ایجاد رابطه دوستانه و پیدا کردن دوست و ارتباط مثبت مؤثر با دیگران نیز بخش مهمی از مهارت های اجتماعی طی دوران کودکی و نوجوانی میباشد. همه کودکان علاقمند هستند که همسالان، آن ها را دوست داشته و برایشان احترام قائل شوند، علاوه بر ایجاد رابطه دوستانه لازم است تمام کودکان درک و تفسیر نیازها و احساسات افراد دیگر را بیاموزند و رفتار احترام آمیز نسبت به آن ها بروز دهند این مسأله یکی از جنبه های دیگر مهارت های اجتماعی است که نیاز به آموزش دارد. همچنین چگونگی به کارگیری مهارت های اجتماعی، یکی دیگر از جنبه های مهارت اجتماعی میباشد. زمانی که کودک مهارت اجتماعی را میآموزد، باید بداند که چه هنگام از آن استفاده کرده و آن را به کار گیرد (گرشام و الیوت،۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵). به عنوان مثال باید بداند که چگونه مزاحمت دیگران را کنترل نماید یا به موقع از دیگران درخواست کمک کند. مهارت رفع اختلال اجتماعی، نه تنها نیازمند استفاده به موقع این مهارت ها است بلکه مهارت های تفکری منسجمی همچون تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزیابی و راهکارهای شناختی – ذهنی را نیز باید به کار برد، یعنی کودک میآموزد زمانی که در یک موقعیت اجتماعی قرار میگیرد از کدام مهارت اجتماعی باید استفاده کند و سپس کارایی این مهارت را در موقعیتهای مشابه به عنوان یک راه حل نزد خود حفظ می کند (گرشام و الیوت، ۱۹۹۰، به نقل از کاکویی، ۱۳۸۵).
۲-۱-۲-۱- ابعاد مهارت اجتماعی
برای درک بهتر مهارت های اجتماعی و ابعاد آن به تقسیم بندی ماتسون و همکاران (۱۹۹۰، به نقل از یوسفی و خیّر،۱۳۸۱) که شامل پنج دسته عمده مهارت های اجتماعی است و ارتباطات متقابل بین کودک و همسالان و کودک و بزرگسالان را بهبود میبخشد، پرداخته می شود. این مجموعه رفتارها شامل مهارت های اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب، تکانشی عمل کردن و سرکش بودن، اطمینان زیاد به خود داشتن و حسادت (گوشهگیری) میباشد.
مهارت های اجتماعی مناسب[۱۱۶]، در برگیرنده رفتارهایی اجتماعی نظیر داشتن ارتباط دیداری با دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران به طریقی مفید و مؤثر است.
جسارت نامناسب[۱۱۷]، مشتمل بر رفتارهایی مانند دروغ گفتن، کتک کاری، خرده گرفتن بر دیگران، ایجاد صداهای ناهنجار و ناراحت کننده و زیر قول زدن میباشد.
تکانشی عمل کردن و سرکش بودن[۱۱۸]، رفتارهایی از قبیل به آسانی عصبانی شدن، یکدندگی و لجبازی را در بر دارد.
اطمینان زیاد به خود داشتن[۱۱۹]، دربردارنده رفتارهایی در مورد به خود نازیدن و به دیگران پز دادن، تظاهر به دانستن همه چیز و خود را برتر از دیگران دیدن است.
حسادت (گوشهگیری)[۱۲۰]، که در بردارنده تنهایی و حسادت میباشد.
۲-۱-۳- مفهوم تعامل دانش آموز
یکی از مهمترین اصول روانشناسی تربیتی این است که آموزگاران نمی توانند صرفا به
دانش آموزان آگاهی بدهند، دانش آموزان باید آگاهی را در ذهن خودشان بسازند. آموزگاران می توانند نردبانی را در اختیار دانش آموزان قرار دهند که به درک عالیتر منتهی می شود، اما دانش آموزان خودشان باید از این نردبان بالا روند (اسلاوین، ۲۰۰۶). همچنین رویکردهای سازهنگر معتقدند که آگاهی فرایند است و یادگیرندهها باید به صورت فردی و فعالانه اطلاعات پیچیده را کشف کنند تا آن ها را متعلق به خودشان سازند (اسلاوین، ۲۰۰۶).
از لحاظ نظریه یادگیری نیز، تاثیر یادگیری فعال روشن است: همان قدر که ما عمل
میکنیم، دانش به دست میآوریم، که این دانش بر فعالیتهایمان تاثیر گذاشته و دانشمان را تغییر میدهد (جانسن، راهر و مرفی، ۱۹۹۱).
در اوایل دهه ۱۹۸۰ کمیسیون ملی آموزش و پرورش آمریکا طی گزارشی با عنوان ملت در خطر، اذعان داشت که در سیستم آموزشی یک غفلت جدی وجود دارد (کمیسون ملی آموزش عالی[۱۲۱]، ۱۹۸۳). بعد از گزارش این کمیسیون تلاش های گسترده ای برای شناسایی عواملی که در ترک تحصیل زیاد دانش آموزان و موفقیت پایین آنان در مدرسه مؤثر است صورت گرفت. نکته قابل توجه این بود که تعامل دانش آموز به عنوان یک عامل کلیدی برای موفقیت در ادامه تحصیل دانش آموزان شناسایی شد. تعامل دانش آموز توضیح میدهد، هنگامی که دانش آموزان با محیط مدرسه و با فعالیتهای کلاسی روبرو میشوند چطور رفتار کرده، احساس و فکر میکنند (فردریکس، بلومن فیلد و پاریس[۱۲۲]، ۲۰۰۴).
تعامل دانش آموز به این صورت نیز تعریف شده است: هنگامی که دانشآموزی فعالانه از طریق افکار، احساسات و اعمالش در مدرسه مشارکت می کند که این تلاشی برای افزایش موفقیت دانش آموزان است و از ترک تحصیل آنان جلوگیری می کند (آپلتن، کریستنسون و فرلانگ[۱۲۳]، ۲۰۰۸؛ کریستنسون و همکاران، ۲۰۰۸، فردریکس، بلومن فیلد و پاریس، ۲۰۰۴؛ فرلانگ، ویپل، جین، سای منتال، سولیز وپانتانا[۱۲۴]، ۲۰۰۳). محققان به گسترش مفهوم تعامل دانش آموز علاقه دارند چرا که فکر میکنند این سازه پیش بینی کننده مهم عدم ترک تحصیل دانش آموزان در دبیرستان و اکتساب موفقیتهای بیشتر توسط آنان است. افزایش احساسات مثبت درباره مدرسه در طی نوجوانی به پیشرفت تحصیلی بیشتری منجر می شود و از آن طرف کاهش تعهد نسبت به مدرسه و آموزش، به بزهکاری نوجوان منجر می شود (اسکینر و همکاران،۲۰۰۹). کو[۱۲۵] (۲۰۰۹) اذعان می کند که تعامل در دوران مدرسه و دانشگاه پایه و اساس مهارت های مورد نیاز افراد برای یک زندگی رضایتبخش و مولد بعد از دانشگاه است. دانشآموزانی که در کلاس به طور فعالی مشارکت نمیکنند و همچنین خود را متعلق و در ارتباط با مدرسه نمیدانند بیشتر احتمال دارد تا در بزهکاری و مشکلات رفتاری درگیر شوند (کروسون، ایرکسون و پارن بوش[۱۲۶]، ۲۰۰۲). عواقب و پیامدهای ناشی از تعامل، طولانی مدت است و فقط به دوران مدرسه محدود نمی شود (جوزف بونو، ۲۰۱۱)، بنابرین مدارس ملزم شدهاند که به تدوین برنامه هایی بپردازند که تعامل دانش آموز را که با مشارکت و تلاش های پیوسته در قلمروهای علمی، بین فردی، فوق برنامه مشخص شده افزایش دهند (جوزف بونو، ۲۰۱۱).