ضریب تأثیر مجله
۱۷/۶
هشتم
دقت و درستی محتوای خود مقاله
۷۶/۱۰
دوم
معتبر بودن داده های به کار گرقته شده در مقاله
۹۰/۹
چهارم
منطقی بودن استدلال های نویسنده در مقاله
۳۸/۱۰
سوم
مناسب بودن گرافیک ها (تصاویر، جداول و نمودارها)
۱۶/۶
نهم
کای دو
سطح معناداری
درجه آزادی
سطح معناداری
۷۷۱/۵۹۶
۱۳
۰۰۱/۰
سؤال دوم: شناسایی شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
چون t محاسبه شده با درجه آزادی ۱۲۹ برای آزمونهای دودامنه در مؤلفه های اعتبار علمی نویسنده با مقدار ۱۷۴/۱۲، ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری شما با مقدار ۱۰۵/۲۶، شهرت و اعتبار مجله با مقدار ۲۱۳/۱۱، تعداد استنادهای دریافتی ۰۰۴/۴، نمایه شدن مجله در نمایه های معتبر(ISI,Scopus,…) با مقدار ۱۳۹/۷، ضریب تأثیر مجله با مقدار ۶۴۳/۴، دقت و درستی محتوای خود مقاله با مقدار ۴۷۹/۳۳ ، معتبر بودن داده های به کار گرقته شده در مقاله با مقدار ۶۳۲/۲۲، شهرت و محبوبت ناشر مجله با مقدار ۱۰۲/۳ ، کامل و جامع بودن محتوای مقاله با مقدار ۴۱۸/۱۹ و نوشته ها و آثارگذشته نویسنده با مقدار ۵۴۶/۴، در سطح ۰۵/۰ بزرگتر از مقدار بحرانی t (96/1) میباشد، بنابراین فرض صفر در این آزمون مبنی بر عدم تفاوت بین میانگین نمونه و میانگین جامعه (نظری) رد میشود و با اطمینان ۹۵% میتوان گفت که میانگین نمونه بزرگتر از میانگین جامعه است. در نتیجه از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی مؤلفه های یاد شده شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد قلمداد میگردد و بر اساس نتایج آزمون فریدمن و با توجه به اینکه مقدار این آزمون(۳۶۲/۵۹۸) در سطح ۰۵/۰ معنادار است. بنابراین شاخصهای اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در اولویتهای متفاوت قرار دارد و در این میان دقت و درستی محتوای خود مقاله با میانگین رتبه ۶۵/۱۱، ارتباط موضوعی مقاله به حوزه کاری شما با میانگین رتبه ۴۸/۱۱ و معتبر بودن داده های به کارگرقته شده در مقاله با میانگین رتبه ۷۲/۱۰ در اولویت اول تا سوم و شیوه دریافت مقاله (سایت کتابخانه،وب سایت ناشر، موتورهای جستجو و…) با میانگین رتبه ۱۸/۵ در اولویت آخر قرار دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول شماره ۴ -۹. شاخص های آمار توصیفی برای شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد
شاخص های اعتبار در ارتباطات علمی در زمینه استناد
تعداد
میانگین
انحراف استاندارد
این قسمت از بحث به موضوع مهم انگیزه های نوآوری در بخش دولتی می پردازد. نلسون و وینتر (۱۹۷۱) بر این اعتقادند که انگیزش در نوآوری یکی از اجزاء مهم فرایند نوآوری است. آنان نوآوری را یک فرایند هدفمند ولی در عین حال توأم با شانس می دانند.
فلر[۱۳۸] (۱۹۸۱) دو انگیزاننده بالقوه را برای نوآوری تشخیص داد. یکی افزایش کارای را تولیدات که از کاهش هزینه های سطح خاصی از تولید بوجود می آید. این انگیزاننده در بخش دولتی می تواند به افزایش در کارایی خدمات تعبیر شود. در این حالت تلاش می شود، خدمات ارائه شده بردون افزایش هزینه ها، افزایش یابد. با این حال فلر بر این نکته تأکید می نماید که بوروکراتهای دولتی که عمدتاً مخالف مخاطره هستند ترجیح می دهند، نوآوری را از طریق افزایش در خدمات بانجام رسانند و کمتر به جنبه های کارایی موضوع توجه داشته باشند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کرامر و کلینگ[۱۳۹] (۱۹۸۵) در تحقیقی در زمینه کامپیوتری کردن امور در بخش اولویت به خدمات بیشتر و منصفانه بودن آن تأکید نمودند. در عین حال این امر وسیله ای برای منافع و قدرت بیشتر نیز محسوب می شود از نظر آنان به کمک رایانه ای نمودن امور به افزایش کنترل و بهینه سازی در تصمیم گیری در مقامات عالی سازمانی منجر می شود. کرامر و کلینگ نیز همچون فلر بر این اعتقادند که مدیران دولتی قبل از آنکه به کارایی در خدمات توجه کنند، تقویت مناسبات قدرت را در نوآوریهای خود مدنظر قرار می دهند.
خانم هناوی[۱۴۰] (۱۹۸۷) نیز در تحقیق خود به این نکته تأکید نموده است که رشد سازمانی بیش از افزایش سودآوری مورد توجه مدیران دولتی است.
مهر[۱۴۱] (۱۹۶۹) نیز در تحقیق خود به وضعیت حرفه ای[۱۴۲] عطف توجه دارد وی در تحقیقی در سازمانهای بهداشتی اعلام نمود که بخشهای متفاوت سازمانی به برنامه های بزرگ بیش از برنامه های کوچک توجه می نمایند این امر به دلیل تمایل آنها به شهرت و اعتبار و نیز موقعیت حرفه ای آنان حاصل می شود.
جیمز پری و همکاران (۱۹۹۲) عامل دیگری را نیز به این مجموعه اضافه می نماید از نظر وی پنجمین عامل، همان چیزی است که نوآوری در پی آن است. نوآوری در پی چیزهای «نو» است. از نظر وی یک امر «مدرن» نیز می تواند انگیزاننده قوی در مدیران برای نیل به نوآوری بوجود آورد.
پری در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که نوگرایی و حرفه گرایی در به کارگیری نوآوری کمتر مورد توجه مدیران است. در عوض آنان به تجارب شخصی مرتبط با فناوری اشاره می نمایند از نظر وی انگیزاننده اصلی در نوآوری در سازمانهای دولتی ناشی از سه عامل اصلی محیط، تجربه و شخصیت است.
بر این اساس در مجموع ۵ انگیزاننده: ۱- بهره وری ۲- افزایش خدمات ۳- کنترل و نوسازی ۴- حرفه گرایی و ۵- نوگرایی را می توان از مهمترین عوامل انگیزشی در بخش دولت برشمرد.
صفرزاده و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی به بررسی “تاثیر استراتژی های مدیریت دانش بر نوآوری و عملکرد سازمانی” پرداختند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصی سازی دانش و کدگذاری دانش تاثیر مثبتی بر نوآوری و عملکرد سازمانی دارد و همچنین این متغیرها از طریق نوآوری بر عملکرد سازمانی تاثیر مثبتی می گذارند و بین نوآوری و عملکرد سازمانی نیز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
ناصحی فر و حبیبی بدرآبادی و حبیبی بدرآبادی (۱۳۸۹) تحقیقی تحت عنوان “عوامل ساختاری موثر بر نوآوری و خلق دانش در سازمان ها (مطالعه موردی سازمان امور مالیاتی کشور)” انجام دادند که در خلاصه مقاله حاضر اینگونه آمده که شناسایی عوامل موثر بر خلق دانش در سازمان، اولین گام در تدوین برنامه های گسترش دانش آفرینی و نوآوری در سازمان به شمار می آید. ویژگی های ساختار سازمانی از جمله عوامل موثر بر خلق دانش در سازمان ها به شمار می آید. در این پژوهش پس از شناسایی عوامل ساختاری موثر بر خلق دانش در سازمان ها با تکیه بر پژوهش های پیشین و ادبیات موضوع، به صورت موردی عوامل ساختاری موثر بر خلق دانش در سازمان امور مالیاتی کشور مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا از آزمون T تک نمونه ای جهت شناسایی عوامل ساختاری موثر بر خلق دانش در این سازمان استفاده می شود و سپس اولویت تاثیر گذاری عوامل مذکور با بهره گیری از آزمون فریدمن تعیین می شود. نتایج این بررسی حاکی از آن است که وجود پست های سازمانی رسمی برای پیشبرد فرایند خلق دانش، وجود شبکه های ارتباط اجتماعی، استفاده از تیم های کاری در کنار ساختار دیوانسالارانه، انعطاف پذیری ساختار سازمان و وجود ساختارهای غیر رسمی در سازمان از ویژگی های ساختار دانش آفرین به شمار می آیند. از میان عوامل مذکور وجود پستهای سازمانی رسمی برای پیشبرد فرایند خلق دانش، به عنوان مهمترین عامل ساختاری تاثیر گذار بر میزان خلق دانش در سازمان امور مالیاتی کشور شناسایی شده است.
سیف الدین اصل؛ سلیمی و سیداصفهانی، (۱۳۸۵) تحقیقی تحت عنوان “مقایسه اشتراک و انتقال دانش در سطوح نظام های نوآوری” انجام دادند، در این مقاله سعی می شود تا رویکرد نظامهای نوآوری و چارچوب ها یا سطوح مختلف آن شناسایی و با هم مقایسه شود. نظامهای نوآوری رویکرد، جدیدی به نوآوری و توسعه فناوری است که در دو دهه اخیر توسعه و تکامل یافته است. وجه تسمیه آن با سایر رویکردهای مربوط به نوآوری در نگرش سیستمی آن است. این مقاله در سه بخش سازماندهی شده است. در بخش نخست سعی شده تا چارچوبهای تحلیل مختلف موجود در رویکرد نظامهای نوآوری شناسایی و تحلیل مقایسه ای شود. بخش دوم به دانش اختصاصی و انواع دانش، تعاملات ممکن دانشی و طبیعت تولید و به کارگیری دانش به عنوان پایه نوآوری بررسی می شود. در بخش سوم مقایسه ای بین سه چارچوب اصلی نظام های نوآوری از منظر انتقال دانش می شود و تفاوتهای هر یک از این سه چارچوب مشخص می شود.
مرادی، محمود؛ عبدالهیان، فرزانه و صفردوست، عاطیه (۱۳۹۱) تحقیقی تحت عنوان ” بررسی نقش ظرفیت جذب دانش بر رابطه بین یادگیری از خطاهای سازمانی و نوآوری سازمانی” انجام دادند که در خلاصه مقاله حاضر اینگونه آمده که شکست یا خطا یکی از حقایق زندگی است که بیشتر سازمان ها نمی توانند از آن بگریزند و اهمیت فهم و یادگیری از خطاهای سازمانی نیازی است که اخیراً افزایش یافته است. یادگیری از خطا، منبع دانشی پایدار را برای سازمان ها فراهم می کند که به نوبه خود موجب افزایش ظرفیت جذب در کارکنان می شود. افراد با توانایی و انگیزه بالا که از عوامل مهم ظرفیت جذب کارکنان است، انتقال دانش در سازمان را تسهیل می کنند و نوآوری سازمانی را بهبود می بخشند. این مقاله به بررسی رابطه بین متغیرهای یادگیری از خطاهای سازمانی، ظرفیت جذب کارکنان و نوآوری سازمانی می پردازد. جامعه آماری تحقیق مدیران و سرپرستان شرکت های داروسازی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه آماری ۱۱۳ نفر تخمین زده شد. تحلیل ها با بهره گرفتن از نرم افزارهای لیزرل به منظور ارزیابی مدل معادلات ساختاری و SPSSبرای تحلیل رگرسیون صورت گرفت. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای تحقیق وجود داشته و ظرفیت جذب کارکنان در رابطه بین یادگیری از خطاهای سازمانی و نوآوری، نقش میانجی دارد.
دانایی فرد، رجب زاده و حصیری (۱۳۸۸) تحقیقی تحت عنوان “ارتقاء اعتماد درون سازمانی در بخش دولتی: بررسی نقش شایستگی مدیریتی مدیران” انجام دادند که هدف از ارائه این مقاله بررسی رابطه بین اعتماد درون سازمانی و شایستگی مدیریتی مدیران دولتی بوده است. در بین مؤلفه های مختلف تأثیرگذار بر اعتماد درون سازمانی، در این پژوهش شایستگی مدیریتی مدیران به عنوان مؤلفه تأثیرگذار مد نظر قرار گرفته است .در ابتدا مؤلفه های اعتماد سازمانی و مؤلفه های شایستگی مدیریتی مدیران مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته و سپس اقدام به تدوین معادله ارتباط بین دو مؤلفه شده است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل توصیفی می باشد و نمونه آماری شامل ۸۰۰ نفر از کارکنان سازمان خدمات عمومی بوشهر بوده است . تحلیل داده ها نشان می دهد که بین شایستگی مدیریتی مدیران و اعتماد سازمانی در سازمان های دولتی رابطه مثبتی وجود دارد.
حسن زارعی متین و حسن زاده (۱۳۸۳) تحقیقی تحت عنوان “اعتماد درون سازمانی و بررسی وضعیت موجود سازمان های اجرایی کشور” انجام دادند که. این مقاله اطلاعاتی را در مورد اعتماد درون سازمانی ارائه میکند و پیامدهای مثبت و منفی آن را به همراه سه گام اساسی برای ایجاد اعتماد در سازمان بررسی میکند و نشان میدهد که اعتماد یک عنصر اساسی برای مدیریت تغییر اثربخش و نهایتاَ موفقیت سازمان است.
نیک دو پریز و لوئیس لوف[۱۴۳] (۲۰۰۸) تحقیق تحت عنوان «چارچوبی برای مدیریت فرایند نوآوری» را انجام دادند که هدف از این تحقیق ارائه ی یک رویکرد ترکیبی همگرا و واگرا برای مدیریت نوآوری در چارچوب یک چشم انداز نوآوری می باشد که محیطی برای حوزه ها ، نقش آفرینان، نکات تصمیم گیری و شبکه ی دانش را فراهم می آورد.
واترا آنوکا [۱۴۴](۲۰۰۸) تحقیقی تحت عنوان «بررسی عوامل سازمانی تاثیرگذار بر پذیرش نوآوری در آموزش ابتدایی در فنلاند» را انجام داد که هدف از این تحقیق پرداختن به پذیرش نوآوری های فناوری اطلاعات در آموزش ابتدایی در کشور فنلاند بوده است همچنین عوامل پیش برنده و موانع پیش روی نوآوری سازمانی نیز مورد بررسی قرا ر گرفته است.
آندرآ استوکی و همکاران[۱۴۵] (۲۰۱۰) تحقیقی تحت عنوان «مدیریت نوآوری در صنعت پست: عوامل درونی تاثیرگذار بر مدیریت نوآوری اپراتورهای پستی» را انجام دادند که هدف از این تحقیق تشریح و تبیین عوامل درونی اثرگذار بر مدیریت نوآوری اپراتورهای پستی بوده است. همچنین تبیین عوامل درونی تاثیر گذار بر توانایی سازمان ها بر مدیریت نوآوری و تجزیه و تحلیل این عوامل برای محیط های خاص در صنعت پست نیز از جمله دیگر اهداف تحقیق پیش رو می باشند.
سونیا گویال و مایکل پیت[۱۴۶] (۲۰۰۶) تحقیقی تحت عنوان «بررسی نقش مدیریت نوآوری در مدیریت تسهیلات» را انجام دادند که هدف از این تحقیق تبیین مفهوم نوآوری زایا (عمومی و کلی گرا) بوده و پیشنهاد می شود که این مفاهیم بطور گسترده در چارچوب نقش مدیریت کارکردی که به عنوان یکی از ابزارهای پویای کسب و کار عمل می کند کاربرد دارند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داده است که نقش مدیریت نوآوری در مدیریت کارکردی صرفا پیرامون تولید و عرضه ی راه حل های نوآورانه نیست بلکه به فراهم ساختن یک محیط خلاق می پردازد که در آن می توان راه حل ها استنباط نموده، تبیین نموده و بکار بست.
