نتایج تحقیقات اسپالدینگ (۱۹۹۵) نشان داد ،اگر رابطه نباشد، آموزش معنی ندارد. معلمان در همان آغاز کار متوجه میشوند که یکی از اولین و مهمترین مسائل، نحوه برقراری ارتباط بادانش آموزان است. مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه معلم و دانشآموز تا حد زیادی روی یادگیری آن ها تأثیر میگذارد.
به نظر صالحیان ،چنانچه معلمان بخواهند در روابط انسانی موفق باشند، باید انواع ارتباط و مهارتهای اساسی ارتباط را مدنظر قرار دهند (صالحیان،۱۳۷۹). به زعم اردبیلی ، روابط انسانی خوب روابطی است که بهسلامت روانی، اجتماعی و ذهنی منجر شود (اردبیلی،۱۳۶۷)
به نظر خین وتاسامی ،در حالی که معلمان میتوانند از مجموعهای از دانش و مهارت در تدریس استفاده کنند، ارتباط خوب بادانش آموزان مربوط به شخصیت و خصوصیات مؤثری است که معلم نیاز به دانستن آن ها دارد (خین و تاسامی ، ۲۰۰۵).
از نظر کازدن ،در واقع جنبههای مؤثر و روابط میان فردی اساسی در کلاس برای یادگیری دانشآموزان از جنبههای فهم ذهنی کماهمیت نیستند (کازدن،۲۰۰۱).
شعاری نژاد بیان میکند ،نداشتن ثبات عاطفی، اضطراب و تشویش خاطر دائمی و ناتوانی در کـنترل اضطراب، از معیارها و مشخصات معلم ضعیف[۱۱۸] محسوب میشوند. ولی شناسایی و پیشبینی این تغییرات خلقی میتواند از شدت این ضعف بکاهد (شعاری نژاد، ۱۳۷۵).
نتایج تحقیقات عصاره نشان داد ،شخصیت معلم، نوع رابطه او (صـمیمی یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه دانش آموزان، میدان دادن به مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یکطرفه یا دوطرفه بودن کلاس، روش تدریس و بهرهگیری از فنهای جذاب و بدیع، تسلط معلم بر موضوع درس، دقت و پیگیری در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای عینی و عملی کردن درس و روشن کردن رابطه آن بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیهای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است ،کلاسهایی که در آن ها مدیریت ضعیف اعمال میشود مکان مناسبی برای تدریس و یادگیری نیستند. سکوت، آرامش و اطمینان روزافزون در کلاس برای سلامت روانی معلم و دانشآموز ضروری است(عصاره،۱۳۸۹).
به نظر عظیمی (۱۳۸۲) تنبیههایی[۱۱۹] که معلمان بر دانشآموزان روا میدارند ازیکطرف مشکلات عاطفی و اختلالات رفتاری را موجب میگردد و از طرف دیـگر در رابطه معلم-شاگرد آشفتگی ایجاد کرده، امکان بازسازی و ترمیم آن را مـشکل و در مـواقعی دور از دسـترس مـیسازد. در چـنین شرایطی او تـصور مـنفی را که از معلم تنبیه گرا دارد ممکن است به معلمان دیگر، محیط آموزشی و حتی فضای فیزیکی مدرسه تعمیم دهد. معلمان پرخاشگر و هـیجانی کـه از عهده کنترل رفتار خودشان برنمیآیند با تنبیههای شدید و مـکرر آثـار سـوء در سـازگاری شاگردان خـود خـواهند گذاشت و مقاومت آن ها را در یادگیری دروس بر خواهند انگیخت.
ادیب نیا (۱۳۸۳) نشان داد که افزون بر تسلط نداشتن معلمان بر اجرای روش تدریس فعال، عوامل دیگری چون نارضایتی شغلی، مدیریت نامناسب کلاس درس، نبودن تعامل و ارتباط عاطفی بین معلم و دانشآموز از موانع اجرای روش تدریس فعال هستند.
در بررسی تأثیر بدرفتاری معلم[۱۲۰] بر دانشآموزان، نایییان دریافت کـه میان خستگی جسمانی و عاطفی و تعارض در پرهیز از تنبیه شدید و مکرررابطه وجود دارد. معلمانی که خواهان روابطی موفقیت آمیز بادانش آموزان خود هستند، یعنی رابطهای که انگیزش تحصیلی آنان را افزایش دهد، نباید برای آموزش رفتار مناسب، بر تنبیه متکی باشند معلمانی که میتوانند در لحظات بحرانی آرامش خود را حفظ کنند فقط قادر خواهند بود به نحوی با چنین موقعیتهایی کنار آیند که بر روابطشان بادانش آموزان آسیب جدی وارد نشود (ناییینان، ۱۳۷۳).
به نظر علم الهدایی ،احترام متقابل بین معلم شاگرد شرط اصلی حسن رابطههاست. احساس احترام به معلم بسیار مطلوب است ولی وحشت[۱۲۱] از او نه. چاشنی احترام، محبت است و چاشنی وحشت، تنفراست. در احترام جذبه متقابل وجود دارد و در وحشت حالت دفع و گریز. بسیاری از متخصصان علوم تربیتی معتقدند که احترام قائل شدن برای همه فراگیران در کلاس یک اصل است. بهواقع کلاسی که میدان مجادله و کشمکشهای غیراصولی و غیرعلنی بین معلم و دانشآموز باشد، نامطلوبترین محیط را برای یادگیری فراهم میکند (علم الهدایی، ۱۳۸۲).
بیات (۱۳۸۹) بیان میکند، شخصیت معلم، نوع رابطه او (صـمیمی یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه دانش آموزان، میدان دادن به مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یکطرفه یا دوطرفه بودن کلاس، روش تدریس و بهرهگیری از تکنیکهای جذاب و بدیع، تسلط معلم بر موضوع درس، دقت و پیگیری در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای عینی و عملی کردن درس و روشن کردن رابطه آن بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیهای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است.
کیرینی و همکارانش (۱۹۹۱) مطالعهای انجام دادند که در آن نویسندگان از دانشجویان دانشکده خواستند تا سوء رفتارهای معلمانی که آن ها در کلاس درس تجربه کرده بودند را شناسایی کنند. این نویسندگان بیش از ۱۷۰۰ سوء رفتار را دریافت کردند. آن سوء رفتارها در اصل به ۲۸ نوع مختلف تقسیم شدند و درنهایت به سه بُعد اصلی ناتوانی، تهاجم[۱۲۲] و راحتطلبی[۱۲۳] کاهش مییابند. معلمانی که دانشآموزان آن ها را به عنوان بیکفایت درک میکنند، با یکصدایی یکنواخت یا متناقض صحبت میکنند، بیعلاقه هستند، بیشازحد بلند یا بیشازحد نرم صحبت میکنند، قادر به پاسخ به سوا لات نیستند و درس را مبهم ارائه میکنند. نمونه هایی از رفتارهای توهینآمیز معلمان عبارتاند از فریاد کشیدن، تحقیر و یا تنبیه دانشآموزان، برخورد به شیوهای متکبرانه و یا مغرورانه و چنین رفتارهایی میتواند تا به آزار و اذیت جنسی و تعصب پیش برود. معلمان تنبل را به بهترین نحو میتوان به عنوان استاد بیفکری توصیف کرد که دیر به کلاس میآید، از کلاس جا میماند و یا سر ساعت به دفتر نمیرسد، فراموش میکند تکالیف کلاس را جمع آوری و یا امتیاز بدهد و از برنامه درسی منحرف میشود.