اهمال کاری غیرتحصیلی: اهمالکاری غیرتحصیلی در رفتارهایی چون پرداخت قبوض، شستن ظروف، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیکی و… ظاهر میشود.
اهمال کاری منفعل: سهلانگارانی هستند که تمایل ندارند سهلانگار باشند، اما در عوض تکالیف را غالبا به علت ناتوانی در تصمیمگیری بهموقع، به تأخیر میاندازند(چو و چوی[۱۰]، ۲۰۰۵).
اهمال کاری فعال: در تصمیمگیری بهموقع توانایی دارند و به عمد اعمالشان را به عقب میاندازند و بر تکالیف دیگری تمرکز پیدا میکنند.
واکر[۱۱]۲۰۰۴ به نقل از پور کمالی،(۱۳۹۲) نیز بر مبنـای مصاحبه های بالینی خـود چهار سبک اهمالکاری زیر را مشخص نموده است:
کمالگرا: این افراد نیاز به قدرت بالا و تمرکز بر انجام تکالیف دارند. برای آن ها زمان اهمیت اساسی داشته و بر انجام هر کاری برای رسیدن به موفقیت در آینده تأکید میکنند. بهکارهای ایدهآل بیشتر اهمیت میدهند و قادر به تشخیص مقدار زمانی که برای انجام تکالیف ضرورت دارد، نیستند و در نتیجه زمان بیشتری را برای انجام تکالیف صرف میکنند(به نقل از بوفلی، ۲۰۰۷).
تعویقگرا: چنیـن افـرادی در زمان حال زندگی میکنند و از نظر آنـها آیـنده ادامـه زنـدگی حال میباشد و چنان زندگی میکنند که گویا فردایی وجود ندارد، به دلیل ناتوانی در رسیدن به برنامههایشان اغلب وقت لازم را درنظر نمیگیرند و معمولاً اینطور فکر میکنند: “این آزمون، آزمون کوچکی است و من وقت زیادی برای آماده شدن برای آن دارم، پس بعد از دیدن برنامه مورد علاقهام درسم را شروع میکنم”. برای رسیدن به موفقیت از دشواری اجتناب میکنند. خیلی زود احساس خستگی و ناکامی میکنند، دامنه توجه آن ها محدود است و بههمین دلیل قادر بهتمرکز در زمینه مطالعه در دوره های بلند مدت نیستند..
سیاستگرا: چنین افرادی به ارتباط بیشتر با دیگران و دستیابی به قدرت شخصی بلا تمایل دارند. آن ها بیشتر دوست دارند نزد دوستان و خانواده باشند و مسائل اجتماعی را بر برنامه های شخصی مقدم میدانند. به دلیل نگرانی از ناراحت شدن دیگران، بیشترین وقت خود را برای آن ها گذاشته و وقت کمتری را صرف برنامه های مربوط به خود میکنند. بهدلیل مشغولیت در برنامه های متنوع اجتماعی برای جلب رضــایت دیگران بیش ازحد مشغول بوده و همواره با کمبود وقت و زمان روبرو میشوند. آن ها معمولا چنین تفکری دارند: “اگر دیگران شکست بخورند، من مقصرهستم”. چنین افرادی به تأیید دیگران نیاز دارند و بههمین دلیل وقتی برای آن ها باقینمیماند.
تنبیهگرا: این افراد معتقدند که آن چه میخواهد بشود، خواهد شد. این افراد بهقدرت شخصی خود اعتماد ندارند و تصور میکنند که قدرت کنترل دیگران را ندارند. اغلب بدبین، نامطمئن و انتقادگر از خودمیباشند و از شکستهای قبلی خود آگاهی دارند.توجه و تمرکز بر عوامل منفی گذشته این احساس را در آن ها ایجاد کردهاست که هرگز قادر به تغییر نیستند. معمولاً چنین تفکری دارند که هر کس را میشناسم، بهتر از من است و موفقیت بیشتری از من داشته است، پس من بیکفایتم و هیچوقت شانس بهنفع من نمیباشد. چنین تفکری منجر به احساس شرم و عدم کفایت و در مدیریت مؤثر زمان میشود.
۲-۲) اهمالکاری تحصیلی:
همانطورکه ذکر شد، اهمالکاری تحصیلی یکی از انواع اهمالکاری است و به مانند تعاریف متعدد اهمالکاری، این نوع از اهمالکاری نیز، دارای تعاریف متعددی از نظر پژوهشگران در این حوزه میباشد؛از نظر بسیاری پژوهشگران در این حوزه (از جمله، لو، ۲۰۱۰؛ لی، ۲۰۰۵؛ اوزر و همکاران،۲۰۰۹) اهمالکاری تحصیلی نوعی از انواع اهمالکاری است که در مجموعه های تحصیلی و آموزشی نمایان میگردد و در میان دانشآموختگان رفتاری فراگیر است.
از نظر دنیز و همکاران،۲۰۰۹، به نقل از پورکمالی ،۱۳۹۲).اهمالکاری تحصیلی که می توان آن را انعکاسی از تعویق روزانه در مورد زندگی تحصیلی تعریف کرد، که به صورت تأخیر در انجام دادن تکالیف و مسئولیتهای مرتبط با مدرسه و یا انجام ندادن آن ها تا آخرین دقایق، تعریف میشود.نیز، اهمالکاری تحصیلی را به صورت گرایش به تأخیر انداختن فعالیتهای مهم در زمانی معین، در حیطه تحصیلی، تعریف میکند.
درهمین راستا، الیس و ناس،(۲۰۰۲)، بهنقل از آرمو و همکاران، (۲۰۱۱) اظهار داشتند که اهمالکاری تحصیلی تمایلی برای اجتناب از انجام یک فعالیت تحصیلی و یا دیر انجام دادن آن ها و استفاده از بهانههای مختلف برای توجیهکردن رفتارشان و سرزنش نشدن توسط دیگران میباشد.
سولومون و راث بلوم،(۱۹۸۴) و نیز سنکال و همکاران(۱۹۹۵)به نقل از پورکمالی،(۱۳۹۲) دریافتند که اهمالکاری، به خصوص در زمینه تحصیلی شایع و حکم فرما است. تعریف آن ها از اهمالکاری تحصیلی، میل شدید همیشه و یا تقریبا همیشگی برای به تعویق انداختن تکالیف تحصیلی میباشد، که همیشه و یا تقریبا همیشه این افراد اضطراب قابل توجهی را در قبال رفتار سهلانگارانه خود تجربه میکنند، که این رفتار تاخیری، بهشکل تأخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آماده شدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم و خواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود.
در همین راستا، استراند،(۲۰۰۹). اهمالکاری تحصیلی را به صورت گرایش بهتأخیر تعمدانه یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی تعریف میکند که این رفتار همراه با تجربه ناراحتی میباشد و نتیجه مهم آن عملکرد نامناسب فرد با توجه به استعدادها و تواناییهایش در زمان ناکافی باقیمانده است.
دیدگاه ها و نظریات عمده در مورد اهمالکاری:
دیدگاه های مرتبط با اهمالکاری در یک طیف خوشبینانه تا بدبینانه قرار دارند. از یکسو طرفداران دیدگاه های خوشبینانه، مدعیاند که ویژگیهایی مانند رفتار، شناخت و انگیزش عامل مهم بروز اهمالکاری است. و از سویی دیگر، طرفداران دیدگاه بدبینانه اهمالکاری، بر نوعی عادت یا اختلال شخصیتی تأکید دارند.فراری و همکاران، (۱۹۹۵).اینک به توضیح دیدگاه و نظریات عمده و مهم در مورد اهمالکاری میپردازیم:
اهمالکاری به عنوان یک مسئله رفتاری:
رفتارگرایان برای تبیین اهمالکاری تحصیلی، شرطیسازی عاملی و نظریه تقویت را پیشنهاد داده. و بر این نکته تأکید دارند که اهمالکاری حاصل ارتباط بین پیامدهای مثبت رفتار است (فراری و همکاران، ۱۹۹۵)؛ بنابرین، طرفداران این دیدگاه اهمالکاری را بر حسب برخورداری یا عدم برخورداری افراد از پاداش و مشوقها تبیین میکنند.آن ها به سخن دیگر، در این دیدگاه اهمالکاری به دلیل تنبلی افراد نیست، بلکه، اهمالکاری از آن جهت صورت میگیرد که افراد سهلانگار علاقمند بهانجام فعالیت دیگری هستند (برایودی[۱۲]،۱۹۸۰، بهنقل از دیویس، ۱۹۹۹).درهمین راستا، مـدعی هستند که سهلانگاران به فعـالیتها و تکالـیف دیگری مشغول میشوند؛ بنابرین، برای کاهش اهمالکاری بایستی انگیزه افراد برای انجام تکالیف را افزایش داد. در این دیدگاه هدف از درمان اهمالکاری، کاهش نسبت به درصد زمان و افزایش نسبت به درصد مطالعه یا فعالیت در افراد مبتلا به اهمالکاری میباشد و برای کاهش از روشهایی مانند الگوسازی، شرطیسازی و فنون برنامهریزی استفاده میشود(به نقل از استیل، ۲۰۰۷).
اهمالکاری به عنوان یک مسئله شناختی :