طلوعی (۱۳۸۱) در پژوهشی با عنوان “نحوه نمایهسازی پایاننامهها در مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشور” ضمن ذکر تاریخچهای کوتاه از مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشور به چگونگی نمایهسازی پایاننامهها در مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشور پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داده است که در این مرکز سیاست واحدی برای استفاده از زبان نمایهسازی وجود ندارد و دانش و سلیقه شخصی اساس کار نمایهسازی مدارک قرار میگیرد. تنوع موضوعی مدارک نیز با توجه به توانایی و سلیقه فردی مشکلات را در انتخاب کلیدواژهها و در نهایت نمایهسازی منابع به وجود آورده است.
بنیاقبال و رضایی (۱۳۸۳) در پژوهشی با عنوان “بررسی وضعیت نمایهسازی مواد مکتوب غیرکتابی در پژوهشگاههای شهر تهران” به بررسی وضعیت نمایهسازی مواد مکتوب غیرکتابی در پژوهشگاههای شهر تهران پرداختند. روش پژوهش پیمایشی است و اطلاعات مورد نظر از طریق پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه گردآوری شده است.یافته های پژوهش نشان میدهد که از مجموع ۱۱ پژوهشگاه مورد بررسی، ۵ پژوهشگاه برای سازماندهی منابع مکتوب غیرکتابی خود از روش نمایهسازی، یک پژوهشگاه از روش فهرستنویسی، یک پژوهشگاه از طریق ورود اطلاعات تمام متن مدرک در قالب pdf و یک پژوهشگاه نیز از طریق نمایههای موجود در پایگاههای اطلاعرسانی استفاده میکنند. سایر کتابخانهها هیچ گونه اقدامی برای سازماندهی منابع خود انجام ندادهاند.
طاهری (۱۳۸۳) در پژوهشی با عنوان “نقشه و اطلس در کتابخانه ملی” به چگونگی دریافت، مجموعهسازی، خدمات و فضا و تجهیزات تخصیصیافته برای نقشهها و اطلسها پرداخت. این پژوهش که با هدف بررسی وضعیت نقشهها در کتابخانه ملی انجام شده است به روش مطالعه موردی و سندی انجام گرفت.
امینالرعایا (۱۳۸۶) در پژوهشی با عنوان “سازماندهی منابع غیرکتابی کتابخانه ملی ایران” به شناخت شیوه های سازماندهی منابع غیرکتابی در کتابخانه ملی ایران پرداختند. تمامی منابع غیرکتابی کتابخانه ملی ایران بر اساس قواعد فهرستنویسی انگلوامریکن فهرستنویسی توصیفی شده و فهرستنویسی تحلیلی آن ها با بهره گرفتن از اصطلاحنامه فرهنگی فارسی (اصفا) تهیه میشود. در این پژوهش به تناسب ضرورتها از دو روش سندی و کتابخانهای و روش پیمایشی استفاده شده است.
کهن (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان “منابع غیرکتابی در کتابخانه ملی ایران”در مورد شیوه های فرآهمآوری، سازماندهی، آمادهسازی و سرویسدهی منابع غیرکتابی در کتابخانه ملی بحث کردهاست.
سرلک، بزرگی و بنیاقبال (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان “ارزیابی سازماندهی مواد غیرکتابی موجود در مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی کشور” به بررسی شیوه های سازماندهی منابع غیرکتابی موجود در مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی کشور پرداختند. روش پژوهش پیمایشی توصیفی است و جامعه آماری شامل ۱۹۳۲۰ کار برگههای شش منبع غیرکتابی سازماندهی شده و موجود در پایگاه اطلاعات نقش جهان این مرکز است که با روش نمونهگیری تصادفی ۵۳۱ رکورد به عنوان جامعه نمونه تعیین شد. بر اساس یافته های پژوهش به پرسشهای پژوهش پاسخ داده شد: ۶/۹۹ درصد منابع دارای عنوان فرعی، ۸/۶۶ درصد دارای شرح پدیدآور، ۲/۲۲ درصد دارای شرح پدیدآور همکار، ۳/۸۵ درصد دارای وجه تسمیه، ۸/۷۱ درصد جزئیات نشر و ۸/۲۹ درصد دارای توصیف مادی، ۹/۵۹ درصد دارای شرح یادداشت، ۹/۰ درصد عنوان به زبان دیگر و ۲/۱۹ درصد دارای فهرست مندرجات طبق قوانین انگلوامریکن میباشند. ۳/۲۴ درصد نام پدیدآورندگان و نام سازمانها مستند شده است. ۹/۵۳ درصد از توصیفگرها تحت پوشش اصطلاحنامه اصفا و تنها ۲ درصد از اصطلاحنامه فنی و مهندسی انتخاب شده است. بین فهرستنویسی توصیفی و تحلیلی منابع مورد بررسی تفاوت معنادار مشاهده میشود به این مفهوم که فهرستنویسی توصیفی بیشتر انجام شده است. طبق آزمون خیدو، فرضیه پژوهش تأیید نشد و مشخص گردید که در فهرستنویسی توصیفی کمتر از ۵۰ درصد از منابع، طبق قوانین انگلوامریکن سازماندهی نشدهاند.
آزاده و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان “بررسی سازماندهی مواد غیرکتابی کتابخانههای بیمارستانی و دانشکدهای دانشگاه علوم پزشکی تهران” به این نتیجه رسید که درصد پایین سازماندهی و عدم استفاده از قواعد و ابزارهای آن نشان از کم توجهی به بعضی از مواد غیرکتابی است. درصد پایین آشنایی کتابداران با خدمات نمایهسازی و چکیدهنویسی (۳۲ درصد) و همچنین اصطلاحنامهها (۴۵ درصد) میتواند دلیلی بر این کمتوجهی باشد. روش پژوهش پیمایشی و از نوع پژوهشی بود.
۲-۳-۲ پیشینه پژوهش در خارج
در خارج از کشور پژوهشهای متعددی در زمینه منابع خاکستریو مدیریت آن ها انجام شده است که برخی از مرتبطترین آن ها معرفی میشوند. اگرچه بیشتر مطالب در این زمینه نیز توصیفی و فاقد یافته های پژوهشیاند.
۲-۳-۲-۱ منابع خاکستری
اینا[۸۷] (۲۰۰۰) در پژوهش خود با عنوان “منابع خاکستری و کتابخانه و مطالعه های اطلاعاتی: یک چشمانداز جهانی” که طی سالهای۱۹۹۷-۱۹۹۳ صورت داده بود، مشخص نمود که قاره اروپا ۶/۳۹ درصد در انتشار منابع خاکستری نقش داشته است. در این میان، سهم قاره آسیا ۹/۴ درصد بوده است. ۱/۶۳ درصد از قالبهای منابع خاکستری تولید شده به صورت مجموعه مقالات است. ۴/۴۹ محتوای موضوعی مواد تولید شده در قالب منابع خاکستری در حیطه مجموعه گستری بوده است.