در مجموع شاخصهای محیط کارآفرینانه نشان میدهد که وضعیت خیلی هم نامطلوب نیست و در بسیاری از موارد در حد متوسط قرار داریم که این نتایج بر خلاف نتایج ارائه شده از سوی بانک جهانی است.
راهاندازی زیر ساختها و مراکز کارآفرینی در کل مراکز، ایجاد خانه های کارآفرینی در نواحی مختلف شهرداری، ایجاد فعالیتهای مجازی، راهاندازی مرکز مجازی کارآفرینی، آموزش شهروندان در حوزه کسب وکار، تهیه طرحهای حمایتی برای ایجاد فعالیتهای اقتصادی، آشنایی مردم با توسعه کارآفرینی و میل به کارآفرینی، ترویج آموزش و فناوری اطلاع رسانی و برگزاری نشستهای کارآفرینی، سمینارها و کارگاههای آموزشی، ایجاد فضاهای رشد در مراکز کارآفرینی برای نخبگان از جمله برنامه های است که برای توسعه کارآفرینی در کشور توصیه شده است . ( نقل از رئیس پروژه گسترش کارآفرینی در ایران ، ۱۳۸۷)
۲-۲-۲۲- موانع حرکت کارآفرینی در ایران
کارآفرینی فرایند تولید ثروت برای دیگران و خلق چیزی جدید و با ارزش از طریق پیوند عوامل تولید و همراه با تحمل ریسکهای بزرگ مالی و زمانی است. به این ترتیب کارآفرین ضمن داشتن روحیه استقلالطلبی، با عزم و اراده جدی و پذیرش مسئولیت تصمیمهای خود، اقدام به فعالیت خلاق میکند.
علت رشد پایین اقتصادی در بخش خصوصی نه تنها فقدان فرهنگ کارآفرینی است بلکه در هر سه مرحله از ایجاد یک فعالیت کارآفرینی، موانع نهادی و ساختاری بسیاری وجود دارد که باید برای آن ها چارهای اندیشید. (حقیقی ، ۱۳۸۶)
الف) موانع کارآفرینی در مرحله آموزش و زمینه سازی
ضعف آموزش عالی: در کشورهای اروپایی و آمریکا، مباحث کارآفرینی از چنان اهمیتی برخوردارند که در دوره کارشناسی و کاشناسی ارشد همه رشتههای دانشگاهی حداقل یک درس با عنوان کارآفرینی ارائه میشود؛ به جهت اهمیت موضوع، کاربردی بودن درس و همچنین منافع بسیار زیاد مشاهده شده از آن، مهارتهای ارائه شده در این درس به دقت و متناسب با اهداف و سیاستهای کلان اقتصادی تعیین میشوند.
لیکن در ایران -علیرغم توجه بیشتر در سالهای اخیر- هنوز هم اهمیت موضوع برای تصمیمگیرندگان مشخص نیست و به دوره های آموزشی خارج از برنامه درسی اکتفا شده است. علاوه بر این، آموزشهای ارائه شده نیز، در یک نظامِ متناسب با سیاستهای کلان کشور تهیه نشده است.
ریسک گریزی در محیط خانواده، مدرسه و جامعه به گونهای است که غالب جوانان، حتی قشر تحصیلکرده را به سمت حرفه های با درآمد مطمئن و بدون ریسک سوق میدهد.
نگرش نادرست به پول و ثروت، علیرغم تقدس ثروت در اسلام، به عنوان یک “ابزار” برای زندگی بهتر، فرهنگ شکلگرفته در جامعه، نگرش درستی نسبت به پول نداشته و به ثروتمند همواره به چشم شیاد و دزد نگریسته میشود. به این ترتیب افراد نه به دنبال نفع شخصی خود میروند و نه به دنبال یافتن راههای صحیح کسب درآمد بیشتر هستند. عدم توجه به آموزش حین کار و توانمندسازی افراد، علاوه بر خانواده و مدرسه یکی از فرصتهای مناسب آموزش مهارتهای کارآفرینی ،آموزش حین کار است که در کشور به آن توجهی نمیشود. (همان منبع )
ب) فقدان عوامل انگیزش در مرحله تحرک کارآفرینی
انگیزش آن چیزی است که باعث میشود فرد اقدام به فعالیت کارآفرینی کند و شامل الگوهای رفتاری، شبکه افراد پشتیبان روحی و شبکه افراد پشتیبان تخصصی است.
فقدان الگوی رفتاری مناسب: به جهت مخفی بودن موفقیت افراد پر تحرک و کارآفرین و همچنین عدم پوشش رسانه ها و بیتوجهی به موفقیت این افراد، از جهت الگوهای مشخص و موفق، انگیزشی در جامعه ایجاد نمیشود.
فقدان شبکه پشتیبان روحی: نه تنها محیط خانواده، مدرسه و جامعه جوانان را به سمت حرفه های با درآمد مطمئن و بدون ریسک سوق میدهد بلکه به صورت یک عامل ضد انگیزشی از فعالیتهای کارآفرینانه آن ها نیز جلوگیری به عمل میآورند.
فقدان شبکه پشتیبان تخصصی: به جهت قدرتمند بودن بخش عمومی در کشور و انحصار دولتی، تاکنون یک بخش خصوصی قوی و پویا در اقتصاد شکل نگرفته است. لذا حتی با اقدام برای فعالیت کارآفرینانه، کارآفرین ناچار است برخی از مشکلات و اشتباهات را خود تجربه کند تا حرکت و مسیر صحیح را بیابد.
تضمین بقای شغل: سازمان دولت، بزرگترین استخدامکننده نیروی کار تحصیلکرده در کشور است. به علاوه دولت سعی در حفظ نیروی کار خود دارد. به همین منظور به جای اخراج صاحب یک منصب، با تغییر شغل وی، در قسمت دیگر دولت از خروج این نیروها جلوگیری میکند. در حالی که خروج این نیروها از دولت به معنی ورود آن ها به بخش خصوصی و به احتمال بسیار زیاد کارآفرین شدن آن ها است. (همان منبع )
ج) موانع کارآفرینی در مرحله جهش (منابع و فرصتها)
موانع موجود در کشور، باعث خروج کارآفرینانِ با انگیزه و کاهش فعالیتهای ایشان شده است. برخی از این موانع عبارتند از:
انحصار دولت: نامشخص بودن موفقیت افراد پر تحرک و وجود شواهد و شایعاتی مبنی بر اینکه “به علت ساختار انحصاری دولت، همواره تحرک در جامعه با شکست مواجه شده است” باعث میشود که افراد، تمامی فرصتهای فعالیت را در دست دولت بدانند. لذا اقدام به جستجو برای یافتن فرصتهای بکر نمیکنند و روحیه سکون بر جامعه حاکم میشود.
سرکوبی خلاقیت: درآمد نفت باعث شده است که دولت در عمل خود را بینیاز از خلاقیت مردم بداند و لذا به نیروی انسانی خلاق توجهی ندارد. جهتگیریهای دولت نهم در مورد مهاجرت نخبگان و کم اهمیت دانستن خروج سرمایه های عظیم انسانی شاهدی بر این مدعاست. علاوه بر این، ماهیت نو بودن فعالیت کارآفرین ضرورت شفاف شدن قوانین مالکیت معنوی، حق امتیاز، پروانه ثبت اختراع و… را روشنتر میکند.
ناامنی حقوق مالکیت خصوصی: از یک طرف تصور اینکه دولت ممکن است همچون گذشته اقدام به مصادره شرکتها نماید و مداخله بیش از حد دولت در تعیین دستمزدها، قیمت محصول، قیمت سرمایه، نرخ ارز و… از طرف دیگر، باعث شده است که افراد احساس کنند در تملک محصول کار و تلاش خود اختیار چندانی ندارند.
قانون ناکارآمد: اخیراًً در جامعه این تفکر رواج یافته است که “در صورت شکایت شما از کلاهبرداری ۱۰ میلیون تومانی یک فرد، مطمئنا به حق خود خواهید رسید، اما باید ضمن اینکه ۱۵ میلیون تومان خرج میکنید، ۵ سال در راهروهای دادگستری رفت و آمد کنید!! “. این تفکر حتی در صورتی که نادرست باشد، مانع از فعالیت کارآفرینی میشود.
رانت و تبعیض: در همه جای دنیا رانت وجود دارد. بررسیهای اقتصادی نشان میدهد که در این بین، کشورهایی که توانستهاند مردم را قانع کنند که با تبعیضهای اجتماعی و رانت مبارزه مؤثر شده است به رشد بالاتری دست پیدا کردهاند. لیکن علیرغم سفارشات دینی و قانونی، عدم توجه به این مسأله حیاتی، تحرک اجتماعی را در کشور تضعیف نموده است. (همان منبع )
۲-۳-بخش دوم : دانش کسب و کار
۲-۳-۱-دانش به عنوان منبع
چالش جدید پیش روی اقتصاد دانان منبع تلقی کردن دانش است. دانش را باید همانند سایر عوامل تولید، منبع ورودی برای تولید محصولات و خدمات در نظر گرفت. این چالش از آنجا نشئت میگیرد که اگر از هر منبعی بیش از یک حد معینی استفاده شود قانون بازده های نهایی نزولی بر آن جاری می شود اما دانش را با مخارج بالا می توان تولید کرد در حالی که اشاعه آن مخارج کمی نیاز دارد.