اولاً: در صحیحه زراره کلمه «اَمَرَ» آمده است و اَمر اطلاقی نسبت به صورت اکراه ندارد زیرا هر چند ‌در مورد اکراه امر هم وجود دارد، اما اکراه چیز دیگری است که از امر استفاده نمی شود و بحث ما در این امر اکراهی است نه در مطلق امر و مطلق امر دلالتی بر خصوصیات موردی مانند اکراه و اضطرار ندارد.

ثانیاًً: حدیث رفع اکراه مانند حدیث لاضرر و لاجرح بر ادله اولیه حاکم می‌باشد فلذا در غیر قتل نفس مانند امور مالی و جنایات دیگر فقهاء حکومت حدیث رفع را پذیرفته اند ‌به این ترتیب حرمت قتل مانند سایر جنایات نسبت به مکرَه در اثر اکراه برداشته می شود، لیکن نسبت به مکرِه به حال خود باقی است.[۱۰۷] پس از بیان استدلال مذکور آیت الله مرعشی اشکالی را طرح نموده و به آن پاسخ داده‌اند که مضمون آن این است که برخی فرموده اند اگر حدیث رفع اکراه ‌در مورد قتل جاری گردد لازم است موردی نیز که کسی به دلیل گرسنگی زیاد مضطر شده و دیگری را کشته گوشت او را می‌خورد، جاری شود و لذا چنین عملی جایز باشد و حال آنکه هیچ یک از علما چنین عملی را جایز ندانسته اند و حتی برخی از فقها به قیاس عدم جواز قتل در شرایط اضطراری اکراه را مجوز قتل ندانسته اند پاسخ این است که اکراه با اضطرار تفاوت دارد ‌در مورد قتل اکراهی عامل اصلی قتل مکرِه است نه مکره لذا مسئولیت از مکرَه برداشته شده متوجه عامل اصلی می‌گردد، قتلی را که مکرَه مرتکب می شود مصداق ظلم و عدوان از ناحیه او نیست یعنی نمی توان به او گفت که تو نسبت به مقتول ظلم کرده ای بلکه این عمل ظلم و عدوان از سوی مکرِه است اما ‌در مورد اضطرار عامل دیگری وجود ندارد و عمل مضطر که ارتکاب قتل باشد نسبت به مقتول ظلم و عدوان محسوب می‌گردد و دلیلی ‌در مورد اکراه وجود ندارد که دلالت کند مکرَه لازم است خود را در معرض قتل قرار دهد، و عملی را که از طرف کسی دیگر ظلم عدوان نسبت به شخص دیگر محسوب می شود، انجام آن در حق او حرام باشد.

دوماً روایات تقیه… شرح و بررسی این روایات مستلزم گسترش دامنه بحث در زمینه تقیه است لذا بجاست ابتدا به تعریف تقیه پرداخته و آن را از جهات مختلف تشریح نماییم و سپس دایره شمول این روایات را بررسی کنیم. تقیه در لغت اسم مصدر از ریشه و فی وقایه و به معنای سپر گرفتن و دفع ضرر و اجتناب از خطر است.[۱۰۸] و در معنای مصطلح آن تعاریف گوناگونی وارد شده است. شیخ مفید تقیه را کتمان حق و پنهان کردن اعتقاد به حق و مکاتمه مخالفین و ترک عقاید به دلیل تعاقب ضروری در دین و دنیا دانسته اند و علامه انصاری تقیه را حفظ خود از ضرر به وسیله موافقت با قول یا فعلی که مخالف حق است بیان نموده اند، علامه شهرستانی تقیه را اخفاء امر دینی به جهت ضرری که از اظهار آن حاصل می شود عنوان نموده اند و نیز می توان گفت تقیه اظهار عقاید و عمل به آن از ترس مخالفین است.[۱۰۹] تشریح تقیه مبنی بر آیات و روایاتی است که در این زمینه وارد شده اند به تصدیق قرآن شناسی همچون علامه مجلسی سه آیه شریفه در خصوص تقیه در قرآن وجود دارد که آیه صریحه و مهمه آن آیه ۲۸ سوره مبارکه آل عمران است که خداوند تعالی فرمود:

«لا یَتَخِذِ المُومِنین الکافرین اولیا مِن دُون المُومنینَ وَ مَن یَفعَل ذلک فَلَش منَ الله فی شیءٍ الا ان تَتَقوا فیهُم تُقاهٌ وَ یُخذَرُکُم الله تَقهُ وَ اِلی اللهِ المَصیرُ».

یعنی مسلمانان نباید کفار را در برابر مسلمانان یاران و مددکاران و سرپرستان خود قرار دهند و هر کس چنین کاری کند پس هیچ ارتباطی با خدا ندارد و مگر این که از آن ها بترسد و تقیه ای کنید و خدا شما را از (مجازات) خودش بر حذر می‌دارد و بازگشت به سوی خدا است.[۱۱۰] از نظر روایی نیز یک دسته از روایات به طور عام و دسته ای دیگر به طور خاص دلالت بر موضوع تقیه می نمایند. روایات عام پذیرش مطلق تقیه را در هنگام ضرورت و ناچاری بیان می نمایند از جمله آن ها روایت امام جعفرصادق (ع) است که فرمودند: «التقیه فی کل شی یضطر الیه ابن آدم فقد احل الله له» یعنی در آن چه انسان انجامش ناچار و مضطر شود تقیه تشریع شده و خدای تعالی آن عمل را برای او حلال نموده است و نیز فرمودند:«التقیه فی کل ضروره» یعنی تقیه ‌در مورد هر ضرورت و ناچاری مشروع است و در همین باب است روایات راجع به تأیید ادعای نبوت مسلمیه توسط فرد مسلمانی و عدم تأیید آن توسط مسلمان دیگری که وی را کشتند و حضرت پیامبر(ص) فرمودند: اولی به دستور ترخیص عمل نمود و دومی حقی را محرز کرد و در حقش دعا کرد و فرمود شهادت گوارای او باد.[۱۱۱] این عمومیت راجع به تقیه و جواز آن در هر ضرورتی با دو روایت مشابه تخصیص خورده است روایت اول صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر(ع) است که فرمودند «انما جعلت التقیه لیحقن بهاء الدما فاذا بلغت الدم فلا تقیه» یعنی: تقیه از این جهت تشریح گردیده تا به سبب آن خون مسلمان حفظ شود و هر گاه تقیه موجب پایمال شدن خونی گردد، تقیه نخواهد بود.[۱۱۲]

بر حسب استفاده از آیات و روایات وارده، تقیه از جهت فاعل طرف تقیه و عملی که در آن تقیه می شود و نیز نوع آن، تقسیماتی را دارد. گاهی افرادی که تقیه می نمایند اشخاصی معمولی و گاهی از رهبران مذهبی و اجتماعی مانند انبیاء و نائبان آن ها هستند و قهراً حکم تقیه بر حسب موقعیت و مقام آن ها متفاوت است و از این جهت کسی که نسبت به او تقیه می شود گاهی این افراد از کافران و غیر معتقدان به دین اسلام بوده که یا افراد معمولی هستند و یا امیر و گاهی نسبت به امراء یا فقهاء و یا قضات و عامیان ‌گروه‌های اسلامی غیر شیعه است. از این جهت عملی که در آن تقیه می شود گاهی تقیه در فعل حرام است و گاهی در ترک واجب و این تحریمات و واجبات بر حسب مراتب اهمیت از نظر شرع با عقل و آثار اجتماعی با هم متفاوتند. تقیه از نظر نوع آن تقسیم می شود به تقیه اکراهیه، خوفیه، کتمانیه و مداراتیه. تقیه اکراهیه عمل نمودن شخص مجبور به دستور جابر هنگام اکراه و اجبار، برای حظ جان و سایر شئون خود است. تقیه خوفیه، عبارت است از انجام اعمال و عبادات بر طبق فتاوی روسای علمی اهل سنت (در محیط آن ها) و احتیاط کامل گروه اقلیت در روش زندگی و معاشرت با گروه اکثریت برای حفظ جان و شئونات خود و هم مسلکان تقیه کتمانیه، کتمان مرام و مسلک و عده جمعیت و فعالیت سری برای پیشبرد اهداف در موقع ضعف است. و تقیه مداراتیه عبارت است از حسن معاشرت زندگی با اهل سنت (اکثریت جامعه اسلامی) و حضور در مجامع و محافل عبادی آنان به منظور حفظ وحدت اسلامی. همچنین روایت محمود بن مروان از امام صادق (ع) دلالت بر اختلاف تقیه در موقعیت های زمانی مختلف دارد. مضمون کلام حضرت این است که فرمود: چه چیز میثم را از تقیه منع نمود؟ به خدا قسم او می‌دانست که آیه «إلأ مَنْ أکْرِهَ وَ قَلبُهُ مُطّمَئِنَّ بَالإیمانِ» درباره عمار و اصحاب او نازل شده است. لذا از این روایت استفاده می شود که حضرت در مقام بیان فرق بین موقعیت میثم و عمار بوده زیرا میثم با اینکه به قضیه عمار و نزول آیه مذکور آگاهی داشت کشتن را اختیار کرد و این خود یکی از شواهد اختلاف در مواد تقیه از نظر موقعیت زمانی است.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

اهمیت سود هر سهم و کاربردهای آن

سود منبع اصلی تأمین جریان نقد و زایش ثروت است. تعیین سطح سود که برای مقاصد تجزیه و تحلیل مالی مربوط باشد یک فرایند تحلیلی پیچیده ‌می‌باشد. با توجه به تفاوت ارقام سود شرکت­های مختلف و نیز تغییر ارقام سود یک شرکت در طی دوره ­های زمانی مختلف، مقایسه پذیری این ارقام تا حدودی مشکل ‌می‌باشد. یکی از روش­های استاندارد نمودن رقم سود، تبدیل آن به یک مبلغ سود هر سهم ‌می‌باشد. این اهمیت و حساسیت سود هر سهم باعث شده است که اولاً محاسبه و گزارش آن واقعی و پیش ­بینی طبق قوانین بازار سرمایه بسیاری از کشورها الزامی گردد، ثانیاًً مراجع تدوین استانداردهای حسابداری نیز الزامات معینی را جهت نحوه محاسبه و افشا آن وضع نمایند تا سودمندی آن را از طریق افزایش قابلیت مقایسه (بین شرکت­ها و طی دوره ­های مختلف) و کاهش صلاح­دید مدیریت ارتقاء دهند. که کاربردهای آن به شرح زیراست:

