سازمان شخصیت مرزی
سازمان شخصیت مرزی با این موارد مشخص میگردد: شکل گیری هویت پاتولوژیک (آشفتگی هویت)، عملیات دفاعی ابتدایی، و درجات متفاوت پاتولوژی سیستمهای ارزشی درونی شده در موقعیت واقعیت سنجی کاهش یافته اما هنوز تا حدی حفظ شده، کاهش ظرفیت ارزیابی ظریف و اجتماعی فرایندهای بین فردی به ویژه در موقعیت روابط صمیمانه تر. این سطح سازماندهی شخصیت که شامل همه اختلالات شدید شخصیت است، در کار بالینی دائما با آن ها مواجهیم. اختلالات تیپیک شخصیت که اینجا مدنظر هستند، اختلال شخصیت مرزی، اسکیزویید و اسکیزوتایپال، اختلال شخصیت پارانویید، اختلال شخصیت هیپومانیک، هیپوکندریازیس (سندرمی که بسیاری از ویژگیهای مجموعه اختلال شخصیت را دارا است)، اختلال شخصیت خودشیفته (شامل خودشیفته بدخیم)، و اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. شخصیت ضداجتماعی، سندرم خودشیفته بدخیم، و بسیاری از شخصیتهای خودشیفته، به واسطه پاتولوژی معنادار سیستمهای ارزشی درونی شده مشخص میگردند (کلونینجر،۲۰۰۰). از دیدگاه بالینی، سندرم آشفتگی هویت، ویژگیهای غالب سازمان شخصیتی مرزی و بنابرین، اختلالات شدید شخصیت به عنوان یک گروه را نشان میدهد. به ویژه، در بافت پرخاشگری پاتولوژیک، شاهد حس یکپارچه ضعیف و بی ثباتی از خود و دیگران و آمادگیهای عاطفی محدود در شرایط غلبه عواطف منفی مشخص میگردد. این ویژگیهای هستهای اختلالات شدید شخصیت بازتاب دونیمه سازی بخش ایده آل شده تجربه از بخش پارانویید است (کرنبرگ، ۲۰۰۴). مکانیسمهای دونیمه سازی به طور طبیعی با سایر عملیات دفاعی ابتدایی (همانندسازی فرافکنانه، انکار، ایدهآل سازی ابتدایی، بیارزش سازی، همه توانی و کنترل همه توان) تقویت میشوند. این مجموعه کلی از عملیات دفاعی در خدمت تحریف تعاملات بین فردی عمل میکند و به تداخلات مزمن در روابط بین فردی، اختلال در ارزیابی رفتار و انگیزه های دیگران، به ویژه در شرایط فعال سازی عاطفی شدید منجر میشود. کمبود یکپارچگی مفهوم خود با یکپارچگی جامع حال و گذشته فرد با ظرفیت پیشبینی رفتار آینده فرد تداخل میکند و ظرفیت تعهد به اهداف حرفه ای، علایق شخصی، شغل و کارکردهای اجتماعی، و روابط صمیمانه کاهش مییابد (بوش، رادن و شاپیرو، ۲۰۰۴).
عدم یکپارچگی مفهوم دیگرانِ مهم با ظرفیت ارزیابی واقع بینانه دیگران برای انتخاب افراد هماهنگ با انتظارات واقعی فرد و سرمایهگذاری روی دیگران، تداخل میکند. غلبه و تسلط آمادگیهای عاطفی منفی، به عدم جداسازی و فیلتر کردن صمیمیت جنسی از مؤلفههای پرخاشگری شدید، منجر میشود. پیامد آن، معمولا علاقه مبالغه آمیز و آشفته به عمل جنسی انحرافی پلی مورفیس به عنوان بخشی از خزانه جنسی فرد است. در موارد شدیدتر، شاهد نوعی بازداری ابتدایی ظرفیت پاسخدهی حسی و لذت شهوانی هستیم. تحت چنین شرایطی، حالات عاطفی منفی فشارزا، ظرفیت پاسخدهی شهوانی را از بین میبرد و به انواع شدیدتر بازداری جنسی منجر میشود که در شدیدترین اختلالات روانی دیده میشود.
عدم یکپارچگی مفهوم خود و دیگرانِ مهم، همچنین باعث اختلال در درونیسازی لایههای اولیه سیستم ارزشهای درونی شده میشود که به تبع آن شاهد کیفیت مبالغه آمیز ایدهآل سازی ارزشها و آرمانهای مثبت و کیفیت بی نهایت آزارنده ممنوعیتها هستیم. این موضوع به نوبه خود، به غلبه مکانیسمهای دونیمه سازی در سطح سیستمهای ارزشی درونی شده، به همراه فرافکنی افراطی ممنوعیتهای درونی شده منجر میشود. همزمان با آن، توقعات افراطی و ایده آل برای کامل بودن با یکپارچگی سوپرایگوی بهنجار بیشتر تداخل میکند. تحت چنین شرایطی، رفتار ضداجتماعی ممکن است به عنوان جنبه مهم اختلالات شدید شخصیت به ویژه در سندرم خودشیفته بدخیم و در شخصیت ضداجتماعی پدیدار شود. نکته مهم این است که شخصیت ضداجتماعی به عنوان شدیدترین اختلال شخصیت، نه تنها با کمبود سیستم درونی شده ارزشها بلکه همچنین با شدیدترین آشفتگی هویت در بین اختلالات شخصیت مشخص است. در مجموع، تثبیت سیستم بهنجار اخلاقیات و ارزشهای درونی شده، پیامد یکپارچگی هویت است، و به نوبه خود، هویت بهنجار را محافظت میکند. برعکس، آشفتگی شدید سیستم ارزشهای درونی شده، اثرات آشفتگی هویت را تشدید میکند (کرنبرگ،۲۰۰۴).
گروه خاصی از اختلالات روانی، ویژگیهای سازمان شخصیتی مرزی را نشان میدهند، اما با این وجود رضایتمندی و تطابق اجتماعی، شامل ظرفیت دستیابی به درجاتی از صمیمیت و رضایت شغلی را حفظ میکنند. این بیماران کنترل تکانه نسبتا خوب، رفتار پرخاشگرانه نسبتا تعدیل یافته، تا حدی ظرفیت ملایم برای شکل دهی روابط صمیمانه همراه با ظرفیت ارضای وابستگی و تطابق بهتر برای کار دارند. این ویژگیها به وضوح گروه مذکور را از گروهی که پاتولوژی شدیدتر دارند، متمایز میسازد. این گروه، سطحِ “بالاتر مرزی[۱۱۹]” سازمان شخصیت را تشکیل میدهند. گروه بالاتر مرزی، شامل مبتلایان به اختلال سیکلوتایمی، سادومازوخیست، شخصیت هیستریونیک یا کودکانه، و شخصیتهای وابسته و همچنین اختلالات شخصیت خودشیفته که عملکرد بهتری دارند، میباشد (شدلر و وسترن، ۲۰۰۴).
سازمان شخصیتی نوروتیک
سطح بعدی اختلال شخصیت، “سازمان شخصیتی نوروتیک” است که با تثبیت هویت بهنجار، تسلط دفاعهای مبتنی بر سرکوبی، و واقعیت سنجی با ثبات مشخص میگردد. این سطح سازماندهی روانشناختی با ظرفیت برقراری روابط عمیق و مراقبت از دیگران و سیستم کاملاً یکپارچه ارزشهای درونی همراه است. سازمان شخصیتی نوروتیک با تحمل اضطراب، کنترل تکانه، کارایی و خلاقیت در کار، و ظرفیت علاقه جنسی و صمیمیت هیجانی که تنها با احساس گناه ناخودآگاه مختل میشود، مشخص میشود و در الگوهای پاتولوژیک خاص تعامل در رابطه با صمیمیت جنسی منعکس میگردد (فوناگی و تارگت، ۲۰۰۸). سازمان شخصیتی نوروتیک شامل شخصیت هیستریک، شخصیت افسرده- مازوخیست، شخصیت وسواسی، و بسیاری از اختلالات شخصیتی که اجتنابی نامیده میشوند، یا به عبارتی، “کاراکتر فوبیک” ادبیات روان تحلیل گری است، میباشد (شدلر و وسترن، ۲۰۰۴).