ابعادعزت نفس:عزت نفس در ارزشیابی و قضاوت ما درمورد خود ما استوار است.از آن جا که هر انسان دارای زوایا وجنبه های مختلف میباشد عزت نفس نیز دارای ابعاد مختلف خواهد بود.
عزت نفس جسمانی:این بعد به ارزیابی ما نسبت به تواناییهای جسمانی ما مربوط خواهد بود.نواقص جسمانی وعدم توانایی جسمی در انجام فعالیت ها در تشکیل عزت نفس جسمانی ضعیف مؤثر خواهد بود.یک فرد سالم وتوانا در انجام فعالیتهای بدنی ونیزفردی با ظاهری زیبا وآراسته دارای عزت نفس جسمانی بالا خواهد بود.
عزت نفس خانوادگی:ارزیابی نسبت به موقعیت مادر خانواده واین که چه قدر مورد احترام ومحبت خانواده هستیم به نام عزت نفس خانوادگی نامیده می شود.
عزت نفس تحصیلی: عزت نفس تحصیلی به ارزیابی ما از خود به عنوان یک دانش آموز یا دانشجوی موفق مربوط میگردد.عوامل مؤثر بر عزت نفس تحصیلی واکنش اطرافیان در مورد وضع تحصیل ما،شکست ها وموفقیت طی تحصیل میباشد.
عزت نفس اجتماعی: عزت نفس اجتماعی به ارزیابی ما از خود درمورد روابط اجتماعی ما مربوط می شود.آیا دیگران ما را دوست دارند؟به ما احترام میگذارند؟برای صحبت های ما ارزش قایل میشوند؟جواب این سوالات در تشکیل عزت نفس اجتماعی مؤثر میباشد.
عزت نفس کلی: عزت نفس کلی شامل همه عزت نفس هایی که در بالا از آن نام بردیم می شود.(نوری قاسم آبادی،۱۳۷۷).
عزت نفس در تمام جنبههای زندگی فرد مؤثر میباشد و فردی که دارای عزت نفس بالایی می باشد برای تمام مشکلات وترس ها ومسائل خود انرژی خواهد گذاشت.اما فردی که عزت نفس پایین داردمدام در اضطراب وشرم وخجالت میباشد.او مدام فکر میکند به هر کاری که دست بزندشکست میخورد.درشکل گیری عزت نفس در اوایل کودکی ارتباط وتعامل با پدر ومادر وسایر اعضای خانواده مؤثر میباشد.
بعد از آن کودک وقتی به سن مدرسه میرسد رفتار معلم درقبال ضعف ها وقوت های درسی دانش آموز در ایجاد عزت نفس دانش آموز مؤثر میباشد.شیوه های آموزش ،شیوه های ارزیابی وامتحانی مدرسه در تشکیل عزت نفس واعتماد به نفس مؤثر است.اگر مدرسه ومعلم سخت گیر وانتقاد پذیر باشند در دانش آموز این فکر را به وجود می آورد که نمی تواند از عهده مسائل تحصیلی خود بر آید.باید دانست که علاوه بر خانواده و مدرسه،وضعیت سلامتی وخوشی وحتی اقتصادی فرد در ایجاد عزت نفس مؤثر خواهد بود.
انواع عزت نفس
عزت نفس بالا وواقعی:وقتی عوامل شکل دهنده عزت نفس با توجه به واقعیات اجتماعی،خانوادگی و جسمانی عمل کرده باشند،عزت نفس بالا واقعی به وجود خواهد آمد.فرد خود را با آنجه دارد وندارد می شناسد.
عزت نفس بالا وکاذب:افرادی که دارای عزت نفس کاذب هستند دارای غرور و خود ستایی وخود بزرگ بینی میباشند.
عزت نفس پایین و واقعی:وقتی فرد عزت نفس پایین دارد وبدان آگاه است وبا این مشکل سازگاری پیدا کردهاست،عزت نفس پایین و واقعی دارد.
عزت نفس پایین وکاذب:اما اگر فرد عزت نفس پایین دارد وبا ایم مشکل احساس حقارت نیز پیدا کرده و رفتارهای پرخاشگرانه نشان میدهد،عزت نفس پایین وکاذب نامیده می شود.(نوری قاسم آبادی،محمد خانی،۱۳۷۹).
اهمیت اطرافیان نزدیک در خود آگاهی: ممکن است آنچه که مادر مورد خودمان فکر میکنیم درست نباشد.برای خود آگاهی بهتر می توان از اطرافیان نزدیک استفاده کرد.
