۱-۱٫مفاهیم
مسلماً در هر رشته ی علمی و درون آن در هر گرایشی، مفاهیم و اصطلاحات خاصی مربوط به آن رشته و گرایش وجود دارد، که می بایست برای فهم مطلب اول به تعریف و تبیین آن مفاهیم پرداخت. در مورد بحث تلقیح مصنوعی، بهتر است توضیحاتی در مورد باروری مصنوعی و انواع آن، هویت، نسب داده شود بعد به تببین موضوع در فصول دیگر پرداخت. لذا عناوین اصلی دخیل در تحقق حق هویت کودک مورد اشاره قرار میگیرد.
تعریف نسب
از آن جا که منظور ما از هویت خانوادگی در این تحقیق علم به اطلاعات مربوط به والدین ژنتیکی میباشد و
در قوانین داخلی نیز این موضوع با عنوان نسب مطرح میباشد، بنابرین می بایست به بررسی مفهوم نسب پرداخت.
با آنکه باب اول از کتاب هشتم قانون مدنی ایران به احکام مربوط به نسب اختصاص داده شده است ولی تعریف صریحی از ماهیت نسب در این قانون به چشم نمی خورد، از این رو حقوق دانان به منظور شناسایی ماهیت حقوقی نسب تعاریف مختلفی را ارائه دادهاند .
صاحب جواهر در تعریف نسب می نویسد )) : نسب عبارت است از منتهی شدن ولادت شخصی به دیگری مانند پدر و پسر یا انتهای ولادت دو شخص به ثالث، مانند دو برادر نسبت به پدر)) )نجفی.۱۴۰۴٫ج۳۹٫ ۷) بعضی از حقوق دانان نیز، نسب را چنین تعریف کردهاند : نسب مصدر است و به معنی قرابت و خویشاوندی میباشد.سپس اضافه میکنند: (( نسب امری است که بواسطه انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود میآید)) از این امر، رابطه طبیعی خونی طفل و آن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر باشد موجود میگردد. (امامی .۱۳۷۹،۵،ص۱۵۱)
ایرادی که در تعاریف فوق بنظر میرسد این است که نسب را به امر حاصل از انعقاد نطفه زن و مرد تعریف و
تبیین نکرده اند و اینکه آیا این امر، یک رابطه اعتباری و قرار دادی است یا نه ولی حقیقت امر این است که این یک رابطه و ارتباط تکوینی و واقعی است و چون در مقام تعریف باید از الفاظ مبهم پرهیز شود از این رو تعاریف فوق موجه بنظر نمی آید.
با توجه به عدم تعریف ماهیت نسب از سوی شارع یا قانونگذار شاید بتوان ادعا کرد که مقنن در رابطه باحقیقت نسب از عرف پیروی نموده و همان معنایی که عرف از نسب به دست میدهد را شناسایی نموده است؛ زیرا اگرمقنن، اصطلاح دیگری غیر از معنای عرفی نسب، در نظر داشت، منطق تقنین اقتضا می نمود که معنی مورد نظرخویش را بیان نماید. و به اصطلاح اصولی در مورد عنوان نسب حقیقت شرعیه یا قانونی وجود ندارد .
با توجه به همین مطلب معلوم می شود که تعاریف مذکور در صدد تبیین حدود معنای عرفی نسب بر آمده اند، بهر حال،چون قانونگذار در تبیین ماهیت نسب از عرف تبعیت کردهاست، لازم است ابتدا معنای عرفی نسب را بیان نموده، سپس تصرفاتی را که قانونگذار در این معنای عرفی بعمل آورده است را متذکر شد).قزوینی،۱۳۷۴،ص۱۷۷)
شکی نیست که عرف تکون یک انسان از اسپرم مرد و تخمک زن را منشأ تحقق رابطه نسبی میداند؛ بدین معنی که عرف بعد از پیدایش طبیعی طفل از والدین خویش، یک امر اعتباری و رابطه قرار دادی بین طفل و والدین خود بر قرار می کند که آن را نسب می نامد و بر این رابطه اعتباری نیز آثاری مترتّب میکند؛ البته شایان ذکر است که مقصود از اعتباری بودن نسب، این نیست که نسب از اموری است که وجود یا عدم آن ها صرفا در اختیارمعتبرین بوده و هیچ گونه وجود حقیقی نداشته باشد، بلکه نسب از اعتباریات نفس الامری است، به این معنی که نسب امر اعتباری است که دارای منشأ اعتبار واقعی و حقیقی است که این امر اعتباری از این منشأ اعتبار انتزاع می شود؛ به عبارت واضح تر، عقلا و قانونگذار در مقابل این منشأ اعتبار، ناگزیر از اعتبار رابطه نسبی هستند مانندزوجیت در ارتباط با اعداد زوج. بهرحال، با توجه به توضیحات فوق می توان در تعریف نسب گفت :
(( نسب عرفا و لغتا رابطه ای است اعتباری که از پیدایش یک انسان از نطفه انسان دیگر انتزاع می شود)). (همان ص ۱۷۸)
۱-۱-۲٫مفهوم هویت
درباره مفهوم هویت، مطالب بسیاری نگاشته شده است که از جمله می توان به کیفیت تشخیص فرد و شناسایی وی در جامعه اشاره کرد؛ به نحوی که فرد، بدون آن، احساس گم گشتگی، تهی بودن، عدم تکامل زندگی و عدم توان برای ادامه زندگی کند. هویت میتواند در اشکال مختلف خانوادگی، قبیله ای،زیستی و سیاسی وجود داشته باشد. همچنین، این حقیقت که شناسایی هویت، جزء ضروری شخصیت فرد است، مورد وفاق همگان است و در حقوق بین الملل به عنوان حقوق بشر دارای ارزش حمایتی میباشد؛ زیرا منفعت کودکان در آن منظور شده است .
مفهوم لغوی : دهخدا هویت را در لغت به تشخص تعریف کردهاست. این معنی میان متکلمان و حکیمان نیز مشهور و متداول است. گاه هویت بر وجود خارجی اطلاق می شودو زمانی بر ماهیت با تشخص اطلاق میگردد که عبارت است از حقیقت جزئیه یا آن چه موجب شناسایی شخص باشد ( دهخدا، ۱۳۷۷، ج۱۵، ص ۲۳۵۶۹)؛ یعنی هرگاه ماهیت با تشخص لحاظ و اعتبار شود، هویت، حقیقت جزئیه است. هویت گاه به معنی وجود خارجی است و مراد تشخیص است و گاه بالذات و گاه بالعرض است(معین، ۱۳۸۱، ص۱۲۲۳).
مفهوم اصطلاحی: برای رسیدن به مفهوم اصطلاحی هویت، لازم است به بررسی مفهوم هویت در سه حوزه علم روان شناسی، جامعه شناسی و سیاست، پرداخت و تعریفی از آن در این سه حوزه ارائه داد. روان شناسان، بیشتر در مورد هویت فردی و بحران های آن بحث میکنند؛ جامعه شناسان به مشکلات هویت اجتماعی افراد توجه دارند و در علوم سیاسی، بحث هویت ملی اهمیت زیادی پیدا میکند (کمالی اردکانی، ۱۳۸۳، ص ۳۲۱).
هویت از دیدگاه روان شناسی، همان اوئیت یا آنیت شخص یا شیء است که به معنی این همانی فرد یا شیء میباشد. (آزاد ارملکی، ۱۳۸۶، ص ۱۳۲).
در جامعه شناسی، هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، فرهنگی، روانی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه به معنی یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دلالت کند و آن را در یک ظرف زمانی و مکانی معین به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروه ها و افراد متعلق به آن ها متمایز سازد (الطائی، ۱۳۷۸، ص ۱۳۹؛ محرمی، ۱۳۸۳، ص ۶۲).