فردی که جامعه ستیز بودن او محرز است،عموماً این طور برداشت می شود که بررسی رژیم غذایی او،بهتر از بررسی سابقه همراه با جرم و بزه او،پیشبینی کننده وضعیت آینده او خواهد بود.این موضوع هنوز جای بررسی بیشتر داردکه شما می توانید صرفاً با مشاهده نوع موادی که یک نفر میخورد،رفتار آینده او را پیشبینی کنید.همه ازتوجه به یک مسئله بسیار مهم و ضروری غافل مانده ایم و این مسئله بسیار مهم و قابل توجه آن است که ما هنوز به درستی اهمیت غذا و نقش آن در ناراحتی روانی و هیجانات و واکنش های مربوط به آن را شناسایی نکرده ایم واز این امر بس مهم غافل مانده ایم.رفتار و اعمال انسانی رابطه مستقیمی با غذایی که میخورد دارد و این عوامل در طرز تفکر،شخصیت،احساس،رفتاروعقاید او اثر به سزایی دارند و این مغز و سلسله اعصاب است که نقش اساسی و بنیادی را در این مورد بر عهده دارد.پس به این نتیجه میرسیم که فعالیت صحیح قوای ذهنی و سلسله اعصاب رابطه مستقیمی با غذایی که می خوریم دارد.هم چنین ثابت شده است که بد غذایی و کم غذایی و نیمه گرسنگی باعث تغییر شخصیت انسان می شود.امروزه اثر غذاها بر رفتار و خلق و خو روشن شده است و می توان غذاهایی را به افراد مختلف توصیه کرد که بر رفتارهای خشن و اخلاق تند مؤثر باشند و او را فردی ملایم و خوش خو کند.از راهکارهای جدید برای کاهش ارتکاب مجدد جرم و پیش گیری از آن تغذیه مناسب است.ممکن است شما عادت های غذایی داشته باشید که به اندازه ای در ارتکاب جرم خطرناک بوده و شما را تهدید کند ولی نسبت به آن ها بی اطلاع و بی تفاوت باشید.
همیشه و همیشه صحبت از عوامل بیرونی و عوامل اجتماعی دخیل در جرم بوده و هست.این مسئله چیز تازه ای نیست.نقش این عوامل در ارتکاب جرم واضح است.تکرار مکررها کاری از پیش نمی برد.ما باید همه توان خود را به کار ببندیم تا گامی جدید پیش روی علم حقوق بگذاریم،فرضیه های جدید و نوین ارائه کنیم،همه ی عوامل و احتمالات درونی و بیرونی را بررسی و کاوش کنیم،سطح آموزش را بالا ببریم وبرای پیشگیری از جرم و تکرار آن و هم چنین کاهش بزه در جامعه باید همه ی عوامل دور و نزدیک را در مرکز توجه قرار دهیم.اگر پیوسته بنویسیم و بنویسیم که فقر،اعتیاد وخانواده در ارتکاب جرم مؤثر هستند،تنها تکرار مکرر کرده ایم.بیایید بهتر بیندیشیم وازهمه ی گزینه ها واحتمالات برای زودودن جرم و بزه استفاده کنیم.در این پایان نامه مقصوداین است که تصورسطحی خودرااز واژه تغذیه تغییر دهیم وکمی عمیق تربه آن بیندیشیم.چرا که تعریف اغلب ما از غذا این است که چیزی که با آن شکم خود را سیر کنیم.ولی اگر عمیق تر بیندیشیم متوجه خواهیم شد که تغذیه بعد از این که خورده شود بر جسم و روح و روان ما اثر میگذارد.
به هر نوع پاسخی که در مقابل محرک های درونی و بیرونی داده می شود رفتار می گوییم.به رفتار هایی که مخالف با قوانین جامعه است رفتار جنایی گفته می شود.رفتار جنایی خود نوعی رفتار اجتماعی است.از آن جا که جرم را نمی توان به طور مطلق ریشه کن کرد پس می بایست همه توان خود را به کار گیریم که بتوانیم با کمک و بهره گیری از سایر علوم تا حدی سایه جرم را کم رنگ و کم رنگ تر کنیم.باید با کمک به مراجع قضایی برای به وجود آوردن قوانین جدید در جهت بهبود وضعیت جرم خیزی جامعه و هم چنین بازسازی، بازپروری و درمان مجرمان کمک کنیم.اخیراً علم تغذیه نیز می رود تا در شمار علوم یاری رسان به حقوق قرار گیرد.شاید در ابتدا ارتباط علم حقوق و تغذیه کمی گنگ به نظر برسد ولی اگر کمی تخصصی تر به این قضیه نگاه کنیم می توان درک کرد که بین این دو علم یک رابطه ظریف و خاص حکم فرماست.
در نتیجـه
روش ایجاد امـنیت در جامعه ممکن است از طریق شـکم انسان باشد.
پیشنهـادات
_چون انسان وابسته به غذاست و این مواد حیاتی باید به طور مستمر مصرف شوند لذا می بایست موادی انتخاب شود که ضمن برآورده کردن سلامت جسم،ضامن سلامت روح نیز باشد،چرا که تغذیه ی مناسب روی کلیه ی ابعاد زندگی اثر دارد.این مطلب صحیح نیست که انسان هر غذایی راکه دوست دارد بخورد بلکه بایستی غذایی بخوردکه برای سلامت جسم وآرامش روح وروان او مفید باشدوباعث تغییراتی در ساختمان جسمانی و فکری او نشود.اکنون که شواهد نشان میدهند تغذیه ضعیف مغز،بر رفتار اجتماعی تاثیر میگذارد پس باید در مورد ترکیب تغذیه صحیح بیشتر بدانیم،که این گام مهمی در جهت آرامش جامعه خواهد بود.باید به این مسئله نیز فکر کنیم که کدام غذا مغز ما را خسته میکند،کدام غذا مارا شاد میکند،چه غذایی باعث غم و اندوه می شود،چه غذایی مارا پر توان و مصمم میکند و چه غذایی باعث سستی و رخوت،خواب آلودگی وشلی می شود.غذاها به همان اندازه که روی اعضاء بدن ما اثر دارند شاید خیلی بیشتر روی روحیه ما،اخلاقیات ما،حرکات ما،تفکر ما،برخورد مابا افراد و اندیشه ما اثر دارند.
_نوع غذایی که ما در کودکی و یا در جوانی مصرف میکنیم ممکن است در ساختمان شیمیایی مغز ما اثر نموده و در میان سالی ما را قربانی کند.پس بیاموزیم چه می خوریم و این خوردن چقدر سلامت جسمی و روحی ما را تهدید خواهد کرد تا از پیامد های بد آن در امان باشیم.
_نقش کلیدی تغذیه در پیشگیری از جرم به خوبی مشخص شده است.بدین ترتیب ملاحظه میگردد که با رعایت اصول نوین تغذیه می توان به مقدار زیادی از هزینه های پیشگیری از جرم کاست.به نظر من تغذیه ممکن است در واقع یکی از عوامل مهم تغییر رفتار اجتماعی باشد به طوری که نه تنها بسیار مؤثر است بلکه بسیار کم هزینه و تعالی بخش نیز میباشد،هم چنین اثر بخشی آن باعث می شود هزینه های بهداشتی و سیستم عدالت جنایی افت کند.ما سالیانه صدها میلیون دلار صرف ساختن زندان های جدید و درمان افراد با تجویزات پرهزینه میکنیم ولی باصرف چنددلار در ماه برای مکمل های غذایی می توان رفتارهای پرخاشگرانه وپرخطررا کاهش دهیم.آنچه از این مطالعات دریافته ام این است که بخش بزرگی از جمعیت به وضوح تغذیه کافی را دریافت نمی کنند.در نتیجه ما هنوز نسل دیگری از بچه هایی با ناهنجاری های رفتاری،پرخاشگری و مشکلات قانونی پرورش میدهیم.لزوماً ما جنایتکاران فردا را پرورش میدهیم.این ها افرادی میباشند که در زندان ها خواهندبود و ما بایدپرداخت های چنددلاری برای آن هاداشته باشیم.ماباید ازآن ها حمایت کنیم.هزینه بسیاری برای حمایت از زندانیان لازم میباشد چرا که آن ها نه تنها چیزی تولید نمی کنند،مالیاتی نیز نمی پردازند و در واقع با هزینه سازی،درآمدها را از جامعه میگیرد.