۲-۹٫ اهداف، کاربردها و انواع ارزیابی عملکرد
الف)اهداف و کاربردها:
-
- بهبود عملکرد کارکنان (کاظمی، ۱۳۸۱، ۶۸).
-
- آموزش و تربیت کارکنان
-
- شناخت و درک رفتار کارکنان توسط سرپرستان
-
- اصلاح حقوق و دستمزد
- بررسی روایی برنامه ها، آزمونهای انتخاب و به کارگیری کارکنان
ملاحظات اساسی که در ارزیابی عملکرد باید رعایت شوند عبارتند از:
-
- استانداردهای سنجش عملکرد چیست؟
-
- عملکرد واقعی سنجیده می شود یا استعداد کارکنان برای ارتقاء به پستهای بالاتر؟
-
- چه کسانی ارزیابی را انجام می دهند؟
-
- چگونه از نتایج ارزیابی استفاده می شود و نحوه بازخورد چگونه است؟
- نحوه مشارکت کارکنان در طراحی و اجرای نظام ارزیابی عملکرد چگونه است؟
ب) انواع ارزیابی
-
- مقایسه با استانداردها
-
- مقایسه کارکنان با یکدیگر
-
- مقایسه با هدفها
-
- قضاوت ارزیاب
- اندازه گیری مستقیم عملکرد (کاظمی، ۱۳۸۱، ۶۸).
۲-۱۰٫ شاخصهای ارزیابی عملکرد سازمانها
برای سنجش و عملکرد هر سازمان (اعم از سازندگان کالاها یا ارائهدهندگان خدمات)، معیارها و شاخصهای گوناگون و متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از شاخصهایی که بیش از سایر معیارهای ارزیابی عملکرد رایجتر می باشند عبارتند از (طاهری،۱۳۸۴، ۱۷):
اثربخشی[۱۸] با پاسخ سئوالاتی از این قبیل معلوم می شود که: آیا برای رسیدن به هدفهای سازمان فعالیتهای درستی را انجام میدهیم؟ آیا مشکلات سازمان را به درستی تشخیص دادهایم، و درصدد رفع آن ها برآمدهایم، به طوری که به هدفهای سازمان در موعد مقرر دست یابیم؟ درجه دسترسی به هدفهای از پیش تعیین شده در هر سازمان، میزان اثربخشی در آن سازمان را نشان می دهد (طاهری، ۱۳۸۴، ۱۷).
کارایی[۱۹] بازده یا نسبت کار انجام شده به منابع مصرف شده و انجام امری به بهترین طریق و به وسیله فرد حائز شرایط در بهترین محل و مناسبترین وقت نیز تعریف گردیده است (فرهمند، ۱۳۷۹، ۱۷۳).
کیفیت[۲۰] یعنی میزان مرغوبیت محصول یا ارائه خدمتی بالاتر از حد متوسط، با توجه به قیمت مناسب و قابل رویت (نجف بیگی، ۱۳۸۷، ۱۵۴).
نوآوری[۲۱] به میزان تطابق محصولات تولیدی و فرایندهای تولیدی یک سازمان در قبال تغییرات تقاضا و نیازهای جدید مشتریان، تغییرات تکنولوژی و ساخت محصولات جدید گفته می شود.
نوآوری به منظور برآورد نیازهای جدید مشتریان یا ایجاد تقاضای جدید و کسب سهم بیشتر در بازار در مقایسه با رقبا انجام میپذیرد (طاهری، ۱۳۸۴، ۱۸).
بهره وری[۲۲] را صاحبنظران، نسبت بازده سیستم تولیدی به مقداری که از یک یا چند عامل تولید به کار گرفته شده است و همچنین به عنوان معیار عملکرد یا قدرت و امکانات موجود برای تولید کالا یا خدمت معین تعریف نموده اند (ابطحی و کاظمی، ۱۳۸۳، ۲۱).
کیفیت زندگی کاری[۲۳] به این موضوع مربوط می شود که سازمان تا چه میزان به برقراری ایمنی در محیطکار، امنیت شغلی در سازمان، پرورش استعداد کارکنان خود و بالا بردن مهارتهای آنان از راه های گوناگون و به عبارتی دیگر ایجاد رضایت شغلی آنان از محیط کار قادر می باشند (طاهری، ۱۳۸۴، ۱۸).
۲-۱۱٫ اصول ارزیابی عملکرد
الف) ارزیابی عملکرد نیاز به تطبیق شدن با استراتژی سازمان دارد.
نقطه شروع، مشخص نمودن آنچه که شما میخواهید اندازه گیری نمائید می باشد. در حالی که این کار خیلی ساده به نظر میرسد ولی اغلب یکی از مشکلترین کارها است. ایجاد نمودن پهنه وسیعی از اندازهها که همه فعالیتهای سازمان را میپوشاند، کافی نمیباشد و این عمل بیشتر مصرف نمودن منابع است و میتواند گیجکننده باشد و بیشتر باید بر روی آن چیزهایی که واقعا مهم هستند تمرکز شود. اندازه گیریهای انجام شده باید انتخابکننده باشند این عمل بستگی به دید، رسالت و استراتژی سازمان دارد. این عمل پیشنهاد می کند که روش عملکرد در یک خط باید به طور مکرر با توجه به برنامه ریزی استراتژی نرمال، بررسی شود تا مطمئن نماید که مسیر پیوسته و ثابت است (کاپلان و نورتن، ۱۹۹۷، ۶۲).
ب) ارزیابی زیرواحدها باید به طور پیوسته در پهنه اندازه گیریهای سازمان انجام گیرد.
روش اندازه گیری کارا یک روش یکپارچه و جامع است. روش اندازه گیری در سطح زیر مجموعه باید سازگار با روش در سطح سازمان باشد و داده های خام باید برای سطح تجمعی تهیه گردد. این امر مطمئن می سازد که سطوح پایینتر با افزایش عملکردشان در هزینه سازمان بیتأثیر نیستند.
ج) روش ارزیابی باید الزامآور باشد.
ابتدا ضروری است که مدیر ارشد سازمان به طور کامل روش اندازه گیری را پشتیبانی نماید. آن ها این عمل را به وسیله ارائه اطلاعاتی که واقعاً مفید هستند انجام خواهند داد. اطلاعات به دست آمده باید در تعیین سیاست و گرفتن تصمیمات مفید باشد. این روش اندازه گیری در صورتی که به طور دقیق با رسالت و استراتژی سازمان مطابق داشته باشد، باید حفظ و نگهداری شود. دوم آنکه کارمندان در سطح پایینتر باید روش اندازه گیری را درک نمایند و برای اندازه گیری متحد شوند.
د) ارزیابی باید روی عملکرد اثرگذار باشد.
تجزیه و تحلیل باید به طور کامل انجام گیرد و حلقه بازخورد برای مطمئن ساختن از آنکه اندازه گیری عملکرد تجزیه و تحلیل شده است و تبدیل آن به عمل و رفتاری که طبیعت فعالیت و عملکرد را تغییر می دهد وجود داشته باشد. اندازه گیری باید عملکرد را بهبود دهد.
ه) ارزیابی باید قابل اطمینان باشد .
منفعت اندازه گیری اغلب وابسته به قابلیت اطمینان و مقایسه پیش بینیهاست. بنابرین مشخص نمودن پیش بینیهایی که می توانند قابلیت اطمینان در دوره های زمانی مطلوب ایجاد نمایند، مهم است (کاپلان و نورتن، ۱۹۹۷، ۶۳).
۲-۱۲٫ روشهای ارزیابی عملکرد
سازمانها روشهای مختلفی را برای ارزیابی به کار میبرند. طیفی از آزمونهای استاندارد و پذیرفته شده که در سطح ملی به کار می روند تا روشهایی که برای مشاغل خاص در داخل سازمان توسعه یافتهاند، وجود دارد. یک روش ارزیابی منحصر به فرد وجود ندارد. آگاهی از تواناییهای کارکنان و چگونگی انطباق این تواناییها با مشاغلی که باید بر عهده بگیرند کمک بزرگی به مدیران می کند. هر چه بین انگیزه کارکنان، مهارتها و نیازهای شغلی، نزدیکی بیشتری وجود داشته باشد، انتظار بهره وری بیشتری می رود. به طور کلی روش های ارزیابی عملکرد عبارتند از:
-
- روش مقیاس با بهره گرفتن از الف) مقیاسهای رفتاری و ویژگیهای شخصیتی ب) مقیاسهای مربوط به ابعاد شغل که از شرح شغل استخراج می شود ج) روش مقیاسی مبتنی بر رفتارهای کلیدی.
-
- روش مدیریت بر مبنای هدف.
-
- مقایسه کارکنان با یکدیگر از طریق رتبه بندی و توزیع اجباری.