از دیدگاه روان کاوی، آسیب شناسی روانی حاکی از وقفه ای در رشد انسان است که با تعارض بین ترس‌ها و امیال ارتباط دارد. امیال و ترس‌هایی که در بخشی از دوره کودکی وجود داشته و اکنون به نوجوانی و بزرگسالی منتقل شده اند. فرد با بهره گرفتن از مکانیسم‌های دفاعی با اضطرابی مقابله می‌کند که بخش دردناکی از این تعارض است ولی ممکن است تشدید این تعارض و استفاده از مکانیسم‌های دفاعی با علائم روان آزردگی یا کناره گیری روان گسسته از واقعیت همراه شود. این نشانه ها بیان گر تعارض ناهشیار میان میل یا کشش و اضطراب است. در هر رفتار غیر عادی، تعارضی ناهشیار بین یک آرزو و ترس وجود دارد که به دوران اولیه کودکی بر می‌گردد. ‌بنابرین‏ در ما به عنوان بزرگسال، به طور ناهوشیار، رفتارها یا احساساتی کودکانه باقی می ماند که به هنگام رویارویی و مسئله ساز می‌شوند (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه کدیور و جوادی، ۱۳۸۱).

ب)نظریه یادگیری:

در دیدگاه رفتاری آسیب شناسی رفتاری یک بیماری نیست، بلکه واسطه ای است که بر اساس اصول رفتاری، همانند همه‌ الگوهای پاسخ، یادگرفته شده است. ‌بنابرین‏ آسیب شناسی روانی را می توان بر حسب یادگیری رفتارهای ناسازگارانه و یا شکست در یادگیری رفتارهای انطباقی درک کرد. یادگیری، نگهداری و تغییر رفتار نابهنجار، درست مانند یادگیری رفتار عادی است و رفتار عادی را نیز می توان یک سازگاری به حساب آورد که از گذشته پر از تقویت ناشی شده است. در بعضی از افراد رفتارهایی ایجاد و توسعه پیدا می‌کند که دیگران آن را رفتار بیمارگونه یا آسیب شناسی روانی می خوانند. دلایل این رفتارها از این قرار است: ۱- این رفتار به دلیل رفتارهای سازگارانه خود تقویت نشده اند. ۲- برای رفتارهایی که می توان آن را سازگارانه نام گذاشت، تنبیه شده اند. ۳- برای رفتارهای ناسازگارانه تقویت شده اند و یا یک رفتار سازگارانه‌ی آن‌ ها در شرایط نامناسبی تقویت شده است. در همه این موارد تأکید بر پاسخ‌های مشهود و برنامه های تقویتی است نه بر مفاهیمی مانند سائق، ناهشیار و یا عزت نفس (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱).

در رویکرد یادگیری وسیله ای‌هال، والارد و میلر[۷]، عادات ازطریق تقویت ارتباط محرک ـ پاسخ (S-R) حاصل می‌شود و تقویت شامل کاهش محرک سائق است. خواه اولیه، درونی یا سائق‌های یادگرفته شده مانند اضطراب. در زمینه رشد و نمو تأکید بر عاداتی است که از طریق تقویت و تقلید حاصل شده است. تفسیر محرک – پاسخ از آسیب شناسی روانی، تأکید ویژه ای بر نقش تعارضات گرایش – اجتناب و سائق اضطراب دارد و مانند رویکردهای دیگر یادگیری، اصول اساسی یادگیری برای درک رفتارهای غیر عادی کفایت می‌کند (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه ‌ی جوادی و کدیور، ۱۳۸۱).

ج) نظریه روانی – اجتماعی اریکسون:

اریکسون در نظریه خود بر عبور موفقیت آمیز از مراحل مختلف رشد تأکید زیادی می‌کند. به نظر وی هشت مرحله رشد وجود دارد که در هر کدام از این مراحل فرد با یک بحران رشدی مواجه می‌شود. این بحران‌ها نیز به شکل ناملایمات میان فردی در می‌آیند که می‌توانند به طریق مثبت یا منفی برطرف شوند. اگر راه حل اتخاذ شده مثبت باشد، فرد آگاهی لازم را برای مقابله با بحران‌های بعدی خواهد داشت، اما اگر راه حل برگزیده شده منفی باشد، احتمالا مواجهه فرد را با بحران‌های مربوط به مراحل بعدی رشد، مشکل می‌سازد (ساعتچی، ۱۳۷۷).

به نظر اریکسون اغلب کودکان ناسازگار از داشتن اولیای خوب محروم بوده اند. ‌به این معنی که این اطفال می بایست با یکسری از آزادی‌ها و نهی کردن‌ها رهبری می شدند که در طی آن نقش اولیاء توضیح دلایل این محرومیت‌ها برای فرزندان است. برای اغلب کودکان، این گونه ناامیدی‌ها فقط ناامیدی‌های بدون دلیل باقی مانده، هیچ معنی و مفهوم خاصی به آن‌ ها اختصاص داده نشده و مادر نتوانسته ارتباط این محدودیت‌ها را با رشد اجتماعی و عاطفی کودک به آن‌ ها بفهماند. اریکسون تجارب اجتماعی را مهم ترین عامل سازنده شخصیت می‌داند و معتقد است که شخصیت از ابتدای طفولیت تا پایان عمریک سیر تکاملی را می پیماید و در هر مرحله از رشد، تجربه اجتماعی می‌تواند زندگی فرد را عوض کند (سهرابیان، ۱۳۸۰).

