« منابع کارشناسی ارشد با موضوع روشهای آماری در المان محدود ... | منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله شناسایی و رتبه بندی عوامل کیفیت خدمات ... » |
هر چند انتخاب هیات مدیره با مجمع عمومی عادی است اما از آن جائیکه یکی از مواردی که در اساسنامه شرکت میبایستی لحاظ شود طبق بند ۱۶ ماده ۸ ل.ا.ق.ت مربوط است به تعیین وظایف و حدود اختیارات مدیران، لذا هرگونه تغییر در حدود اختیارات مدیران به منزله تغییر در اساسنامه است و تغییر در اساسنامه هم برابر ماده ۸۳ ل.ا.ق.ت در صلاحیت مجمع عمومی فوقالعاده است.
درست است که برابر ماده ۱۱۸ ل.ا.ق.ت، جز درباره موضوعاتی که موجب مقررات این قانون اخذ تصمیم و اقدام درباره آنها در صلاحیت خاص مجامع عمومی است، مدیران شرکت دارای کلیه اختیارات لازم برای اداره امور شرکت در چارچوب موضوع شرکت میباشند، اما به موجب قسمت اخیر همین ماده مجمع عمومی میتواند اختیارات آنان را محدود نماید. هر چند این تحدید اختیارات نسبت به اشخاص ثالث باطل است ولی بین مدیران و صاحبان سهام معتبر است. به عنوان مثال مجمع عمومی فوقالعاده میتواند مصوب نماید که مدیران تا سقف مبلغ معینی حق انعقاد قرارداد را با دیگران دارند و مازاد بر آن میبایستی با تصویب مجمع عمومی فوقالعاده انجام شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مبحث یازدهم: انتخاب مدیر یا مدیران تصفیه و عزل آنها
بعد از تصمیم مجمع عمومی فوقالعاده راجع به انحلال شرکت و یا پس از صدور حکم دادگاه مبنی بر بطلان یا انحلال شرکت، دوران تصفیه شرکت شروع میشود. مجموع عملیاتی را که پس از انحلال شرکت به منظور پرداخت قروض و وصول مطالبات وتقسیم مازاد دارائی شرکت انجام میدهند، تصفیه امور شرکت میگویند [۵۰].
در برخی از موارد در اساسنامه نحوه انحلال اختیاری شرکت و ترتیب تصفیه امور پیشبینی میشود.[۵۱] در مواردی که در اساسنامه شرکت مدیر تصفیه پیشبینی نشده باشد، اصولاً امر تصفیه با خود مدیران شرکت است. اما مجمع عمومی فوقالعاده که رای به انحلال شرکت میدهد میتواند ترتیب دیگری مقرر نماید و مدیر یامدیران تصفیه را انتخاب نماید [۵۲].
در رابطه با عزل مدیر یا مدیران تصفیه برابر ماده ۲۱۶ ل. ا. ق. ت اگر مجمع عمومی فوقالعاده آنها را انتخاب کرده باشد خود نیز حق عزل آنها را دارد.
مبحث دوازدهم: تصویب و یا عدم تصویب آوردههای غیرنقدی که در موقع افزایش سرمایه تادیه میشود.
از اختیارات دیگر سهامداران اکثریت در مجمع عمومی فوقالعاده بحث تصویب و یا عدم تصویب آوردههای غیرنقدی است. هر چند قیمت آوردههای غیرنقدی توسط کارشناس رسمی دادگستری تعیین گردیده است ولی اکثریت سهامداران میتوانند در جلسه مجمع عمومی فوقالعاده با آراء خود مانع از تصویب آوردههای غیر نقدی گردند. بدیهی است اگر آوردههای غیر نقدی یا حتی اشخاص آورنده سرمایه غیر نقد مورد تائید آنان باشد آنرا تصویب مینمایند.
مبحث سیزدهم: تغییرات در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت
از دیگر اختیارات مجمع عمومی فوق العاده، تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت، مطابق ماده ۹۳ ل. ا. ق. ت میباشد. تغییر در حقوق مربوط به سهام، مستلزم تغییر در اساسنامه است که تغییر در اساسنامه جزء اختیارات مجمع عمومی فوقالعاده است. بنابراین هر چند در ماده ۹۳ از تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام، توسط مجمع عمومی فوقالعاده صحبتی نشده است ولی از آنجایی که نوع سهام و خصوصیت آن در اساسنامه ذکر میشود، تغییر در حقوق مربوط به آن باید توسط مجمع عمومی فوقالعاده بعمل آید.