آنتونیو واکارو و رونالدو پرنتی و فرانسیسکو ام.ولوسو درسال (۲۰۱۰) مقاله ای تحت عنوان: ” ابزارهای مدیریت دانش، روابط بین سازمانی، نوآوری و عملکرد شرکت” را انجام دادند که هدف این مقاله این تحقیق دیدگاه های جدیدی را برای درک بهتر مکانیزم هایی فراهم می نماید که این رابطه را بوسیله تحلیل تاثیر ابزارهای مدیریت دانش (KMTs) بر روی عملکردهای واحد های تجاری که در پروژه های نوآوری همکاری بین شرکت درگیر هستند، پشتیبانی میکند.
و نتایج آن نشان داد که که اعتماد دو طرفه و فرهنگ برای تغییر بر گسترش استفاده از (KMTs) تاثیر نمی گذارد. در حالیکه تجربه همکاری و سادگی در استفاده از ICTs به عنوان جانشینی تماس های رو در رو از یک تاثیر چشمگیری برخوردار است. علاوه بر این، ما نشان دادیم که استفاده بیشتر از (KMTs) تاثیر مثبت مستقیمی روی عملکرد و سرعت محصول جدید به بازار و همینطور عملکرد مالی دارد. نتایج این تحقیق همچنین دیدگاه های جدیدی برای تمرین مدیریتی می گشاید. نخست اینکه، مدیرران پروژه های تحقیق و توسعه بین شرکتی باید سیستم هاو روالهای کاری سازمانی را به طور کافی مورد توجه و توسعه قراردهند تا از فرصت هایی بهره گیرند که توسط (KMTs) در پشتیبانی از تبادلات مبتنی بر دانش پیشنهاد شده اند. تحقیق ما همچنین اشاره میکند که پذیرش و بهره برداری از (KMTs) خصوصاً هنگامیکه مناسب هستند که بهبودها در نوآوری بودن و سرعت توسعه محصول جدید مرتبط باشند.
ماریو جاویر دونیت و فاتیما گاندیمیلاس درسال: ۲۰۱۱ مقاله ای تحت عنوان: ” عوامل سازمانی برای پشتیبانی از مدیریت دانش و نوآوری” را انجام دادند که هدف این مقاله تحلیل آن است که چطور عوامل سازمانی از قبیل ارزش های فرهنگی، رهبری و شیوه های منابع انسانی بر روی تحقیق دانش و بهره برداری و نوآوری از طریق بررسی تجربی تاثیر می گذارد.
این مقاله مدرکی از یک اثر تعدیل کنندگی فرهنگ، رهبری دانش محور و شیوه های منابع انسانی متمرکز بر دانش، در رابطه میان تحقیق از دانش و شیوه های بهره برداری، و نتایج نوآوری از شرکت ها فراهم می نماید. در راستای ادبیات پیشین، پیشنهاد می شود اگرچه، شیوه های مدیریت دانش به نوبه خود برای هدف نوآوری مهم هستند، وقتی توانمندسازهای مشخص، یعنی عوامل سازمانی جهت غلبه بر موانع انسانی مدیریت دانش، بدرستی استقرار یافته باشند، ظرفیت نوآوری شرکت می تواند با موفقیت بیشتری بهره برداری گردد.
میریام دلگادو ورد و گروگوریو مارتین- د کاسترو و ژوز ایمیلیو ناواس لوپز درسال (۲۰۱۱) مقاله ای تحت عنوان: “دارایی های دانش سازمانی و توانایی نوآوری – مدرکی از شرکت های تولیدی اسپانیا” را انجام دادند که بیان می کنند دارایی های دانش سازمانی از عوامل سازمانی کلیدی محسوب می شوند که در نوآوری شرکت و مدیریت مؤثر نقش بسزایی دارند. به لحاظ سنتی، یک بخش خوب از این تحقیق، فرآیندهای نوآوری را از دیدگاه خارجی می گیرد، صرف نظر از پیچیدگی داخلی که پویایی نوآوری را مشخص می کند. با وجود این، توانایی نوآوری یک شرکت مشخص، بسیار نزدیک وابسته به دارایی های عقلانی و دانش سازمانی است که مالک آن است. و همینطور به توانایی آن در بکار گیری آنها بستگی دارد. این مقاله سعی میکند به طور تجربی رابطه بین دارایی های دانش سازمانی و توانایی نوآوری شرکت را بررسی و آزمایش کند.
و نتایج آن نشان داد که بر اساس بازنگری از ادبیات، این کار به بررسی ویژگی و اندازه گیری سرمایه سازمانی و همینطور نقش آن در عملکرد سازمانی در شرکت های تولیدی متوسط- بالا و بالا می پردازد.
شرکت سهامی بیمهآسیا در تیرماه سال ۱۳۳۸ به منظور انجام انواع معاملات بیمه و عملیات بازرگانی تأسیس شد. این شرکت در همان تاریخ ذیل شماره ۶۷۹۵ در اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده است.
براساس مصوبه شورای انقلاب اسلامی و لایحه قانونی ملی شدن مؤسسات بیمه و مؤسسات اعتباری، مصوب سال ۱۳۵۸ شرکت سهامی بیمهآسیا از تاریخ ۱۳۵۸/۴/۴ ملی اعلام شد.
در سال ۱۳۸۸ نیز براساس سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و در راستای اجرای بند (ج) آن، شرکت سهامی بیمهآسیا در زمره شرکتهای مشمول واگذاری بخش خصوصی قرار گرفت و بدین ترتیب پس از پذیرفته شدن در سازمان بورس اوراق بهادار، سهام آن در تاریخ ۱۳۸۸/۱۰/۲ عرضه گردید و بیمهآسیا بزرگترین بیمه خصوصی کشور شد.
شرکت بیمهآسیا به منظور توسعه فعالیتهای خود و تأمین نیاز بیمهای مردم شریف میهن اسلامی مبادرت به ایجاد شبکه فروش گستردهای در کشور کرده است. در حال حاضر بیش از ۱۰۰ شعبه و اداره پرداخت خسارت و بیش از ۲۰۰۰ نمایندگی حقیقی و حقوقی در سراسر کشور شبکه فروش شرکت بیمهآسیا را تشکیل میدهند.
انواع بیمه در شرکت بیمه آسیا به شرح زیر می باشد:
بیمه اتومبیل
در کشور ما اتومبیل بیشترین نقش را در مسافرت های درون شهری و میان شهری به خود اختصاص داده است. عدم برخورداری خیابان ها و جاده ها از استانداردهای مطلوب و همچنین وجود نارسایی های دیگر در امور مربوط به رانندگی ، موجب شده است تا همه ساله با حجم بسیار بالایی از تصادفات رانندگی و خسارت های جانی و مالی رو به رو شویم. شرکت سهامی بیمه آسیا به منظور ارائه خدمات مناسب ، پوشش های خود را در سه بخش به هموطنان عزیز عرضه می کند.
ثالث
بدنه
سرنشین
راهنمای صدور
راهنمای دریافت خسارت
بیمه آتش سوزی
بیمه آتش سوزی یکی از قدیمی ترین رشته های بیمه ای است. اهمیت این بیمه تا آنجاست که در کشور های توسعه یافته تقریبا هیچ دارایی یا مالی را نمی توان یافت که دارای بیمه اتش سوزی نباشد. در بیمه اتش سوزی ، اموال و دارایی های مختلف در برابر خطر آتش سوزی و همچنین خطرهای جانبی تحت پوشش قرار می گیرد. خدمات بیمه آتش سوزی ذر قالب بیمه نامه های مختلفی عرضه می شود. برای آشنایی شما با انواع پوشش های بیمه ، ضمن بیان خطرهای تحت پوشش این بیمه ، انواع آن معرفی می شود
مراکز صنعتی
مراکز غیر صنعتی
واحدهای مسکونی
مرهونات بانکی
انبارها
راهنمای صدور
راهنمای دریافت خسارت
بیمه اشخاص
یکی از مهم ترین اندیشه های هر شخص در زندگی فردی و اجتماعی ، ایجاد شرایط مطلوب برای تامین آتیه و پیشگیری از عواقب نا مطلوب حوادث ناخواسته به منظور نیل به آرامش خاطر است. عدم وجود پشتوانه های موثر در مواجهه با حادثه های غیر منتظره ، اغلب موجب ناامیدی میشود و گاهی امواج سهمگین حوادث ، چنان ویران کننده است که انسان را تا مرز نیستی سوق میدهد. هدف از تکاپوی مداوم انسان در مسیر پرفراز و نشیب زندگی ، دستیابی به شرایط مطلوب و مطمئن به منظور غلبه بر مشکلات و رسیدن و ماندن در ساحل امن و آرامش است. بیمه یکی از ابزارهایی است که بشر برای تحقق این اهداف فراهم آورده است. در میان انواع بیمه های زندگی ، بیمه عمر و پس انداز از جمله بیمه نامه هایی است که آثار اقتصادی بسیار سودمندی را برای افراد و جامعه ایجاد می کند.