فشار گروه:در سنین نوجوانی و جوانی،گروه هم سن وسال تاثیر زیادی بر فرد وارد می کند.این فشار، فشاری روانشناختی است که خواسته یا نا خواسته از طریق گروه بر اعضاء وارد می شود تا هنجارها،نگرش ها و رفتارهای گروه را پذیرفته وبه آن پای بند گردد.این فشار ممکن است مثبت یا منفی باشد .اگر فرد تحت تاثیر ویژگی مثبت گروه قرار گیرد فشار مثبت واگر ویژگی منفی گروه بر فرد تاثیر بگذارد،فشار منفی نامیده می شود.(ناصری،۱۳۸۶).
۲-۷-۲ مهارت همدلی
همدلی عبارت است از توانایی فهم احساسات دیگران و بازخورد ویژگی های مثبت فرد به خودش.در همدلی فهمیدن وبیان هیجان به هم آمیخته است به همین دلیل هم آگاهی از احساسات دیگران وهم پاسخ به احساسات دیگران برای تجربه همدلی ضروری است.
همدلی تعاملات پیچیده ای از شناخت واحساس است.توانایی شناسایی وتشخیص هیجانات مختلف.ریشه همدلی در همان ماه های اول کودکی دیده می شود.به دفعات دیده ایم که اگریک کودک گریه می کندکودک دیگر نیز شروع به گریه میکند.بارشد زبان ،کودک برای بیان همدلی از کلمات استفاده میکند.پاسخ های همدلانه در سال های آخر ابتدایی فزونی مییابد.با بزرگتر شدن کودکان ،رشد تواناییهای هم چون فهمیدن دامنه وسیع تری از هیجانات و توانایی گرفتن سرنخ های چندبعدی از یک سری داده،در ارزیابی کودک از احساسات دیگران تاثیر میگذارد.(امامی نائینی،۱۳۷۹).
همدلی کردن با کسی یعنی احساس او را درک کردن.همدلی توانایی قرار دادن خود در جایگاه طرف مقابل واز دیدگاه اوبه مسائل نگاه کردن میباشد.اولین گام برای همدلی پرهیز از ارزیابی و قضاوت رفتار طرف مقابل میباشد.اگر ما رفتار فرد مقابل خود را بر اساس درست ونادرست،اخلاقی وغیر اخلاقی،خوب وبد ارزیابی کنیم از آن پس رفتار فرد را در چارچوب این ارزیابی می بینیم نه آن طور که واقعا هست.دومین گام برای همدلی کردن،درک احساسات وعواطف طرف مقابل است.هرچه فرد را بیشتر بشناسیم یعنی از آرزوها وخواسته هاو بیم ها و تجارب او با خبر باشیم،بیشتر با او همدلی میکنیم.سومین گام برای همدلی
این است که آن چه را دیگری بر اساس نگرش وتوانایی خود تجربه کرده ما نیز تجربه کنیم.این تجربه باید بر اساس احساسات وافکار او باشدنه احساسات وافکار ما.یعنی باید خود را به جای او قرار دهیم ونقش او را ایفا کنیم.همدلی یعنی اینکه فرد بتواندزندگی دیگران را حتی زمانی که در ان شرایط قرار ندارد درک کند تا بتواند انسانهای دیگر را وقتی با او نیز متفاوت هستندبپذیرد وبه آن ها احترام بگذارد.بسیاری از رفتارهای خشن در سطح جامعه ناشی از عدم مهارت همدلی است.همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد وبه ایجاد رفتارهای حمایت کننده وپذیرنده نسبت به انسانهای دیگرمنجر می شود.به عنوان مثال دوستی ها،ارتباطات خانوادگی وسایر ارتباطات اجتماعی را تقویت کرده وباعث می شود تاسطح آگاهی های اجتماعی مانند آگاهی از تبعیض نژادی ،اقتصادی،فرهنگی وجنسی در جامعه افزایش پیدا کند.باید توجه داشت که همدلی کردن با همدردی کردن متفاوت است.همدلی همان طور که گفته شدتوانایی درک احساسات طرف مقابل است اما همدردی کردن یعنی احساس کردن برای طرف مقابل یا به عبارت دیگرنسبت به دیگری حسی در درون خود پدید آوردن.مثلا برای کسی متاسف شدنبه علت مشکلی که برای او پدیدآمده است.(امامی نائینی،۱۳۷۹).
۲-۷-۳ مهارت رابطه مؤثر(ارتباطات اجتماعی)
کوب[۸] (۱۹۷۶)حمایت را به عنوان اطلاعاتی می داند که افراد را به باور کردن ایم مطلب که آنهامورد علاقه اطرافیان بوده و دوست داشتنی وقابل احترام هستند و در یک شبکه ارتباطی دوجانبه سهیم هستندرهبری میکند(ارژنگی،۱۳۸۲).