اهل لغت جهل راغالباً معادل نقیض علم (ابن منظور، ۱۴۱۴ ق، ج ۱۱، ص ۱۲۹ و الفراهیدی، ۱۴۰۹ ق، ج ۳، ص۳۹۰ )، خلاف علم (الجوهری، ۱۳۷۶ ق، ج ۴، ص ۱۶۶۳) و یا ضد علم (الزبیدی، ۱۴۱۴، ج ۱۴، ص ۱۲۹ و فیروزآبادی، ۱۴۱۵ ق، ج ۳، ص ۴۸۳) معنا کردهاند. یعنی به طور کلی جهل در سه معنای ضد علم، نقیض علم و خلاف علم به کار رفته است. و جاهل به معنای نادان، احمق، مقابل عالم، نابخرد، نادان شدن، نادان بودن، ضد علم، نادانستن، نادان نمودن خود را، نادانی کردن به کار رفته است (دهخدا، ۱۳۷۷، ص ۷۴۶۰ و ۷۹۳۰ ). همان گونه که ملاحظه میشود وجه مشترک معانی ذکر شده برای جهل فقدان و نبود علم است و اینکه لفظ جهل لفظی عام است که دارای فرعیات مختلفی میباشد. جهل را گاه به اعتبار اینکه موضوع آن حکم قانونگذار است با عنوان جهل حکمی در مورد کسی به کار میبرند که از قانون مربوطه ناآگاه است (لفیو، ۱۳۷۹، ص ۶ به نقل از آقایی نیا، ۱۳۸۸، ص ۴) و یا اینکه شخص حرمت و ممنوعیت عمل را میداند، ولی جهل به موضوع حکم دارد ؛ مثلاًمیداند که شرب خمر در اسلام حرام است ولی نمیداند که مایع حاضر از مصادیق خمر است یا آب. در اینجا در حقیقت، به علت اشتباه خارجی، تردید حاصل شده است (محقق داماد، ۱۳۹۱، ص ۵۴ و ۵۵ ). جهل موضوعی خود در یک تقسیم بندی به جهل مفهومی و جهل مصداقی تقسیم میگردد. همچنین جهل را به اعتبار تقابل آن با علم به اقسامی همچون جهل وهمی، جهل شکی، جهل توأم با گمان، و با معیاری به جهل مرکب و جهل بسیط (آقایی نیا، ۱۳۸۸، ص ۴) تقسیم گردیده است. در ادامه مباحث به برخی از تعاریف بیشتر خواهیم پرداخت.
۱-۲-۲- حکم
حکم به معنای قضاء، عدل، علم، منع و باز داشتن برای اصلاح (ابن منظور، ۱۴۱۴، جلد ۱۲ ص ۱۴۰ و ۱۴۱ طریحی، ۱۳۷۵ ج ۶ ص ۴۶، راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص ۲۴۸ و ۲۴۹ فراهیدی، ۱۴۰۹، ج۳ ص ۶۶ )، خطاب شرع، متعلق به فعل مکلف به طور مستقیم یا غیر مستقیم، رأی صادر شده از قاضی جهت فیصله دادن به همه یا بخشی از موضوع دعوا. (جمعی از پژوهشگران، ۱۴۲۶ ه ق ص ۳۴۹ ). در حقوق امروز حکم را مترادف قانون به کار میبرند و قانون که در نظر اهل لغت لفظی غیر عربی (جوهری، ۱۳۷۶، ج ۶ ص ۲۱۸۵) به معنای اصل و اساس (بستانی، ۱۳۷۵، ص ۶۸۰) مقیاس هر چیزی (فیروزآبادی ۱۴۱۵، ج ۴ ص ۲۶۳، مرتضوی زبیدی، ۱۴۱۴ ج ۱۸ ص ۴۶۶) و مجموعهای از مقررات و دستورات که در روابط مردم اعم از حقیقی و حقوقی و یا مالی است که تهیه و تدوین شده است و انواع بسیاری دارد که مهمترین آن ها قانون اساسی، قانون تجارت، قانون جزا و کیفر و قانون مدنی و… میباشد (بستانی ۱۳۷۵، ص ۶۸۰ ). حکمی که منظور ما در این تحقیق میباشد همان است که امروزه تحت عنوان « قانون » مصطلح میباشد.
۱-۲-۳- جهل به حکم (قانون) در اصطلاح
جهل به حکم در اصطلاح یعنی جهل به وظیفه و تکلیف شرعی ولذا ممکن است در مورد امری، حکم شرعی وضع شده باشد ؛ ولی اشخاص نسبت به آن جاهل باشند (محقق داماد، ۱۳۹۱، ص ۲۵ ). همان طور که بیان شد حکم در حقوق عرفی معادل قانون بوده و لذا گاهاً جهل به قانون نیز به کار برده میشود.
۱-۲-۴- مسئولیت
صفت ساخته از مسئول و مسئول به معنای کسی که امری را عهده دار شده باشد (بستانی، ۱۳۷۵، ص ۸۱۵) و نیز به معنای خواستن و طلب کردن مال یا معرفت و شناخت (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ ص ۴۳۷ و زبیدی، ۱۴۱۴ ه ق، ص ۳۲۴، زمخشری، ۱۳۸۶، ص ۱۸۱) و در لغت نامه دهخدا مسئولیت مصدر صناعی یا جعلی از مسئول، ضمانت، ضمان، تعهد، مؤاخذه و…، مسئولیت داشتن، مسئول بودن، متعهدبودن، موظف بودن و در اصطلاح حقوقی تعهد قهری یا اختیاری شخص در مقابل دیگری است (خواه مالی باشد خواه غیر مالی) و آن بر دو قسم است : یکی مسئولیت جزایی و آن مسئولیتی است که قابل تقویم به پول نباشد، دیگری مسئولیت مالی یا مسئولیت مدنی که مسئولیتی است قابل تقویم به پول و به اقسام مالی، سیاسی، تضامنی، اداری و… تقسیم میشود (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱۳، ص ۲۰۹۰۷ ).
۱-۲-۵- کیفری
کیفر در لغت معادل پاداش، جزا، تأدیب، و عقوبت میباشد چنان که به مجموعه قوانین کیفری درباره کسانی که مرتکب خلاف و جرم و جنایت میشوند قانون العقوبات گفته میشود (بستانی ۱۳۷۵، ص، ۲۹۶و ۲۰۳و ۶۱۷و ۶۱۹ ). در قاموس آمده است که پاداش و کیفر را جزا گوییم زیرا مقابل عمل است و از جهت برابری کفایت میکند. (قریشی، ۱۳۷۱، ج۲، ص ۳۶) دهخدا معنای کیفررا (که در عربی به آن جزا گویند )را مکافات بدی، پاداش و جزای عمل بد و اصطلاح کیفری منسوب به کیفر و جزایی میداند (دهخدا، ۱۳۷۷، ج ۱۲، ص ۱۸۸۳۳ و ۱۸۸۳۴ ).
۱-۲-۶- مفهوم اصطلاحی مسئولیت کیفری