روانشناسان سلامت نیاز روز افزون به تمرکز بر اندازه گیری وسیع تر وضعیت سلامت،نسبت به آمار صرف مرگ ومیر و میزان ابتلا به بیماری را دریافته است.یکی از اندازه گیری هایی که مورد پذیرش بیشتری قرار میگیرد اندازه گیری رویدادهای زندگی است.رویداد زندگی به قضاوت ادراک شده فردی در مورد اینکه چقدر از زندگی خود راضی است اشاره میکند و این امر ممکن است شباهت کمی به وضعیت سلامت جسمی واقعی آن ها داشته باشد.تحقیقات نشان میدهند،در آنچه که رویداد زندگی را تشکیل میدهد نه تنها تفاوت های فردی وجود دارد،بلکه تفاوت های بین فرهنگی نیز مؤثرند.این امر موجب میگردد که اندازه گیری رویدادهای زندگی چالش انگیز شود.(سزابو و همکاران،۱۹۹۷).
بنا به مطالب بالا، مسئله این تحقیق این است که آیابین استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت دربیماران مبتلا به ام اس ارتباط وجوددارد؟
۱-۳ اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با پیشرفت علم و مشخص شدن بسیاری از بیماریها، دیدگاه های نوینی در راستای درمان به وجود آمده است که دارای مشخصات، ملاکها و معیارهای متفاوتی نسبت به دوران گذشته است. در جهان کنونی مشخص شده است که بسیاری از بیماریها از یکدیگر تأثیر میپذیرند.در عرصه جدید، افکار یا به تعبیر بهترمسائل روحی روانی به عنوان یک عامل تأثیرگذار شناخته شده و در برنامهریزیهای درمان منظور میگردند. در نتیجه تحولات و پیدایش بلوغ علمی بیشتر، شناخت روان و مهار مسائل تنش زایی که از ان نشأت می گیرندنسبت به گذشته کاملاً تغییر یافته ومورد توجه میباشد. ارتباط میان بیماریهای جسمی و روحی همواره بخش عمده ای از مطالعات جدید را به خود اختصاص داده و در علم روانشناسی امروزه همواره روح وروان ومسائل مربوط به ان،به عنوان مهمترین بخش مورد توجه هستند.در این تحقیق سعی بر بررسی و تشریح عوامل مؤثر بربیماریهای جسمانی را داریم.تا بتوانیم با زیرکی بیشتری مسائل پیرامون خودرا مورد بحث قرار دهیم.
از نظر کاربردی این پژوهش میتواند راهکارهای کاهش استرس را به متخصصین آموزش دهد تا بتوانند به دور از هر گونه تنیدگی و استرس به درمان بیماران ام اس بپردازند همچنین به خود بیماران ام اس نیز در جهت کاهش استرس و بهبود عملکرد درمان کمک میکند .
از نظر بنیادی نیز به افزایش دانش روانشناسی وبهبود کل فرایند درمان درمان بیماران ام اس منجر شود.
۱-۴ اهداف پژوهش
۱-۴-۱ هدف اصلی:
رابطه بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت Aدربیماران مبتلابه ام اس درکرمانشاه.
۱-۴-۲ اهداف فرعی:
١-تعیین میزان استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت Bدربیماران مبتلابه ام اس درکرمانشاه.
٢- تعیین رابطه بین استرس وتیپ شخصیتی بیماران مبتلابه ام اس.
۳-تعیین رابطه بین مؤلفه های استرس رویدادهای زندگی(استرس،اضطراب وافسردگی)دربیماران مبتلابه ام اس وتیپ شخصیت.
۱-۵ فرضیه های تحقیق
۱-۵-۱ فرضیه اصلی
بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی باتیپ شخصیتی نوع Aدربیماران مبتلابه ام اس رابطه وجوددارد.
۱-۵-۲ فرضیه فرعی
١- بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی باتیپ شخصیتی نوع Bدربیماران مبتلابه ام اس رابطه وجوددارد.
٢-بین تیپ شخصیتی مبتلایان به ام اس و استرس رابطه وجوددارد.
۳-بین مؤلفه های استرس رویدادهای زندگی دربیماران مبتلابه ام اس باتیپ شخصیتی رابطه وجوددارد.
۱-۶ تعاریف مفهومی وعملیاتی
۱-۶-۱ عریف مفهومی
١- استرس: اِستـِرس یاتـَنیدگی یا فشار روانی در روانشناسی به معنی فشار و نیرو است و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده میشود.(هاوارد،۱۹۹۷)
٢-بیماری ام اس :تصلب متعدد(تصلب منتشر) بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که طی ان نواحی کوچک و پراکنده ای از بافت مغز و مغز تیره دچاراستحاله میشوند.غلاف این تارها از بین می رود و توانایی انتقال تحریکات عصبی را از دست میدهد.(ام سی دونالد،۱۹۸۶)
۳-تیپ شخصیتی: به اشخاصی اشاره میکند که چندین صفت یا ویژگی مشترک رادارند.( دکتر حمزه گنجی،۱۳۷۸)
۱-۶-۲ تعریف عملیاتی
استرس:میزان نمره ای است که آزمودنی هادرتست استرس به دست آوردند.
ام اس:افرادی هستندکه دربیمارستان امام رضادارای پرونده پزشکی هستندوبیماری ام اس آنهانیزموردتاییدقرارگرفته است.
تیپ شخصیتی:میزان نمره ای است که ازپرسشنامه شخصیتی اسپنسر به دست آمده است.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
در این فصل به بررسی رویکرد و مبانی نظری استرس،مبانی نظری تیپ شخصیت ومطالعات مربوط به استرس وبیماری ام اس پرداخته می شود.
۲-۱ استرس
استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار میآید و به کیفیات گوناگون در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از درد ها ،ناراحتی ها تلقی می شود. مردم عادی آن راپدیده ای رنج آوروناخوشایند ،پزشکان مسئله رااز دیدواکنش های فیزیولوژیک، روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانسیم های سایکوفیزیولوژیک و بالاخره روانشناسان آن را تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی می دانند.(اتکینسون ، ترجمه براهنی ، ۱۹۸۲ ).
استرس در طول تاریخ وجود خود،مفهومی نسبتا پیچیده ای بوده و سردرگمی زیادی ایجاد کردهاست و در واقع مفهومی است مربوط به علم فیزیک و به مقدار نیرویی اشاره دارد که برشیء فیزیکی واردمی شودواین اصطلاح در حوزه های زیست شناسی،پزشکی وروانشناسی در مورد ارگانیسم انسان به کار رفته است.این مفهوم هم برای اشاره به فشار جسمی (مانند تحمیل باری بر ارگانیسم که از قدرت آن خارج است)و هم برای اشاره به فشار روانی (مانند وقتی که فرد بر اثر تعارض در روابط با دیگران به واکنشهای عاطفی منفی دچار می شود) به کار رفته است.متاسفانه مفهوم استرس در فرایند تحول خود هر چه بیشتر شهرت داشته،از قدرت آن کاسته شده است(دیماتئو،۱۹۹۱).در واقع امروزه مردم هنگامی که به هر گونه ملالتی ( از خستگی گرفته تا خشم)دچار میشوند میگویند تحت استرس اند گرچه این لفظ کار برد گسترده و جاذبه عامه پسندی دارد، ولی مفهومی بسیار آشفته است .
۲-۱-۱ تاریخچه استرس