۱- ارزیابی، تعیین و قضاوت در خصوص قیمت سهام: تحلیل­گران مالی با ضرب سود هر سهم[۲۶] در رقم قیمت به سود هر سهم[۲۷] درخصوص پایین یا بالا بودن قیمت سهام قضاوت ‌می‌کنند. این دو رقم به طور گسترده در تصمیمات سرمایه ­گذاری استفاده می­ شود و حتی بورس اوراق بهادار نیز بر همین مبنا در خصوص معقول بودن قیمت، قضاوت می­ کند. به دلیل اهمیت سود هر سهم، ضروری است رویکردی یکنواخت برای محاسبه آن وجود داشته باشد؛

۲- پیش ­بینی سودهرسهم آتی و نرخ رشد آن بر قیمت سهام تأثیر دارد: سهام­داران و تحلیل­گران، سودهای گزارش شده را برای برآورد سودهای آینده و برآورد نرخ رشد آتی به کار می­برند و در واقع توان زایش ثروت شرکت را ارزیابی ‌می‌کنند؛

۳- ارزیابی پوشش سود نقدی و توانایی پرداخت سود سهام: یکی از معیارهای قضاوت درخصوص توان پرداخت سود سهام در زمان حال و آینده، مبلغ سود هرسهم ‌می‌باشد. اگر چه سایر ملاحظات مالی و سرمایه ­گذاری، در تعیین خط مشی تقسیم سود مؤثر است ولی مسلم است که بدون وجود سود، امکان پرداخت سود سهام نمی ­باشد؛

۴- قضاوت درخصوص وضعیت شرکت و عملکرد مدیریت و نیز ترسیم تصویری از آینده: رقم سود هرسهم نسبت به بازدهی نقدی (سود سهام) مبنای قابل قبول­تری برای مقایسه عملکرد شرکت و مدیریت ‌می‌باشد. اگر چه جریان­های نقدی عامل مهم در ارزیابی ارزش شرکت است ولی اعتقاد بر این است که سود هرسهم معیار بهتری برای مقایسه عملکرد شرکت طی سال­های مختلف و نیز با رقبا ‌می‌باشد؛

۵- برآورد قدرت سودآوری و ارزیابی سطح و روند سود: بهترین برآورد ممکن از متوسط سود یک شرکت که انتظار حفظ و یا تکرار آن با درجه­ای از نظم در یک محدوده زمانی آتی می­رود را قدرت سودآوری می­گویند. بیش­تر مدل­های ارزیابی به نحوی قدرت سودآوری را از طریق یک عامل یا ضریب که هزینه سرمایه و نیز ریسک و بازده­های مورد انتظار آتی را در بر ‌می‌گیرد، سرمایه­ای ‌می‌کنند. سود هرسهم در صورتی برای ارزیابی قدرت سودآوری مناسب است که با تأکید بر اقلام مستمر سود و زیان محاسبه شده باشد. تحلیل­گران بر شناسایی اجزایی از جریان درآمد و هزینه تمرکز ‌می‌کنند که با ثبات و قابل پیش ­بینی باشند.

و اما نسبت قیمت به سود یکی از خلاصه­های مهم مالی است که ‌بر اساس سود هر سهم محاسبه می­ شود و دوره مورد انتظار برگشت سرمایه ­گذاری را نشان می­دهد و معکوس آن را نیز نرخ بازده مورد توقع حسابداری را نشان می­­دهد(آیتی گازار،۹۱).

محدودیت های سود هر سهم

۱- سود هر سهم مبتنی بر سود تاریخی است. مدیریت ممکن است در گذشته تصمیماتی گرفته باشد که سود جاری را افزایش دهد، ولی در آینده رشد سود کاهش یابد ‌بنابرین‏ رشد سود هر سهم نمی­تواند پیش ­بینی کننده قابل اتکایی برای نرخ رشد آتی باشد. به عبارت دیگر به کیفیت سود نیز باید توجه شود؛

۲- سود هر سهم بدون توجه به تورم محاسبه می­ شود. نرخ رشد واقعی سود هر سهم ممکن است متفاوت از نرخ رشد اسمی آن باشد؛

۳- سود هر سهم متأثر از انتخاب روش­های حسابداری و زمان­بندی معاملات توسط مدیریت است و این امر بر مقایسه بین شرکت­ها تأثیر می­ گذارد؛

۴- سود هر سهم با توجه ‌به این که تغییر پذیری سود، نشانه­ای از ریسک شرکت ‌می‌باشد و باعث نوسان قیمت بازار سهام می­گردد، مدیران تمایل به هموارسازی سود از طریق انتخاب روش­های حسابداری و زمان­بندی معاملات دارند. ‌بنابرین‏ سود هرسهم ممکن است متأثر از صلاح­دید مدیران باشد.

۵- سود هر سهم متأثر از ساختار سرمایه است. مثلاً تغییرات در تعداد سهام ناشی از صدور سهام جایزه (سود سهمی) بر مبلغ سود هر سهم دوره ­های جاری و گذشته تأثیر می­ گذارد و این مسئله مقایسه بین شرکت­ها را مشکل می­ نماید(همان منبع).

اندازه ­گیری سود هر سهم طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۰ ایران

۱- واحد تجاری باید مبالغ سود پایه هر سهم را بر اساس سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی محاسبه نماید؛

۲- سود پایه هر سهم باید با تقسیم سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی بر میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره محاسبه شود.

۳- هدف سود پایه هر سهم، ارائه شاخصی برای اندازه‌گیری منافع هر سهم عادی از عملکرد واحد تجاری طی دوره گزارش­گری است.

میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره، به منظور انعکاس تغییرات در مبلغ سرمایه سهام­داران عادی ناشی از تغییر تعداد سهام بکارگرفته می‌شود. میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره برابر است با تعداد سهام عادی موجود در ابتدای دوره و تغییرات سهام عادی طی دوره که با بهره گرفتن از عامل وزنی زمان تعدیل می‌شود. عامل وزنی زمان، نسبت تعداد روزهای در جریان بودن سهام به مجموع تعداد روزهای ‌دوره ‌است(همان منبع).

­ پیش‌بینی سود


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

ساترلند از جمله جامعه شناسانی بود که با طرح نظریه ‌معاشرت‌های ترجیحی معتقد بود که بزهکاری امری اکتسابی و قابل یادگیری از طرف ‌گروه‌های مجرمانه است. این نظر هم با انتقاد مواجه شده است. چرا که اولا به نقش اراده فردی بی توجه بوده است. هر چند ‌گروه‌های مجرمانه در اطراف فرد بسیار حضور داشته باشد ولی با این حال فرد دارای اراده و اختیار است. به طوری که می‌تواند خوب و بد سره و ناسره را از هم تشخیص دهد. از سوی دیگر در کار محیط و ‌گروه‌های اجتماعی سایر عواملی که در نهادینه کردن اصول و ارزش‌های جامعه و لو اینکه ارزش‌های منفی باشد مهم هستند نباید چشم پوشی کرد همچون رسانه ها وسایل ارتباط جمعی. امروزه می توان مشاهده نمود که افرادی بدون ارتباط حضوری از طریق وسایل ارتباط جدید مانند اینترنت و تلفن با دیگران وارد ارتباطات گسترده ای می شود. هر چند ارتباطی ناهنجار و منفی باشد. موضوع دیگر این است که ‌بر اساس رویکردهای اجتماعی یکی از دلایل میزان جرایم زنان ندادن فرصت‌های اجتماعی لازم برای زنان و دور ساختن آن ها از موقعیتهای اجتماعی است. یعنی اگر شرایطی فراهم شود که زنان هم در جامعه بر میزان مردان فعال باشند و صاحب مشاغل سمتهای مردانه شوند به همان میزان هم مرتکب جرم خواهد شد و برای دفاع از نظراتشان هم به افزایش آمار بزهکار زنان در زمان جنگ اشاره می‌کند. این نظر هم قابل نقد است. چرا که با نگرش یک جانبه شرایط اجتماعی زنان را هر تحلیل قرار می‌دهد و محروم شدن از فرصت‌ها را تنها ضعف زنان در مقابل مردان می‌داند در حالی که چنین نیست.

دلیل این مسئله کم ماندن آمار جرایم زنان در دهه های اخیر علی رغم رفع موانع حضور زنان بر جامعه است. به ویژه در جوامع غربی که شاهد افزایش حضور زنان بر جامعه است.

آماری که از افزایش جرایم زنان در موقع جنگ حکایت می‌کند نمی تواند مستدل باشد چرا که اولا به خاطر درگیر شدن نهادهای عدالت کیفری در مسائل مربوط به جنگ امکان ثبت آمار محکومین. آن هم پرونده های که زنان درگیر آن بوده اند مشکل به نظر می‌رسد اگر هم که بپذیریم بزهکاری زنان در ای زمان مرد به افزایش می رود به خاطر شرایط جنگ نوعی حالت اضطراری و ضرورت برای زنان است که ممکن است برای به دست آوردن غذا دست به سرقت بزنند یا برای دفاع از خود دست به قتل بزنند.

‌بنابرین‏ این عقیده که چون زنان به خاطر جنگ مجبورند وارد جامعه شوند و پستهای رابه طور موقت در دست بگیرند لذا بیشتر مرتکب جرم خواهند شد به شدت زیر سوال خواهند رفت.

مبحث دوم:بررسی رویکرد نوین جرم شناسی

مطالعات جرم شناسی تا دهه ۱۹۶۰ منشا پدیده بزهکاری را در امور زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی دنبال کرد. اما در این دهه در رویکردهای جرم شناختی تحولاتی مشکل گرفت که متاثر از مکتب جرم شناسی سوسیالیستی و انتقادی رویکرد جدیدی ایجاد شد. این نظرات هر گونه واکنش به جامعه و نهادهای حاکم بر دستگاه عدالت کیفری در پیش می گیرند می‌تواند در مواردی جرم زا باشد. این نگرش نگاهی متفاوت را در جرم شناسی سبب شد.

گفتار اول: نظریه بر چسب زنی

نظریه برچسب زنی[۳۸] یکی از گرایشات اصلی جرم شناسی واکنش اجتماعی می‌باشد که در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد.

این نظریه با تأکید بر روند واکنش اجتماعی معتقد است که همین واکنش اجتماعی ممکن است فرد را به ارتکاب جرم ترغیب کند. تأکید اولیه روی انحراف اولیه و انحراف ثانویه و تاثیر واکنش اجتماعی تر مردم انحراف ثانویه در افراد و کشیده شدن آن ها به انحراف واقعی بود. در این نظریه جرم به عنوان یک روند اجتماعی می‌باشد که در اثر کنش و واکنش بین بزهکار و بزه دیده و مقامات قضایی به وجود می‌آید. جرم را به عنوان یک واقعیت عینی کرخی در ذات وجود دانست را قبول نمی کردند. بلکه امری نسبی می‌دانستند که فرایند متقابل دستگاه عدالت کیفری و افراد منحرف در قالب برچسب برآن ما نهاده رشد پس از برچسب خوردن آسیب های اجتماعی و روحی و روانی بسیاری بر افراد وارد می شد. در اثر برخورد مقامات قضایی فردی که دارای انحراف اولیه است ممکن است وارد جریانی شود که دچار تحولاتی روحی و روانی شده و انحراف ثانویه را تجربه نماید سی مرت درکتاب آسیب شناسی اجتماعی مسئله برچسب زنی را مورد توجه قرار داد. توجه او به انحراف ثانویه پدیده ای که به خاطر کارکرد دستگاه عدالت کیفری افراد ایجاد می شود.

بنداول: توصیف نظریه برچسب زنی

تجردی حاصل گوش جمعی برای مبارزه با هنجارشکنی است. مبارزه با کجروی سبب شکل گیری گروهی از افراد می شود که به هنجار شکنی واقعی روی می آورند. هاوارد بیکر توجه خود را بیشتر روی انحراف اولیه متمرکز نمود. انحراف از نظر او عبارت است از «عدول از ارزش و اصول شناخته شده یک گروه اجتماعی ». انحراف توسط ‌گروه‌های اجتماعی تعیین می شود. اکثر افراد متناسب با موقعیت‌ها و فرصت‌های آن درگیر انحراف هستند اما تنها یک عده قربانی عدالت می‌شوند و وارد پروسه حرفه ای شدن می‌شوند. گروه ، ‌گروه‌های اجتماعی که ابزار قدرت را دوست دارند با بهره گرفتن از برچسب زنی آن ها را فدای اجرای ظلم در جامعه می‌کنند. ‌به این ترتیب مجرمی پیامد اجرای مقررات و ضمانت اجرای توسط دیگران ‌در مورد یک فرد که به عنوان مجرد تعیین برچسب نموده است می‌باشد. جرم را نباید در عملی که از فرد سرزده است جستجو کرد بلکه باید دید چه فرایندی عملی که زمانی مشروع بوده نامشروع شده چرا در فرایند زیادی کیفری عده ای برچسب خورده ولی عده ای از این فرایند می گریزند.

او با نقد روند سابق در مطالعات جرم شناسی که به علت شناسی پدیده مجرمانه می پرداخت معتقد بود که جرم شناسان پیشین با تفاوت قائل شدن بین بزهکاران و غیر بزهکاران در صدد یافتن علائم و عوامل بزهکاری در افراد مجرم بوده اند. در حالی که اینگونه نیست. و در اثر عملکرد جریان واکنش اجتماعی عده ای مجرم و بزهکار می شدند نقد دیگر بلکه بر آمار ظاهری بود چرا که با تأکید بر آن ها نمی توان پدیده بزهکاری بویژه بسیاری از آن ها را که عنوان آمار رقم سیاه دارند تجزیه و تعطیل نمود. او مدت واقعی جرم شناسی را نه تحلیل شخصیت مجرم بلکه توجه به نماد حاکم که سرگیر در فرایند بر چسب زنی هستند می‌داند. کجروی یک فرایند کنشی میان کجروان و ناکجروان است غیر مادی که وظیفه خلق نظم و قانون را دارند ضوابطی بر چسب زنی را فراهم می‌سازد. در این راستا کسانی که قدرت بیشتری دارند بالطبع اثر گذاری بیشتری نیز خواهند داشت . مثلاً ثروتمندان نسبت به فقرا یا مردان نسبت به فقرا یا مردان نسبت به زنان بیشتر از این ابزار استفاده می‌کنند. کسانی که نماینده نیروهای نظم و قانون هستند وظیفه برچسب زنی را عهده دارد هستند. ‌بر اساس این نظریه افراد در برابر قانون ۴ دسته هستند.

۱-همنوایان: کسانی که از قوانین سرپیچی نمی کنند و مطابق با نقشی که بر جامعه دارند رفتار می‌کنند.

۲-کجروان واقعی: افرادی که قوانین را زیر پا می‌گذارند و تنبیه و جریمه می‌شوند.

۳-کجروان پنهانی: انتخابی که در خفا قانون شکنی می‌کنند و مجازات نمی شوند مانند کسانی که جرایم چنینی انجام می‌دهند


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

۲-۲- استقرار دولت الکترونیک

روند شکل گیری دولت الکترونیکی بدین گونه آغاز شد که در بخش خصوصی کشور آمریکا مسئول ایجاد دولت الکترونیکی شد. وجود شبکه جهانی گسترده به شکل ‌گیری برخی اقدام های تجاری در شرکت ها منجر شد و نتایج خوب و قابل سنجشی نیز از این اقدام ها حاصل آمد. یکی از مهمترین این نتایج افزایش اثربخشی کارکنان در سازمان ها بود، به گونه ای که در بازده کاری آن ها افزایش قابل ملاحظه ای به وجود آمد؛ به عنوان نمونه میانگین بازده کاری در هر ساعت برای هر فرد پنج درصد افزایش یافت. هنگامی که فناوری وب جهانی در اکثر بخش های خصوصی به کار گرفته شد، دولت از این حرکت عقب ماند، لذا توجه دولت ‌به این مسأله معطوف شد که ارائه خدمات به شهروندان به صورت الکترونیک بسیار آسان تر خواهد بود. (عزتی، ۱۳۸۳: ۳۰)

وینتون سرف که به عنوان یکی از پایه گذاران وب جهانی معروف شده است این پیشنهاد را به دولت‌ها داد که «لطفا از فناوری استفاده کنید. اجازه دهید که خدمات تان ‌بیشتر در دسترس باشد، همچنین هرگز از فناوری اینترنت نهراسید اما همیشه برای آن برنامه ریزی کنید». لذا شهر گلدن ‌به این نیاز استراتژی پی برد و یرنامه ریزی استراتژیک برای تبدیل این شهر به یک شهر الکترونیک و نیز پایه گذاری دولت الکترونیک به جای دولت حاکم بر این شهر آغاز شد.

