« پایان نامه با فرمت word : پروژه های پژوهشی درباره آثار ناشی از فسخ قرارداد ... | منابع کارشناسی ارشد در مورد کاهش فاصله میان مطالعات تئوریک ... » |
احکام فوق کامل کننده مرتبه امر به معروف و نهی از منکر گفتاری است و چگونگی مواجهه با کسانی که مرتکب انجام منکر می شوند را تا حدودی برای ما روشن می سازد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۴-۳-مرحله اجرایی
مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر مر حله اجرایی است، صاحب جواهر در این زمینه می گوید: « اگر امر و نهی گفتاری مفید نبود امر و نهی یدی صورت می گیرد البته با لحاظ مراتب صورت گیرد، پس اگر سختی هجر و دوری زیاد باشد واجب است دیگری صورت گیرد…..»[۲۲] (نجفی، ج ۲۱ : ۳۷۹)
ظاهر کلمه «امر و نهی» قول و گفتار است، ولی بر کسی که نسبت به نصوص روایات و آیات احاطه داشته باشد، مخفی و پوشیده نیست که مراد از امر به معروف و نهی از منکر این است که بدین وسیله معروف تحقق یابد و منکر رخت بربندد، نه اینکه تنها با زبان امر و نهی شود (اسماعیل نژاد، ۱۳۸۷: ۴۸).
گاهی وقتی گفته می شود امر و نهی یدی مقصود استفاده از قدرت است استفاده از قدرت برای اصلاح مردم با تعبیر استفاده از شمشیر به کار برده شده است؛
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: « خیر تمام، در شمشیر و زیر سایهی شمشیر است. و مردم را از منکرات باز نمیدارد، مگر شمشیر و شمشیرها کلیدهای بهشت است »[۲۳] (کلینی، ۱۳۶۲، ج ۵: ۲).
و نیز از آن حضرت(ص) فرموده است: « برخی از مردم اصلاح نمی شوند مگر با شمشیر»[۲۴] ( عاملی، ۱۴۰۹، ج ۱۵: ۱۰)
اگر مراحل قبلى تأثیر نکرد(قلب و زبان) بر هر مسلمانى واجب است که عملا اقدام نموده و دیگران را وادار کند به طاعات و جلوگیرى کند از معاصى و درگیرى انبیاء با ظالمان و فاسقان روى همین اصل بوده [البته در زمانى که حکومت اسلامى است باید این مرحله از طریق حکومت انجام گیرد] (محمدی ، ۱۳۷۸: ۶۰۱).
مواجهه فیزیکی با گناهکار نمی تواند برعهده مردم باشد، اکنون در همه جوامع قوانین و دادگا ها عهده دار این وظیفه هستند، رهبری در در دیدار با فرماندهان گردانها ودستههای عاشورای نیروی مقاومت بسیج در مورخه۲۲/۴/۷۱ فرمودند: «البته من عرض میکنم - قبلاً هم گفتهام - در جامعه اسلامی، تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکلیف مسئولین است. آنها باید وارد شوند. اما امر به معروف و نهی از منکر زبانی، مهمتر است» چنانچه در سخنان رهبری دیده می شود، امر و نهی در سطح مردم فقط به صورت گفتاری (لسانی) است.
گاهی استفاده از روش ها و اقدامات عملی تعبیر امر و نهی یدی است، از زبان استاد مطهری اقدام عملی چنین آمده است:
گاهی طرف در حالی است که نه اعراض و هجران ما تأثیری بر او میگذارد، و نه میتوانیم با «منطق و بیان و تشریح مطلب» او را از منکر باز داریم بلکه باید وارد عمل شد. وارد عمل شدن مختلف است. معنای وارد عمل شدن تنها زور گفتن نیست، کتک زدن و مجروح کردن نیست، البته نمیگویم در هیچ جا نباید تنبیه عملی شود، بلکه مواردی هم هست که جای تنبیه عملی است. اسلام دینی است که طرفدار «حد» است طرفدار «تعزیر» یعنی دینی است که معتقد است، مراحل و مراتبی میرسد که مجرم را جز تنبیه عملی به چیز دیگری بیدار میکند و از کار زشت باز نمیدارد، اما انسان نباید اشتباه کند و خیال کند که همه موارد سختگیری و خشونت است.
