صبر بر معصیت: یعنی ایستادگی در برابر انگیزه های نیرومند و محرک گناه. گناه، عمل خارج از عرف، شرع و هنجار است. زمانی که فرد میل به انجام کاری خارج از عرف یا شرع پیدا می کند و از سوی دیگر، بازداری به حداقل میرسد، یعنی نمیتواند ارضاء را به تأخیر بیاندازد، مرتکب گناه می شود. فرد پس از انجام گناه، احساس گناه و پشیمانی می کند؛ یعنی خود را متهم و سرزنش می کند و ارزیابی منفی نسبت به خود دارد. پس صبر در برابر گناه، بهمعنای مبارزه با تمایلاتی است که موجب فروپاشی انسان و مانع رشد و در نتیجه منجر به تأخیر انداختن آن ها و هدایت آن تمایلات میگردد (حسین ثابت،۱۳۸۷).
بر اساس یک تقسیم بندی دیگر صبر بر سه نوع است:
-
- صبر عوام و توده مردم: این صبر عبارت است از خویشتنداری از روی تظاهر به قوت نفس و اظهار ثبات و پایداری در آسیبها و حوادث ناگوار.
-
- صبر زهٌاد و عبٌاد و اهل تقوا و ارباب قلم از جهت توقع ثواب آخرت.
-
- صبر عارفان: صبر آن ها برای این است که پارهای از آنان را در میان مردم از اختیار خاصی برخوردار ساخته و آن ها را در کنار مردم از رهگذر ابتلائات، ویژگی بخشیده و در نتیجه مشمول نظر و لطف والای پروردگار هستند. این نوع صبر احتمالاً به عنوان«رضا» پیوند دارد و میتوان آن را رضا به قضای الهی نامید (شاهرودی،۱۳۸۹).
۲-۱-۵-۳- رابطه صبر با مفاهیم مشابه
برای روشن شدن معنای صبر، باید رابطه آن را با مفاهیمی مانند «شرح و سعهصدر»، «استقامت: پایداری»، «حلم: بردباری»، «کظمغیظ: کنترل خشم» و «عفت: کنترل شهوت» روشن سازیم. برخی مفسّران و علمای اخلاق، صبر را یک مفهوم وسیع در نظر گرفته و هر کدام از مفاهیم و ملکات دیگر را یک قسم و نوعی از صبر دانسته اند: « برای صبر اقسامی است که هر کدام به اسم خاص گفته می شود؛ مثلاً صبر از شهوات نفسانی، عفت است، صبر بر کظمغیظ، حلم است، صبر از فضول عیش، زهد است، صبر بر حفظ اسرار، کتمان سرّ است، صبر بر انجام تکالیف شرعی، طاعت است، صبر در میدان جنگ شجاعت است.»
اما میتوان این رابطه را به نوعی دیگر بیان کرد که شرح صدر و سعه صدر، «حالت روانی خاص» و صبر «عمل و فرایند نگهداری نفس برای حالت» است، نه خود آن حالت. ولی پایداری هنگام مواجهه با مشکلات، مهار خشم و شهوت، و تحمل فعالیتهای دشوار، نتیجه و ثمره آن حالت روانی خاص است. بهعبارت دیگر وقتی فردی به دلایل انگیزشی خاص، نفس خود را در آن حالت حفظ کرد و نگه داشت، پایداری، حلم و عفت در او به وجود می آید (نوری،۱۳۸۷).
۲-۱-۵-۴- صبر در عرفان اسلامی
عرفان اسلامی نیز، با استناد به قرآن و روایات، شواهدی فراوان از اهمیت صبر بیان می کند. در بینش عرفا صبر از مراحل مهم سیر و سلوک است و در مسیر تعالی سالک، نقشی سازنده دارد.
بهعلت نقش اساسی و بنیادین صبر در سیر و سلوک، بخشهایی از کتب مهم صوفیه به صبر اختصاص دارد. در کتاب اسرارالتوحید آمده است: « لایصِلَ المخلوقُ اِلی المخلوقِ الا باالسَیر الیهِ و لا یصِلُ المخلوقُ الٌا بالصٌبرِ علیه بِقَتلِ النفسِ و الهوی . . .»(محمدبن منور،۱۳۸۷).
و در تذکرهالاولیا از قول ابوعلی جوزجانی آمده است: «هرکه ملازمت کند بر درگاه مولا، بعد از ملازمت چه بود جز در گشادن؟ و هر که صبر کند به خدای، بعد از صبر چه بود جز وصول به حق؟»(عطار نیشابوری،۱۳۵۱).
به علت نقش مهمی که صبر در سیر الی الله دارد، صوفیه آن را یکی از مقامات مهم عرفانی میدانند. در شرح تعرف آمده است:« و صبر مقامی بزرگ باشد و خدا مصطفی را علیهالسلام صبر فرمود و گفت: اصبرو ما صبرُکَ الٌا بالله» (مستملی بخاری،۱۳۶۵).
امام خمینی(ره)، هنگامی که از مراتب صبر نزد عرفا و اهل سلوک و اولیا یاد می کند، مراتبی برای صبر ذکر می نماید: اولین مرتبه صبر فی الله که « ثبات در مجاهده است و ترک مألوفات و مأنوسات بلکه ترک خویشتن است در راه محبوب » و در مرتبه بعد صبر مع الله است و آن « راجع به اهل حضور و مشاهده جمال است در وقت خروج از جلبات بشریت . . . و متجلی شدن قلب به تجلیات سماء و صفات » و درجه بعدی از صبر عن الله یاد می کند و آن « از درجات عشاق و مشتاقین است از اهل شهود و عیان . . . و این اشقّ مراتب صبر و مشکلترین مقامات است » و مرتبه بعد صبر بالله است که « از برای اهل تمکین و استقامت است . . . و پس از تخلق به اخلاقالله برای آن ها رخ میدهد» (امام خمینی،۱۳۶۱).
مولانا در مثنوی، آنقدر به نقش صبر در سیر و سلوک اهمیت میدهد که معتقد است پیامبر بر اثر صبر توانست به آسمانها عروج کند و در عرش، حق را ملاقات نماید.
سختیها و مشکلات و دردها و رنجها از دیدگاه عرفان و تصوف، سازنده و تکاملبخش است، زیرا صبر و استقامت در برابر آن ها موجب می شود نیروها و استعدادهای نهفته و پنهان روح شکوفا شود و انسان را به سرچشمهی کمال و عظمت میرساند وبا خداوند پیوند دهد (خوشحال دستجردی،۱۳۸۳).
مولانا معتقد است قرار گرفتن جسم در معرض انواع رنجها و سختیها اگرچه موجب تضعیف جسم می شود، اما قدرتمند شدن روح و بقا و جاودانگی آن را درپی دارد.
در بینش مولانا، راه رسیدن به نجات و رستگاری از طریق ریاضت و تحمل انواع رنجها و سختیها امکان پذیر است و کسانی که اهل ریاضت نیستند و یا نمی توانند باشند گاهی خداوند با فرستادن انواع بلا آن ها را ریاضت میدهد تا وجودشان از آلودگیها پاک و مطهر شود؛ بدینجهت باید در برابر ارادهی خداوند تسلیم باشند و بهخاطر لطف و محبتی که به آنان داشته او را شکر و سپاس گویند.
ور نمیتانی رضا ده ای عیار گر خدا رنجت دهد بیاختیار
که بلای دوست تطهیر شما است علم او بالای تدبیر شما است
(مثنوی،۱۳۷۲)
از انواع صبر که مولانا ذکر کردهاست صبر و استقامت در ذکر و صبر انسان کامل و اولیای الهی در برابر آزار جاهلان است. وی میگوید اولیای حق باید در برابر رنجها و آزار جاهلان با عقلی که از جانب خدا به آن ها داده شده است و مربوط به عالم غیب است صبر کنند؛ زیرا صبر در برابر جاهلان، قلب و روح را صفا میدهد. سپس به صبر پیامبران بزرگ الهی در برابر معاندان اشاره می کند. همچون آتش نمرود که درون و باطن ابراهیم را صفا و درخشش داد و صبر طولانی نوح در برابر آزار قومش که روح او را صیقل داد (خوشحال دستجردی،۱۳۸۳).