۲-۲-۱-۶- ۲-مدل کشش بازار [۶۳] :
از اوایل ۱۹۶۰، دومین مدل خطی نوآوری با توجه به دیدگاه های اقتصادی شکل گرفت. در این مدل نوآوری ها نتیجه تقاضا و نیاز بازارها بودند و تقاضای بازار مستقیماً باعث ایجاد نیاز جدید توسعه تکنولوژی شرکت ها می شد. در این مدل بیشتر نوآوری ها حاصل کار دپارتمان هایی است که به طور مستقیم با مشتری در ارتباطند چون که این دپارتمان ها، نیاز و خواسته مشتری را بهتر می شناسند و محل سرمایه گذاری ها بهتر تشخیص میدهند. در این مدل، بازار تعیین میکند که در چه پروژه هایی برای تحقیق و توسعه سرمایه گذاری شود و تأکید بر روی بازار و نیاز مشتری است.
۲-۲-۱-۶- ۳-مدل اتصالی [۶۴] :
اما بسیاری از محققان با بررسی ۲ مدل خطی ساده فوق به این نتیجه رسیدند که فرایند نوآوری را نمی توان در قالب مدل های خطی به طور شفاف بیان کرد. بلکه گاهی اوقات تحقیقات علمی باعث تولیدات جدید در بازار میگردد و گاهی نیز نیاز بازار واحد تحقیقات را وادار به نوآوری میکند. در واقع در هدف مدل سوم نشان دادن توالی عملیات در نوآوری و وجود پس خور بین واحد تحقیق و توسعه و بازار بوده است. یعنی گاهی اوقات و در برخی از صنایع تقاضای بازار بر بخش تحقیق و توسعه فشار وارد میکند تا تحقیقات علمی جدیدی انجام دهد و گاهی اوقات نوآوری نتیجه فعالیت های مستقل تحقیق و توسعه میباشد.
۲-۲-۱-۶- ۴-مدل یکپارچه و شبکه ای [۶۵] :
اما مدل سوم هم جوابگوی بسیاری از نوآوری ها در سطح شرکت ها (یا حتی در سطح ملی) نبود. بنابرین مدل های نسل چهارم و پنجم با فاصله زمانی کوتاه از هم شکل گرفتند که در مدل های جدید، به پس خور در بین مراحل توجه بیشتری مبذول شده است. در نسل چهارم به توسعه موازی هر مرحله در کنار یکپارچگی های افقی توجه شده است. بر روی مشتری و نیاز مشتری تمرکز بیشتری وجود دارد و منابع تأمین کنندگان را هم بخشی از منابع شرکت ها در نظر گرفته است. در این مدل تأکید بر روی تحقیق و توسعه و ساخت و تولید است (طراحی های قابل تولید)
در مدل نسل پنجم بیشتر هدف یکپارچه کردن استراتژی های توسعه در بین سازمان های مختلف داخلی و خارجی شرکت ها بوده است. تأکید این مدل بر روی انعطاف پذیری شرکت در برابر تغییرات و سرعت در توسعه میباشد و تمرکز بیشتر بر روی کیفیت است تا قیمت تمام شده.
۲-۲-۱-۶- ۵-مدل زنجیره ارزش [۶۶] :
شاید بهترین مدل غیر خطی که عناصر مختلف فرایند نوآوری را توضیح میدهد، مدل روزنبرگ – کلاین باشد. این مدل فرایند نوآوری را در پنج مرحله خلاصه کردهاست:
۱-شناخت پتانسیل و نیاز بازار کار
۲-ابداع کردن یا ایجاد طرح تحلیلی برای تولید محصول جدید
۳-طراحی با جزییات، تست کردن طرحها و طراحی مجدد
۴-تولید
۵-توزیع و بازار یابی
۲-۲-۱-۷-ویژگی های نوآوری
برای گسترش نوآوری پنج ویژگی ضروری وجود دارد که این ویژگیها را با ارائه راهبرد در زمینه نوآوری های آموزشی بررسی میکنیم:
۱-داشتن یک مزیت نسبی [۶۷] نسبت به موارد موجود : برای مثال برتری پاورپوینت بر پروژکتور اورهد سبب شده است که کمتر از پروژکتور اورهد استفاده شود و ماشین های آموزش دهنده اسکینر به دلیل عدم هوشمندی، آسیب پذیری و پر هزینه بودن با اقبال چندانی مواجه نشده و در زیر زمین مدارس به همراه کتاب های قدیمی انبار شده اند (میلر، ۱۹۸۳، ترجمه مهر محمدی، ۱۳۸۲)
۲-سازگاری نسبی [۶۸] : با ارزشهای موجود، تجارب گذشته و نیازهای پذیرندگان سازگار باشد.
۳-سازگاری استفاده و قابل فهم بودن [۶۹] : پیچیدگی یک نوآوری موجب پذیرش کمتر آن می شود.
۴-قابل امتحان بودن [۷۰]
۵-قابل مشاهده بودن [۷۱]
۱)مزیت نسبی: برای بررسی مزیت نسبی نوآوری آموزشی (مثلاً استفاده از اینترنت برای آماده سازی مطالب درسی) می توان برنامه هایی را سازماندهی کرد و از معلمان خواست که یک عنوان درسی مشابه را از طریق اینترنت تهیه کنند. سپس از معلمان خواست که هر درس را جداگانه ارزیابی کنند تا مشخص شود که آیا کارایی و اثر بخشی روش جدید نسبت به روش معمول بیشتر است یا نه
۲)سازگاری نسبی: برای فراهم سازی شرایط لازم برای پذیرش یک نوآوری آموزشی باید سیاست های موجود مدارس را تعدیل کرد و به تدریج میان ارزش ها و نیازهای معلمان و دانش آموزان با نوآوری سازگاری ایجاد کرد. برای مثال، می توان برنامه زمانی مدرسه را تغییر داد و روش های جدید انتقال دانش را در برنامه جدید گنجاند.
۳) استفاده آسان: معلمان و دانش آموزان باید قادر باشند که به سهولت از نوآوری معرفی شده استفاده کنند. اگر نوآوری برای آن ها کاملاً نا آشنا باشد و روش بهره گیری از آن را نیاموخته باشند، باید وقت بیشتری در اختیار آن ها قرار داد تا به دستکاری نوآوری بپردازند. همچنین می توان از متخصصان نوآوری خواست که به آموزش آن ها بپردازند.
۴)قابل امتحان بودن: باید شرایط دسترسی مداوم به نوآوری را فراهم ساخت تا پذیرندگان قادر به امتحان آن باشند. برای مثال، برای دسترسی معلمان به اینترنت باید در مکان هایی که معلمان حضور بیشتری دارند (مانند اتاق معلمان، کتابخانه مدرسه، کلاسهای درس) این امکان را فراهم ساخت. اگر هزینه دسترسی به اینترنت از خانه، برای معلمان پرداخت شود آن ها برای امتحان اینترنت فرصت بیشتری پیدا خواهند کرد. همچنین می توان در مدرسه، امکانات جانبی (مانند پرینتر لیزری، اسکنر، فلش) را در اختیار معلمان قرار داد تا علاقه آن ها به استفاده از اینترنت بیشتر شود.
۵)قابل مشاهده بودن: باید حضور فیزیکی نوآوری و عوامل وابسته به آن را در مدرسه افزایش داد. می توان از نوآوران، فروشندگان و توزیع کنندگان نوآوری خواست تا به مدرسه بیایند و در زمینه مزایا و روش بهره گیری از نوآوری برای معلمان و دانش آموزان صحبت کنند و نمونه هایی از نوآوری را در اختیار آن ها قرار دهند.
ویژگی دیگری که باید به ویژگی های فوق اضافه کرد، قابلیت دستکاری و کنترل است. نوآوری ها در طول عمر خود دچار تغییرات زیاد میشوند. شکل نهایی یک نوآوری با تصورات اولیه خالق آن تفاوت بسیار دارد. برادران رایت هرگز فکر نمی کردند که یک هواپیما، روزی بتواند صدها مسافر را در خود جا دهد. گراهام بل در فکر آن بود که برای ناشنوایان وسیله ای خلق کند، اما همین وسیله تبدیل به تلفن شد. اینترنت به عنوان یک سیستم بسته و امنیتی در دوران جنگ سرد (دهه ۱۹۶۰) برای امنیت ملی طراحی شد، اما امروزه تبدیل به یک پدیده کاملاً متفاوت (سیستم باز و عمومی) شده است. در نظام آموزشی نیز نوآوری ها دچار تغییر میشوند به گونه ای که بیشتر این تغییرات را معلمان صورت میدهند تا نوآوری را با نیازهای دانش آموزان منطبق سازند
بنابرین نوآوری باید طوری طراحی شود که مجریان بتوانند آن را دستکاری کنند، زیرا نوآوری های که قابل کنترل و دستکاری هستند نسبت به آنهایی که قابل تغییر نیستند، راحت تر پذیرفته میشوند (تیک و کوبان ۱۹۹۵ و دالی ۱۹۹۹). ویژگی آخر (قابلیت دستکاری)، اشاره به فرایند پویا و پیچیده مرحله اجرا دارد که طی آن، نوآوری با محیط اجرا به تعاملات گوناگونی می پردازد. مک لولین در زمینه اجرای نوآوری های آموزشی در مدارس، به سه حالت اشاره میکند: