از دیدگاه روان کاوی، آسیب شناسی روانی حاکی از وقفه ای در رشد انسان است که با تعارض بین ترسها و امیال ارتباط دارد. امیال و ترسهایی که در بخشی از دوره کودکی وجود داشته و اکنون به نوجوانی و بزرگسالی منتقل شده اند. فرد با بهره گرفتن از مکانیسمهای دفاعی با اضطرابی مقابله میکند که بخش دردناکی از این تعارض است ولی ممکن است تشدید این تعارض و استفاده از مکانیسمهای دفاعی با علائم روان آزردگی یا کناره گیری روان گسسته از واقعیت همراه شود. این نشانه ها بیان گر تعارض ناهشیار میان میل یا کشش و اضطراب است. در هر رفتار غیر عادی، تعارضی ناهشیار بین یک آرزو و ترس وجود دارد که به دوران اولیه کودکی بر میگردد. بنابرین در ما به عنوان بزرگسال، به طور ناهوشیار، رفتارها یا احساساتی کودکانه باقی می ماند که به هنگام رویارویی و مسئله ساز میشوند (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه کدیور و جوادی، ۱۳۸۱).
ب)نظریه یادگیری:
در دیدگاه رفتاری آسیب شناسی رفتاری یک بیماری نیست، بلکه واسطه ای است که بر اساس اصول رفتاری، همانند همه الگوهای پاسخ، یادگرفته شده است. بنابرین آسیب شناسی روانی را می توان بر حسب یادگیری رفتارهای ناسازگارانه و یا شکست در یادگیری رفتارهای انطباقی درک کرد. یادگیری، نگهداری و تغییر رفتار نابهنجار، درست مانند یادگیری رفتار عادی است و رفتار عادی را نیز می توان یک سازگاری به حساب آورد که از گذشته پر از تقویت ناشی شده است. در بعضی از افراد رفتارهایی ایجاد و توسعه پیدا میکند که دیگران آن را رفتار بیمارگونه یا آسیب شناسی روانی می خوانند. دلایل این رفتارها از این قرار است: ۱- این رفتار به دلیل رفتارهای سازگارانه خود تقویت نشده اند. ۲- برای رفتارهایی که می توان آن را سازگارانه نام گذاشت، تنبیه شده اند. ۳- برای رفتارهای ناسازگارانه تقویت شده اند و یا یک رفتار سازگارانهی آن ها در شرایط نامناسبی تقویت شده است. در همه این موارد تأکید بر پاسخهای مشهود و برنامه های تقویتی است نه بر مفاهیمی مانند سائق، ناهشیار و یا عزت نفس (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱).
در رویکرد یادگیری وسیله ایهال، والارد و میلر[۷]، عادات ازطریق تقویت ارتباط محرک ـ پاسخ (S-R) حاصل میشود و تقویت شامل کاهش محرک سائق است. خواه اولیه، درونی یا سائقهای یادگرفته شده مانند اضطراب. در زمینه رشد و نمو تأکید بر عاداتی است که از طریق تقویت و تقلید حاصل شده است. تفسیر محرک – پاسخ از آسیب شناسی روانی، تأکید ویژه ای بر نقش تعارضات گرایش – اجتناب و سائق اضطراب دارد و مانند رویکردهای دیگر یادگیری، اصول اساسی یادگیری برای درک رفتارهای غیر عادی کفایت میکند (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه ی جوادی و کدیور، ۱۳۸۱).
ج) نظریه روانی – اجتماعی اریکسون:
اریکسون در نظریه خود بر عبور موفقیت آمیز از مراحل مختلف رشد تأکید زیادی میکند. به نظر وی هشت مرحله رشد وجود دارد که در هر کدام از این مراحل فرد با یک بحران رشدی مواجه میشود. این بحرانها نیز به شکل ناملایمات میان فردی در میآیند که میتوانند به طریق مثبت یا منفی برطرف شوند. اگر راه حل اتخاذ شده مثبت باشد، فرد آگاهی لازم را برای مقابله با بحرانهای بعدی خواهد داشت، اما اگر راه حل برگزیده شده منفی باشد، احتمالا مواجهه فرد را با بحرانهای مربوط به مراحل بعدی رشد، مشکل میسازد (ساعتچی، ۱۳۷۷).
به نظر اریکسون اغلب کودکان ناسازگار از داشتن اولیای خوب محروم بوده اند. به این معنی که این اطفال می بایست با یکسری از آزادیها و نهی کردنها رهبری می شدند که در طی آن نقش اولیاء توضیح دلایل این محرومیتها برای فرزندان است. برای اغلب کودکان، این گونه ناامیدیها فقط ناامیدیهای بدون دلیل باقی مانده، هیچ معنی و مفهوم خاصی به آن ها اختصاص داده نشده و مادر نتوانسته ارتباط این محدودیتها را با رشد اجتماعی و عاطفی کودک به آن ها بفهماند. اریکسون تجارب اجتماعی را مهم ترین عامل سازنده شخصیت میداند و معتقد است که شخصیت از ابتدای طفولیت تا پایان عمریک سیر تکاملی را می پیماید و در هر مرحله از رشد، تجربه اجتماعی میتواند زندگی فرد را عوض کند (سهرابیان، ۱۳۸۰).
اگر کودکان بدون اعتماد کافی به والدین و احساس فردیت سالم چند سال اول را پشت سر بگذارند، زمینه ناسازگاری، آماده میشود. بزرگسالانی که در برقراری روابط صمیمی با دیگران مشکل دارند، بیش از حد به دیگران وابسته هستند، یا همواره نسبت به توانایی خود برای برخورد با چالشهای جدید تردید دارند، کسانی هستند که در دوران نوباوگی و نوپایی نتوانسته اند بر تکالیف اعتماد و خود مختاری کاملاً مسلط شوند (برک، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).
۲-۱-۳- پیشرفت تحصیلی
سیف (۱۳۷۹)، پیشرفت تحصیلی را عبارت از میزان یادگیری آموزشگاهی فرد بصورتی که توسط آزمون های مختلف درسی سنجیده می شود، میداند. لوین[۸] (۱۹۶۷)، پیشرفت تحصیلی را تجلی جایگاه تحصیلی یک دانش آموز میداند. این جایگاه ممکن است به نمره ای برای یک درس یا معدل مجموعه ای از دروس در یک گروه یا معدل در تمامی دروس اطلاق میگردد. بالسون[۹] (۱۹۹۴)، پیشرفت تحصیلی را اصطلاحی میداند که به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد و این جایگاه میتواند نمرات دوره های مختلف یا میانگین نمرات در دوره خاص یا نمره ای برای یک دوره باشد. پورشافعی (۱۳۷۰)، پیشرفت تحصیلی را انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص و یا موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی میداند. در تحقیقات مختلف عملکرد تحصیلی با موفقیت تحصیلی به صورت مترادف به کار برده شده است که البته متفاوت از یکدیگرند. موفقیت تحصیلی فرآیندی از تواناییهای گوناگون افراد شامل تواناییهای جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی آنان از یک سو و عوامل برانگیزنده مانند علاقه، پشتکار و پاداش از سوی دیگر میباشد (ذکایی، ۱۳۷۸).