حضرت علی (ع) درباره پیامبر اکرم (ص) این طور تعبیر میکند؛ میفرمایند: او طبیب بود، پزشکی بود که بیمارها و بیماریها را معالجه میکرد[۲۵] ( نهجالبلاغه، خطبه ۱۰۸) بعد به اعمال اطبا تشبیه میکند که اطبا هم مرهم مینهند و هم جراحی میکنند و گاهی داغ میکنند. میگوید پیغمبر دوکاره بود، پزشکی بود هم مرهمگذار و هم جراح و داغکن و مقصود این است که دو گونه عمل میکرد؛ یک نوع عمل پیغمبر مهربانی و لطف بود. اول هم « أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ » را ذکر میکند، یعنی او (پیغمبر) همیشه لطیف و مهربان بود. ابتدا از راه لطف و مهربانی معالجه و با منکرات مبارزه میکرد، اما اگر به مرحلهای میرسید که دیگر لطف و مهربانی و احسان و نیکی سودی نمیبخشید و هم آنجا که پای داغ کردن و جراحی در میان بود، به طور عمیق داغ میکرد و قاطع جراحی مینمود.
سعدی این سخنور نامی ایران نیز اشاره دارد:
درشتــی و نرمــی با هــم در بتـه است چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
میگوید: هم درشتی باید باشد و هم مهربانی، مثل جراح که هم جراحی میکند و هم مرهم مینهد (مطهری، ۱۳۸۷، ج۲: ۹۴) .
از نظر لغت امر و نهی همان دستور زبانی است، ولی از قرآن میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر، محدود به آن نیست، بلکه مقصود، هر چیزی است که به تحقق معروف کمک و از منکر جلوگیری میکند، چه سخن و قول باشد و چه کار و فعل و چه به کارگیری مسائلی که به این هدف جامه عمل میپوشانند (بلاغى نجفى، ۱۴۲۰ ، ج۱: ۳۲۵)
خداوند به پیامبر (ص) دستور مىدهد که مدارا کن و” بدیهاى را با عفو و گذشت و نیکى دفع کن، و سخنان نامطلوب آنها را با بهترین منطق پاسخ گو” (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ» (مومنون/۹۶)؛ بدی را با شیوه ای نیکو دفع کن (مکارم شیرازى،۱۳۷۴، ج۱۴: ۳۰۶)
چنانچه در آیه دیگر خداوند بلند مرتبه فرموده است « وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ»(۲۲/رعد و ۵۴/قصص)؛ آنها بوسیله نیکی ها، بدی ها را دفع مىکنند.
با گفتار نیکو، سخنان زشت را، و با معروف، منکر را، و با حلم، جهل جاهلان را، و با محبت عداوت و کینهتوزى را، و با پیوند دوستى و صله رحم، قطع پیوند را، خلاصه آنها سعى مىکنند به جاى اینکه بدى را با بدى پاسخ گویند با نیکى دفع کنند! این یک روش بسیار مؤثرى است در مبارزه با مفاسد، مخصوصا در برابر گروهى از لجوجان و قرآن کرارا روى آن تکیه کرده است (همان منبع، ج۱۶: ۱۱۱)دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نیک، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد یکسان و تاثیرش در نفوذ با هم برابر نیست. (طباطبائی، ۱۳۷۴ ، ج۱۷: ۵۹۵) چنانکه در آیه زیر آمده: ” لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لَا السَّیِّئَهُ” (فصلت/۳۴)؛ نیکی با بدی یکسان نیست.
درادامه آیه می فرماید: فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ؛ این هنگام آن کس که بین تو و او دشمنی است همچون دوست می شود. هر گاه تو دشمنان خودت را به نرمى و مدارا پاسخ دادى دشمنى که از نظر مذهبى با تو خصومت داشت به صورت دوستى مهربان از نظر دینى، و فامیلى عزیز از نظر نسب در خواهد آمد. (طبرسى، ۱۳۶۰ ، ج۲۲،: ۶۰ )
در دعاى بیستم از دعاهاى امام سجاد (ع) در الصحیفه السجادیه ، امام با درخواست توفیق براى خوهاى ستوده از خداوند می فرماید:
بار خدایا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا توفیق ده تا با کسیکه با من غشّ (ناراستى) نموده از روى اخلاص (درستى) رفتار کنم، و کسى را که از من دورى کرده به نیکوئى پاداش دهم، و کسی که مرا نومید گردانیده به بخشش عوض دهم، و کسى را که از من بریده به پیوستن مکافات نمایم، و از آنکه از من غیبت نموده (پشت سر بدگوئى کرده) بنیکى یاد کنم، و نیکى را سپاس گزارده از بدى چشم بپوشم(فیض الاسلام، ۱۳۷۶، ۱۳۳)
در سیرهى معصومین نمونههایى از این برخوردها به وفور دیده می شود که سرسختترین مخالفان را به طرفدار آنان تبدیل کرده است.
مردم چند دستهاند:
کسى که دوست خود را حفظ مىکند،کسى که دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مىکند، کسى که دوست خود را به دشمن تبدیل مىکند و کسى که دشمن را به دوست تبدیل مىکند. (قرائتى، ۱۳۸۳ ، ج۱۰: ۳۴۰)
به نظر می رسد مرتبه ای که در امر به معروف از آن تعبیر به مرحله یدی می شود، خود دو تعبیر دارد گاهی مقصود از آن مرتبه ای که از آن تعبیر می شود به استفاده از قدرت و گاهی مرتبه ای که از آن تعبیر می شود به اقدام عملی، با توجه به توضیحات فوق امر به معروف و نهی از منکر عملی در زدن و دست به شمشیر بردن خلاصه نمی شود بلکه امر به معروف عملی، فعلی است که به تحقق معروف کمک می کند و مقصود از نهی از منکرعملی، فعلی است که از وقوع منکر جلوگیری میکند.
۲-۱-۵- سیره پیشوایان معصوم در امر به معروف و نهی از منکر
سیره ی معصومین به عنوان یکی از منابع در خورتوجّه می تواند راهگشای چگونگی عملکرد ما باشد نزدیک به سه قرن آموزش - که خود پژوهش های جدا و مفصلی را می طلبد- در دسترس است که در اینجا به چند نمونه مختصر اکتفا شده است و به صورت دسته بندی ارائه شده است ولیکن گاهی رفتار این بزرگواران مجموعی از چند روش را شامل می شود، از قبیل؛ امر لسانی همراه با عمل، یا اظهار قلبی همراه با تذکر و ….، دسته بندی ها فقط جهت رعایت ترتیب و نظم پژوهش صورت گرفته است.
اضهار تنفر قلبی در رفتار ائمه در موضوعات مختلف به وفور دیده می شود ، در اینجا به چند نمونه اکتفا شده است، امام صادق (ع) فرمودند:
خواهر رضاعی پیامبر نزد ایشان آمد. پیامبر وقتی اورا دید شادمان شد و روپوش خود را بر زمین گسترد و او را بر آن نشاند. سپس به او رو کرد و با او سخن گفت در حالی که لبخند بر لب داشت تا هنگامی که برخواست و رفت. سپس برادرش آمد با او نیز احوال پرسی گرمی کرد، ولی رفتاری را که با خواهرش نمود، با او ننمود. شخصی علت تفاوت را از حضرت پرسید.
رسول خدا فرموند: « زیرا او نسبت به والدینش خوش رفتارتر بود[۲۶] (کلینی، ۱۳۶۲، ج۲: ۱۶۱ )
رفتار پیامبر اکرم (ص) با افراد متناسب با میزان انجام معروفات متفاوت است، و همان طور که بیان شد آنچه که در قلب ایشان است را متناسب با انجام یا عدم انجام معروف اظهار داشتند، خوش رفتاری پیامبر با خواهرشان که نسبت به پدر و مادر خویش نیکوتر رفتار می نمود بیشتر از برادرشان بود که این فعل را انجام نمی داد.
نقل شده: در حیره وقتى که امام صادق (ع) آمده بود پیش منصور دوانیقى یکى از سرهنگان مهمانی برگزار کرده بود، حضرت صادق(ع) نیز در آن دعوت تشریف داشت در سر سفره که مهمانان مشغول خوردن غذا بودند یک نفر از آن ها آب خواست. قدحى که نوعى شراب داشت آوردند همین که قدح بدست آن مرد رسید امام صادق (ع) از جاى حرکت نمود پرسیدند آقا چرا حرکت کردید فرمود پیامبر اکرم فرموده است:
« کسی که سر سفره ای بشیند که در آن سفره شراب می نوشند ملعون است»[۲۷] (همان منبع، ج۶: ۲۶ )
در این نمونه امام (ع) با ترک مهمانی در حقیقت انزجار و کراهت خود را نسبت به انجام فعل حرام نشان دادند و همچنین می بینیم که هنگامی که از علت این کار سؤل می شود با بیان سخن رسول الله (ص) نیز به دعوت دیگران به نهی از منکر نیز اقدام نموده اند.
زید بن موسى (ع) برادر حضرت رضا (ع) را که در سال صد و نود و نهم هجرى در بصره خروج کرده و خانههاى بنى عباس را سوزانیده بود (به جهت این عمل او را زید النار نامیدند) نزد مأمون آوردند مأمون باو گفت اى زید چرا خانههاى بنى عم خود را سوزاندى و خانههاى دشمنان ما (امیه- ثقیف- غنى- باهله و آل زیاد) که از طوایف عربند واگذاشتى؟ چون زید مردى کثیر المزاج بود جواب داد از هر جهت خطا کردم اگر مرا برگردانى اول خانههاى دشمنان شما را میسوزانم مأمون خندید و و زید را به پیش امام رضا فرستاد، مأمون گفت: من او را بخشیدم. ولی ببینیم امام رضا چه می گویند؟ > امام رضا خیلی زید را توبیخ کردند. و گفتند که در کار حق هیچ گاه از راه باطل نمی شود به آن رسید. و از راه معصیت نمی توان به طاعت برسد. سوزاندن خانه مردم و کشتن آنها درست نیست. کسی که می خواهد دعوت کند به عنوان جهاد باید از راه درست وارد شود. این است که امام رضا زید را ملامت کردند. امام رضا قسم خوردند که تا وقتی که زنده هستند با زید حرف نزنند و همین کار را هم کردند. امام رضا (ع) به دلیل سخن نادرست زید او را از خود دور کرد و همچنین او را از سخن گفتن با خود محروم کرد. ( شیخ صدوق، ۱۳۷۸ ق ، ج۲: ۲۳۳ )
امام رضا (ع) به دلیل سخن نادرست زید او را از خود دور کرد و همچنین او را از سخن گفتن با خود محروم کرد.
در گفتار و اعتراضات ائمه (ع) نسبت به رفتارهای ناشایست نمونه هایی وجود دارد که گاه با عمل نیز همرا است؛ امام صادق (ع) فرمود: مرد مالدارى با لباس پاکیزه خدمت رسول خدا (ص) آمد و نزدیک حضرت نشست، سپس مرد تنگدستى با جامههاى چرکین وارد شد و پهلوى مرد نشست، مال دار جامههایش را از زیر پاى او بکشید.
رسول خدا (ص) به او فرمود: ترسیدى چیزى از فقر او به تو چسبد؟
گفت نه
فرمود: ترسیدى از دارائى تو چیزى به او رسد؟
فرم در حال بارگذاری ...