« دانلود پایان نامه نقش مدیران در ارتقای سرمایه اجتماعی ... | راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی تطبیقی جایگاه ... » |
الف) او خسته است شد کار او را خسته کرد
ب) او مهندس است شد مادرش او را مهندس کرد» (همان: ۱۱۵)
مسألهی آخر این که فرشیدورد اصلاً مسند را مکمل مینامد و میگوید: مکملی از ویژگیهای صفت است و اسمها و گروه ها یا کلمات دیگری هم که این حالت را پیدا میکنند، در حقیقت جانشین صفتاند. این امر باعث شده که مبحث مسند و تمییز خلط گردد از طرف دیگر وقتی صفت از وابستههای اسم محسوب گردد و تمییز و مسند جزء وابستههای فعل، تقسیم بندیها جزئیتر و دقیقتر میشود و در نهایت آموزش سریعتر صورت میگیرد. با توجه به این که زبان شناسان از روش های علمی برای اثبات نظریات خود استفاده میکنند لذا با نمونه های ارائه شده و شواهد، مشخص گردید که مسند و تمییز هر یک به تنهایی یک نقش هستند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳-افتراقات دیگر دستور سنتی وجدید که نسبتا کم اهمیت تر است این است که در دستورزبان جدید ممیز وشاخص از وابستههای اسم است در صورتی که در در دستورزبان سنتی، از شاخص نامی برده نشده است وبه ممیز هم، عنوان صفت شمارشی مرکب نهادهاند. و همین طور تکرار و عطف نیز اخیراً وارد دستور شده است
شاخص مانند: دکتر محمد قریب، دو کیلو شکر
عطف مانند: علی و زهرا با هم ازدواج کردند.
فصل دوم:
بخش سوم
الف) مختص
ب) مشترک
۱ - تعریف قید
۲- جایگاه دستوری
الف) ساده
ب) مرکب
پ) مؤول
۳- ساختار
موارد بررسی قید
الف) قید فعل
ب) قید صفت
ج) قید قید
د) قید مصدر
ه) قید مسند
و) قید متمم
ز) قید گروه وصفی
۴- کارکرد قید
الف) زمان
ب) مکان
ج)حالت
د) کیفیت
ه) کمیت
۵- مفهوم و محتوا
۶- نتیجه
اغلب تعاریف مشابهی در کتابهای دستور دربارهی قید ارائه شده است که بیشتر آنها جامعیت لازم را ندارد. برخی از آنها عبارتنداز:
«قید کلمهای است که مفهوم فعل یا صفت یا کلمهی دیگر را به چیزی از قبیل زمان، مکان، حالت و چگونگی مقید سازد و از ارکان اصلی جمله باشد» (قریب و دیگران، ۱۳۷). «قیود یا ظروف آن دسته از کلمات معناداری است که در معنی فعل یا صفت یا قید دیگر را تغییر میدهد… و در حقیقت همان سمت و اثری را که صفت از حیث معنی نسبت به اسم دارد… قید یا ظرف نسبت به فعل انجام میدهد.» (همایونفرخ۵۶۳:۱۳۳۷). «قید کلمهای است که برای مقید ساختن فعل یا شبه فعل یا قید وضع شده باشد» (خیام پور، ۸۸:۱۳۵۲). «کلماتی هستند که به صفت یا فعل یا قید دیگر افزوده شوند و مفهوم آنها را به چیزی از زمان، یا مکان و یا حالت و غیره مقید سازند.» (مشکور، ۱۳۵۰: ۱۲۱)«قید کلمه یا گروه کلمهها یا جملهای است که فعل یا صفت یا قید دیگر یا جملهای را به چیزی از قبیل: زمان، مکان، مقدار، وجز آن مقید میکند» (شریعت، ۳۰۱:۱۳۷۹). «کلمه یا گروهی است که مفهومی به مفهوم فعل و نیز گاهی به مفهوم مسند یا صفت یا قید دیگر و یا مصدر میافزاید و توضیحی دربارهی آنها میدهد و آنها را با مفهوم جدید مقید میکند»(انوری و گیوی، ۲۲:۱۳۸۹). «ظروف کلمات معنا داری هستند که برای بیان علائم گرامری ویژهی افعال و نیز برای بیان علائم گرامری برخی صفات و ظروف دیگر در داخل ترکیبهای وصفی و قیدی به کار میروند و هرگز با فعل و یا کلمهی مورد استناد خود در حالت اضافه قرار نمیگیرند»(شفایی، ۱۲۴:۱۳۶۳). «به دستهای از واژهها که از لحاظ معنی به حالت و یا چگونگی فعل اشاره میکنند و از لحاظ ویژگی ساختواژی ممکن است با پسوند صرفی – تر{tar} به کار رود، قید گفته میشود» (مشکوه الدینی، ۱۰۴:۱۳۸۸). «گروه قیدی بخشی از سخن است که فعل به آن نیازمند نیست و به همین دلیل از جمله قابل حذف است. گروه قیدی جنبهی توضیحی دارد» (وحیدیان کامیار، ۱۰۸:۱۳۸۶). افرادی چون گلفام، افراشی و ماهوتیان به بیان ویژگیهای صوری قید نپرداختهاند.
انواع قید از نظر قرار گرفتن در جایگاه دستوری دو دستهی مختص و مشترک را شامل میشود.
الف. قید مشترک: اسامی، صفات، شبه جمله وحروفی است که گاهی درجمله نقش قیدی میگیرند.
ب. قید مختص:واژهها و ترکیبهایی هستند که در جمله نقش قیدی دارند و جزء قید، نقش دیگری را نمیپذیرند. مانند: هنوز، ناگهان.
کلمات تنوین دار= مثلاً، احیاناً…
برخی ترکیبات عربی رایج در فارسی= بالاخره، علیای حال و…
انوری احمدی و گیوی حروف اضافه و متعلقاتشان را نیز در گروههای قید مختص به شمار آوردهاند. مانند: به سرعت میروم و به زودی برمیگردم. (۱۳۸۹: ۲۲۵)
باطنی تقسیم بندی خود را با عناوین، باعلامت صوری و بدون علامت صوری، قرار داده است که دستهی باعلامت صوری شامل گروههای قیدی باعلامت تنوین و گروههای قیدی باحرف اضافه میشود مانند: ا تفاقاً- به علت تنبلی زیاد
گروههای بیعلامت را نیز به دو ریز طبقهی باز واژگانی و ریزطبقهی بستهی[۲] دستوری تقسیم بندی میکند. قیدهایی از قبیل ناگهان، هرگز، وهنوز… را در طبقهی باز واژگانی قرار میدهد چرا که تمایز به خصوصی نداشته و تنها به اعتبار معنی جایگاه ادات (که محل کارکرد قید است) رامیگیرند. (۱۳۷۰-۱۷۱-۱۷۶)
در دستور وابستگی براساس نظریهی گروههای خود گردان اقسام قید از جهت ساخت بانامهای، ذاتی و غیر ذاتی معرفی گردیده است. قیود ذاتی همان کلماتی هستند که هم از حیث صورت و هم از حیث نقش دستوری قید هستند و غیر ذاتی قیودی میباشند که تنها نقش دستوری دارند. (طبیب زاده، ۱۳۹۰: ۱۱۷) در دستور گشتاری از این منظر اشارهی خاصی به قید نشده است.
شفایی نیز که از قیدها با نام ظروف یاد میکند[۳] ملاکهایی را برای تفکیک ظروف مختص و مشترک به کار میبرد و بیان میکند «ظروف مختص آنهایی هستندکه یا اصولاً در داخل ترکیبهای اضافهای قرار نمیگیرند (مانند: هنوز یا فوراً) و یا اگر هم برخی از آنها جزء اول ترکیب اضافهای را تشکیل دهند مجموعهی ترکیب باید باز هم ظرف (یاقید) باشد. و در ادامه ظرف مکان «زیر» را مثال میزند که حتی وقتی جزء اول ترکیب اضافهای قرار میگیرد مجموعهی ترکیب هم قید باقی میماند. شفایی شش نوع ظرف را نام میبرد که زمان، مکان، حالت و کمیت را براساس ملاکهای بالا به دو دستهی مختص و مشترک طبقه بندی میکند. وی ظروف سبب را که با حرف اضافهی «از» به کار میرود و ظروف مقصد را که غالباً با حروف اضافهی «به» و یا «برای» همراهند، مختص مینامد. (۱۳۶۳ -۱۲۵-۱۲۶)
حمید طاهری در مقالهای با نام سخنی در قید برخی از واژگان از قبیل گویا، چرا، مگر، بزن را که سایر دستور نویسان مشترک میدانند؛ قید مختص مینامند و دلیل آن را هم تکیهی این واژهها بیان میکند که در مقولهی قید و غیر قید متفاوت است. (عمرانی، ۱۳۸۳: ۴۴۳-۴۴۹)
وحیدیان کامیار نیز گروههای قیدی را از نظر نوع به دودستهی نشانه دار و بینشانه تفکیک میکند که درزیرمجموعهی نشانهدار چهار نوع را قرار میدهد: ۱) کلمات تنوین دار عربی: لطفاً ۲ - پیشوند+اسم: به سرعت ۳- متممهای قیدی حرف اضافه + گروه اسمی (اسم یا ضمیر): به کجا، از ته دل ۴- واژههای مکرر: گروه گروه
در مورد بینشانهها نیز میگوید سه نوع است: ۱- قیدهای مختص: بس، لااقل، دست برقضا ۲- گروه قیدی مشترک با اسم: دیشب، الآن ۳- گروه قیدی مشترک باصفت: خندان، کوتاه (۱۳۸۶: ۱۰۸-۱۱۰)
صادقی و ارژنگ (۹۱۳۵: ۱۰۶-۱۰۷) تقسیم بندی دیگری از قید به دست دادهاند. آنها قید و گروه قیدی را به دو دستهی بی نشانه و نشانه دار تقسیم کرده اند و در تعریف آنها مینویسند: «قید یا گروه قیدی بی نشانه کلمه یا گروه کلماتی است که بدون کمک نقش نما در جمله میآید.
_ او آهسته و آرام سخن میگفت: تند و سریع کار میکرد. دیوانه میجنگید.
قید یا گروه قیدی با نشانه، در حقیقت همان اسم یا گروه اسمی است که به کمک یکی از نقش نماها در جایگاه گروه قیدی قرار گرفته و نقش دستوری آن را به عهده گرفته است.
فرم در حال بارگذاری ...