دیدگاه دوم
گروه دیگر بر این عقیدهاند که زن و مرد در بهرهمندى از قوه عقل یکساناند، اما به دلیل غلبه احساسات و عواطف که لازمه زندگى زناشویى و ایفاى نقش مادرى و همسرى است، جنبه تعقلى زن در مقایسه با مرد کمتر فعال است. بنابراین زن و مرد به طور یکسان از عقل برخوردارند، اما احساسات قوى زنانه در بهرهگیرى از عقل، گاه به مثابه مانع عمل مىکند. (علایى رحمانى، /۱۱۷-۱۲۱)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بدین منظور در باب گواهی، از آنجا که احساسات سرشارِ زن ممکن است مانع از اتخاذ موضعى صحیح گردد، انضمام شاهدى دیگر به منظور حصول اطمینان پیشبینى شده است. بر طبق این نظر، در صورتى که زن احساسات سرشار خود را مهار کند، از قواى عقلانى برابر با مرد بهره خواهد گرفت. این نظریه بر تفاوت زن و مرد در امرى تکوینى صحه مىگذارد و به این نکته باور دارد که وضعیت طبیعى زن به گونهاى است که معمولاً جنبه احساسى وى بر کارکرد عقلانىاش تأثیر مىگذارد.
دیدگاه سوم
در این دیدگاه، عقل به معناى قوه ضبط و حفظ مطالب گرفته شده است و براى این معنا از قرآن استشهاد آورده مىشود؛ (…لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأخْرَى…)(بقره/۲۸۲).
محل استشهاد در آیه، قسمت (أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الأخْرَى…) مىباشد. صاحب دیدگاه، «تضلّ» را به معناى فراموشى گرفته و نتیجه مىگیرد که زن فراموشکار است و نیازمند به یک زن دیگرى است که او را یادآورى کند. بنابراین صاحب دیدگاه معتقد است که محتواى سخن حضرت علی در نهج البلاغه نیز این است که حفظ و یادآورى و ضبط زن، نصف مرد است. (مصطفوى، / ۲۸-۳۰)
دیدگاه چهارم
این دیدگاه نقصان عقل زنان را در حوزه عقل نظرى، در قوه استدلال و درک مسائل پیچیده علمى مىداند (یعنى زنان در استدلال و درک مسائل پیچیده نقصان دارند) و قائل است که مردان نسبت به زنان در قوه استدلال و درک مسائل پیچیده علمى، غالباً قوىترند و به آیه (أَوَمَنْ یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَهِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ) (زخرف/۱۸) «آیا کسى را که در لابلاى زینتها پرورش مىیابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا مىخوانید)» استشهاد مىکنند. (طباطبایى، ۱۸/ ۹۰؛ طبرسى، ۹/ ۷۴)
دیدگاه پنجم
براى اینکه این دیدگاه روشن شود، ابتدا چند واژه را معنا مىکنیم.
۱- عقل نظرى: مراد از عقل نظرى، قوهاى است که متکفّلِ درک انسان از جهان واقع است که درک بدیهیات و ترتیب مقدمات براى استنتاج امور نظرى از جمله آنهاست.
۲- عقل عملى: عقل عملى به معناى درک حُسن و قُبح اشیاء است. به کمک عقل عملى مىتوان خیر را از شرّ تشخیص داد. در تعریف دیگر، عقل عملى قوهاى است که علاوه بر درک حسن و قبح، تحریک به انجام نیکىها و دورى از زشتىها را نیز بر عهده دارد.
۳- عقل ابزارى: قدرت برنامه ریزى براى رسیدن به هدف مطلوب را عقل ابزارى یا عقل معاش گویند.
بیشترین صفات و تشبیهات در رمان شوهر آهو خانم مربوط به آهو و هماست با این تفاوت که بیشتر صفات و تشبیهات در مورد وی در خدمت توصیف زیبایی و خصوصیات ظاهری اوست و کمتر حالات و احساسات روانی او را نشان می دهد در حالی که تشبیهات آهو بیشتر در خدمت انتقال احساس است.
بیوه زیبا روی که طلعت رخسارش رخشانتر از ستاره صبحدم بود. با آن چشمان فتنه گر، با آن حالات پرمعنا و لطف آمیز، ممکن نبود بیننده را به خیال وا ندارد. » (افغانی،۱۳۴۵: ۸۳)
« حرکات زن مثل سودا زدگان و مهجوران عجیب و غیر ارادی بود.» (همان: ۸۹)
« چون غزال رمیده ای که می روید و می ایستد و واپس می نگرد از عاشق خود گریخت. » (همان: ۲۱۳)
« صورت گرد و بس زیبایش مثل بلور فسفردار با سفیدی دل انگیزی تابان بود. » (همان:۳۰۵)
« بی شک اگر پراگزیتل در آخرین لحظه ای که از کار ساختن مجسمه ونوس می پرداخت، اندام این پری را می دید تیشه بر می داشت و بی درنگ مخلوق زشت خود را محو و نابود می کرد تا چشم کسی به آن نیفتد . زیبائی های نگفتنی این پادشاه حسن مثل ستم روی اراده اثر می کرد.» (همان:۳۷۹)
«این دختر کرد کولی که به پای خود به خانه او آمده بود اکنون مانند هبه با باده هستی بخش زندگی، عمر جاویدش می بخشید» (همان:۴۴۴)
«مجسمه ای بود از لطف و کشش زنانه، از ناز و دلبری، جائی سایه جائی روشن، شاهکاری بود از هنر نقاشی و طرح بدیع رنگها، که هیچ دستی، حتی دست خود خدا قادر به ایجاد دوباره آن نبود» (همان:۵۶۹)
«اندام خوش زن جوان در سایه بهشتی آن خلوتگاه انس، مانند برفی که مهتاب بر آن بتابد جلوه ای خیالی داشت.» (همان:۷۰۷)
«می خواست در آینه میان اتاقچه گوشه چشم خود را نگاه کند می گرفتمی نشست و خود را میان اسباب آرایشش همچنان محاصره می کرد که عثمان در میان مجلدات قرآن.» (همان:۴۸۷)
کمترین توصیف حالات و احساسات روانی در رمان شوهر آهو خانم مربوط به هماست زیرا نویسنده می خواهد وی شخصیتی مرموز باشد. با این وجود با توصیف حالات و احساسات روانی هما، به خواننده اجازه می دهد تا با نسبت دادن انگیزه هایی به شخصیت دلیل اعمال و رفتار مبهم، غیر قابل تعبیر و معما آمیز هما را دریابد. افکار و احساسات روانی او روشن کننده روح ناآرام، آزاد، سرکش و استقلال جوی است. بیان کننده نگرانی های اوست از آینده نا معلوم، از سعادتی که همه زنان دارند اما او از داشتنش محروم است.سعادت داشتن همسر و فرزند، سعادت داشتن امید به آینده.
«لیکن روحش سرگرم اندیشه دیگری بود تجسم روزی را می کرد که بالاخره خواه نا خواه می باید با آن سعادت مجازی که مثل قارچ بر دیوار زاغه ها ریشه ای نداشت وداع کند. فی الواقع چه چیزی تا این موقع او را در خانه این مرد نگه داشته بود؟ شاید عقل و هوشمندی زنانه ای که در منتهای پختگی خود چیزی جز جنون نبود و شاید یک حماقت و بی فکری ساده. این مرد از عشق دیوانه خود دسته گل بزرگ و زیبایی ساخته و به دست او داده بود که هنگام بوییدن، به هرم نفس برگ هایش پرپر می شد و به زمین می ریخت. سوداهای سوخته جوانی یک فرد در سراشیب سقوط به امید زندگی دوباره سر برداشته بود تا زندگی جوان دیگری را به خاکستر بدل سازد. غیر از این عشق پرپر و پلاسیده که مانند طفلی عجیب الخلقه فقط به درد شیشه الکل می خورد، دل بی همدل او به چه می توانست خوش باشد؟ امید ها، جاه طلبی ها و از همه بالاتر شرف زندگی دو به دو با یک مرد در وجود او مانند غول های عظیم الجثه ای در کپسول هوس های کوچکی زندانی شده بود که خربارها از آن به لبخند بیغش یک کودک یا حتی به یک دسته سبزی ناقابل نمی ارزیده درست بود که اگر او اتکا خود را از این مرد می برید، با همه عشاق کوتاه و بلند، پیر و جوان، فقیر و دولتمندی را که چپ و راست بر سر کویش خوشه چین نگاهی دیدند، باز همان موجود بی کس و بی پناهی شد که پنج سال پیش بود اما فی الحقیقه با یک دقت همه جانبه حتی مصلحت جویی از برخی دوستان آیا او نمی توانست از میان این عشاق یا خارج از بلوغ آنان کسی را که مرد زندگی می بود برای خود انتخاب کند؟ چرا اهمیت داشت که این مرد مانند پیشکار مالیه پیر و از کار افتاده یا مثل البرز بنده پانزده قران مزد روزانه بود؟ هرچه بود در عوض قاتق نانش امید به آینده و سعادت حقیقی، آن سعادتی که مفلوک ترین زن شوهر دار داشت و نمی دانست و او نداشت و می دانست اما خود را به ندانستن می زد.» (افغانی ،۱۳۴۵: ۶۰۷-۶۰۶)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«آیا پس از آن طلاق افتضاح آمیز و نگفتنی، این ازدواج دومین اشتباهی نبود که من در زندگی کردم. چرا این قدر ندانم کار و نادان هستم .دلهره ناشناس و شومی در دلش موج می زد. آینده او که دو سوم فعالیت انسانی متوجه و حتی وابسته بدان است تاریک بود. بچه های شوهر اولش دیر زمانی بود که دیگر مال او نبود. و با آن وضع و ترتیب که او راه کاملاً جدا و مستقلی در زندگی خود پیش گرفته بود مسلماً این بچه ها در آینده نه تنها به او وصال نمی دادند بلکه اصلاً دور بود که به مادری بشناسندش و احوالش را بگیرند. سید میرانی که او را می خواست با تمام تار و پود وجودش به موجودات دیگری گره خورده بود. اگر نه چنین بود چه دلیل داشت به شیرین جان خانم مادر رضاخان آسیابان خاطر جمعی بدهد که هماپایش در هوا است. » (همان:۴۳۰)
کشمکش:
هما هرچهار کشمکش درونی و بیرونی(ذهنی، اخلاقی، جسمانی و احساسی) را دارد. اما کشمکش ذهنی او بسیار چشمگیر است.
شخصیت هما از خصلت های ضد و نقیض و ناهماهنگ ترکیب یافته است، او در گفتگویی که با میران دارد به این نکته اشاره می کند«من به راستی شیفته هنرم. شاید اگر این حساسیت را نداشتم می توانستم تا پایان عمر با زشتی های رفتار شوهرم بسازم و در خانه او بمانم»(افغانی،۱۳۴۵: ۱۰۸) و در جایی دیگر می گوید« با اینکه روزها، هنگامی که زن و دختر او هم وجود دارند، به من تعلیم می دهد و هرگز حرکتی که نشانه ناموافقی در آن باشد پیش او یا زنش از من سر نزده است، بی میلی و نفرت باطنی ام را به سر تا پای گفته ها و هم کار خود حدس زده است.»(همان: ۱۰۹) در حالی که خود به میران پیشنهاد می دهد که او را عقد کند اما «در حقیقت جواب منفی مرد او را بیشتر خوشحال می کند دلش به حال زنی که هنوز ندیده است می سوزد، آیا وجدانی بود و خدا را خوش می آمد که سعادت و زندگی هم جنسی را مثل دیوی که در بزم پریان فرود آید به هم بزند؟ آدم گوشت تنش را بکند و بخورد بهتر است تا نام مردی را که زن دیگر نیز در خانه دارد، هر چند برای مدت یک ماه یا یک ساعت باشد.»(همان:۱۶۹) با وجود بیزاری خود را قانع می سازد«این هم راهی است که خود او یعنی خدا و بخت و روزگار پیش پای من نهاده است، بخت و روزگاری که نخواست منم مانند هزاران زن لایق دیده دیگر از لذت و گرمی یک زندگی آرام و خوش برخوردار باشم.»(همان:۲۱۵)بنابراین می کوشد تا میران را به سوی خود جلب کند « بگذار اگر آتشی هست باز هم تیزتر شود. بالاخره گذر ما به محضر خواهد افتاد.» (همان: ۲۱۴) او موفق می شود میران قصد دارد او را به محضر ببرد اما او به صیغه راضی نیست. صیغه شدن به آبرو و حیثیت او لطمه می زند. میران او را عقد می کند و در سراسر داستان با اینکه باطناً از ستم به آهو ناراضی است، همواره به او ستم می کند. با اینکه میران را دوست دارد به او می گوید: « من در زندگی امروزی خود با تو کاملاً خود را خوشبخت می دانم اما اقرار می کنم روحم دنبال چیزی می گردد که نمی دانم چیست. » او بدون اینکه بخواهد دائم به البرز می اندیشید در پایان داستان نیز با وجود عشق عمیق میران نسبت به او با البرز به شهری دیگر می رود.
پس از بررسی ده جنبه گفته شده می توان گفت: هما،شخصیت درجه اول داستان،زنی است بچه سال اما زیرک و سیاست دان. پدر و مادرش او را در کودکی به بهای صد من گندم به خانواده ای دیگر می فروشند. تنها دوازده سال دارد که خانواده اش به دلیل زیبایی صورت و رقص بی نظیرش، برای حفظ زندگی اش از عشاق گوناگون او را به مردی که تفاوت سن چشمگیری دارد شوهر می دهند، شوهر او حاج بنا مردی است کج خلق، ستیزه جو،ایرادگیر،سنگ دل و نچسب و در یک کلام سگ صفت،در حالی که هما زنی است زیبا، طناز، آزادوار، جورطلب و پر ادا و اصول.
هما به ناچار رهایی از خانه شوهر را با قربانی کردن آبروی خویش و تظاهر به عشق مردی البرز نام به دست می آورد. با او به خانه مردی به نام حسین خان ضربی می رود،او که از نوازندگان معروف شهر است و رقص زیبای او را دیده است می کوشد با تعلیم او به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشد.هما عاشق رقص است اما زمانه ،زمانه پذیرش رقص و آواز نیست.می کوشد تا زندگی شرافتمندانه ای برای خود فراهم سازد .با نقشه به سوی سیدمیران می رود . سید میران قصد کمک به او دارد اما یک دل نه صد دل عاشق او می شود.هما با وجود این که از ستم به آهو و فرزندانش بیزار است اما به ناچار با سیدمیران به منزلش می رود .(افغانی،۱۳۴۵: ۱۶۹) او که صیغه را شکستی برای خود می بیند میران را به عقد مجبور می سازد. (همان:۲۷۷)
پس از عقد ،هما می کوشد تا رابطه ای سازگارانه با آهو برقرار سازد،آهو علیه او بر می خیزد،هما مقابله می کند و پس از مدتی که سیدمیران را سخت عاشق خود می بیند ،می کوشد تا این عشق را که تنها دلخوشی اوست حفظ کند(همان:۶۲۶-۷۱۴) هما موفق می شود تا عشق سیدمیران را تصاحب کند. هما اگرچه سید میران را دوست دارد اما بی قرار و بهانه جوست و در وجود او چیزی است که نه تنها تسلیم میران نشده بلکه از او می گریزد.(همان: ۴۶۵) روحش اسیر چیزی است که خود نمی داند با این وجود هما که خداوند و جامعه او را از داشتن فرزند محروم کرده است برای حفظ خود می کوشد تا بازی عشق را هر بار بهتر از پیش بازی کند. او به شراب شبانه پناه می برد تا زندگی را آن طور که می خواهد بسازد و سیدمیران را آن طور که دوست دارد ببیند. (همان:۷۰۹)
هما به اقتضای زمان از نظر پوشش تغییر می کند و آلتی در دست تغییرات زمانه می شود اما او همچنان تنها راه حفظ خود را عشق سوزان سیدمیران می بیند و برای حفظ آن با ستم به آهو می کوشد سید میران را با خود همراه سازد اما در سراسر داستان از ازدست دادن سید میران ، سید میرانی که از رگ و ریشه به دیگران وصل است ،از آینده ای که مال او نیست می ترسد .به ناچار به مردی می اندیشد تا زندگی و آینده او را تضمین کند(همان: ۵۹۲) هما در پایان داستان با وجود اینکه مدیون خوبی های سیدمیران است و با وجود عشق عمیق سیدمیران ،او را رها می سازد و به البرزی می پیوندد که اگرچه دوستش ندارد اما می تواند زندگی او را تضمین کند. (همان)
۳-۱-۲-۷-شخصیت درجه ۱: آهو
سخنی درباره شخصیت آهو:
نویسنده در خلق شخصیت آهو توانسته زنی را از جامعه سنتی و طبقه متوسط برگزیند و خصوصیات منحصر به فرد او را به خوبی نمایان سازد . افغانی شخصیت آهو را تا حد یک تیپیک بر کشیده است. آهو شخصیتی است که میتوان نمونه ی آن را در جوامع سنتی ایران یافت اما خود از لحاظ فردی بی همتاست .وی شخصیتی است دوست داشتنی و بدون آنکه مرتکب گناهی گردد،دچار مصایب درد انگیزی می شود .وی ضعیف و ناتوان است و نمی تواند در برابر موج بلا از خود محافظت کند ولی در نهایت توفیق می یابد تا در برابر بد اقبالی ها مقاومت کند و خود و خانواده را از بلایی بدتر نجات دهد.
۳۰ ساله، او دختری بی کس و کار بود که زیر سرپرستی خاله و شوهر خاله است از تیغ آفتاب تا دیرباز شب روزگارش به رنج و محنت سپری می شد. در خانه خاله اش نان می پخت و شوهر خاله اش به دوره ها می برد و می فروخت. هنگام ازدواج با میران شانزده سال داشت، یعنی کمتر از نصف سال شوهرش با این وجود از هوش و پختگی یک زن جا افتاده بهره داشت. بعد از ازدواج با میران از خاله اش تشتی برای خمیر کردن و ساجی برای نان پختن امانت می گیرد و با میران به شهر می آید. به هر جان کندنی است سر نبش چهار سو با میران دکانی علم می کند روزها هنگامی که میران پی هیزم یا آرد ارزان به سرا و سر راه ها به بزگیری می رفت، آهو در دکان می ماند و کار می کرد. خودش خمیر می کرد، خودش چونه می گرفت، خودش نیز می پخت و می فروخت. آن دو سخت کار می کردند شب ها، تابستان وزمستان، و در همان دکان می خوابیدند. نتیجه دو سال و نیم عرق ریزی و تلاش آن ها درحالی که آهو داشت بچه دار می شد، غیر از آن کاسه کوزه و وسایل اولیه، سیصد تومان پول نقد بود. پنجاه تومانش در دست آنها می گشت و باقی را آهو در گوشه دکان چال کرده بود. آهو به دلیل بارداری به سراب نزد خاله اش می رود، میران مغازه ای اجاره می کند، ۵ سال بعد خانه ای می خرد و به ترتیب آهو و به کودکش کلارا و بهرام از ناراحتی های کرایه نشینی رهایی می یابد.
