در مجموع میتوان گفت که دیابت علت شماره یک بروز نابینایی در بالغین آمریکایی است. تغییر در عروق خونی بسیار کوچک چشم در نهایت منجر به بروز رتینوپاتی (آسیب شبکیه) در تقریباً تمام دیابتیهای وابسته به انسولین (نوع ۱) و اکثریت بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ میشود. این بدان معنا است که آزمایش سالانه چشم به منظور شناسایی تغییرات اولیه در چشم حیاتی است. مشابه تغییراتی که در عروق خونی چشم رخ میدهد در عروقی که به قلب میروند نیز تغییراتی ایجاد میشود.
خطر ضایعات چشمی در افراد مبتلا به دیابت ۲۵ برابر افراد عادی است. در دیابت نوع ۲ ممکن است ۲۰ درصد در زمان تشخیص دچار رتینوپاتی شده باشند. علائم رتینوپاتی شامل تاری دید، دوبینی، کاتاراکت (آب مروارید)، کاهش تیزبینی و کاهش ناگهانی دید است.
۲-۲-۲- بیماریهای چشم دیابتی (رتینوپاتی)
فلج ماهیچه برون چشمی (لترال رکتوس) به همراه فلج عصب جمجمهای: این بیماری بیشتر در سالخوردگان مبتلا به دیابت دیده میشود و بیمار دچار لوچی یا استرابیسم میگردد.
نوروپاتی چشمی: این بیماری ممکن است پیامد حالت ایسکمیک (عدم اکسیژن رسانی مناسب) به عصب چشم باشد که با کوری یا نابینایی ناگهانی مشخص گردیده و یا ممکن است میدان بینایی مرکزی یا محیطی چشم را شامل گردد. چنانچه عصب چشم درگیر شود یا خونریزی داخل چشم اتفاق افتد بیمار به صورت ناگهانی نابینا میشود؛ یا وقتی مستقیم به شیء نگاه میکند تصویری که میبیند ناقص است. این نقص به دو شکل میتواند باشد؛ حالت اول کاهش زاویه دید (کوری محیطی) و حالت دوم حذف بخش مرکزی تصویر (کوری مرکزی).
گلوکوم نئوواسکولار: دیابت منجر به ایجاد مویرگهای جدید در عنبیه و شبکیه چشم میشود. پیامد این ضایعه، بالارفتن فشار چشم (آب سیاه) است.
تغییرات انکساری چشم: تقریباً در ۲۰ درصد بیماران دیابتی، ضعف تطابق دیده شده است. وقتی قند خون بالا میرود؛ رسوب مقدار زیادی گلیکوژن در اپی تلیوم (پوشش) رنگدانهای جسم مژگانی، جلوی تطابق چشم را میگیرد؛ لذا دید، تار میشود.
۳-۲-۲- درمان رتینوپاتی دیابتی
موثرترین درمان رتینوپاتی دیابتی پیشگیری از ایجاد آن است. کنترل شدید قند خون از ایجاد آن جلوگیری نموده یا پیشرفت آن را کند میکند. به استثنای انسولین هیچگونه درمان دارویی مؤثری برای سیر رتینوپاتی نیست. البته امروزه مطالعات بر روی خواص ضد انعقادی آسپیرین، برای جلوگیری از انسداد سرخرگچهای و مویرگی و ارزیابی اثرات بازدارندههای آلدوزردوکتاز در جلوگیری از تبدیل گلوکز به سوربیتول که به یاختههای رگهای خونی آسیب میرساند، انجام شده است.
لیزر درمانی به عنوان یکی دیگر از راههای درمانی امروزه در درمان بیماری رتینوپاتی به کار گرفته میشود. لیزرهای مختلفی برای مقاصد متفاوت در چشم پزشکی استفاده میشوند. به عنوان مثال لیزری که در درمان عوارض چشمی بیماری قند استفاده میشود متفاوت از نوعی است که برای درمان نزدیکبینی کاربرد دارد. لیزر درمانی یکی از اصلیترین درمانهای عوارض چشمی بیماری قند میباشد. از لیزر درمانی هم در مرحله نخست بیماری یعنی در رتینوپاتی زمینهای در صورتی که تورم مرکز بینایی وجود داشته باشد استفاده میشود، و هم در مرحله دوم که رتینوپاتی پیشرونده است، به صورت فراگیر استفاده میشود. نکتهای که باید توجه داشت این است که لیزر درمانی در درمان عوارض چشمی بیماری قند باعث کنترل بیماری میگردد، اما معمولاً بینایی از دست رفته را نمیتواند برگرداند. حتی لیزر درمانی در بیماری قند تا حدودی موجب کاهش دید محیطی، کاهش قدرت تطابق، کاهش دید شب، و کاهش تمایز رنگها میشود.
۳-۲- مفهوم بهزیستی روانشناختی
بهزیستی روانشناختی جزء روانشناختی کیفیت زندگی است که به عنوان درک افراد از زندگی خودشان در حیطه رفتارهای هیجانی و عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریف شده که شامل دو جزء است. جزء اول قضاوت شناختی افراد در خصوص چگونگی پیشرفتشان را شامل میشود و جزء دوم سطح تجربه های خوشایند را در بر میگیرد (استاپلس[۹۳]، ۲۰۰۴؛ جرنن[۹۴]، ۲۰۰۵).
برخی از نظریات، بهزیستی روانشناختی را از نظر مؤلفهها یا فرآیندهای ویژه نظیر فرآیندهای عاطفی مفهومسازی میکنند (روثمن، کیرستن و ویسینگ[۹۵]، ۲۰۰۳). برخی دیگر از نظریات، بهزیستی روانشناختی را شامل فرآیندهای جسمانی، سلامت فیزیکی افراد میدانند و خاطر نشان میسازند که بین سلامت جسمانی بالا و کیفیت بالای زندگی رابطه وجود دارد و برخی دیگر از نظریهپردازان نیز بهزیستی روانشناختی را بیشتر به صورت فرایند شناختی که رضایت از زندگی نشانگر آن است توصیف میکنند (استفن، دلبرگ و جوبرت[۹۶]، ۱۹۹۹؛ اپستین[۹۷]، ۱۹۹۲؛ مارتین و روبین[۹۸]، ۱۹۹۲).
نظریات دیگری نیز در توصیف بهزیستی روانشناختی بر نقش فرآیندهای معنوی، نظیر هدفمندی در زندگی که منجر به عملکرد بهینه میگردد تأکید میکنند (روثمن و همکاران، ۲۰۰۳؛ آدامز، بزنر و استین هاردت[۹۹]، ۱۹۹۷؛ ریف و سینگر[۱۰۰]، ۱۹۹۸). برخی نیز بر فرآیندهای فردی و اجتماعی از قبیل برخورداری از توجه مثبت نسبت بـــه خود و تسلط بــــر خــود و پیــوندهـــای معنــیدار بــا دیگــران اشـــاره میکنند (روثمن و همکاران، ۲۰۰۳؛ پــرتــــوریس[۱۰۱]، ۱۹۹۸؛ آدامـــز و همکـــاران، ۱۹۹۷؛ ریف و سینگـــر، ۱۹۹۸؛ کستــــا و مک کــرا[۱۰۲]، ۱۹۹۲). بنابرین به نظر میرسد که بهزیستی روانشناختی میتواند با توجه به فرآیندهای عاطفی، جسمانی، شناختی، معنوی، فردی و اجتماعی مفهومسازی شود.
در نظریه ریف (۱۹۹۵) بهزیستی روانشناختی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقا است که در تحقق استعدادها و تواناییهای فرد متجلی میشود. وی بهزیستی روانشناختی را فرایند رشد همه جانبهای میداند که در طول عمر گسترده است. بنابرین بهزیستی روانشناختی از دیدگاه ریف، تلاش برای کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوه واقعی فرد تعریف شده است.
ریف به منظور تعریف معیارهای بهزیستی روانشناختی مطالعات مازلو درباره خودشکوفایی، مطالعات راجرز در مورد انسان با کنش کامل، پژوهشهای یونگ[۱۰۳] درباره تفرد، دیدگاه آلپورت[۱۰۴] درباره بالیدگی، الگوی اریکسون از رشد روانی- اجتماعی، دیدگاه بوهلر[۱۰۵] درباره تمایلات اساسی زندگی، دیدگاه نیوگارتن درباره تغییر شخصیت در بزرگسالی و ملاکهای مثبت سلامت روانی از دیدگاه جاهودا را مورد بررسی قرار داده است (ریف، ۱۹۹۵؛ ریف و سینگر، ۱۹۹۸). ریف و کیز[۱۰۶] (۱۹۹۵)، الگوی بهزیستی روانشناختی را شامل شش عامل خودپیروی، تسلط محیطی، رشد شخصی، رابطه مثبت با دیگران، هدف در زندگی و پذیرش خود میدانند. در ادامه مؤلفههای بهزیستی روانشناختی در نظریه ریف (۱۹۹۵) با شرح و تفصیل بیشتری ارائه میشود.
الف- خودپیروی: به این معنا است که فرد بتواند بر اساس معیارها و عقاید خویش عمل کند، حتی اگر برخلاف عقاید و رسوم پذیرفته شده در جامعه باشد. به عبارت دیگر انسان خودپیرو فردی است که از هر گونه قرارداد اجتماعی و سنتهای جامعه رها باشد و توانایی مقابله در برابر فشارهای اجتماعی و عمل بر اساس راه حل های فردی را داشته باشد.