سال ۱۹۹۴ را باید سرآغاز حرکت ارگونومی در معنای علمی آن دانست و در همین سال بود که اولین انجمن ارگونومی در انگلستان تأسيس شد و با شکل گیری منسجم این علم در دوره های زمانی مختلف، نقش خود را در عرصه های مختلف نشان داد.
جدول شماره ۲-۱ مراحل توسعه ارگونومی
دهه ۱۹۵۰
ارگونومی نظامی
دهه ۱۹۶۰
ارگونومی صنعتی
دهه ۱۹۷۰
طراحی ارگونومیک محصول برای مصرف کننده
دهه ۱۹۸۰
سیستم انسان و ماشین
دهه ۱۹۹۰
ارگونومی شناختی و ارگونومی کلان
دهه ۲۰۰۰
ارتباطات ارگونومیک (جهانی)
مرحله بعد
ارگونومی فرهنگی
وثوقی و همکاران۱۳۸۸
ظهور اولیه ارگونومی در ارتباط با پیوستگی بین انسان و محیط کارش را میتوان به زمان جنگ جهانی اول مرتبط دانست. کارگران در کارخانهها مهمات سازی مهم ترین نیروهای محافظ و تداوم دهنده تلاش های جنگی محسوب میشوند ولی با تحت فشار قرار دادن آن ها به منظور بازدهی بیشتر، تعدادی از عوارض غیر قابل پیشبینی به تدریج ظاهر گردید که کوشش های انجام شده به منظور حل تعدادی از این مشکلات در سال ۱۹۱۵ منجر به تأسيس کمیته بهداشت کارگران مهمات سازی گردید که مشتمل بر تعدادی از افراد آموزش دیده در علوم فیزیولوژی و روانشناسی می گردیدند.
در پایان جنگ جهانی اول، کمیته مذبور به شکل هیئت تحقیقات خستگی صنعتی تغییر هویت داد که عمده تحقیقات این هیئت بر مطالعه روی مسائل خستگی در صنعت متمرکز گردید. در سال ۱۹۲۹ به هیئت تحقیقات بهداشت صنعتی تغییر نام داد و دیدگاه های آن به بررسی شرایط عمومی استخدام صنعتی به وبژه ار نقطه نظر حفظ بهداشت در بین کارگران و نیز کارایی صنعتی آنان معطوف شد. این هیئت از متخصصینی تشکیل یافته بود که در زمینههای فیزیولوژی، روان شناسی، پزشکی و مهندسی از مهارت های خاصی برخوردار بودند که تواماً و به طور مجزا پیرامون مشکلات گریبانگیر یک منطقه وسیع کاری به تحقیق می پرداختند و تحقیقات بیشتر بر شرایط وضعیتی، حمل بار، فیزیک مرد و زن به هنگام کار، فواصل استراحت، بازرسی، روشنایی، حرارت، تهویه، انتخاب موسیقی در حین کار، و اموزش متمرکز می گردید. با شروع جنگ جهانی دوم، پیشرفت سریعی در زمینه تجهیزات مسائل نظامی به وقوع پیوست. پس از ورود ارگونومی به حوزه های صنایع نظامی سپس یه صنایع عمومی، ارگونومی به تولید محصول از منظر مشتری پرداخت. ورود آنتروپومتری و توجه به ابعاد انسان شناسی در طراحی محصول در این مقطع بود که مورد تمرکز بیشتری قرار گرفت. نظام ارگونومی در جستجوی به حداکثر رساندن سطح ایمنی، کارائی و آسایش اپراتور توسط متناسب کردن نیازهای ماشین و اپراتور با ظرفیت های اوست. بدینسان در تعامل انسان و ماشین رابطه ای ما بین این دو جزء ایجاد میگردد که در نتیجه ماشین ارائه گر اطلاعاتی به انسان می شود که این اطلاعات از طریق دستگاه های خاص به او منتقل گردیده و او از راه کنترلهای گوناگون وضعیت ماشین را اصلاح نماید.
در ابتدا ارگونومی به تعامل انسان– ماشین تنها از دیدگاه فیزیکی می نگریست اما در ادامه بر اساس مشکلات و حوادث پیش آمده و تحلیل آن ها متخصصان ارگونومی دریافتند که حلقه مهمی که در این زنجیره تعاملات نادیده گرفته شده است، بار فکری وارد به انسان میباشد که همانند بار کار فیزیکی می بایست متناسب با انسان باشد. از این رو دامنه ارگونومی به محدوده ی علم روانشناسی نیز گسترش یافت و مبحث شناخت و فرایند های زیربط جهت تحلیل کار به منظور آسان سازی آن برای انسان به ارگونومی وارد شد. در ادامه آن نیز ارگونومی کلان و نقش آن در بهبود وضعیت سازمان به لحاظ مدیریت و عملیات سازمانی مطرح گردید، زمینه ای که مشارکت و تشریک مساعی جهت اجرای فعالیت ها را در سازمان به ارمغان آورد و این شاخهها نیز با عنوان ارگونومی کلان به دنیای ارگونومی وارد شد اما این انتهای کار نبود زیرا اجرای کار گروهی و مشارکت نیازمند یکسری روابط منطقی و اصولی است تا بر این اساس با کنترین زمان و هزینه به اهداف دست یافت. این فتح بابی بود تا ارتباطات ارگونومیک به میان آید.
ارتباطات بین افراد و گروه ها بر اساس فرهنگ جوامع متفاوت میباشد و این تفاوت در هر سازمان نیز بنابر قومیت ها و در نتیجه فرهنگ های مختلف دارای تفاوت خواهد بود. این موضوع سبب شد تا کانون توجهات ارگونومی به فرهنگی نیز معطوف گردد(همان منبع،۸۴-۸۲)
۲-۴تاریخچه ارگونومی در ایران
باید توجه داشت که هدف تمام فعالیت های تولیدی ” انسان” است، ابزار و وسایل کار در خدمت انسان هستند. و برای رفاه و تسهیل زندگی انسان ابداع و ساخته شده اند. اصولا ماشین آلات و ابزار کار به دست انسان طراحی و برای استفاده و مصرف انسان تولید میشوند، پس در این مورد مهم ترین اصلی که باید مورد توجه قرار بگیرد “انسان” است و بدین جهت آشنایی با ویژگی های انسانهای استفاده کننده، به منظور طراحی و ساخت صحیح ابزار و وسایل، اجتناب پذیر است. ضمناً باید در نظر داشت که ماشین آلات و سیستم های تولیدی طبق نیازهای فرهنگی و اقلیمی جوامع سازنده آن ها ساخته و تولید شده اند و باید برای استفاده، مشخصات آن ها را در نظر گرفت و سپس وارد کشور کرد و مورد استفاده قرار داد.
کشور ما همچون بسیاری کشور های در حال توسعه دیگر، طی سالیان دراز عمدتاًً وارد کنندۀ ابزار کار، وسایل زندگی، ماشین آلات، تکنولوژی و سیستمهای تولیدی از کشورهای پیشرفته ای بوده است که این ابزار و ماشین آلات و سیستم های تولیدی بر اساس نیازهای همان جوانع و منطبق با خصوصیات ویژه همان مردم ساخت شده اند و چون در ساخت این ابزار و ماشین آلات و سیستم های تولیدی بعضاً نیازهای مصرف کنندگان کشورهای تولیدکننده آن ها باعث شده اند.
انسانها از نظر خصوصیات فیزیکی، روحی، اجتماعی، اخلاقیات، برخورداری از آگاهی های صنعتی، شرایط اقلیمی و جغرافیایی و غیره با یکدیگر متفاوتند و هر ملت خصوصیات ویژه ای دارد که بدون تردید آن را از جوامع و ملل دیگر متمایز میسازد. بنابرین مهم ترین عامل در در برنامه های رشد و توسعه ی صنعتی، در نظر گرفتن عوامل و انسانی جامعه مصرف کننده کالاها میباشد. به این جهت ضروری است با شناخت این خصوصیات به طراحی و تولید وسایل و ابزار و ماشین آلات اقدام شود، تا این ماشین آلات و ابزار به بهترین نحو به منظور کمک به مردم آن جامعه به کارگرفته شود و واقعاً “آرام و راحت جان و مشکل گشا” باشند، نه “قاتل نان و بلای جان و مزاحم” (کاظمی،۱۳۷۱، ۵۷-۵۶)