« دانلود مطالب پژوهشی با موضوع تحولات جمعیتی شهر کرج- ... | پروژه های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد بررسی تاثیر روش تدریس فعال فناورانه ... » |
مهارتهای مدیریتی کارآفرینی عبارتند از:
۱- برنامهریزی و تعیین اهداف: برنامهریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها و اقدامات وی بر اساس یک روش ، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث میشود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و مدیر برای دستیابی به این هدفها بهترین رویهها را اتخاذ نماید (استونر، فری من و گیلبرت، ۱۳۷۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲- تصمیم گیری: تصمیم گیری فراگرد گزینش شیوه عمل خاصی برای حل یک مسأله یا یک مشکل ویژه است. تصمیم گیری دو نوع است: تصمیم گیری معمول و با برنامه که مطابق با عادات، قواعد و یا رویههای مشخص اتخاذ میشود و تصمیمگیری غیرمعمول و بی برنامه که تصمیم گیری با مسائل و مشکلات غیرعادی سر و کار دارد. تصمیم گیری، برای یک مدیر یا کارآفرین فعالیتی حساس و پر اهمیت است. (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۹) .
۳- روابط انسانی: بر پایه پژوهشهای قابل ملاحظه در ده های ۳ و ۴ قرن حاضر، این نتیجهگیری حاصل شد که محیطهای کار در واقع زمینههای اجتماعی پیچیدهای هستند که درک و فهم رفتار در آنها از طریق توجه به نگرشهای کارکنان، روابط اجتماعی، ارتباطات غیررسمی و متغیرهای دیگر امکانپذیر است. ماری پارکتر فالت معتقد بود در هر کار جمعی، مسأله مهم ایجاد و حفظ روابط انسانی پویا و هماهنگ است (علاقه بند، ۱۳۷۸).
.۴- بازاریابی: در فرهنگ واژگان بنت (Bennett) بازاریابی، فرایند برنامهریزی، طراحی، قیمت گذاری، ترفیع و توزیع ایدهها و کالاها و خدمات به منظور خلق مبادله است که اهداف فردی و سازمانی را برآورده میسازد. مهارت بازاریابی یکی دیگر از مهارتهای مورد نیاز برای کارآفرینان است (اسلام، ۱۳۸۲).
۵- راه اندازی کسب و کار : عوامل متعددی مانند دولت، منابع مالی که فرد در اختیار دارد، الگوهای نقش و …. در راه اندازی کسب و کار جدید تأثیر دارند. همچنین کارآفرین همچنین برای راه اندازی کسب و کار باید زمینه لازم را داشته باشد. تحصیلات رسمی و تجربه قبلی نیز در فعالیتهای اقتصادی باعث میشود مهارتهای لازم برای راه اندازی کسب و کار برای کارآفرین مهیا گردد. اگر چه نظامهای آموزشی از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردارند، ولی افراد در راه اندازی کسب و کار در زمینههایی که قبلاً کار کرده و تجربه دارند موفقیت بیشتری کسب میکنند. به طور کلی نباید فراموش کرد که خصلتهای کارآفرینان ذاتی نیست، بلکه آنها تربیت میشوند و این مهارت را میتوان در آنها بوجود آورد (هیسریچ و پیترز، ۱۳۸۳).
۶- مهارتهای مالی و حسابداری: حسابداری عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصل از بررسی این اعداد (نبوی، ۱۳۸۳). حسابداری را زبان تجارت نامیدهاند. کارآفرینان هر چقدر که این زبان را بهتر یاد بگیرند، بهتر میتوانند بر زندگی و کسب و کار خود تسلط داشته باشند (احمد پورداریانی و عزیزی، ۱۳۸۳).
۷- مدیریت: فرایند مدیریت مربوط به وظیفهای است مبنی بر کسب اطمینان از این که فعالیتهایی به نحوی در حال اجر بوده و به دستیابی به هدفی معین منجر میگردند (پیرنیا، ۱۳۸۲).
۸- کنترل: کنترل عبارت است از توجه به نتایج کار (بازخورد) و پیگیری آن برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامهها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که انحرافی در انتظارات، صورت گرفته است (علاقه بند، ۱۳۷۹).کنترل به کارآفرینان کمک میکند که بر اثربخشی، برنامهریزی، سازمان دهی و هدایت کردن فعالیتها نظارت نمایند (استونر، فری من و گیلبرت، ۱۳۷۹).
۹- مذاکره: مذاکره یک فرایند ارتباطی بسیار پیچیده و مهارتی مهم برای موفقیت کارآفرینان است. در تجارت، مثل بخشی از زندگی، مذاکره بر اساس این واقعیت شروع میشود که مردم یا اشخاص به یکدیگر نیاز دارند: خریداران به فروشندگان، مدیران به کارکنان و کارآفرینان به سرمایه گذاران نیاز دارند.
یک رابطه کاری در چهارچوب یکسری موافقتها تعریف میشود و هر توافقی حاصل یک فرایند مذاکره است. (هگی، ۱۳۸۲).
۱۰- مدیریت توسعه: در گذشته مدیران در دنیایی نسبتاً تغییرناپذیر و قابل پیش بینی برای دستیابی به موفقیت تلاش میکردند اما امروزه با تحولات شتابندهای مواجهند. آنان با نوآوریهای مستمر در رایانه و فن آوری اطلاعات روبرو هستند و دنیای پرآشوب، بازارهای متغیر و شیوههای زندگی غیرثابت مصرف کنندگان در برابرشان قرار دارد. برای مقابله با چنین نیروهای متغیری، مدیران امروزی باید توانایی دگرگون کردن و نوکردن را داشته باشند. مدیریت توسعه روشهایی را فراهم میآورد که به طور منظم سبب تغییر سازمان و بهبود آن میشود. هدف از توسعه و بهبود سازمان اثربخش ترکردن آن و افزایش فرصتها برای افراد است تا بتوانند نیروهای بالقوه خود را به فعل درآورند. (هاروی و براون، ۱۳۷۷)
مهارتهای فنی کارآفرینی عبارتند از:
۱- مهارتهای نوشتاری: مهارت نوشتاری، فعالیت یا هنر تنظیم کلمات و حروف بر روی کاغذ، چوب و یا هر چیز دیگر با هدف ثبت افکار و به منظور برقراری ارتباط با دیگران است. این نوع ارتباط با علائم مشهود و نمایان نوشته و یا چاپ شده صورت میگیرد (Briainy dictionary, 2005).
۲- ارتباطات شفاهی یا ارتباطات کلامی: ارتباط عبارت است از فرایند انتقال و تبادل اندیشهها، احساسات و عقاید دو نفر یا بیشتر با بهره گرفتن از علائم و نمادهای مناسب به منظور تأثیر، کنترل و هدایت دیگران. وقتی در جریان ارتباط، پیامها به صورت رمزهای کلامی و یا شفاهی انتقال یابند، آن ارتباط را ارتباط شفاهی گویند، مانند بحث و گفتگوی فرد با فرد یا فرد با گروهی دیگر (شعبانی، ۱۳۷۷).
۳- نظارت یا ارزیابی محیط: سیستم نظارت و ارزیابی محیط را کاوتس۱به این صورت تعریف میکند:
- آشنایی با روند جریانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فنی و حوادث مهم داخل سازمان یا شرکت.
- مشخص کردن خطرات بالقوه و فرصتها و تغییراتی که آن خطرات به طور ضمنی بیان میکنند.
موارد بالا، باعث درک وضعیت آینده توسط مدیران و کارکنان شده، به سازمان در تعیین استراتژیهایش یاری میرساند. (موریسون، ۲۰۰۰).
۴- مدیریت کسب و کار: فرایند مدیریت مربوط به وظیفهای است مبنی بر کسب اطمینان از این که فعالیتهایی به نحوی در حال اجر بوده و به دستیابی به هدفی معین منجر میگردند (پیرنیا، ۱۳۸۲).
۵- تکنولوژی: تکنولوژی مجموعهای از سخت افزار و نرم افزار است که باید به شکل مناسبی ترکیب شود تا تولید کالا و خدمات امکان پذیر گردد. اجزای تکنولوژی عبارت است از:
- تجهیزات، ماشین آلات و ابزار
- مهارت و تجربه انسانی
- دادهها و دانش، فنون، روشها و فرآیندها
- سازمان و مدیریت
در عمل، ترکیبات متفاوتی از اجزای مذکور تکنولوژی، یک کسب و کار را شکل میدهد.
یکی از تصمیمات مهم کارآفرینان در ایجاد کسب و کار، انتخاب مناسب است. در این تصمیم، کارآفرین باید ترکیب مناسبی از اجزای فوق را به کار گیرد تا در راه اندازی و توسعه کسب و کار جدید، موفق باشد.(یدالهی فارسی، ۱۳۸۳).
۶- مهارت میان فردی: مهارت میان فردی به توانایی شخص در داشتن رفتاری اثربخش و کارآمد با افراد دخیل در تولید برای رسیدن به اهداف سازمان گفته میشود (نوگرن، ۱۹۷۷).
۷- مهارت شنیداری: یک کارآفرین به عنوان صاحب یک کسب و کار باید گوش دادن به حرفهای دیگران را یاد بگیرد چرا که اطلاعات حاصل از آن بسیار مهم است. او باید این کار را به شکل مؤثر انجام دهد زیرا گوش دادن مؤثر کاری فعال است تا منفعل. در گوش دادن منفعل شخص مثل یک ضبطصوت عمل کرده و تنها به جذب اطلاعات داده شده میپردازد. اما در گوش دادن فعال فرد باید کوشش کند تا به جای شنیدن آنچه که خود دوست دارد از کلام گوینده بهرهمند شود و منظور اصلی او را از گفتههایش بفهمد. او باید همه کارهای لازم را به منظور دریافت معنا و مفهوم مورد نظر گوینده انجام دهد (رابین، ۱۳۸۲).
۸- توانایی سازماندهی: توانایی سازماندهی مستلزم آن است که منابع (افراد، سرمایه و تجهیزات) به مؤثرترین شیوه برای حصول هدفها فراهم شود. بنابراین سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۹).