استقرار دولت الکترونیک همانند هر پدیده نوظهور دیگر با چالش‌ها و مسائلی مواجه است. دولت الکترونیک زمانی موفق است که مخاطبان آن یعنی شهروندان از آن استقبال نموده و سعی در به کارگیری آن داشته باشند. با این وجود، دولت الکترونیک، به دلیل شرایط و ارتباط خاصی که با جامعه دارد راه درازی را برای جلب رضایت ارباب رجوع دارد. تجربه کشورهای توسعه یافته و پیشرفته در این زمینه گواه این مطلب است. (عزتی، ۱۳۸۳: ۳۰)

امروزه سازمان‌ها با تغییرات عمده، بسیار سریع و همه جانبه مواجه‌اند. سرعت تغییرات و تحولات در جنبه‌های مختلف به گونه‌ای است که سازمان‌ها برای تضمین جای خود مجبورند در عرصه‌های مختلف مأموریتی خویش به سرعت از زمینه‌های بروز تغییرات آگاه شده و متناسب با تغییراتی که روی خواهند داد تغییرات لازم را در خود ایجاد کنند. سازمان‌های موفق در این عصر سازمان‌هایی هستند که یک گام از تحولات محیط جلوتر باشند. یکی از مهمترین تغییرات به وجود آمده در سازمان‌ها و جوامع امروزی ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات است.

استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با افزایش کارایی، کاهش هزینه ها و در دسترس بودن خدمات عمومی برای مؤسسات و کسب و کارها موجب تسهیل امور می‌شود. از طرف دیگر به کارگیری ساده یک فناوری برای کسب مزایای حاصل از آن کافی نیست. بلکه یک فناوری باید به وسیله کاربران نهایی به کار گرفته شود و مورد استفاده قرار گیرد. بیان شده است که کاربران بالقوه خدمات بانکداری الکترونیکی در کشور مالزی ممکن است از این سیستم رضایت نداشته باشند حتی اگر این خدمات در دسترس باشد.

در بیشتری کشورها پژوهش‌های زیادی در این مورد به عمل آمده است و به جرات می‌توان گفت دغدغه‌ اصلی همه آن ها به کارگیری و استفاده از فناوری جدید بوده است. (عزتی، ۱۳۸۳: ۳۲)

در سه دهه گذشته دولت‌ها مجبور شدند که با تکامل اجتماعی زیادی مواجه شوند که به طور بارزی روش انجام وظایف بخش عمومی را تغییر داده است و یکی از پیامدهای این موارد مطرح شدن دولت الکترونیک می‌باشد. دوران بعد از جنگ جهانی دوم شاهد توسعه چشمگیر مسئولیت‌های اجتماعی و اقتصادی دولت‌ها بوده است.

به کارگیری سیستم های دولت الکترونیک توجه زیادی را در حوزه پژوهش به خود جلب ‌کرده‌است و این باور وجود دارد که در دهه آینده نیز یکی از مهمترین چالش‌های تغییر و به کارگیری سازمانی را به خود اختصاص دهد. با وجود ارائه خدمات دولتی به صورت الکترونیکی اشاره به چیزی فراتر از خودکار سازی ساده فعالیت‌های موجود دارد و نیازمند یک تغییر رفتاری بنیادی است. حرکت به سمت دولت الکترونیک شامل یک تغییر به سمت کار و ‌پاسخ‌گویی‌ شهروند محوری باشد. در حرکت به سمت تغییر، فناوری اطلاعات و ارتباطات با ارائه اطلاعات در زمان مناسب تنها از این تغییر پشتیبانی می‌کند. اما نمی‌تواند این تغییر را هدایت کند.

مدیریت تغییر در حوزه دولت الکترونیک، ‌به این معنا است که چگونه معنای بخش عمومی نگرش های سنتی خود را به مدیریت را تغییر دهند و از فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ابزار جدیدی برای اداره و در بر گرفتن محیط استفاده نمایند. چارچوب‌های دولت الکترونیک بخش عمومی را قادر می‌سازد تا روش‌های جدید اندیشیدن، گسترش افق‌های انجام کار، به کارگیری فناوری جدید و ایجاد محیط‌های رقابت کاری مثبت را مورد توجه قرار دهند. (عزتی، ۱۳۸۳: ۳۵)

۲-۳-دولت الکترونیک، مفاهیم و اهمیت آن

در ارتباط با دولت الکترونیک، در تعاریف مختلف به جنبه‌های ‌پاسخ‌گویی‌، مسئولیت پذیری، شفاف سازی و … توجه گردیده است. دولت الکترونیک عبارت است از به کارگیری اینترنت به منظور ارائه اطلاعات و خدمات عمومی به شهروندان، شرکای تجاری و عرضه کنندگان و کسانی که در بخش عمومی فعالیت می‌کنند. (فقیهی و همکاران، ۱۳۸۳: ۴۵)

همچنین یک راه مؤثر برای هدایت تعاملات با شهروندان و شرکت‌های تجاری و در خود دولت‌ها است. دولت الکترونیک شیوه‌ای برای دولت به منظور استفاده از فناوری‌های جدید می‌باشد که تسهیلات لازم برای افراد جهت دسترسی مناسب به اطلاعات و خدمات دولتی، اصلاح کیفیت خدمات و ارائه فرصت برای مشارکت در فرآیندها را فراهم می‌سازد. (فقیهی و همکاران، ۱۳۸۳: ۴۵)

دولت الکترونیک، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای ایجاد تغییر در ساختارها و فرآیندهای کاری سازمان‌های دولتی است. در تعریفی دیگر از دولت الکترونیک می‌توان به عنوان یک دولت دیجیتال بدون دیوار و ساختمان و دارای سازمانی مجازی دانست که خدمات دولتی خود را به هنگام ارائه می‌کند و موجب مشارکت شهروندان در فعالیت‌های مختلف اجتماعی و سیاسی می‌شود (رضایی و داوری، ۱۳۸۳).

از سوی دیگر عوامل متعددی زمینه‌های لازم برای تحقیق دولت الکترونیک را فراهم می‌آورند که همگی ناشی از فناوری و پیچیده‌تر شدن آن است و دولت‌ها برای پاسخ ‌به این پیچیدگی ناگزیرند که اقدام به ایجاد دولت الکترونیک کنند. مهمترین این عوامل شامل موارد زیر است:

    • رشد فناوری های جدید و بویژه فناوری اطلاعات

    • سرمایه گذاری بنگاه‌های اقتصادی در بخش فناوری اطلاعات

    • رشد اینترنت و فراگیری عمومی استفاده از آن

    • تغییر انتظارات شهروندان و بنگاه‌های اقتصادی

  • جهانی شدن و فشارهای ناشی از رقابت.

‌بنابرین‏ دولت الکترونیک مجموعه‌ای از کلیه ارتباطات الکترونیک است که بین دولت، شرکت‌ها و شهروندان رخ می‌دهد، اگرچه این فناوری هنوز دوره نوجوانی خود را طی می‌کند ولی قابلیت‌های انعطاف پذیر اینترنت شامل توان بالای آن برای کاستن فوق العاده هزینه ها، افزایش سود، گسترش موارد قابل دسترسی و از بین بردن فاصله ها است. (طوسی، ۱۳۷۲: ۷۸)


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

جدول۲-۲:طبقه بندی‎های انواع استراتژی‎های مدیریت دانش

۲-۲-۴- عوامل تاثیرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش

انتخاب استراتژی مدیریت دانش قبل از پیاده سازی و اقدام برای مدیریت دانش، گام حساسی است که مدیران در نقش استراتژیست ها باید برای سازمان خود انجام دهند. از آنجایی که عوامل تاثیرگذار در انتخاب استراتژی مدیریت دانش زیاد بوده و تجزیه تحلیل و تصمیم گیری بستگی به عوامل متعددی دارد، انتخاب این استراتژی در اکثر سازمان ها با مشکل رو به رو است (وو، ۲۰۰۸).

عامل تاثیرگذار
توضیحات‌
منبع
دانش آشکار و ضمنی

یکی از عوامل مهم در انتخاب استراتژی مدیریت دانش، سطح فعلی دانش سازمان در هریک از انواع چندگانه آن است. به وجود آوردن تعادل بین دانش ضمنی آشکار سازمانی یکی از اهداف برنامه ریزی استراتژیک برای مدیریت دانش است.

(لی و کیم، ۲۰۰۱)

ساختار سازمانی

یکی از عوامل تاثیر در موفقیت مدیریت دانش که باید در استراتژی سازی آن مدنظر قرار بگیرد، ساختار سازمانی است به نحوی که ساختارهای مکانیکی یا سلسله مراتبی که عمدتاً دارای ویژگی های سازمان های وظیفه ای هستند از استراتژی های سیستم گرای مدیریت دانش بهتر پشتیبانی می‌کنند. برای مثال ابزارهایی مانند سیستم های خبره، طرح های اکتساب دانش از خبرگان و تهیه سیستم های دانش محور عمدتاً در ساختارهای وظیفه ای و سلسله مراتبی استفاده شده اند. در ساختارهای سلسله مراتبی تعاملات اجتماعی کارکنان نسبت به ساختارهای ارگانیکی کمتر است، لذا استراتژی های انسان گرا در سطح سازمانی (نه در سطح بخش یا واحد)، شانس موفقیت کمتری دارند.

(آنومبا، ۲۰۰۲)

فرهنگ سازمانی

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در استراتژی های مدیریت دانش فرهنگ سازمانی می‌باشد که از طیف فرد گرایی تا کاملا جمع گرایی وجود دارند.

(یو، ۲۰۰۳)

استرتژی عمومی کسب و کار

تقریبا اکثریت قریب به اتفاق محققان قبلی ‌در مورد تاثیرپذیری استراتژی مدیریت دانش از استراتژی عمومی کسب و کار اتفاق نظر داشته اند. به طورکلی می توان استراتژی های تمایز و رهبری هزینه را در دو سر طیف استراتژی های پورتر قرار داد. استراتژی تمایز به دلیل نیاز به ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهایی مشتری و ارائه محصولات خاص و بدیع، نیازمند به حمایت از خلاقیت بالا و پرورش ایده های نو بوده و دانش مورد نیاز برای چنین فضایی از نوع دانش غیرتکراری و درونی شده است. لذا استراتژی های تمایز توسط استراتژی های مدیریت دانش انسان گرا حمایت می‌شوند. از طرف دیگر استراتژی رهبری هزینه ها به دلیل نیاز در کاهش هزینه ها مستلزم صرفه جویی، استفاده از منحنی های یادگیری و تجربه، و توان بالقوه در تسهیم مهارت ها یا دانش وجود در سازمان دارد. لذا این نوع استراتژی های عمومی توسط استراتژی های سیستم گرای مدیریت دانش حمایت می‌شوند.

(شین، ۲۰۰۴)

استراتژی مدیریت منابع انسانی

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در استراتژی مدیریت دانش، استراتژی مدیریت منابع انسانی می‌باشد که به دو صورت استراتژی منابع انسانی بوروکراتیک و ارگانیک وجود دارد. استراتژی منابع انسانی بوروکراتیک برای استراتژی های سیستم گرا و استراتژی منابع انسانی ارگانیک برای استراتژی انسان گرا مناسب هستند. استراتژی های منابع انسانی هم می‌توانند از استراتژی های انسان گرا حمایت کنند و هم از استراتژی های سیستم گرا، اگرچه در اکثر مواقع در راستای استراتژی های انسان گرا مورد استفاده واقع شده اند.

(چوی و لی، ۲۰۰۲)

سطح بلوغ فناوری اطلاعات

وضعیت بلوغ فناوری اطلاعات در یک سازمان نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در انتخاب استراتژی مدیریت دانش می‌باشد. ‌بر اساس مطالعات انجام شده، اتخاذ سیاست های سیستم گرای مدیریت دانش در سازمان هایی موفق تر است که فناوری اطلاعات در آن ها به مرحله بلوغ رسیده باشد.

(یوو و همکاران،۲۰۰۳)

سطح اجتماعی سازی

سطح اجتماعی سازی یکی از عوامل مؤثر در انتخاب استراتژی مدیریت دانش است. که به سطوح فردی تا گروهی تقسیم می شود.

(ولف، ۲۰۰۴)

سطح ترکیب

سطح ترکیب عبارت است از ترکیب انواع دانش صریح در سازمان.

(گولاری، ۲۰۰۳)

جدول ۳-۲: تعدادی از عوامل تاثیرگذار بر انتخاب استراتژی های مدیریت دانش (وو، ۲۰۰۸)

۲-۴-۲-۱استراتژی های انسان محور

استراتژی انسان محور براین باور است که با ارزش ترین دانش، دانش ضمنی موجود در ذهن مردم بوده و ارتباطات مستقیم فرد به فرد و روابط اجتماعی نقش مهمی در آن ایفا می‌کند (چوی و همکاران، ۲۰۰۸). این استراتژی را می توان استراتژی شخصی سازی نیز نامید. در این استراتژی، فرایند کسب دانش از طریق تجارب و باورهای مردم اتفاق افتاده و در نتیجه وقت گیر، گران و کند است. ‌بنابرین‏، انتقال کارآمد دانش ضمنی، نیازمند تدوین آن به فرمت صریح می‌باشد. با توجه به تأکید این استراتژی بر ارتباط مستقیم افراد جهت به اشتراک گذاری دانش موجود، فناوری اطلاعات برای کمک به ذخیره سازی دانش مورد استفاده قرار می‌گیرد (چوی و لی، ۲۰۰۳).

۲-۴-۲-۲- استراتژی های سیستم محور

استراتژی سیستم محور بر توانایی ایجاد، ذخیره، به اشتراک گذاری و استفاده از مستندات دانشی یک سازمان تأکید دارد (نظافتی و همکاران، ۱۳۹۱). در این استراتژی، دانش صریح و روشن با دقت در پایگاه داده ها طبقه بندی و ذخیره شده و برای استفاده هر فردی در سازمان آماده است (سلکوک، ۲۰۱۰). تلاش این استراتژی برای افزایش کارایی سازمانی، تدوین و استفاده مجدد از دانش، از طریق فناوری اطلاعات پیشرفته است (همان منبع، ۴۶۳). این استراتژی تحت عنوان استراتژی کد گذاری نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۲-۴-۲-۳-استراتژی های پویا

چوی و لی، نشان دادند مجموعه ای مرکب از استراتژی های انسان گرا و سیستم گرا منجر به عملکرد بهتری می‌گردد، این استراتژی، ترکیبی از مفاهیم استراتژی های انسان محور و سیستم محور است که بر دانش صریح و ضمنی تمرکز دارد. ترکیب دانش ضمنی و صریح شامل به اشتراک گذاری دانش نیز می شود. به اشتراک گذاری دانش، دانش موجود را پربارتر ساخته و به ایجاد دانش جدید کمک می‌کند (جانسن و اولسن، ۲۰۰۳).

این موضوع که سازمان ها بدانند در شرایط مختلف روی کدام استراتژی مدیریت دانش تمرکز کنند، حائز اهمیت است. برخی مطالعات، رابطه ای تکمیلی بین استراتژی های مدیریت دانش پیشنهاد می‌کنند در حالی که برخی دیگر تأکید بر جداگانه دنبال کردن این استراتژی ها دارند (چوی و همکاران، ۲۰۰۸).


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 24 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 130 131 132 ...133 ... 135 ...137 ...138 139 140 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب