۲-۴ چه تعدادی از افراد ناتوانیهای یادگیری دارند؟……………………………………………………………………………………………….۱۹
۲-۵ انواع ناتوانیهای یادگیری…………………………………………………………………………………………………………………………….۲۱
۲-۶ نارساخوانی………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۲۲
۲-۷ اختلال ریاضی……………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲۵
۲-۸ نارسانویسی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………۲۷
۲-۹ سبب شناسی………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲۸
۱۰-۲ سبکهای یادگیری……………………………………………………………………………………………………………………………………..۳۲
۲-۱۱ تسلط ربعهای مغزی………………………………………………………………………………………………………………………………….۳۹
فصل سوم: مواد و روش پژوهش
۳-۱- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴۹
۳-۲- روش شناسی…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۴۹
فصل چهارم: نتایج و یافتههای پژوهش
۱-۴- مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۵۳
۲-۴- یافته های جمعیت شناختی…………………………………………………………………………………………………………………………..۵۳
۳-۴- یافته های توصیفی……………………………………………………………………………………………………………………………………..۵۴
۴-۴- یافته های استنباطی…………………………………………………………………………………………………………………………….۵۵
فصل پنج: نتیجهگیری و بحث
فهرست منابع و مآخذ……………………………………………………………………………………………………………………………………۶۸
فهرست جدولها
شماره و عنوان جدول | صفحه |
جدول ۱ – ۱: جدول۱: نتایج میانگین، انحراف استاندارد مقایسه سبکهای یادگیری دانشآموزان با و بدون ناتوانی…………۵۳
جدول ۱ – ۲: نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه زیر مؤلفه های سبکهای یادگیری، دانشآموزان با و بدون ناتوانی……….۵۴
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول۱-۳ : نتایج حاصل از اثر مقایسه سبکهای یادگیری دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری……………………………….۵۴
جدول۱-۴: میانگین و انحراف استاندارد مقایسه ربعهای مغزی دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری…………………………..۵۵
جدول۱-۵: نتایج حاصل از آزمون مانوا مقایسه ربعهای مغزی دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری……………………………۵۶
جدول ۶: خلاصه مدل رگرسیون و مشخصه های آماری تسلط ربعهای مغزی بر دانشآموزان با و بدون ناتوانی یادگیری….۵۶
فصل اول:
کلیات پژوهش
مقدمه
به جرأت میتوان یادگیری را بنیادیترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان و درمانده درطی زمان و در تعامل و رشد جسمی، به فردی تحول یافته میرسد که توانایی های شناختی و قدرت اندیشه او حد و مرزی نمیشناسد. تنوع بسیار زیاد و گسترش زمانی یادگیری انسان که به وسعت طول عمر اوست باعث شده است علیرغم تفاوتهای زیادی که در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی یادگیری و آموزش دچار مشکل شوند. یک گروه از این افراد دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری هستند. ناتوانی یادگیری[۱] نوعی اختلال عصبی است که یک یا چند فرایند روانی اصلی در یادگیری یا حرف زدن یا نوشتن را تحت تأثیر قرار می دهد. ناتوانی ممکن است خودش را در یک توانایی ناقص در شنیدن، اندیشیدن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا محاسبات ریاضی بروز دهد (خدایاری، ۱۳۸۷). این دانشآموزان علیرغم داشتن هوش عادی قادر به تحصیل یا ادامه آن بدون بهرهگیری از آموزشهای ویژه نمیباشند (میلانیفر، ۱۳۸۴). بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[۲]، ۲۰۰۶). علاوه بر سبکهای یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شیوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[۳]، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴). در این پژوهش به دنبال مقایسه تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانشآموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.
بیان مسأله
ناتوانیهای یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال ۱۹۶۳، برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن مهارتهای ارتباطی دچار اختلال بودند پیشنهاد کرد و با این تعریف، کودکان معلول و از نظر حواس (مانند نابینایی و عقب ماندگی عمومی) را از کودکان ناتوان یادگیری گروه جدا کرد (مک شین و داکرال[۴]، ۱۳۸۰).
ناتوانیهای یادگیری این گونه هم تعریف شدهاند: اختلال در یک یا چند فرایند روانشناختی پایه که در فهم یا به کارگیری زبان، صحبت کردن و نوشتن دخالت دارند. این اختلال ممکن است خود را به صورت نقص در توانایی گوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا عملیات ریاضی نشان دهد. این اصطلاح وضعیتهایی چون ضعفهای ادراکی، آسیب مغزی، نارساکنشی جزئی مغز، نارساخوانی و زبان پریشی تحولی را شامل میشود، ولی مشکلات یادگیری ناشی از ضعف بینایی، شنوایی، حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلال هیجانی یا شرایط نامساعد محیطی، فرهنگی و اقتصادی را در بر نمیگیرد (لرنر[۵]، ۱۹۹۲).
عوامل متعددی از جمله سبک یادگیری میتواند بر جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک یادگیری یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[۶]، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴). دنیای کنونی چنان در حال پیشرفت و توسعه است که پژوهشگران و متخصصان آموزشی آن را بر آن داشته تا راههایی بیابند که به وسیله آن بتوانند سرعت یادگیری را با سرعت پیشرفت هم گام کنند. انسان از راه یادگیری رشد مییابد و به توانایی های خود فعلیت میبخشد. درعصر حاضر که عصر سرعت و توسعه است برای اینکه بتوان اطلاعات را بهتر آموزش داد و از صرف وقت و هزینه جلوگیری کرد نیازمندیم که در امر آموزش به نحوه یادگیری دانشآموزان توجه شود (خنک جان، ۱۳۸۱).
بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[۷]، ۲۰۰۶). به اعتقاد کلب، در شیوهی تجربهی عینی، یادگیرنده بر احساسات خود متکی است و بیشتر از راه شهود یاد میگیرد و نسبت به امور انعطاف پذیری ندارد. افراد برخوردار از شیوهی مشاهدهی تأملی اطلاعات را از زوایای مختلف بررسی کرده، و از طریق ادراک یاد میگیرند. در شیوهی مفهوم سازی انتزاعی یادگیری از طریق تفکر منطقی صورت میگیرد و در شیوهی آزمایشگری فعال، فرد از طریق انجام دادن کارها موفق به کسب یادگیری میشود. از ترکیب دو به دوی این چهار شیوهی یادگیری چهار سبک یادگیری ایجاد میشود که عبارتند از سبک یادگیری واگرا[۸] (از ترکیب تجربهی عینی و مشاهدهی تأملی بدست میآید)، سبک یادگیری جذب کننده[۹] (از ترکیب مشاهدهی تآملی ومفهومسازی انتزاعی بدست میآید)، سبک یادگیری همگرا[۱۰] (از ترکیب مفهومسازی انتزاعی و آزمایشگری فعال بدست میآید)، و نهایتاً سبک یادگیری انطباق یابنده[۱۱] (از ترکیب آزمایشگری فعٌال و تجربهی عینی بدست میآید).
علاوه بر سبکهای یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شیوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر دیک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[۱۲]، ۲۰۰۵؛ سیف، ۱۳۸۴).
راجر وُلکات اسپری و همکاران (۱۹۸۱)، موضوع تفاوتهای عملکردی دو نیمهی مغز را عنوان نمودند (اسپری[۱۳] و همکاران، ۱۹۶۴). در پی آنها پژوهشگران بسیاری از توانمندیهای متفاوت نیمکرهها در درک و پردازش اطلاعات خبر دادند (کاپلان، ۱۹۸۱؛ لوی، ۱۹۸۳؛ رستاک، ۱۹۸۴؛ کانی وکانی، ۱۹۹۰ و دین ورینولدز[۱۴]، ۱۹۹۷). تحقیقات نشان میدهند که هشت خصوصیت کلیدی تفکرشخصیتی مغزی وجود دارد که طرز تفکر و یادگیری ما را تحت تأثیر قرار میدهد .ما این قدرت و توانایی را داریم که قسمتی از مغزمان را که در شرایط خاصی نیاز داریم، روشن کنیم و به کار بگیریم. قسمتهایی از مغز ما بر قسمت های دیگر تسلط پیدا میکنند. مغز ما آنچنان انعطافپذیر است که هیچ محدودیت ذاتی ندارد. تمام این خصوصیات به مغز کامل تأکید میکنند که همۀ به آن دسترسی دارند اما قسمتهای خاصی از مغز بر قسمتهای دیگر در تمایلات فکری و یادگیری تسلط پیدا میکنند (کالج میفلینهگتون[۱۵]، ۲۰۰۸). ندهرمن از ترکیب تئوری نیمکره راست و چپ راجر اسپری، رابرت اُرنستین[۱۶] (۱۹۹۷)، هنری مینتزبرگ و میچائل گازانیکا[۱۷] (۱۹۹۸) با تئوری تثلیث مغز مک لین (مغز منطقی، مغز میانی و مغز اولیه) و ارتباطات فیزیکی بین نیمکره راست و چپ و رابطه بین قسمتهای سربرال و لیمبیک مغز استفاده کرد تا مدل چهار ربعی از مغز را ارائه دهد (ندهرمن، ۲۰۰۸). ندهرمان پدر تکنولوژی تسلط مغز با تحقیق و تجارب خود به این نتیجه رسید که مغز نه فقط از جنبه فیزیکی بلکه از جنبه عملکردی نیز تخصصی شده است. وی معتقد است که افراد از نیم کرههای مغز به یک شیوه و با فراوانی برابری استفاده نمیکنند. در واقع افرادی برای حل مسئله از حالت مسلط مغز خود استفاده میکنند؛ برای مثال فردی که مسئلهای را به صورت تحلیلی و یا با نگاه به آمار و ارقام حل میکند و آن را در داخل فرمول منطقی یا فرایندی متوالی قرار میدهد در حال استفاده از نیم کره چپ خود است؛ برعکس اگر فرد به دنبال الگوها و تصاویری باشد که تأثیرات حسی دربردارند و ادراکی شهودی از کل یک پدیده به دست میهند از نیم کره راست مغز خود استفاده میکند (به نقل از حائری زاده، ۱۳۸۰)، چرا که تناسب تدریس معلمان با سبک یادگیری دانشآموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی میگردد (رسولی نژاد، ۱۳۸۵). ون واینن معتقد است که اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روشهای آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش مییابد (ون واینن[۱۸]، ۱۹۹۷).
حجم عظیمی از تحقیقات نشان از آن دارد که یکی از دلایل عمدهی اُفت تحصیلی عدم همخوانی سبکهای یادگیری همچنین سبک تفکر ترجیحی یادگیرندگان با شیوه های تدریس و روش های ارائه محتوای آموزشی توسط یاد دهندگان و برنامهریزان آموزشی میباشد (انتویسل، ۱۹۸۱؛ هانت، ایگل و کیچن، ۲۰۰۴؛ فلدرواسپورلین، ۲۰۰۵ مور[۱۹]، ۲۰۰۷ ).
لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی مقایسه تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانشآموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.
سؤالات پژوهشی
سؤال اصلی: آیا بین تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
۱- آیا دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A تفاوت دارند؟
۲- آیا دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B تفاوت دارند؟
۳- آیا دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C تفاوت دارند؟
۴- آیا دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D تفاوت دارند؟
۵- آیا بین سبک همگرا یادگیری دانشآموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
تهدید در صورتی عنوان مجرمانه به خود میگیرد که به صورت غیرقانونی و نامشروع باشد به عبارت دیگر موضوعی که هدف جرم تهدید قرار میگیرد باید حمایت قانون به همراه داشته باشد یعنی ارزشی باشد که در صورت تعرض و تجاوز قانونگذار ضمانت اجرایی برای آن پیشبینی نموده باشد، در غیر این صورت تهدید ارتکابی جرم نمیباشد. بنابراین اگر شخصی از جرم ارتکابی فرد دیگر را هنوز کشف و آشکار نگردیده است باخبر شود و وی را به افشای جرم ارتکابی و یا اعلام آن به مراجع صلاحیتدار تهدید کند اصولاً چنین عملی نمیتواند تهدید مجرمانه تلقی گردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عنصر مادی جرم تهدید با توجه به اطلاق واژه (به هر نحو) میتواند به صورت شفاهی یا با بهره گرفتن از الفاظ و کلمات ترساننده مبنی به تهدید طرف یا به صورت کتبی و نوشتاری دال بر تهدید طرف و یا حتی به صورت تهدید عملی و با توسل به اقدامات و اعمالی مستقیم بر روی شخص مخاطب محقق شود ولی در هر حال لازم است که تهدید صورت گرفته در شخص تهدید شونده موثر واقع شود و موجب نگرانی و تشویش خاطر و موجب سلب آزادی اراده او گردد. از طرف تهدید باید صریح باشد و چنانچه شخصی به دیگری بگوید شکمت را پاره میکنیم چنین تهدیدی به لحاظ عدم صراحت (تهدید به قتل) محسوب نمیشود.[۸۳]
تهدید باید ناظر به موضوع معین باشد. در این خصوص واقعی و یا غیرواقعی بودن تهدید بیتأثیر است ولی تهدید وقتی مورد قبول مراجع قضایی واقع میشود که غیرقابل مقاومت بوده و به اندازه کافی شدید و موثر باشد تا بتواند موجب سلب آرامش و اراده تهدید شونده گردد.
از طرفی تهدیدکننده نیز باید بتواند تهدید ارتکابیاش را فعلیت بخشیده و قادر بر عملی ساختن موضوعی که مورد تهدید قرار میدهد باشد. در این راستا اگر تهدید شونده ملتفت باشد که تهدید کننده نمیتواند تهدید خود را عملی سازد و اصلا در عالم واقع چنین تهدیدی جنبهی اجرایی به خود نمیگیردو یا اینکه خود تهدید شونده به سهولت قادر به دفع تهدید ارتکابی باشد، تهدید ارتکابی جرم محسوب نمیگردد.
ممکن است تهدیدکننده ضمن تهدید تقاضای وجه یا مال یا انجام امر یا ترک فعلی را بنماید ولی آنچه مجرد است اینکه تقاضا یا عدم تقاضا تأثیری در جرم تهدید نخواهد داشت زیرا جرم مزبور جرمی است مطلق و تحقق نتیجه در آن شرط نیست اما اگر تهدید ارتکاب توأم با امر و تقاضا و خواستهای باشد بید اعمال مذکور به طور غیرقانونی و نامشروع باشد تا جرم محقق گردد و در صورتی که امر یا تقاضا قانونی باشد نه نفس تهدید جرم است و نه تقاضا یا امر.[۸۴]
در شمول جرم تهدید نسبت به شخص حقیقی هیچ تردیدی وجود ندارد. در واقع طرف تهدید عللالقاعده شخص حقیقی است، مضافاً اینکه نه تنها خود شخص حقیقی مورد توجه قانونگذار قرار گرفته بلکه دامنه شمول آن را به خویشاوندان دور و دوستانی که وضعیت آنان چندان برای مرتکب اهمیت ندارد تسری است. در جرم تهدید مشخص بودن طرف شرط است لذا تهدید به قتل شخص یا اشخاص ناشناس و یا عدهای که امکان انجام آن عملاً میسر نباشد را نمیتوان در شمول جرم تهدید
قرار داد.[۸۵]
آن چه در این خصوص حائز اهمیت است پاسخ به این پرسش است که آیا ارتکاب جرم تهدید علیه شخص حقوقی قابل تصور است، یعنی این که آیا شخص حقوقی میتواند مورد تهدید قرار گیرد؟ به نظر میرسد هرچند بیان الفاظی مانند (دیگری۹ و (شرفی و نفسی) و (خود یا بستگان) در متن ماده ۶۶۹ ق.م.ا. ظهور بر شخص حقیقی دارد اما با توجه به ماده ۵۵۸ قانون تجارت که مقرر میدارد: اشخاص حقوقی دارای کلیه حقوق و تکالیفی میشوند که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن شود مانند حقوق و تکالیف و وظایف ابوت و نبوت و امثال ذلک. دامنه شمول تهدید نسبت به شخص حقوقی در خصوص مواردی که با مفاد این ماده مطابقت داشته و جزء حقوق فطری و مختص شخص حقیقی نباشد فاقد هرگونه اشکالی است.[۸۶] برای نمونه میتوان به موردی اشاره کرد که فردی یک شرکتی دارویی را که تولیدکننده انحصاری داروی خاصی است بدین نحو تهدید نموده که اگر فلان مبلغ را به او نپردازند دستورالعمل و فرمول آن دارو را افشا خواهد کرد. بنابراین باید با توجه به شرایط و احکام خاص در هر مورد بررسی شود که آیا میتوان تهدید علیه اشخاص حقوقی را نسبت به آن مورد خاص پذیرفت و آیا مواد ناظر به جرم تهدید با این مورد خاص مطابقت دارد یا خیر؟
اصولاً وسیله تأثیری در تحقق جرم ندارد و در فرایند جرم انگاری جرایم به ندرت از ارکان و اجزای جرم تلقی میگردد. در ماده ۶۶۹ ق.م.ا. تهدید به قتل، ضررهای نفسی و یا شرفی و مالی و غیره مقید به هیچ وسیلهای نیست و وسیلهای در آن تصریح نشده است به عبارت دیگر قانونگذار با تصریح عبارت (به هر نحو) صرف تهدید و صرفنظر از هرگونه وسیلهای را مدنظر قرار داده است. اما نوع خاصی از جرم تهدید که قانونگذار در آن به نقش وسیله ارتکابی در تحقق جرم اشاره داشته است تهدید به وسیله چاقو یا هرنوع اسلحهی دیگر موضوع ماده ۶۱۷ ق.م.ا. میباشد. در این ماده قانونگذار با توجه به نوع ماهیت وسایل اترکابی که معمولاً ارعاب و ترس و تأثیرپذیری بیشتری نسبت به سایر موضوعات تهدید بر تهدیدکننده عمیق می سازد و مجازات را تشدید نموده و به مقابله با این نوع خاص از جرم تهدید برخواسته است.
ماده ۶۱۷ ق.م.ا. در این خصوص مقرر میدارد: «هر کس به وسیلهی چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرتنمایی نماید یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از ۶ ماه تا ۲ سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میشود».
قبل از انقلاب در لایحهی قانونی راجع به مجازات حمل چاقو و هر نوع اسلحه دیگر در ماده یک تهدید به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه را جرم شناخته و برای آن مجازات درنظر گرفته است که در حال حاضر با توجه به وضع ماده ۶۱۷ ق.م.ا. ماده یک این قانون نسخضمنی شده است.
اولین نکتهای که باید بدان توجه داشت این است که سلاح در جرم ارتکابی ممنوعیت داشته پس صرف حمل اسلحه در حالت مخفی و بدون اینکه مرتکب بدان توسل کند و فرد را مورد تهدید قرار دهد نمیتواند موضوع ماده ۶۱۷ ق.م.ا. قرار گیرد. منظور از اسلحه، اسلحه واقعی است نه اسلحه قلابی، زیرا اساساً چنین وسایلی عنوان اسلحه اطلاق نمیگردد.
عبارت هر نوع اسلحه دیگر بیانگر این نکته است که مقنن چاقو را نیز اسلحه تلقی نموده است و با درنظر گرفتن قید هر نوع مطلق اسلحه اعم از سرد و گرم مشمول این ماده قرار میگیرد.
جرم تهدید اگر با بهره گرفتن از سلاح صورت گیرد این مورد را باید از شمول ماده ۶۶۹ ق.م.ا. خارج و مرتکب را طبق ماده ۶۱۷ ق.م.ا. تحت تعقیب قرار داده و مجازات نمود.
بنابراین قانونگذار بین تهدید ارتکابی به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر با تهدیدی که بدون استفاده از سلاح صورت گیرد تفکیک قائل شده است و باری تهدید ارتکابی به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه با توجه به نوع وسایل ارتکابی ضمانت اجرای شدیدتری نسبت به موردی که تهدید با این وسایل صورت نمیگیرد پیشبینی نموده است.[۸۷]
نتیجه جرم تهدید به وجود آمدن رعب و هراس در مجنی علیه است، بنابراین اگر تهدیدکننده، قدرت بر اجرای تهدید خود را نداشته باشد یا موضوع تهدید، ناچیز باشد به گونهای که مخاطب تهدید دچار ترس و واهمه نشود، جرم تهدید رخ نمیدهد. اجرای موضوع تهدید شرط تحقق آن نیست اما حالت ترس و واهمه زمانی به مجنی علیه دست میدهد که احتمال انجام موضوع تهدید از سوی تهدیدکننده را بدهد. اگر تهدیدکننده آنچه را که تهدید میکند، انجام دهد و آن عمل وصف مجرمانه داشته باشد، به همین عنوان تعقیب میشود و از عنوان تهدید، خارج میشود.
ترس حالت شخصی است که تحقق آن در افراد، وابسته به شخصیت و شرایط آنهاست. بنابراین ملاک ترس در افراد، ملاک نوعی نیست بلکه ملاک شخصی میباشد که احراز آن در افراد مختلف، برعهده دادگاه است.[۸۸]
عنصر معنوی جرم تهدید
جرم تهدید یک جرم عمدی است و عنصر معنوی این جرم همچون سایر جرایم عمدی، آگاهی و اراده است. بنابراین مرتکب باید بداند که عمل وی جرم است و عملی که انجام میدهد قابلیت ترساندن مخاطب را دارد، همچنین باید اعمال تهدیدآمیز را با اراده انجام دهد و قصد ترساندن مخاطب را داشته باشد. اجرای موضوع تهدید، شرط محقق آن نیست، بنابراین ضرورتی ندارد که مرتکب قصد انجام موضوع تهدید را نیز داشته باشد. قصد ترساندن مخاطب، سوء نیست خاص این جرم نیست بلکه سوء نیت عام (آگاهی و اراده) کفایت میکند و حتی اگر مرتکب قصد گرفتن وجه یه مال یا انجام کاری را نیز داشته باشد نباید چنین قصدی را سوء نیت خاص به حساب آورد ممکن است مرتکب انگیزههای مختلفی برای تهدید داشته باشد مانند انتقامجویی، تحصیل منفعت نامشروع، امتحان شجاعت مخاطب، شوخی و… . این انگیزهها تأثیری در تحقق جرم ندارد بلکه مهم آن است که مرتکب قصد ترساندن مجنی علیه را داشته باشد، اما از آنجا که قصد ترساندن یک امر درونی است برای اثبات آن باید به قرینههای خارجی توجه کرد و همین که رفتارهای مرتکب، قابلیت ترساندن را داشته باشد اماره بر قصد مرتکب میباشد.
قصد ترساندن باید مقارن با رفتاری تهدیدآمیز از سوی مرتکب باشد. بنابراین اگر شخصی که قصد ترساندن دیگری را دارد رفتاری از خود بروز ندهد یا اگر رفتاری هم مرتکب میشود، همو با قصد او نباشد، مسئولیتی ندارد مانند این که طلبکاری که قصد تهدید بدهکار خود را دارد و بدهکار نیز این مطلب را میداند، برای وصول طلب خود (نه به قصد ترساندن) اقامهی دعوا میکند.[۸۹]
علاوه بر عنصر قانونی مبتنی بر پیشبینی رفتار مجرمانه در قانون جزا و عنصر مادی جرم مبنی بر وقوع عمل در عالم خارج باید عمل مزبور از اراده مرتکب ناشی شده باشد. به عبارت دیگر باید میان فعل مادی و حالات روانی فاعل نسبتی موجود باشد تا بتوان مرتکب را مقصر شناخت و آن ارتکاب جرم یا تظاهر نیت سوء و یا خطای مجرم میباشد و مشروط به اینکه فاعل با خواست و اراده، مرتکب چنین اعمالی گردد.
در حقوق ایران تهدید از جمله جرایم عمدی است که برای تحقق عنصر معنوی آن اقدام آگاهانه مرتکب و قصد ارتکاب نفس تهدید کفایت میکند. به عبارت دیگر عنصر معنوی این جرم سوء نیست تمام میباشد، یعنی مرتکب باید بداند و آگاه باشد که تهدید وی موجب لطمه و آسیب به اراده تهدید شونده میگردد و بنابراین تهدید غیرعمدی مصداق ندارد زیرا جرم تهدید بدون قصد ارتکاب و علم و عمد قابل تصور نمیباشد. از طرفی قصد انجام دادن و عملی کردن موضوع تهدید در مرتکب شرط نیست، زیرا قصد نتیجه یا سوء نیت خاص برای تحقق این جرم ضروری نیست و جرمی مطلق میباشد. سوء نیت عام در جرم تهدید بدین نحو تجلی پیدا میکند که فردی عالماً و عامداً فرد دیگری را تهدید کند، پس اگر کسی در حال مستی یا هیپنوتیزم کسی را مورد تهدید قرار دهد جرم تهدید مصداق پیدا نمیکند زیرا تهدید جرمی عمدی است و برای انیکه عمل مرتکب جرم و قابل مجازات باشد باید آگاهانه و با عمد صورت گیرد و در غیر این صورت جرم محقق نمیشود. در هر حال تهدید باید ظاهر شود بنابراین اگر شخصی تصمیم بگیرد که فردی را مورد تهدید قرار دهد و آن را ابراز نکند عملش جرم نیست زیرا مجرد قصد ارتکاب جرم، جرم محسوب نمیشود.
در حقوق فرانسه تهدید جرمی عمدی است و هدف از اعمال آن ایجاد تشویش و نگرانی در فرد تهدید شونده میباشد. در تحقق این جرم سوء نیت عام کفایت میکند و نیازی به احراز قصد نتیجه و سوء نیتی خاص نیست، زیرا جرمی مطلق است، بنابراین عمد و اختیار و قصد در گفتار و کردار تهدیدآمیز رکن معنوی جرم تهدید را تشکیل میدهد.
در تهدید عمد و اختیار و قصد وقتی احراز میگردد که معلوم گردد مرتکب در زمان تهدید آگاه و واقف بوده است که گفتار و کردار او دارای طبیعت ترسآور شدیدی میباشد. بنابراین اگر ثابت گردد که تهدیدکننده در زمان وقوع جرم تهدید معنی دقیق گفتار و کردار خود را نمیدانسته و به حقیقت معانی آنها واقف نبوده است است عمل او جرم نمیباشد. از طرفی لازم است تهدید کننده تهدید خود را موثر در شخص تهدید شونده بداند. البته قصد اجرای موضوع تهدید شرط نیست. برخی معتقدند که قانون بدان جهت عمل تهدید را مجازات می کند که خود مجرم با ارتکاب عمل مجرمانه خطرناک و عمدی دلایل کافی برای محرومیت خود ارائه داده و بدین دلیل مستحق مجازات میباشد. در واقع اگر شخص تهدید شونده با توجه به اوضاع و احوال خود نتواند تهدید را درک کند به طور حتم قصدی وجود ندارد ولی در پاسخ میتوان استنباط کرد که اولاً اطفال و نوجوانان با توجه به اوضاع و احوال روحی خود و روحیه سادگی و زودباوری نمیتوانند به حقیقت خطر پی ببرند. اگرچه در واقع خطر ایجاد شده است. ثانیاً اخلاق و رفتار و کردار و عادت افراد با یکدیگر متفاوت است به همین جهت ممکن است عملی برای یک شخص تهدید محسوب شود ولی از نظر فرد دیگر تهدید محسوب نشود. اگر سوء نیت خاص را نتیجهای بدانیم که مترتب بر عنصر مادی است با توجه به اینکه قانون گذار در ماده ۶۶۹ چنین نتیجهای را لحاظ نکرده ایت پس ماده ۶۶۹ سوء نیت خاص ندارد.
به تعبیری عبارت است از تمایلات خودآگاه و ناخودآگاهی که رغبت و شوق را برای شخص در مورد فعالیتهایش و برای شخص و برای مجرم و ارتکاب جرم ایجاد میکند.[۹۰]
انگیزه معمولاً تصور منفعت و یا احساس خاصی است که مرتکب را به انجام عمل مجرمانه سوق میدهد و علت روانی و مشخصه عمل مجرمانه را تشکیل میدهد. به طور کلی انگیزه تأثیری در تحقق جرم یا عدم تحقق جرم ندارد زیرا انگیزه معمولاً برحسب مرتکبین جرم و شرایط ارتکاب آن متفاوت است، فقط در بعضی موارد خود قانونگذار یا به حکم قانونگذار از دادگاه یا مقامات اجرایی انگیزه را در تعیین ماهیت عمل مجرمانه و همین طور نوع و میزان مجازاتها موثر میشناسد. در حقوق ایران انگیزه مرتکب در جرم تهدید بیتأثیر است یعنی اینکه هرچند تهدید به منظور تفریحومزاح به عمل آید و یا اینکه انگیزه مرتکب از تهدید شرافتمندانه یا انساندوستانه باشد مانع از تحقق جرم تهدید نخواهد بود و فقط ممکن است به عنوان یکی از موارد کیفیت محققه مورد توجه دادگاه قرار گیرد، بدین صورت که دادرس دادگاه میتواند در صورت وجود انگیزه شرافتمندانه طبق بند ۳ ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی، مبادرت به تخفیف مجازات مرتکب نماید.[۹۱]
منظور از سق تصمیم وجود تصمیم سابق بر نفس تهدید است نه تصمیم و طرح نقشه قبلی و یا هدفی معین فردی را مورد تهدید قرار میدهد و از قبل و با فراهم ساختن شرایط و موقعیت مناسب تصمیم مجرمانه خود را که تهدید میباشد نسبت به فرد موردنظر تحقق میبخشد و او را مورد تهدید قرار میدهد. در این نوع از تهدید معمولاً هدف خاصی منظور و مطلوب مرتکب میباشد و برای تحقق آن هدف، تهدید را عملی میسازد و تهدید ارتکابی بدین نحو یعنی تهدید باسبق تصمیم بر دلیل وجود شرارت و طرح از قبل اندیشه شده خطرناکتر از تهدید بدون سبق تصمیم میباشد.
اگر تهدید ارتکابی بدون برنامهریزی و طرح و نقشه قبلی و به صورت آنی در زمان ارتکاب جرم صورت گیرد تهدید بدون سبق تصمیم میباشد و به عبارت دیگر یعنی فرد در اقدام تهدید ارتکابی هیچگونه سبق تصمیم و نقشهی قبلی نداشته است. این نوع از تهدید معمولاً در جرایم فعلی و گفتاری و در جریان درگیریهای لفظی و منازعاتی که به صورت ناگهانی رخ میدهد دیده میشود، در واقع دراین نوع تهدید مراحل اراده ارتکاب جرم به سرعت فراوان و در زمان کوتاهی محقق میگردد.
بزهکار با اجرای فعل یا ترک فعل محرمانه در صورتی که شرایط و مقتضیات لازم فراهم باشد مستوجب مجازات یا اقدامات تأمینی میباشد که با توجه به اوضاع و احوال و احراز دیگر شرایط آنها مورد حکم قرار میگیرند. از طرفی دادگاه میتواند در جهت فردی کردن مجازاتها، حسب مورد از کیفیات مخففه یا مشدده استفاده نماید، بدین ترتیب اول ضمانت اجرای جرم شدید و در مبحث دوم کیفیات مخففه و مشدده مورد بررسی قرار میگیرد.
با وقوع جرم عکسالعمل بدیهی جامعه در برابر آن مجازات یااقدامات تأمینی میباشد. البته دادگاه میتواند با توجه به جرم ارتکابی و سایر شرایط مقرر در قانون مرتکب را ضمن مجازات اصلی به مجازات تتمیمی و یا تکمیلی نیز محکوم نماید.
پس از تحقیق عملیات اجرایی و عنصر روانی لازم در خصوص تهدید ارتکابی و به عبارتی پس از محقق گشتن اجزا، شرایط و آثار جرم تهدید و احراز این موارد نزد دادگاه رسیدگی کننده و در نهایت اثبات تهدید مرتکب عمل مزبور مجرم محسوب شده و قابل مجازات میباشد، بنابراین پس از تحقق جرم مزبور دادگاه مرتکب جرم را با توجه به کیفیات عمل ارتکابی و اوضاع و احوال حاکم در تحقق جرم و از طرفی خصوصیات مجرم به مجازاتی که در قانون برای جرم تهدید مقرر کرده است محکوم می کند.
مجازات جرم تهدید به عنوان جرم مستقل و خاص در ماده ۶۶۹ ق.م.ا. پیشبینی شده است. البته دامنه جرم تهدید فقط به موارد فوقالذکر محدود میگردد و در قوانین و مواد پراکندهای نیز با توجه به فراخور موضوعاتی که میتواند مورد تهدید قرار گیرند صور خاص جرم تهدید پیشبینی و برای آن مجازات مقرر گردیده است که از جمله میتوان به جرم تهدید علیه بهداشت عمومی، سرقت توأم با تهدید یا تهدید ارتکابی در مقابل مأمورین در حین انجام وظایف و… اشاره داشت که هریک از آنها دارای مجازات مستقل و خاص خود بوده که البته با جرم تهدید دارای ارتباط تنگاتنگ میباشد.
در ماده ۶۶۹ ق.م.ا. دو مجازات برای مرتکبین مصادیق و متعلقات منصوص در این ماده در نظر گرفته شده است و ماده ۶۶۹ ق.م.ا. مقرر میدارد: «هرگاه کس دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی یا افشای سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد، مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از ۲ ماه تا ۲ سال محکوم خواهد شد».
این شاخص به ارزیابی بهرهوری در رابطه با یکی از عوامل تولید می پردازد. (آذربایجانی و دیگران،۱۳۸۱: ۴۴۸)
که در این رابطه شاخص بهرهوری عامل تولید -ام و O ستانده و میزان نهاده بکار رفته -ام میباشد. یعنی در شاخص های بهرهوری جزئی ارتباط ستانده با یک نهاده مورد توجه قرار میگیرد.
به عنوان مثال بهرهوری نیروی کار را میتوان به شکل زیر نوشت.
(۱)
: بهرهوری نیرویکار
: ارزشافزوده
: هزینه پرسنلی جبران خدمات مزد و حقوق بگیران
از دیدگاه اقتصادی بهرهوری جزئی همان تولید متوسط نهاده است، که در یک زمان معین و در چارچوب تکنولوژی موجود در آن مقطع زمانی حاصل شده است.
۳-۷-۲-شاخص بهرهوری کل (TFP)
اختلاف اساسی و قابل توجه بینTFP و بهرهوری نیروی کار وجود دارد، به طوری که TFP معیار بهتری نسبت به بهرهوری نیروی کار انعکاس میدهد، طبق یافته های چانگ و هونگ (۲۰۰۶)، بهرهوری نیروی کار ترکیبی از نهادهها و تکنولوژی را منعکس می کند، ولیTFP نقش تمام ورودیهای دیگر به جز سرمایه و نیرویکار را برای رشد اقتصادی درنظر میگیرد. (امینی و فرهادی کیا، ۱۳۹۰: ۶)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۸- عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل تولید
باتوجه بهاینکه رشد بهرهوری کل عوامل تولید برابر با میانگین موزون رشد بهرهوری نیرویکار و سرمایه میباشد، در نتیجۀ عوامل بهبود سطح کیفی نیروی کار و سرمایه، که تخصیص بهتر منابع و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود را به همراه دارد، به ارتقاء بهرهوری کل عوامل تولید کمک می کند. در گزارش سازمان بهرهوری آسیایی، عوامل ذیل به عنوان مهمترین فاکتورهای تسریعکننده رشد بهرهوری کل عوامل تولید ذکر گردیده است. (ولیزاده زنور، ۱۶:۱۳۸۸-۱۵)
الف)سرمایه گذاری خارجی
شاخص سرمایه گذاری خارجی (از طریق انتقال فنآوری و در نتیجه افزایش تولید) بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید تأثیر مثبت دارد. در چند دهه اخیر، سرمایه گذاری مستقیم خارجی در انتقال فنآوری، نسبت به خرید دانش فنی، از اولویت بیشتری برخوردار بوده است. نظریه جهانیسازی نیز که بر حرکت آزادانه سرمایهها تأکید می کند، دلیلی بر گسترش سرمایه گذاریهای خارجی و انتقال فنآوریهای نوین در این زمینه میباشد. افزایش ظرفیت جذب و پذیرش سرمایه گذاری خارجی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و همچنین تمایل آنها به سرمایه گذاری مستقیم خارجی، در افزایش حجم سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی مؤثر بوده است.
ب)تحقیق وتوسعه
تحقیق و توسعه سبب رقابتپذیری در دستیابی به فنآوری شده و بهبود رقابتپذیری، در بلندمدت باعث رشد بهرهوری کل عوامل تولید میگردد.
ج)سیاست تجاری
در اینجا برای بیان رابطه میان سیاست تجاری (جریان تجاری) با بهرهوری به این نکته اشاره میکنیم که، سیاست باز تجاری، توسعه صادرات و جایگزینی واردات بر رشد اقتصادی و بهرهوری کل عوامل تولید تأثیر مثبت دارد. صادرات، قدرت رقابتپذیری کالاها را افزایش داده و واردات (بخصوص واردات ماشینآلات و ابزارآلات، که در بردارنده تکنولوژی نوین میباشند)، راهی برای ورود تکنولوژی خارجی به اقتصاد داخلی میباشد. در این تحقیق از سهم فروش هر یک از بنگاهها به جای جریان تجاری بنگاهها استفاده کردهایم، از این رو به دلیل نبود اطلاعات کافی در کشور میزان فروش هر یک از بنگاههای مورد نظر را به عنوان متغیر جریان تجاری استفاده کردهایم.
حال در ادامه به بررسی انواع جریانات تجاری در اقتصاد میپردازیم و آنها را از نقطه نظرات مختلف بررسی میکنیم.
The debate on trade strategy can be viewed by examining theبحث در مورد راهبرد جریان تجاری بنگاه را میتوان بر اساس تصمیمات بنگاهها بررسی کرد،decisions made by firms on whether to acquire the resources که آیا بنگاهها منابع لازم necessary for business internally or externally, and if theبرای کسب و کار را از داخل بنگاه تأمین می کنند و یا از خارج و از بنگاههای دیگر بدست میآورند و اگر آنهاdecided to acquire them externally, what trade pattern they تصمیم گرفتند تا منابع را از بنگاههای دیگر بدست آورند، جریان تجاری انتخاب شده آنها selected.از چه نوعی است؟ When supplying all necessary parts internally, theوقتی که تهیۀ تمام قطعات مورد نیاز در داخل بنگاه باشد، آن company is referred to as vertically integrated.بنگاه دارای ادغام عمودی[۴۵] است.However, when اما هنگامی که supplying them externally, the trade pattern is divided betweenمنابع از بنگاههای دیگر تهیه میشوند، این جریان تجاری بینarm’s length relations and long-term cooperative relations. روابط معاملات آزاد[۴۶] و روابط مشارکتی بلندمدت[۴۷] تقسیم میشود.In حال برای فهم بیشتر این دو رابطه آنها را تعریف میکنیم. بنگاهها در روابط معاملات آزادarm’s-length relations, a firm chooses a partner from the marke، شریکی با روابط کوتاهمدت و موقتی از بازار with short-term and temporal relationships, and its main concernانتخاب میکند و هدف اصلی آنها،is cost reduction and product quality improvement. کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصول میباشد.Although هر چندarm’s length relations can be repeated, their continuity may not روابط معاملات آزاد می تواند تکرار شوند، اما تداومشان ممکن است be guaranteedتضمین نشود.In contrast, long-term cooperative relations are در مقابل، روابط مشارکتی بلندمدت همان گونه که از نامش پیداست، repeated relationships for the long run; and firms maintain long-روابطی تکرار شده در بلندمدت هستند و مؤسسات برای تشویق سرمایه گذاری، انتقال تکنولوژیogy, and maintaining business confidentiali و ایجاد اعتماد در کسب و کار بیشتر از روابط بلندمدت استفاده میکنند. هر دو نوعrelations have different economic efficiencies, and each has its رابطه، The two types ofکاراییهای اقتصادی مختلفی دارند که هر یک own theoretical background.زمینه نظری خاص خود را دارد. (دوکهی لی و میسوکیانگ[۴۸]، ۲۰۰۹: ۷۳)
Long-term cooperative relations are also comprised of twoروابط مشارکتی بلندمدت نیز به نوبه خود از دو نوع رابطهtrade patterns, dedicated and network trading relations, تجاری تشکیل شده است: روابط تجاری اختصاصی[۴۹]trade is close to vertical integration, and network trade is close و روابط تجاری شبکهای[۵۰]، کهdepending on the number of partners. به تعداد شرکای تجاری آنان بستگی دارد.Even though dedicated اگر چه تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close به ادغام عمودی و تجارت شبکه ای به حالت بازار کامل نزدیک هستندto market mode, they have in common that they are neithe، اما آنها در این زمینه مشترکند که، نه perfect vertical integration nor perfect market mode, but areبصورت ادغام عمودی هستند و نه حالت بازار کامل را دارند، اما intermediary forms.به شکلی، در حد وسط این دو نوع قرار دارند. That is, while dedicated and networkیعنی، در حالی که تجارت اختصاصی و شبکهای اکیداً به حالت بازار خارجی تعلق دارند، trades strictly belong to the external (market) mode, theyآنها به گونه ای از هر belong to an in-between area where advantages of both types ofدو نوعtrade are available. تجارت بهرهمند میشوند.The long-term cooperative trade relation- کارایی روابط تجاری مشارکتی بلندمدتship between manufacturers and parts suppliers has theo میان تولیدکنندگان و عرضهکنندگان بطور نظری و تجربی، از طریق studies, especially in the experience of the Japanese automobileمطالعات صورت گرفته، به ویژه در تجربیات صنعت خودرو بیان شده است.
Many researchers have emphasized that a key part of بسیاری از پژوهشگران تأکید کردهاند که، بخش عمدهای از موفقیتthe Japanese manufacturers’ success in that industry comes تولیدکنندگان در این صنعت به صورت بلندمدت بوده است. در دهههای۱۹۷۰s and 1980s. 1990 و ۲۰۰۰ from the long-term, highly interdependent relationshوابستگی between automobile manufacturers and their suppliers in theشدیدی بین تولیدکنندگان و عرضهکنندگان خودرو، به چشم میخورد.۱Therefore, the debate here focuses on بنابراین، در اینجا بحث برwhether the pattern is one of dedicated or network trade withinاین متمرکز است که، در long-term cooperative trade.تجارت مشارکتی بلندمدت، جریان تجاری ایران بیشتر بصورت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeاست یا شبکه ای؟
اگر چه Although recently, there has been the perception thatاخیراً اینگونه بیان می شود که،network trade rather than dedicated trade guarantees more تجارت شبکه ای trade is close to vertical integration, and network trade is closeبه صورت گستردهتری بهرهوری اقتصادی را تضمین میکند، extensive economic efficiency because globalization, standar-اما به دلیل جهانی شدن، استانداردسازی و به طور کلی صنعت dization, networking of overall industry, and technologiشبکهای و تغییرات تکنولوژی، change have increased; there are still many different points ofاین نوع تجارت افزایش یافته است، اما هنوز دیدگاههای متفاوت زیادی وجود دارد که کدام یک برترند. (دوکهی لی و میسوکیانگ[۵۱]، ۲۰۰۹: ۷۴)
Firstly, we observe the advantages of the network trade inدر ادامه استفاده از تجارت شبکه ای بر اساس عرضهکنندگان قطعات را بررسی میکنیم. When parts suppliers trade with manyهنگامی که عرضهکنندگان قطعات با بسیاری ازmanufacturers, the economies of scale realized by the extension تولیدکنندگان مبادله میکنند، صرفههای ناشی از مقیاس از طریق افزایش یک واحد محصول بیشتر و صرفههای ناشی ازdiversification of product, are secured ( تنوع محصول برای آنها حاصل میشود.addition, parts suppliers who focus on network trade can obtain در واقع، عرضهکنندگان قطعات با دستیابی به صرفههای ناشی ازscale makes the manufacturers’ costs decline. مقیاس به کاهش هزینۀ تولیدکنندگان کمک میکنند.The manufac- علاوه بر این، عرضهکنندگان قطعات که روی تجارت شبکه ای متمرکز میشوند، میتوانند رشد بهرهوری سریعتری نسبت به کسانی که برdedicated trade, because the former makes it possible to acquire تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close تمرکز دارند بدست آوردند،more rapid productivity growth than those who focus on چرا که در گذشته امکان بدست آوردنdiverse knowledge and experience through communication دانش و تجربه های مختلف از طریق ارتباطwith many manufacturers ( با تولیدکنندگان دیگر میسر نبوده است. همچنین، suppliers utilizing network trade can have advantageoعرضهکنندگان قطعات با بهره گرفتن از تجارت شبکه ای میتوانند از مزیت قدرت مذاکره برخوردار باشند، که این مزیت برای آنها increase the growth of productivity (امکان رشد بهرهوری را فراهم میسازد. (دوکهی لی و میسوکیانگ، ۲۰۰۹ : ۷۴)suppliers.The fact that the parts suppliers achieve economies of
تولیدکنندگان نیزturers can also reduce the risk of breaks in supply by tradin میتوانند از طریق تجارت با بسیاری از عرضهکنندگان قطعات خطر ورشکستگی در عرضه را کاهش دهندwith many parts suppliers.. In fact, in a study of carدر مطالعه ای که میان سازندگان خودرو manufacturers in Japan it shows that the more they share theiژاپن صورت گرفته است، نشان میدهد که آنهاsuppliers with other manufacturers, the higher their rate of به تأمینکنندگان قطعات خود اجازه می دهند تا با تولیدکنندگان دیگر آزادانه همکاری کنند، تا نرخ سود بالاتری بدست آورند.Moreover, although network trade is علاوه بر این، به دلیل عدم تعهدات طولانیterm commitment, it may increase the social welfare of a مدت، تجارت شبکه ای less stable than the dedicated trade because of insufficient long-نسبت به تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close ثبات کمتری دارد، پس ممکن است برای جذب external uncertainty ( Kranton and Minehart, 2000 ).اطمینان خارجی، تجارت شبکه ای، رفاه اجتماعی بنگاه را در بلندمدت افزایش دهدcompany in the long run because it has flexibility to absorb.From a theoretical point of view, we may say that network از دیدگاه نظری ممکن است بگوئیم که، تجارت شبکه ای پیامدهای شبکه ای مثبت ایجاد میکند. چوThat is, when theن هنگامی کهfirms are linked through the network, they can obtain tangible شرکتها از طریق شبکه مرتبط میشوند، آنها میتوانند بدون هزینۀ اضافی، همکاری آشکارا یا پنهانی بدست آورند. Tangible or intangiblenetwork externalities that are created because the firm is linkedپیامدهای شبکه ای آشکارا یا پنهان نیز برای تولید و به ویژه رشد بهرهوری مهم است، چون یا بنگاه به شبکه مرتبط است و یا این فرصت را دارد، که به شبکه مرتبط شودor has the opportunity to be linked to a network, are importantor has the opportunity to be linked to a network, are importantfor output and especially for the growth of productivity..This اینkind of outcome has been demonstrated by many researchers نتیجه توسط بسیاری از محققان به اثبات رسیده است.۲In particular, because the highly به طور خاص، به این خاطر که حجم زیاد dense network is very effective for knowledge sharing, networkشبکهها برای به اشتراک گذاشتن دانش مؤثر است، تجارت شبکهایtrade induces product innovation ( موجب نوآوری محصول میشود. (مکدافی و هلپر[۵۲]، ۱۹۹۷: On the other hand, dedicated trade also has positive134)
از سوی دیگر، تجارت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeاز بعد کاهش هزینه های حمل و نقل، ثباتtrade, and asset specificity. تجارت و خصوصی بودن دارایی، مزایای مثبتی دارadvantages in terms of reduced transportation costs, stability ofد.The conclusion concerning the نتیجۀ بحث هزینه های حمل و نقل این است که معاملات اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close، که نزدیک بهinternal trade, have lower transportation costs than a network تجارت داخلی است، هزینۀ حمل و نقل پایینتری نسبت به تجارت شبکه ای،trade that is closer to a market trade. که به تجارت بازار کامل نزدیکتر است، دارد.This result can be derived این نتیجه می تواند از اینکه عرضۀ داخلی سودآورتر external supply ( Ha, 1991از عرضۀ خارجی است، بدست آید. )ها[۵۳]، ۱۹۹۱: ۳۵۸(
با این وجود، تجارت network trade as internal supply and external supply,اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeرا به عنوان منبع تأمین داخلی و تجارت شبکه ای را به عنوان منبع تأمین خارجی در نظر میگیریمrespectivel.Stability of trade is another advantage of dedicated ثبات تجاری از دیگر مزایای تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close است.tradeIf the products traded among firms are not normal اگر محصولاتی که در میان بنگاهها معامله میشوند، محصولات نسبتاً خاصی باشند، که برایtion increases; so dedicated trade is more profitable than افزایش تولید دارای ارزش ویژهtangible assets, knowledge, and human resources for produc- باشند، تجارت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeنسبت به تجارت شبکه ای سودآورتر میشود. (ویلیامسون[۵۴]، ۱۹۸۵: ۴۲۷)
در جریان تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close، عمدتاً میان سازندگان رقابتهای سختی رخ میدهدmainly among manufacturers, and parts suppliers are in a، تأمینکنندگان قطعات در یکmonopolistic competition because sharing of parts suppliers رقابت انحصاری قرار دارند، زیرا وجود عرضهکنندگان قطعاتamong manufacturers is not allowed. مشترک در میان تولیدکنندگان ممنوع است. On the other hand, tougاز سوی دیگر، همانند رقابت میان تولیدکنندگانmanufacturers in the network trade pattern. در جریان تجارت شبکهای، رقابت شدیدی نیز میان تأمینکنندگان قطعات رخ میدهد.
network traWilliamson, 1985در ادامه، در تجارت شبکه ای از بعد همکاری این دیدگاه منفی وجود دارد، که point of view about network trade in terms of cooperOpen trade that is a network trade, may cause side effects suchتجارت شبکه ای که تجارتی آزاد است، ممکن است در اثر عوارضی مانند، کاهش انگیزۀ همکاری بینtwo companies and also important information can be exposed دو شرکت و همچنین روابط ضعیف در معاملات تجاریthrough business dealings and poor communication.معاملاتلالال، اطلاعات مهمی از دست رود. In otherبه عبارت دیگر، داشتن تجارت باز و همکاری با تأمینکنندگان نمیتوانندoccur simultaneously. به طور همزمان رخ دهند.So far, we have discussed the advantages and disadvantages
تا کنون، مزایا و معایبof each trade pattern, but there are also other considerations that روابط تجاری را مورد بحث قرار دادیم، اما نکات دیگری نیز وجود دارد کهneed to be discussed. باید مورد توجه قرار گیرند. One is that the choice of trade patternیکی این نکته که، انتخاب جریان تجاریdepends on the market structure. به ساختار بازار نیز بستگی دارد. در میان سازندگان و turers and parts suppliersتأمینکنندگان قطعات کارایی تجارت شبکه ای برای کالاهای نهایی، در بازاری که رقابت بیشتری وجود دارد،goods is, the more efficient network trade between manufac- بیشتر است. (هلپر و لوین[۵۵]، ۱۹۹۲: ۱۵۸)
نکته Another consideration is that theنکدیگر این که،choice also depends on the product life cycle. انتخاب جریان تجاری به چرخه عمر محصول نیز بستگی دارد.When the product هنگامی که چرخه عمر محصولlife cycle is at an early stage, it is hard to say that the adoption of در مراحل ابتدایی و اولیه است، سخت است که بگوییم انتخابnetwork trade is appropriate, because it may expose core تجارت شبکه ای مناسبتر است. چرا که ممکن است اطلاعات مهمی بدست آیدinformation that is very important for the acquisition of که، برای دستیابی بهcompetitiveness. رقابت بسیار مهم باشند.However, at later stages of the product life با این حال، در مراحل بالاتر چرخه عمر محصولcycle, using a network trade is more efficient than the dedicated استفاده از تجارت شبکه ای، کاراتر از تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close است، trade because firms become more concerned with price ratherزیرا بنگاهها بیش از آنکه به فنآوری علاقه نشان دهند، بیشتر به قیمت علاقمندتر هستندthan technology (.Lastly, there is همچنین، این نظریه نیز وجود داردan opinion that network trade is desirable because diverse trade که تجارت شبکه ای مطلوب میباشد، زیرا تجربه های تجاری متنوع با شرکتهای مختلف نشان داده است که زمانی که محیطis changing rapidly ( Martin et al., 1995 به سرعت تغییر مییابد، در تجارت شبکه ای trade increases the survival rate of firms, when the environmentنرخ بقای بنگاهها افزایش مییابد.) مارتین و دوستان[۵۶]، ۱۹۹۵: ۵۹۹)
In practice, it is hard to determine which one is better,در عمل، تعیین اینکه کدام بهتر است،سخت است.because each pattern has its own advantages and disadvantages زیرا هر جریان تجاری، مزایا و معایب خود را دارد(refer to Table 1.We can only say that the relative economic تنها میتوانیم بگوییم که، بازده نسبی اقتصادی هر efficiencies of the two trade patterns depend on changes in theدو جریان تجاری، به تغییرات محیطهای تکنولوژیکی و صنعتی آنان بستگی داردtechnological and industrial environments..However, with rapid با این حال، با توسعه سریعdevelopment and diffusion of information technology, the و گسترش فنآوری اطلاعات[۵۷]،advantages of network trade are increasing and the disadvan- مزایای استفاده از تجارت شبکه ای افزایش یافته وtages of dedicated trade are increasing. معایب تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close نیز در حال افزایش است. Moreover, since theعلاوه بر این، ازyear 2000, the rate of outsourcing has been increasing in both سال ۲۰۰۰، میزان منابع به کار رفته در هر دوthe IT industry and multinational companies. صنعت فنآوری اطلاعات(IT) و شرکتهای چند ملیتی در حال افزایش است.
د) آموزش و تحصیلات
با افزایش میزان تحصیلات و آموزش افراد شاغل، توانایی آنها در استفاده از فنآوری مدرن در تولید، افزایش یافته و این امر باعث افزایش کارایی تکنیکی میگردد.
ه)کارایی و دانش مدیریت
میزان تخصص و دانش مدیران بر افزایش تولید و بهرهوری تأثیر مثبت دارد.
TFP که از آن به باقیماندۀ سولو یاد می شود، به افزایش تولید ناشی از افزایش کارایی، افزایش در سطح مهارت ها، تخصصها، تحصیلات نیروی کار، به دست آوردن تکنیکهای مدیریتی کارا، دانایی، اصلاح سازمانی، منافع به دست آمده از تخصصی شدن، تکنولوژی و ابداعات جدید یا ارتقاء سطح تکنولوژی موجود و فنآوری اطلاعات و ارتباطات دلالت می کند، که خود باعث افزایش در ارزش افزوده و رشد اقتصادی خواهد شد. رشد TFP، رشد تولیدی است که توسط رشد داده ها توضیح داده نمی شود.
برای بررسی اثر سرمایه گذاری ICT بر رشد TFP روشهای متفاوتی وجود دارد. یکی از این روشها استفاده از روش دوگان است. در تابع زیر سرمایه به دو قسمت ذخیره سرمایه ICT و ذخیره سرمایه غیر ICT تقسیم شده و شکل کلی تابع چنین است: (رحمانی و حیاتی،۱۳۸۶: ۲۹)
(۱)
که در آنA ,S ,T ,K و Y به ترتیب نشان دهنده سطح سرمایه غیر ICT، ارتباطات، نرمافزار، سختافزار، سطح تکنولوژی و محصول است. با این فرض که پیشرفت فنی خنثی و از نوع هیکس است و پرداخت به عوامل تولید به اندازه تولید نهایی اجتماعی آنها صورت گیرد، رشد TFP به صورت زیر تعریف می شود:
(۲)
که نرخ تغییر زمانی و قیمتهای اجارهای سرمایه ارتباطات، نرمافزار، سختافزار و غیره را نشان می دهند. بنابراین، از این روش میتوان به بررسی سهم سرمایه ICT از رشدTFP علاوه بر سرمایه غیر ICT پرداخت. روش دیگر این است که، تغییرات TFP را از تفاوت تغییرات تولید و تغییرات نهادۀ نیروی کار و نهادۀ سرمایه به دست آورد. سپس با بهره گرفتن از معادله زیر میتوان سهم ICT از رشد بهرهوری کل عوامل تولید را برآورد کرد:
(۳)
، سرمایه ICT است. آنچه که باید در معادلات بالا مد نظر قرار داد، این است که کشش تولید نسبت به سرمایه ICT است و اثر مازاد سرمایه ICT را نشان میدهد. گاهی به دلیل نبود اطلاعات، از سرمایه گذاری ICT به عنوان تقریبی از سرمایه ICT استفاده می شود. با فرض بازار رقابت کامل، سهم درآمدی ICT با کشش آن برابر است، بنابراین:
(۴)
(۵)
، نرخ بازدهیICT است. با این فرضکه از نرخ استهلاک صرف نظر کنیم و آنرا تقریباً نزدیک به صفر در نظر بگیریم، میتوانیم سرمایه گذاری ICT را به عنوان تقریبی از سرمایه ICT در نظر بگیریم. در نتیجه، به جای استفاده از معادله (۴) میتوان از معادله (۵) برای برآورد سهمICT از رشدTFP استفاده کرد.
(۶)
مانـدهام در چـاه زندان پای بست در چــنین چاهم که گیرد جز تو دست
هــم تــن زنـدانـیم آلـوده شـد هــم دل مــحنـت کـشم فـرسوده شد
گرچـه بـس آلوده در راه آمــدم عــفو کن کـز حـبــس وز چـاه آمـدم
در حکایت بوسعید و مست رخدادها بر دو گونه قابل بررسی هستند.
۱- رخدادهایی که یک بار روی داده و یک بار تکرار شده اند. حضور بوسعید و یاران در خانقاه. بیت (۱)
۲- رخدادهایی که یک بار روی داده است و بارها در حکایت نقل شده است. گریستن در ابیات (۲ ) و (۳). و نیز دستگیری کردن در ابیات (۶)، (۸ )، (۹) و (۱۲).
گفتار مستقیم:
مـست گـفتا ای حق تعالی یار تو نیـســت شـیــخـا دستگـیری کار تو
تو سـر خـود گـیر و رفـتی مردوار سـر فـرو رفــتــه مــرا بـا او گــــذار
گر ز هر کس دست گیری آمدی مـــور در صــدر امـیــری آمــــدی
دسـت گیری نیست کار تو، بـرو نیـــستــم من در شــمــار تــو ، برو
کانون صفر و بازنمود ناهمگن. راوی دانای کل نامحدود. بیشتر از سایر شخصیتهای حکایت میداند. راوی در پایان حکایت خود را به مخاطب مینمایاند و با مخاطب سخن میگوید و توضیحاتی میدهد. و با روایت اول شخص حکایت پایان میپذیرد.
رخدادها در روایت به ترتیب زمانی و پرهیز از زمان پریشی روایت شده اند.
راوی سوم شخص است و دانای کل نامحدود. در بیرون از روایت حضور دارد. و در میان روایت حضور ندارد اما در پایان حکایت من روای یا اول شخص وارد حکایت می شود و روایت را به پایان میبرد.
در ده حکایات کوتاه منطقالطیر که بررسی و تحلیل شده اند میتوان به نتایج زیر دست یافت:
عمل روایت:
نویسنده ملموس: فریدالدین عطار نیشابوری خواننده ملموس: من خواننده و تمام کسانی که توانایی خواندن و درک این حکایت دارند.
نویسنده انتزاعی : من مجرد فریدالدین عطار نیشابوری خواننده انتزاعی: من انتزاعی و تمام کسانی که این روایت را میخوانند.
راوی تخیلی: عاشق، باز و نمونههایی از این دست. مخاطب تخیلی : تو ( سالک و پرسنده سوال) و نمونه ای از این دست.
کنشگرها دو یا نهایت سه شخص محدود میشوند. در واقع کنشگر یا عاشق است، یا یکی از عارفان مشهور، یا مجنون، یا سالکی از سالکان رسیدن به درگاه سی مرغ.
زمان روایی در حکایت
نظم:حکایات منطقالطیر را به دو سته قابل تقسیم هستند. حکایاتی که ترتیب رخدادها بر اساس زمان تقویمی در جریان هستند و از پریشانی زمانی در آن پرهیز شده است. ۲- حکایاتی که زمان پریش از نوع پیشازمانی است؛ یعنی راوی حکایت را از زمان اکنون یا گذشته به زمان آینده میبرد و از وقایع آتی میگوید که هنگام وقوعشان فرا نرسیدهاست. مانند حکایت آمدن و لاف زنی باز در نزد مرغان
سرعت روایی: سرعت در حکایات کوتاه منطق الطیر در تناوب است. شتاب زمان در هر حکایت گاه تند می شود گاه کند و گاه شتاب زمان با روایت حکایت برابر است. در هر کدام از حکایتها منطقالطیر با تنوع شتاب روبرو هستیم. حکایتها با چکیدهای از وقایع و رخدادها آغاز میشوند و با سرعت بالایی وارد بدنه حکایت میشوند. در بدنه سرعت روایت در نوسان است. اما در پایان حکایتها با درنگ نویسنده به کندی و آرامی حکایت را به پایان میرساند. در قسمت پایانی علت درنگ توصیف و توصیههای اخلاقی و عرفانی است که از سوی راوی ارائه می شود. در حقیقت ابیات پایانی چون درنگی در حکایت-رویداد عمل میکنند، راوی حکایت را قطع میکند تا تفسیرهای تعلیمی خود را مطرح کند.
بسامد رخداد: انواع بسامدهای ذکر شده در حکایات منطقالطیر به کار گرفته شدهاست. مانند :۱- روایتهایی که در حکایت یک بار روی داده است و در روایت یک بار نقل شده. ۲- روایتهایی که یک بارروی داده شده است و چندین بار نقل شده اند.۳- روایتهایی که چندین بار روی دادهاست اما یک بار نقل شده. ۴- رخدادهایی که چندین بار روی داده است و چندین بار نیز در روایت نقل شده اند. در این میان بیشترین کاربرد از نوع دوم و سوم است و در جایگاه بعدی کمی نوع اول و چهارم قرار میگیرد. رخدادها معمولاً رخدادی درونی یا تحولی روحی است که به جهت اهمیت بارها در روایت تکرار می شود. گاهی رخداهایی که در روایت نقل مکرر دارند اخلاق پسندیدهای مانند: گریستن، شب زنده داری و … میباشد و گاه اخلاق مذموم است. در واقع عطار در تکرار و نقل این رخدادها به دنبال هشدار و ترغیب سالک است در وادیهای پیش رو. و در آن جا که منطقالطیر روایتش را با پرسشهایی که مستقیماً راوی را مخاطب قرار داده با دادن درس اخلاقی به آن پایان میدهد.
وجه روایت:
فاصله: سخنهای کنشگران در حکایتها بیشتر با بهره گرفتن از سخن مستقیم و سپس سخن غیر مستقیم به کارگرفته شدهاست. راوی گاه با بهره گرفتن از سخن مستقیم خواننده را به نزدیکترین نقطه به شخصیتها نزدیک می کند و گاه خواننده را از آنها دور می کند. اما باید توجه داشت که علت استفاده بیشتر از سخن مستقیم می تواند به خاطر این باشد که خواننده را در متن حکایت وارد کند و با این کار جذابیت حکایت بیشتر شود و خواننده درنگهای ایجاد شده را مطالعه کند و سختی و دشواری درنگها برایش ملایم گردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کانون روایی(منظر یا چشم انداز): در تمام حکایتهای مورد بررسی در این پژوهش با کانون روایی(کانون صفر با بازنمود ناهمگن) سروده شده اند. راوی دانای کل است و در روایت نقشی را ایفا نمیکند.
لحن یا آوا
زمان روایت: حکایات بررسی شده در دو زمان روایت شده اند: ۱- هم زمان: مانند حکایت آمدن و لاف زنی باز در میان مرغان. ۲- حکایتهایی که وقایع و رخدادهای آن در زمانهای گذشته روی داده است و در زمان اکنون نویسنده به روایت می پردازد. که در این نوع راوی خود در ابتدای حکایت با آوردن افعال ماضی و ذکر زمانهای گذشته و مکانهای دور خوانندگان را آگاه می کند. مانند سایر حکایتها از حکایت ( ۲- ۱۰)
مکان راوی: راوی در حکایتهای بررسی در بیرون از حکایت قرار دارد، در واقع نویسنده حکایت، راوی حکایت است. و با کانون روایت سوم شخص نا محدود محدود بیان می شود. اما باید این به نکته اشاره کرد که در پایان حکایتها راوی فاصله ی بیرونی خود را کمتر می کند و بدون واسطه شخصیتهای حکایت سخنان خود را برای مخاطب بیان می کند معمولاً مضمون سخنان وی در این جایگاه بیان تعلیم و آموزههای عرفانی است.
هر تحقیق و پژوهش در این زمینه، خونی دوباره به رگهای ادبیات کلاسیک تزریق کرده، و جانی دوباره به گامهای بیرمق این نوع ادبیات میبخشد. تا در نتیجه ادبیات کلاسیک، دوباره با گامهای استوار در شاهراه ادبیات گام بردارد.
با توجه به این که نظریه های گوناگونی در مورد داستان و ساختار آن وجود دارد، و این نظریه ها همیشه قابل انطباق با آثار دوره های مختلف میباشد، که میتوان این روش را در تحلیل آثار روایی ادبیات فارسی اعم از کلاسیک و معاصر، نظم و نثر به کار برد. بنابراین نگارنده پس از تحلیل ساختاری حکایتهای کوتاه منطقالطیر عطار بر اساس نظریه ژرار ژنت، می تواند این پیشنهاد را ارائه کند تا علاوه بر تحلیل ساختاری دیگر آثار این نویسنده بر اساس نطریه ژرار ژنت، داستانهایی از دیگر آثار وی از جمله: الهینامه، براساس نظریه ولادیمیر پراپ روسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
۳-۷- روایی[۴۶] (اعتبار) پرسشنامه
یکی از ویژگیهای فنی مهم ابزار گردآوری اطلاعات روایی یا اعتبار آن می باشد. روایی بیانگر آن است که آیا ابزار ما قادر به سنجش و اندازه گیری متغیر یا سازه ای که برای آن ساخته شده است، می باشد یا خیر؟
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در واقع روایی با این مسئله سروکار دارد که یک ابزار اندازه گیری تا چه حد چیزی را اندازه گیری می کند که ما فکر می کنیم. جهت تعیین اعتبار ابزار اندازه گیری از روش های مختلفی چون اعتبار محتوایی و اعتبار سازه استفاده می شود.
۱- اعتبار محتوایی[۴۷]: این نوع اعتبار به طور ضمنی به بررسی منظم محتوای آزمون میپردازد تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا آزمون نمونه های معرف از حوزه رفتار مورد اندازه گیری را در بر میگیرد یا خیر؟ و این که سؤالات آزمون تا چه حد در ظاهر شبیه به موضوعی هستند که برای اندازه گیری آنها تهیه شده اند. پس از مشورت با اساتید راهنما و مشاور و تأیید آنها اعتبار محتوایی این پرسشنامه تضمین شد.
۲- اعتبار سازه[۴۸]: این نوع اعتبار بیان می کند که نتایج به دست آمده از کاربرد یک ابزار اندازه گیری تا چه حد با نظریه هایی که آزمون بر محور آنها تدوین شده است تناسب دارد. یکی از مهم ترین
روش های تعیین اعتبار سازه تحلیل عاملی است.
به طور کلی اقدامات صورت گرفته برای بررسی میزان روایی پرسشنامه به شرح ذیل می باشد.
الف) مشورت با اساتید راهنما و مشاور و اخذ تأیید آنها
ب) مشورت با کارشناسان خبره و صاحبنظران مدیریت منابع انسانی
ج) استفاده از پرسشنامه هایی که در تحقیقات بسیاری مورد استفاده قرار گرفتهاند.
۳-۸ پایایی[۴۹] (قابلیت اعتماد) پرسشنامه
دیگر ویژگی فنی ابزار تحقیق پایایی یا قابلیت اعتماد آن می باشد و نشانگر آن است که تا چه حد ابزار اندازه گیری ویژگی های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی های متغیر و موقتی آن را می سنجد. پایایی به معنای آن است که آیا روش انتخاب شده موضوع مورد نظر را به طور دقیق می سنجد یا خیر؟
از روش های مختلفی جهت محاسبه ضریب پایایی استفاده می شود که عبارتند از:
الف) اجرای دوباره ب) روش موازی (همتا)
ج) آلفای کرونباخ د) روش کودر – ریچاردسون
در این تحقیق از روش آلفای کرونباخ که نشان میدهد که موارد در مقیاس به چه خوبی به یکدیگر وابستگی متقابل دارند، استفاده گردید. هر قدر ارتباط درونی بین موارد بیشتر باشد قابلیت اعتماد مقیاس کلی بیشتر است. این روش برای میزان سازگاری درونی گویه های یک شاخص به کار میرود. برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره های هر زیر مجموعه سوالهای پرسشنامه (یا زیر آزمون) و واریانس کل را محاسبه کرد. سپس با بهره گرفتن از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه کرد
که در آن :
K = تعداد گویه ها یا تعداد سئوالات یک شاخص
Si2 = واریانس نمرات مربوط گویه شما رتبه iام
St2= واریانس جمع نمره های هر پاسخگو (واریانس کل شاخص)
مقدار صفر این ضریب نشان دهنده عدم قابلیت اعتماد و ۱+ نشان دهنده قابلیت اعتماد کامل است(کیماسی به نقل از سرمد و همکاران،۱۳۸۳، ص۷۱).
ابزاری که آلفای کرونباخ آن بالاتر از سطح مقدار مینیمم که توسط نانلی در سال ۱۹۸۷[۵۰] پیشنهاد گردید یعنی ۷/۰ باشد، از جنبه پایایی در حد مناسبی قرار دارد. در این تحقیق برای بررسی میزان اعتبار پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده گردید.
لازم به ذکر است با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فوق ۸۴ % به دست آمده است که نشان دهنده درجه بالای قابلیت اعتماد این پرسشنامه می باشد.
۳-۹ روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای تجزیه و تحلیل پرسشنامه های این پژوهش از نرم افزار SPSS[51] استفاده گردید. به این منظور از آزمونهایی نظیر، کولموگروف اسمیرنوف تک نمونهای[۵۲]، T تک نمونهای[۵۳] و ضریب همبستگی پیرسون[۵۴] استفاده شد.
۳-۹-۱ آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تک نمونهای
از پیش شرطهای آزمونهای پارامتری این است که توزیع داده های متغیر مورد بررسی، نرمال و یا نزدیک به نرمال باشد. برای بررسی این موضوع از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف تک نمونهای استفاده شد. اگر مقدار این آزمون در سطح خطای کوچکتر از ۰۵/۰ بین ۹۶/۱+ و ۹۶/۱- باشد، نتیجه میگیریم که توزیع داده ها به صورت نرمال بوده و درغیر این صورت توزیع داده ها نرمال نمیباشد.
در حالت دوم نمیتوان اعداد مربوط به متغیر وابسته را در معادله آزمون قرار داد و بایستی از آزمونهای ناپارامتری استفاده کرد یا اینکه از لگاریتم اعداد به جای خود این اعداد در معادله استفاده نمود. فرمول آزمون کولموگروف- اسمیرنوف عبارت است از:
=Max
که در آن: = تابع توزیع تجمعی مشاهده شده
= تابع توزیع تجمعی نظری و مورد انتظار
۳-۹-۲ آزمون T تک نمونهای
برای بررسی وضع موجود از حیث میزان استقرار مدیریت دانش و نیز میزان عملکرد نوآورانه از آزمون T تک نمونهای استفاده گردید. این آزمون زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که میخواهیم میانگین نمونه ها را با یک حالت معمول و رایج، استاندارد و یا حتی یک عدد فرضی و مورد انتظار مقایسه کنیم. از طرفی این آزمون میزان تعمیمپذیری میانگین به دست آمده در نمونه ها را به کل جامعه مشخص میکند. با توجه به حد
بالا و حد پایین، اگر میزان این آزمون در سطح خطای کوچکتر از ۰۵/۰ معنیدار باشد میتوان نتیجه گرفت که میانگین به دست آمده در سطح نمونه های تحقیق قابل تعمیم به کل جامعه آماری است. مقدار آزمون T تک نمونهای از طریق فرمول زیر محاسبه میشود.در این فرمول n حجم نمونه، m یا میانگین نمونه و µ میانگین جامعه است.
یا
که در آن:
۳-۹-۳ آزمون ضریب رگرسیون:
رگرسیون به پیش بینی مقدار یک متغیر وابسته بر اساس مقدار یک متغیر مستقل می پردازد. بر اساس این تکنیک آماری میتوان میزان تغییراتی از متغیر وابسته را که متغیر مستقل تبیین میکند مشخص نمود. ضریب تعیین تعدیل شده در رگرسیون نشان دهنده درصدی از تغییرات متغیر وابسته است که متغیر مستقل توانایی تبیین آن را دارد و بدیهی است بزرگتر بودن این ضریب نشان دهنده توانایی بیشتر متغیر مستقل در توضیح تغییرات متغیر وابسته است. این آزمون از آمارههای مختلفی تشکیل شده است. آماره F نشان میدهد که آیا متغیر مستقل از قدرت تبیین بالایی برخوردار بوده و قادر است به خوبی میزان تغییرات و واریانس متغیر وابسته را توضیح دهد یا خیر؟
آماره t به بررسی این واقعیت میپردازد که آیا متغیر مستقل تأثیر آماری معنی داری در تبیین تغییرات متغیر تعهد سازمانی دارد یا خیر؟
واضح است که بزرگتر بودن آمارههای t و F نشان دهنده برازش بیشتر مدل رگرسیونی تحقیق است و این موضوع سبب میشود که نتیجه بگیریم متغیر مستقل تأثیر زیادی در تغییرات متغیر وابسته دارد.
مقدار متغیر وابسته از روی مقدار متغیر مستقل از طریق یک معادله خطی برآورد میشود. این معادله شکل کلی زیر را دارد.
که در آن مقدار برآورد شده y ، عرض از مبدأ (مقدار ثابت رگرسیون) ، ضریب زاویه (ضریب رگرسیون) و متغیر اول است.
فصل چهارم
نتایج
مقدمه
داده های خام قبل از تجزیه و تحلیل هیچ کمکی به نتیجهگیری و ارائه راهکار نمیکنند. در این فصل به تجریه و تحلیل پرسشنامه های تکمیل شده توسط پاسخگویان خواهیم پرداخت. این فصل به دو بخش تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی تقسیم شده است. به این صورت که ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی، ویژگیهای جمعیت شناسی نمونه های مورد نظر را مورد بررسی قرار میدهیم. سپس با بهره گرفتن از آزمونهایی چون T تک نمونهای، پیرسون و کولموگروف-اسمیرنوف به آزمون همبستگی بین عوامل مدیریت دانش و عملکرد نوآورانه خواهیم پرداخت.
۴-۱ آمار توصیفی
در این بخش به تشریح برخی از ویژگیهای فردی پاسخ دهندگان میپردازیم.
۴-۱-۱ جنسیت
<< 1 ... 245 246 247 ...248 ...249 250 251 ...252 ...253 254 255 ... 477 >>