اهمیت روزافزون سرمایه در گردش در تداوم فعالیت واحدهای انتفاعی موجب گردید که راهبردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه در گردش مد نظر قرار گیرد. واحدهای انتفاعی با به کارگیری راهبرد های گوناگون در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش میتوانند میزان نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهند. این راهبرد ها میزان خطر و بازده آن ها را مشخص میکند. به طور کلی مدیران در اداره واحد های انتفاعی یا خطر پذیر هستند یا اینکه خطر گریزند(رهنمای رودپشتی و کیائی،۱۳۸۷، ۹). عده ای از نویسندگان و محققین به سه نوع سیاست سرمایه در گردش اشاره کردهاند: جسورانه (تهاجمی)، متعادل و محافظه کارانه. تفاوت اساسی این سیاستها در میزان سرمایه در گردش خالص است که برابر با تفاضل دارایی های جاری و بدهی های جاری است(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۶).
۲-۲-۹-۱٫ استراتژی محافظه کارانه: این استراتژی در مدیریت سرمایه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدینگی بیش از حد بالا رود. در اجرای این سیاست سعی می شود ریسک ناشی از ناتوانی بازپرداخت بدهی های سررسید شده به پایین ترین حد خود برسد. مدیر در این نوع راهبرد می کوشد تا مقدار دارایی های جاری را در سطح بالایی نگه دارد. (فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۶).
مزایا: سرمایه گذاری سنگین در سرمایه در گردش نیز ممکن است افزایش سودآوری را در پی داشته باشد(تروئل و سولانو، ۲۰۰۷). به طور مشخص، نگهداری سطوح بالای موجودی باعث کاهش هزینه های وقفه در روند تولید می شود و از شرکت در مقابل نوسان قیمت محافظت میکند. همچنین اعطای اعتبار تجاری، افزایش فروش و انگیزه خرید محصولات شرکت، حتی در زمان کاهش تقاضا را در پی خواهد داشت، و به شرکت ها کمک میکند که روابط بلند مدت خود با مشتریان را استحکام بخشند (ستایش و همکارانش، ۱۳۸۸، ۴۸ و ۴۹).
معایب: از آنجا که دارایی های جاری برخلاف دارایی های ثابت مولد نیستند، ممکن است باعث کاهش سودآوری شود(ستایش و همکارانش، ۱۳۸۸، ۴۹).
۲-۲-۹-۲٫ استراتژی جسورانه: مدیر سرمایه در گردش با راهبرد جسورانه می کوشد با داشتن کمترین میزان دارایی جاری از بدهی های جاری بیشترین استفاده را ببرد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۶).
مزایا: حداقل کردن سرمایه در گردش، از طریق کاهش قسمتی از کل دارایی ها که بشکل دارایی های جاری هستند به طور مثبت سودآوری را تحت تاثیر قرار خواهد داد، زیرا برخلاف دارایی های ثابت دارایی های جاری مولد نیستند(ستایش و همکارانش،۱۳۸۸، ۴۸). از سوی دیگر چون حجم دارایی های جاری به پایین ترین حد خود میرسد، نرخ بازده سرمایه گذاری بسیار بالا خواهد بود(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۶).
معایب: در اجرای این راهبرد ریسک نقدینگی بسیار بالا خواهد بود(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۶). وانگ بیان میدارد که اگر سطح موجودی شرکت خیلی کاهش داده شود، شرکت با خطر از دست دادن افزایش فروش مواجه می شود. همچنین کاهش با اهمیت در اعطای اعتبارات تجاری ممکن است فروش به مشتریان نیازمند اعتبار را کاهش دهد. به علاوه، افزایش تامین مالی از طریق عرضه کنندگان نیز ممکن است باعث از دست دادن تخفیف در پرداخت ها شود(ستایش و همکارانش، ۱۳۸۸، ۴۸).
۲-۲-۹-۳٫ استراتژی متعادل: با این اوصاف سیاست متعادل نیز در بین سیاست جسورانه و محافظه کارانه قرار میگیرد و مدیر سرمایه در گردش می کوشد که در ساختار سرمایه در گردش خود به صورت متعادل از دارایی های جاری و بدهی های جاری استفاده نماید، لذا این سیاست دارای ریسک و بازده متوسط میباشد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۶و۱۰۷).
۲-۲-۱۰٫ نسبت های مالی و استراتژی های سرمایه در گردش
شرکتی که مدیریت سرمایه در گردش آن محافظه کارانه عمل میکند، موقعیت زیر را خواهد داشت: نسبت نقدینگی، نسبت جاری و نسبت سرمایه در گردش خالص آن بالا خواهد بود. مدیر مالی شرکتی که سیاست جسورانه در پیش میگیرد می کوشد تا مقدار این نسبت ها را کاهش دهد و چه بسا سرمایه در گردش خالص شرکت را منفی کند. دو معیار مشخص کننده سیاست سرمایه در گردش عبارتند از:
-
- تجزیه و تحلیل روند زمانی نسبت ها و سرمایه در گردش خالص
- مقایسه نسبت های شرکت با مقادیر متعلق به متوسط صنعت.
مدیریت شرکتی که محافظه کار است می کوشد تا نسبت های نقدینگی و نسبت جاری شرکت را به مقیاسی برساند که از مقادیر متعلق به متوسط صنعت بالاتر است. اما مدیر مالی شرکتی که سیاست جسورانه در پیش میگیرد درصدد برمی آید تا این نسبت را به مقادیری برساند که از متوسط صنعت پایین تر است.
نوع استراتژی که مدیر شرکت برای خود انتخاب کردهاست ، را با توجه به نسبت های جاری، آنی و بدهی شرکت می توان تعیین کرد. منطق تعیین نوع استراتژی ها عبارت است از(حسن پور، ۱۳۸۸، ۷و۸):
- اگر نسبت جاری و نسبت آنی هر دو بالاتر از متوسط صنعت باشند:
-
- نسبت بدهی بالاتر از متوسط صنعت مورد انتظار است و نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
- نسبت بدهی در حدود متوسط صنعت و یا کمتر از آن، نشان دهنده انتخاب استراتژی محافظه کارانه است.
- اگر نسبت آنی و نسبت جاری هر دو کمتر از متوسط صنعت باشند:
-
- نسبت بدهی پایین تر از متوسط صنعت مورد انتظار است و نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
- نسبت بدهی در حدود متوسط صنعت و یا بیشتر از آن، نشان دهنده انتخاب استراتژی جسورانه است.
- اگر یکی از این دو نسبت آنی یا جاری در حدود متوسط صنعت باشد و نسبت دیگر بالاتر از متوسط صنعت باشد:
-
- نسبت بدهی بالاتر از متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
- نسبت بدهی کمتر از متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی محافظه کارانه است.
- اگر یکی از دو نسبت آنی یا جاری در حدود متوسط صنعت باشد و نسبت دیگر پایین تر از متوسط صنعت باشد:
-
- نسبت بدهی کمتر یا در حدود متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
- نسبت بدهی بیشتر از متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی جسورانه است.
- اگر یکی از دو نسبت آنی یا جاری بالاتر از متوسط صنعت باشد و نسبت دیگر پایین تر از متوسط صنعت باشد:
-
- نسبت بدهی در حدود متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
- نسبت بدهی کمتر یا بیشتر از متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی نامشخص است.
۲-۲-۱۱٫ نقش اطمینان و عدم اطمینان در انتخاب استراتژی سرمایه در گردش
مدیران مالی شرکت ها با توجه به شرایط حاکم بر وضعیت شرکت و همچنین با توجه به ویژگی های شخصیتی و فردی خود از بین « راهبرد های جسورانه یا خطر پذیر » و « راهبرد های محافظه کارانه یا خطر گریز » و یا ترکیبی از این دو راهبرد را انتخاب میکنند(جان نثاری، ۱۳۹۱، ۴).
در شرایط اطمینان، فروش، هزینه ها، زمان پرداخت و سایر موارد آشکارا معلوم است و همه شرکت ها دارایی های جاری را فقط در پایین ترین سطح نگهداری میکنند. نگهداری سرمایه در گردش بیش از نیاز مؤسسه باعث افزایش هزینه تامین مالی و کاهش سود خواهد شد و هر گونه نگهداری کمتر از حداقل مورد نیاز، باعث تأخیر در پرداخت تعهدات به عرضه کنندگان مواد و کالا و از دست دادن قسمتی از فروش به علت کمبود موجودی کالا و محدودیت در استفاده از تسهیلات اعتباری خواهد شد(جان نثاری،۱۳۹۱، ۴).