و) ذکر استثناء پس از چند جمله متوالی در قراردادها

ممکن است در یک قرارداد چند جمله متوالی ذکر شود و در آخر یک جمله استثناء بیان شود و به عبارت دیگر یک مخصص به دنبال جملات متوالی بیاید. در این حالت این سؤال مطرح است که این استثناء بر کدام یک از جملات قبلی وارد می‌شود؟ پاسخ این است که اگر موضوع جملات متعدد یکی بوده و در هر کدام از جملات جداگانه ذکر نشده بلکه تنها در ابتدای جمله آمده، در این حالت استثناء به همه جملات برمی‌گردد و اگر موضوع در هریک از جملات متوالی جداگانه ذکر شده باشد استثناء به جمله آخر وارد می‌شود و در الباقی جملات می‌توان به قاعده اصاله العموم تمسک و اصل را بر عدم تخصیص آن ها قرارداد. نظر مشهور علمای اصولی نیز در مقام استنباط حکم شرعی در مواردی که یک مخصص به دنبال چند جمله وارد می‌شود نیز چنین است. (صدر،۱۴۱۷،۳۹۴) استاد شیخ محمدرضا مظفر دانشمند اصولی معاصر در کتاب اصول فقه خود چهار نظریه مختلف را که بین اصولیین در این باب وجود دارد بدین شرح بیان نمود است:

۱٫ از ظاهر کلام چنین استباط می‌شود که استثناء به خصوص جملهاخیر برمی‌گردد اگرچه تعلق به غیر آن نیز ممکن است، ولی این امر محتاج به قرینه است.

۲٫ ظهور کلام در بازگشت استثناء به همه جملات می‌باشد و تخصیص دادن استثناء به‌ خصوص جمله آخر محتاج قرینه است.

۳٫ استثناء به هیچ یک از جملات وارد نمی‌شود گرچه تعلقش به جمله اخیر به‌هر حال قدر متیقن می‌باشد ولی کلام نسبت به الباقی جملات مجمل است. ‌به این معنی احتمال دارد که عام در جملات دیگر به عموم خود باقی باشد کما اینکه امکان تخصیص خورد را دارند زیرا در کلام چیزی که برای قرینیت تخصیص عام صلاحیت داشته باشد وجود دارد. ازاین‌رو جهت به‌غیراز جمله آخر در الباقی جملات هیچ ظهوری در عموم منعقد نشده و نمی‌توان اصاله العموم را جاری کرد.

۴٫ بین موارد باید تفکیک قائل شد بدین‌صورت که اگر موضوع جملات متوالی یکی بوده و در هرکدام به طور جداگانه ذکر نشده و تنها در ابتدای کلام آمده در این حالت استثناء به تمام جملات وارد می‌شود مثل‌اینکه امر شود: ” احسن الناس و احترامهم واقض حوائجهم الا الفاسقین.” اما اگر موضوع در هرکدام از جملات به طور جداگانه ذکر شود اگرچه موضوع تمام جملات هم یکی باشد در این حالت استثناء به تمام جملات برنمی‌گردد، بلکه صرفاً به جمله آخر بر می‌شود زیرا موضوع در جمله آخر به طور جداگانه ذکر شده و لاجرم استثناء محل خود را درهمان جمله اخذ نموده و تخصیص دادن جملات دیگر محتاج دلیل دیگری می‌باشد که بنا به فرض، دلیل دیگری هم وجود ندارد. لذا در آن ها نمی‌توان به اصاله العموم تمسک نموده و خود مرحوم استاد شیخ محمدرضا مظفر نظر اخیر را به سایر اقوال و نظریه ها ترجیح داده است. حکم نظر اخیر در ارتباط با تقسیر قراردادها در مواردی که یک استثناء متعاقب جملات و عبرات متوالی در قرارداد ذکر می‌شود راهگشای روشنی برای قضات در رفع ابهام از قرارداد و پیدا کردن مرجع استثناء و به عبارت دیگر مستثنی منه بوده و کاربرد فراوانی می‌تواند داشته باشد. (صاحبی،۱۳۷۶،۲۰۰)

گفتار سوم: جایگاه اصل اطلاق و کاربرد آن در تفسیر قرارداد

الف) تعریف

هرگاه لفظ یا عبارتی که در قرارداد به کار رفته مطلق باشد و تردید حاصل شود که آیا این لفظ یا عبارت مقید گردیده یا خیر، در اینجا با توسل به اصاله الاطلاق بنا را بر مطلق بودن و عدم وجود قید در آن گذاشته و به اطلاق کلام عمل می‌کنیم.

مطلق بنا به تعریف مشهور، عبارت از کلامی است که دلالت کند بر معنایی که در جنس خود شیوع دارد و در مقابل آن مقید قرارد دارد، یعنی مقید آن است که دایره شمول مطلق را محدود کند.