۹- ایجاد شبکههای مدیریت (مدیریت مشارکتی): مدیریت مشارکتی فلسفهای است که ایجاب میکند تصمیم گیری سازمانی چنان صورت گیرد که اطلاعات و درون دادهها و مسئولیت به پایینترین رده مربوط به آن واگذار گردد. به طور خلاصه مدیریت مشارکتی به معنای درگیرکردن کارکنان در فرایند تصمیم گیری است. (کرمی و گودرزی، ۱۳۸۲).
۱۰- بازیگر و ایفاکننده نقش در تیم: مهارتهای تیم سازی برای کارآفرینان امری ضروری است. کارآفرینان به توسعه و تقویت نگرش مثبت همچنین اتخاذ روشهایی سازمان یافته در رهبری نیاز دارند تا بتوانند تیم منسجمی ایجاد نمایند که همه کارکنان نسبت به اهداف مشترک، برانگیخته شوند و خود نیز باید به عنوان عضوی از تیم و همراه با دیگر کارکنان در تیم فعالیت کنند. کارآفرینانی که این مهارت را به کار میبرند از موفقیت بیشتری برخوردار میگردند و در نتیجه محیط کاری آنها کاراتر خواهد شد (مادوکس، ۱۳۸۲).
طاهری و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی رابطه ابعاد کارآفرینی سازمان با نوآوری در سازمان پرداختند آنان دریافتند که بین کارآفرینی سازمانی و نوآوری رابطه معناداری وجود دارد .
قهرمانی و همکاران (۱۳۸۹) پژوهشی با هدف بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی انجام دادند آنان دریافتند که بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد یعنی با بهبود فرهنگ سازمانی، کارآفرینی سازمانی افزایش خواهد یافت.
سالارزهی و هاشمی (۱۳۸۷) در پژوهشی به بررسی رابطه خلاقیت و کارآفرینی پرداختند نتایج نشان داد که بین خلاقیت و کارآفرینی یک تعامل دوسویه وجود دارد.
طبرسا و همکاران (۱۳۸۹) با هدف بررسی نقش فرهنگ سازمانی کارآفرینانه بر نوآوری دریافتند که فرهنگ سازمانی کارآفرینانه بر نوآوری تأثیر مثبت دارد .
عبدالملکی (۱۳۸۷) به بررسی رابطه مهارت های کارآفرینی با کارآفرینی سازمانی (مدیران میانی شرکت ایران خودرو) پرداخت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطه معناداری بین مهارت ها و قابلیت های کارآفرینی با میزان کارآفرینی سازمانی وجود دارد.
چل و هاورنت (۱۹۸۸) در پژوهش خود دریافتند که کارآفرینان افرادی هستند که قابلیت مشاهده و ارزیابی فرصت های تجاری، گردآوری منابع مورد نیاز و دست یابی به مزایای حاصل از آن ها را داشته و می توانند اقدامات صحیحی را برای رسیدن به موفقیت انجام دهند.
ژائو (۲۰۰۵) در پژوهشی با هدف بررسی هم افزایی میان کارآفرینی و نوآوری در میان سازمان های مختلف دریافتند که ارتباط مثبت بین کارآفرینی و نوآوری عاملی است که سازمان به موفقیت و پایداری پویا می رسد و پیشنهاد می شود که نوآوری و کارآفرینی به طور مداوم در سازمان ها در نظر گرفته شوند.
بریزک (۲۰۰۳) در پژوهشی به بررسی رابطه بین کارآفرینی سازمانی و عملکرد مدیریت پرداختند. نمونه ی پژوهش ۱۲۰ نفر از مدیران واحدها، مدیران میانی و تیم های مدیریت فوقانی رستوران ها بودند. نتایج نشان داد که بین کارآفرینی سازمانی و عملکرد مدیریت رابطه معناداری وجود دارد.
فصل سوم
هدف تمام علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روش های علمی، تغییرات قابل ملاحظهای پیدا کردهاند. این روندها و حرکتها سبب شده است که برای بررسی رشتههای مختلف بشری، از روش علمی استفاده شود. از جمله ویژگیهای مطالعه علمی که هدفش حقیقتیابی است استفاده از یک روش تحقیق مناسب میباشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت وموضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است. اهمیت این بخش در آن است که محققان از طریق آن میتوانند، یک نوع تحقیق خاص را دوباره انجام داده و نتایج را با یکدیگر مقایسه نمایند. بنابراین، لازم است که محققان توجه خاصی را به این بخش مبذول داشته و بطور شفاف و مبسوط چگونگی انجام کار را مورد بحث قرار دهند. (خاکی،۱۳۷۹) .در این فصل ابتدا طرح پژوهش و سپس جامعه آماری و نمونه پژوهش معرفی میشود. پس از آن ابزار گردآوری دادهها و روشهای تعیین قابلیت اعتماد و اعتبار مقیاسها مطرح شده است. علاوه بر این روشهای آماری مورد استفاده جهت تحلیل دادهها مورد بررسی قرار میگیرد.
فرم در حال بارگذاری ...