کمتر از ۲۰ نفر کارمند
تعداد کارکنان و دارایی
صنایع متوسط
بین ۲۰ تا ۳۰۰ نفر کارمند یا کمتر از ۱۰۰ میلیون ین سرمایه
کره جنوبی
صنایع کوچک و متوسط
کمتر از ۳۰۰ نفر کارمند و سرمایه بین ۲۰ تا ۸۰ میلیارد اون کره
تعداد کارکنان و دارایی
مالزی
صنایع کوچک و صنایع متوسط
کمتر از ۱۵۰ نفر کارمند و گردش فروش سالانه کمتر از ۲۵ میلیون رینگیت (واحد پول مالزی=RM)
تعداد کارکنان و میزان فروش
آمریکا
صنایع کوچک و صنایع متوسط
کمتر از ۵۰۰ کارمند
تعداد کارکنان[۲۵]
(منبع: قاسمی و همکاران، ۱۳۸۸)
در ایران نیز تعاریف گوناگونی از شرکتهای کوچک و متوسط در سازمانهای مختلف وجود دارد. با توجه به آمارهای موجود کارگاههای صنعتی ایران، مجموعه کارگاههای صنعتی ۱۰ تا ۴۹ نفر جزو بنگاههای کوچک، کارگاههای ۵۰ تا ۱۴۹ نفر کارکن در دسته بنگاههای متوسط و مجموعه کارگاههای ۱۵۰ نفر کارکن و بیشتر جزو کارگاههای بزرگ صنعتی محسوب میشوند (سعیدا اردکانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۰۷).
۲-۲-۲٫۱٫ پیامدهای توسعه صنایع کوچک و متوسط
نگاهی به فعالیت بنگاههای کوچک و متوسط در کشورهای توسعهیافته و یا در حال توسعه، بیانگر نوعی ارتباط تنگاتنگ و مؤثر میان پیشرفت اقتصادی-اجتماعی این کشورها با این بنگاهها است. رشد روزافزون بنگاههای کوچک و متوسط در این کشورها و اتخاذ سیاستهای حمایتی از سوی دولتها به همراه تدارک سازمانهای بینالمللی فعال در امور توسعه، جملگی بیانگر این مهم است که بنگاههای کوچک و متوسط فرصتی کمنظیر برای جامعه جهانی است که با اتکا به آن، فرایند تولید ثروت ملی را ارتقاء بخشند (اکس زولتان، ۱۳۸۳، ص ۲۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مطالعه بنگاههای کوچک و متوسط در کشورها، بهویژه آنهایی که طی چند دهه اخیر دارای فعالیتهای زیادی بودهاند و به عنوان نمادی از موفقیت در توسعه انگاشته شدهاند، نشان میدهد که آنها به جای تصدیگری و زعامت دولتی و تاکید بر دیدگاههای نیمه نخست صده بیستم مبنی بر اقتصادی بودن بنگاههای بزرگ و کلان، بر کارآفرینان و بنگاههای کوچک و متوسط تکیه کردهاند. اگرچه ساختار اجتماعی-اقتصادی کشورهایی که بر بنگاههای کوچک و متوسط تأکید ورزیدهاند، بسیار گوناگون است ولی تمام آنها بر پیریزی فضای اقتصاد آزاد پای فشردهاند، یعنی جایی که نیروهای عرضه و تقاضا به دور از هرگونه رانتخواری و انحصارطلبی، بتوانند به گردش درآیند (امین بیدختی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۳۷).
اهمیت واحدهای کوچک و متوسط در ایران را از دو بعد کمی و کیفی میتوان بررسی کرد: از بعد کمی، درصد بسیار بالایی از شرکتهای موجود در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان را واحدهای کوچک ومتوسط تشیکل میدهند و تعداد شاغلان این واحدها قابل توجه است. همچنین ارزشافزودهای که این واحدها تولید میکنند در کشورهای مختلف، چیزی بین یک سوم تا نیمی از ارزشافزوده کل کشور را تشیکل میدهد. از بعد کیفی، این واحدها میتوانند بخش خصوصی را در سرمایهگذاریها تشویق کنند، چون بخش خصوصی معمولاًبرای ایجاد واحدهای بزرگ امکانات کافی ندارند. این واحدها همچنین میتوانند بهعنوان ابزار مناسبی برای خصوصیسازی در نظر گرفته شوند. این واحدها امکان شناخت بازار را دارند و میتوانند خود را با نیازهای بازار منطبق کنند و به خاطر کوچک بودن، فرایند تصمیمگیری در آنها بسیار سریع است. این واحدها میتوانند قدرت ابتکار و خلاقیت بیشتری داشته باشند، در توزیع فناوری در سطح کشور میتوانند موفقتر باشند و سریعاً خود را با فناوریهای لازم تطبیق دهند و در یک نکته میتوانند تخصصی عمل کنند که این امر، در واحدهای بزرگ کمتر اتفاق میافتد (کارلسون، ۱۳۸۳، ص۴۷). با این حال در کشور ایران بنگاههای کوچک و متوسط با معضلات و عقبماندگیهای روبهرو هستند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود (مظفری ، ۱۳۸۶، صص ۱۱۵-۱۱۴):
فقدان مقیاسهای لازم از جنبههای مختلف سرمایه، تولید و بازار
فقدان محیطهای مناسب رشد کسبوکار از جنبههای مختلف حقوقی، قانونی و…
فقدان زیرساختهای نرمافزاری و تشکیلاتی
تولید با فناوریهای کهنه و عدمدسترسی به تکنولوژیهای نوین
فقدان ارتباط منسجم با شبکههای بانکی و مالی کشور
عدم وجود شبکههای همکاری میانبنگاهی
۲-۲-۲٫ توسعه محصول جدید
۲-۲-۱٫۲٫ تعریف
دستنامه انجمن مدیریت و توسعه محصول[۲۶] توسعه محصول جدید را بدین صورت تعریف می کند: مجموعهای از وظایف، مراحل و اقدامات تعریف شده و منظم که هدف طبیعی شرکت را برای تبدیل ایدههای نوظهور (اولیه) به محصولات و خدمات قابل فروش تشریح میکند. در واقع، با عنایت به این تعریف میتوان اظهار داشت که کل فرایند توسعه محصول جدید ممکن است خود مشتمل بر چندین خرده فرایند (فرآیندهای فرعی) و خرده مراحل شود (گریفین[۲۷]، ۱۹۹۷، ص ۵). در تعریف دیگر از توسعه محصول جدید آمده است که فرایند مزبور اساساً توسعه دانش و فعالیتهای آمیختگی و ترکیبسازی دانش مشتمل بر جریانی از وظایف روتین و غیرروتین و اجرا شده به وسیله آرایشی از افراد و گروههای فعال در سازمان است (دو قرتی[۲۸]، ۱۹۹۰، ص ۴). همچنین عنوان شده است که فرایند مزبور را میتوان به عنوان مجموعهای از فعالیتها که دستورالعملها و سفارشهای مشتری، تقاضای بازار و پیشرفتهای تکنولوژی را درون فرایند طراحی و تولید انتقال میدهد، دانست (سعیدا اردکانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۰۵).
به طور کلی توسعه محصول جدید فرآیندی پیچیده است که مستلزم مشارکت بخشهای کارکردی گوناگون شرکت است. از جمله مهمترین آنها بخشهای مهندسی، تولید و بازاریابی شرکت است. در واقع توسعه محصول جدید فرآیندی است که برای اجرای مناسب آن، کل شرکت باید برانگیخته و حساس باشد (ویل رایت[۲۹] و همکاران، ۱۹۹۲، ص ۴).
بوز، آلن و همیلتون[۳۰] (۱۹۸۲) در پیمایش بلندمدت با جمع آوری داده از تعداد زیادی از شرکتها نتیجه گرفتند که محصولات تولیدی و عرضه شده شرکتها را با عنایت به درجه تازگی میتوان در یکی از گروههای ششگانه زیر طبقهبندی نمود(نقل از سعیدا اردکانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۰۶):
محصولات جدید برای کل دنیا
خطوط جدید تولید محصول: محصولات جدیدی که برای اولین بار در سطح شرکت تولید و برای اولین بار به بازار هدف معرفی میشوند.
بازنگری و بهبود محصولات فعلی: محصولات جدیدی که عملکرد بهبود یافته یا ارزش درک شده بالاتری را فراهم میکنند و جایگزین محصولات فعلی میشوند.
تربیتبدنی یک پدیده اجتماعی است که از طریق شرکت فرد در فعالیتها و تمرینات ذهنی و جسمی، زمینه ساز فرایند تعلیم و تربیت انسان در جهت مطلوب بوده و شکوفایی استعدادها در تمامی ابعاد وجودی، حفظ تندرستی و شادابی، افزایش فضایل اخلاقی و پسندیده الهی را فراهم ساخته و کیفیت زندگی را در تمامی زمینه های فردی و اجتماعی بهبود میبخشد [۳۹].
۱-۶-۲) تعریف عملیاتی
منظور از درس تربیتبدنی، همان کلاس ورزش مدارس است که زیر نظر معلم ورزش و هر هفته، یک جلسه دو ساعته برگزار میشود. مجموع فعالیتهای این کلاس، محتوای درس تربیتبدنی را تشکیل میدهد.
منظور از جایگاه، موقعیت درس تربیتبدنی در شرایط مطلوب و فعلی در نظام آموزشی از دیدگاه معلمان درس تربیتبدنی است.
معلمان دانش آموخته رشته تربیتبدنی که در سطح مدارس استان خراسان شمالی مشغول تدریس درس تربیتبدنی هستند.
به میزان تحصیلات و مهارتهای عملی معلمان تربیتبدنی در کنار آگاهی به اهداف درس تربیتبدنی و روش تدریس گفته می شود.
توجه به نیازهای عاطفی، اجتماعی، جسمی و در نظر گرفتن علایق دانش آموزان و انجام فعالیتهای گروهی را گویند.
فصـل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲ – ۱) مقدمه
امروزه جایگاه و اهمیت تحقیق در علوم مختلف به خوبی شناخته شده است و محققان بسیاری در رشته های گوناگون علمی جهت پیشبرد و توسعه علم فعالیت میکنند. علوم وابسته به تربیتبدنی و ورزش نیز از این امر مستثنی نبوده و تحقیقات بسیاری در زمینه های مختلف آن انجام شده است. به منظور سازماندهی و برنامه ریزی در هر کاری، داشتن اطلاعات کافی از وضع موجود و آنچه در گذشته بوده، نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. مبانی نظری و مطالعات پژوهشی، بخشهای اصلی فصل دوم را تشکیل داده است. بخش مبانی نظری به بیان اهداف و اهمیت درس تربیتبدنی در آموزش و پرورش، اهمیت این درس در دوره نوجوانی، استانداردهای درس تربیتبدنی و وضعیت و جایگاه آن در ایران و کشورهای دیگر پرداخته شده است. در پیشینه پژوهشی سعی شده مطالعات مربوط به موضوع تحقیق در ایران و سایر کشور ها بررسی شود.
۲- ۲) مبانی نظری
۲-۲-۱ )اهمیت درس تربیتبدنی در آموزش و پرورش
پیشرفت و توسعه هر کشوری در زمینه های مختلف، به عوامل فراوانی مانند سیستم تعلیم و تربیت آن کشور بستگی دارد. هدف آموزش و پرورش رشد ابعاد گوناگون شخصیت کودکان و نوجوانان در همه جنبه های جسمانی، ذهنی، اجتماعی و روانی است. دستیابی به اهداف عالی تعلیم و تربیت در هر جامعه ای مستلزم شناخت عوامل اثر گذار بر فرایند رشد و تکامل انسان است[۳]. از طرف دیگر در مسیر رشد و تکامل انسان باید استعدادهای نهفته در درون او را شناخت و بارور کرد و بهترین محیط برای تحقق این موضوع مدرسه است. هدف تعلیم و تربیت در مدارس، فقط انتقال دانش و معلومات نیست، بلکه دانش آموز باید مهارتهای مختلفی را نیز یاد بگیرد. آموزش مهارتهای حرکتی و ورزشی از نیازهای اساسی دانش آموزان است که به مثابه یک مهارت اجتماعی و مهارت استفاده از اوقات فراغت برای لذت و سرگرمی، پذیرش در گروه های اجتماعی سالم و مهارت یادگیری رفتارهای بهداشتی مورد تاکید قرار گرفته است. از این رو، ورزش دوست و آشنای دانش آموزان و بازوی توانای آموزش و تربیت اجتماعی-عاطفی آنان است. درس تربیتبدنی و ورزش، جزو ضروری تعلیم و تربیت است[۲۷]. این درس فرصتی برای نوجوانان و جوانان فراهم میکند تا بتوانند به پرورش جسم و تواناییهای بدنی خود بپردازند و از اثرات مثبتی مانند کسب انرژی، هماهنگی، تعادل، بهبود قدرت و استقامت برخوردار شوند. همچنین این درس به دانش آموزان کمک میکند، تا آگاهیهای درونی و حسی خود را از طریق حرکات تقویت کنند و به خود آگاهی[۸] و خودشناسی برسند[۲۷].
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ید اذعان کرد که ورزش مدارس میتواند از جنبه تفریحی یا قهرمانی فراتر رود و به مثابه یک مقولهی آموزشی و تربیتی، توسعه و انتقال بسیاری از ارزشهای فردی، اجتماعی، بهداشتی و اخلاقی را بر عهده گیرد. ارزش خوب زیستن و سالم بودن از پیامد های مهم هر نظام تربیتی و فرهنگی تلقی شده است و مسئولیت پایه ریزی بخشی از این ارزش بر دوش ورزش مدارس است. دانش آموزان میتوانند با فعالیتهای مرتبط با اهداف دانشی(شناختی)، نگرشی(عاطفی) و رفتاری(مهارتی) در تربیتبدنی و ورزش، الگوها و رفتارهای بهداشتی و سالم را یاد بگیرند. هزینه ورزش در مدارس احتمالاً سایر هزینه های بهداشتی و درمانی، کنترل اجتماعی و سایر ناهنجاریهای فردی و گروهی آینده را در جامعه کاهش میدهد. همچنین از آنجا که فرد ورزشکار در جامعه به عنوان یک الگو و مدل مورد پذیرش و مقبول است؛ تربیت ورزشی میتواند نقش الگو بودن را در دانش آموزان افزایش دهد. دانش آموزان با شرکت در فعالیت بدنی و ورزش یاد میگیرند چگونه از اوقات فراغت خود به طور فعال استفاده کنند. آنها در جهان کوچک ورزش، تعهد به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی را تجربه میکنند و حتی ممکن است آن را به نسل بعدی انتقال دهند. درس تربیتبدنی و ورزش در مدارس به دانش آموزان میآموزد تا فراتر از مرزهای طبقاتی، جنسیت، نژاد، قوم و سن با هم فعالیت و رقابت کنند[۲۷].
۲- ۲- ۲) اهمیت تربیتبدنی و ورزش در دوره نوجوانی
دوره نوجوانی زمان تغییر، دگرگونی و انتقال از دوره کودکی به جوانی و فرصت مناسبی است برای تثبیت الگوها و عادتهای مثبتی که میتواند در آینده ادامه پیدا کند. یکی از این عادتهای مثبت، بنیان نهادن و حفظ یک روش زندگی فعال از لحاظ جسمانی است. دیشمن[۹] (۱۹۸۸)، کوه و کوپر[۱۰] (۱۹۹۲) نشان دادند افرادی که در دوره نوجوانی از لحاظ جسمانی فعالاند به احتمال زیاد در دوره بزرگسالی نیز فعال هستند[۶۹، ۸۳]. بیدل[۱۱] (۱۹۹۹)، کالفاس و تیلور[۱۲] (۱۹۹۴)، و لی[۱۳](۱۹۹۵)در بررسیهای خود به اهمیت بالای فواید مرتبط با تندرستی، در افرادی پرداختهاند که شیوه زندگی فعالی را از لحاظ جسمانی دنبال میکنند[۶۲]. با این حال متخصصان تندرستی، کاهش در سطح فعالیتهای جسمانی را که طی دوره نوجوانی اتفاق میافتد، نگران کننده اعلام کردهاند. مرکز ملی مطالعات تندرستی جوانان و کودکان[۱۴]، عادتهای مربوط به فعالیتهای جسمانی را در دانش آموزان پایه پنجم تا دوازدهم بررسی کردند. نتایج نشان داد که در هر دو گروه دختران و پسران، کاهش شدیدی در فعالیتهای جسمانی در پایه های هفتم تا دهم وجود دارد[۸۹].
اخیراً مطالعات رفتارهای پرخطر جوانان[۱۵] نشان داد که فعالیتهای جسمانی نوجوانان با بالا رفتن سن، کاهش مییابد. مثلاً ۳/۶ درصد پسران و ۳/۸ درصد دختران در سن چهارده سالگی کم تحرک بودند. در سن هجده سالگی این تعداد به ۸/۱۸ درصد در پسران و ۷/۱۸ درصد در دختران افزایش یافت[۱۰۷]. این نگرانیها در گزارشی از کشور فرانسه(۲۰۰۵) نیز مشاهده می شود که در آن دختران نوجوان، در ردهی بالای جدول چاقی، مصرف سیگار و نوشیدن الکل قرار داشتند[۱۰۷]. دالی[۱۶](۲۰۰۲) اهمیت فعالیتهای جسمانی در مدرسه ( به ویژه فعالیتهای فوق برنامه) را در پرورش افراد جوان یادآور میشود. او بر اهمیت واحد های تربیتبدنی در مدرسه، به مثابه یک مجموعه در تشویق دانش آموزان به مشارکت پیوسته در فعالیتهای جسمانی تاکید میکند[۶۷]. این عقیده و نظر در تحقیقات اوسالیوان و کینچین[۱۷](۲۰۰۳) نیز تایید شده است که نشان میدهند بازیهای ورزشی[۱۸] و فعالیتهای جسمانی نقش مهمی در زندگی نوجوانان ایفا میکند[۹۴].
مونسن[۱۹](۲۰۰۳) اذعان میکند که تربیتبدنی و فعالیتهای جسمانی به رشد و توسعه کیفیت زندگی و عادتهای سالم کمک میکند[۸۶]. انجمن ملی تربیتبدنی و ورزش[۲۰](۲۰۰۵) گزارش داد که تربیتبدنی در مدارس، فرصتی برای کودکان و نوجوانان فراهم میکند، تا زندگی سالم و فعالی داشته باشند[۸۷]. پریتچارد[۲۱](۱۹۸۸) اظهار کرد که تربیتبدنی نقش بزرگی در حفظ و تغییر ارزشها و نگرشهای جامعه دارد. وی تربیتبدنی را از آن جهت که در حفظ تندرستی و سلامتی، افزایش روحیهی ورزشکاری، رشد عاطفی، ذهنی، قدرت تصمیم گیری، تواناییهای جسمانی و رشد مهارتهای خلاقانه تأثیر بسزایی دارد؛ برای جامعه بسیار مهم میداند[۹۰]. دیگر فوایدی که هیل و کلون[۲۲](۲۰۰۶/۲۰۰۵) عنوان کردند، تعامل اجتماعی و چالشهای ذهنی است که دانش آموزان در کلاس تربیتبدنی آنها را کسب میکنند. اولافسون[۲۳](۲۰۰۲) نیز نشان داد که تربیتبدنی در مدارس به دانش آموزان کمک میکند تا تصور نادرست و منفیشان را نسبت به فعالیتهای جسمانی تغییر دهند و مشارکت شان را در کلاس افزایش دهند[۴۳].
طبق یافته های لانگ فورد و کارتر[۲۴](۲۰۰۳) حتی تربیتبدنی میتواند در افزایش کارایی دروس نظری و تغییرات مثبت در رفتارهای سالم تأثیر بسزایی داشته باشد. تا نه یل، رومار، اوسالیوان، اینگلند و روزنبرگ[۲۵](۱۹۹۴) معتقدند که کلاس تربیتبدنی به دانش آموزان کمک می کند تا سرگرم شوند، سلامت و تندرستی شان را بهبود بخشند و اندامی متناسبتر داشته باشند[۱۵۰]. فیشر[۲۶](۱۹۹۶) بیان کرد که دانش آموزان با شرکت در کلاسهای تربیتبدنی تعاملات اجتماعی، عزت نفس و توانایی مهارتهای بدنی خود را رشد و توسعه میدهند. دونکن[۲۷](۱۹۹۲) رابطه بین توانایی مهارتهای رزمی و مقبولیت و شایستگی فرد را در گروه همسالان بررسی کرد و رابطه قوی و مثبتی را بین شایستگی بدنی و میزان پذیرش در بین دوستان نشان داد.
لاوسن و نیکلسون[۲۸] (۱۹۹۷) بیان کردهاند که تربیتبدنی سبب رشد مهارتهای حرکتی برای شرکت لذت بخش در فعالیتهای بدنی، افزایش آمادگی جسمانی، بهبود نگرش مثبت به سبک زندگی فعال، بهبود عملکرد تحصیلی، خودپندارهی مثبت و سلامت روانی میشود[۳۲]. مسنر[۲۹](۱۹۹۲)اذعان میکند که وظیفه اصلی درس تربیتبدنی در مدارس، کمک به دروس دیگر در آموزش مهارتهای اجتماعی برای زندگی است که این موضوع از طریق فعالیتهای ورزشی و حرکتی مناسب صورت میگیرد. کن هاردمن[۳۰](۱۹۹۷) از ورزش و فعالیتهای بدنی به عنوان دنیای کوچک جامعه یاد میکند، جایی که ممکن است کودکان خصایصی را یاد بگیرند و تمرین کنند که آنها را از نظر اجتماعی موفق سازد[۲۱]. گرابرلج[۳۱](۱۹۸۶)، هشتاد و چهار موضوع تحقیقی مربوط به دانش آموزان را در طول بیست سال گذشته مرور کرد و نشان داد که فعالیت جسمانی بر رشد عاطفی- روانی نوجوانان موثر است. علاوه بر این، شنگ[۳۲](۱۹۹۸) بیان کرد که فعالیت ورزشی بر رشد اجتماعی ، توانایی یادگیری و رشد عاطفی نوجوانان تأثیرگذار است[۳۰].
۲- ۲- ۳) اهداف درس تربیتبدنی در مدارس
اهداف، نتایج مطلوبی هستند که رفتار در جهت آنها هدایت میشوند. تحقق اهداف، نهایت مطلوب همه فعالیتهاست. هر تعریفی که برای اهداف تعلیم و تربیت ارائه شود خواه تغییر و اصلاح در فرد یا رشد و شکوفایی استعدادها یا انتقال مجموعه دانش و فرهنگ به نسل بعد و یا هر تعریف دیگر، تربیتبدنی نیز در آن سهیم است. بنابراین اهداف تربیتبدنی بخشی از اهداف کلی تعلیم و تربیت هر جامعه است[۱۱]. هدف اصلی برنامهی درس تربیتبدنی در مدارس، ایجاد فرصت برای فراگیری معرفت یا آگاهی و مهارتهایی است که دانش آموز را از نظر جسمانی فعال نگه دارد، تا یک شیوه زندگی سالم و بهداشتی را در طول عمر ادامه دهد. دانش آموزان باید بر اشکال متنوع حرکتی، مهارتهای حرکتی و ورزشی و مهارتهای اجتماعی تسلط یابند و از آنها لذت ببرند. دانش آموزان از طریق حرکت، پتانسیلهای فردی خود را افزایش میدهند و شایستگی لازم را برای توسعه تواناییهای حرکتی پیدا میکنند. در دوره های تحصیلی بالاتر، شرکت در فعالیتهای جسمانی فرصتهای زیادی را برای چالش، تعامل اجتماعی[۳۳] و تعلق گروهی فراهم میکند. شناخت و آگاهی از درک روابط و تأثیر فعالیتهای حرکتی بر بدن و تعامل هیجانی و اجتماعی با پیروی از یک زندگی متحرک و فعال به دست می آید. دانش آموزان نه فقط از نظر جسمانی سالم میشوند؛ بلکه آمادگی بیشتری برای تحصیل، کار و مشارکت اجتماعی پیدا میکنند و هزینه های بهداشتی و درمانی نیز کم میشود. در نظام آموزش و پرورش کشور، اهداف اختصاصی تربیتبدنی بر اساس حیطه های تربیتی در سه حیطه شناختی (اهداف دانشی، شناختی یا آگاهی و معرفت)، حیطه انفعالی (اهداف نگرشی یا عاطفی- اجتماعی) و حیطه روانی- حرکتی (اهداف جسمانی و مهارتی) طبقه بندی شده است. بر اساس اهداف کلی آموزش و پرورش میتوان اهداف اخلاقی و معنوی را در زیر مجموعه اهداف اجتماعی قرارداد.[۲۶].
بیتنوا و همکاران[۳۴](۱۹۹۳) اهداف اصلی تربیتبدنی در مدارس را برای کودکان، آموزش مهارت های حرکتی، رشد دستگاههای عصبی- عضلانی و فرایندهای حسی- ادراکی، و در سنین بالاتر تعامل پیچیده ادراکی- حرکتی از طریق فعالیتهای بدنی، رشد فردی و رشد اجتماعی میدانند. وایلد و همکارانش[۳۵] (۱۹۸۸) اهمیت ۲۷ هدف تربیتبدنی مدارس را از دیدگاه ۲۳ متخصص تربیتبدنی بررسی کردند. آنها مهمترین هدف را اهداف شناختی میدانستند، دومین هدف، اهداف جسمانی و حرکتی بود و اهداف عاطفی و اجتماعی در آخرین رتبه قرار داشت. از نظر دیویس[۳۶](۱۹۸۹) هدف اصلی تربیتبدنی به ترتیب، آمادگی جسمانی و حرکتی، رشد مهارت های حرکتی و در نهایت رشد اجتماعی و شناختی است. طبق تحقیق والی نگو دودا[۳۷](۱۹۹۵) یکی از اهداف مهم تربیتبدنی مدارس، فراهم آوردن فرصتی برای رشد عاطفی، اجتماعی و سلامتی است[۳۰]. از نظر ونیر وگالاهو[۳۸] (۱۹۷۸) اهداف کلی تربیت بدنی را میتوان به ۶ گروه توسعه مهارتهای حرکتی، توسعه سطح آمادگی جسمانی، توسعه کارآیی ادراکی و حرکتی، توسعه اجتماعی و عاطفی، توسعه درک و فهم تحصیلی، و توسعه استفاده سازنده از اوقات فراغت نام برد[۲].
اتحادیه ملی ورزش و تربیت بدنی آمریکا[۳۹]، اهداف و پیامدهای برنامه تربیت بدنی و ورزش مدارس را با عنوان فرد تربیت شده جسمانی[۴۰] در سال ۱۹۹۲ میلادی اعلام کرد. در بیانیه این اتحادیه، ۲۰ پیامد جسمانی، مهارتی، شناختی و اطلاعاتی؛ و عاطفی ـ اجتماعی مشخص شده است که میتوان از آنها به عنوان اهداف برنامه تربیت بدنی مدارس استفاده کرد. این اتحادیه در سال ۲۰۰۴ میلادی، اهداف مذکور را مورد تجدید نظر قرار داد و در ۶ هدف کلی خلاصه کرد[۸۷].
اهداف درس تربیتبدنی و ورزش در مدارس سراسر کشور توسط پویان فرد(۱۳۶۸)، پویان فرد و معینی(۱۳۷۱)، ذکایی و نبوی(۱۳۷۱)، نیلگون(۱۳۷۱)، رمضانی نژاد(۱۳۸۲) و دیگران بررسی شد. در یک کار جدید سراج زاده و همکاران( ۱۳۷۹)، حوزه های یادگیری برنامه تربیتبدنی را بر اساس اهداف تربیتبدنی و ورزش برای کلاسهای مختلف تنظیم کردهاند. علاوه بر اهداف درس تربیتبدنی مورد نظر سراج زاده و همکاران، در ایالتهای آمریکا، کانادا و همچنین توسط محققان مختلف اهداف تقریباً مشابهی پیشنهاد شده است. مثلاً، در ایالت اونتاریو کانادا، اهداف تربیتبدنی به سه حوزه (۳۳)، در ایالت نیوجرسی آمریکا به ۴ هدف اصلی شامل سلامتی و ایمنی، آمادگی جسمانی، مهارتهای حرکتی، ورزشی و مهارتهای روانی- اجتماعی، در ایالت مریلند به ۹ هدف و در ایالت ایندیانا به ۴ هدف تقسیم شده است. اهداف درس تربیتبدنی در ایالت ویرجینیا از دوره پیش دبستانی تا راهنمایی تا ۸ هدف متغیر میباشد[۲۸]
اهمیت اولویت بندی اهداف تربیتبدنی در مدارس بسیار زیاد است؛ زیرا از نظر بلیر (۱۹۹۲) تدوین اهداف رفتاری بر اساس اهداف اختصاصی باعث ایجاد انگیزش مثبت در دانش آموزان میشود و معلمان باید به آموزش و تدریس چیزهایی بپردازند که دانش آموزان به آنها نیاز دارند و با آن هدف در کلاسها شرکت میکنند [۳۰]. البته سایدنتاپ و تان هیل (۲۰۰۰) اطلاعات و دانش معلمان را برای تدوین و اولویت بندی اهداف بسیار مهم میدانند [۲۶].
انیس (۱۹۹۲) میگوید یکی از مشکلات مهم معلمان تربیتبدنی در مدارس، شکاف بین اهداف، مهارتها و تمریناتی است که آنها میخواهند به دانش آموزان یاد بدهند با آنچه که در واقعیت میتوانند اجرا کنند. وی برای حل این مشکل، تدوین اهداف یادگیری در برنامه درسی را بر اساس نیازها، ویژگیها و امکانات مدرسه پیشنهاد میکند [۷۲].
برخلاف ایده اولویت بندی اهداف و به ویژه اهداف یادگیری، پانگرازی و دائر (۲۰۰۱) بر اهداف چندگانه یا ترکیبی با بهره گرفتن از برنامه چند فعالیتی و تجارب متنوع حرکتی در دوره ابتدایی تاکید میکنند هر چند ممکن است در مقاطع تحصیلی بالاتر این موضوع چندان مهم تلقی نشود [۶۸]. با این وجود، رینک و همکاران (۱۹۹۶) بیان میکنند که اهداف حرکتی و مهارتی در اولویت بالایی قرار دارد؛ چون بازیها و ورزش بخش زیادی از برنامه تربیتبدنی را تشکیل میدهد و شایستگی در آنها، هدف مهمی تلقی میشود [۹۴].
۲- ۲- ۴) استانداردهای برنامه تربیتبدنی در مدارس
استاندارد یا معیار آموزشی، بیان و عبارتی است که نشان میدهد پس از یک برنامه یا دوره آموزشی در سطوح مختلف، دانش آموز باید چه چیزی را بداند (چه چیزی از او خواسته میشود) یا قادر به انجام آن باشد و چگونه آن را انجام دهد. استاندارد، وسیله ای برای تشخیص و سنجش بهترین یا عالیترین عملکرد و اجراست که از حداقل شایستگی یا حداقل پیامدها متمایز میشود. استاندارد تعیین میکند که چه چیزی باید در یک زمان، دوره یا کلاس معینی آموخته شود و در یک دیدگاه کلی، چه عملکردهایی باید به عنوان گواه (مدرک و شاهد) اینکه یادگیری روی داده است، پذیرفته و مورد قبول واقع گردد. برای رسیدن به استانداردهای آموزشی باید برنامه درسی را تدوین کرد که در این برنامه از مجموعه یا طرحی برای رسیدن به استاندارد استفاده میشود تا دانش آموزان به آن برسند. این برنامه درسی شامل فعالیتها، طرح درسها، مواد آموزشی و روشهای آموزشی مختلف برای هر کلاس است که جزئیات روزانه فعالیت آموزشی کلاس و مدرسه را نشان میدهد [۳۱].
تدوین استاندارد قبل از برنامه ریزی درسی و در ارزیابی برنامه بسیار مهم است؛ اگر چه هدف از تدوین استاندارد، تولید و افزایش کیفیت برنامه تربیتبدنی نیست؛ ولی به خوبی کیفیت برنامه را میتوان مشخص کرد و حتی بهتر است که برنامه با استاندارد مقایسه شود. البته استانداردها یک برنامه نیست؛ بلکه چارچوبی برای برنامه است که معلم میتواند از برنامه ها، فعالیتها و روشهای مختلفی برای دستیابی به استاندارد استفاده کند [۷۷].
قابلیتهای چابکی
- پاسخگویی - شایستگی
- انعطافپذیری - سرعت
ارکان و توانمندسازهای چابکی
- روابط مبتنی بر همکاری(استراتژی )
- یکپارچگی فرایندی ( پایه )
- یکپارچگی اطلاعات (زیرساخت )
- حساسیت به مشتری و حساسیت به بازار یابی (سازوکار)
اهداف زنجیره ی تأمین چابک :
غنی سازی و راضی ساختن مشتریان
- هزینه
- زمان
- عملکرد
- قدرت
شکل ۲-۱۱ مدل لین و همکارانش
ویژگی های توانمند سازهای (ارکان) چابکی، جنبه های محتوایی چابکی فرض شده اند و برای تعیین رفتار زنجیره تامین کل معین گردیده اند.بر پایه تحقیقات قبلی و یافته های این مطالعات، توانمند سازهای (ارکان) چابکی زنجیره تامین به چهار طبقه دسته بندی شده اند که عبارتند از :
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
روابط مشارکتی : این استراتژی زنجیره تامین جهت جذب خریداران و تامین کنندگان برای کار به صورت مشارکتی، توسعه محصول به طور مشارکتی و تسهیم اطلاعات است.
یکپارچگی اطلاعات : به عنوان زیر ساختی از زنجیره تامین، شامل توانایی جهت استفاده تکنولوژی اطلاعاتی در تسهیم داده ها بین خریداران و تامین کنندگان است.بنابراین به طور موثر یک زنجیره تامین مجازی ایجاد می کند.
یکپارچگی فرایند : به عنوان مبنای زنجیره تامین، یکپارچگی فرایند به معنای آن است که زنجیره تامین اتحادی از اعضای بهم مرتبط در یک شبکه است.
حساسیت به مشتری و بازاریابی : به عنوان مکانیزم زنجیره تامین، شامل توانایی جهت شناسایی و پاسخگویی به نیازمندیهای واقعی مشتری می باشد.هم چنین جهت ماهر شدن در تغییر و عدم اطمینان است.
مدل ۸ : مدل اگراویل[۴۲] و همکارانش
اگراویل و همکارانش در سال ۲۰۰۶ با بهره گرفتن از طوفان مغزی در کارخانه اتومبیل سازی اقدام به تعیین متغیرهای زنجیره تامین نموده اند.هدف از جلسات طوفان مغزی آنان، تعیین روابط بین متغیرهای زنجیره تامین بوده است. در این تحقیق ۱۵ متغیر مرتبط با چابکی زنجیره تامین شناسایی شده اند که عبارتند از :
حساسیت به بازار : زنجیره تامین قادر به پیش بینی و پاسخگویی به پاسخگویی به تقاضای واقعی باشد.
سرعت تحویل : توانایی تحویل کالا یا خدمات با سرعتی بیشتر از رقبا باز می گردد.
صحت داده ای : صحت داده ای یکی از عوامل مهمی است که بر عملکرد زنجیره تامین اثر می گذارد و به صحت داده ای بر می گردد که توسط شرکای تجاری مختلف در تصمیم گیری هایشان مورد استفاده قرار می گیرد.
معرفی محصول جدید : توانایی معرفی محصول جدید برای زنجیره های تامینی که خواهان برتری رقابتی هستند بسیار مهم شده است.
برنامه ریزی متمرکز مشارکتی : یکپارچه سازی و هماهنگی اثربخش زنجیره تامین از میزان موجودی اضافی می کاهد، فواصل زمانی تحویل را کاهش می دهد، فروش و خدمات به مشتریان را افزایش می دهد.
یکپارچه سازی فرایند : اطلاعات مشترک موجود بین اعضا زنجیره با بهره گرفتن از یکپارچگی فرایند حاصل می شود.
استفاده از ابزارهای تکنولوژی اطلاعات : استفاده از تکنولوژی اطلاعات برای تسهیم داده ها در بین خریداران و تامین کنندگان در واقع یک زنجیره تامین مجازی را به وجود می آورد.
کاهش فواصل زمانی تحویل : کاهش فواصل زمانی تحویل، زمانی که از صدور سفارش تا تحویل سپری می شود، در زنجیره تامین مکانیزمی برای رقابت مبتنی بر زمان است.
ارتقای سطح خدمت : ارتقا در سطح خدماتی که به مشتری ارائه می شود منجر به ارتقای عملکرد زنجیره تامین می شود.
حداقل کردن هزینه : حداقل کردن هزینه با شناسایی راههایی که تبادلات بنگاهها را کاراتر می سازد و با کمک به بنگاهها و شرکایشان در پیدا کردن راه های دیگری برای کاهش هزینه های تولید محصولات، در کاهش هزینه ها به بنگاهها کمک می نماید.
رضایت مشتری : رضایت مشتری تحت تاثیر میزان درک ارزش دریافت شده و نیز درک ارزش محصولات ارائه شده توسط رقباست.
ارتقاء کیفیت : ارتقاء کیفیت به عنوان الزامی برای موفقیت در بازار بین المللی رقابت توسط مدیریت بنگاههای کسب و کار در تمام دنیا شناخته شده است.
کمینه سازی عدم قطعیت : عدم قطعیت در طول زنجیره تامین گسترش می یابد و منجر به پردازش ناکارا و انجام فعالیتهای بدون ارزش افزوده می شود.
افزایش اعتماد : اعتماد بین اعضای تجاری در رابطه با روابط درون سازمانی، ارتباطات و گفتمان را ارتقا می بخشد و چشم اندازهای استراتژیک مشترکی را خلق می کند.
حداقل کردن مقاومت در برابر تغییر : مقاومت همواره به عنوان دلیل اصلی تعارض شناخته می شود که خود عامل نامطلوب است و برای سلامت هر سازمان مهم می باشد.
مدل ۹ : مدل گاناسکاران[۴۳] و همکارانش
عوامل کلیدی موفقیت زنجیره تامین پاسخگو نیز از نظر گاناسکاران و همکارانش عبارتند از :
تسهیم به موقع اطلاعات
کاهش کل چرخه عمر
هماهنگی نیروی کار در بخش های مختلف زنجیره تامین
سیستم پشتیبانی تصمیم مطلوب
کاهش زمان تاخیر در جریان اطلاعات مواد
یکپارچه سازی اطلاعات در حوزه عملیات و ظرفیت انعطا
مدل ۱۰ : مدل سوافورد[۴۴] و همکارانش
این مدل زنجیره تامین چابک را در انعطاف پذیری پنج بعد تعریف کرده است که در شکل ۲-۱۲ نشان داده شده است.سوافورد و همکارانش در مدل خود در سال ۲۰۰۶ زنجیره تامین چابک را به عنوان معیاری برای سنجش توانایی زنجیره تامین جهت انطباق پذیری کارا با تغییرات محیط رقابتی جهت ارائه محصولات و خدمات تعریف نموده اند.بر پایه این تحقیقات، ساختارهای انعطاف پذیری شناسایی شده که بر چابکی زنجیره تامین اثر گذار است عبارتند از:
انعطاف پذیری توسعه محصول
<< 1 ... 441 442 443 ...444 ...445 446 447 ...448 ...449 450 451 ... 477 >>