مرادی(۱۳۸۶) در پژوهشی در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی نقش نظارتی سرمایهگذاران نهادی از این منظر که آیا مالکیت نهادی بر کیفیت سود گزارش شده تأثیر دارد پرداخت. به طور کلی، نتایج این پژوهش بیانگر وجود یک رابطه مثبت بین سرمایهگذاران نهادی و کیفیت سود است. بر اساس یافته های پژوهش مذبور، سرمایهگذاران نهادی مدیریت شرکت را به گزارش نمودن سود با کیفیت ترغیب میکنند.
۲-۲-۷ انواع مالکیتهای نهادی(فعال و منفعل) و محافظه کاری:
بر اساس شواهد حاصل از پژوهشهای پیشین(نظیر نویسی و نایکر[۳۰] ۲۰۰۶، کرنت و سایرین[۳۱]، ۲۰۰۷ و…) تأثیر سرمایهگذاران نهادی بر رویههای اتخاذ شده شرکت مشابه با هم نبوده و انگیزه های یکسانی برای نظارت بر این رویهها ندارند. بر این اساس، سرمایهگذاران نهادی را میتوان به دو دسته منفعل و فعال تقسیم کرد.
سرمایه گذاران نهادی منفعل دارای گردش پرتفوی بالایی بوده و استراتژی معاملاتی لحظهای دارند. برای مثال، با یک خبر خوب سهام میخرند و با خبر بد سهام را میفروشند. برای این مالکان، قیمت جاری سهام بسیار مهم بوده، دارای دیدگاه کوتاهمدت و گذرا هستند و عملکرد جاری را به عملکرد بلندمدت شرکت ترجیح میدهند. بنابرین، انگیزه زیادی برای نظارت بر مدیریت و داشتن نمایندهای در هیئتمدیره شرکتهای سرمایهپذیر ندارند، زیرا بعید است که منافع این نظارت در کوتاهمدت نصیب آن ها شود. تمرکز بیش از حد این سهامداران بر عملکرد و سود جاری، ممکن است انگیزههایی را برای خوشبینی مدیریت در ارائه سود حسابداری جهت نیل به اهداف کوتاهمدت، فراهم آورد. بنابرین، به نظر میرسد این مالکان علاقهای به استفاده از رویههای محافظه کارانه سود ندارند.
در مقابل، سرمایهگذاران نهادی فعال، دیدگاه بلندمدت داشته، عملکرد بلندمدت شرکت را مدنظر دارند. بنابرین، انگیزه زیادی برای داشتن نماینده در هیئتمدیره شرکتهای سرمایهپذیر دارند. گردش پایین سبد سهام سرمایهگذاران بزرگ بیانگر انگیزه این سهامداران برای نگهداری سهام و تشویق مدیران به بهبود عملیات و افزایش ثروت سهامداران است. این سهامداران با نظارت فعالانه بر مدیریت و تصمیمات وی، انگیزههایی را برای مسئولیتپذیری بیشتر مدیریت فراهم میآورند. آلمازان و همکاران ۲۰۰۵ دریافتند که هرچه سطح مالکیت نهادی فعال بیشتر شود نظارت بر مدیر و رویههای اتخاذ شده از سوی او بیشتر میشود. همچنین، محققانی نظیر چونگ و فیرس و کیم نیز ۲۰۰۲ نشان دادند که حضور سرمایهگذاران نهادی فعال، سبب کاهش استفاده از رویههای غیرمحافظهکارانه برای مدیریت سود میشود.
۲-۲-۸ عوامل مؤثر بر محافظهکاری
پژوهشهای متعددی عوامل وجود محافظهکاری در گزارشهای مالی را مورد بررسی قرار دادند. همان طور که بیان شد، واتز(۲۰۰۳) این عوامل را در چهار مورد خلاصه می کند که شامل؛ وجود قراردادهای گوناگون بین واحد تجاری و ذینفعان برون سازمانی، احتمال طرح دعاوی حقوقی علیه واحد تجاری، کاهش یا به تعویق انداختن مالیات پرداختنی و خنثی کردن تمایل ذاتی مدیران جهت ارائه گزارشهای اغراقآمیز میباشد. گوی و وریکچیلیا[۳۲](۲۰۰۷) و لافوند و واتز[۳۳](۲۰۰۸) بیان کردند که محافظه کاری عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سایر ذینفعان برون سازمانی واحد تجاری را کاهش میدهد. زیمرمن[۳۴](۱۹۸۳) و کردلر و شهریاری(۱۳۸۸) اظهار میکنند که شرکتهای بزرگ در تلاش برای کاستن از هزینه های سیاسی، در ارائه گزارشهای مالی، محافظه کارانه عمل میکنند. در مقابل ایتردیز[۳۵](۲۰۱۱) بیان می کند، به دلیل بالا بودن مشکل نمایندگی در شرکتهای کوچک و تازه تأسيس، محافظهکاری در این نوع شرکتها بیشتر از شرکتهای بزرگ است. یافته های کمیته مطالعاتی اراسموس[۳۶](۲۰۱۰) گویای این است که بالا بودن اهرم و در نتیجه وجود کشمکش بین بستانکاران و سهامداران مخصوصاٌ در حوزه سیاستهای تقسیم سود، عاملی دیگر برای اتخاذ رویکرد محافظه کارانه است. تحقیقات زیادی مانند داروغ و استاغتون[۳۷](۱۹۹۰)، داروغ[۳۸](۱۹۹۰)، کارونا[۳۹](۲۰۰۷ و ۲۰۰۸)، دهالیوال و همکاران[۴۰](۲۰۰۸) و فلسام[۴۱](۲۰۰۹)، بالا بودن تهدیدات رقابتی را از عوامل مهم اتخاذ رویکرد محافظه کارانه بیان کردند. و نهایتاًً مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران(۱۳۸۶) از محافظهکاری به عنوان اصل احتیاط یاد کرده و آن را از خصوصیات کیفی اطلاعات مالی میداند.
۲-۲-۹ محافظهکاری حسابداری و ساختارهای رقابتی محصولات
تقاضا برای محافظهکاری ازعوامل مختلفی ناشی می شود که از جمله مهمترین آن ها شامل انعقاد قراردادهای کارا، کاهش دعاوی حقوقی، کاهش یا به تعویق انداختن مالیات، خنثی کردن تمایل جانبداری مدیران، کاهش هزینه های سیاسی، کاهش کشمکش بین بستانکارن و سهامداران، کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای کوچک، کاهش فشارها و تهدیدات رقابتی و افزایش کیفیت اطلاعات مالی را میتوان نام برد. یکی از مهمترین ابعاد توجیه کننده تقاضا برای محافظهکاری بحث رقابت در بازار است.
گزارشگری مالی باید بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری(GAAP) و استاندارهای حسابداری باشد اما اصول و استاندارهای پذیرفته شده انعطافپذیر هستند و علاوه بر این، افشای بعضی اطلاعات نیز به صورت داوطلبانه صورت میگیرد. با این حساب تهیهکنندگان اطلاعات از بین رویه های پذیرفته شده می توانند روش دلخواه خود را انتخاب کنند. بعضی رویه ها، محافظه کارانه و بعضی دیگر جسورانه و متهورانه هستند و تهیهکنندگان اطلاعات می توانند در پاسخ به شرایط گوناگون مانند شدت رقابت در بازار یا قصد تامین مالی و… رویه های جسورانه یا محافظه کارانه را انتخاب کنند. در این پژوهش به دنبال این هستیم که تغییرات رقابت در بازار چطور سطوح مختلف محافظهکاری را تحت تاثیر قرار میدهد. به سه دلیل زیر میتوان ادعا کرد که افزایش رقابت، تقاضا برای محافظهکاری را بیشتر می کند.
۱- داهالیوال، هوانق، کارونا و پریرا[۴۲](۲۰۰۸) بیان میکنند که رقابت بالا در بازار باعث بهبود جریان خاص اطلاعات بین شرکت و ذینفعان خواهد شد. زیرا یکی از مهمترین روشهایی که توسط استفادهکنندگان برای ارزیابی عملکرد مدیران استفاده می شود آزمونهای تحلیلی است. آزمونهای تحلیلی یعنی مقایسه اطلاعات ارائه شده شرکت با متوسط صنعت، رقبای شرکت، بودجهها و اطلاعات گذشته شرکت. بنابرین رقابت بیشتر باعث مقایسه بیشتر شرکت با رقبا خواهد بود و بدین ترتیب فرایند ارزیابی آسان می شود و با آسان شدن فرایند ارزیابی امکان پنهان کردن اخبار بد برای مدیران نیز کمتر خواهد شد.