یکی از ویژگیهای عالی فرهنگ اسلام این است که در مصرف و استفاده از بعضی امکانات « شأن [۱۷۰]» افراد را مد نظر قرار داده؛ ملاک اسراف و عدم اسراف را با اوضاع و احوال زمانی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی فرد گره زده است. به عنوان مثال در مسئله نفقه همسر، منزل و لباس و زیور آلات را در شان و جایگاه همسر منوط کرده است. البته باید توجه داشت که وسعت و سادگی چیزی است، و تجمل پرستی چیز دیگر. از دیدگاه اسلام اولی ممدوح و دومی مذموم است. مسئله ای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که بهره برداری از نعمتهای الهی، چنان چه از حد طبیعی فرد منزلت اجتماعی او بگذرد، اسراف است. به سه معیار که در روایتی از امام علی(ع) آمده است، توجه فرمایید: سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- می خورد آنچه برای او نیست؛
۲- می خرد آنچه برای او نیست؛
۳- می پوشد آنچه برای اونیست.[۱۷۱]
طریحی می گوید: معنای حدیث این است:می خورد و خریداری می کند و می پوشد آنچه را بالاتر از شأن او باشد.[۱۷۲]
از مجموع آموزه های دینی چنین برمی آید که رعایت شأن افراد در بهره برداری از امکانات به دو صورت قابل تصور است ؛ یکی از این دو پذیرفتنی و مستدل است و دیگری فاقد دلیل و بی اساس. صورت نخست به این صورت قابل تبیین است : طبیعی است که هرکس در مقام ایفای وظایف خود، نیازمند امکاناتی است. بنابراین،شأن هر فرد که همان موقعیت و مسئولیت اوست ، وظایفی را به او محول می سازد و او برابر شأن خود حق دارد از امکانات لازم استفاده نماید تا به تکلیف خود به طور شایسته عمل کند . براین اساس ،شأن هر فرد، توأم با نیاز واقعی او است .
از سوی دیگر، گاه ممکن است استفاده از برخی کالاها برای افراد برخوردار از مقام و موقعیت اجتماعی ، به خاطر شرایط خاص زمان و مکان ، باعث نوعی سرشکستگی در جامعه و قرار گرفتن در معرض تحقیر و خواری باشد. در این موردنیز برای حفظ عزت و شخصیت فرد، چند و چون مصرف وی در حد نیاز تغییر می یابد. چنان که حضرت رضا(ع) می فرماید: « إِنَّ أَهْلَ الضَّعْفِ مِنْ مَوَالِیَّ یُحِبُّونَ أَنْ أَجْلِسَ عَلَی اللُّبُودِ وَ أَلْبَسَ الْخَشِنَ وَ لَیْسَ یَحْتَمِلُ الزَّمَانُ ذَلِکَ [۱۷۳]: دوستداران بی بضاعت من، دوست دارند من روی نمد بنشینم و لباس خشن بپوشم ، ولی زمانه ی ما ، آن را برنمی تابد. »
براین اساس، نمیتوان شرایط زمانی و سطح عرف و معمول جامعه را به عنوان شاخصی برای تعیین حد و مرز اسراف و تجمل گرایی نادیده انگاشت. این شاخص در مرکب، خانه و سایر لوازم نیز تعیین کننده است؛ اما بایستی متوجه بود که در مورد این شاخص، یعنی سطح اقتصادی عموم جامعه، مصادره به مطلوب و تفسیر به رأی صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت به جای آنکه سطح اقتصادی متوسط افراد جامعه در نظر گرفته شود، یکیدو پله بالاتر میرویم. در این صورت غلتیدن درتجمل آن هم ناخواسته و البته براساس سهلانگاری دور از دسترس نیست.
صورت دوم (که تأثیر شأنیت افراد در نوع مصرف قابل قبول نیست)، رعایت شأنهای اعتباری است . بدین معنا که شخص به خاطر مقام و موقعیت اجتماعی خود یا با منسوب کردن خود به فردی صاحب جاه و مقام ، سعی کند خود را نیازمند مصرف کالاهای گران قیمت و تجملاتی بداند و با مسأله ی شأن آن را توجیه نماید بی آن که در واقع، نیازی به آنها داشته باشد.
رعایت چنین شأنی، نه تنها هیچ دلیل و مدرکی ندارد ، بلکه کاملا مردود است ،چرا که آیات و روایات متعدد و سیره ی رسول خدا(ص) و معصومان(ع) ، شأن های اعتباری را که برخی افراد و گروه ها ، خاستگاه امتیازاتی ویژه برای خود تلقی می کردند، پوچ و بی اساس معرفی کرده اند . برای نمونه آیات متعددی بر لزوم همراهی پیامبران با مؤمنان محروم و فاقد موقعیت اجتماعی دلالت دارند [۱۷۴]با این که بسیاری از اشراف جامعه ، شرط گرویدن خود را به پیامبران ، دوری آنان از محرومان قرار داده بودند ،ولی پیامبران هرگز نوع رفتار و زندگی خود را برای جلب نظرثروتمندان تغییر ندادند ،نیز داستان تزویج رسول خدا(ص) با زینب ، همسر مطلقه غلام آزاد شده ی حضرت[۱۷۵] . همچنین داستان تزویج «جویبر» ، جوان فاقد امکانات مادی و وجاهت اجتماعی، با « ذلفا» دختری در یک خانواده ی اصیل و ثروتمند به دستور رسول خدا(ص)[۱۷۶] ، همگی خط بطلانی بر شأن های اعتباری به شمار می روند.[۱۷۷] مهمتر از اینها، ساده زیستی رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان (ع) در زمان حکومت خود و حتی تصریح علی(ع) به لزوم ساده زیستی حاکمان[۱۷۸] ، خود دلیل محکمی بر این مدعاست. بنابراین، مقام و موقعیت اجتماعی، در صورتی که نیازی واقعی به استفاده از برخی امکانات را ایجاب نکند ، نه تنها توجیه کننده ی تجمل گرایی وخروج از ساده زیستی نیست که مسئولیت مضاعفی در لزوم زهد و ساده زیستی نیز ایجاد می کند.
همان طور که گفته شد ، مصادیق تجمل گرایی نسبت به جایگاه اجتماعی افراد نیز تفاوت پیدا میکند. به همین ترتیب، امکانات متناسب با جایگاه اجتماعی هر فرد متفاوت میشود. در نتیجه اگر فردی از جایگاه اجتماعی خود، پا فراتر گذاشت و به چیزی روی آورد که با جایگاه او تناسب نداشت، کار وی تجمل گرایی است.
ابان بن تغلب در روایتی از امام صادق (ع) نقل می کند:
«أتَرَی اللَّهَ أَعْطَی مَنْ أَعْطَی مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ لَا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکَحُوا قَصْداً وَ یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا وَ یَشْرَبُ حَلَالًا وَ یَرْکَبُ حَلَالًا وَ یَنْکِحُ حَلَالًا وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً ثُمَّ قَالَ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینََ؛ بخشش مال از سوی خداوند به بعضی افراد به دلیل تقرب آنان نیست. همچنین اگر از بعضی افراد، منع کرده است. دلیل بی ارزشی آنان نزد خدا نیست. مال برای خداست و او مال را نزد انسان به ودیعه گذارده تا با میانه روی بخورد و بیاشامد و باقی آن را به مومنان فقیر برگرداند تا مشکلاتشان را برطرف کنند. هرکس چنین کند. آن چه میخورد و می آشامد و سوار میشود و نکاح میکند حلال است و جز اینها برای او حرام است. اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد[۱۷۹].»
امام صادق (ع) در این روایت شریف، اصول کلی زندگی و مصرف را به پیروان خویش آموخته است. به گفته ایشان، امکانات و اموالی که خداوند در اختیار انسان ها قرار داده، برای اهداف معین و مشخصی به صورت امانت به انسانها سپرده شده است. بنابراین، اگر کسی، این اموال را در راه رسیدن به اهداف دیگری به کار بندد یا از محدوده آن، پا را فراتر نهد، در امانت خیانت کرده است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که تجمل گرایی امری نسبی است؛ زیرا برای رفتار انسانها در هر زمان و مکان و شرایطی نمیتوان حکم کلی بیان کرد. ممکن است چیزهایی در زندگی یک فرد در یک مکان و زمان خاص، تجمل به شمار آید. ولی همانها در زندگی شخص دیگری و در مکان و زمان دیگری تجمل نباشد.
۳-۲ برخی از مصادیق تجمل گرایی
۳-۲-۱ تجمل گرایی در لباس و پوشاک
لفظ لباس از «لبس » مشتق شده است . «لبس» یعنی پوشش و پوشیدن . هرچیزی که انسان را از زشتی ها بپوشاند و مخفی دارد لباس نامیده می شود . به همین دلیل مرد برای زنش حکم لباس را دارد؛ زیرا مانعی است برای ظاهر شدن زشتی های او.[۱۸۰]
«زجاج » می گوید : این واژه به مفهوم هر چیزی است که برای جسم و زندگی انسان سودمند باشد ، خواه لباس یا چیز دیگر.[۱۸۱] و نیز خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب العین «ریش» را این گونه معنا می کند الریش : اللباس الحسن [۱۸۲]؛ ریش: لباس نیکو است .
منشأ اصلی پیدایش لباس این بوده که سه نیاز آدمی را پاسخ دهد :
- او را از سرما ، گرما ،برف و باران حفظ کند .
- در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند .
- به او آراستگی و وقار می بخشد .[۱۸۳]
تا آنجا که تاریخ نشان میدهد همیشه انسان لباس میپوشیده است، ولی وسایل تولید لباس در عصر ما به قدری متنوع شده و توسعه یافته است که با گذشته اصلا قابل مقایسه نیست.
و متأسفانه، جنبهه ای فرعی و حتی نامطلوب و زننده لباس چنان گسترش یافته که فلسفه اصلی لباس را دارد تحت الشعاع خود قرار میدهد.
مسأله لباس در اسلام از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است و اسلام به پوشیدن لباس و تنظیف و آرایش توصیه می کند . خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید :« یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون[۱۸۴]؛ ای فرزندان آدم لباس برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایهی زینت شما است ؛ اما لباس پرهیزگاری بهتر است . اینها همه از آیات خدا است ، تا متذکر نعمتهای او شوند . »
پوشاک از نیازهای اساسی زندگی انسان است و مستور داشتن شرمگاه و زشتیهای بدن امری لازم و ضروری است و آراسته ساختن خویش با پوشاکهای زیبا ، مطلوب و محبوب خداوند است . [۱۸۵]
بهره مندی از پوشاک به شکل معتدل، با طبع و سرشت انسانی سازگاری دارد، برای اینکه فطرت آدمی به دنبال زیبایی هاست تا با دیدن زیبایی ها، به وجود زیبایی آفرین توجه نماید و روی آوری به مساجد با لباس ظاهری و پیرایش ظاهری عامل به دست آوردن لباس تقواست که ارزشمندتر است. علی(ع) فرمود ند: « الحمدالله الذی رزقنی من الریاش ما اتجمل به فی الناس و أودی فیه فریضتی و استرفیه عورتی[۱۸۶] ؛«سپاس خدایی که به من روزی کرد لباسی که با آن خود را در میان مردم زینت نمایم و واجبم را با آن ادا نموده و عورتم را بپوشانم . »
استفاده از لباس برای آرامش و آسایش جسم و برای حفظ شخصیت انسانی به صورت معقول که حد اعتدال میان افراط و تفریط است ، مورد پسند و رضایت دین مقدس اسلام است و پیشوایان دین به آن سفارش نموده اند. اگر چه تجمل و زینت و آراستگی و نظافت و پاکی امری فطری است ؛ ولی انسان در اثر جهل و نادانی همواره بسیاری از مسائل فطری را نیز نادیده می گیردو دچار افراط و تفریط می شود.
بدین شکل که گروهی از مردم، برای بهره مندی از لباس و زینت متحمل انواع و اقسام زحمات می شوند تا برای خود لباسی و زینتی فراهم سازند. فراهم ساختن لباس و زینت و خودآرایی تمام جوانب زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد تا جایی که او را از مسیر اصلی منحرف می کند و او را به راه افراط در این موضوع سوق می دهد و به نوعی دچار صفت تفاخر و شهرت طلبی می شود و لباس و زینت که مقدمه رسیدن به قرب الهی بود، وسیله ای می شود که انسان را به خفت و خواری می کشاند.
پیامبر اسلام (ص) دراین زمینه می فرماید :« مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَهٍ فِی الدُّنْیَا أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ مَذَلَّهٍ فِی الْآخِرَهِ[۱۸۷]؛ کسی که در دنیا لباس شهرت بپوشد ، خداوند در آخرت اورا لباس ذلت و خواری می پوشاند. » و امام حسن (ع) نیز می فرماید: مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَهٍ کَسَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ ثَوْباً مِنَ النَّارِ[۱۸۸]؛ کسی که لباسی که اورا مشهور کند بپوشد ، خداوند در روزقیامت اورا لباسی از آتش می پوشاند.
با توجه به این دلایل که بیان شد، معلوم می شود که از نظر اسلام افراط و تفریط در لباس که از ضروریات زندگی است ،جایز نیست . تفریط در لباس این است که انسان هیچ توجهی به کیفیت و کمیت آن نداشته باشد و به اندازه ای که توانایی دارد برای تهیه ی لباس مناسب اقدام نکند و توجهی به آراستگی ظاهری نداشته باشد . افراط در لباس این است لباس وسیله ای برای شهرت طلبی، و تجمل گرایی و فخرو تکبر مباهات به دیگران قرار گیرد . متأسفانه امروزه جنبه های زننده و منفی لباس گسترش یافته و لباس عاملی برای انواع تجمل گرایی ،مد ،تحریک شهوت ،خود نمایی و اشاعه ی فرهنگ اجنبی و غرب شده است.
امام صادق (ع) در سفارش به میانه روی در لباس می فرماید :« … الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ …َ یَلْبَسُوا قَصْداً …[۱۸۹]: دارایی ها از آن خداست آنها را نزد انسان به امانت می سپارد و به انسان اجازه داده است … با میانه روی بپوشند … » امیر المؤمنین (ع) در اوصاف پرهیزگاران، از جمله صفت که برای آنها بیان می کند ، میانه روی در لباس است ، چنان که می فرماید :« وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَاد[۱۹۰]: پوشش پرهیزگاران با میانه روی است. »
۳-۲-۲تجمل گرایی در تهیه وسایل زندگی
تأمین و تهیّه وسایل و ابزار زندگی در حدّ نیاز و نیز مخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از موارد مجاز برای صرف مال است. تلاش در راه تامین مخارج ضروری خانواده به حدی اهمیت دارد که در روایات در ردیف جهاد در راه خدا شمرده شده است . امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید:« اَلْکادُّ لِعِیالِهِ کَالْمُجاهِدِ فی سَبِیلِ اللهِ ؛[۱۹۱]کسی که در راه تامین خانواده اش تلاش می کند مانند کسی است که در راه خدا جهاد می نماید .» با این وصف، رعایت حدّ اعتدال و پرهیز از اسراف، اصل عامّی است که شامل لوازم منزل نیز میشود. در این راستا سخت گرفتن،بخل و امساک مذموم شمرده شده است .
امام رضا(ع) می فرماید:« یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیْلَا یَتَمَنَّوْا مَوْتَهُالکافی ؛[۱۹۲]سزاوار است مرد بر خانواده اش در وسایل ونفقه ،رفاه و توسعه ایجاد نماید تا انتظار مرگ او را نداشته باشند.»
درحدیثی حضرت امام صادق (ع) نیازمندی های شخصی را که انسان می تواند از مال خویش در راه آن مصرف کند بر می شمارند و از جمله این که:
آنچه برای تعمیر و ترمیم وسایل زندگی و یا حمل و نقل و یا حفظ آنها به خرج می رساند و نیز آنچه از منزل و یا وسیله ای از وسایل زندگی برای رفع نیازهای خود تهیّه می نماید[۱۹۳].
فراهم نمودن لوازم مورد نیاز زندگی، در صورتی که از حد اعتدال نگذرد از عنوان تجمل گرایی خارج است؛مانند این که ابزاری خریداری کند که یا مورد نیازش نیست و یا جنبه تشریفات اضافی دارد و یا بیش از مقدار احتیاجش باشد که در هر سه مورد کاری مسرفانه کرده و از حدّ میانه دور شده است. البته حد اعتدال در این مصارف یک مفهوم نسبی است که در رابطه با افراد و اشخاص و زمان های مختلف تفاوت می کند . تهیه لوازم و ابزار تشریفاتی و غیر ضروری وزاید بر شأن ،خروج از حد اعتدال است .
حماد بن عیسی می گوید: امام صادق(ع) به بستر و رختخوابی در منزل شخصی نظر انداخت سپس فرمود: «فراش لِلرَّجُلِ و فِراشٌ لِاَهلِهِ و فِراشٌ لِضَیْفِهِ و الْفِراشُ الرّابِعِ للشَّیْطانِ[۱۹۴] ؛یکی برای خودش و دیگری برای خانواده، سومی برای مهمان و فراش چهارم برای شیطان است.»
حضرت در این روایت به اضافی بودن بستر چهارم که مورد نیاز نیست اشاره نموده و آن را برای شیطان خوانده است . روی هم انداختن چندین فرش ، تهیه ده ها دست رختخواب بدون استفاده ،دکوراسیون ها و مبلمان های گران قیمت و مانند آن از مظاهر اسراف و تجمل گرایی و حرام است ،البته وضعیت و موقعیت افراد تفاوت می کند . ممکن است شخصی دارای موقعیت خاص باشد که لازمه اش رفت و آمد زیادو نیاز به وسایل و ابزار زیاد است . ملاک در این مسئله عرف هر جامعه است . بنابراین ،در این حدیث که امام صادق(ع) فرمودند: چهارمین بستر برای شیطان است ،در واقع آن چهارمی اضافه بر نیاز آن شخص بوده و برای مهمان داری او تنها یک رختخواب کفایت می کرده است و چنانچه شخصی برای پذیرایی از میهمانان ، اضافه بر آن مورد نیازش باشد ، با برخورداری از آن نه تنها مسرف نیست، بلکه این خود بهترین مورد برای خرج مال و ثروت است ؛ زیرا دارا بودن آن مایه حفظ آبرو و حیثیت شخص و پاسدار موقعیت اجتماعی اوست.
۳-۲-۳تجمل گرایی در تهیهی مسکن
از مهم ترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هر موجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش در معرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمار می آید که در ردیف اوّل نیازمندی ها و خواسته های او واقع شده است تا آنها را در برابر سرما، گرما و خطرهایی که تهدیدشان میکند حفظ نماید. علاوه برآن موجب مصون ماندن آبرو و کرامت انسانی است . اسلام به منزل، اهمیت و ارزش والایی قائل است و در اسلام منزل از نعمت های الهی دانسته شده است ؛ چنان که خداوند می فرماید :« وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا[۱۹۵] ؛وخداوند برای شما از خانه هایتان محل سکونت و آرامش قرار داد.
در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردی شناخته شده و حتی تأمین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نیز در برخی روایات سخن از داشتن منزل وسیع است که از سعادت انسان قلمداد و همچنین پرهیز از ساخت و سکونت در منزلِ تنگ که از نادانی و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق از نبی اکرم نقل میکنند که حضرت فرمودند:« ِمنْ سَعَادَهِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ الْمَسْکَنُ الْوَاسِعُ[۱۹۶] ؛از سعادت شخص مسلمان، داشتن منزل بزرگ است.» مرحوم مجلسی ، راویان این مضمون را فراوان و آن را مستفیض می داند.[۱۹۷]
فلسفه و حکمت ساختن خانه و منزل تأمین آرامش و آسایش است . خداوند ، خانه و منزل را مایه ی آرامش انسان قرار داده و برخورداری انسان از آرامش در خانه خود ، از نعمت های خداوندی است[۱۹۸] حقا که نعمت مسکن از مهم ترین نعمت هایی است که تا آن نباشد، بقیه گوارا نخواهد بود.[۱۹۹]
برخورداری از مسکن و سرپناه ، آن قدر اهمیت دارد که اگر صاحب خانه،ورشکست شود، اسلام، خانه را از مستثنیات دیون دانسته و طلبکار، حق مصادره و مطالبه ی آن را ندارد . چنان که در روایت معتبره ی حلبی از امام صادق (ع) آمده است :« لَا تُبَاعُ الدَّارُ وَ لَا الْجَارِیَهُ فِی الدَّیْنِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَا بُدَّ لِلرَّجُلِ مِنْ ظِلٍّ یَسْکُنُهُ وَ خَادِمٍ یَخْدُمُه[۲۰۰]؛ خانه و خدمتکار ، در ارتباط با بدهکاری فروخته نمی شود و این بدان جهت است که انسان به سایه ای که در آن سکنی گزیند و خدمتکاری که به او خدمت نماید، احتیاج دارد . »
تاکید به داشتن خانه بزرگ و وسیع ، علل زیادی ممکن است داشته باشد،یکی از آن شاید این باشد که که کسی که خانه مناسب ندارد، هیچگاه نمی تواند میهمان داری و پذیرایی از برادران دینی داشته باشد و یا به گونه آبرومندانه نمی تواند انجام دهد؛ و به خصوص راز این تربیت دینی هنگام کثرت فرزندان و رسیدن آن ها به حد بلوغ و یا در شرف بلوغ قابل دقت و تامل است . در این زمینه روایات زیادی وارد شده است که به دلیل رعایت اختصار از بیان همه ی آن ها خودداری می شود.
دسته دیگری از روایات که در این مورد وارد شده ، از هرگونه افراط و زیاده روی در مورد خانه و منزل نهی نموده است و از ساختن بناء و ساختمان بیش از حد لازم و با انگیزه های غیر دینی و عقلی بر حذر می دارد.
از دیدگاه قرآن و روایت، احداث بناهایی که ثمره چندانی ندارد، کاری عبث و بیهوده معرفی شده است. در حدیثی آمده است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از گذرگاهی می گذشت، چشمش به ساختمانی افتاد که یکی از انصار ساخته بود. هنگامی که صاحب آن بنا نزد حضرت آمد و سلام کرد، ایشان صورت را از او برگردانید. پس از آنکه وی علت بی اعتنایی حضرت را دریافت، برگشت و بنا را با خاک یکسان کرد. در پی این جریان رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ لِکُلِّ بَناءٍ یبْنی وَبالٌ عَلی صاحِبِه یومَ القیامَهِ اِلا ما لابُدَّ مِنْهُ.[۲۰۱]بی تردید، هر بنایی که ساخته شود، روز قیامت باری بر دوش صاحبش خواهد بود؛ مگر آنچه گریزی از آن نیست (مورد نیاز وی است .
جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های بدست آمده، با توجه به فرضیه های تحقیق از تحلیل کیفی و کمی استفاده شده است. از نرم افزار EXCEL, SPSS, GIS استفاده شده است.
۱ ـ ۱۳ ـ ۱ ـ شیوه تحلیل کیفی
تحلیل کیفی در بسیاری از زمینه های جغرافیایی انسانی کاربرد دارد. دو سوال اساسی که محققان کیفی پاسخ می گویند، مربوط به ساختارهای اجتماعی و تجربه های فردی است( های، ۱۳۸۸، ۲۴ ). در تحقیق حاضر اطلاعاتی که از روستاهای مورد مطالعه بدست آمده با بهره گرفتن از منطق و استدلال عقلی مورد تحلیل کیفی قرار می گیرند.
۱ ـ ۱۳ ـ ۲ ـ شیوه تحلیل کمی
این شیوه که به روش تجزیه و تحلیل آماری نیز شهرت دارد، در مورد داده های کمی کاربرد دارد. در تحقیق حاضر، جهت تحلیل کمی داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است.
۱ ـ ۱۳ ـ ۲ ـ ۱ ـ آمار توصیفی
آمار توصیفی شامل ابزارها و روش هایی برای توصیف مجموعه ای از مشاهدات است( نایبی، ۱۳۸۸، ۸ ). در تحقیق حاضر از روش های آماری توصیفی جداول توزیع فراوانی، استفاده شده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱ ـ ۱۳ ـ ۲ ـ ۲ ـ آمار استنباطی
آمار های استنباطی معمولا برای آورد جامعه و فرضیه آزمایی به کار گرفته می شود. در تحقیق حاضر از آماره های ضریب همبستگی شامل اسپرمن، آمار t تک نمونه، خی دو،( کای اسکوار)، وی کرامر و فریدمن استفاده شده است.
۱ ـ ۱۴ ـ موانع تحقیق
مهمترین موانع تحقیق حاضر مربوط به موارد زیر می باشد
۱ ـ کمبود آمار و اطلاعات دقیق در مورد تعداد افرادی که اعتبارات دریافت کرده اند ؛
۲ ـ مشکلات بسیار زیاد در پیدا کردن آدرس محل زندگی افراد وام گیرنده برای پر کردن پرسش نامه ؛
۳ ـ عدم تمایل به همکاری با پژوهشگران در ادارات و نهادهای اجرایی و نیز مسؤلین منطقه و عدم پاسخگویی به سؤالات و پرسشهای مربوطه، به دلایل مختلف ؛
۳ ـ کمبود امکانات و بودجه کافی در جهت به انجام رساندن پژوهش؛
شکل شماره ۱ ـ ۱ : مراحل تحقیق
تفکر و پرسش آغازین و انتخاب عنوان تحقیق
مطالعات اکتشافی
بیان مساله تحقیق و تدوین اهداف
بررسی پیشینه مطالعاتی
ارائه فرضیه
چارچوب نظری تحقیق
پرسشنامه
تجزیه و تحلیل و استنتاج از داده ها
آزمون فرضیات و نتیجه گیری
تبیین نتایج و ارائه پیشنهادات
مطالعه و فیش برداری
برداشت میدانی
جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات مطالعه ویژگی های جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
مصاحبه
مشاهده
فصل دوم:
مبانی نظری
مقدمه
اگر چه علم به وسیله داده ها پیش می رود، اما برای تعیین داده های علمی به مبانی نظری قوی نیاز است. مبانی نظری در راستای ساخت چارچوب نظری و فرضیه های مطرح شده، از طریق قیاس که در آن پژوهشگر از امور کلی تر به امور خاص تر پیش می رود و کار خود را با نظریه یا نظریه هایی راجع به موضوع مورد بررسی شروع می کند، کاربرد گسترده ای دارد (میرزایی،۱۳۸۹، ۱۳۱). وجود چارچوب نظری در تحقیقات علمی به عنوان پایه ای است که تمام تحقیق بر روی آن تکیه می کند(خاکی،۱۳۸۴، ۳۰). وجود مبانی نظری تحقیق باعث می شود، تحقیق در خلا فلسفی صورت نگیرد، همچنین تدوین پایان نامه پژوهش ها را توجیه می کند. از طرفی دیگر، ایجاد درک مناسبی از نوشته های نظری باعث می شود، محقق در فرایند جمع آوری داده ها، اطلاعات غیر ضروری را گردآوری نکرده، داده های بدست آمده از کار میدانی نسبتاً جامع باشد(چراغی،۱۳۹۰، ۱۹).
۲ ـ ۱ ـ معانی و مفاهیم اشتغال و خود اشتغالی
شغل عبارت است از تعهدی که انسان در مقابل مؤسسه ای برای انجام تکالیف دراز مدت می کند و در ضمن از طریق آن امرار معاش می نماید. شغل، علاوه بر اینکه تعهدات دراز مدت و امرار معاش را در بر دارد، به قول ماکس وبر برای فرد شاغل مقام و شأن خاصی از نظر اجتماعی ایجاد می کند که تعیین کننده شخصیت اجتماعی اش نیز است( جمشیدی،۱۳۹۱، ۹). اشتغال از دیدگاه کلان اقتصادی از جنبه های مختلفی همچون درآمدزایی، تولید و کارآفرینی، توسعه دانش و فناوری و غیره اهمیت دارد و از دیدگاه اجتماعی نیز به انسان منزلت، جایگاه و موقعیت اجتماعی و حس اعتماد به نفس می بخشد. مشغول به کار شدن و استفاده از نیروی ذاتی، مهارتها و دانش و مدیریت شخصی برای شروع به کار و به انجام رساندن فعالیت مشخص گروه خاصی نیست. مردان و زنان در یک جامعه می توانند با موقعیت های کاری که برای آنان فراهم می شود و یا خود خلق می کنند، به اشتغال بپردازند و در عین حال آن را تحت تأثیر قرار دهند( پاسبان، ۱۳۸۵، ۱۶۵ـ۱۵۳). به عبارت دیگر اشتغال را می توان به لحاظ اهمیت در ابعاد علمی شخصیت انسان منشأ هویت و ابزار رسیدن به سعادت نوع بشر به شمار آورد( طیبی و همکاران، ۱۳۸۹، ۱).
۲ ـ ۱ ـ ۲ ـ خود اشتغالی
مفهوم خود اشتغالی معادل اصطلاح « کار برای خود » می باشد. از این رو خود اشتغالی نوعی اشتغال در بخش غیر مزد بگیری است که فرد شاغل با اتکاء به توان شخصی، ابتکار و خلاقیت خود به کارهای تولیدی و خدماتی و در نتیجه کسب درآمد می پردازد( شاه آبادی و خاتمی، ۱۳۹۲، ۹۲). خود اشتغالی مفهومی در برابر دگر اشتغالی است و بر کار کردن و کسب درآمد برای خود دلالت می کند. در این نوع اشتغال، میزان درآمد شاغل ثابت نیست و به سودآوری فعالیت تجاری و خدمانی وی بستگی دارد. خود اشتغالی فرصتی برای ارتقای حرفه ای از طریق کسب و کار بیشتر یا کسب جایگاه اجتماعی بالاتر است. خود اشتغال ممکن است کارگاه داشته باشد و به تنهایی در آن کار کند یا افراد دیگری را به استخدام درآورد. به هر حال، خود شاغل در بنگاه غیر سهامی کار می کند. وی به اتکای توان شخصی، ابتکار و خلاقیت خود به کارهای تولیدی، خدمات فنی و در نتیجه کسب درآمد می پردازد. شاغل به تدریج آماده کسب توانایی لازم برای ورود به بازارهای بزرگتر می شود و به رشد اشتغال و کار آفرینی در جامعه کمک می کند. از این رو، خود اشتغالی هر نوع فعالیت تولیدی و خدماتی مولد ارزش افزوده اقتصادی در بخش های مختلف اقتصادی و به صورت غیر مزد بگیری است( عباسی و آریانفر، ۱۳۸۷، ۵ ). تمام مشاغل موجود در بخش غیر مزد بگیری شامل همه افرادی که در زمینه های صنعتی، کشاورزی، خدمات برای خود کار می کنند، در محدوده فعالیت های خود اشتغالی قرار دارند. به عبارت دیگر، همه آنهایی که برای خود و به حساب خود کار می کنند و تابعیت اقتصادی از کار فرما ( اعم از بخش های دولتی یا خصوصی ) ندارند، خود اشتغال محسوب می شوند، از این رو، خود اشتغالی به عنوان کار مستقل و غیر تابع پدیده های جدید در اقتصاد نیست و ریشه ای عمیق در فرهنگ کهن جوامع بشری دارد. بر این اساس، خود اشتغالی و کار برای خود، زمینه ساز رشد اشتغال آزاد و کار آفرینی در جامعه است. خود اشتغالی به لحاظ انعطاف پذیری ساعات کار و استقلال در شرایط کار، می تواند مورد استقبال قرار گیرد( قوامی، ۱۳۸۲، ۶۴).
بازار کار به دلیل تأثیر پذیری و تأثیر گذاری از سایر بازارهای اقتصادی، به عنوان بازارهای مهم در اقتصاد مطرح می باشد. موضوع بازار کار در اقتصاد ایران به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی، از عدم تعادل حکایت دارد، به طوری که طی دهه اخیر، عرضه نیروی کار بر تقاضای آن فزونی داشته و این شکاف به تدریج افزایش یافته است که نتیجه آن بحران بیکاری و فقدان وجود اشتغال مناسب برای نیروی کار به ویژه جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی است. لذا در متغیرهای تأثیر گذار بر این بازار، تعداد جمعیت فعال و میزان سطح تحصیلات ( با سوادی ) می باشد، بر همین اساس، یکی از مقولات مهم که در چارچوب سیاست های بازار کار مد نظر اکثر کشورهای جهان بوده است، برنامه های خود اشتغالی و اعتبارات خرد برای رویارویی با بیکاری است و اگر شاغلین را به دو بخش دستمزد بگیر و خود اشتغال تقسیم کنیم، فردی که هزینه های زندگی خود را از طریق کسب و کار و فعالیت خود پوشش می دهد و حقوق و دستمزدی از شخص یا سازمان دیگری دریافت نمی کند، خود اشتغال محسوب می شود و به بخش خود اشتغالی تعلق دارد( مانند پزشکان، صاحبان بقالی، سوپر مارکت، آرایشگران، صنعتگران کوچک، مهندسان، رستوران داران، ورزشکاران و برنامه ریزان کامپیوتر اعم از زن و مرد ) و در صورتی که فرد از کار فرما یا سازمانی، حقوق و مزایایی دریافت کند، به بخش دستمزد بگیر تعلق دارد. قسمت عمده ای از نیروی کار فعال در هر جامعه ای، خواهان ایجاد درآمد توسط خودشان هستند و تمایلی به دریافت حقوق و دستمزد از کار فرمایان مؤسسات خصوصی و دولتی ندارند و یا به لحاظ شرایط اقتصادی، قادر به اشتغال در واحد ها، بنگاه ها و مؤسسات دولتی و خصوصی نیستند. این بخش از نیروی کار در ادبیات اقتصادی به بخش خوداشتغالی تعلق دارند. این نوع فعالیت ها بسیار گسترده هستند و در تمام بخش های اقتصادی ( صنعت، خدمات، کشاورزی و ساختمان ) دیده می شوند( قویدل، ۱۳۸۷، ۲۲). سیاست های اقتصادی مربوط به خود اشتغالی در انعطاف پذیری بازار کار و گسترش اشتغال نقش زیادی دارند و یکی از عوامل کاهش بیکاری هستند. توریک[۱] و همکاران با بهره گرفتن از مدل رگرسیون برداری ( VAR) رابطه بین خود اشتغالی و بیکاری را برای ۲۳ کشور OECD در دوره زمانی ۲۰۰۲ ـ ۱۹۷۴ بررسی کرده است و نتیجه گرفته اند که هنگام بالا رفتن نرخ بیکاری، فعالیت های خود اشتغالی افزایش می یابد و بنابراین بین نرخ بیکاری و نرخ خود اشتغالی، ارتباط پویا وجود دارد. داده های تجربی ارتباط دو طرفه نرخ بیکاری و نرخ خود اشتغالی را تأیید می کنند.
دو نوع سیاست برای حمایت از خود اشتغالی وجود دارد:
۱ـ سیاست های انفعالی: این سیاست ها به صورت معافیت ها یا تخفیف های مالیاتی، پرداخت های انتقالی و کمک های بلاعوض، بیمه بیکاری، تأمین نیازهای مالی بیکاران و یارانه اعمال می شود که به آن سیاست های مالی و اعتباری نیز گفته می شود. در این روش، برای آغاز فعالیت خود اشتغالی، تسهیلات و خط اعتباری به متقاضیان واجد شرایط اعطا می شود. این اعتبارات ممکن است بلاعوض یا با نرخ کارمزد ناچیزی می باشند. اعطای تسهیلات اعتباری به منظور حمایت مالی از خود اشتغالی و طرح های اشتغال زا در قانون بودجه از سال های اولیه برنامه اول توسعه انجام شد.
۲ـ سیاست های فعال: اگر حمایت ها و سیاست های پشتیبانی موجب ایجاد اشتغال برای فرد بیکار شوند، به آنها سیاست های فعال در بازار کار گفته می شود. فرد مذکور قبل از خود اشتغالی از خدمات مشاوره و آموزش شغلی برخوردار می شود. این مشاوره ها می توانند به طور خصوصی یا مکاتبه ای مانند مشاوره های حسابداری و مدیریتی، بعد از خود اشتغالی نیز ادامه یابند. سیاست های فوق، عرضه و تقاضای نیروی کار را تحت تأثیر قرار می دهند و موجب افزایش اشتغال و درآمد می شوند. ( عباسی و آریانفر،۱۳۸۷، ۷ـ۶ ).
۲ ـ ۱ ـ ۳ ـ نقش تحصیلات در توسعه خود اشتغالی
تحصیلات و سواد، می تواند نقش بسزایی در موفقیت برنامه های خود اشتغالی به همراه داشته باشد به طوری که در برخی از مدارس در کشورهای مختلف موضوع کارآفرینی و کار به عنوان یک واحد درسی مدنظر است و حتی در برخی از موارد، مؤسسه هایی هستندکه مبادرت به آموزش کارآفرینی می کنند و عمده اهداف آنها تشویق به کارآفرینی و آموزش خود اشتغالی است، البته این مسأله، بیشتر در دبیرستان ها انجام می شود و در دانشگاه ها و کالج ها موضوع با وسعت بیشتری دنبال می شود مانند مهارت تخصصی، مدیریت شخصی، برنامه ریزی شخصی. به طور کلی، کارآفرینان و کارفرمایانی که دارای واحدهای کسب و کار کوچک هستند برای برنامه های خود اشتغالی و توسعه آن، مناسب تر از بیکارانی هستند که از واقعیت فرار می کنند. موضوع دیگری که باعث رایج شدن کسب و کارهای کوچک می شود، ارتباط تحصیلات و تخصص با خود اشتغالی و کسب و کار های کوچک است، به طوری که دانشجویان و فارغ التحصیلان قبل از ورود به بازار کار با مقوله کارآفرینی و بنگاه ها و کسب و کار های کوچک آشنایی پیدا می کنند.( ازوجی، ۱۳۸۹، ۶).
در ادبیات خود اشتغالی برای کسب مهارت سه نوع آموزش مورد نیاز است.
ــ مهارت یافتن در کار آفرینی و کار برای خود که در اصل، استفاده از فرصت هاست.
ــ مهارت برای توسعه کسب و کار بنگاه کوچک که به یادگیری چگونگی پرورش ایده کسب و کار می پردازد.
ــ مهارت در ارتباط با مدیریت کسب و کار و بنگاه های کوچک.
بسیاری از کار آفرینان برای شروع کار نیاز به منابع مالی دارند که عمده منابع مالی برای کسب و کارهای کوچک عبارت اند از: وام های بدون عوض، وام های بانکی متعارف و وجود شبکه های پشتیبانی مالی( همان منبع، ۷ ).
سطح سواد شخص وام گیرنده بسیار مهم است و اینکه سطح سواد فرد در حد ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان یا دانشگاه باشد اثر آن بر روی تقاضا برای وام بسیار مهم است. ارتباط مثبتی بین درآمد بالا و سطح سواد افراد وام گیرنده می باشد، زیرا سواد مهارت افراد را افزایش می دهد و استفاده بهتر از سرمایه و افزایش تولیدات کشاورزی را در پی دارد و افراد با سواد بهتر می توانند برای محصولات کشاورزی خود بازار های مناسب پیدا کنند در واقع در تجارت محصولات کشاورزی موفق تر می باشند(Weng, 2008, 47). شاه آبادی و خاتمی در مقاله خود با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر خود اشتغالی در اقتصاد ایران به این نتیجه رسیده است که نرخ با سوادی کشور نیز از جمله متغیر های معنادار و علامت آن مثبت می باشد، مثبت بودن ضریب این متغیر بدان معناست که هر چه سطح تحصیلات و سواد افراد افزایش می یابد گرایش افراد به خود اشتغالی بیشتر می شود(شاه آبادی و خاتمی ، ۱۳۹۲، ۱۰۷ ـ ۱۰۶).
بلانچ فلاور به بررسی خود اشتغالی در کشور های OECD طی سالهای ۱۹۹۵ ـ ۱۹۵۵ می پردازد و بیان می دارد، گرایش کلی به خود اشتغالی در سالهای پس از ۱۹۶۶ در بسیاری از کشورهای مورد مطالعه کاهش یافته در حالی که در کشورهای پرتغال، زلاندنو و انگلستان این تمایل افزایش یافته است. در مورد بسیاری از کشورها، نوعی ارتباط منفی میان نرخ خود اشتغالی و نرخ بیکاری وجود دارد که این اثرات در بخش کشاورزی به شدت منفی هستند. شواهد نشان می دهد که با سواد ترین افراد نسبتاً احتمال بالایی از خود اشتغالی را دارند( Blanch flower , 1998,63). پابلو و همکاران با بهره گرفتن از مدل پروبیت دو مرحله ای، به مقایسه عوامل مؤثر بر خود اشتغالی در مکزیک و ایالات متحده بین سالهای ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۲ می پردازند و نتیجه می گیرند که در مکزیک، اکثر داوطلبان خود اشتغالی، حقوق بگیران با درآمد بالا هستند، اما در ایالات متحده، اکثر داوطلبان خود اشتغالی، حقوق بگیران با درآمد پایین می باشند. با این وجود در هردو کشور سن، تحصیلات و عوامل دیگر بر خود اشتغالی مؤثر می باشد( Pablo and etal, 2006, 99).
۲ ـ ۲ ـ نظریات و تئوری های مربوط به اشتغال
آشنایی با پاکت
رستوران پاکت با ایده راه اندازی مجموعه ای زنجیرهای جهت تهیه و فروش غذای سالم و خوشمزهی سازگار با مبانی نوین بهداشت و تغذیه راه اندازی گردیده است.
چشم انداز نهایی این برند تغییر و اصلاح ذائقه غذایی مخاطبان از توجه صرف به عنصر مزه و سرعت غذا به سمت حفظ سلامت و سازگاری غذا با نیازهای طبیعی یک بدن سالم میباشد. صرف نظر از لحاظ نمودن عواملی نظیر کامل بودن هریک از وعدههای غذایی طراحی و ارائه شده در این رستوران از نظر شمول کلیه مواد موجود در هرم غذایی موضوعات مهم دیگری هم در دستور کار و اهداف استراتژیک مجموعه پاکت قرار گرفته است که ذیلاً به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
- طراحی و رنگآمیزی
در طراحی اشکال، رنگها و عناصر بصری معرف این برند تلاش شده تا انعکاس کامل سادگی و سلامتی محتوای خوراکی ارائه شونده مورد توجه قرار گیرد و فارغ از دخالت رنگهای تند و اشتهاآور توجه کامل مشتری به مزه و کیفیت غذا جلب شود.
- بستهبندی
در انتخاب مجموعه بستهبندی و لوازمی که جهت سرو غذا به مشتری ارائه می شود در رستوران پاکت تلاش فراوانی انجام شده تا موضوعاتی کاربردی نظیر امکان گرم کردن مجدد غذا، حفظ شکل و آرایش و زیبایی غذا و همچنین راحتی مشتری در استفاده از ظروف و قاشق و کارد و چنگال نسبت به هرچیز دیگر اولویت داشته باشد.لذا در عناصر مورد استفاده در بستهبندی غذاهای پاکت با مواردی مواجه میشوید که شاید قبلاً در سایر بستهبندیها مشاهده نشده است، نظیر قاشق، کارد و چنگال پلاستیکی بسیار مقاوم، کارتن حامل ساندویچ، ظرف غذایی پلاستیکی با درب چفتشونده و پاکتهای حامل کل وعده غذا که همگی از نوع food grade بنابر استانداردهای بهداشتی با قابلیت تماس با غذای مورد مصرف مشتری را دارا میباشند.
- تبلیغات
در فرایند تبلیغات و اطلاع رسانی رستوران پاکت نیز تلاش اصلی طراحان و مجریان براین بوده تا فارغ از جنبه های ژورنالیستی عناصر بصری و خبری صرفاً اطلاع رسانی نموده و بدون ایجاد تصاویر ذهنی غیر واقعی برای مشتری از محصول صرفاً وی را متوجه اطلاعات غذا نموده و دعوت به تجربه مصرف، نظر مشتری راپایهای برای تبلیغات آتی دهان به دهان و جلب مشتریان وفادار نمایند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
- فلسفه نامگذاری
داستانها اصلیترین حلقه پایبندی مشتریان به محصولات هستند. داستانهایی که گاه با خاطرههای شخصی مشتری با مصرف یک محصول ایجاد شده و گاه برگرفته از پیوندی معنوی هستند که میان یک محصول و بخشی از خاطرات نوستالژیک مصرف کننده به وجود می آید.
مجموعه پاکت ضمن احترام به تمام مفاخر علوم و فرهنگ و هنر تاریخ بشر مجموعه ای از چهره های سرشناس این حوزه را انتخاب نموده و به فراخور موضوع هریک از غذاهای این رستوران را به یکی از شخصیتهای علمی،فرهنگی یا هنری تقدیم نموده است. نفس این ارتباط و جستن علت نامگذاریها و دانستن توجه مجموعه پاکت به این حوزه از افتخارات تاریخ بشر، فضایی از اعتماد را مابین مشتری و رستوران مهندسی مینماید تا بتوان براساس آن سایر منویات موردنظر در سلامت، کیفیت و مشتری مداری را که در برنامه های پاکت قرار داشته به مشتریان انتقال داد.
در نهایت امید است با رشد و توسعه این برند جایگاهی جدید در سلیقه غذایی مخاطبان گشوده شده و تا رسیدن به منشی سازگار با سلامت و اهمیت به غذایی سالم برای بدن سالم ادامه و توسعه یابد.
فصل سوم
روششناسی تحقیق
3-1- مقدمه
هدف تمام علوم، شناخت و درک دنياي پيرامون ما است. به منظور آگاهي از مسايل و مشکلات دنياي اجتماعي، روشهاي علمي، تغييرات قابل ملاحظهاي پيدا کردهاند. اين روندها و حرکتها سبب شده است که براي بررسي موضوعات رشتههاي مختلف مربوط به زندگی انسانها، از روش علمي استفاده شود. از جمله ويژگيهاي مطالعة علمي که هدفش حقيقتيابي است استفاده از يک روش تحقيق مناسب ميباشد و انتخاب روش تحقيق مناسب به هدفها، ماهيت وموضوع مورد تحقيق و امکانات اجرايي بستگي دارد و هدف از تحقيق دسترسي دقيق و آسان به پاسخ پرسشهاي تحقيق است.
3-2- روش تحقيق
به طور کلي روشهاي تحقيق در علوم رفتاري را ميتوان با توجه به دو ملاک تقسيم کرد.
الف) هدف تحقيق
ب) نحوة گردآوري دادهها
بر اين اساس پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردي و از نظر شيوه گردآوري اطلاعات تحقيق توصيفي از نوع پیمایشی است. در ذيل به توضيح آنها پرداخته مي شود:
3-2-1- تحقيق کاربردي
هدف تحقيقات کاربردي توسعة دانش کاربُردي در يک زمينه خاص است. به عبارت ديگر تحقيقات کاربردي به سمت کاربرد علمي دانش هدايت ميشود.
3-2-2- تحقيق توصيفي
تحقيقات علمي را براساس چگونگي به دست آوردن دادههاي مورد نياز ميتوان به دو دسته تقسيم کرد:
تحقيق توصيفي شامل مجموعه روشهايي است که هدف آنها توصيف کردن شرايط يا پديدههاي مورد بررسي است. اجراي تحقيق توصيفي مي تواند صرفاً براي شناخت بيشتر شرايط موجود يا ياري دادن به فرآيند تصميمگيري باشد.
تحقيق توصيفي را ميتوان به دستههاي زير تقسيم کرد :
پژوهشهاي توصيفي که دادهها را بگونه اي معنا دار ارائه مي کنند در موارد زير سودمند هستند:
این تحقیق از نوع تحقیق توصیفی- پیمایشی است.
3-3- جامعه آماري
يک جامعه آماري عبارت است از مجموعهاي از افراد يا واحدها که داراي حداقل يک صفت مشترک باشند. صفت مشترک صفتي است که بين همه عناصر جامعه آماري مشترک و متمايز کننده جامعه آماري از ساير جوامع باشد. (آذر، مومني،1383). جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می خواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد. در تحقیق حاضر جامعه آماري که کلیه شهروندان شهر تهران می باشد که در ماه حداقل یک ماه از غذای آماده استفاده می کنند می باشند.
3-4- نمونه آماري و روش محاسبه حجم نمونه
۲- کار و حرفه شخصیت ها و راه و روش زندگیشان
۳- زمان، فصل و دوره داستان.
۴- محیط کلی و عمومی شخصیتها: پس زمینه محیطی که داستان در آن اتفاق میافتد. مثل محیط مذهبی، فرهنگی، مقتضیات فکری، خلقی، عاطفی. میتواند پس زمینه یک کشور، یک خانواده و یا یک قوم و عشیره باشد.
چند نکته دیگر :
۱- توصیف صحنه در داستان مدرن جزئی از عناصر داستان شده و نباید به گونهای باشد که با حذف آن در داستان هیچ اتفاقی نیفتد.
۲- از وسط صحنه شروع کند. یعنی خواننده را به وسط داستان پرت کنید تا با صحنه خو بگیرد.
۳- میتوانید از شوک هم استفاده کنید. اما تعداد شوکها باید کم باشد تا از تأثیرش در داستان کم نشود.
۴- معمولاً داستان کوتاه در یک صحنه اتفاق میافتد. و توصیه میشود از تعدد صحنه در داستان کوتاه استفاده نشود.
۵- توصیفات تکراری در داستان نداشته باشید. یک بار توصیف برای خواننده بس است. خواننده آن را در ذهنش نگه میدارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۶-۲٫ توصیف شخصیتها
شخصیت، تیپ، چهرهمان یا همان نمونه نوعی بحثی است که امروزه در داستان به آن زیاد پرداخته میشود.این بحث اولین با ر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مطرح شد.در همه جای دنیا افراد مثل هم هستندو در خیلی از خصوصیات مشترکند.
شخصیت از ۴ جنبه، شخصی، خانوادگی، اجتماعی و حرفهای تشکیل شده است.
جنبه شخصی: لحظات تنهایی یک شخصیت. این که شخصیت از چه سرگرمیها، نوستالژیها و مخفیکاریهایی در اتاق یا ذهنش برخوردار است.
جنبه خانوادگی: هر شخصیتی میتواند تنها یا خانواده دار باشد. اما حتی اگر تنها باشد، مطمئناً پدر و مادری داشته است. یا کسی که قبلاً خانوادهاش بوده یا قرار است خانوادهاش باشد. طرز رفتار شخصیت با خانواده جنبه دوم اوست.
جنبه اجتماعی: نوع برخورد با شخصیتهایی که در اجتماع میبیند.
جنبه حرفهای: نوع کار و میزان درآمد میتواند در شخصیت تأثیر مستقیم داشته باشد. حتی نوع برخورد با همکاران و هشت ساعت زندگیاش در محل کار میتواند در روند کلی داستان اثر گذار باشد.
در مرحله توصیف شخصیت برای خلق یک ساختار درماتیک درست فهمیدن نقطه ضعف شخصیتها به اندازه فهمیدن نقاط قوت و یا خصوصیات ظاهری، اخلاقی و اجتماعی آنها دارای اهمیت است. اینکه آنها دقیقاً در ابتدای قصه چه طور آدمهایی هستند و پس از اینکه توانستند از پس مشکلات طرح شده در روند قصه بر بیایند به چه آدمهای جدیدی تبدیل شدند؟
۲-۳٫ عناصر قصه
«معمولاً به آثاری که در آنها تأکید بر حوادث خارقالعاده، بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است، قصه میگویند. در قصه محور ماجرا بر حوادث خلق الساعه میگردد. حوادث قصهها را به وجود میآورند و در واقع رکن اساسی و بنیادی آن را تشکیل می دهند، بی آنکه در گسترش و تحول قهرمانها و آدمهای قصه نقش داشته باشند. به عبارت دیگر، شخصیتها و قهرمانها، در قصه کمتر دگرگونی مییابند و بیشتر دستخوش حوادث و ماجراهای گوناگونند» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۴۴).
از نظر میرصادقی «اغلب قصهها فاقد پیرنگند» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۴۴). یا به عبارتی بافتی ساده دارند: حوادث، علت و معلولی نیستند و یا منطقی که در پس افکار و اعمال نهفته است، استوار و پیچیده نیست و یا حتی از استدلال منطقی قابل قبولی پیروی نمیکنند؛ اما علیرغم تمامی این تعاریف مطالعه در افسانهها و قصههای ملل فصول مشترکی را که همان بنمایه و ساختار آن باشد به ما عرضه میدارد. افسانهها و قصهها همانند سایر آثار ادبی شفاهی یا مکتوب از عناصر ساختاری خاصی تشکیل شدهاند.
۲-۳-۱٫ راوی
«یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود …»
«یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود …»
«روزی روزگاری در سرزمینی دور دست …»
«سالها پیش در …»
«آوردهاند که …»
….
«بالا رفتیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصهی ما دروغ بود»
«قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونهاش نرسید»
چند نمونهای که در بالا آمده، نمونههایی است از آغاز و پایان قصهها و افسانهها، آنچه که در تمامی این نمونهها شایان توجه است، این نکته مهم است که تمام این جملهها سخن یک راوی است.
راوی یا روایتگری که قصه، افسانه، حکایت و داستانی را نقل میکند. این راوی در طول حکایت داستان در تمامی صحنهها حضور دارد و تمام ماجراها از دید اوست که روایت میشود.
راوی آگاه به تمام ماجرا است و بیش از شخصیت قصه از وقایعی که در پیش روست، اطلاع دارد. او خود شاهدیست بر داستانی که در حال نقل آن است؛ بنابراین او را راوی «همسان رویدادی» یا راوی شاهد یا دانای کل میدانند (فورستر، ۱۳۷۱: ۶۱).
در قصه و افسانه، خواننده میتواند در جریان گفتوگوی شخصیتها قرار بگیرد.
قصه و افسانه برای حکایت شدن و گوش سپردن به نقل نقال یا راوی است.
۲-۳-۲٫ شخصیتها در قصهها
در بیشتر قصهها و افسانههای ملل، شخصیتهای معرفی شده یا خوبند یا بَد. خوبها دارای خصائل عالی انسانی از قبیل فروتنی، جوانمردی، سخاوت، شجاعت و محبتاند. در همهی این افسانهها، خواننده میبیند که این صفات نیکو، گرچه ممکن است سبب مشکلات و سختیهایی شود، ولی همواره قهرمانانی که دارای این صفاتاند در پایان پیروزند.
قصهها و افسانههای عامیانه، معمولاً از طرح خاصی پیروی میکنند، شروع و پایان مخصوص به خود دارند و شخصیتای اصلی داستان اغلب در همان چند جملهی اول معرفی میشوند.
در قصههای عامیانه و افسانهها افراد اصلی داستان شخصیتهای روشن و مشخصی دارند و بیشتر مشابه یکدیگرند.
۲-۳-۳٫ زمان و مکان در قصه
«در قصهها زمان و مکان فرضیاند و تصویری. مشخص نیست که قصهها مربوط به چه زمانی است» (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۶۷).
به حدس و گمان باید دریافت که این قصهها به چه دورهای تعلق دارد و بازگو کنندهی وضع اجتماعی و سیاسی مردم کدام دوره است. این زمان و مکان فرضی، چون زمان و مکان فرضی و تمثیلی بعضی از رمانها یا داستانهای کوتاه و بلند مروزی نیست که نویسنده احساس و اندیشهای را در حیطهی زمانی و مکانی خاصی که جنبه تمثیلی و نمادین(سمبلیک) دارد مطرح میکند و به داستان بُعد کلی و جهانی میدهد و به دردها و اسارتها و تنگناهای سرنوشت بشری از دیدگاه عمومی و جمعی نگاه میکند.
شهر یا کشور فرضی و خیالی نویسنده قصه، مظهری از شهر یا کشور خود او بوده است و وقایعی که در قصهها اتفاق میافتد، وقایعی بوده است که در کشورش روی داده است.
معمولاً حوادث و ماجراهای قصهها در کشورهایی مثل چین، ماچین، حلب، یمن و غیره، اتفاق میافتد (میرصادقی، ۱۳۹۰: ۶۸).
در افسانهها و قصهها، صحنهها را معمولاً در کنار هم میبینیم. زمان و مکان فرضی است، اما همه چیز قابل دسترسی و سهلالوصول است. در قصهها همهی موقعیتها و مکانها و زوایا در یک سطح و در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
۲-۴٫ ولادیمیر پراپ و عناصر خویشکاری
ولادیمیر پراپ متولد ۱۸۹۵ میلادی است. او در کتاب معروف خود «ریختشناسی قصههای پریان» سی و یک کارکرد برای قصههای پریان در نظر گرفت. ولادیمیر پراپ روایتشناس روس است که ساختار قصههای پریان روسی را به هفت حوزه عمل و سی و یک نقش ویژه تقلیل داده است. او در سال ۱۸۹۵ م در سنپترزبورگ به دنیا آمد. وی تباری آلمانی داشت و در رشته فقه اللغه روسی و آلمانی فارغالتحصیل گردید. او به تدریس زبان آلمانی میپرداخت و از سال ۱۹۲۳ م مدرس فولکلور در دانشگاه لنینگراد بود. وی حاصل سالها تحقیق و مطالعهی خویش را در نخستین کتابش، ریختشناسی قصههای پریان، در سال ۱۹۲۸ م منتشر کرد.
پراپ خویشکاری را یکی از اجزای سازنده قصه میداند. «باری قدم اول شناخت و تعریف کوچکترین واحدهاست. وقتی کوچکترین واحدها جدا و تعریف شدند، قدم بعدی در تجزیه و تحلیل ساختاری بررسی روابط متقابل این واحدها و راههای ترکیب آنها با یکدیگر است. پراپ کوچکترین جزء سازهای قصههای پریان را «خویشکاری[۷]» مینامد، و «خویشکاری» را به عمل و کار یک شخصیت از نقطه نظر اهمیتش در پیش بُرد قصه تعریف میکند» (پراپ، ۱۳۹۲: ۸).
پراپ در ریختشناسی، ترکیب، ساختمان اشیاء و پدیدهها را بررسی میکند. «در این امر امکان کوچکترین تردیدی نیست که ما میتوانیم پدیدهها و اشیا پیرامون خویش را از جنبه ترکیب و ساختمانشان، یا از جهت فرآیندها و دگرگونیهائی که بر آنها عارض میگردد، و یا از جنبهی خاستگاه و اصل آن بررسی کنیم» (پراپ، ۱۳۹۲: ۲۴). تعریف پراپ از کارکرد شخصیتها یکی از مهمترین و انقلابیترین نوشتهها در تاریخ فولکلور است. او مینویسد: «یک عمل نمیتواند جدای از مکانی که در جریان روایت دارد تعریف شود» (همان: ۱۱).
عمل یا کارکرد فقط در مکان خویش در جریان روایت تعریف میشود. واحد حداقل به عنوان بخشی از تیپ در نظر گرفته شده و باید با توجه به این که در کجا رخ میدهد مورد بررسی قرار گیرد.
هرکارکرد در قصه، هدف خاصی را دنبال میکند. به عقیده پراپ کارکردهای انتزاعی باعث شکلگیری قصه میشوند. «پراپ تجزیه و تحلیلهایش را با الگوهای افلاطونی که در ذهن دارد انجام میدهد و برای او قصه همیشه به وسیله کارکردهایی انتزاعی شکل میگیرد و با جزئیات ملموس مادی طول و تفصیل مییابد.
پراپ واحد سازنده روایت را کارکرد نامید که عمل یکی از شخصیتهای قصه است.
نمونهگیری به روش خوشهای دومرحلهای از میان پروژههای انجامگرفته در این شرکتها، صورت خواهد گرفت.
شیوه تجزیه و تحلیل دادهها
تحقیق پیش رو از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی و از نوع پیمایشی خواهد بود. در این پژوهش دادهها پس از جمع آوری در سه سطح پردازش میشوند که عبارتاند از تحلیل تک متغیره، تحلیل دو متغیره و تحلیل چند متغیره. در مرحله اول روابط بین متغیرها مد نظر نبوده و هر یک از متغیرها به طور مجزا بررسی خواهند شد و با کمک شاخصهای مرکزی و پراکندگی تصویری کلی از جامعه به دست خواهد آمد. در مرحله بعد فرضیات تحقیق به شیوه مدلسازی معادلات ساختاری[۲۴] مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ و تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته نمایش داده میشود و نهایتاً در مرحله سوم، با محاسبه برازش مدل، میزان سازگاری مدل با دادههای موجود تعیین خواهد شد. جهت پردازش دادهها از نرمافزارهای لیزرل[۲۵] و SPSS استفاده خواهد شد.
متغیرهای تحقیق و تعریف مفهومی آنها
تحقیق حاضر دارای ۶ متغیر است که ذیلاً تشریح میگردند:
یادگیری نحوه مدیریت شراکتهای راهبردی
عبارت است از یادگیری چگونگی مدیریت فرایند شکلگیری و حفظ روابط استراتژیک در گذر زمان، ۴ دسته از عواملی که در ایجاد این توانایی موثرند عبارتاند از: (۱) عوامل انسانی (۲) عوامل سختافزاری (۳) عوامل آموزشی (۴) عوامل خارجی
یادگیری نحوه همکاری باهر یک از همپیمانان استراتژیک
عبارت است از یادگیری چگونگی تطبیق ساختارها و رویههای همکاری دوجانبه باهر یک همپیمانان استراتژیک، این یادگیری شامل شناخت روند تصمیمگیری و ساختار سازمانی هر یک از شرکا و مواردی همچون آشنایی بافرهنگ، زبان و نقاط ضعف و قوت و شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها نیز میگردد..
کسب دانش از هم پیمانان استراتژیک
به دانشی اشاره دارد که تیم پروژه از سوی شرکای استراتژیک خود در برقراری روابط با آنها تحصیل میکند.
دانش کسبشده از طریق روابط استراتژیک در سه گروه دانش در زمینه محصولات، فناوریها و بازارها طبقهبندی میشود.
نوآوری در اجرای پروژه
نوآوری فرایند گردآوری هر نوع ایده جدید و مفید برای حل مسئله، پذیرش و اجرای آن در حین اجرای پروژه است. نوآوری در دو گروه (۱) فنی (۲) اجرایی قرار میگیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
عملکرد پروژهها
جهت سنجش عملکرد پروژهها عوامل زیر بررسی خواهند شد:
شیوه انتقال دانش درون سازمان
دانش درون سازمان به دو شیوه صریح و ضمنی انتقال مییابد. دانش صریح یا آشکار دانشی است که به آسانی قابل انتقال است و میتوان آن را به کمک یک سری از نشانهها مثل حروف، اعداد و … و کدگذاری کرد؛ در مقابل، دانش ضمنی دانشی است ذهنی و شخصی که از طریق تسهیم تجربیات با مشاهده و تقلید اکتساب میشود.
ساختار تحقیق
این تحقیق در پنج فصل ارائه خواهد شد: فصل اول، شامل کلیات تحقیق، فصل دوم، پیشینه نظری و پژوهشی مرتبط با موضوع تحقیق، فصل سوم، روششناسی تحقیق، فصل چهارم شامل تجزیه و تحلیلهای آماری دادههای جمع آوری شده و در نهایت، فصل پنجم، در برگیرنده نتیجهگیری، ارائه یافتهها و بحث در یافتهها است.
ادبیات تحقیق
مقدمه
در فصل پیش هدف از این تحقیق بررسی نقش دانش کسبشده، حاصل از استقرار روابط بین سازمانی، بر نوآوری و بهبود عملکرد پروژهها در سازمانهای پروژه محور عنوان گردید. در این فصل به جستجوی جایگاه این موضوع در متون مدیریت و مقایسه دیدگاههای مختلف صاحبنظران در این حوزه پرداخته خواهد شد. در این فصل به منظور یافتن خاستگاه این موضوع و حمایت از مدل و فرضیات تحقیق به بررسی اجمالی مطالعات مشابه پیشین خواهیم پرداخت. ساختار فصل پیش رو شامل دو بخش است بخش اول به مرور مبانی نظری و تعیین چهارچوب تئوریک تحقیق میپردازد و به عنوان شالودهای برای فرضیات تحقیق به شمار میرود، بخش بعد حاوی پیشینه تجربی بوده و به مرور مطالعات تجربی انجامشده در راستای موضوع تحقیق میپردازد و نقاط ضعف و قوت آنها را بر میشمرد.
مبانی نظری تحقیق
چارچوب نظری به مجموعهای از گزارهها اطلاق میشود که به لحاظ نظری قادر به تبیین یا طبقهبندی متغیر وابسته یا اصلی تحقیق هستند. این گزارهها ممکن است از یک نظریه خاص گرفتهشده باشند یا تلفیقی از نظریات مختلف باشند که همگرایی آنها به لحاظ نظری توسط محقق ثابت شده باشد.
روابط بین سازمانی و کسب دانش
<< 1 ... 311 312 313 ...314 ...315 316 317 ...318 ...319 320 321 ... 479 >>