نویسنده برای معرفی بیشتر شخصیت به گذشته آن رجوع می کند و تاریخچه زندگی او را به طور کامل تشریح می کند.
زن سید میران سرابی، مادر کلارا ، بهرام، بیژن و مهدی.
گیسوان شب رنگ و خرمن، چشمان مشکی خوش حالت، پوست تر و تازه، چهره شاداب، نگاه مهرآمیز و نوازشگر، تبسم شیرین، لبان قلوه ای.
مثال:
«صورت بیضی شکل، پوست لطیف و شاداب، لب های گوشتی و به خصوص تبسم نمکین او حتی در حالت معمولی گرم و گیرنده بود. گیرندگی ساده و بی جلوه ای که تپش های یک قلب حساس، خون فشان و شوهر دوست را عیان می ساخت. از رفتار و حالات او به همان نسبت که از هوویش عشوه و ناز می بارید سادگی و فروتنی خوانده می شد، سادگی و فروتنی که به بیننده نجابت و محبت را القا می کرد نه هوس یا حسد را.» (افغانی، ۱۳۴۵: ۴۹۳)
نویسنده در فصل ۱۰ کتاب با مقایسه ای که میان هما و آهو انجام می دهد به این نکته اشاره می کند که آهو از نظر پوشش«زنی است ساده، فروتن و کاملا بی تکلف و تظاهر. لباس های نویش در صندوق روی هم بود، در پوشیدن امساک می نمود، به جز در روزهای مخصوص، عروسی یا مهمانی، مثل اینکه اصلاً صحیح نمی دانست از لباس ها و زیور آلات خود استفاده کند»(افغانی،۱۳۴۵: ۴۲۷ ) اما «به مرور زمان آهو نیز خواه نا خواه از زمانه و هوویش پیروی می کند. منتهی پیرویی که با متانت و احتیاط یک زن عاقل همراه بود. او به جای تکپوش های لاستیکی سابق کفش پاشنه بلند را انتخاب می کند، از نظر پوشش از هوویش پیروی می کند و حتی به تقلید از او موهای خود را کوتاه می کند.»(همان:۴۹۱ ) در تمام این توصیفات و مقایسه ها می توان فهمید، آهو زنی است ساده و بی شیله پیله مانند تمام زن های سنتی طبقه متوسط.او برعکس هما بازیچه تغییرات زمانه نمی شود بلکه آهسته و باسیاست می کوشد خود را با زمانه سازگار سازد، سازگاری که شایسته یک زن متین و عاقل چون اوست.
آهو یکی از پویاترین و گسترش یابنده ترین شخصیت های رمان است. وی از لحاظ تغییر و تحول در درجه دوم بعد از میران قرار می گیرد.
«تبسم شیرین همیشگی اش که نقش دلاویز روحی بود شاد و بی غم، به خوبی نشان دهنده حقیقتی بود که او زنی است خوشبخت، زنی است که از لذت مست کننده یک زندگی گرم و هستی بخش به وبه تمام معنی کلمه سعادت آمیز، برخوردار می باشد»(افغانی،۱۳۴۵: ۴۴ ) اما در طول داستان تغییر می کند. او دیگر آن زن خوشبخت و سعادتمندی نیست که تا آن زمان ملکه بلامنازع خانه بود و کمترین شکایتی از زندگی نداشت. او حالا زنی است که هدف بزرگترین حقارت های و اهانت ها واقع شده، کتک می خورد واز خانه رانده می شود. او دیگر آن زن خونسرد نیست آن زن صبور و آرام که هرگز صدای بلندش را کسی نشنیده بود. او شیر زنی است که می خروشد و با چنگ و دندان از حق خود و فرزندانش دفاع می کند.
سیستمهای ریلی شهری در مسیرهای اختصاصی، بدون محدودیت و دخالت از جانب وسایل نقلیه جاده ای، مورد بهره برداری قرار می گیرند و به همین صورت اتوبوسرانی نیز معمولا از مسیرهای مشترک با وسایل نقلیه شخصی استفاده می کنند و گاهی در برخی مواقع مسیرهای اختصاصی هم برای آنها در نظر گرفته می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
• شبکه راه های شهری
همان طور که گفته شد، هر شبکه حمل ونقل دارای دو خاصیت حرکت و دسترسی می باشد که درخلاف جهت یکدیگر عمل می نمایند، باتوجه به این موضوع اکثر معابر شهری نیز دارای چندین عملکرد مختلف می باشند. این عملکردهای متفاوت معمولا به صورت دسترسی، ترافیک محلی و ترافیک عبوری بیان می شوند. طبقه بندی معابر شهری در استانداردهای مختلف معمولا به روش های تقریبا مشابهی انجام گرفته است.ازدیدگاه عملکردی، معابر شهری به پنج گروه زیر تقسیم می شوند که در استانداردهای کشور های مختلف ممکن است با نامهایی مشابه آورده شده باشند.
♦ معابرجمع وتوزیع کننده منطقه ای
♦ معابر جمع و توزیع کننده ناحیه ای
♦ معابر جمع وتوزیع کننده محلی
♦ معابر دسترسی
♦ معابر عابرین پیاده
گروه آخر یعنی معابر عابرین پیاده به تازگی در برخی از استانداردها به عنوان یک گروه مستقل مطرح گردیده است. در گروهه بندی فوق خاصیت حرکت و انتقال در شبکه های حمل ونقل تدریجا از بالا به پایین به طرف خاصیت دسترسی سوق داده می شود.به عبارت دیگر معابر {دسترسی} دارای خاصیت دسترسی زیاد وخاصیت حرکت بسیار کمی می باشند و برعکس در معابر توزیع کننده اصلی، خاصیت حرکت بسیار زیاد و خاصیت دسترسی بسیار ناچیز می باشد. به هرحال برای آنکه یک معبر بتواند از عهده وظیفه عملکردی خودکه در طبقه بندی شبکه برایش تعیین شده است در حد مطلوب برآید، باید حتما دارای مشخصات هندسی متناسب با عملکردش باشد. بنابراین ابتدا به ذکر مشخصات عملکردی هریک از معابر می پردازیم تا تفاوتها و تمایزهای این معابر با یکدیگر به خوبی مشخص گردد. معابر پنجگانه شهری که قبلا طبقه بندی آنها ذکر گردید را می توان اینگونه تعریف کرد:
♦- معابر جمع کننده و توزیع کننده منطقه ای :
وظیفه اصلی این نوع معابر، تامین حرکت و جابجایی سریع می باشد و خاصیت دسترسی در آنها تقریبا ناچیز است. درمناطق شهری، تمام سفرهای طولانی باید به این گروه از معابر اختصاص داده شود.این نوع معابر نباید از درون ناحیه های شهری عبور نمایند و معمولا مرزهای نواحی شهری را تشکیل میدهند. این گروه از معابر معمولا از آزادراه ها، بزرگ راه ها و خیابان های شریانی اصلی تشکیل یافته واین شریان های شهر به شبکه راه های کشوری اتصال پیدا می کند.
♦ - معابر جمع و توزیع کننده ناحیه ای
هدف اصلی از ایجاد این گروه از معابر، توزیع ترافیک در ناحیه های شهری و یا برعکس انتقال ترافیک درون ناحیه ای به شکه معابراصلی می باشند.از دیدگاه محله های شهر، ترافیک جاری در این گروه از معابر، ترافیک عبوری محسوب می شود.اکثر سفرهای شهری با طول متوسط به این معابر اختصاص داده می شود.
♦ - معابر جع وتوزیع کنند محلی
این معابر از درون محله های شهر عبور نموده و وظیفه اصلی آن ایجاد ارتباط بین معابر دسترسی و معابر توزیع کننده ناحیه ای می باشد. به عبارت دیگر ترافیک را از معابر دسترسی جمع آوری نموده و به معابر توزیع کننده ناحیه ای انتقال می دهند و یا برعکس ترافیک را از توزیع کننده های ناحیه ای به معابر دسترسی انتقال می دهند.
♦ - معابر دسترسی
وظیفه این گروه از معابر ایجاد دسترسی مستقیم به کاربری های مختلف، ساختمان های مسکونی وغیره می باشد.خاصیت حرکت در این گروه از معابر بسیار ناچیز بوده وخاصیت اصلی در آنها دسترسی می باشد.
♦- معابر عابرین پیاده
این گروه از معابر عموما نقشی در جابجایی ترافیک عبوری و حتی ترافیک محلی ندارند و صرفا جهت جابجایی عابرین پیاده مورد استفاده قرار می گیرند.عبور وسایل نقلیه در آنها غیرمجاز می باشد، البته غیر ازموارد خاص و درمورد وسایل مخصوص امدادرسانی که به ناچار صورت می گیرد. ایجاد اینگونه معابر به عابرین پیاده امکان می دهند تا در آرامش و دور از ازدحا وسایل نقلیه به پیاده روی تامقصد خود و خرید از فروشگاه ها بپردازند.طرح شبکه راه های شهری بایدب هتوجه به کاربریها، ترافیک، طبقه بندی معابر و با توجه به مشخصات جغرافیایی و فیزیک صورت پذیرد.یکی از معیارهایی که برای تعیین نوع عملکرد معابر مهم می باشد، فاصله بین آنهاست.از یک سو اگر فاصله بین دو معبر با عملکرد یکسان از حد معینی کمتر باشد، از دیدگاه اقتصادی قابل توجیه نیست و از سوی دیگر اگر این فاصله از حد معینی بیشتر باشد، ظرفیت کافی برای شبکه راه ها تامین نشده و موجب افزایش طول سفرها وتراکم ترافیک می گردد.بنابراین فاصله بین معابر باید طوری تعیین گردد که ازیک طرف بتواند ظرفیت مطلوبی جهت پاسخگویی به نیازهای کاربری و عملکردی که به عهده دارند، تامین نماید و از سوی دیگر از لحاظ اقتصادی هم قابل توجیه باشد. فاصله مطلوب براساس برخی از استانداردها، بین دو معبر جمع و توزیع کننده اصلی یا شریانی ۵/۱ تا ۰/۲ کیلومتر می باشد.فاصله مطلوب بین دو معبر جمع وتوزیع کننده ناحیه ای ۵۰۰ تا ۷۵۰ متر می باشد.فواصل مناسب بین معابر جمع وتوزیع کننده محلی و بین معابر دسترسی متناسب با نیازها و ابعاد کاربریها مسکونی اطراف تعیین می گردد.
◄ سیستم های راه آهن شهری :
براساس مشخصات عملکردی و تکنولوژی مورد استفاده، سیستم های راه آهن شری نیز به گروه های مختلفی تقسیم می شوند. در این قسمت به معرفی اجمالی هریک از این گروه ها در حد آشنایی و شناخت اولیه می پردازیم:
• سیستم جابجایی سریع فردی[۷]
در این سیستم از وسایل نقلیه کوچک استفاده می شود که به صورت نزدیک به هم والبته نه به صورت مستقل به هم در حرکت هستند.هر وسیله مانند یک سرویس تاکسی بر روی ریل می باشد که البته کارایی آن در حد تاکسی نیست و برای رسیدن به سطح کارایی تاکسی ها، به مقدار بسیار زیادی مسیرهای ویژه اختصاصی وتفکیک شده نیاز دارد. اخیرا برای این سیستم ها تکنولوژی هایی به صورت قطارهای بزرگتر ارائه شده است که برای تامین ارتباط بین ساختمان های مختلف پایانه ای از جمله در فرودگاه ها مورد استفاده قرار می گیرد و اگر چه به آنها سیستم های جابجایی فردی گفته می شود ولی از لحاظ بهره بردای، نوعی از راه آهن سبک به شمار می روند.
• سیستم راه آهن سبک[۸]
در این سیستم از مسیرهای اختصاصی که در تمام یا اکثر طول مسیرها برخورد و تداخلی با ترافیک وسایل نقلیه دیگر ندارد، استفاده می شود.البته ممکن است دراین سیستم تقاطع های همسطح کنترل شده ای هم وجود داشته باشد یا قسمتی از مسیر حرکت با ترافیک جاده ای مشترک باشد.قطارهای مورد استفاده در سیستم راه آهن سبک معمولا دارای یک یا چهار وسیله نقلیه می باشند.تفاوت بین راه آهن سبک نسبت به ترانوا به درستی مشخص نمی باشد ولی چیزی که به نظر می رسد این است که راه آهن سبک نسبت به ترانوا زمان بندی منظم تر و مرتب تر وهمراه با کنترل های سیگنالی و زمان های سفر کوتاه ترمی باشد.
