۱-۵- فرضیههای تحقیق
۱) شناخت حسابرسان از محیط کار و فعالیت صاحبکار اثر معنی داری را بر کارایی حسابرسی دارد.
۲) شناخت حسابرسان قبل و بعد از فرایند حسابرسی بر سیستم کنترل داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.
۳) استفاده از خدمات حسابرسی داخلی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.
۴) کاهش هزینه اجرای فرایند حسابرسی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.
۵) کاهش مدت زمان اجرای فرایند حسابرسی اثر معنی داری را بر کارایی حسابرسی دارد.
۶) استفاده از خدمات کارشناسی اثر معنی داری را بر کارایی حسابرسی دارد.
۷) اجرای سیاستهای کنترل کیفیت حسابرسی اطلاعات مالی اثر معنی داری بر کارایی حسابرسی دارد.
۸) بین دیدگاه حسابرسان مستقل و حسابرسان دیوان محاسبات در مورد هر یک از متغیرهای فوق تفاوت معنی داری وجود دارد.
۱-۶- مبانی نظری فرضیههای تحقیق
کارایی در حسابرسی نیز در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان خارج از ایران قرار داشته است. بر اساس یافته های این محققان که در بخشهای پیشرو ارائه خواهند شد عوامل مشخصی در ارزیابی کارایی حسابرسی مؤثر هستند. این نتیجهای است که در طول سالها تحولات اقتصادی و تحقیقات تجربی صورت گرفته در کشورهایی همانند ایالات متحده و انگلستان به دست آمده است. علت انتخاب این کشورها، وجود منابع کافی تحقیق در ارتباط با عنوان پژوهش در آن ها بوده است. اما این امر تاکنون کمتر مد نظر محققان داخلی بوده و کار شایان توجهی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است (رضازاده و بسنده، ۱۳۸۵).
در این پژوهش فرض اصلی وجود تفاوت میان نگرش هر دو گروه از جامعه مورد تحقیق در خصوص مفهوم کارایی حسابرسی است. بر اساس مطالعات کتابخانهای و نیز تحقیقات محققان پیشین برای مفهوم کارایی هفت متغیر به دست آمده است که نزدیکترین قرابت را با یک حسابرسی کارا دارند. این متغیرها و مبنای انتخاب آن ها جهت آزمون مفهوم کارایی در پیش آمده است.
دو فرضیه اول و دوم در خصوص شناخت واحد مورد رسیدگی، محیط و نوع فعالیت آن و نیز شناخت از سیستم کنترلهای داخلی واحد مورد رسیدگی است، حسابرس به منظور تشخیص و برآورد خطرهای تحریف با اهمیت ناشی از تقلب یا اشتباه در صورتهای مالی و طراحی و اجرای روشهای حسابرسی لازم باید شناخت کافی از واحد مورد رسیدگی، محیط و نوع فعالیت آن کسب کند (استانداردهای حسابرسی، ۱۳۸۹).
همچنین حسابرسان نیاز دارند تا شناختی از ساختار کنترل داخلی مشتری به عنوان بخشی از فرایند برنامهریزی حسابرسی به دست آورند. کنترلهای داخلی سیاستها و روشهایی هستند که توسط مدیریت تعیین میشوند تا اطمینان منطقی به دست آید که سازمان به اهداف خاص خود نائل خواهد شد (والتر بی میگز و همکاران، ۱۳۷۹).
فرضیه سوم در خصوص استفاده از خدمات واحد حسابرسی داخلی است. وجود یک واحد حسابرسی داخلی مؤثر معمولاً سبب تعدیل نوع و ماهیت و زمانبندی اجرای روشهای حسابرسی و کاهش حدود روش های مورد اجرای حسابرس مستقل میشود (استانداردهای حسابرسی، ۱۳۸۹). با وجود یک واحد حسابرسی داخلی مؤثر میتوان انتظار داشت که فرایند کلی حسابرسی به صورت کاراتر انجام گیرد.
فرضیههای چهارم و پنجم در خصوص تأثیر کاهش در زمان و هزینه اجرای فرایند حسابرسی بر کارایی حسابرسی است. بر اساس مدلهای تئوریک مدیریت استراتژیک یک فرایند کارا فرایندی است که مطلوبترین نتیجه را در کمترین زمان و با کمترین هزینه ممکن به سرانجام رساند (امامی میبدی، ۱۳۷۹). پس اگر به دنبال یک حسابرسی کارا هستیم به بیراهه رفتهایم اگر تأثیر کاهش در هزینه و زمان را در رسیدن به یک فرایند حسابرسی کارا نادیده بگیریم.
فرضیه ششم در خصوص استفاده از خدمات کارشناس و تأثیر آن بر افزایش کارایی فرایند حسابرسی است. حسابرس ضمن رسیدگیهای خود ممکن است به کسب شواهد حسابرسی از طریق کارشناس نیاز داشته باشد. شواهد مذبور میتواند به شکلهای گوناگونی چون گزارش، نظرخواهی یا ارزیابی باشد که از طریق واحد مورد رسیدگی یا به طور مستقل از کارشناس دریافت شود (استانداردهای حسابرسی، ۱۳۸۹). این نظرخواهی در خصوص رویدادهایی است که عموماٌ به صورت غیر مالی هستند به همین دلیل اظهارنظر یک شخص متخصص در چنین مواقعی میتواند بر روند کلی فرایند حسابرسی تأثیر مثبت با اهمیتی داشته باشد.
فرضیه هفتم تأثیر کنترل کیفیت حسابرسی اطلاعات مالی تاریخی بر افزایش کارایی حسابرسی را مورد بررسی قرار میدهد. هر مؤسسه حسابرسی مکلف به استقرار یک سیستم کنترل کیفیت طراحی شده برای کسب اطمینان معقول از این موضوع است که مؤسسه و کارکنان آن، الزامات استانداردهای حرفهای و قانونی و مقرراتی را رعایت میکنند و گزارشهای حسابرسی، مناسب شرایط موجود توسط مؤسسه یا مدیر مسئول کار صادر میشود (استانداردهای حسابرسی، ۱۳۸۹). اجرای سیاستهای کنترل کیفیت یک معیار مناسب برای ارزیابی مفید بودن هر کار حسابرسی است. یعنی هر کار حسابرسی که با این معیار انجام شود میتواند یک کار با کیفیت مناسب تلقی شود.
۱-۷- قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق حاضر از سه جنبه موضوعی، زمانی و مکانی به شرح زیر است:
۱-۷-۱- قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی تحقیق حاضر به بررسی تفاوت میان دیدگاههای حسابرسان مستقل و حسابرسان دیوان محاسبات درباره عوامل تأثیرگذار بر کارایی حسابرسی صورتهای مالی است.
۱-۷-۲- قلمرو زمانی
با توجه به اینکه تحقیق فعلی به بررسی دیدگاههای حسابرسان مستقل و حسابرسان دیوان محاسبات در مورد عوامل مؤثر بر کارایی حسابرسی صورتهای مالی میپردازد، لذا قلمرو زمانی تحقیق فعلی حسابرسان شاغل در دیوان محاسبات و حسابرسان مستقل شاغل در سازمانهای دولتی استان کهگیلویهوبویراحمد و فارس تا پایان شهریور ماه ۱۳۹۲ میباشد.
۱-۷-۳- قلمرو مکانی
دیوان محاسبات و سازمانهای دولتی استان کهگیلویهوبویراحمد و فارس میباشد.
۱-۸- تعریف اصطلاحات و واژه ها
حسابرسی: فرآیندی است بسامان جهت جمع آوری و ارزیابی بیطرفانه شواهد درباره ادعاهای مربوط به فعالیتها و وقایع اقتصادی برای تعیین میزان انطباق این ادعاها با معیارهای از پیش تعیینشده و گزارش نتایج به اشخاص ذینفع.
حسابرسی صورتهای مالی: هر گاه از حسابرسی بدون قید و شرط اضافی یاد شود منظور همان «حسابرسی صورتهای مالی» یا به اختصار «حسابرسی مالی» است. هدف اصلی این حسابرسی اعتباردهی به صورتهای مالی است. منظور از اعتباردهی، اظهار عقیده یا قضاوت شخص یا اشخاص مستقل و ذیصلاح نسبت به مطابقت تمامی جنبههای با اهمیت ادعاهای منعکس در صورتهای مالی با معیارهای تعیین شده یعنی اصول حسابداری است. البته چنین اظهار نظر یا قضاوتی باید مبتنی بر شواهد معتبر و کافی باشد.
کارایی حسابرسی: کارایی در ارائه خدمات حسابرسی به معنای آن است که افزایش در کیفیت حسابرسی بدون افزایش در کمیت یا کیفیت داده ها امکانپذیر نباشد.
بررسی کنترل کیفیت کار حسابرسی: فرایند طراحی شده برای امکانپذیر ساختن ارزیابی بیطرفانه (پیش از صدور گزارش حسابرس) قضاوتهای عمدهای که گروه حسابرسی به عمل آورده و نتایجی که برای تهیه گزارش حسابرس، به آن دست یافته است.