اگرچه مارس چاک[۱۳] میگوید که برای تصمیم گیری در شرایط ریسک باید تمام شرایط توزیع بازده را در نظر گرفت، اما او همچنین گفته است که در بسیاری از موارد ملحوظ کردن دو مؤلفه کافی است، «امید ریاضی و ضریب تغییرات». به عبارت دیگر، مارس چاک نیز ریسک سرمایهگذاری را واریانس یا ضریب تغییرات معرفی می کند. (شفیع زاده،۱۳۷۵، ص ۲۲).
دومار[۱۴] ریسک سرمایهگذاری در شرایط عدم اطمینان را، احتمال تحمل زیان تعریف کردهاست و بنابرین پیشنهاد می کند که سرمایهگذاران باید ریسک را فقط بر مبنای احتمال زیان اندازه گیری کنند. «از بین تمام سؤالاتی که ممکن است یک سرمایهگذار با آن مواجه باشد، یکی از آن ها مهمتر است و آن مربوط می شود به احتمال اینکه بازده واقعی کمتر از صفر باشد که این یک زیان است و اساس ریسک همین است. این نویسنده یک شاخص کمی از ریسک ارائه کرد که تحت تأثیر احتمال تحمل زیان و مقدار زیان احتمالی است. بدین ترتیب او بر بخش منفی توزیع احتمال بازده تأکید کرد و مطابق مدل او پراکندگی بیشتر، ضرورتاً به معنی ریسک بیشتر نیست، بومال[۱۵] نویسنده دیگری است که بیان کرد، واریانس فی نفسه نشاندهنده ریسک نیست، بلکه ریسک عمدتاًً بیانگر این است که بازده یک سرمایهگذاری نهایتاًً ارزشهای منفی بگیرد (جونز،۱۳۸۴).
بنابرین میتوان نتیجه گرفت که در رابطه با تعریف عملیاتی ریسک اتفاق نظر وجود ندارد، لیکن اغلب تجزیه و تحلیلگران مالی از واریانس بازدهها برای محاسبه ریسک استفاده می کنند. از نظر آماری ریسک به عنوان تغییرپذیری در بازده تعریف می شود و هرچقدر توزیع احتمال بازده وسیعتر باشد، ریسک سرمایهگذاری بیشتر است.
۲-۴- ریسک محیط[۱۶]:
محیط اقتصادی شرکتها نقش تعیین کننده و غیر قابل انکاری در اثرگذاری بر عملکرد شرکت دارند. ریسک محیط بر اساس انواع ریسکهایی که شرکت در نتیجه فعالیت خود با آن ها روبرو می شود تعریف می گردد. انواع ریسکها و مخاطراتی که موفقیت یک شرکت را تهدید می کنند به دلیل عدم اطمینانهای ناشی از محیط خارجی و یا داخلی خود شرکت است، ریسک میتواند ناشی از سیاستها و عوامل کلان اقتصادی یک کشور مانند خصوصیسازی، تولید ناخالص داخلی و… یا سیاستهای اتخاذ شده در سطح خود شرکتها از قبیل نحوه تأمین مالی، سیاستهای نقدینگی، رشد بالقوه شرکت و غیره باشد (چاسوس و السن،۲۰۰۷، ص ۲۰). در ادامه انواع ریسکهایی که به نحوی ناشی از محیط اقتصادی می شوند، توضیح داده می شود.
۲-۴-۱- ریسک نرخ بهره:
ریسک نرخ بهره یعنی ریسک از دست دادن اصل سرمایه به لحاظ تغییر در نرخ بهره بازار یا به بیان دیگر احتمال کاهش قیمت اوراق بهادار به دلیل افزایش نرخ بهره بازار را ریسک نرخ بهره مینامند. در چنین وضعی اگر دارنده اوراق بهادار به جای نگهداری آن تا تاریخ سررسید اقدام به فروش آن کند، نرخ بازده واقعی سرمایهگذار از نرخ بازده مورد انتظار وی کمتر خواهد شد. اگر قیمت اوراق بهادار فروش رفته به شدت کاهش یابد، امکان دارد که نرخ بازده سرمایهگذاری حتی منفی شود (راعی و تلنگی،۱۳۸۳، ص ۲۳۵).
۲-۴-۲- ریسک تورم:
نوسان پذیری بازده یک سرمایهگذاری در اثر تغییرات نرخ تورم را ریسک قدرت خرید (ریسک تورم) مینامند و یا میتوان گفت، ریسک تورم عبارت است از احتمال خطر از دست دادن اصل و فرع سرمایه به دلیل کاهش قدرت خرید پول (راعی و تلنگی،۱۳۸۳، ص ۲۳۵).
۲-۴-۳- ریسک بازار:
تغییرپذیری در بازده اوراق بهادار به علت انتظارات سرمایهگذاران، ریسک بازار نامیده می شود یا به بیان دیگر، ریسک بازار عبارت است از کاهش ارزش اصل سرمایه به دلیل تغییراتی که در قیمت سهام عادی شرکت رخ میدهد که این ریسک به انتظارات سرمایهگذار نسبت به آینده قیمت سهام، بستگی دارد (راعی و تلنگی،۱۳۸۳، ص ۲۳۵).
ریسک بازار ناشی از عکسالعملهای متفاوت سرمایهگذاران در مقابل رخدادها و حوادث بازار می باشد. اگر سرمایهگذاران انتظار داشته باشند که وضعیت یک صنعت در آینده بهتر شود، این احساس موجب افزایش قیمت سهام شرکتهای موجود در آن صنعت خواهد شد. سرمایهگذاران معمولاً این نگرشها را از طریق انتظاراتی که از تحولات سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دارند، پیدا می کنند (چاسوس والسن،۲۰۰۷، ص ۲۲).
۲-۴-۴- ریسک تجاری:
تغییراتی که در قدرت سوددهی و به تبع آن جریانهای نقدی یک شرکت رخ می دهد احیاناً باعث کاهش ارزش سرمایهگذاری یا کاهش بازده سالانه سرمایهگذاری خواهد شد. ریسک تجاری را میتوان ناتوانی یک شرکت در پایداری در صحنه رقابت، یا در حفظ نرخ رشد و یا ثبات میزان سوددهی در کوتاه مدت یا بلندمدت تعریف کرد. ریسک تجاری آن عدم قطعیتی است که در برآورد درآمدهای عملیاتی شرکت، یعنی سود قبل از هزینه های ثابت مالی (بهره) و مالیات، مستتر است. به دلایل بسیار درآمد عملیاتی شرکت نوسان پذیر است. رونق و رکود اقتصاد مالی، استقبال خریداران از محصول جدید شرکت، ناآرامیهای کارگری، هجوم رقبا به بازار، تولید محصول مشابه، وقوع حادثهای ناگوار مثل آتشسوزی در محل کار، تضعیف نیروی تولید و مدیریت شرکت، تغییر شرایط جغرافیایی و… همه و همه عواملی است که احتمال خطر برای عایدی شرکت را به همراه می آورد. این احتمال از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است و درون یک صنعت از شرکتی به شرکت دیگر تغییر می کند (هامپتون،۱۹۹۰).
شرکتهای رو به رشد (یعنی شرکتی که نرخ بازدهی سالانه آن سریعاً افزایش مییابد) با ریسک تجاری بیشتری مواجه هستند، زیرا اگر نتوانند در صحنه رقابت، آهنگ رشد خود را حفظ کند، قیمت سهام آن ها کاهش خواهد یافت. همچنین شرکتهایی که هزینه ثابت بالایی دارند با ریسک تجاری بیشتری روبرو می باشند و شرکتهایی که در امور صنعتی از تکنولوژی پیشرفتهای بهره می گیرند با ریسک تجاری زیادی روبرو هستند. نوسانات یا چرخههای اقتصادی که باعث تغییر میزان درآمد و سوددهی برخی از شرکتها می شود نیز از نشانه های ریسک تجاری می باشند.
ریسک تجاری به چندین عامل بستگی دارد:
۱- نامطمئن بودن تقاضا: اگر سایر عوامل ثابت بمانند، هرقدر تقاضای محصولات شرکت بیشتر قابل پیشبینی باشد، ریسک تجاری کمتر است.
۲- تغییر یا نوسان قیمت فروش: هرچقدر نوسان قیمت فروش بیشتر باشد ریسک تجاری بیشتر است.
۳- تغییرات هزینه مواد اولیه: تغییرپذیری هزینه مواد اولیه سبب افزایش ریسک تجاری میشود.
۴- قرار گرفتن در معرض ریسک خارجی.
۵- میزان ثبات هزینه ها: هرچقدر هزینه های ثابت بیشتر باشد شرکت در معرض ریسک تجاری بیشتر در زمان نوسان قیمتها میباشد.
۶- توانایی در تعدیل قیمت محصولات با توجه به تغییر در هزینه اقلام ورودی.
۲-۴-۵- ریسک مالی: