باعث افزایش درآمدهای ارزی و مالی روسیه میگردد امری که در دوران پس از فروپاشی شوروی بسیار جدیتر بنظر می رسید. غارت اموال عمومی توسط الیگارشها و بی کفایتی دولت در مقابله با آن و کاهش جهانی قیمت نفت و گاز که منبع مهمی از درآمدهای ارزی روسیه را تشکیل می دهد و دیگر مشکلات مالی که به بحران مالی - اقتصادی روسیه در سال ۱۹۹۳ منجر و گستردگی آن به حذف دو صفر از انتهای اسکناسهای روبل روسی انجامید و مجددأ بر اساس مشکلات مالی در سال ۱۹۹۸ بحران اقتصادی دیگری بروز گردید که نشان دهنده وضع مالی خراب دولت روسیه بوده است.
از سوی دیگر اشتغال نیروی کار و فعالیت کارخانه ها منوط به وجود قراردادهای مربوطه خارجی و درآمدهای آن بوده است. در مورد ساخت نیروگاه بوشهر قریب به ۳۰۰ مؤسسه روسی مشارکت دارند. بنا به برخی ارزیابیها، قرارداد تکمیل این راکتور اتمی۲۰ هزار شغل در روسیه ایجاد کرده است. (پیشین)
علاوه بر آن موارد ، توان و پتانسیل علمی و فنی در روسیه مورد حمایت قرار خواهد گرفت و ضمن آنکه از ایستایی تکنولوژی و فن آوری روسی جلوگیری می شود موجبات بالندگی و شکوفایی علوم مختلف را در روسیه فراهم می نماید. بسیاری از مراکز تحقیقاتی و پژوهشی روسیه با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کنند که برخی از آنان به همین دلیل با تعطیلی مواجه شدهاند. لذا همکاری با ایران و تزریق پول ناشی از انعقاد قراردادها، باعث تداوم فعالیت مراکز ذیربط روسی گردیده است.
در عین حال ، ایران هم نیاز به این همکاری ها دارد. در دورانی که بسیاری از کشورها از همکاری با ایران در زمینه های خاص مانند نظامی و اتمی خودداری ورزیده و برخی دیگر از کشورها تحت فشار آمریکا نسبت به لغو و تعلیق همکاری ها و توافقات منعقده مبادرت مینمایند همکاری با روسیه نیز، اندک فرصت باقیمانده است که نباید از دست داد.
شورای روابط خارجی آمریکا در بررسی از روابط ایران و روسیه تاکید دارد: «شراکت در حال رشد تهران ـ مسکو، تلاشهای سازمان ملل و آمریکا برای تعلیق برنامه هستهای ایران را با خطر روبرو کرده است». در این گزارش با اذعان به این که «آمریکا در تلاش است روسیه را از گسترش روابط تجاری و اقتصادی با ایران باز دارد چرا که به خوبی میداند منافع اقتصادی، دلیل خوبی برای روسهاست تا از تهران در مقابل فشارهای واشنگتن حمایت کنند»، دلایل واقعی روسیه از همکاری نظامی، اقتصادی و هستهای با ایران مورد بررسی قرار گرفته است. براساس این گزارش، «قطعاً ترس روسها برای از دست دادن فرصتهای تجاری با ایران در موضعگیریهای کرملین در قبال ایران بیتأثیر نیست». در این گزارش تأکید گردیده: میزان تجارت دو جانبه دو کشور در سال ۲۰۰۵، دو میلیارد دلار تخمین زده شده است و اکنون روسها بخش اعظم تسلیحات مورد نیاز ایران را تامین میکنند. در این میان سیستم دفاع هوائی که قرار است روسیه در اختیار ایران قرار دهد توجه آمریکا را بیش از هر معامله دیگری به خود جلب کرده است. (پیشین)
در عین حال کارشناسان معتقدند منافع اقتصادی روسیه اگر چه میتواند تلاشهای جهانی برای اعمال تحریم علیه ایران را تحت تاثیر قرار دهد اما بعید است که بتواند مانع از تصویب قطعنامه تحریم شود. بنا به گفته آنها مسکو بیشتر مایل است از تحریمها به عنوان ابزار دیپلماسی علیه ایران استفاده شود. (پیشین)
۲-۳-۶) فروش تسلیحات متعارف روسی به ایران:
مهمترین مولفه امنیت ملی برای هر کشور، حفظ تمامیت ارضی آن تلقی می شود و برای این امر، برخورداری از تکنولوژی های نظامی پیشرفته و کارآمد، امری اساسی خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران بایستی تمامیت سرزمینی خود را در نقطهای از جهان که از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار و در طول دهه ها شاهد نابسامانی های بسیار بوده است، حفظ نماید.
در نظام بینالمللی فاقد سلسله مراتب قانونی و نهادهای مشروع تضمین کننده امنیت بینالمللی که بنا بر دیدگاه واقعگرایان، نوعی هرج و مرج بر آن حاکم است، هر دولتی در درجه نخست مجبور است که به دنبال افزایش قدرت و توانمندی های نظامی خود باشد و نوعی «سیاست دفاعی خود اتکا» را دنبال نماید؛ چرا که مقوله بقا و امنیت ملی چیزی نیست که بتوان آن را به سادگی در گرو کشورهای دیگر قرار داد. از این جهت، تامین تکنولوژی و تسلیحات از منابعی که در دسترس قرار دارد، به امری ضروری برای بازدارندگی دشمن و در صورت وقوع جنگ، سرکوب آن، تبدیل خواهد شد. از این رو، در ایران در شرایط پس از جنگ با عراق، مساله بازسازی سیستمها و تجهیزات آسیب دیده و تقویت بنیه نظامی نیروهای مسلح مطرح شد.
در دوره جنگ تحمیلی و بویژه از سال ۱۳۶۷ به بعد، ایران در پی روابط با دولتهایی بود که ضمن حفظ استقلال کشور و عدم وابستگی به آنها، بتوان برخی تسلیحات و تکنولوژی های مورد نیاز را از آن منابع وارد کرد. دولتهای اروپایی به دلایل مختلف نه تنها حاضر به انتقال جنگ افزار به ایران نبودند، بلکه حتی برای تکنولوژی های دو منظوره نیز محدودیتهای گستردهای ایجاد کردند. از این رو، گزینه های پیش روی جمهوری اسلامی ایران، به کشورهای چین، کره شمالی و روسیه محدود شده بود. کشور چین به دلیل فشار آمریکا، حاضر به تامین سلاحها و تکنولوژی های مورد نیاز ایران نبود و کره شمالی نیز از نظر تنوع فن آوریها محدودیتهایی داشت. لذا گزینه روسیه، به عنوان مناسبترین طرف تامین کننده جنگ افزار مطرح شد. این همکاری در روابط ایران و روسیه از اواخر دوره گورباچف پایه گذاری شد. (کرمی، جهانگیر، ۱۳۸۷، ص ۲۳۵)
در دیدار رئیس وقت مجلس شورای اسلامی ایران از مسکو در سال ۱۹۸۹ چند موافقتنامه مهم از جمله در زمینه نظامی بین دو کشور به امضا رسید. بنا به این موافقتنامهها، ایران هواپیماهای نظامی پیشرفته از مسکو خریداری نمود. ایران در آن زمان شدیداً به تسلیحات نظامی روسیه نیاز داشت چرا که امکان تامین آن از طریق کشورهای غربی وجود نداشت. ایران به طور جدی شریک تسلیحاتی مسکو شد. براساس برخی آمارها بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، ایران معادل ۵ میلیارد دلار از روسیه تسلیحات نظامی وارد کرده است. در بهمن ۱۳۷۴ خبرگزاری اینترفاکس از میزان مبادلات نظامی دو کشور که بالغ بر فروش ۴۳۷ میلیون دلار تجهیزات بود خبر داد. در زمان دیدار وزیر دفاع روسیه، سرگی ایوانف از ایران، اعلام گردید که روسیه و ایران با یک برنامه همکاریهای بلند مدت سیاسی و نظامی توافق به عمل آورده اند. در اکتبر ۲۰۰۱، وزیر دفاع ایران علی شمخانی از مسکو دیدار نمود و یک قرارداد پنج ساله را به امضا رساند. بدین ترتیب، ایران به صورت سومین خریدار بزرگ تسلیحاتی (بعد از چین و هند) از روسیه تبدیل شد. (پیشین، ص ۲۳۶) مهمترین سلاحها و تکنولوژیهایی که جمهوری اسلامی ایران از روسیه خریداری نموده به شرح زیر است:
سه فروند زیردریایی الکتریکی دیزلی نوع کیلو؛ هواپیماهای جنگی میگ و سوخو؛ هواپیماهای شناسایی هوایی و جنگ الکترونیکی ایلوشین؛ بالگردهای ام-آی- ۱۷، تانک تی ۷۲ و تی۹۰ ؛ نفر بر زرهی بی.ام.پی؛ انواع موشک انداز و توپهای دوربرد؛ انواع موشکهای سام و ایگلا؛ موشکهای سطح به سطح یاکونت؛ موشکهای ضد هوایی تور ام.۱؛ رادار مراقبت هوایی؛ مین های هوشمند؛ اژدرهای دوربرد هدایت شونده و اجازه تولید موشک ضد تانک کورنکورس.(پیشین، ص ۲۳۷)
ایران طی سالهای اخیر علاقمند بوده است که دو فروند از زیردریایی های کیلوکلاس خود را بازسازی و آنها را به موشکهای E4 –M3 ضد ناو مجهز نماید. ایران همچنین خواستار خرید قایقهای پرتاب کننده موشک از پروژه ۱۲۴۲۱ مجهز به موشک ۱۴ Mosk مجموعه ای از موشکهای E4-M3 و موشکهای E-Iskander و موشکهای ضدهوایی اس-۳۰۰ بوده است. (پیشین)
FI= Intercept + α )MW) + β (ADG) + Error
که در این معادله:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۴- نشانگرهای فیزیولوژیکی
همانگونه که بیان شد، RFI یک فروزه ارزشمند برای گزینش دام برتر است؛ ولی به سبب دشوار و پرهزینه بودن اندازه گیری مصرف فردی خوراک و RFI، تعیین سازوکارهای فیزیولوژیکی که سبب تفاوتهای مشاهده شده در مقدار مصرف خوراک میشوند، میتوانند روشهای مناسبی در تعیین RFI باشند (Kolath et al., ۲۰۰۶b)؛ و ممکن است بتوان از این سازوکارهای فیزیولوژیکی، بهعنوان یک نشانگر ((Marker برای گزینش دامهایی با بازدهی خوراک بهتر (RFI منفی) استفاده کرد. برای شناخت اساس ژنتیکی FE و RFI، ضروری است که دانش کاملتری از سازوکارهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شناسایی شوند، که FI و سوختوساز انرژی را کنترل می کنند (Bottje and Carstens, 2009). برای برآورد RFI باید از نشانگرهای استفاده شود که همبستگی ژنتیکی بالای با این فروزه داشته باشند؛ تا همزمان با گزینش بر پایه این نشانگرها، بتوان بازدهی خوراک را بهبود بخشید. گزینش بر پایه نشانگرها بهترین و ارزانترین ابزار برنامههای بهنژادی است که منجر به بهبود علمکرد تولیدی دامها میشود. در برنامههای بهنژادی از چندین نشانگر برای بهبود بازدهی خوراک میتوان بهره گرفت:
۱-۴-۱- نشانگرهای مولکولی: هماکنون بهترین راه بررسی تنوع زیستی و ژنتیکی گونه، نژادهای جانوری بررسی نشانگرهای مولکولی DNA است. این نشانگرها به سبب دقت بالا و اندازهگیری آسان، به خوبی در برنامههای بهنژادی قابل اندازهگیری هستند. نشانگرهای [۱۲]RAPD، میکروستلایت[۱۳]، [۱۴]AFLP، [۱۵]SNP مهمترین نشانگرهای مولکولیاند. به کمک این نشانگرها، فراسنجههای مرتبط با تعیین گستره تنوع ژنتیکی همانند فراوانی آللها و ژنوتیپها، هتروزیگویسته، همانندی ژنتیکی و … تعیین میشود (Williams, 2005).
۱-۴-۲- نشانگرهای خونی: در برنامههای بهنژادی میتوان برخی فراسنجههای خونی که همبستگی بالای با فروزههای رشد بدن و بازدهی خوراک دارند، را به عنوان نشانگرهای خونی در نظر گرفت. همچنان که غلظت IGF-I، در پلاسما با ویژگیهای رشد و لاشه و نیز بازدهی خوراک در خوک و گاوهای گوشتی همبستگی ژنتیکی داشت. وراثت پذیری برآورد شده برای غلظت پلاسمایی IGF-1، ۳۲/۰ تا ۳۶/۰ و همبستگی ژنتیکی آن با RFI، ۳۱/۰ تا ۵۶/۰ بود (Moor et al., 2005).
۱-۴-۳- نشانگرهای دیگر: تعیین فعالیت آنزیمهای زنجیره تنفسی میتواند ابزار مهمی در برآورد بازدهی خوراک باشد. فعالیت آنزیمهای زنجیره تنفسی را میتوان در سلولهای ماهیچه که به روش بیوپسی به دست آمده است، اندازهگیری کرد (Rajaei Sharifabadi et al., ۲۰۱۲). بیوپسی از ماهیچه یک عمل جراحی ساده است که در آن بخش اندکی از بافت ماهیچه جدا میشود. بیوپسی از ماهیچه روش رایجی برای تشخیص بیماریهای میتوکندری است که بیشتر از ران یا بازو گرفته میشود (Schlame et al., ۱۹۹۹).
۱-۵- میتوکندری
نخستین بار، میتوکندری به وسیله سلولشناسی به نام Kolliker در سال ۱۸۵۰ شناسایی شد؛ و در سال ۱۸۹۷، Benda آن را میتوکندری نامید؛ نام «میتوکُندری» ترکیبی است از دو واژه یونانی Mito به معنای رشته و Chondrion به معنی دانه (زیرا این اندامک بیشتر در سیتوپلاسم سلولهای یوکاریوتی به صورت رشتهای یا دانههای کوچک وجود دارد). در سال ۱۹۰۰، میکاییلیس به کمک شناساگر رنگی سبز ژانوس، میتوکندری را در سلولهای زنده شناسایی کرد. واربورگ در سال ۱۹۱۳ آنزیم های زنجیره تنفسی را در این اندامک شناسایی کرد. سرانجام بنسلی و هر در سال ۱۹۳۴، میتوکندری را از سلولهای کبدی جداسازی کردند (Scheffler, 2008). میتوکندری میتواند در همه قسمتهای سیتوپلاسم سلول حضور داشته باشد؛ شمار آنها بسته به نیاز سلول به انرژی از کمتر از ۱۰۰ عدد تا بیش از چند هزار عدد است. میتوکندریها از لحاظ شکل و اندازه نیز متفاوتاند؛ برخی nm100 قطر دارند و کرویاند در حالی که برخی از آنها کشیدهاندSherratt , 1991) ). میتوکندریها نزدیک به ۹۰٪ از انرژی سلول را تولید میکنند (Herd and Arthur, 2009) و جایگاه اصلی سنتز ATP در سلولهای هوازی هستند. میتوکندری دارای دو غشای درونی و بیرونی است که غشای بیرونی، یک لایه فسفولیپید ساده است (نگارهی ۱-۱)؛ در حالی که غشای درونی بههم تابیده است و چینهای[۱۶] بهنام کریستا[۱۷] را ایجاد می کند که سطح غشای درونی را افزایش می دهند (Baltzer et al., ۲۰۱۰).
نگاره ۱-۱: ساختار شماتیک میتوکندری (Guyton and Hall, 2006).
غشای درونی زنجیرهی انتقال الکترون را در بر میگیرد که زنجیره انتقال الکترون از چهار مجموعه بزرگ چند زیرواحدی[۱۸] تشکیل شده است (نگاره ۱-۲):
زنجیره انتقال الکترون، همچنین دارای دو مولکول پیوند دهنده ردوکس (اکسیداسیون و احیا) فعال نیز است (۲۰۰۹ Lenaz and Genova,). غشای درونی، ماتریکس[۱۹] میتوکندری را در بر میگیرد که در آن بسیاری از واکنشهای بیوشیمیایی همانند چرخه کربس و اکسیداسیون اسیدهای چرب رخ می دهند. چرخه کربس ([۲۰](TCA،CoA - Acetylرا به CO2 اکسید می کند سبب به تولیدGTP ،NADH و FADH2 می شود (Baltzer et al., ۲۰۱۰).
الکترونها (با اکسید شدن کوآنزیمهای احیا شدهNADH-H+ و FADH2) وارد زنجیره انتقال الکترون، و به Complex I یا Complex II منتقل میشوند و پس از آن بهترتیب بهCoenzyme Q ، Complex III، Cytochrome c ، Complex IV و سرانجام به اکسیژن منتقل میشوند. مجموعههای I، III و IV، پمپهای ردوکس (اکسیداسیون و احیا) هستند و با انتقال الکترون سبب خروج پروتون از ماتریکس میشوند که در غشا درونی ایجاد شیب الکتروشیمیایی پروتون، می کنند. بازگشت پروتون به ماتریکس به کمک مجموعه ATP سینتاز (V Complex)، سنتز ATP را در پی داردSherratt, 1991) ). میتوکندریها، DNA mtDNA)) دارند که شمار اندکی پروتین را برای فسفوریلاسیون اکسیداتیو، رمزگذاری می کنند (Baltzer et al., ۲۰۱۰).
نگاره ۱-۲: ساختار شماتیک زنجیره انتقال الکترون و جایگاه قرارگیری آن بر غشا درونی میتوکندری (Bottje and Carstens, 2009).
میتوکندریها از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ پروتین ساخته میشوند؛ ۱۳ عدد از این پروتینها بهوسیله ژنوم میتوکندری، (هفت عدد از Complex I، یک عدد از Complex III، سه عدد از Complex IV و دو عدد از Complex V) و بقیه آنها به وسیله ژنوم هسته رمزگذاری میشوند (پروتینهای Complex II، تنها بهوسیله ژنوم هسته رمزگذاری میشوند). به نظر میرسد که DNA میتوکندری، از مادر به ارث رسیده باشد؛ اما در پژوهشهای انجام شده در گوسفند نشان دادند که DNA میتوکندری پدری (که گاهی ممکن است وراثتپذیر باشد) بهعنوان سازهای ژنتیکی بر فروزههای تولیدی موثر است (Zhao et al., ۲۰۰۴). mtDNA نسبت به DNA هسته، در برابر آسیبهای اکسیداتیو حساستر و نرخ موتاسیون[۲۱] در آنها، ۱۰ تا ۲۰ برابر بیشتر است. این آسیبپذیری ممکن است ناشی از نبود پروتین هیستون در mtDNA و نیز نزدیک بودن mtDNA به غشای درونی میتوکندری (که بیشتر رادیکالهای آزاد، بهسبب نشت الکترن از ETC در آنجا تولید میشوند) باشد. افزایش نشت الکترون، تولید رادیکال آزاد بیشتر را در پی دارد، که موتاسیون mtDNA را افزایش می دهند (Olgun et al., ۲۰۰۲) و در نهایت، موجب آسیب میتوکندری و سپس مرگ سلول میشوند .(Kolath et al., ۲۰۰۶b)
۱-۶- میتوکندری و بازدهی خوراک
با توجه به آن که بخش زیادی از انرژی مورد نیاز سلولهای فعال متابولیکی مانند جگر، کلیه، ماهیچه و سلولها مغز به وسیله میتوکندری تأمین میشود. تفاوت کنش میتوکندری سبب تفاوتهای فتوتیپی در نرخ رشد و بازدهی خوراک در دامها میشود. کنش میتوکندری در گاوهای دارای بازدهی خوراک بالا و پایین، متفاوت نبود. ولی نرخ تنفس ملکولی در گاوهای دارای RFI پایین افزایش یافت و سبب آسیب زنجیره انتقال الکترون در گاوهای دارای RFI بالا شد(Herd and Arthur, 2009) .
به خوبی نمایان شده است که کنش میتوکندری، از سازههای ژنتیکی و تغذیهای، تأثیر میپذیرد. تغییر تعادل چربی (بخش انرژیزای جیره) و پروتین خوراک، سبب تغییر کنش میتوکندری خواهد شد. در چندین پژوهش نشان داده شده است که میتوکندری پرندگان دارای FE پایین، در سنجش با میتوکندری پرندگان دارای FE بالا، H2O2 بیشتری تولید میکند که با اکسیداسیون بیشتر پروتین و کاهش فعالیت مجموعههای زنجیره تنفسی همراه است (Ojano-Dirain et al., ۲۰۰۷). در بررسی فعالیت آنزیم های زنجیره تنفسی میتوکندری در بره های نر قزل با پایه پدری یکسان بین دو گروه گوناگون از نظر بازدهی خوراک، تفاوت معنیداری وجود داشت. همبستگی مستقیمی بین فعالیت آنزیم و بازده خوراک مشاهده شد، بهشیوهای که، در گروهی که بازدهی مصرف خوراک بالایی ( RFIپایین) داشتند، فعالیت آنزیمها بیشتر بود (Rajaei Sharifabadi et al., ۲۰۱۲). ترکیب ژنتیکی مادری و پدری تاثیر بهسزایی بر کارایی رشد و نمو فرزندان می گذارد (Litten et al ۲۰۰۴)؛ و با توجه به این که در انسان (۲۰۰۳ et al., Bromham) و گوسفند (Zhao et al., ۲۰۰۴) شواهدی مبنیبر وراثتپذیری گاهبیگاه DNA میتوکندریایی پدری وجود دارد و نیز فقط ۱۳ عدد از پروتینهای میتوکندری بهوسیله ژنوم میتوکندری رمزگذاری میشوند و شمار زیادی از پروتینهای میتوکندری را، ژنوم هسته رمزگذاری میکند و ژنوم هسته در فرزندان از پدر و مادر (هر دو) به ارث خواهد رسید، ممکن است اثر پدری، در بره های که در نتیجه آمیزش تصادفی متولد شدهاند این همبستگی (همبستگی بین فعالیت آنزیم های زنجیره تنفسی و بازده خوراک) را تغییر دهد.
۱-۷- اهداف پژوهش
۱-۸- فرضیه
پژوهش کنونی بر این فرض استوار است که در برههای نر قزل متولد شده در نتیجه آمیزش تصادفی که بازدهی خوراک پایینتری (یا بالاتری) دارند، فعالیت مجموعههای آنزیمی میتوکندریهای ماهیچه نمونهبرداری شده از ران دام زنده، کمتر (یا بیشتر) است.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
۲-۱- بازدهی خوراک
خوراک، ۶۰ تا ۷۰ درصد هزینه های یک دامپروری را به خود اختصاص میدهد. با بهبود بازدهی خوراک، میتوان هزینه خوراک را کاهش و پیآیند آن میزان سوددهی دامپروری را افزایش داد. بازدهی خوراک فروزهای است که به طور مستقیم نمی توان آن را اندازهگیری کرد و به وسیله اندازهگیری مقدار خوراک مصرفی و افزایش وزن بدن در خلال مدت مشخصی برآورد میشود (Koch et al., 1963). جدول ۲-۱ برخی روشهای اندازه گیری بازدهی خوراک و فروزههای مربوط به بازدهی خوراک را نشان میدهد.
بازدهی خوراک با محاسبه نسبت خوراک مصرفی به افزایش وزن بدن در خلال یک دوره زمانی ویژه برآورد میشود. پژوهشهای پیشین FCR را به عنوان یک روش اندازهگیری بازدهی خوراک ارزیابی کردند و نشان دادند که FCR با فروزههایی مانند DMI[22] و ADG و اندازه وزن بدن هنگام بلوغ همبسته است و گزینش دام بر پایه FCR (برای بهبود بازدهی خوراک) سبب افزایش ADG و اندازه بدن هنگام بلوغ میشود که منجر به افزایش نیاز نگهداری و پیآیند آن افزایش هزینههای دامپروری و کاهش سوددهی خواهد شد. از لحاظ ریاضی این نوع روش اندازهگیری بازدهی خوراک، به سبب این که به عنوان نسبتی از نهاده به ستانده برآورد میشود، درست نیست. از این رو، میتوان برای برآورد بازدهی خوراک، این نسبت را وارون کرد که آن را بازدهی خوراک (FE) مینامند (Kolath, 2006). برآوردFCR به عنوان یک روش اندازهگیری بازدهی خوارک میتواند گمراهکننده باشد زیرا ممکن است دو دام، FCR همانندی داشته باشند ولی در مصرف خوراک و نرخ رشد بسیار متفاوت باشند؛ بنابراین، FCR روش مناسبی برای برآورد بازدهی خوراک در برنامههای بهنژادی نیست .(Sainz and Paulino, 2004)در پژوهشی (در موش) وراثتپذیری، FCR برآورد شد و زمان بهینه (مدت دوره آزمایش) برای اندازهگیری FCR تعیین شد؛ وراثتپذیری FCR در خلال یک آزمون ۲۸ روزه ۱۸/۰، ۷۰ روزه ۴۲/۰ و ۱۱۹ روزه ۳۶/۰ بود ( .(Hecht, 2007
جدول ۲-۱- روشهای بازدهی خوراک، فروزههای مربوط به بازدهی خوراک (Arthur and Herd, 2008).
نام فروزه* |
۵-تطبیق پذیری: قابلیت انعطاف و به روز شدن داشته باشد.
۶-محافظت پذیری: از لحاظ قانونی و در محیط رقابتی، قابلیت محافظت شدن را داشته باشد.
۲-۷)برند گذاری
واژه نامه بین المللی بازاریابی، برند گذاری را این گونه تعریف می کند :
استفاده یک شرکت از فنونی که سازمان یا محصول خود را از دیگران متمایز سازد، یعنی چگونه هویت و کارکرد خود را در بازار ارائه کند. در تفکر امروزی بازاریابی، برندگذاری فرایند شناسایی و متمایز کردن یک محصول یا خدمت و بنا نهادن منحصر به فرد بودن آن است. برندگذاری بخشی از فرایند حساس بودن به چگونگی درک مشتریان از محصول یا شرکت است. شرکت از برند گذاری برای فرستادن علائمی به مشتریان هدف استفاده می کند. مزایای برند گذاری عبارتند از:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
محصول راحت تر شناسایی و به خاطر آورده می شود؛ برندگذاری بین تبلیغات و دیگر شکل های ترویجی (مانند روابط عمومی، بسته بندی و …) ارتباط قوی ایجاد می کند؛ و پلی را بین رسانه های مختلف
(مانند مطبوعات، تلویزیون، رادیو و…) و همچنین بین سلسله اقدامات سازمان یافته مختلف بازاریابی برقرار می کند؛ برند دارای ارزش های ترویجی است و در برند گذاری، منافع مشتریان می تواند به آن مرتبط شود؛ محصولات جدید می توانند راحت تر تحت نام برند قوی تر و مشهورتر معرفی شوند؛ برندگذاری و یافتن جایگاه در ارسال پیام ها به مشتریان فعلی و بالقوه مؤثر است. (یادین[۳۳] ،۲۰۰۲)
برندگذاری چیزی فراتراز دادن نامی به محصول و آن را وارد بازار کردن است. برندگذاری نیاز به تلاشی بلندمدت و سطح بالایی از مهارت و منابع دارد. به علاوه، به تمایز برندگذاری و بازاریابی نیز باید توجه شود. برندگذاری نمی تواند جایگزینی برای بازاریابی باشد. آن ها لازم و ملزوم یکدیگرند. بازاریابی به پیش بینی نیاز مصرف کنندگان در بخش خاصی از بازار می پردازد و سازمان را برای تولید محصولات و خدمات مورد نیاز به حرکت در می آورد. (کاپفرر،۲۰۰۸) برندگذاری اضافه کردن قدرت برند به محصولات و خدمات است. (کاتلر وکلر،۲۰۰۷)
بخش دوم: ارزش ویژه برند داخلی
۲-۸)تعریف ارزش برند/ارزش ویژه برند
امروزه ساخت برندهای قوی ، بخاطر مزیت های فوق العاده ای که ایجاد می کند، الویت بازاریابی بسیاری از سازمان ها شده است. برندهای قوی برای یک شرکت هویتی را در بازار ایجاد می کنند. در اندازه گیری ارزش کلی برند، محققان بازاریابی و پژوهشگران شروع به آزمایش مفهوم ارزش برند می کنند که به ارزش کلی که نام برند به تولیدکننده، خرده فروشی ها و مصرف کنندگان می آورد اطلاق می گردد. در سال ۱۹۸۹ انجمن علمی بازریابی ارزش برند را اینگونه تعریف کرد: ارزش افزوده ای که به واسطه نام در بازار از طریق حاشیه سود بهتر یا سهم بازار برای محصول ایجاد می شود، که این ارزش افزوده بوسیله مشتریان و سایر اعضای کانال می تواند به عنوان دارایی مالی و مجموعه ای از روابط و رفتارهای مطلوب تلقی گردد.(یاسین ،۲۰۰۷)
از اواخر دهه ۱۹۸۰ و با مطرح شدن فلسفه مدیریت ارزش محور، ارزش ویژه برند به یکی از مفاهیم کلیدی بازاریابی هم در بحث های تئوری مدیریتی و هم در بحث وظایف مدیریتی تبدیل شده است.( سرینیواسان و همکاران[۳۴]، ۲۰۰۵)
در سال ۱۹۸۸ مؤسسه علوم بازاریابی آمریکا ارزش ویژه برند را به این صورت تعریف کرد: ارزش ویژه برند مجموعه ای از رفتارها و روابط مصرف کننده برند، اعضای شبکه و کانال برند و شرکت مادر که موجب سود بیش تر برند نسبت به زمانی که بدون عنوان برند است، می شود. (لوستر ،۱۹۸۸) یک سال بعد فرگوهر ارزش ویژه برند را به عنوان ارزش افزوده شده به شرکت، تجارت و یا مصرف کننده ای که کالای دارای برند را خریداری می کند معرفی کرد. (فرگوهر[۳۵]،۱۹۸۹). در تعریف ساده و در عین حال عمیق امبلر، ارزش ویژه برند چیزی است که ما در ذهن خود داریم و همراهان است.(امبلر[۳۶]،۱۹۹۲)
واژه نامه بین المللی بازاریابی ارزش ویژه برند را به این صورت تعریف نموده: ارزش ها، دارایی ها، سرمایه ها و ادراکات مختص به یک محصول، خدمت یا ایده که به وسیله سازنده آن ها ترویج داده می شود. ارزش ویژه برند به تعهدات و مسئولیت هایی که با برند مرتبط است نیز اطلاق می شود (یادین ،۲۰۰۲)
به عقیده گیل[۳۷] و دیگران (۲۰۰۷)ارزش ویژه نام و نشان تجاری، ارزشی است که یک نام و نشان تجاری به محصول اضافه می نماید. به طور کلی ارزش ویژه نام و نشان تجاری ادراک مصرف کننده از تمامی مزیت و برتری است که یک نام ونشان تجاری در مقایسه با دیگر نام ونشان تجاری های رقیب به همراه دارد. آکر[۳۸] (۱۹۹۱)برای اولین بار ابعاد ارزش ویژه برند را معرفی کرد و در تحقیقات تکمیلی بعدی بخصوص توسط یو [۳۹]و دیگران (۲۰۰۰)این تحقیقات کامل شد.(ابراهیمی و همکاران،۱۳۸۷)
بر اساس رویکردهای متفاوت به ارزش ویژه برند تعاریف متفاوتی از ارزش ویژه برند بیان شده است در ادامه با بیان این رویکردها به تعریف ارزش ویژه برند می پردازیم.
۲-۹)رویکردهای مختلف سنجش ارزش ویژه برند
بر طبق مطالعات و تحقیقات انجام شده رویکردهای مختلف سنجش ارزش ویژه برند بیان شده است. در بعضی مطالعات ۳ رویکرد و در برخی دیگر دسته بندی دیگر سنجش ارزش ویژه برند ذکر شده است. در ادامه به بیان این رویکردها می پردازیم.
۲-۹-۱)رویکرد اول: رویکرد بیرون به درون (ارزش ویژه برند خارجی)
این رویکرد را به دو دسته می توان تقسیم کرد: دسته اول، رویکرد مشتری محور است که در برخی از تحقیقات با عناوین رویکرد مدیریتی، ادراکی و رفتاری نیز بیان می شود. رویکرد دوم از دیدگاه بیرون به درون، رویکرد مالی محور است که در برخی تحقیقات با عنوان رویکرد شرکتی نیز به آن اشاره شده است.
اندازه گیری ارزش ویژه برند از دیدگاه مالی غالبا ارزش گذاری برند یا ارزش برند نامیده می شود و اساسا بر ارزش دارایی های برند تمرکز دارد. (فلدویک[۴۰]، ۱۹۹۶) در این رویکرد، برند مانند یک دارایی ظاهر گردیده و برای اهداف حسابداری در ترازنامه منظور می شود. (هونگ بوم ، اوو و جونگ،[۴۱] ۲۰۰۳ )
یکی از معمول ترین رویکردهای مالی، تمرکز بر قیمت های سهام برای اطلاع از ماهیت پویای برند است، با این پیش فرض که بازار سهام، آینده و موفقیت یک برند را با تنظیم قیمت های شرکت ها انعکاس می دهد. (سیمون و سولیوان[۴۲]، ۱۹۹۳) اگرچه سیمون و سولیوان ارزش مالی برند را بر اساس بازار سهام ارزیابی کردند، ولی روش آن ها متکی بر داده هایی است که صرفا درباره شرکت جمع آوری می شود. از آن جا که بسیاری از شرکت ها چندین برند را به بازارهای مختلف ارائه می دهند، روش مالی ارزش ویژه برند نمی تواند برای مدیران برند که باید برند های مختلف در گروه های محصولی مختلف را به پیش ببرند مناسب باشد (پارک و سرینیواسان[۴۳] ،۱۹۹۴)
مدل های بسیار زیادی برای ارزش ویژه برند ارائه شده است. با مروری بر کارهای قبلی انجام شده می توان مشاهده کرد که بیشتر این مطالعات بر بعد خریدار متمرکز هستند. محققانی که از رویکرد بیرون به درون استفاده می کنند، بحث می کنند که ارزش ویژه برند از دانش خریداران نشات می گیرد. (کلر،۲۰۰۳).
ارزش ویژه برند در رویکرد مشتری محور بر دانشی که مشتریان درباره برند دارند، تمرکز دارد. این دانش در آگاهی از برند و تداعی های برند و همچنین تصویری که از برند ایجاد می شود، انعکاس می یابد. (آکر ،۱۹۹۱) تجربه خوب مصرف کننده از برند آن را با معنا نموده و با مصرف کننده مرتبط می سازد و متعاقبا به رفتار مثبت مصرف کننده در خصوص برند بسط می یابد و به ایجاد مزیت رقابتی و پایدار منجر می شود. (هونگ بوم ، اوو وجونگ ، ۲۰۰۳)
در بازاریابی نظری، عملیات سازی ارزش ویژه برند بر مبنای مشتری اغلب در دو گروه دسته بندی می شود: ۱-ادراک مصرف کننده (آگاهی از برند ، تداعی برند ، کیفیت ادراک شده )۲-رفتار مصرف کننده (وفاداری برند ، تمایل به پرداخت قیمت های بالا) به عبارتی ارزش برند بر مبنای مشتری فقط ابعاد ادراکی مشتری را نشان می دهد. (بورم و گونیکم، ۲۰۰۵)
۲-۹-۲)رویکرد دوم : رویکرد درون به بیرون (ارزش ویژه برند داخلی)
برخی مطالعات معدود رویکرد درون به بیرون را مطرح می کنند. این محققان معتقدند که کارکنان و بطور کلی داشته های یک شرکت باعث به وجود آمدن ارزش ویژه برند برای آن شرکت می شوند و بر هویت یا عناصر سازنده درونی برند متمرکز می شوند. با وجود این، ایجاد ارزش ویژه برند از درون شرکت بحث بسیار به جایی است. این مورد نه تنها کارکنان را به عنوان گروه ذینفع مهم بیان می دارد(جونز[۴۴]،۲۰۰۵) بلکه نشان می دهد که کارکنان منبع اصلی ایجاد ارزش ویژه برند برای شرکت به شمار می روند.
۲-۹-۳)رویکرد سوم: رویکرد یکپارچه ارزش ویژه برند
افزایش فزاینده تعداد مقالات چاپ شده در زمینه ارزش ویژه برند در نشریات بازاریابی دنیا اهمیت این موضوع را بیش از پیش نمایان می سازد. یکی از تحقیقاتی که رویکرد یکپارچه درون به بیرون و بیرون به درون مطرح نموده، مدل ارزش ویژه برند هویت محور بورمن و همکاران[۴۵] (۲۰۰۹)، ابزار جامع و پایدار ارزش ویژه برند را ارائه می کند که برای تشخیص، مدیریت و ارزیابی اقتصادی برند های بسیاری از شرکت های مختلف، محصولات و خدمات مناسب است. ارزیابی یکپارچه قدرت برند داخلی و خارجی، تشخیص و کیفیت مدیریت برند را بهبود می بخشد. شکل زیر با توجه به تعریف های ارائه شده توسط بورمن و همکاران (۲۰۰۹) ارائه شده است. این شکل از دو بعد قدرت درونی برند و قدرت خارجی برند تشکیل شده است. تلاقی این دو بعد ماتریسی بوجود آورده که از چهار خانه تشکیل شده است. این نمودار ابزار بسیار خوبی را برای مقایسه ی جایگاه رقابتی برندها با توجه به قدرت درونی و خارجی برند فراهم می آورد.
قدرت درونی برند
برندهای در مخاطره
(برندهایی با جوهره درونی توخالی و پذیرش بازاری بالا)
برندهای بازنده
(برندهایی درونی توخالی و پذیرش بازاری محدود)
برندهای برنده بالقوه
(برندهایی با جوهره درونی بالا ولی پذیرش بازاری بلوکه شده)
برندهای قهرمان
(برندهایی با جوهره درونی بالا و پذیرش بازاری بالا)
قدرت خارجی برند
شکل۲-۲: مدل دو بعدی قدرت درونی و خارجی برند،(بورمن و همکاران۲۰۰۹)
۲-۱۰)تفاوت ارزش برند و ارزش ویژه برند
ارزش برند و ارزش ویژه برند از جهاتی به یکدیگر شبیه اند اما تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند. ارزش برند در واقع ارزش واقعی مالی برند است در حالیکه ارزش ویژه برند در واقع میزان قدرت برند را نیز می تواند نشان دهد و نشان دهنده نقطه نظر ذهنی و ناملموس مشتریان است. هنگامی که راجع به ارزش ویژه برند بحث می شود، عبارات زیر مطرح می گردد: حق قیمت، وفاداری و رضایت، کیفیت درک شده، رهبری، ارزش درک شده، هویت برند و ملحقات برند، تشخیص و آگاهی از برند، سهم بازار، قیمت بازار و میدان توزیع. (تمپورال[۴۶]،۲۰۰۲)
منظور از حق قیمت گذاری قیمت مازادی است که مصرف کنندگان مایلند برای یک برند خاص در برابر سایر برندها بپردازند. وفاداری سطحی از رضایت مشتری در برابر برند است که حساسیت قیمت را بالا می برد و باعث وفاداری به ان می شود. کیفیت درک شده عبارتند از: درک مشتریان از یک برند خاص در قیاس با سایر برندها. منظور از رهبری نیز رهبر بازار است که بیشترین سهم بازار را دارد. ارزش دریافت شده از جانب مشتریان ارزشی است که در برابر پولی که می دهند دریافت می کنند و غیر از فاکتورهای فیزیکی عوامل ناملموس نیز در آن نقش دارد. هویت برند، در واقع ویژگی های برند است که آن را از دیگر برندها متفاوت می سازد. ملحقات برند در واقع اعتمادی است که مشتریان به برند دارند. تشخیص و آگاه بودن مشتریان از برند ابزاری است که قدرت برند را در بازار مشخص می کند. سهم بازار به وسیله حجم محصولات فروخته شده و انعکاس موفقیت در بازار سنجیده می شود. قیمت بازار چیزی است که هر کسب و کاری از شناسه انتظارش را دارد و میدان توزیع شامل درصد سهم بازار است. تمپورال عقیده دارد که محققان باید برای موفقیت بر روی تمامی این ابعاد کار کنند و بر روی ترکیبی از نگرش به محصول رفتار مصرف کننده و عملکرد شناسه تمرکز نمایند. ارزش برند و ارزش ویژه آن دو مقوله تا حدی متفاوت ولی به هم مرتبط هستند که باید به خوبی مدیریت شوند اما بسیاری از مدیران تجربی این دو را یکی می دانند و در کل مدیریت برند را مطرح می سازند که مستلزم استراتژی های رقابتی در زمینه ساخت و حفظ برند است. (خلیلی،۱۳۹۰)
همچنین راگیو و لئونو[۴۷] (۲۰۰۷)، مدل مفمهومی جدیدی را ارائه کردند که ارزش برند را و ارزش ویژه برند را دو مفهوم جداگانه اما مرتبط به هم معرفی می کند. در این مدل ارزش ویژه برند به عنوان مفهوم درونی در نظر گرفته می شود که تأثیر فعالیت های بازاریابی و ارزش برند (که برابر فروش یا ارزش جایگزینی برند می باشد) را تعدیل می کند. چنین دیدگاهی به مدیران کمک خواهد کرد تا با درکی بهتر از جایگاه ارزش ویژه برند در رابطه با ارزش برند بتوانند به بهترین شکل ممکن ارزش ویژه و نهایتا ارزش برند خود را افزایش دهند. به دلیل اینکه ارزش ویژه برند و ارزش برند به دیدگاه های منحصر به فردی دلالت می کنند و همچنین به این دلیل که ارزش برند مفهوم وسیع تری است که ارزش ویژه برند را در کنار سایر مفاهیم در بر می گیرد، بنابراین این دو مفهوم نمی توانند دو روی مختلف یک سکه باشند. این محققان بیان می دارند که تفکیک تئوریکی این دو مفهوم گام نخست در توسعه ابزارهای بهتر برای سنجش ارزش برند و ارزش ویژه برند به شمار می رود.
پیامدهای بالقوه ارزش ویژه برند سطح بازار
به منظور تحلیل دادههای پژوهش از تحلیلهای گوناگون استفاده شده است. در مرحله اول آزمون کیفیت نمونهگیری با بهره گرفتن از آزمون ([۴۱]KMO) و بارتلت میباشد. در مرحله بعد روایی سازه متغیرهای تحقیق و شاخص های منتج از آنها با بهره گرفتن از آزمون تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار میگیرد و در ادامه به منظور آزمون فرضیههای پژوهش از آزمون همبستگی و آزمون مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. و در نهایت از آزمون های تی تک نمونه ای برای روشن شدن وضعیت متغیرها در جامعه پژوهش و همچنین آزمون تی مستقل جهت مقایسه متغیرها در پاسخ دهندگان مختلف استفاده شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۳-۱) آزمون کیفیت نمونهگیری
این آزمون که به منظور تشخیص مناسب بودن دادهها برای تحلیل عاملی می باشد با بهره گرفتن از آزمون KMO و بارتلت انجام میشود. مقدار آن همواره بین ۰و ۱ در نوسان است در صورتی که KMO کمتر از ۵/۰ باشد داده ها برای تحلیل عاملی مناسب نخواهد بود و اگر مقدار آن بین ۵/۰ تا ۶۹/۰ باشد دادهها متوسط بوده و اگر مقدار این شاخص، بزرگتر از ۷/۰ باشد همبستگیهای موجود در بین دادهها برای تحلیل عاملی مناسب خواهند بود.
بر اساس نتایج بدست آمده، مقدار آزمون KMO برای هریک از متغیرهای زنجیره تأمین ، سیستم اطلاعاتی و مدیریت دانش به ترتیب برابر با ۸۷۲/۰، ۸۹۳/۰ و ۸۲۴/۰(KMO>0/05) میباشد و این حاکی از کفایت نمونه و متغیرهای وارد شده جهت انجام تحلیل عاملی است.
۴-۳-۲) تحلیل عاملی تأییدی
در ارزیابی بخش اندازهگیری مدل محقق باید به بررسی روابط بین متغیرهای نهفته و متغیرهای آشکار مدل بپردازد. در اینجا هدف تعیین اعتبار یا روایی و اعتماد یا پایایی اندازهگیریهای مورد نظر است. در بحث اعتبار یا روایی این مسئله مطرح است که آیا شاخصها یا متغیرهای آشکار همان چیز را اندازهگیری میکنند که مدنظر محقق است یا چیز دیگری را. در مقابل مسئله اعتماد یا پایایی با این موضوع سرو کار دارد که شاخصهای مورد استفاده با چه دقتی موضع مورد نظر را اندازهگیری میکنند (کلانتری، ۱۳۸۸). در جدول (۴-۲۹) به تعدادی از شاخصهای برازش مدل و مفهوم و مقدار مجاز آن اشاره شده است (کارشکی، ۱۳۹۰).
جدول (۴- ۱۸): معرفی شاخصهای مهم برازش مدل در تحلیل عاملی | ||
نام شاخص | مفهوم شاخص | مقدار مجاز |
χ۲/DF | کای دو بر درجه آزادی | کمتر از ۳ |
RMSEA | میانگین توان دوم خطای تقریب | کمتر از ۱۰۰/۰ |
GFI | نیکویی برازش | بیشتر از ۸۰/۰ |
AGFI | نیکویی برازش تعدیل یافته | بیشتر از ۸۰/۰ |
NFI | برازش هنجار شده | بالاتر از ۹۰/۰ |
AVE | میانگین واریانس مورد انتظار | بالاتر از ۵/۰ |
قلمرو زمانی تحقیق: قلمرو زمانی این تحقیق از خرداد ۱۳۹۰ تا دی ۱۳۹۰ است .
۱-۹- تعریف نظری و عملیاتی واژه ها
تعریف نظری
آموزش۱کارکنان: به معنای انتقال معلومات و مهارتها به دیگران است به طوری که این معلومات و مهارتها به کار آیند و موجب تحول در رفتار شوند(تقی پور ظهیر، ۱۳۷۶).
در تعریفی دیگر مگینسون آموزش را چنین تعریف می کند: آموزش تلاشی منظم و سیستماتیک برای انتقال دانش یا مهارتها از فردی آگاه و ماهر به فرد یا افراد ناآگاه و غیر ماهر(Megginson, 1993).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
آموزش فرایندی است از توسعه کیفیتها در منابع انسانی تا آن منابع را قادر به بهره وری و بازدهی بیشتر بنماید(Certo, 2002).
آموزش ضمن خدمت[۲]: پی یرو گاتر (۱۹۳۸) آموزش ضمن خدمت را نوعی کوشش نظامند تلقی میکند که هدف اصلی آن عبارت است از :هماهنگ و همسو کردن آرزوها ، علایق و نیازهای آتی افراد با نیازها و اهداف سازمان در قالب کارهایی که از فرد انتظار می رود (Hass,1995).
در تعریف دیگرآمده است که آموزش ضمن خدمت کارکنان به آنها کمک می کند تا مهارتهایشان را در یک رشته یا شغل خاص توسعه دهند. آموزش ضمن خدمت بعد از آغاز مسئولیت های کاری افراد آغاز می شود (ICM,2002).
روش SAW [۳]
در این روش پس از تعیین ضریب اهمیت شاخص ها با بهره گرفتن از میانگین موزون ضریب اهمیت هر یک از گزینه ها را بدست می آوریم و بزرگترین آن به عنوان گزینه بهینه مد نظر گرفته می شود. . (اصغرپور، ۱۳۸۳).
روش TOPSIS [۴]
این روش د ر سال ١٩٨١ توسط هوانگ ویون[۵] ارائه گردید در این روش m گزینه به n شاخص مورد ارزیابی قرار می گیرند. این مدل ، یکی از بهترین مدل های تصمیم گیری چند شاخصه است و از آن استفاده زیادی می شود. در این روش هر مساله را می توان به عنوان یک سیستم هندسی[۶] شامل m نقطه در یک فضای n بعدی در نظر گرفت . این تکنیک بر این مفهوم بنا شده است که گزینه انتخابی باید کمترین فاصله را با راه حل ایده آل مثبت (بهترین حالت ممکن، Ai+ ) و بیشترین فاصله را با راه حل ایده آل ممکن (بدترین حالت ممکن، Ai-) داشته باشد(چن و هوانگ[۷]، ١٩٩٢).
تعریف عملیاتی
آموزش کارکنان: منظور کلاسهای آموزشی است که از طرف دفتر آموزش نیروی انسانی برای کارکنان بانک ملی استان مرکزی توسط مدرس انجام می شود.
آموزش ضمن خدمت: آموزشی است که کارکنان بانک ملی استان مرکزی طی می کنند.
۱-۱۰- جمع بندی فصل
در این فصل به کلیات تحقیق پرداخته شد که شامل بیان مساله تحقیق، ضرورت انجام تحقیق، اهداف تحقیق، سوال تحقیق، روش شناسی انجام تحقیق و تعاریف واژگان تخصصی تحقیق بوده و هر کدام به تفصیل بررسی شدند تا یک تصویر کلی از تحقیق صورت گرفته، ارائه شود.
سازماندهی این تحقیق به این شکل می باشد که این پایان نامه در ۵ فصل به شرح زیر طراحی شده است:
فصل اول: کلیات تحقیق
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
فصل سوم: روش شناسی تحقیق
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
در فصل اول که کلیات پژوهش مطرح گردید؛ به پژوهش از منظر کلی نگریسته شده است و مفاهیم کلیدی درآن توضیح داده شده است. در فصل بعدی مبانی نظری و تجربی تحقیق بررسی می گردد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱- مقدمه
در فصل حاضر؛ ابتدا مفهوم اموزش ضمن خدمت تعریف شده و انواع آن مورد بررسی قرار می گیرد. سپس با توجه به اهمیت آموزش ضمن خدمت در سازمان ها، به بیان مزایا و مقاصد آن و انواع روش های آموزش ضمن خدمت پرداخته می شود. در بخش بعدی فصل مفاهیم تصمیم گیری چند معیاره ، انواع روش های آن را بیان نموده و تکنیک های TOPSIS، SAW وAHP تشریح می گردند. در بخش پایانی فصل نیز مطالعات پیشین در حوزه های مرتبط با تحقیق حاضر بطور مختصر بیان گردیده است.
مبانی نظری تحقیق
۲-۲- تعریف آموزش ضمن خدمت
منظور از آموزش ضمن خدمت این است که به فرد در ضمن انجام کار آموزشی داده شود. هر کارمندی عملا از بدو ورود تا پایان خدمتش در سازمان ، ضمن پیمودن مدارج و حرکت از شغلی به شغل دیگر ، از این طریق آموزش می بیند از این رو آموزش ضمن خدمت را متداولترین روش آموزشی دانسته اند که ازمقبولیت بسیاری برخوردار است و نقش بسیار مهمی در آموزش مهارتهای لازم برای انجام شایسته کار به کارکنان ایفا می نماید. در اینجا لازم به ذکر است که آموزش ضمن خدمت با آموزش حین خدمت تفاوت بسیاری دارد. زیرا آموزش حین خدمت آموزشی است که در آن کارکنان در محیط واقعی کار و در حالی که وظیفه خود را انجام می دهد ، به وسیله سرپرست و یا مربی آموزش می بیند اما در آموزش ضمن خدمت ، شخص برای مدت معینی در یک دوره آموزشی مرتبط با شغلش شرکت می کند که بر خلاف آموزش حین خدمت ،دارای برنامه ، محتوی و مدت از قبل پیش بینی شده ای است(سعادت، ۱۳۷۹).
آموزش ضمن خدمت انواع گوناگونی دارد که برخی از انواع متداول و مرسوم آن به شرح زیر است:
۰۴آموزش تکمیلی برای تکمیل معلومات مهارتهای کارمند در ارتباط با الزامات جدید شغلی(سید جوادین، ۱۳۸۴).
۲-۳- تاریخچه آموزش نیروی انسانی در جهان
مرتبه اصلی توجه به آموزش نیروی انسانی از زمان موج پیشرفتهای عظیم قرن ۱۹و اوایل قرن ۲۰ شکل گرفت.اگر چه ریشه آن در دهه ها و قرون قبل یافت می شود، این تحولات علاوه بر این که شرایط لازم برای ورود به مشاغل مختلف را دگرگون ساخت و بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی مدارک تحصیلی بالاتری را به عنوان شرط ورود به مشاغل قرار دارند، آموزش نیروی انسانی در ضمن کار نیز مورد توجه خاص قرار گرفت. بررسی سیر تحول سازمانها در ممالک توسعه یافته نیز براین ادعا صحه می گذارد که رمز موفقیت این سازمانها توجه به تحصیلات و آموزش ضمن خدمت می باشد. برخی تحولات در این زمینه را مرور می کنیم:
در کشور ایران نیز همانند بسیاری از ممالک ، آموزش ضمن خدمت به صورت استاد- شاگردی از گذشته وجود داشته است ولی آموزش ضمن خدمت نیروی انسانی به شیوه نوین و به صورت موسسه ای تا اواسط دهه۱۳۱۰ مطرح نبوده است. از سال ۱۳۲۷ برنامه های آموزش کارکنان جزء طرحهای دولت قرار گرفت و دوره های آموزشی چندی به اجرا درآمد.
وزارتخانه های مختلف با توجه به نیازهای خود اقدام به اجرای دوره های آموزشی گوناگون نمودند تا آنکه برای هماهنگی دوره های آموزش کارکنان در بخش دولت ، قانون استخدام کشوری در سال ۱۳۴۵ وزارتخانه ها و موسسات دولتی را مکلف نمود تا با رعایت مقررات مذکور ، ادامه اجرای برنامه های آموزشی و یا کارگزاری مستخدمین خود را به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی برسانند.
هر وزارتخانه ، موسسه دولتی یا خصوصی بایستی نیروی مورد نیاز دستگاه و سازمان خود را تربیت و آموزش دهد. غالبا تحصیلات افرادی که متقاضی استخدام می باشند کاملا با نیازهای سازمان های استخدام کننده هماهنگی ندارد و هر سازمانی بایستی نیروی کار خود را آماده نماید. سازمان های دولتی در کشور ما جزو عمده موسسات استخدام می باشند و بایستی پیشرو آموزشهای ضمن خدمت باشند(ابطحی ،۱۳۶۸).
<< 1 ... 432 433 434 ...435 ...436 437 438 ...439 ...440 441 442 ... 477 >>