اگر کودکان بدون اعتماد کافی به والدین و احساس فردیت سالم چند سال اول را پشت سر بگذارند، زمینه ناسازگاری، آماده می‌شود. بزرگسالانی که در برقراری روابط صمیمی با دیگران مشکل دارند، بیش از حد به دیگران وابسته هستند، یا همواره نسبت به توانایی خود برای برخورد با چالش‌های جدید تردید دارند، کسانی هستند که در دوران نوباوگی و نوپایی نتوانسته اند بر تکالیف اعتماد و خود مختاری کاملاً مسلط شوند (برک، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).

۲-۱-۳- پیشرفت تحصیلی

سیف (۱۳۷۹)، پیشرفت تحصیلی را عبارت از میزان یادگیری آموزشگاهی فرد بصورتی که توسط آزمون های مختلف درسی سنجیده می شود، می‌داند. لوین[۸] (۱۹۶۷)، پیشرفت تحصیلی را تجلی جایگاه تحصیلی یک دانش آموز می‌داند. این جایگاه ممکن است به نمره ای برای یک درس یا معدل مجموعه ای از دروس در یک گروه یا معدل در تمامی دروس اطلاق می‌گردد. بالسون[۹] (۱۹۹۴)، پیشرفت تحصیلی را اصطلاحی می‌داند که به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد و این جایگاه می‌تواند نمرات دوره های مختلف یا میانگین نمرات در دوره خاص یا نمره ای برای یک دوره باشد. پورشافعی (۱۳۷۰)، پیشرفت تحصیلی را انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص و یا موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی می‌داند. در تحقیقات مختلف عملکرد تحصیلی با موفقیت تحصیلی به صورت مترادف به کار برده شده است که البته متفاوت از یکدیگرند. موفقیت تحصیلی فرآیندی از توانایی‌های گوناگون افراد شامل توانایی‌های جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان از یک سو و عوامل برانگیزنده مانند علاقه، پشتکار و پاداش از سوی دیگر می‌باشد (ذکایی، ۱۳۷۸).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

    1. تعیین تحولات بنیادی مورد نیاز در حیطه عوامل محیطی و ‌گروه‌های ذینفع بانک‌ها برای بهبود فضای کسب و کار

۱-۵ فرضیه های تحقیق

۱-۵-۱ فرضیه اصلی:

برای بهبود فضای کسب و کار، تحولات بنیادی در صنعت بانکداری ایران ضروری می‌باشد.

۱-۵-۲ فرضیه های فرعی:

    1. انجام تحولات در حیطه رسالت ها و اهداف بانک‌ها موجب بهبود فضای کسب و کار می شود.

    1. انجام تحولات در حیطه استراتژی ها و خط مشی های بانک‌ها موجب بهبود فضای کسب و کار می شود.

    1. انجام تحولات در حیطه ساختار و وظایف بانک‌ها موجب بهبود فضای کسب و کار می شود.

  1. انجام تحولات در حیطه عوامل محیطی و ‌گروه‌های ذینفع بانک‌ها موجب بهبود فضای کسب و کار می شود.

۱-۶ تعریف واژگان تخصصی

مهندسی مجدد[۵]: طراحی ریشه ای فرآیندها،تشکیلات و فرهنگ سازمان برای دستیابی به جهش هایی خارق العاده در عملکرد آن سازمان. مهندسی مجدد یعنی بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها، برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت انگیز در معیارهای حساس امروزی همچون قیمت، کیفیت،خدمات و سرعت (همر و چمپی، ۱۳۷۵).

چشم انداز[۶]: تصویر چیزی است که سازمان قصد دارد در آینده آن گونه باشد.(هریسون، ۱۳۸۹).

خط مشی[۷]: یک برنامه عمومی است که به منزله راهنمای عمل، مدّ نظر مدیران قرار گرفته و نحوه اجرای برنامه را برای مسئولان اجرایی سازمان معین می­ کند؛ ضمن آنکه وسیله مؤثری برای کنترل عملیات به شمار می‌آید (رضائیان، ۱۳۷۹).

فرایند[۸] : مجموعه ای از فعالیت های به یکدیگر وابسته که هدف همه آن ها تامین رضایت و نیاز مشتری است. هر فرایند با یک تأمین کننده مواد اولیه آغاز می شود و با یک مشتری پایان می‌یابد (سوری، ۱۳۸۶).

توسعه[۹]: توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته شدن، قدرتمندتر شدن و حتی بزرگترشدن است. در واقع توسعه را می توان کوششی برای ایجاد تعادلی تحقق نیافته یا راه حلی در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخش های مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد دانست (لشکری، ۱۳۸۶).

بانک[۱۰]:واژه بانک اصطلاحی قدیمی از زبان آلمانی (bank) است که در ایتالیا مفهوم نیمکت[۱۱] از این واژه استخراج شده و از آنجا که صرافان ایتالیایی در فلورانس روی نیمکتهایی در نزدیکی محل های داد و ستد قرار می گرفتند این اصطلاح به معنی بانک تلقی شد (پژویان،۱۳۸۵).

۱-۷ خلاصه

در این فصل پژوهشگر در ابتدا به بیان مسئله و اهمیت انجام و اهداف پژوهش پرداخته و واژه ها و مفاهیم کلیدی در انتهای این فصل ارائه شده است.

فصل دوم

ادبیات تحقیق

۲-۱ مقدمه

برای بیان ضرورت انجام مهندسی مجدد در سازمان‌ها ابتدا بهتر است با ارائه مثال هایی به بیان تفاوت مدیریت سنتی و جدید پرداخت. فردی از محلی می‏گذشت، دو نفر را مشاهده کرد که یکی از آن ها چاله‏ای می ‏کند و دیگری آن را پر می ‏کند. کنجکاو شده پرسید این کار شما چه معنی دارد؟ پاسخ می ‏دهند: ما سه نفری کار می‏ کنیم و بین ما تقسیم کار وجود دارد، نفراول چاله می ‏کند، دیگری لوله‏گذاری می ‏کند و سومی آن را پر می ‏کند. امروز نفر دوم غایب است و ما کار خودمان را انجام می‏دهیم. این حکایت که تفاوت اصلی مدیریت سنتی و مدیریت جدید یا تفاوت «اداره کردن» و «مدیریت» را تشکیل می‌دهد، ضرورت مهندسی مجدد را آشکار می‌سازد (فرج وند، ۱۳۸۲) به عنوان مثالی دیگر، می توان تصور کرد در اتاق عمل، جراح پس از باز کردن قفسه سینه، بگوید من فقط مسئول بریدن هستم و برود (سپهری، ۱۳۸۱).

مهندسی مجدد نگاه و رویکردی نوین در مدیریت است که از دهه ۹۰ میلادی با باز اندیشی، طراحی مجدد و زیر سوال بردن مفهوم تقسیم کار که اصل و اساس بسیاری از سازمان های امروزی است متحول کننده سازمان‌های مختلفی در کشورهای صنعتی بوده است و به دلیل نگاه تازه‌ای که به سازمان‌ها داشته است سبب تحول تعالی بسیاری از سازمان‌ها گردیده است.نگاهی که در آن دگرگون کردن فرآیندها، ساختارها و سلسله مراتب نهفته است.مهندسی مجدد به دنبال استفاده از هوشمندی و نبوغ کارکنان و بیدار کردن استعدادهای خفته آنان است.

حامیان مهندسی مجدد فرایند کسب وکار(BPR[12])معتقدند شیوه های قدیمی انجام کسب‌وکار از طریق گروه‌های وظیفه‌ای،‌سلسله مراتب عمودی و مشاغل کاملاً تعریف‌شده، بیش از این موفقیت به بار نخواهد آورد. مشتریان خواهان کیفیت و خدمت متنوع‌تر و بهتر و تحویل به موقع هستند(Dey،۱۹۹۹).

مهندسی مجددبیش از آنکه یک تکنیک و روش بهبود باشد، یک دیدگاه تغییر و رویکرد ساختار شکن است بعبارت بهتر یک تحول در مدیریت است.مهندسی مجدد با دگرگون سازی و طراحی جدید، ‌تغییر ذهنیت، فرهنگ و نظام ارزشی در ساختار فرآیندها و روش استفاده از منابع و امکانات تحول بنیادی ایجاد می‌کند. در مهندسی مجدد شرکت از بنیاد دگرگون می‌گردد که این دگرگونی،دگرگونی در ذهن(طرز تفکر و نگرش مدیران و کارکنان) در فرهنگ و نظام ارزشی در فرآیندها، پردازش ها، ساختار و سازماندهی در روش استفاده از منابع و امکانات و دگرگونی در روش استفاده از تکنولوژیاطلاعات و ارتباطات در سازمان‌ها است(سوری، ۱۳۸۶).

جذابیتBPR در توانایی ارائه‌ راه های تغییر بنیادین در عملکرد سازمانی است. این کار به وسیله ساده‌سازیو روان‌سازی فرآیندهای کلیدی کسب‌وکار، ‌حذف تمامی گام‌های غیر ضروری و بدون ارزش‌افزوده، کاهش تعداد مراحل یا ایستگاه‌های انتقال کار و افزایش سرعت گردش کار انجام پذیرفته و در اغلب موارد سیستم‌ها و فناوری اطلاعات در آن نقش به‌سزایی دارند(Mohanty، ۱۹۹۸).