• سیستم مترو
معمولا این سیستم ها در محل هایی که سیستم راه آهن سبک نمی تواند عملکرد مطلوبی ارائه دهد، احداث می گردد. مسیرهای مورد استفاده این سیستم کاملا اختصاصی بودن و از ترافیک وسایل نقلیه دیگر جداسازی می شود.قطارهای این سیستم معمولا از چهار تا ده وسیله نقلیه تشکیل یافته اند.
سیستم های مترو در اکثر موارد برای کریدورهای دارای تقاضاهای زیاد سفر و خصوصا در مناطق درون شهری برای ارتباط مراکز پرجمعیت به مراکز تجاری شهر طراحی و احداث می شوند.
سیستم راه آهن سبک در شکل ایده آل خود، یعنی درحالتی که دارای مسیرهای اختصاصی می باشد، به سیستم پیش از مترو معروف است و وقتی که تقاضای مسافرین به مقدار چشمگیری افزایش یابد، به سیستم مترو تبدیل می شود.
• سیستم راه آهن حومه
این سیستم عموما برای سفرهای طولانی تر از سفرهای سیستم مترو طراحی می گردد و فواصل ایستگاه های آن نیز بیشتر از فواصل ایستگاه های متر است. مسیرهای این سیستم معمولا جداسازی و تفکیک می شود ولی می توانند دارای تقاطع های همسطح هم باشند.سرویس های راه آهن حومه در برخی از مناطق از ریلهای سرویسهای دیگر راه آهن نیز استفاده نموده و یا آنها را قطع می نمایند. سیستم های راه آهن سبک، مترو و راه آهن حومه به طور سنتی دارای قطارها و وسایل نقلیه ای می باشند که دارای چرخ های آهنی بوده و به وسیله ریلهای آهنی بوده هدایت می شوند.در گذشته سیستم راه آهن حومه از نیروی دیزلی اتسفاده می کرد ولی امروزه این سیستم هم دارای نیروی محرکه برقی می باشد و قطارهای آن به صورت دستی یا اتوماتیک هدایت شده و به وسیله سیستمهای سیگنالی مراقبت می شوند.
با وجود همه موارد فوق، عامل اساسی در ارزیابی و تصمیم گیری در مورد احداث اینگونه سیستمها شرایط اقتصادی و مالی مربوط به هریک از آنهاست، نوع سیستم و تکنولوژی مربوط به آنها تاثیر کمی براین ارزیابی و تصمیم گیری خواهد داشت.
۲-۴-۳- برنامه ریزی حمل ونقل عمومی:
برنامه ریزی حمل و نقل عمومی، زیر مجموعه ای یکپارچه از کل برنامه ریزی حمل ونقل درون شهری است. مسرها وترمینال های حمل ونقل عمومی باید یک ساختار یکپارجه جهت انجام رفت و آمد های روز افزون در منطقه مورد نظر را تشکیل دهند. اهداف این برنامه ریزی ممکن است از بهبود خدمات فعلی تا ارائه یک طرح جامع از یک سیستم توسعه یافته جدید را شامل گردد.
برنامه ریزی بلند مدت دارای هدف پیش بینی و یا تاثیرگذاری برتحولات آینده در محدوده زمان مورد نظر و تهیه ملزومات مورد نیاز برای برآورد تقاضای خدمات حمل ونقل عمومی می باشد.این نوع برنامه ریزی همچنین سعی دارد نیازهای سرمایه ای مورد نیاز، بخصوص برای طرح هایی که نیازمند زمان بیشتری برای برنامه ریزی، طراحی، تامین مالی، و تجهیز می باشند را تخمین زده و برآورد نماید.پروژه های مشتمل برطرح های بلند مدت اغلب نیازمند مقادیر زیادی زمین و دوره های ساخت طولانی می باشند.
برنامه ریزی کوتاه مدت، معمولا به منظور انجام برنامه های سریع الاقدام ویا برنامه های ارتقاء دهنده تکمیلی به کار گرفته می شود.البته هر دوی این برنامه می توانند در طی یک پریود زمانی پنج ساله طرح و اجرا شوند.اهداف طرح های کوتاه مدت، حل مسایل مستقل و مجزایی که می توانند از طریق ارتقاء و توسعه دادن های کوچک و جزیی همراه با سرمایه گذاریهای متوسط حل شوند، می باشد.دامنه و طیف پروژه های برنامه ریزی کوتاه مدت از اندازه گیری معیارهای مربوط به حل مقدماتی مسایل تا برنامه ریزیهای مربوط به ارتقاء و توسعه برای ایمنی و آسایش مسافرین، متغییر است.
اگر چه برنامه ریزیهای حمل ونقل عمومی به دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم می شوند ولی در حقیقت هر دو نوع این برنامه ریزیها کاملا به یکدیگر وابسته هستند ونهایتا طرحهای کوتاه مدت، اجزاء طرح های بلند مدت خواهد بود.ازاین رو، این دو مجموعه از پیشرفت طرح ها باید با نزدیکی و هماهنگی زیادی نسبت به هم به کار گرفته می شوند و به صورت مشترک و توام بسط وتوسعه یابند. همچنین باید توجه داشت که هرچند برخی از فعالیت های برنامه ریزی به آسانی تحت عنوان کوتاه مدت یابلند مدت طبقه بندی می شوند. ولی بسیاری از انواع این توسعه ها و پیشرفت ها می توانند در یک یا هردو گروه مذکور قرار گرفته و دسته بندی شوند.
■ مراحل کلی برای انجام برنامه ریزی حمل ونقل عمومی:
به طور خلاصه، فرآیندهای عمومی زیرممکن است برای مطالعات مربوط به برنامه ریزی حمل ونقل عمومی به کار گرفته شوند.این پنج مرحله که معمولا در سرلوحه هر برنامه ریزی حمل ونقل وجوددارند، عبارتنداز :
◄ تعیین و تعریف مقاصد و اهداف
تاکید زیادی برروی تعیین مقاصد واهداف حمل ونقل که به میزان کافی نمایانگر تعداد جمعیت جامعه باشد، وجوددارد.تنها با استفاده وتکیه براین اهداف و مقاصد انعکاس یافته از جمعیت، طرح های حمل ونقل عمومی می تواند دارای کاربرد موفقیت آمیز در برآورده کردن نیازهای جامعه باشند.
◄ تعیین پتانسیل موجود برای حمل و نقل عمومی
بدین منظور باید با استفاده بانکهای اطلاعاتی موجود در زمینه حمل ونقل عمومی، پتانسیل های مربوط به حالت های بالقوه و بالفعل تعیین گردند.همچنین می توان از روش های موجود برای تجزیه و تحلیل شاخصهای جمعیت، برآورد تسهیلات حمل ونقل عمومی موجود و تعیین الگوی سفرهای موجود نیز استفاده نمود. بیشترین مطلوبیت در حالتی که از منابع اطلاعاتی صحیح موجود استفاده گردد، حاصل خواهد شد.
◄ تجزیه و تحلیل تمایلات سفرها(شامل پیش بینی رشد سفرها)
تخمین های فعلی متشکل از تمایلات سفرهای مربوط به حال حاضر و آینده و ارتباط این تمایلات با سیستم حمل ونقل عمومی پیشنهادی و سطوح سرویس مختلف آن می باشد.همچنین از اطلاعات موجود و تجزیه و تحلیلهای بعدی، تمایلات سفرهای حال و آینده، به منظور ارضاء این تمایلات توسط پتانسیل حمل و نقل عمومی، دسته بندی می شوند.
اثبات: با بهره گرفتن از تعریف حدهای بالا و پایین و لم۴-۲-۱۴ نتیجه حاصل می شود.
حال آماده ایم که نتیجه ی مهم این بخش یعنی همگرایی روش تفاضل متناهی صریح- ضمنی را ارائه دهیم.
۴-۲-۱۶ قضیه: مسأله ی ارزش گذاری اروپایی() را ، با در نظر می گیریم. اگر یک تابع تکه ای پیوسته کراندار روی باشد، آن گاه برای همه ی و، جواب مسأله ی گسسته به جواب مسأله ی پیوسته همگرا است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اثبات: فرض کنیم و به طوری که . تعریف می کنیم و . با توجه به این که و ، بنابراین و در دامنه ی مولد بی نهایت کوچک قرار می گیرند و طبق قضیه ی ۲-۲-۱۰، و جواب هایی در از مسأله ی (۳۲) می باشند و همچنین نتیجه می گیریم و یک زیر و زبر جواب از مسأله ی کوشی (۳۲) می باشند.
بنابر نتیجه ی ۴-۲-۱۵
اگر و به طور دلخواه خیلی کوچک باشند ، نتیجه می شود :
بنابراین این قسمت از اثبات باقی ماند که تقریب های هموار مناسب را از بسازیم. برای این کار فرض می کنیم نقاط ناپیوستگی باشند و همچنین پرش های به وسیله ی ثابت کراندار هستند و به ازای داده شده، را به گونه ای انتخاب می کنیم که
پس با توجه به بالا و این که احتمال کوچکتر مساوی ۱ است:
تعریف می کنیم
پس
با توجه به این که ، پس برای ، دارای توزیع به طور مطلق پیوسته است . در نتیجه
بنابراین
در نتیجه
بنابر (۷۱) و (۷۲)
۴-۲-۱۷ تذکر: در قضیه ی ۴-۲-۱۶ فرض شد که است. این فرض را برای همه ی مدل های مالی می توان در نظر گرفت ، زیرا در بخش ۲-۳ یک عبارت معرفی شد حتی در حالتی که مدل پرشی محض با باشد.
۴-۲-۱۸ نتیجه: اگر ، آن گاه
نتیجه ی بالا نشان می دهد، روش صریح- ضمنی برای شرط آغازین در نقاط ناپیوستگی از همگرا نمی باشد. امّا در عمل مهم نمی باشد ، زیرا ما نیاز به محاسبه ی جواب عددی در نداریم .
قضایای ۴-۱-۱۵ و ۴-۱-۱۶ این اجازه را به ما می دهد که ارزش گذاری اختیارمعاملات را در مدل های لوی نمایی(در بخش ۲) محاسبه کنیم. امّا قضیه ی ۴-۲-۱۵ نرخ همگرایی را به دست نمی دهد . در قسمت بعد یک تخمین را برای نرخ همگرایی به دست خواهیم آورد .
در ساختار جواب های ویسکوزیته، نتایج نرخ های همگرایی برای روش های عددی معادلات مرتبه ی اول توسط کراندل و لیونز[۸۵] [۲۹] و برای معادلات سهموی مرتبه ی دوم توسط کریلوف[۸۶] [۳۹و۴۰] بیان شده اند ما رویکردی شبیه [۴۰] خواهیم داشت اما یک کران بهتر را به دست خواهیم آورد.
در ابتدا روش صریح ضمنی را به صورت زیر بازنویسی می کنیم:
(۷۳) که در آن :
و
شبکه ی را در نظر می گیریم که و هستند فرض کنیم داده شده است. را فضای توابع کراندار روی
با فرم
می نامیم و همچنین برای
قبل از این که نرخ همگرایی را ارائه دهیم نیاز به ذکر مقدماتی داریم که در ادامه بیان خواهیم کرد.
۴-۲-۱۹ تعریف: اگر تابعی از مجموعه ای مانند در خودش باشد. نقطه ی را یک نقطه ثابت برایمی نامند، هرگاه .[۲]
۴-۲-۲۰ قضیه: اگر یک فضای متریک فشرده باشد و تابع به ازای هر در رابطه صدق کند آن گاه دقیقاً یک نقطه ی ثابت دارد.
اثبات: [۲].
۴-۲-۲۱ تعریف: اگر فضایی متریک باشد. تابع را یک انقباض می نامند، هرگاه عددی مانند وجود داشته باشد به طوری که به ازای هر متعلق به ،
عددیک ثابت انقباض نام دارد. [۲]
۴-۲-۲۲ قضیه: اگر هر تابع انقباض مانند که روی یک فضای متریک کامل مانند معین باشد، آن گاه دقیقاً یک نقطه ی ثابت دارد. یعنی نقطه ی منحصربه فردی مانند هست به طوری که . اثبات: [۲].
۴-۲-۲۳ لم: برای ،مسأله ی زیر را در نظر می گیریم :
که . الف) برای هر مسأله ی بالا یک جواب منحصر به فرد به صورت دارد.
ب) اگر باشد به طوری که و ، آن گاه
اثبات: الف) ابتدا (۷۴) و (۷۵) را به صورت در نظر می گیریم. تعریف می کنیم (۷۶)
به طوری که
یکنواست یا این که اگر آن گاه . بنابر (۷۳) داریم
برای کوچک (مثلاً ) داریم
حال تعریف می کنیم
بنابراین (۷۴) و (۷۵) را می توان به صورت زیر بازنویسی کرد:
که در آن ، یا به طور معادل
جایی که
(۷۸)
بنابراین به عنوان یک اپراتور، روی تعریف می شود. حال ثابت می کنیم که یک انقباض است. بنابر (۷۸) داریم:
“آیینهی جانت ازآن غماز نی “وسپس بیان کرده کهاین بیت در جواب سؤالی مقدر شده،و آن این است:«این آیینهی جان، مسلماً در هر انسانی وجود دارد، پس برای چه عشق در آیینهی ما صور معانی را اظهار نمیکند و آیینهی جانمان، غماز این گونه اسرار نمیشود و جواب درست این است: علت این که آیینهی جمالت غماز راز نیست به خاطر اینکه از رخش زنگار ماسوا پاک نشده است و لازم است با مصقله ذکر الله آن را جلا داد.»(انقروی،۱۳۸۰:۵۳)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نیکلسون:
نیکلسون به معنای تحت اللفظی غماز اشاره میکند و میگوید غماز یعنی اشاره کننده به چشم و ابرو و حکایت کردن است. ومیگوید:«عشق به شاعر امر میکند اسراری را که بر او آشکار شده، را بر همگان صلا زند.چرا آیینهی دل نمیتواند صفات الهی واندیشههای درون خود را منعکس سازد؟ زیرا به زنگار گناه،دنیاپرستی، خودبینی و از این قبیل آلوده است و نیازمند است که به ذکر خداوند و تحت ارشاد پیری روحانی،صیقل پذیرد.»(نیکلسون،۱۳۸۴: ۲۷)
فروزانفر:
در مورد تلفظ و املا ی “آیینه ات"نوشته که باید سر هم نوشته و خوانده شود،"آینت"(ت) ضمیر است و این که ضمیرهای متصل به کلمات مختلف به"ها” به صورت ام،ات، ش. استعمال میشوند و نهج الادب این همزه را الف وقایه نامیده است و گاهی هم این همزه را حذف میکند و ضمیر به ماقبل خود میپیوندد و از خاقانی این مثال را آورده است:
سنگ خون گرید به عبرت بر سرآن شیشه گر | کزهوا سنگ عرادش دردکان افشانده زمرد |
(خاقانی،۱۳۸۶:۳۲۸)
وبیان کرده است تا بنده صفات خود را محو نکند مظهر اسماء و صفات الهی نمیشود پس این زدایش که صوفیان آن را تخلیه مینامند در مدارج فناء وصف و قرب النوافل که مرتبهی تبدیل صفات است و لفظ آیینه دلیل بر وجود عبد است.»(فروزانفر،۱۳۸۲: ۳۹)
زمانی:
با بیانی ساده فقط بیت را معنی کرده است:«میدانی که چرا آینهی دل و روحت اسرار و حقایق معنوی را نشان نمیدهد؟ به خاطر این که زنگار هوی و هوس را از روی آن پاک نکردهای.یعنی چون دل، صاف و روشن شود اسرار عرفانی و حقایق ربانی در آن منعکس میگردد.»(زمانی، ۱۳۷۸: ۶۸)
استعلامی:
استعلامی اشاره کرده است که:«علت این که بعضی از آیینهها راز عشق را فاش نگوید این است کهایینهی وجودش از علایق مادی و حبّ جاه و تعلق به ستایش خلق او را از فاش گفتن حقیقت باز داشته است.»(استعلامی،۱۳۷۸: ۲۸۵)
گولپینارلی:
این بیت را در گرو عشق میداند و تسلیم ارادهی بنده در قبال پروردگار. و مفهوم جذبه را بیان میکند و سپس میگوید:«صفات، ذات و اعمال انسانی که مظهر چنین جذبه یی باشد، در ذات، صفات و اعمال باری فانی میشود. این را “مرگ ارادی” گویند.یعنی به میل خود از هستی گذشتن. دل انسانی که بدین مقام نایل آید، به آیینهی صیقل یافته و از غبار و زنگار پاک شده بدل مییابد که حقایق را منعکس میکند.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۷۷)
نظراجمالی:
آنگونه که زمانی توضیح داده است با توجه به بیت زیر که مولانا در آن بیان میکند که فرعون به دلیل آنکه رخی زنگاری دارد باید از آینهی رنج دور باشد :
آینه رنج ز فرعون دور | کان رخ او رنگی و زنگاریست (دیوان کبیر، بیت ۵۷۶) |
درست است و نظر دیگر شارحان قابل تأمل است.
۲۳) اتفاقاً شاه روزی شد سوار | با خواص خویش از بهر شکار |
(بیت۳۷)
انقروی و نیکلسون:
هر دو خواص را قواها و استعدادهای عملی و علمیو نظری روح دانستهاند و از بهر شکار را شکار معرفت حق و مراتب وجود دانستهاند .انقروی بیت را این گونه شرح میدهد:« اتفاقاً آن پادشاه روح روزی با خواص خویش( قوای علمیو عملیه) بر اسب همت و عزیمت سوار شد و برای شکار معرفت مراتب وجود را سیر کرد.» ( انقروی، ۱۳۸۰:۵۵)
فروزانفر:
بدون اینکه حتّی بیت را ذکر کند از آن گذشته است.
زمانی:
زمانی معنی ساده و ظاهری برای بیت بیان کرده است و نظرش با انقروی و نیکلسون که به شرح عرفانی بیت پرداختهاند، کاملاً متمایز است. «اتفاقاً روزی آن شاه ، همراه خادمان ویژهی خود سوار بر مرکوب خود شدند و عزم شکار کرد.»( زمانی، ۱۳۷۸:۷۲)
استعلامی:
<< 1 ... 325 326 327 ...328 ...329 330 331 ...332 ...333 334 335 ... 477 >>