اطلاق و تقیید از اوصاف اضافی محسوب می‌شوند بدین معنا که ممکن است کلمه‌ای نسبت به وصفی یا حالتی مطلق باشد و نسبت به وصف یا حالتی دیگر مقید باشد. ‌به این جهت گفته می‌شود که اطلاق و تقیید نسبی هستند. بدیهی است لفظ را در صورتی می‌توان مطلق نامید که قابلیت تقیید داشته باشد یعنی بتوان به حالات و عوارض و اوصافی مقید شود و اگر نتوان به وصف یا حالتی مقید شود نمی‌توان گفت که این لفظ مقید است. مثل‌اینکه در عقد بیع می‌توان گفت مورد معامله از حیث وقف بودن یا وقف نبوده مطلق است چون علی‌الاصول مبیع قابلیت وقف بودن ندارد و بیع وقف صحیح نیست. این است که می‌گویند اطلاق و تقیید همواره متلازمند یعنی لازم و ملزوم هم هستند و تا کلمه‌ای قابلیت تقیید نداشته باشد نمی‌توان گفت مطلق است.

ب) الفاظ مطلق

مطلق معمولاً به صورت اسم جنس ممکن است به کار رود، ولی نظر مشهور اصولیین خصوصاًً علمای متأجر این است که لفظ فی‌نفسه دلالت بر اطلاق ندارد و به صرف اینکه لفظی به طور مطلق استعمال شود نمی‌توان آن را حمل بر شیوع و شمول نسبت به تمامی افراد خود نمود، بلکه تنها از طریق مقدمات حکمت می‌توانیم حکم به مطلق بودن کلام کنیم. به عبارت دیگر اطلاق به وضع نبوده و از صرف لفظ یا کلامی که به صورت مطلق به کار رفته باشد نمی‌توان اطلاق را احراز نمود بلکه با توسل به قرائنی که مقدمات حکمت نام دارد، باید دریافت که غرض گوینده از کلام خود مطلق بوده یا مقید. و مؤید این معنا اینکه اطلاق در اسماء علم و در جملات نیز وجود دارد و اختصاص به الفاظ و کلمات مفرد ندارد و بدیهی است که استفاده اخلاق در اعلام شخصیه و جملات از طریق مقدمات حکمت است نه از طریق وضع. در بیان دیگر شخص مخاطب از لفظ مطلق با استناد به استنتاجات عقلی و مقدمات حکمت استفاده اطلاق می‌کند.

ج) تشخیص مطلق از طریق مقدمات حکمت

مقدمات حکمت شرایط و قرائنی را گویند که در صورت تحقق آن شرایط می‌توان گفت که مطلق دلالت بر اطلاق دارد و بین تعداد این شرایط از نظر اصولیین اختلاف‌نظر است ولی در لزوم سه شرط ذیل اتفاق‌نظر وجود دارد:

۱٫ امکان اطلاق و تقیید

یعنی اینکه کلمه یا کلام قابلیت تقیید داشته باشد و چنانچه امکان تقیید در کلمه یا کلام نباشد نمی‌توان گفت که مطلق است. قبلاً نیز گفتیم که اطلاق و تقیید متلازم یکدیگرند.

۲٫ عدم وجود قرینه‌ای بر تقیید کلام اعم از اینکه قرینه متصله باشد یا منفصله، زیرا در صورت وجود قرینه متصله ظهوری برای کلام از حیث مطلق بودن به وجود نمی‌آید و اگر قرینه منفصله باشد گرچه ظهور در اطلاق به وجود می‌آید ولی به جهت وجود قرینه مخالف این ظهور از اعتبار می‌افتد و ظهور برای مقید به وجود می‌آید.

۳٫ در مقام بیان بودن متکلم


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

در این خصوص، پیشنهاد گردید که با دسته‌بندی منطقی این مواد و وصف عمل مجرمانه، مجازات این مواد، تابع موادّ ۴ و ۵ قانون مذکور (مجازات‌های تعیینی برای تریاک، شیره، حشیش و…) گردد که دارای تناسب بیشتری با جر م ارتکابی و نوع عمل ارتکابی است.

ثانیاًً: در خصوص معتاد، تغییر نگرشی بنیادی صورت‌گرفته و برخلاف قوانین سابق در اصلاحات جدید گرایش بیشتر به بیمار تلقّی کردن معتاد است و صرف اعتیاد، به تنهایی، جرم نیست. شخص معتاد در صورت انجام اقداماتی که قانون‌گذار در موادّ ۱۵ و ۱۶ اصلاحی پیش‌بینی نموده، مجازات نخواهد شد ولی اگر به تکالیف مربوطه عمل ننماید، به موجب تبصره ۳ ‌ماده‌ی‌ ۱۶ همین قانون، دیگر با وی همانند مجرم برخورد می‌شود و ممکن است محکوم به حبس گردد. که این تغییر نگرش مبتنی بر پژوهش‌های علمی صورت‌گرفته توسط صاحب‌نظران مربوطه بوده و قابل دفاع می‌باشد هر چند نحوه تنظیم موادّ دارای اشکالات و تعارضات فراوانی می‌باشد، که نیاز به اصلاح جدّی دارد.

و نهایتاًً اینکه، در اصلاحات اخیر از عمومیّت مجازات مصادره‌ی اموال، به حق، کاسته شده است و صرفاً منحصر به مصادره اموال ناشی از همان جرم گردیده است که قطعاً از منطق حقوقی قوی‌تری برخوردار می‌باشد و همانند مورد دوم قابل دفاع است و تطبیق بیشتری با ضوابط شرعی، قانونی و اخلاقی دارد.

۳-۱۱-پیشنهادهای کاربردی

علاوه بر رفع کاستی های ذکر شده، به نظر می‌رسد به کارگیری موارد زیر نیز (که در قالب چند پیشنهاد مطرح می‌گردد) در کاهش جرایم اعتیاد نقش به سزایی داشته باشد:

۱٫ جرم زدایی، قضا زدایی و مجازات زدایی از جمله راه هایی است که می‌تواند در کاهش اعتیاد و معتاد پروری تأثیر به سزایی داشته باشد؛ چون در جهت عکس یعنی برخورد با کسی که فقط یک بار و بر اثر وسوسه های نفس به مواد مخدر روی آورده و روانه دادگاه و زندان ساختن وی، موجب از بین رفتن حیثیت اجتماعی فرد و راندن وی به جرگه معتادان می‌گردد از این رو تصریح به مجازات غیر معتادان در ماده ۱۹ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر جای تأمل بسیار دارد. به بیان دیگر، طرد نشدن معتاد از جامعه سهم به سزایی در ترک اعتیاد وی دارد، حال آن که اعمال مجازات در چنین مواردی، خلاف این ایده است.

۲٫ لازم است با آموزش قوانین در مراکز آموزشی و سهل گیری در ترک اعتیاد، در جهت جلب اعتماد معتادان گام های اساسی برداشته شود و و هر معتادی بداند بدون هیچ دغدغه ای چنان چه به یکی از مراکز دولتی یا خصوصی برای ترک اعتیاد مراجعه کند، بدون تحمل هیچ مجازات و عقوبتی نهایت همکاری با وی خواهد شد و از آن جا که مردم به دلیل بی اطلاعی گاه برای ترک اعتیاد به دادگاه مراجعه می‌کنند، در این جا هم ارفاق های لازم برای معتادان خود معرف در نظر گرفته شود. این در حالی است که با تصریح به جرم بودن اعتیاد در ماده ۱۵ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر، معتادان از مراجعه و معرفی خود دائم در هراسند.

۳٫ برای کسانی که در کشف مواد مخدر به مأمورین کمک می‌کنند و همچنین خود مأموران، حق الکشف مناسبی در نظر گرفته شود تا در مقابل رشوه های جزئی نخواهند حمل مواد را نادیده بگیرند. این ارفاق لازم است به حدی باشد که اگر یکی از قاچاقچیان مواد مخدر هم قدمی اساسی در معرفی باند قاچاق برداشت، علاوه بر دریافت پاداش مناسب از تعقیب جزایی هم معاف گردد.

۴٫ ‌در مورد معرفی معتاد برای ترک اعتیاد، این حرکت وی اگر حتی در مراجعه به پزشک خصوصی خود یا خانواده خویش بود هم از معافیت مجازاتی برخوردار باشد و از این نظر تصریح قانون گذار به معرفی به مراکز خاص در ماده۱۵، نمی تواند این اطمینان خاطر را برای معالجه معتادان فراهم آورد، چون دائم از این که مبادا تحت تعقیب کیفری قرار گرفته و در جامعه به عنوان معتاد معرفی شوند و منزلت خویش را از دست دهند، در هراسند و از معرفی خود طفره می‌روند. همچنین اگر معتادی به علت بی اطلاعی به بیمارستان دیگری مراجعه کرد، طبق ماده فوق باید ملتزم شد که اصلاً معرفی صورت نگرفته است، در حالی که پزشک یا دادگاهی را که به او مراجعه شده است می توان ملزم کرد که بیمار را به بیمارستان خاص بفرستند.

۵٫ با توجه ‌به این که طبق ماده ۲۶ قانون مجازات اسلامی وقتی جزای نقدی با دیگر تعزیرات همراه باشد، جزای نقدی قابل تعلیق نیست، مصوبه اخیر با این اشکال رو به روست که معتاد بی پول یا قاچاقچی پولدار را با جریمه مالی ای رو به رو می‌سازند که قاضی هم حق صرف نظر از آن را ندارد و یا تحمیل هزینه ناروا می شود یا کار به جایی می‌رسد که همیشه قاچاقچیان بخشی از درآمد را به عنوان جریمه در نظر گرفته و به سادگی پرداخت کنند و در هر صورت، اثر تربیتی نداشته باشد.

۶٫ اغوا یا استفاده از کودکان در قانون مبارزه با مواد مخدر به صراحت مطرح نشده و همچنین در وارد ساختن مواد مخدر به زندان، مقرراتی داریم ولی در مراکز نظامی و آموزشی که اهمیت بیشتری دارند، جای این مقررات خالی است. تسری ارفاقهای که برای بیماران خود معرف در نظر گرفته شده به خویشان معتاد نیز می‌تواند در معالجه وی و ترک اعتیاد سهم به سزایی داشته باشد، خصوصاًً آن که بسیاری از معتادان به دلیل هراس از درگیر شدن با دادگاه، از معرفی خود یا اقدامی دیگر در این موارد طفره می‌روند.

منابع و مآخذ:

الف) عربی

۱-قرآن کریم

۲- بار، محمد علی، (۱۹۹۸). المخدرات الخطر الداهم، دارالقلم، دمشق.

۳- حصنکی،(۱۴۱۵).در المختار، دارالفکر، بیروت.