همر و چمپی بیان داشتند که BPR مترادف با اتوماسیون، مهندسی نرم‌افزار، تجدیدساختار، سازماندهی مجدد، کاهش اندازه، یا هموارسازی[۱۳] سازمان نیست بلکه،BPR در بردارنده‌ی بازاندیشی بنیادین در چگونگی انجام کارها و توسعه‌ فرایند های جدیدی است که به طور گسترده‌ای متفاوت و نوآور هستند و بهبودهای چشمگیر موردنظر را ارائه می‌دهند.مهندسی مجدد فرایند باید روی مشتری به وسیله فرآیندی جدید که سرانجام به مشتری مزیت بخشد، تمرکز کند و حاصل آن باید فرآیندی باشد که رضایت مشتری را تأمین کرده و برای شرکت صرفه‌جویی به دنبال داشته باشد(Murray،۲۰۰۰).در نگاه تازه ای که در مهندسی مجدد ایجاد می‌گردد، مردم یا مشتریان، اصلی ترین ذینفعان سازمان ها هستند زیرا، در نهایت جامعه (مردم و مشتریان) بهای خدمات و محصولات تولیدی سازمان‌ها و نیز سود سرمایه صاحبان آن را پرداخت می‌کنند.

مهندسی مجدد فرایند کسب وکار را باید به عنوان یک اقدام استراتژیک ‌و میان وظیفه‌ا‌ی دید و اگر به دنبال عرضه منافعی برای سازمان است، باید با سایر جنبه‌های مدیریت یکپارچه‌شود. پیش نیاز اصلی این است که مدیران قبل از اینکه دست به کار مهندسی مجددشوند، جزئیات موجود در فرآیندهای جاری را درک نمایند(Sohal&O’Neill ،۱۹۹۹) .


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

ثویت و مک‌کراسکی (۱۹۹۸) ‌به این نتیجه رسیدند که دانش‌آموزان رفتارهای غیر صمیمی معلمان را به عنوان سوء رفتار تلقی می‌کنند. معلمان صمیمی نسبت به معلمان غیر صمیمی بدون در نظر گرفتن اینکه آیا آن‌ ها سوء رفتارهایی دارند یا خیر مثبت‌تر ارزیابی شدند. علاوه بر این نتایج نشان داد معلمان غیر صمیمی که بی‌احترامی نمی‌کنند با معلمان غیر صمیمی که بدرفتاری می‌کنند مشابه تلقی شده‌اند. اگر معلمان خودشان را نزدیک کنند، کاری بکنند که دانش‌آموزان احساس راحتی و احساس نزدیکی کنند، آن‌وقت هر گونه سوء رفتاری که آن‌ ها با آن درگیر هستند سطح اثربخشی مثبت آن‌ ها را تحت تأثیر قرار نخواهد داد. بر این اساس، تحقیقات نشان داده است رفتارهای غیر‌صمیمی عبارت‌اند از عدم تماس چشمی، لبخند نزدن، حرکت نکردن در اطراف کلاس درس، استفاده از صدای یکنواخت، عدم شور و شوق و عدم تقرب و دوستی کلی از جانب معلم.کی رینی و همکارانش (در سال ۱۹۹۱)بتعریفی ‌از رفتار نامناسب معلم بیان کردند: سوء رفتارهای معلم شامل استفاده از صدای یکنواخت، عدم شور و شوق، رفتار به شیوه‌ای مغرورانه و یا متکبرانه، تحقیر و یا تمسخر دانش‌آموزان است. از تحقیقات انجام‌شده بر روی سوء رفتار معلمان مشهود است رفتارهای غیر صمیمی خاص نیز در گروه سوء رفتارهای معلمان قرار می‌گیرند

۲-۵-۱ – انواع ارتباطاتی که در هر فرهنگ، معلم خوب و بد را از هم مجزا می‌کند

به نظرفریزر[۱۲۴] (۱۹۸۶) یکی از ابعاد محیط یادگیری ، رابطه معلم-دانش‌آموز است.

مطالعه کیفی جورجاکوپولوس (۲۰۰۹) نشان داد که اگرچه شباهت‌هایی وجود دارد، اما دانش آموزان آمریکایی و چینی تفاوت‌هایی در درک نوع ارتباط بامعلمانشان دارند. در فرهنگ‌هایی که ارتباطات خاص لازمه تدریس موفق‌اند، ارتباط بین آن ارتباطات و یادگیری عاطفی مثبت قوی است. به عنوان‌مثال، مکالمه درون کلاسی در فرهنگ‌های دارای فاصله قدرت بالا ارزش کمتری دارد زیرا نظرات معلمان بر نظرات دانش آموزان ارجحیت دارد. در این صورت، مکالمه درون کلاسی نمی‌تواند شاخص خوبی برای جدا کردن استاد خوب و بد باشد. به همین منوال، تفاوت فرهنگ‌های پر بافت و کم بافت نشان می‌دهد که برخی از رفتارها بسته به نوع فرهنگ دارای تعبیر و تفسیر خاصی هستند، مثلاً حرکات و رفتارهای جزئی می‌تواند معانی عمیقی در فرهنگ‌های پر بافت داشته باشد. ازاین‌رو، برخی از رفتارهایی که شاخصه‌ای قدرتمندی برای تعیین بهترین و بدترین معلمان در فرهنگ‌های کم بافت هستند در فرهنگ‌های پر بافت اهمیتی خاصی ندارند و بالعکس. تفاوت‌های فرهنگی در نوع ارتباط نیز می‌تواند به ما کمک کند تا معلم خوب و بد را از هم تفکیک کنیم.

۲-۵-۲ – اعتبار معلم[۱۲۵]

به اعتقادکومبز[۱۲۶] (۲۰۰۲)، (استیپک[۱۲۷]،۲۰۰۶) رهبری قوی وجدی معلمان به همراه رفتار دوستانه آن‌ ها با موفقیت تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت دارد.

به نظر (امی دن سون،۲۰۰۰۱) اعتبارمعلمان به سه برداشت اصلی از شایستگی، قابلیت اعتماد و مراقبت تقسیم می‌شود. صلاحیت شامل سطح منبع دانش این موضوع است. امانت‌داری سطح صداقت و اصالت منبع است. برداشت نهایی، مراقبت، مقدار اراده خوب (حسن نیّت) یا مراقبتی است که به سوی گیرنده منبع هست. این سه مفهوم اساسی هستند که به طور مستمر یافت می‌شوند.

در تحقیقات(کازدن[۱۲۸]،۲۰۰۱) ایجاد حس اعتماد متقابل: اعتماد متقابل بین دانش آموزان و معلمان اشکال زیادی به خود می‌گیرد و به هر دو مورد پیشینه‌های فردی و فرهنگی و علاقه وابسته است .

تِون و همکارانش (۱۹۹۹) تا آنجا پیش رفتند که گفتند درک یک دانش‌آموز از مراقبت نسبت به منبع واقعی مراقبت، بیشتر از اعتبار مهم است. با توجه به نظر فات (در سال ۱۹۹۹)، هرچند این منبع مسئول کنترل خروجی اعتبار است، اما گیرنده معیار سنجش نهایی اعتبار

    1. -Goad &Berafi ↑

    1. -Rozintal ↑

    1. -Mouse ↑

    1. -Kovper& Toom ↑

    1. -Kyrine ↑

    1. -Patriek ↑

    1. -Dearman ↑

    1. – Dan brook ↑

    1. – Akhin &Autpoosame ↑

    1. -Zakahi &Goorham ↑

    1. -Brofie &Pontoom ↑

    1. -kall berisi & pou & Eccles & Mygli & Wigfiled & Feildafer & Noatriloo ↑

    1. – Buts & Dovil & Maggarte ↑

    1. -Eymez & Divise & Pyentirich ↑

    1. – Immediacy Expectation Scale ↑

    1. ۱-student Perceptions ↑

    1. ۲-development↑

    1. ۱-Bandura↑

    1. ۱-Muverhead & Grifitn ↑

    1. -Gazdea ↑

    1. – Feel important and valuable ↑

    1. – Your search ↑

    1. – Space psycho – social ↑

    1. ۱-Sanjr & Gangvrn ↑

    1. -Rasser ↑

    1. ۱- Sanders & Wiseman۲-Zoltan & Dooran & khilli
      Oliver & Avpligor 3- ↑

    1. ۱-Zhang۲-Webelz۳- Gvrag and Avplas,

      ۴- Nussbaum ↑

    1. ۵- Paskarla & trynziny ↑

    1. ۱-Lee and Karaskuylo
      ۲-Nig & Yinmble
      ۳-Syril & ayznman

    1. ۱-Gorygan & Jaymn۲-Naftyolin & ware۳-Ravnsly & Fisher

    1. ۱-Labeh
      ۲-Govindarajan ↑

    1. ۱-Expectations of students ↑

    1. ۲-Rogers ↑

    1. ۳-Brown ↑

    1. ۴ -Dosk ↑

    1. ۵- Josim ↑

    1. ۶- Astypak ↑

    1. ۷-Imran & Ayvartson & Versham ↑

    1. ۸-Professional respect ↑

    1. – Feeling close۲- Kratz ↑

    1. ۱- Allen ↑


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

از دیدگاه این دو، مرز شخصی بین امنیت ملی و اجتماعی وجود دارد، چنانچه وقتی سرزمین و حاکمیت مورد تعرض و تهدید قرار گیرد، امنیت ملی موضوعیت می‌یابد و زمانی که هویت جامعه‌ای مورد تعرض و تهدید قرار گیرد، امنیت اجتماعی به میان خواهد آمد.

ویور بر ارتباط نزدیک میان هویت، جامعه و امنیت تأکید دارد و خاطرنشان می‌کند که پاسداری و محافظت از هویت در قالب حمایت از گروه‌هایی ممکن می‌گردد که هویت‌سازی را به عهده‌دارند، مانند گروه‌های قومی، نژادی و مذهبی. از دیدگاه ویور جامعه متشکل از افرادی است که در یک سرزمین تحت حاکمیت دولت – ملت زندگی می‌کنند. ویور عقیده دارد گروه‌های بزرگ ساکن در یک سرزمین تحت حاکمیت یک دولت – ملت زندگی می‌کنند. ویور عقیده دارد گروه‌های بزرگ ساکن در یک کشور دارای هویت هستند، یعنی اعضای گروه بر اساس تعلقات (دینی، قومی یا ملی) به یکدیگر پیوند خورده‌اند و به جهت همین اشتراکات میان خود احساس پیوستگی می‌نمایند(نویدنیا، ۱۳۸۵).

زمانی که حیات جامعه در بخش سخت‌افزاری امنیت دچار خطر شود بر عهده امنیت ملی است که با آن مقابله نماید؛ اما زمانی که امنیت جامعه در بخش نرم‌افزاری در معرض چالش قرار گیرد، امنیت اجتماعی با ایجاد حریم برای جامعه از هویت آن دفاع می‌کند.

به‌زعم بوزان و ویور، امنیت اجتماعی با امنیت دولتی فاصله می‌گیرد و در پی حراست ویژگی‌های نامحسوس و غیرمادی شهروندانی است که در غالب گروه‌های ملی، مذهبی و قومی در جامعه به ایفای نقش می‌پردازند. در واقع پاسداری و حفظ ارزش‌ها و ویژگی‌های حیاتی و بنیادی چنین گروه‌هایی هدف امنیت اجتماعی را تشکیل می‌دهد. این تئوریسین‌ها در کنار امنیت ملی به بازسازی امنیت متکی به گروه‌های بزرگ اجتماعی نظر دارند که به اتکای احساس تعلقی که به سبب مشترکاتی در زبان، آداب و مناسک و غیره فراهم آمده است، حاضر به مقابله با خطراتی هستند که هویت گروهی آنان را خدشه‌دار می‌کند. (نویدنیا،۱۳۸۵).

نگاه بوزان به امنیت اجتماعی مورد انتقادهای فراوان قرار گرفت. اولی ویور، معتقد است که برداشت بوزان از امنیت اجتماعی، ناقص و سست‌بنیاد است و بوزان امنیت اجتماعی را در قبال امنیت ملی فدا ‌کرده‌است. به عقیده ویور امنیت اجتماعی در کنار امنیت اقتصادی، سیاسی، نظامی و زیست‌محیطی قابل‌طرح نیست بلکه مفهوم هم‌طراز امنیت اجتماعی، امنیت ملی است، چراکه امنیت اجتماعی در شرایط کنونی مرجع امنیت ملی است. امنیت اجتماعی ناظر بر مبادلات اجتماعی و استفاده از آن‌ ها به‌مثابه فرصتی برای اطمینان بخشی و اعتمادسازی است. (نویدنیا، ۱۳۸۲).

نظریه های دین‌داری

  • الگوی دین‌داری گرهارد لنسکی

لنسکی از نخستین افرادی است که الگوی دین‌داری خود را در قالب سنجش ابعاد و شاخص‌های دین‌داری در اوایل دهه ۱۹۶۰ ارائه ‌کرده‌است. دین ازنظر لنسکی عامل مؤثری است که اندیشه و عمل فرد را حتی در جوامع مدرن متأثر می‌کند. وی برای سنجش این تأثیرگذاری، مهم‌ترین جنبه‌های دین‌داری، یعنی «جهت‌گیری دینی» و « میزان درگیر بودن با گروه‌های دینی» را موردبررسی قرار داده است. لنسکی با بهره گرفتن از رویکردهای اجتماعی و شخصی، بیرونی و درونی، چهار بعد مختلف برای دین‌داری تعریف می‌کند. دو بعدازاین ابعاد، با فعالیت‌های جمعی دین‌داری ارتباط دارند و به فعالیت‌های مشارکتی و نیز فعالیت‌های معاشرتی مشهور شده‌اند. دو بعد دیگر نیز با گرایش‌های گوناگون دینی در ارتباط‌اند که « راست کیشی» و « عبودیتی» نامیده می‌شوند. بررسی‌های اولیه با تأکید بر اهتمام دینی در شهر دیترویت در سال ۱۹۵۸ نشان دادند که بین دو فعالیت دینی مشارکتی و معاشرتی و دو نوع جهت‌گیری راست کیش و عبودیتی رابطه بسیار کمی وجود دارد. وی با تکیه‌بر تحقیقات خود، معتقد است که این چهار بعد، کاملاً جدا و مستقل از هم هستند. لنسکی هریک از ابعاد دین‌داری را این‌گونه شرح می‌دهد: پایبندی معاشرتی مبتنی بر تعامل فرد با خانواده و دوستان و هم‌کیشانی است که با او در دین و فرهنگ دینی سهیم هستند. در حالی که پایبندی مشارکتی به مشارکت فرد در انجام فعالیت‌های دینی، به‌ خصوص به صورت جمعی اشاره دارد. به عقیده لنسکی، جهت‌گیری عبودیتی یعنی همان ارتباط شخصی انسان دین‌دار باخدا که موجب می‌شود فرد در تصمیمات مهم خود به خواست خدا، به‌طورجدی توجه کند. به نظر وی، دو بعد راست کیشی و عبودیتی فرد را به خود دین متصل می‌کنند و ابعاد مشارکتی و معاشرتی، فرد را به گروه‌های دینی پیوند می‌زند.

لنسکی، راست کیشی را میزان پذیرش نظریه های دینی (احکام) و دستورهای مجامع دینی و عبودیت را جهت‌گیری فرد در عرصه خصوصی در عبادت می‌داند. منظور از بعد التزام مشارکتی نیز التزام فرد به چارچوب‌ها و ساختارهای رسمی و جمعی یک دین است که سنجش آن با توجه به متوسط فعالیت‌های نیایشی و فعالیت‌های رسمی عبادتی میسر می‌شود. لنسکی الگوی دین‌داری خود را از آزمون بر کاتولیک‌ها، پروتستان‌ها و یهودیان به دست آورده است و یافته های پژوهش وی با ساختار و محتوای دینی این سه‌شاخه از دین‌داران منطبق است. (شجاعی زند، ۱۳۸۲).

  • الگوی دین‌داری گلاک و استارک

سرآغاز ظهور دیدگاه‌های مبتنی بر چندبعدی بودن دین‌داری، اوایل دهه ۱۹۶۰ است. دهه ۱۹۷۰ مطالعات سنجش دین‌داری دستخوش تغییراتی شد که روش‌ها و فن‌های جدیدی در این‌گونه مطالعات به کار گرفته شد. در این دهه، دین‌داری یا اهتمام دینی به اعتقاد و رفتارهای انسان که در ارتباط با ماور الطبیعه و ارزش‌های غایی قرار دارد، اطلاق می‌شد. در این زمان، دین‌داری شامل اعتقادات و رفتارهای نهادینه و غیر نهادینه بود که شامل فرقه‌های وابسته به کلیسا یا مستقل از کلیسا می‌شد.

چارلز گلاک طی دو دهه ۵۰-۶۰ میلادی در تلاش برای فهم و تبیین دین در امریکا بود. وی بحث ابعاد التزام دینی را در این کشور زنده کرد و با همکاری رادنی استارک در سال ۱۹۶۵، به شرح و بسط الگوی جدیدی از دین‌داری پرداخت. هدف اصلی آن‌ ها، عموماً درک شیوه های گوناگونی بود که مردم با توسل به آن، خود را مذهبی تلقی می‌کردند. گلاک و استارک بر این عقیده بودند که به‌رغم آنکه ادیان جهانی در جزییات بسیار متفاوت‌اند، اما دارای حوزه های کلی هستند که دین‌داری در آن حوزه ها و یا ابعاد – جلوه‌گر می‌شود.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲-۴-۱- پیشینه داخلی

– باقرزاده، داوود: در پژوهشی با عنوان ” سازمان یادگیرنده : بهسازی منابع انسانی از طریق یادگیری مدوام ” به تشریح لزوم یادگیری سازمانی و مداوم در سازمان‌های کنونی پرداخته و ‌به این نتیجه رسیده است که روش های سنتی بهسازی منابع انسانی مانند آموزش‌های شغلی موقتی، جوابگوی تغییرات سریع محیطی نبوده و برای این امر می بایست به یادگیری سازمانی و مدوام روی آورند.

خائف الهی، احمد علی، رجب زاده، علی و لاجوردی، اشرف : در پژوهشی با عنوان ” ارائه مدل بهسازی منابع انسانی با تأکید بر نقش فناوری های نوین ” به بررسی مؤلفه‌ ها و ابعاد بهسازی منابع انسانی پرداخته که یکی از مؤلفه‌ های بهسازی را آموزش و کارآموزی ذکر نموده و ‌به این نتیجه دست یافته که میزان به کارگیری دانش حاصل از فناوری های نوین اهمیت زیادی داشته و بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است.

– در پژوهشی که حسین قلی زاده (۱۳۸۳) انجام داده است با نظر به مؤلفه های اصلی نظریه نوناکا- اجتماعی شدن، برونی سازی، ترکیب و درونی سازی- جایگاه مدیریت دانش در دانشگاه فردوسی مشهد مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه به نقش و اهمیت فرهنگ سازمانی در تحقق مدیریت دانش اثربخش پرداخته شده است. مدیران عالی، میانی و اجرایی، گروه اصلی مورد مطالعه را تشکیل داده‌اند. تحلیل داده ها نشان داده است که درونی سازی در قلمرو مدیریت دانش در دانشگاه فردوسی مشهد از بالاترین جایگاه برخوردار است و سپس به ترتیب، اجتماعی شدن، برونی سازی و ترکیب در مراتب بعدی قرار گرفته اند. همچنین، ‌بر اساس نتایج به دست آمده، میان فرهنگ سازمانی و درونی سازی، برونی سازی و ترکیب رابطه معناداری وجود دارد. در حالی که، این رابطه با اجتماعی شدن معنی دار نیست. پژوهشگر نتیجه گرفته است که مدیران در دانشگاه فردوسی بیش از آنکه تمایل به تشریک و تبادل دانش و تجارب خود با یکدیگر داشته باشند، تمایل به درونی کردن دانش و رقابت با دیگران دارند. فرهنگ سازمانی در دانشگاه فردوسی به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار، بر تشدید پدیده فردگرایی و رقابتی بودن در بین مدیران می افزاید.

– ناطق پور، محمد جواد(۱۳۸۵) در پژوهش خود با عنوان”شکل گیری سرمایه اجتماعی و فراتحلیل عوامل مؤثر بر آن” به بررسی مفهوم و نظریه های شکل گیری سرمایه اجتماعی پرداخته شده و با روش فراتحلیل، تعدادی از پژوهش های انجام شده ‌در مورد سرمایه اجتماعی در ایران را مورد بررسی قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می‌دهد متغیرهای سن، تحصیلات، تاهل، شاغل بودن و درآمد به جز با عنصر اعتماد با سایر عناصر سرمایه اجتماعی اعم از آگاهی و توجه به امور عمومی، اعتماد، مشارکت های رسمی و غیررسمی رابطه مستقیم دارد و مردان در آگاهی و توجه به امور عمومی و مشارکت رسمی نقش بیشتری نسبت به زنان دارند و مشارکت غیررسمی زنان بیشتر می‌باشد و در میزان اعتماد تفاوتی بین زن و مرد دیده نمی شود.

– حقیقتیان و همکاران(۱۳۸۷)، در تحقیق خود با عنوان تاثیر سرمایه اجتماعی بر فعالیت شغلی دبیران مقطع متوسطه شهرستان اصفهان ‌به این نتیجه رسیده اند که سرمایه اجتماعی بر فعالیت شغلی دبیران تاثیر مستقیم و معناداری دارد.

– قاسمی زاد و دیگران(۱۳۸۹)، دریافتند که بین کیفیت زندگی فرزندان شاهد و ایثارگر و سرمایه ی اجتماعی آنان ارتباط مثبت ومعنی دار وجود دارد. افرادی که دارای سرمایه ی اجتماعی بالا هستند به احتمال زیاد کیفیت زندگی بالاتری دارند. همچنین بین کیفیت زندگی و استرس فرزندان شاهد رابطه منفی و معنی دار مشاهده شد. یعنی هرقدر کیفیت زندگی افراد بالاتر باشد از استرس کمتری برخوردارند و بالعکس.

– حسن زاده ثمرین، تورج(۱۳۸۹) در تحقیق خود با عنوان” اثر سرمایه اجتماعی بر تعالی سازمانی” به طراحی و تبیین مدل سرمایه اجتماعی به منظور دستیابی به تعالی سازمانی در شهرداری تهران پرداخته است . نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در شهرداری تهران بین سرمایه اجتماعی و تعالی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارت واضحتر، با افزایش سرمایه اجتماعی تعالی و سرآمدی سازمان ارتقا و بهبود می‌یابد.

– امیررضا برجسته(۱۳۸۹) در تحقیق خود با عنوان “ارائه مدل مفهومی ارتباط بین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی با اقدام برای عمل کارآفرینانه” به بررسی مفاهیم سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی پرداخته می شود و پس از آن ارتباط بین این عناصر با دو بعد مورد نیاز اقدام برای عمل کارآفرینانه که شامل توانایی و تمایل هستند، تبیین شده است. در انتها ضمن تأیید ارتباط معنادار سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی با اقدام برای عمل کارآفرینانه، مدلی مفهومی برای تبیین این روابط پیشنهاد شده است.

۲-۴-۲- پیشینه خارجی

– هررا (۲۰۰۷) در تحقیقی که در شرکت‌های صنعتی آمریکا انجام داد، ‌به این نتیجه رسید که می توان وظایف کاری افراد را طوری طراحی کرد که کنترل وظایف و نتایج کار بهبود یابد به نحوی که درک نتایج یادگیری و همچنین توانمندسازی سازمان افزایش یابد. علاوه بر این، نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که یادگیری مداوم بیشترین تأثیر را در عملکرد سازمانی کارکنان مورد بررسی داشته است. (اسدی و دیگران، ۱۳۸۸)

– از طرفی دیگر گلیزر در تحقیقات خود(۲۰۰۱) نشان داده است متغیر سن، نقش مهمی در سرمایه اجتماعی دارد و منحنی ارتباط سن با سرمایه اجتماعی به صورت Uوارونه می‌باشد و در ابتدا بر روی شکل دهی سرمایه اجتماعی با افزایش سن سرمایه گذاری می‌کنند و سپس با افزایش سن از یک اندازه، این سرمایه گذاری بر روی سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد. افراد در مشاغلی که بیشتر ارتباط اجتماعی با مردم دارند، بر روابط اجتماعی خود بیشتر سرمایه گذاری می‌کنند. مالکیت منزل مسکونی، نیز بر انواع سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت داشته به گونه ای که عضویت سازمانی و شناخت، مشارکت و آگاهی سیاسی از اجتماع محلی در میان کسانی که مالک منزل مسکونی خود بودند بسیار بیشتر بود. مالکیت منزل مسکونی با کنترل متغیرهای سن، وضع تأهل، تعداد کودکان، آموزش و … همواره ارتباط خود را با سرمایه اجتماعی حفظ نموده است. کمبود وقت باعث کاهش سرمایه گذاری بر روی سرمایه اجتماعی می‌گردد.

– گلیزر، لایبسون و ساکردوت، (٢٠٠۰) در مطالعات خود ‌به این نتیجه رسیده اند که بین تحرک و جابجایی محل اقامت و عضویت سازمانی رابطه منفی وجود دارد .افرادی که محل اقامت خود را عوض می‌کنند سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهند و کمتر علاقمند به سرمایه گذاری بر روی آن هستند. از طرف دیگر طول مدت اقامت در یک جامعه تا حد زیادی بر سرمایه اجتماعی تأثیرگذار است.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 156 157 158 ...159 ... 161 ...163 ...164 165 166 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب