ارزیابی های منفی فرد از احساسات و افکار، در ادراک تهدید و برانگیختن تلاش وی برای کنترل تفکر، نقش مهمی دارند. حالت های هیجانی و ارزیابی های منفی از شناخت میتواند به عنوان منبع اطلاعات، بر قضاوت فرد درباره تهدید و مقابله تاثیر بگذارند.. اغلب این تجربه ها، با هدف تناسب ندارند.
علاوه بر این دو نوع دانش فراشناختی، فراشناخت شامل دو حیطه محتوایی گسترده تر نیز میباشد. این حیطه های گسترده عبارتند از باورهای فراشناختی مثبت و باورهای فراشناختی منفی که از زیر مقیاسهای باورهای فراشناختی میباشند.
باورهای فراشناختی در برگیرنده پنج زیر مقیاس است که باورهایی درباره آگاهی از مکانیزمها و راهبردهای شناختی و چگونگی کارکرد آن ها است که، در جدول۲-۱ این پنج مقیاس آمده است.
جدول۲-۲زیر مقیاسهای باورهای فراشناختی
باورهای مثبت درباره نگرانی
باورهای منفی درباره نگرانی، درباره خطر و غیر قابل کنترل بودن
اطمینان ش۷۳ناختی
باورهایی درباره نیاز به کنترل افکار
خودآگاهی شناختی
الف) باورهای فراشناختی مثبت
باورهای فراشناختی مثبت به فواید و سودمندیهای درگیر شدن در فعالیتهای شناختی تشکیل دهنده ی «نشانگان توجهی- شناختی» مربوط میشوند. نمونه هایی از باورهای فراشناختی مثبت از این قرارند: «متمرکز شدن بر تهدید مفید است» و «نگرانی درباره آینده به من کمک میکند تا از خطر اجتناب کنم».
ب) باورهای فراشناختی منفی
باورهای فراشناختی منفی باورهایی هستند که به کنترل ناپذیری، معنی، اهمیت و خطرناک بودن افکار و تجربه های شناختی مربوط میشوند. نمونه هایی از این نوع باورها عبارتند از: «اگر افکار خصمانه ای داشته باشم، ممکن است برخلاف میلم به آن عمل کنم»و «ناتوانی در به خاطر سپردن اسامی، نشانه های تومور مغزی است».
ج) اطمینان شناختی
اطمینان شناختی، که اطمینان در توجه و حافظه را ارزیابی میکند.
د) باورهای کنترل فکر
باورهای کنترل فکر، باورهایی هستند درباره نیاز شخص به کنترل کردن افکارش
ه) خوآگاهی شناختی
خودآگاهی شناختی، تمایل به مراقبت یا نگاه به تفکرات خود یا تمرکز توجه به درون را ارزیابی میکند (ولز،۲۰۰۰).
مثالهایی از دانش ممکن است شامل عقایدی راجع به معانی انواع خاصی از اندیشه ها و هیجانها و باورها درباره شایستگی شناختی باشد.
باورهای فراشناختی، عوامل مهمی هستند که بر شیوه پاسخ دهی فرد به افکار، باورها، علایم و هیجانهای منفی تاثیر میگذارند. باورهای فراشناختی نیروی پنهان برانگیزاننده سبک تفکر زیان بار هستند که به ناراحتی هیجانی منجر میشوند (ولز،۲۰۰۹؛ ترجمه محمدخانی،۱۳۸۸).
در موقعیتهای مختلف برای اینکه بتوانیم رفتارها و هیجانهای خود را کنترل کنیم یا برای اینکه بر موقعیتی مسلط شویم یا کاری را طراحی کنیم، نیاز داریم که بر بسیاری از تواناییهای خود آگاهی داشته باشیم. در واقع فرد باید بداند که چطور از این مکانیزمهای (کنترل) استفاده کند. از جمله ابعاد مهمی که به نظر میرسد، نقش مهمی در کنترل و مراقبت فرد از تکانه ها یا تمایلات دارد خودتنظیمی است (بویر[۲۱۴]،۲۰۰۶). خود تنظیمی معمولا به عنوان توانایی کنترل، تغییر و سازگاری هیجانی، تکانه ها و تمایلات خود است (مورتاکو تود[۲۱۵]،۲۰۰۴) و میتواند بیشتر درون دو زیر طبقه تنظیم هیجانی و تنظیم شناختی تفکیک شود (نوع اخیر اغلب عملکرد اجرایی نامیده می شود). خود تنظیمی یک ساختار چند بعدی است که فرآیندهای فیزیولوژیکی، اجتماعی، عاطفی- انگیزشی شناختی دخیل در کنترل عملکردهای هدفمند را احاطه کردهاست (کالکینز و فکس[۲۱۶]، ۲۰۰۲؛ کالکینز و هوز، ۲۰۰۴). به عبارتی زمینههای شناختی خود تنظیمی در رشد عملکرد اجرایی (EF) تأکید می شود. این خط تحقیق اصولا فرایند های خود تنظیمی را که در مراقبت، طراحی و رفتار حل مسئله اجرایی می شود را بررسی میکند و در موقیتهای نسبتا انتزاعی و بدون بافت به کار می رود (زلازو[۲۱۷] و مولر[۲۱۸]،۲۰۰۲). از طرف دیگر، زمینههای عاطفی –انگیزشی خود تنظیمی به طور فراوان بیشتر در محتوی تنظیم هیجانی (ER) مطالعه می شود که عملکرد اجرایی داغ نامیده می شود (زلازو و کانینگهام[۲۱۹]، ۲۰۰۷). تنظیم هیجان با کنترل عاطفه، انگیزش و سائق مرتبط می شود (بانفیلد،وایلند، ماکرائه، مونته و هیترتون، ۲۰۰۴).
فرایندهای شناختی و هیجانی و شخصیتی ممکن است نقش متفاوتی در تصمیم گیری بازی کنند (سگوئن[۲۲۰]، آرسنائولت[۲۲۱] و ترمبلالی[۲۲۲]، ۲۰۰۷).
به همین دلیل در این پژوهش قصد بررسی این فرآیندها در افرادی که مبتلا به خیانت زناشویی میباشند را داریم.
ب) پیشینه پژوهشی
پیشینه پژوهش در خارج از کشور
تحقیقات انجام شده در رابطه با خیانت حاکی از آن است که دلایل متعددی را می توان برای اقدام افراد به چنین کاری برشمرد، از جمله نارضایتی در رابطه فعلی، تمایل و اشتیاق برای تنوع یا هیجان جنسی، انتقام، خشم یا حسادت، احساس عدم امنیت یا نا مطمئن بودن در مورد رابطه، همنشینی و صمیمیت، بلوغ نایافتگی و کمبود تعهد، علاقه مفرط برای برقراری رابطه عاشقانه با فردی خارج از رابطه زناشویی، نارضایتی جنسی، افزایش عزت نفس، ناتوانی در کنترل وسوسه ها،در دسترس نبودن همسر و مصرف دارو یا الکل (بانک[۲۲۳]، ۱۹۸۰؛ فلدمن[۲۲۴] و کافمن[۲۲۵]، ۱۹۹۹؛ فلدمن و همکاران، ۲۰۰۰؛ گلاس[۲۲۶] و رایت[۲۲۷]،۱۹۸۸؛ روس[۲۲۸] و همکاران، ۲۰۰۲). علاوه بر دلایل مذکور، ادبیات موجود در رابطه با انگیزه های ارتکاب به خیانت متغیرهای دیگری را نیز منجمله سن،تحصیلات، وجود فرصت ها، طول مدت رابطه، تاریخچه طلاق، مذهبی بودن، رضایت از رابطه و عوامل و ویژگیهای شخصیتی را در این زمینه مؤثر دانسته اند (اتکینز[۲۲۹] و همکاران،۲۰۰۱؛ گریلی[۲۳۰]، ۱۹۹۴).
اولیری و اسلپ[۲۳۱](۲۰۰۶) دریافتند که خیانت کاران توافق پذیری بسیار بالاتری نسبت به کسانی که خیانت نمی کنند دارند. شاید بتوان برای توضیح این مطلب از مدل سرمایه گذاری رأس بالت (۱۹۸۳) استفاده کرد؛ اگر خیانتکاران خود را توافق پذیر تر تلقی میکنند، خیانت را می توان اینگونه توجیح کرد که فرد خود را فداکارتر و ایثارگرتر از دیگری میداند و احساس میکند از وی سوء استفاده شده است.
پژوهشی در مورد زوجهای کانادایی که از ازدواج آن ها کمتر از ۱۵ سال گذشته بود، نشان داد که، عوامل زیر در موفقیت ازدواج آن ها بسیار مهم بوده است:
احترام متقابل، صداقت متقابل، وفاداری متقابل و قابلیت اعتماد متقابل (شلزینگر[۲۳۲]، ۱۹۸۲؛ به نقل از کویین[۲۳۳]، ۱۹۸۵).
مردان بیشتر علاقه به جذابیت جسمانی همسر خود نشان میدهند و زنان نیز بیشتر به در آمد کافی همسر خود اهمیت میدهند. در این موارد نقش هنجارهای فرهنگی را در نحوه تفکر افراد نباید نادیده گرفت (سانتراک[۲۳۴]،۱۹۹۱).
مطالعات نشان داده است بین ثبات رابطه و میزان خود افشایی طرفین، رابطه وجود دارد. بنابرین، افرادی که احساس میکنند در رابطه خویش اجازه خودافشایی لازم را ندارند بیشتر به روابط فرازناشویی روی می آورند (آویرام و آمیچای- هامبورگر[۲۳۵]، ۲۰۰۵).
همچنین مطالعات نشان داده است که تفاوت جنسیتی در نوع نگرش نسبت به خیانت وجود دارد. مردان، معمولا در جستجوی روابط جنسی و زنان، در جستجوی روابط عاطفی و دوستانه با شخصی خارج از رابطه زناشویی هستند (شپرد[۲۳۶] و همکاران، ۱۹۹۵).