برای تغییر در حقوق نوع مخصوصی از سهام شرکت، ابتدا باید مجمع عمومی فوقالعاده تشکیل جلسه داده و تغییرات مورد نظر را تصویب کند. برای آنکه تصمیمات مجمع عمومی فوقالعاده در این زمینه معتبر باشد، لازم است که لااقل نصف دارندگان اینگونه سهام در جلسه خاصی که به همین منظور تشکیل میشود حاضر باشند.. اگر در دعوت اولی نصف دارندگان اینگونه سهام حاضر نشوند، دعوت دوم از دارندگان اینگونه سهام بعمل میآیدکه در دعوت دوم لازم است حداقل یک سوم دارندگان اینگونه سهام حاضر شوند. تصمیمات جلسه مذکور همواره با اکثریت دو سوم آرامعتبر است و در صورتیکه در دعوت اول و یا دوم اکثریت دو سوم آرا با تغییرات انجام شده توسط مجمع عمومی فوقالعاده موافقت ننمایند، تصمیمات مجمع عمومی فوقالعاده در رابطه با تغییرات مذکور بیاثر است.
نکته دیگری در اینجا قابل بیان است و آن اینست که بین قسمت اخیر ماده ۴۲ ل. ا. ق. ت با ماده ۹۳ نوعی تعارض وجود دارد. مطابق ماده ۴۲ برای تغییر در امتیازات وابسته به سهام ممتاز، باید موافقت دارندگان نصف به علاوه یک اینگونه سهام جلب شود. اما در ماده ۹۳ آمده که تصمیمات همواره با اکثریت دو سوم آراء معتبر خواهد بود.
توضیحات بیشتر مربوط به سهام موضوع ماده ۹۳ در مبحث صدور سهام ممتاز در همین پایان نامه آمده است.
مبحث چهاردهم: تغییر اساسنامه
بعد از تأسیس و ثبت شرکت، هرگونه تغییر در اساسنامه شرکت برابر ماده ۸۳ ل.ا.ق.ت در اختیار مجمع عمومی فوقالعاده است.موارد مذکور در ماده ۸ ل.ا.ق.ت جنبه حصری ندارد و میتوان در هنگام تأسیس و یا بعد از تأسیس شرکت موارد دیگری را به اساسنامه اضافه کرد. بعنوان مثال پرداخت پاداش به اعضای هیات مدیره از موارد الزامی که میبایستی در اساسنامه پیشبینی شود نیست. و پس از تأسیس شرکت مجمع عمومی فوقالعاده میتواند موضوع تعیین پاداش را در اساسنامه بگنجاند. منتهی این اختیارات در بعضی موارد توسط قانونگذار محدود شده است بنابراین مجمع عمومی فوقالعاده نمیتواند در موارد محدودیت قانونی در اساسنامه تغییر دهد به عنوان مثال در ماده ۱۶۴ ل.ا.ق.ت آمده اساسنامه شرکت نمیتواند متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیات مدیره باشد لذا مجمع عمومی فوقالعاده نمیتواند چنین امری را در اساسنامه لحاظ کند یا موارد دیگری مثل
۱- تغییر تابعیت ۲- افزایش تعهدات صاحبان سهام ۳- ایجاد محدودیت در اقامه دعوی از سوی یک پنجم دارندگان سهام شرکت علیه مدیران ۴- افزایش مدت مدیریت مدیران به بیش از دو سال ۵– ایجاد محدودیت برای هیات مدیره در عزل رئیس و نائب رئیس هیات مدیره ۶- تغییر در ترتیب مقرر شده برای انتخاب مدیران موضوع ماده ۸۸ ل.ا.ق.ت، که مجمع عمومی فوقالعاده حق تصمیم در مورد انها را ندارد.
بدیهی است قوانینی که از دیدگاه قانونگذار جزء قواعدآمره است را نمیتوان با تغییر اساسنامه تغییر داد خصوصاً قوانینی که قانونگذار برای حمایت از سهامداران اقلیت در نظر گرفته است.
اما در سایر موارد که جزء قواعد آمره نیست و قانونگذار هم صراحتاً به محدودیت مجامع عمومی اشاره نکرده است میتوان هر نوع تغییری را انجام داد یا هر موردی را به اساسنامه اضافه نمود.
مبحث پانزدهم:تبدیل سهام
تبدیل سهام و طریقه آن اصولاً در اساسنامه شرکت پیشبینی میشود ولی اگر اساسنامه اجازه تبدیل سهام را نداده باشد، شرکت میتواند به موجب تصمیم مجمع عمومی فوقالعاده مبادرت به تبدیل سهام نماید. این تبدیل به دو گونه صورت میگیرد:
۱ – تبدیل سهام با نام به بی نام
۲ – تبدیل سهام بینام به با نام
تبدیل سهام با نام به بی نام
سهام با نام، سهامی است که متعلق به شخص معینی است و نام دارنده آن در دفتر سهام شرکت ثبت شده است. به همین دلیل در هنگام انتقال آن به شخص دیگر باید این انتقال در دفتر سهام شرکت به ثبت برسد و انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی اوباید انتقال را در دفتر مزبور امضاء کند.
تبدیل سهام با نام به بینام در مواردی اتفاق میافتد که شرکت مطابق ماده ۳۰.ل.ا.ق.ت. به علت عدم تأدیه تمامی مبلغ اسمی سهام، بناچار مبادرت به صدور سهام با نام کرده ولی بعداً به لحاظ مزیتهای سهام بینام تصمیم به تبدیل سهام با نام به بینام گرفته است دلایل متعددی وجود دارند که باعث میشود اشخاص سهام بینام را به سهام بانام ترجیح بدهند که در اینجا تعدادی از آنها آورده میشود:
۱ – نقل و انتقال سهام بینام به صورت خیلی ساده انجام میشود. بدین صورت که مطابق ماده ۳۹.ل.ا.ق.ت. نقل و انتقال سهام بینام به دلیل اینکه سهام بینام بصورت سند در وجه حامل تنظیم میشود با قبض و اقباض صورت میگیرد. ولی نقل و انتقال سهام با نام تشریفات بیشتری دارد بدین صورت که مطابق ماده ۴۰.ل.ا.ق.ت.«انتقال سهام بانام باید در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت برسد و انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی او باید انتقال را در دفتر مزبور امضا کند».
۲ – بعضی از سهامداران مایل نیستند که توسط سهامداران و یا اشخاص دیگر شناخته شوند به همین دلیل از سهام بینام استفاده میکنند.
۳ – عدهای برای فرار از مالیات، سهام بینام را با سهام به نام ترجیح میدهند. در اکثر کشورها به درآمد حاصله از فروش سهام مالیات تعلق میگیرد به همین خاطر اشخاص با خرید سهام بینام از پرداخت مالیات فرار میکنند.
۴ – نقل و انتقال سهام بینام نمیتواند مشروط به موافقت مجامع عمومی صاحبان سهام یا مدیران شرکت شود.
برای تبدیل سهام بانام به سهام بینام «مراتب فقط یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهیهای مربوط به شرکت در آن نشر میگردد منتشر و مهلتی که نباید کمتر از دو ماه باشد به صاحبان سهام داده میشود تا برای تبدیل سهام خود به مرکز شرکت مراجعه کنند. بعد از انقضای مهلت مذکور برابر تعداد سهامی که تبدیل نشده است سهام بینام صادر و در مرکز شرکت نگاهداری خواهد شد تا هر موقعی که دارندگان سهام بانام به شرکت مراجعه کنند سهام بانام آنان اخذ و ابطال و سهام بینام به آنها داده شود»[۵۳]. پس از تبدیل کلیه سهام بانام به سهام بینام و یا بعد از مهلت دوماههای که برای تبدیل سهام بانام به بینام در نظر گرفته شده است شرکت باید مرجع ثبت شرکتها را از تبدیل سهام خود کتباً مطلع سازد تا مراتب طبق مقررات به ثبت رسیده و برای اطلاع عموم آگهی شود.[۵۴]
در لایحه تجارت ۹۱ و برابر ماده ۴۱۹ آن تبدیل سهام بینام به با نام مجاز نیست.
تبدیل سهام بینام به بانام
سهام بینام سهامی است که نام صاحب آن بر روی آن قید نمیشود و هر کسی که آن را در اختیار داشته باشد مالک آن است. به عبارت دیگر سهام بینام سهم در وجه حامل محسوب میشود که حامل آن مالک آن است و برای مطالبه وجه آن محق محسوب میشود. زمانی یک شرکت میتواند مبادرت به صدور سهام بینام نماید که تمامی مبلغ اسمی سهم پرداخت شده باشد زیرا به موجب ماده ۳۰ل.ا.ق.ت. «مادام که تمامی مبلغ اسمی هر سهم پرداخت شده صدور ورقه سهم بینام یا گواهی نامه موقت بینام ممنوع است».
سهام بانام با وجود معایبی که دارد، مزایایی نیز دارد که از این مزایا میتوان موارد زیر را نام برد:
۱ – سهام با نام مشکل گم شدن، سرقت یا تلف شدن را ندارد. به این خاطر که نام دارنده سهام در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت رسیده است. به همین خاطر اشخاصی که کمتر دنبال خرید و فروش و نقل وانتقال سهام هستند مبادرت به خرید سهام بانام مینمایند.
۲ – صدور سهام بانام از نظر مالیاتی به نفع دولتهاست به این صورت که دولتها از نقل و انتقال سهام مبلغی به عنوان مالیات اخذ میکنند.
بعضی دولتها به شرکتهایی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی مورد توجه هستند اجازه انتشار سهام بینام را نمیدهند. به این علت که میخواهند سهامداران آن شناخته شوند یا اینکه اشخاصی که از لحاظ قانون کشور نمیتوانند سهامدار شرکتهای خاصی شوند نتوانند مبادرت به خرید سهام آن شرکت نمایند به همین خاطر این شرکتها مجبور به انتشار سهام با نام میشوند.
«در مورد تبدیل سهام بینام به با نام باید مراتب در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهیهای مربوط به شرکت در آن نشر میگردد سه نوبت هر یک به فاصله ۵ روز منتشر و مهلتی که کمتر از ۶ ماه از تاریخ اولین آگهی نباشد به صاحبان سهام داده شود تا برای تبدیل سهام خود به مرکز شرکت مراجعه کنند. در آگهی تصریح خواهد شد که پس از انقضای مهلت مزبور کلیه سهام بینام شرکت باطل شده تلقی گردد.»[۵۵]
«سهام بی نامی که ظرف مهلت مذکور در ماده ۴۴ برای تبدیل به سهام بانام به مرکز شرکت تسلیم نشده باشد باطل شده محسوب و برابر تعداد آن سهام بانام صادرو توسط شرکت در صورتی که سهام شرکت در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشد از طریق بورس وگرنه از طریق حراج فروخته خواهد شد. آگهی حراج حداکثر تا یک ماه پس از انقضای مهلت شش ماه مذکور فقط یک نوع و در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهیهای مربوط به شرکت در آن نشر میگردد منتشر خواهد شد. فاصله بین آگهی و تاریخ حراج حداقل ده روز و حداکثر یک ماه خواهد بود. در صورتی که در تاریخ تعیین شده تنها تمام یا قسمتی از سهام به فروش نرسد حراج تا دو نوبت طبق شرایط مندرج در این ماده تجدید خواهد شد».[۵۶]
«از حاصل فروش سهامی که بر طبق ماده ۴۵ فروخته میشود بدوا هزینههای مترتبه از قبیل هزینه آگهی حراج یا حق الزحمه کارگزار بورس کسر و مازاد آن توسط شرکت در حساب بانکی بهره بردار سپرده میشود، در صورتی که ظرف ده سال از تاریخ فروش، سهام باطل شده به شرکت مسترد شود مبلغ سپرده و بهره مربوطه به دستور شرکت از طرف بانک به مالک سهم پرداخت میشود. پس از انقضای ده سال، باقیمانده وجود در حکم مال بلا صاحب بوده و باید از طرف بانک و به اطلاع دادستان شهرستان به خزانه دولت منتقل گردد».(ماده ۴۶ ل.ا.ق.ت.)
«در مورد مواد ۴۵ و۴۶ هر گاه پس از تجدید حراج مقداری از سهام به فروش نرسد صاحبان سهام بینام که به شرکت مراجعه میکنند به ترتیب مراجعه به شرکت اختیار خواهند داشت از خالص حاصل فروش سهامی که فروخته شده به نسبت سهام بینام که در دست دارند وجه نقد دریافت کنند و یا آنکه بنابر تعداد سهام بینام خود سهام با نام تحصیل نمایند و این ترتیب تا وقتی که وجه نقد و سهم فروخته نشده هر دو در اختیار شرکت قرار دارد رعایت خواهد شد» (تبصره ماده ۴۶ل.ا.ق.ت).
بین مقررات تبدیل سهام بینام به سهام با نام با مقررات تبدیل سهام با نام به سهام بینام تفاوتهایی وجود دارد.این تفاوتها عبارتند از :
۱ – در تبدیل سهام بینام به سهام با نام مراتب سه نوبت در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهیهای مربوط به شرکت در آن نشر میگردد منتشر میگردد.ولی در تبدیل سهام بانام به سهام بینام مراتب فقط یک بار در روزنامه کثیرالانتشار منتشر میشود. دلیل آن است که صاحبان سهام بینام معلوم ومشخص نیستند و شرکت از هویت و اقامتگاه آنان آگاهی ندارد.
۲ – در تبدیل سهام بینام به بانام، مهلتی که برای تبدیل سهام در نظر گرفته میشود شش ماه از تاریخ اولین آگهی است ولی در تبدیل سهام بانام به بینام مهلت فوق یک ماه است.
۳ – در آگهی تبدیل سهام بینام به بانام تصریح میشود که اگر صاحبان سهام در مهلت تعیین شده برای تبدیل سهام مراجعه نکنند کلیه سهام آنان باطل شده تلقی میگردد ولی در آگهی تبدیل سهام بانام به بینام چنین تصریحی صورت نمیگیرد، بلکه بعد از انقضای مهلت، سهام با نام صاحبان سهام به سهام بینام تبدیل میشود.
فصل سوم
حقوق سهامداران اقلیت
سهامداران اقلیت همانطوری که از نام آن پیداست در شرکت جز گروهی هستند که به دلیل نداشتن آراء کافی نمی توانند تصمیمات مطلوب خودرا اتخاذنمایند لذا قانونگذار جهت حمایت از این گروه مقررات خاصی وضع نموده تا اینان از حداقل حقوق قانونی برخوردار شوند بنابراین در این فصل حقوقی که سهامداران اقلیت توانایی برخوردار شدن از آن را دارا هستند موردمطالعه قرار میگیرد بدیهی است حقوقی که اقلیت سهامداران از آن برخوردارند اکثریت سهامداران نیز ازآن برخوردارند ولی به لحاظ آنکه یکی از اهداف اصلی این پایان نامه آشناکردن شخص سهامدارو سهامداران اقلیت با حقوقی است که قانونگذار برای آنها پیش بینی کرده لذا دراین قسمت از پایان نامه ، حقوقی که شخص سهامدار به تنهایی یا در غالب گروه سهامداران اقلیت میتواند از آن منتفع گردد بررسی میشود. با این توضیحات مطالب این فصل را در دو بخش تحت عنوان حقوق مالی و حقوق غیر مالی مورد بررسی قرار میدهیم که بخش اول در نه مبحث وبخش دوم در چهار مبحث به شرح آتی مطرح میگردد:
بخش اول: حقوق مالی
مبحث اول: حق دریافت سود
بدیهی است که اولین هدف هر یک از سهامداران آن است که در نتیجه فعالیت شرکت، به نسبت سرمایهای که در شرکت گذاشتهاند به آنها سود تعلق گیرد. این امر مسلتزم سودآوری شرکت است. در همین راستا مجمع عمومی عادی مکلف شده است حداقل ده درصد سود ویژه یا همان سود قابل تقسیم را بین سهامداران تقسیم کنند. این از قواعد آمره است و اساسنامه و مجمع عمومی نمیتواند حق دریافت سود سهامداران را نادیده بگیرد. پرداخت سود طبق ماده ۲۴۰ ل. ا. ق. تجارت منوط به تصویب حسابهای سال مالی توسط مجمع عمومی است. که با احراز این که سود قابل تقسیم وجود دارد، انجام میشود. نحوه پرداخت سود قابل تقسیم هم توسط مجمع عمومی عادی تعیین میشود و اگر مجمع عمومی در خصوص نحوه پرداخت تصمیم نگرفته باشد هیات مدیره نحوه پرداخت را تعیین خواهد کرد در هر حال پرداخت سود به صاحبان سهام باید ظرف هشت ماه پس از تصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود انجام پذیرد.
فرم در حال بارگذاری ...