۴-شیخ مفید،(۱۱۴۰). المقنعه. جامعه مدرسین. قم.

۵-گلپایگانی، محمدرضا،(بی تا). مجمع الوسائل، دارالقرآن، قم.

۶-نوری، میرزا حسین،(۱۴۰۸). مستدرک الوسائل، مؤسسه‌ آل البیت، قم.

ب) فارسی

۱-اردبیلی، محمدعلی، (۱۳۸۴). حقوق جزای عمومی، نشر میزان، تهران، چاپ هشتم.

۲-اسعدی، سید حسن، (۱۳۷۲). پژوهشنامه ای درباره بحران جهانی مواد مخدر، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی. تهران.

۳-افراسیابی، محمداسماعیل،(۱۳۷۶). حقوق جزای عمومی، انتشارات فردوسی، تهران، چاپ دوم.

۴-امام خمینی، روح الله،(۱۳۷۸). استفتائات. تهران. بی نا.

۵-اردوبادی ، صبور . (۱۳۵۳) . جوانان و مواد توهم زا . تبریز : انتشارات دانشگاه تبریز.

۶-اورنگ، جمیله، (۱۳۶۷). پژوهشی درباره اعتیاد، نشر فرهنگ و هنر ارشاد اسلامی، تهران.

۷-آذرنوش، آذرتاش،(۱۳۹۱). فرهنگ معاصر عربی- فارسی، نشرنی، تهران، چاپ چهاردهم.

۸-آقابخشی، حبیب . (۱۳۷۹) . اعتیاد و آسیب شناسی خانواده. تهران: انتشارات دانش آفرین.

۹-باختر، سید احمد، (۱۳۸۶٫)قانون مبارزه با موادمخدر در نظم کنون ،انتشارات خرسندی،چاپ اول.

۱۰-برفی، محمد، (۱۳۸۳). از میکده تا ماتمکده، تهران، انتشارات احسان.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

    1. محمد باهری، پیشین، ص۳۲۷ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص۲۹۵ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، تعدد و تکرار جرم در حقوق جزا، انتشارات دانشور،۱۳۸۱،صص ۵۸ و ۵۹ ↑

    1. ضیاء الدین پیمانی، پیشین، ص۴۴ ↑

    1. همان،ص۴۶ ↑

    1. محمد باهری،پیشین،ص۳۲۱ ↑

    1. ضیاءالدین پیمانی،پیشین،صص۴۹ و ۵۰ ↑

    1. همان ص۵۹ ↑

    1. همان صص۵۹ و۶۰ ↑

    1. احمد متین، مجموعه رویه قضایی، قسمت کیفری،۱۳۳۰، ص۹۴، ردیف ۳۳۴ ↑

    1. عباس زراعت، شرح قانون مجازات اسلامی،انتشارات ققنوس، سال ۱۳۸۰،ص۳۶۱ ↑

    1. غلام حسین الهام، مبانی فقهی و حقوقی تعدد جرم، انتشارات بشری،۱۳۷۲،صص۶۸ و۶۹ ↑

    1. عباس زراعت، پیشین، ص۳۷۴ ↑

    1. ضیاءالدین پیمانی، پیشین، صص ۸۸ و ۸۹ ↑

    1. عباس زراعت،پیشین، ص۳۷۳ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی،پیشین،جلد دوم ،ص۲۷۳ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین، جلد دوم، ص۲۶۶ ↑

    1. حسین سمیعی، پیشین، ص ۱۵ ↑

    1. محمد باهری، پیشین، ص۴۴۳ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص۴۹ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص۵۰ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص ۴۲۷ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص۲۰۰ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی، پیشین،جلد۲، ص۸ ↑

    1. جاوید صلاحی، کیفر شناسی ، نشر دانشگاه ملی ایران،۱۳۵۷، ص۷۰ ↑

    1. حسین سمیعی، پیشین، ص۱۵۳ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی، پیشین، جلد۲، ص ۲۴۸ ↑

    1. محمد صالح ولیدی، پیشین، ص ۱۴۲ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین،ص ۲۵۷ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص۳۹۹ ↑

    1. مرتضی محسنی،کلیات حقوق جزا،انتشارات دانشگاه ملی ایران، سال ۱۳۵۴، ص۳۶۸ ↑

    1. ضیاءالدین پیمانی، پیشین، ص۶ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص۴۲ ↑

    1. محسن رهامی، اقدامات تأمینی و تربیتی، نشر میزان، سال ۱۳۸۱ ص ۶۱ ↑

    1. محمد علی اردبیلی،پیشین، جلد۲ ص ۹۹ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین، جلد ۲ ص ۲۸۴ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین، ص ۲۶۴ ↑

    1. حسن پوربافرانی، تعدد و تکرار جرم در حقوق کیفری ایران، ‌فصل‌نامه ی مدرس علوم انسانی، ویژه نامه ی حقوق، سال ۱۳۸۴، ص ۲۷ ↑

    1. اداره کل تدوین و تنقیح قوانین و مقررات، مجموعه مقررات قانون مجازات اسلامی، چاپ سوم، نشر معاونت پژوهش تدوین و تنقیح قوانین و مقررات ریاست جمهوری ،۱۳۸۲، ص ۱۱۷ ↑

    1. حسن پور بافرانی،پیشین، ص ۲۸ ↑

    1. همان، ص۲۹ ↑

    1. ایرج گلدوزیان، بایسته های حقوق جزای عمومی،انتشارات میزان،‌سال ۱۳۸۶، ص ۳۹۳ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص۴۱۵ ↑

    1. محمد اردبیلی، حقوق جزای عمومی، جلد ۲ ، نشر میزان، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص ۲۲۶ ↑

    1. رضا نوربها،پیشین، ص ۴۱۴ ↑

    1. حسن پور بافرانی،پیشین، ص ۳۷ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، صص۴۱۵ و۴۱۶ ↑

    1. محمد علی اردبیلی،پیشین،ص۲۲۲ ↑

    1. همان،صص۱۲۲و۱۲۴ ↑

    1. رضا نوربها،پیشین،ص ۴۱۴ ↑

    1. ضیاءالدین پیمانی، پیشین،صص۵۸ و۵۹ ↑

    1. همان، ص ۵۹ ↑

    1. همان، ص ۱۷ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص ۱۳۵ ↑

    1. احمد متین،مجموعه رویه قضایی، قسمت کیفری، ص۸۹، ردیف ۳۱۵ ↑

    1. احمد متین،همان،ص۸۹، ردیف ۳۱۶ ↑

    1. حسن عباس زاده اهری، قوانین جزایی و قضایی در اسلام، نشر امام صادق، سال ۱۳۷۸، ص۵ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین،ص ۱۲۳ ↑

    1. همان،ص ۱۲۴ ↑

    1. همان، ص۱۳۲ ↑

    1. محمد صالح ولیدی، پیشین، ص ۱۶۶ ↑

    1. هوشنگ شامبیاتی، حقوق جزای عمومی، جلد ۲، انتشارات مجد، سال۱۳۸۴، ص ۲۶۵ ↑

    1. غلام حسین الهام، پیشین ، ص ۶۷ ↑

    1. هوشنگ شامبیاتی، پیشین، ص ۴۵۶ ↑

    1. محمد علی اردبیلی، پیشین، صص ۲۲۰ و ۲۳۲ و ۲۳۴ و ضیاءالدین پیمانی، پیشین، صص ۱۰ و ۴۶ و همچنین غلام حسین الهام، پیشین، ص۷ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص ۵۵ ↑

    1. همان، ص۵۶ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی، حقوق جنایی، جلد ۲، ص۲۷۲ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین،ص۲۶۶ ↑

    1. محمد صالح ولیدی، پیشین، جلد۴، ص۱۴۸ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین، ص ۲۶۷ ↑

    1. محمد صالح ولیدی، پیشین، ص ۱۴۹ ↑

    1. سید یزداله طاهری نسب، پیشین، ص ۲۲۳ ↑

    1. پرویز صانعی، پیشین، ص ۲۶۸ ↑

    1. محمد صالح ولیدی، پیشین، ص ۱۵۹ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی، پیشین، ص ۲۸ ↑

    1. سید علی حائری شاه باغ، پیشین، ص ۱۷ ↑

    1. محمد علی اردبیلی، پیشین، ص ۲۳۴ ↑

    1. محمد جواد فتحی، بررسی انتقادی کیفیات مشدده ی عمومی در ق.م.ا، مجله مجتمع آموزش عالی قم، سال دوم، شماره ۷ و ۸، سال ۱۳۷۹،ص ۸۲ ↑

    1. همان، ص ۸۳ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص ۴۰۴ ↑

    1. محمد علی اردبیلی، پیشین، ص ۲۳۴ ↑

    1. رضا نوربها، پیشین، ص۴۲۷ ↑

    1. همان، ص۴۶۵ ↑

    1. حسین سمیعی،پیشین، ص۱۰۲ ↑

    1. رضانوربها، پیشین، ص ۴۰۳ ↑

    1. یزداله طاهری نسب، پیشین، ص۵۱ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی ، پیشین، جلد۲، ص ۲۸۲ ↑

    1. عبدالحسین علی آبادی، پیشین، جلد ۲، ص ۲۸۲ ↑

    1. همان، ص ۲۸۲ ↑

    1. حسین سمیعی، پیشین، ص ۱۰۴ ↑

    1. حسین غلامی، بزهکاری به عادت از واکنش کیفری تا پژوهش جرم شناختی، مجله امنیت ،شماره۲۳ و ۲۷، خرداد و تیر ۱۳۸۰ ↑

    1. محمد اردبیلی،پیشین، جلد۲، ص ۱۷۲ ↑

    1. غلام حسین الهام، پیشین، ص ۱۲ ↑

    1. همان، ص ۱۲ ↑

    1. ابولقاسم جعفر بن حسن المحقق الحقی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و حرام، تعلیق و تحقیق عبدالحسین محمد علی بقال، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۵ ه.ق، جلد ۴، ص ۱۵۲ ↑

    1. ضیاءالدین پیمانی، پیشین، ص ۱۰۲ ↑

    1. همان، ص ۱۰۳ ↑

موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

مشاوره ساختاری خانواده، قدرت را دوباره در سیستم خانواده توزیع می‌کند و کنترل و اقتدار والدینی را در ارتباط با زیر منظومه فرزندان به واسطه افزایش رضایت زناشویی و ایجاد زیر منظومه زناشویی در بالاترین سلسله مراتب قدرت خانواده ایجاد می‌کند (مینوچین، ۱۹۷۴).

مدل تلفیقی که ما در این پژوهش به کار خواهیم گرفت، بر دو بعد معطوف خواهد شد. ۱) مرحله قبل از سم زدایی[۲۳] ۲) مرحله بعد از سم زدایی و در هر مرحله اقدامات خاصی انجام خواهد شد. در مرحله قبل از سم زدایی این مدل بیشتر به صورت انگیزشی برای فرد وابسته به مواد مخدر و اعضای دیگر خانواده به کار گرفته خواهد شد تا فرد وابسته به مواد مخدر در جهت قطع مصرف مواد گام بردارد. در مرحله دوم که مرحله بعد از سم زدایی است از فنون و تکنیک های خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری از جمله سوال استثنا، سوال معجزه، تغییر در نقش­های خانوادگی، ترسیم قواعد جدید، ایجاد زیرمنظومه های کارآمد، توجه به سلسله مراتب قدرت و مرزسازی در زیر منظومه ها و مرزسازی روشن بین نظام خانواده و نظام های پیرامونی خانواده و در نهایت، ایجاد ساختار مناسب برای خانواده استفاده خواهد شد و از این طریق به خانواده کمک خواهد شد تا با خلق ساختار جدید در نظام خانواده به فرد رها شده از اعتیاد کمک کند تا بتواند بر تداوم قطع مصرف مواد خود ادامه دهد و از این طریق سطح عملکرد خانواده خویش را بهبود بخشد.

با توجه به سابقه ذکر شده به نظر می‌رسد چنانچه خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری استفاده شود، در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و همچنین افزایش عملکرد خانواده مؤثر باشد. از طرف دیگر با توجه به بررسی های صورت گرفته از جانب پژوهشگر پژوهشی با این عنوان مشاهده نگردید. ‌بنابرین‏ سئوال اصلی پژوهش را می توان این گونه بیان کرد: آیا خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در درمان (قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و همچنین افزایش عملکرد خانواده مؤثر است؟

اهداف پژوهش

در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته، متخصصان بهداشت روانی و مؤسسات آموزشی و درمانی، نظریه ها، مدل ها، روش ها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان اعتیاد و جلوگیری از بازگشت پس از ترک اعتیاد، ابداع، آزمایش و تجربه کرده‌اند. با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن پیدا نشده است. ‌بنابرین‏، پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به هدف کلی و اهداف جزیی زیر می‌باشد.

هدف کلی پژوهش:

هدف کلی پژوهش، بررسی اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در درمان (قطع مصرف) افراد وابسته به مواد، پیشگیری از عود آن و افزایش عملکرد خانواده می‌باشد.

اهداف جزئی:

تعیین میزان اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در درمان (قطع مصرف) افراد وابسته به مواد.

تعیین میزان اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در پیشگیری از عود مواد.

تعیین میزان اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در افزایش عملکرد خانواده افراد وابسته به مواد.

فرضیه ­های پژوهش

با توجه به اهداف تحقیق که در بالا مطرح شد فرضیه های پژوهشی زیر مطرح می‌گردند:

خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در درمان (قطع مصرف) افراد وابسته به مواد مؤثر است.

خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در پیشگیری از عود اعتیاد به مواد مؤثر است.

خانواده درمانی راه حل مدار-ساختاری در بهبود عملکرد خانواده افراد وابسته به مواد مؤثر است.

اهمیت و ضرورت پژوهش:

امروزه اعتیاد یک مشکل سلامتی بهداشت عمومی در سراسر جهان و در تمام کشورها محسوب می شود. به ندرت کشوری را در روی کره زمین می توان پیدا کرد که با مشکل سوء مصرف مواد تغییر دهنده خلق و خو و رفتار درگیر نباشد (باتوین، گریفین و ویلیامز[۲۴]، ۲۰۰۱ ). سوء مصرف به مواد و اعتیاد به مواد تغییر دهنده خلق و رفتار یکی از بارزترین آسیب های روانی-اجتماعی است که به راحتی می ­تواند بنیان زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور را سست کند، مصرف مواد و عوارض پردامنه و ناخوشایند آن (عوارض جسمی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی) از مهم­ترین دغدغه­ های فکری و یکی از ناگوارترین آسیب های اجتماعی حال حاضر است (کلدوی، ۱۳۹۰).

امروزه روند رو به افزایش سوء مصرف مواد بویژه در بین نوجوانان و جوانان بسیار نگران کننده است، زیرا اکثر نوجوانانی که مصرف را در سال های اولیه نوجوانی آغاز می‌کنند به مصرف این مواد در سال­های آینده ادامه می‌دهند و میزان مصرف مواد و همچنین مشکلات مرتبط با آن نیز افزایش می‌یابد (کیانی، ۱۳۸۹). همه مؤلفان و محققانی که در حوزه آسیب های اجتماعی مطالعه کرده‌اند به خانواده به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد و گسترش اعتیاد اشاره کرده‌اند، همچنین متخصصان جامعه شناسی خانواده نیز بر این امر صحه گذاشته اند که هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده سالم برخوردار نباشد، باز بی هیچ شبهه ای هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد (ساروخانی، ۱۳۷۰).

بسیاری از تحقیقات، فشار ناشی از وضعیت نابسامان خانواده، وضعیت نامطلوب اقتصادی، شکست‌ها، ناکامی‌ها و تجارب تلخ در زندگی را در اعتیاد به مواد مخدر اثرگذار دانسته‌اند. پیران (۱۳۶۸) و اورنگ (۱۳۶۶) نیز نشان داده‌اند عوامل مذکور به عنوان عوامل مؤثر در اعتیاد در بسیاری از تحقیقات مطرح شده است. در این خصوص استانتون (۱۹۸۹) بیان می‌کند که مناسب ترین شیوه برخورد با معتادان برای درمان، این است که علاوه بر فرد معتاد در پرداختن به مسائل او، به روند اعتیاد و خانواده او توجه شده و علاوه بر این لازم است که بر الگوهای رفتاری خانواده معتاد نیز دقت کافی شود (آقابخشی، ۱۳۷۸). لذا با توجه به تعامل‌های مستمری که ارگانیسم خانواده از یکسو با اعضای خود و از سوی دیگر با اجتماع دارد به نظر می‌رسد کانون اصلی سلامت یا بیماری اعضای خود باشد (بهمنی، ۱۳۸۵).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »


ابزار دیگری توسط نازل معرفی شد که مقیاس هوش معنوی[۱۰۱] نام دارد. این ابزار دارای ۱۷ مورد است که بر روی طیف لیکرت قرار دارد. معیار دیگر اندازه گیری شاخص جامع هوش معنوی[۱۰۲] آمرام است که از روش های قبلی قابل اطمینمان تر و صحیح تر می‌باشد. این شاخص شامل ۵ مقیاس مهم و بیست و دو زیر مقیاس است که بسیاری از ابعاد هوش معنوی که از تجزیه و تحلیل عمیق مصاحبه شناسایی می شود را تأیید می‌کند. این ۵ مقیاس عبارتند از؛ معنا، هوشیاری، متانت، تعالی، صداقت و بیست و دو زیر مقیاس آن عبارت است از: زیبایی، بصیرت، تواضع، متانت، آزادی، قدردانی، خود برتری، کل نگری، حضور در همه جا، تمامیت درونی، شهود، توجه، گشاده روئی، عمل، حضور، هدف، ارتباط، روحانیت، خدمت، تلفیق و اعتماد ( نازل۲۰۰۴ ).

۱۰-۲- کاربرد های هوش معنوی


کاربرد هوش معنوی در زندگی فرد می‌تواند ارتباط شخص را با خود، دیگران و خدا و به خصوص پرورش خود آگاهی فرد تسهیل کند. با تکیه بر اعتقادات فرد ، هوش معنوی قادر به تسهیل و ارتقاء آگاهی و احساس ارتباط با خدا و حضور خدا می شود.

زمانی که افراد، اشتباهات درونی خود را عمیقاً درک کنند، آن را تکرار نخواهند کرد و از ترس و آشفتگی در برابر تغییر رها خواهند شد که این عمیق ترین سطح هوش معنوی است. در این راستا (آمرام، ۲۰۰۹) بیان کردند هوش معنوی را اصولاً در جهت حل مسائل وجودی و اخلاقی دانسته است. ادوارز نیز بین استفاده از هوش معنوی برای حل مشکلات و استفاده از آن ها در حل مسائل غیر معنوی تمایز قائل می شود. برای مثال فردی که در پایان عمر خود به سر می‌برد ممکن است ارزش های معنوی و اعتقادات وجودی برای روشن کردن احساس معنا داری در این مرحله از زندگی را آزمایش کند. این فرایند می‌تواند جلوه ای از هوش معنوی باشد، اما نکته مهمی که این دیدگاه از آن چشم پوشی می‌کند آن است که یک فرد معنوی، همه ابعاد زندگی اش معنوی خواهد بود. ایده جداسازی موضوعات و مشکلات معنوی از غیر معنوی ، برای به کار گیری استراتژی های متفاوت حل مسأله، چالش پذیر است.


جستجو برای معنا داری و دیدن مفهومی بزرگتر از زندگی می‌تواند تقریباً هر واقعه و تجربه زندگی را در بر گیرد. به طور مشابه، بعضی از توانایی ها و صفات هوش معنوی مثل حکمت، خود آگاهی، استدلال خلاّق، کمال، دلسوزی و پرسش سؤالات چرایی، می‌تواند با موضوعات و مشکلات بالاتری، جدای از موضوعات معنوی یا وجودی، مرتبط باشند . مثلا آن ها می‌توانند برای مفهوم سازی و تحلیل رابطه مشکلات و همچنین برای برنامه ریزی و فرمول بندی سیاست های سازمان و بیانیه ای مأموریت‌ سازمانی به کار گرفته شوند. هوش منطقی حقایق و اطلاعات و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل آن ها را در تصمیم گیری دنبال می‌کند. هوش عاطفی شامل درک و کنترل احساسات و عواطف خود است. هوش معنوی دربردارنده موارد زیر در محیط کاری است؛

– یافتن و به کار گیری منابع عمیق درونی که امکان توجه به دیگران و نیز توان تحمل و تطابق با آن ها را به ما می‌دهد.

– ایجاد احساس هویت فردی روشن و با ثبات در محیط های با روابط کاری متغیر

– توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث و قابلیت معنا دار کردن کار

– شناسایی و همسو سازی ارزش ها با اهداف فردی و سازمانی

– زندگی کردن با ارزش‌ها بدون سازش پذیری از موضع ضعف، که این امر منجر به حس انسجام فردی می شود.

– درک و شناخت علت درست[۱۰۳] افکار و رفتار خود و توان اثر گذاری بر آن ها

نتایج توسعه و تمرین هوش معنوی شامل توانایی مواجه با بحران ها و آشفتگی ها ، نگرشی عاری از خود خواهی نسبت به سایرین و دیدگاهی روشن و آرام نسبت به زندگی است (آمرام، ۲۰۰۹).

۱۱-۲- انگیزه کاری

۱-۱۱-۲- مفهوم انگیزه


انگیزه یا Motive اصطلاحاً به نیرویی اطلاق می‏ شود که از درون یک فرد را به‏ سمت یک هدف سوق می‏ دهد. “Motivation” یا « انگیزش» به فرایند یا جریانی اطلاق می‏ شود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران می‏شویم. برای انگیزه تعاریف متعددی وجود دارد. تعریفی آکادمیکی که ‌در مورد انگیزه وجود دارد این است که انگیزه یک نوع نیرو است. این نیرو یک نوع نیروی ذهنی است و این باعث می شود افراد به گونه خاصی رفتار کنند. یعنی باعث می شود رفتار فرد A با رفتار فرد B متفاوت باشد. پس باید این را ابتدا در نظر بگیریم که انگیزه یک موضوع ذهنی است. یعنی چیزی عینی نیست که شما بتوانید به راحتی به دست بیاورید یا قابل کپی برداری باشد. انگیزه ذهنی است و در هر فرد نسبت به دیگری متفاوت است. پس ادعاهایی مبنی بر این که ما می‌توانیم به شما انگیزه بدهیم یا انگیزه خودمان را به شما تلقین کنیم اشتباه است! افرادی که به شما انگیزه می‌دهند، در واقع توانسته اند انگیزه شما را زیادتر کنند، نه این که در شما ایجاد انگیزه کنند. ایجاد انگیزه یک چیز کاملا فردی، کاملا ذهنی و ذاتی است و اکتسابی نیست. پس انگیزه به‏صورت بالقوه در وجود آدم‏ها هست و دیگران آن را برانگیخته می‏ کنند (لاتم[۱۰۴]، ۲۰۰۷). نیروی انسانی ممترین رکن یک سازمان است و موفقیت یا عدم موفقیت سازمان، ارتباط تنگاتنگی با عملکرد کارکنان آن دارد. در سال‌های اخیر سازمان ها سعی کرده‌اند از طریق ایجاد انگیزش[۱۰۵] در نیروی انسانی آن ها را به مشارکت مفید و سازنده در طرح هایی که به وسیله سازمان رو به گسترش است وادارند(عسگریان، ۱۳۷۸). انگیزه معمولا بر اساس یک نیاز که ارضا نشده، ایجاد می شود. به عبارت دیگر، افراد معمولا در برهه های مختلفی از زندگی شان دچار نیازهای متفاوتی می‌شوند که این نیاز ها در ابتدا ارضا نشده هستند. این نیاز ارضا نشده معمولا در افراد ایجاد تنش یا به سخن بهتر یک نوع دغدغه ذهنی ایجاد می‌کند. فرد برای این که بتواند از این دغدغه ذهنی رهایی پیدا کرده و یا تنش آن را کم تر کند، در خود ایجاد انگیزه می‌کند. انگیزه یک نیروی محرک در فرد ایجاد می‌کند و این نیروی محرک باعث می شود که فرد به رفتاری دست زده و کاری را انجام دهد.پس همان طور که می دانید عامل به وجود آمدن انگیزه یک نیاز است، نیازی که ارضا نشده و افراد مختلف نیز طبیعتا نیازهای متفاوت، سطوح مختلف نیازها و درجات مختلفی از ارضا نشدگیِ نیازهای‌شان دارند. بعد از اینکه این نیاز ارضا نشده در افراد ایجاد می شود، یک تنش ایجاد می‌کند و این تنش است که افراد را به سمت آن رفتار سوق می‌دهد.لذا لازم است آن تنش و نیاز ارضا نشده شناسایی شده و بر مبنای فرایند انگیزه در افراد ایجاد انگیزه گردد. ارضاء نیاز های روانی اجتماعی همچون اعتبار، احساس تعلق، مسئولیت و مشارکت، ارضاء نیاز های شناختی مانند چالش ها، خلاقیت، وظایف متنوع، … و در نهایت عامل مادی هم در گروه عوامل انگیزشی یا نیروی پیش برنده در حرفه و شغل قلمداد می‌شوند ( هاگمن[۱۰۶] ، ۱۹۹۲).

۲-۱۱-۲- مفهوم انگیزه کاری


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 229 230 231 ...232 ... 234 ...236 ...237 238 239 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب