(۰٫۳۳۳)(۰٫۴۰۸)
(۰٫۱۰۱)
امتیاز نهایی
۰٫۳۳۸
۰٫۲۲۰
۰٫۰۹۵
۰٫۰۷۷
۰٫۱۲۵
۰٫۱۴۵
امتیازات نهایی گزینه ها نشان میدهد که در مجموع ” پیادهروی ” با امتیاز نهایی ( ۰٫۳۳۸ ) پایدارترین شیوهی حملونقلی برای نیشابور بوده و پس از آن ” دوچرخهسواری ” با امتیاز ( ۰٫۲۲) قرار دارد و کمترین امتیاز را نیز شیوهی موتورسیکلت و سپس اتومبیل شخصی دارا میباشند. هر چند در اینجا پایدارترین شیوه شناسایی شد اما باید توجه داشت که آنچه امروزه در شهرها مورد نیاز است تعادلی جدید میان روش های حرکت در شهر است، تا هم محیطزیست طبیعی و هم فضای فرهنگی جامعه امکانات جدیدی برای بهبود و توسعه در اختیار داشته باشند ( معینی، ۱۳۹۰: ۱۲ ).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هدف حملونقل پایدار هرگز حذف هیچیک از شیوه های سفر نبوده، بلکه فراهم آوردن امکانات و زیرساختها و تشویق به استفاده از شیوه های پایدارتر و به حداقل رساندن استفاده از شیوه های ناپایداری چون اتومبیل شخصی و موتورسیکلت میباشد؛ بنابراین در تحقیق حاضر نیز همین هدف دنبال میشود.
از آن جایی که در این شیوهی تحلیلی مجموع امتیازات گزینه ها ( شیوه های مختلف حملونقل ) برابر یک خواهد شد؛ بنابراین میتوان گفت که هریک از این امتیازات میتواند بهنوعی نشان دهنده نسبتی از کل سیستم حملونقل در شهر نیشابور باشند. به این صورت که اگر از مجموع شیوه های حملونقل در سطح شهر نیشابور ۳۳٫۸% پیادهروی، ۲۲% دوچرخهسواری، ۱۴٫۵% اتوبوس و مینیبوس، ۱۲٫۵% تاکسی ۹٫۶% اتومبیل شخصی و نهایتاً ۷٫۷% به موتورسیکلت اختصاص یابد هم پایدارترین ترکیب را خواهد داشت و هم در شهر از تمام شیوه های حملونقلی بهطور مناسب و مؤثری استفاده خواهد شد. بهعبارت دیگر حملونقل شخصی غیرموتوری ۵۵٫۸ %، حملونقل عمومی و نیمه عمومی ۲۷ % و تنها ۱۷٫۳ % به حملونقل موتوری شخصی باید تخصص یابد.
خلاصهی تمام محاسبات فوق برمبنای هدف پژوهش بهصورت نمودار شماره ۵-۴ قابل ارائه میباشد.
نمودار شماره ۵-۴ : امتیاز نهایی گزینههای مختلف (شیوه های مختلف سفر )
براساس مؤلفههایی ( معیارها و زیرمعیارها ) که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته و برمبنای تلفیق نتایج حاصل از بررسیها، پیادهروی با مجموع امتیاز ۰٫۳۳۸ بهعنوان گزینه برتر شناسایی شد. پیادهروی به همراه دوچرخهسواری شیوه های حملونقل غیرموتوری را تشکیل میدهند که در اینجا بالاترین امتیازات را نیز از آن خود کردهاند. استفاده از اتوبوس و مینیبوس و پس از آن تاکسی که بهعنوان حملونقل عمومی و نیمه عمومی شناخته میشوند در درجه بعد قرار گرفته و کمترین امتیازات نیز به شیوه های حملونقل موتوری شخصی یعنی استفاده از اتومبیل شخصی و موتورسیکلت اختصاص یافته است.
برای انجام ارزیابی دقیقتر و کاملتر امتیاز هریک از گزینه ها در ارتباط با معیارها ( ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی حملونقل )، جدول شماره ۱۶-۴ و نمودار ۶-۴ ارائه شده است.
جدول شماره ۱۶-۴ : امتیاز هریک از گزینه ها در ارتباط با معیارها
گزینه ها
معیارها
پیادهروی
دوچرخهسواری
اتومبیل شخصی
موتورسیکلت
تاکسی
اتوبوس و مینیبوس
بعد اجتماعی
۰٫۲۱۶
۰٫۱۰۸
۰٫۱۷۶
۰٫۰۵۳
۰٫۲۰۵
۰٫۲۴۲
بعد اقتصادی
اما طی گزارشی که در نوامبر ۲۰۱۲ در پروژهی دموکراسی در خاورمیانه تحت عنوان «یک سال بعد» منتشر شد مشخص گردید که دولت بحرین از ۲۶ توصیهای که در گزارش کمیسیون مستقل تحقیق مطرحشده بود تنها به سه مورد آن بهطور کامل متعهد شده بود و مابقی توصیهها یا قابلیت اجرا نداشتند یا اینکه در دست بررسی بودند.درنهایت اینکه دولت در خصوص ۶ توصیهی کلیدی این گزارش که شامل :
بودند هیچ اقدامی از جانب دولت بحرین انجام نگرفته بود. (Coates Ulrichsen, 2013: 5)
در گزارش دیگری که از سوی سازمان عفو بینالملل در نوامبر ۲۰۱۲ در سالگرد انتشار گزارش کمیسیون تحقیق مستقل بحرین منتشرشده بود این مسئله را مطرح کرد که میراث و نتایج اصلاحاتی که بعد از انتشار گزارش کمیسیون مستقل ایجادشده بود به سرعتت در حال محو شدن بودند.زیرا طرحهایی چون لغو شکنجه و بازداشت فعالان و ممنوعیت تظاهرات دوباره در این کشور اجرایی شده بود.اما در این میان برگزاری دوباره گفتگوهای ملی در فوریه ۲۰۱۳ و انتخاب ولیعهد بهعنوان معاون نخستوزیر روزنههای امیدی را برای دستیابی طرفین به توافق روشن ساخت. (Amnesty, 2012: 36)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به دلیل وجود شکافهای اقتصادی و سیاسی گسترده میان شهروندان بحرینی و عدم فقدان انگیزه لازم برای انجام اصلاحات و حضور نیروهای عربستانی در این کشور نهتنها باعث گسترش فرقهگرایی در این کشور شد بلکه منجر به رادیکالیزه تر شدن فضای اعتراضی در این کشور شد و درنهایت منجر به انجام اقدامات خشونتآمیز مانند بمبگذاری در روستای آل اکر در ۹ آوریل ۲۰۱۲ و بمب گذاری خودرو در جریان مسابقات فرمول یک بحرین در سال ۲۰۱۳ شد. (Coates Ulrichsen, 2013: 7)
۴-۴- ارزیابی سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال تحولات بحرین
قبل از آنکه به بررسی واکنشهای عربستان سعودی به تحولات بحرین بپردازیم باید در ابتدا مبانی و اصول سیاست خارجی این کشور را شرح دهیم تا بتوانیم به درک درستی از واکنش عربستان در قبال تحولات منطقه دستیابیم.
۴-۴-۱- مبانی و اصول سیاست خارجی عربستان
تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۲ بهعنوان یک شگفتی برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس محسوب میشد و هر یک به شیوهای گوناگون و مطابق با منافع ملی خود در قبال آن اقدام به ایفای نقش نمودند. عربستان سعودی نیز در این تحولات به دنبال آن بود تا با بهره گرفتن از ثروت حاصل از فروش نفت سیاست خارجی موردنظر خود را شکل دهد تا از این طریق ثبات داخلی خود را تضمین کند . (Haykel,2013:2)
عربستان که سیاست محافظهکارانه و الگوی امنیتی مبتنی بر اسلوب مدارا و کاهش دشمنی را با دیپلماسی ریالی از دهه ۵۰ میلادی و حتی قبل از آن به اجرا میگذاشت پس از بحران عراق و تغییر در ساختار سیاسی این کشور به سود نیروهای نزدیک به ایران، کنار گذاشت و سعی کرد، عملکرد خود را برای احیا موازنه سابق باسیاست خارجی تهاجمی دنبال کند. پسازاین دوره ما شاهد تغییر در سیاست خارجی عربستان به شکل واضحتری هستیم. ریاض بر اساس سیاست خارجی محافظهکارانه در راستای حفظ وضع موجود تلاش میکرد تا مانع از برهم خوردن موازنه در محیط امنیتی خود بهویژه در منطقه شود. اما پس از تغییر در موازنه که ناشی از خلأ قدرت در عراق و ظهور «هلال شیعی» در خاورمیانه بود ، نگرانی از نقش ایران در نزد نخبگان سیاسی سعودی را افزایش داد. ازنظر آنها حضور روزافزون ایران در مسائل که بهطور سنتی مربوط به جهان عرب میشده، بسیار نگرانکننده است.(برزگر،۱۳۸۸: ۱۱۸)
۴-۴-۲- الگوی سیاست خارجی عربستان
سیاست و حکومت در عربستان سعودی حول آل سعود شکلگرفته و استمرار یافته است.گرد نانمن معتقد است که دو هدف اصلی حاکمان سعودی در حیطه سیاست خارجی عبارتاند از:
اگرچه دو هدف غیر اعلانی مذکور از جایگاه محوری در نگرش سعودی به سیاست خارجی برخوردارند، میتوان چهار هدف اصلی سیاست خارجی عربستان را چنین خلاصه کرد:
در پیگیری اهداف اعلانی و اعمالی سیاست خارجی عربستان، اولویتهای کاملاً مشخصی دنبال میشود. این اولویتها به ترتیب اهمیت عبارتاند از: شبهجزیرۀ عربستان،جهان عرب، جهان اسلام و سپس عرصۀ بینالمللی. ریاض تهدید علیه محور نخست را تهدید علیه امنیت ملی خود میداند و حاضر است برای پیشگیری از آن به جنگ متوسل شود. (احمدیان،۱۳۹۰: ۸۰)
ریاض سیاست خارجی خود را بر اساس ارائه اسلام برای رهبری برجهان اسلام بنانهاده و با توجه به علائق ایدئولوژیک سعی دارد تا اسلام غیرانقلابی را ترویج کند تا اینگونه به حفظ طبیعت رژیم حاکم نیز کمک کرده باشد.(زراعتپیشه،۱۳۸۴: ۲۲۲)
عربستان سیاست خارجی خود را در این سه حوزه اجرایی میکند :
بنابراین تحولات جدید خاورمیانه منجر به شکلگیری مشکل در عرصهی سیاست منطقهای عربستان شد که از آن تحت عنوان «بحران سیاست خارجی عربستان سعودی»نامبرده میشود. این کشور که درگذشته به داشتن سیاست خارجی محافظهکارانه و میانهرو مشهور بوده است، بعد از تحولات اخیر منطقه شاهد اتخاذ سیاست خارجه تهاجمی از جانب این کشور هستیم.این سیاست خارجی جدید برای حفظ امنیت رژیم این کشور است زیرا با توجه به گسترش امواج خیزشهای مردمی در منطقه این سیاست را تنها راهحل برای خروج از بحران تشخیص دادند. یکی از راههایی که سعودیها برای توجیه این سیاست خارجی اتخاذشده مطرح کردند ، طرح یک تهدید منطقهای بوده است. بهطوریکه با مطرح کردن مسائل فرقهای و قومی و تمرکز بر روی ایران ، آن را بهعنوان تهدید منطقهای مطرح میکنند ، تا از این طریق بتوانند یک ائتلاف منطقهای علیه ایران ایجاد کند تا هم ضمن محدود کردن این رقیب سنتی بتوانند نگاهها را از مسئلهی دموکراسی خواهی و تحولات منحرف کنند. (موسوی ، ۱۳۹۱: ۱۴۴)
بسیاری تغییر سیاست عربستان از میانهروی و دوری از تنشهای منطقهای بهسوی مداخلهگرایی و خود درگیر سازی را عاملی برای تنش بیشتر در منطقه و درگیر سازی عربستان و سایر کشورهای منطقه با بحرانهای داخلی ارزیابی میکنند. عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه بهعنوان کشوری شناخته میشود که از سیاست میانهروی پیروی میکند. رهبران این کشور تحت تأثیر این سیاست ترجیح میدادند که از تغییرات و تحولات ناگهانی در سطح منطقه حمایت نکنند و خود را در معرض خطرات و تهدیدات سیاسی و نظامی قرار ندهند. بااینحال روندهای موجود به خصوص سیاست متناقض و مداخله گرایانه عربستان سعودی در قبال تحولات جهان عرب بهویژه در قبال بحرین و سوریه نشانگر آن است که در شرایط کنونی رهبران سعودی، تداوم چنین سیاستی را در راستای منافع استراتژیک خودارزیابی نمیکنند. (ترابی،۱۳۹۱)
تحلیل گران استراتژیک و مفسران سیاسی مداخلهی نظامی عربستان در بحرین را از زوایای مختلفی چون محاسبات سیاسی داخلی و منطقهای ، ضرورتهای استراتژیک و رقابت منطقهای این کشور با ایران در سرتاسر خلیجفارس تبیین میکنند.برای درک بهتر اقدامات عربستان در تحولات انقلابی خاورمیانه و به خصوص لشکرکشی به بحرین و سرکوب قیامهای مردمی در این کشور میبایست به بررسی تحولات خاورمیانه بعد از سال ۲۰۰۳ بپردازیم.در ماه مه ۲۰۰۳ با حملهی آمریکا به عراق و کنار رفتن صدام و بهتبع آن روی کار آمدن شیعیان در این کشور ماتریس منطقهای تغییر یافت و بر قدرت منطقهای ایرانی افزود که توانسته بود درزمینهٔ ی هستهای نیز پیشرفتهایی داشته باشد و جایگاه ایران را بهعنوان قدرت منطقهای افزایش دهد. ( Nuruzzaman, 2013: 362)
از طرف دیگر این افزایش قدرت منجر به کاهش قدرت منطقهای عربستانی شد که در این دوران متحد، مصر نیز با کاهش قدرت مواجه شده بود.درواقع بزرگترین متنفع از اقدامات آمریکا در افغانستان و عراق ، ایران بوده است.چراکه با این اقدامات دو تهدیدی در شرق و غرب این کشور خنثی شدند.(صدام حسین در غرب و حکومت طالبان در شرق ایران).از طرف دیگر تمامی دولت مردانی که اکنون در بغداد در رأس حاکمیت هستند در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ پناهندگی سیاسی در ایران را تجربه کردهاند. لذا مجموعهی این عوامل سبب خشم دولتمردان سعودی شده است و زمینه را برای تغییر سیاست این کشور فراهم کرد. ملک عبدالله پادشاه عربستان به خاطر ترس از تغییرات دموکراتیک سرسختانه به دفاع از رژیمهای خودکامه در منطقه خلیجفارس میپردازد.لذا برای معکوس ساختن روند جنبشهای حامی دموکراسی در منطقه مبادرت به استفاده از زور نمود.از نگاه عربستان بحرین ، بهعنوان زمین نبرد برای حفظ وضع موجود و جلوگیری از وقوع هرگونه تهدید علیه منافع منطقهای عربستان تفسیر میشود.. ( Nuruzzaman, 2013: 367)
شکاف دولت و جامعه در کشورهای عرب منطقه، در طول دهه های گذشته با توجه به سیاستهای تبعیضآمیز خاندان حاکم بسیار تشدید شده و برخی اصلاحات ظاهری هم نتوانسته به تعدیل چالش مشروعیت این رژیمها کمک کند. با ورود موج بیداری اسلامی از ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ به بحرین ، مردمان این کشور متأثر از جنبشها و بیداری اسلامی برخاسته از تونس و مصر در خیابانها، شروع به اعتراضات نمودند و این نارضایتیها، بر محورهایی چون حکومت انتخابی ، آزادی مطبوعات ، پایان تبعیض مذهبی و حق برخورداری از تشکلها و سازمانهای سیاسی استوار بوده است.Bayat, 2011:103) )
عربستان تحولات بحرین را، بهعنوان خط مقدم رستاخیز شیعی در استانهای شرقی خود قلمداد میکند ؛ که شعلههای این موج میبایست با توسل به سرکوب و کشتار شیعیان در بحرین در نطفه خفه شود؛ تا از چالش جدی در فضای سیاسی عربستان و گسترش این تعارضات به مناطق شرقی این کشور جلوگیری شود . رژیمهای خودکامه عرب حوزه خلیجفارس و شبهجزیره عربستان، نیز این احساس خطر را از جانب رژیمهای سلطنتی مطلقه و در اصل استبدادی و مقتدر خویش میبینند؛ که علت این نگرانی را، خطر از دست رفتن قدرت و بقای خود میدانند. (Gregory, 2010:10) واکنش عربستان سعودی نسبت به تحولات بحرین ناشی از رویکرد ضدانقلابی این کشور نسبت به تحولات انقلابی خاورمیانه بوده است. (Katzman, 2012: 9)
سیاست خارجی عربستان تا حد زیادی مأموریت و اصول خود را در مهار با تهدیدات انقلابی جهان عرب متمرکز کرده است. برداشت وهابی گری از اسلام سنی نقش عمدهای نهتنها در قالب هویتهای فردی و جمعی بلکه در تحکیم ارزشهای ملی عربستان نقش اساسی داشته است. در مورد بحرین، برخی از حاکمان سعودی، مسئولیت حمایت از نظم منطقهای و محافظت از ساختار موجود در کشورهای عرب خلیجفارس را بر عهده داشته که مهار ایران و جلوگیری از افزایش نقش این کشور در ساختار سیاسی منطقه از اهم سیاست هستی شناختی سعودی است. (ابراهیمی،۱۳۹۱: ۳)
این کشور امروزه ، سیاست مقابله با انقلابها را در منطقه (بهویژه در قبال تحولات بحرین) در دستور کار خویش قرار داده و به سرکوب و کشتار هر چه بیشتر مردم میپردازد و در نزاع داخلی بین خاندان سنی مذهب آل خلیفه و اکثریت شیعه در بحرین مداخله کرده و این مداخله را تحت پوشش تقاضای رژیم آل خلیفه ( بهعنوان عضوی از سازمان شورای همکاری خلیجفارس ) از این شورا برای حمایت از این کشور در قبال تهدیدهای خارجی ، قرار داده است . به عقیده غسان سلامه که میگوید ؛ تحت تأثیر سه عامل قدرت مالی ، مماشات با غرب و قدرت گیری در منطقه نوعی امپریالیسم فرعی در منطقه بروز کرده است و ازنظر وی عربستان سعودی رهبری این امپریالیسم فرعی را یدک میکشد . با این رویکرد، خاندان آل سعود به خود اجازه دخالت در امور کشورهای دیگر را میدهند و به کشتار شیعیان دست میزنند. در حقیقت باید این امپریالیسم فرعی را ابزاردست آمریکا دانست؛ که خواهان حفظ وضع موجود در منطقه برای دستیابی به منافع استراتژیک _ هژمونیک خود و امنیت صدور نفت ارزان به غرب است . (آقایی ، ۴:۱۳۶۸)
منحیث المجموع عربستان سعودی، در ساختار امنیت ملی خود، بحرین را جزو پیکرهاش قلمداد میکند و این کشور ترس از آن دارد که حادثهای همچون وقوع انقلاب اسلامی ایران تکرار شود و شیعیان بر بحرین مسلط شوند و این موج رستاخیز شیعی، باعث جوشوخروش شیعیان در عربستان گردد و پایههای رژیم مستبد آل سعود به لرزه درآید . لذا با این دید در ۱۵ مارس ۲۰۱۱ نیروهای عربستان سعودی و اماراتی تحت عنوان نیروی (دفاعی و امنیتی) شورای همکاری خلیجفارس با ۱۰۰۰ نیروی نظامی و پشتیبانی ۱۰۰ دستگاه ماشینآلات سنگین نظامی، برای سرکوب اعتراضات (مسالمتآمیز) مردم بحرین وارد این کشور شدند؛ تا جلوی هرگونه تحرک و جنبش اعتراضی را از شیعیان بحرینی بگیرند. (Cooley , 2011:432)
از طرف دیگر سایر همسایگان عرب بحرین نیز مخالف روی کار آمدن رژیمی مردمسالار در بحرین هستند. این کشورها بهخوبی واقفاند که هرگونه تغییر در همسایه کوچک خود، شهروندان این کشورها را برای انجام تغییراتی مشابه تحت تأثیر قرار خواهد داد و پایههای رژیمهای پادشاهی و خودکامه این کشورها را متزلزل خواهد کرد. از سوی دیگر آنها هیچگونه رغبتی به داشتن یک همسایه نزدیک به ایران نخواهند داشت، چراکه آگاهاند وجود دولتی شیعی و نزدیک به ایران سبب انشقاق در میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس به نفع ایران خواهد شد(میرزاده کوهشایی،۱۳۹۱: ۳۰).لذا درزمانی که عربستان تصمیم به لشکرکشی به خاک بحرین را در شورای همکاری خلیجفارس مطرح ساخت از این خواسته حمایت کردند.
عنصر مهم دیگری که سیاست عربستان در قبال قیام مردمی در بحرین را به تصویر میکشد، وقوع اعتراضات مردمی در بحرین درواقع امنیت هستی شناختی سعودی را با خطر عدیدهای مواجه ساخت.ورود نیروهای سپر جزیره به بحرین و همکاری عربستان در تعقیب و شکنجه مخالفین رژیم پادشاهی در بحرین همگی نشان از به خطر افتادن امنیت هستی شناختی سعودی است.سکوت معنادار کشورهای خلیجفارس در قبال قیام مردمی در بحرین حاکی از نگرانی شدید آنها از به ثمر رسیدن انقلاب در کشوری موروثی- نفتی بوده و در این میان نگرانی سعودیها بیشتر از اعضای دیگر شورای همکاری خلیجفارس عمیقتر است.همچنین با وقوع انقلاب در بحرین، عربستان سعودی رهبری کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را از دست خواهد داد و این ضربهای سهمگین به امنیت هستی شناختی ریاض در سیاستهای منطقهایاش خواهد بود.هرگونه تغییری در منطقه خلیجفارس و یمن، زعامت و رهبری منطقهای عربستان را با مشکلات عدیدهای مواجه میسازد. (ابراهیمی،۱۳۹۱: ۲)
موضعگیریهای دولت عربستان در عرصهی داخلی و خارجی در قبال تحولات بیداری اسلامی منطقهی خاورمیانه ، با مشروعیت بخشی علمای وهابی همراه بود.بهطوریکه در قبال تحولات بحرین ازآنجاکه ورود نیروهای کشوری به کشور دیگر قبل از هر چیز نیازمند توجیهی جهت اقناعسازی مسلمانان بود، دولت آل سعود به علمای وهابی داخل این کشور متوسل شد و لذا رسانههای وهابی شروع به تبلیغات علیه امواج بیداری اسلامی مردم بحرین کردند و انقلاب این کشور را خروج بر حاکم مسلمان خواندند و به این دلیل مسلمانان بحرین را مهدوم الدم اعلام کردند.
از طرف دیگر وهابیون و دولت آل سعود سعی کردند برای اینکه حمایت دیگر ملتهای مسلمان را متوجه مردم بحرین نکنند ، انقلاب آنها را انقلابی شیعی و ضد اهل سنت نشان دهند بهطوریکه یوسف القرضاوی از علمای مصری ساکن قطر، طی سخنانی مدعی شد که انقلاب مردم بحرین انقلابی مذهبی و گروهی است و قیام شیعه بر ضد اهل سنت است نه یک انقلاب مردمی.لذا بعدازاین توجیهات بود که دولت سعودی در قالب نیروهای سازمان شورای همکاری خلیجفارس هزار نفر از نیروهای نظامی خود را وارد بحرین کرد و به مقابله با تظاهرات مردمی پرداخت.(دوست محمدی،۱۳۹۱: ۲۲)
۴-۵- دلایل اهمیت بحرین برای عربستان
بحرین با عربستان روابط ویژهای دارد.خاندان آل خلیفه، در اصل از قبایل ساکن سرزمین نجد واقع در عربستان سعودی هستند. همچنین پیوند سببی آل خلیفه با آل سعود (ازدواج شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین با دختر امیر عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه عربستان) این مناسبات را به اوج خود رسانیده است. (سیف افجه ای،۱۳۸۱: ۱۹۱)
برای ریاض امنیت و ثبات در بحرین از جنبههای متعددی حائز اهمیت است. پشتیبانی از رژیم حاکم بر بحرین به معنای حمایت از تمامی پادشاهیهای خلیجفارس ، فرستادن پیامی روشن به جمعیت شیعی خویش و مهار نفوذ ایران در خلیجفارس است همچنان که آنتونی کرد سمن در بیان اهمیت امنیت و ثبات بحرین برای ریاض مینویسد: عربستان سعودی پل ملک فهد میان بحرین و سرزمین سعودی را بیشتر برای تضمین امنیت این جزیره در برابر شورشهای داخلی و تهدید موردادعای ایران ساخت .بااینحال سعودیها به دلیل تمرکز بر احتمال تسرّی گستردۀ اعتراضات به درون عربستان، به مدت سه هفته از آغاز بحران بحرین، در آن مداخله نکردند و درواقع بر دگرگونیهای داخلی تمرکز کردند. در این میان گزارشهایی در ارتباط با اولتیماتوم عربستان به حکومت بحرین، منتشر شد. بر مبنای این اولیتماتوم، سعودیها دو هفته به پادشاه و ولیعهد بحرین فرصت دادند تا بحران را از طریق گفتوگو با مخالفان مرتفع سازند. اما سپری شدن این دو هفته و عدم رسیدن دو طرفِ بحرینی به توافق موجب مداخلۀ عربستان میشود. (احمدیان،۱۳۹۰: ۸۹)
از دید عربستان ، جنبش و بیداری ایجادشده شیعیان بحرین را در جبهه اول بحران و چالشی داخلی برای خود تلقی میکند که هر چه سریعتر باید این روند متوقف شود و با آن مقابله گردد. تنشهای سیاسی داخلی ایجادشده در کشورهای عربی حوزه خلیجفارس ،که یک نمونه از آن ناشی از منزوی کردن اجباری شیعیان در این کشورهاست؛ ایجادکننده تهدیدی جدی برای این قبیل از کشورها به شمار میرود و در پی این حوادث ، ادراک رهبران رژیمهای عرب از ایران بهعنوان آینه عدم امنیت داخلی (بهواسطه تحرک شیعیان ) در حکومت خود است؛ و با این طرز فکر رهبران عرب ، جمهوری اسلامی ایران را به دخالت در سرزمین خود متهم میکنند . عربستان سعودی در این مورد (تحولات بحرین) همواره سعی دارد تا در قالب بحث فرقهگرایی ( شیعه و سنی ) بحران ایجادشده در بحرین را مدیریت نماید و با این کار پوششی برای سرکوب بیشتر پیدا نماید .( Cockburn, 2011:2)
در کنار این مسائل تحولات بحرین این فرصت را در اختیار عربستان سعودی قرارداد تا استقلال خود را از ایالاتمتحده در خصوص تحولات منطقهی خلیجفارس نشان دهد. اقدام عربستان در خصوص لشکرکشی به بحرین تحت عنوان نیروهای سپر جزیره این پیغام را در منطقه متبادر ساخت که امنیت کشورهای حاشیهی خلیجفارس برای عربستان که بهعنوان بازیگر مرکزی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس محسوب میشود ، حیاتی است. ( Abdullah, 2012:24)
اهمیت تحولات بحرین فراتر از موقعیت این کشور در حاشیهی خلیجفارس است.بحرین بهعنوان پیشتاز تغییرات بنیادین در خلیجفارس است.لذا لشکرکشی عربستان در سال ۲۰۱۱ و تلاش خنثی این کشور برای ایجاد یک اتحادیه در بین کشورهای شورای همکاری خلیجفارس به معنای وجود نگرانی در میان این کشورها و علیالخصوص عربستان سعودی است که اگر همسایهی شرقی آن با بیثباتی و تحولات بنیادین روبهرو شود ضمن از دست دادن یک متحد استراتژیک، موج تحولات به درون مناطق شرقی و شیعهنشین این کشور سرازیر میشود و بهتبع آن منجر به تغییرات ساختاری در جامعهی عربستان میشود.
شکل ۲-۱:روش های اندازهگیری ریسک عملیاتی
شکل شماره (۲-۱)، درمقام مقایسه سه روش کمی سازی ریسک عملیاتی گویای این مطلب است که هرچه روش اندازهگیری ساده تر شود، هزینه سرمایه نیز افزایش می یابد.
بنابراین بدون توجه به میزان پیچیدگی روش محاسبه درنگاه اول،روش سوم یعنی روش های اندازه گیری پیشرفته مناسبترازسایرروش ها بنظرمی رسد، اما در مقام عمل و با توجه به میزان پیچیدگی و پیش شرط های استفاده از روش های پیشرفته و نیز شرایط حاکم بر محیط باید مدل مناسب را از بین سه روش فوق انتخاب کرد و به صورت گام به گام به ارتقاء آن پرداخت.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-روش شاخص پایه
ساده ترین روش می باشد که هزینه سرمایه مورد نیاز برای مقابله با تمام انواع ریسک های عملیاتی را به یک شاخص منحصر به فرد (مثلاً درآمد ناخالص) مربوط می کند، در اینجا درآمد ناخالص شاخصی است که بیانگر حجم کل فعالیت های مؤسسه مالی می باشد. بنابراین سرمایه مورد نیاز برای مقابله با ریسک های عملیاتی برابر خواهدبود با درصد ثابتی ( ) از درآمد ناخالص. اجرای این روش برای مقابله با ریسک های عملیاتی در مؤسسات مالی، بسیار آسان می باشد. این روش تنها برای مؤسسات مالی کوچک با فعالیت های تجاری ساده مناسب می باشد. کمیته بال استفاده از این روش را در بانک هایی که فعالیت بین المللی دارند، توصیه نمی کند. بطور کلی در این روش خواهیم داشت:
KBIS = a *Gross Income
KBIS: بیانگرمیزان سرمایه ای است که می بایست برای مقابله با ریسک های عملیاتی براساس روش شاخص پایه قرارداده شود.
α: بیانگر میزان ضریب حداقل سرمایه قانونی می باشد.
Gross Income: بیانگرمیانگین درآمد ناخالص بانک در طی سه سال گذشته می باشد.
در اینجا درآمد ناخالص شاخصی است که بیانگر حجم کل فعالیت های موسسه مالی است. نکته قابل توجه در کاربرد این شاخص برای محاسبه ریسک عملیاتی موسسه های مالی آن است که این روش بهترین معیار برای بانک هایی است که فعالیت های ارزی ندارند
چرا درآمد ناخالص؟
با آنکه تائید مناسب بودن درآمد ناخالص به عنوان شاخصی از سطح خطرپذیری ریسک عملیاتی برای یک بانک بسیار مشکل می باشد اما به دلایل ذیل این شاخص کم نقص ترین گزینه است:
برای ایجاد یکنواختی کمیته بال ۲ این شاخص را بر مبنای درآمد ناخالص به طور دقیق تعریف کرده است.
درآمد ناخالص برابر است با
α: میزان ضریب حداقل سرمایه قانونی لازم برای مقابله با ریسک عملیاتی است.
مقدار یا ضریب آلفا (α)، ازسوی کمیته بال در سال ۲۰۰۳ برابر ۲۰ درصد در نظر گرفته شد، در محاسبات جدید انجام شده بر پایه داده های جمع آوری شده از سوی تعداد زیادی از بانک ها توسط کمیته بال ۲ در سال ۲۰۰۳، میزان ضریب a برابر ۱۵ درصد در نظر گرفته شده است.
۲-روش شاخص استاندارد
کمیته بال( ۲) در سال ۲۰۰۳ فعالیت های بانک های مورد بررسی را بر اساس شاخص استاندارد در ۸ بخش طبقه بندی نمود و میزان سرمایه لازم برای هر بخش را جهت مقابله با ریسک عملیاتی با ضریب فاکتور b به شرح جدول ذیل محاسبه نمود:
جدول۲-۶: روش شاخص استاندارد
واحد سازمانی
ضریب فاکتورb
تامین مالی
۱۸
معاملات فروش
۱۸
بانکداری تجاری
۱۵
بانکداری خرده فروشی
۱۲
x گروه آزمایش |
گروه کنترل |
منظور از پیش آزمون، پس آزمون x برنامه مداخله می باشد. |
شکل۳-۱: طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گنترل (دلاور، ۱۳۸۱)
۳-۲- جامعه ی آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر پیش دبستانی شهر لاهیجان در سال ۹۴- ۹۳ (تعداد ۳۶۰ نفر) می باشد. که پنج مدرسه را به شیوه تصادفی که شامل پنج کلاس آموزشی پیش دبستانی مختلط (تعداد ۱۳۴ نفر) بودند انتخاب و از والدین کودکان خواسته شد که به پرسشنامه پرخاشگری پیش دبستانی واحدی وهمکاران(۱۳۸۷)۴۳ گویه ای و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون فرم کودکان (۱۹۸۳)۵۶ گویه ای پاسخ دهند. پس از اجرای پرسشنامه ۲۴ نفر از کودکان به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه۱۲ نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند.
۳-۳- ابزار پژوهش
پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی:
این مقیاس یک پرسشنامه ۴۳ سوالی با مقیاس رتبه بندی لیکرت، برای ارزیابی پرخاشگری جسمانی، رابطه ای و واکنشی – کلامی کودکان پیش دبستانی است. این پرسشنامه برای اولین بار در سال ۱۳۸۷ توسط واحدی، فتحی آذر، حسینی نسب و مقدم با بهره گیری از پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی شهیم(۱۳۸۵) و پرسشنامه پرخاشگری اهواز(۱۳۸۴) به منظور سنجش ابعاد مختلف پرخاشگری در کودکان سنین پیش دبستانی طراحی گردید. این پرسشنامه که توسط مربی یا والدین کودک تکمیل می گردد شامل یک نمره کلی و چهار زیر مقیاس: الف) پرخاشگری کلامی – تهاجمی، ب) پرخاشگری فیزیکی – تهاجمی، ج) پرخاشگری رابطه ای و د) خشم تکانشی می باشد. نمره دهی، این پرسشنامه در یک مقیاس لیکرتی ۵ درجه ای اصلاً = ۰ به ندرت = ۱، یک بار در ماه = ۲، یک بار در هفته = ۳، اغلب روز ها = ۴ می باشد که نمره هر زیر مقیاس از جمع نمره سوال های مربوطه و نمره کل از جمع تمامی زیر مقیاس ها حاصل می گردد. همچنین نقطه برش در انتخاب افراد پرخاشگر براساس این پرسشنامه، دو انحراف معیار بالاتر از میانگین است. ضریب اعتبار آلفای کرونباخ در کل مقیاس ۹۸ درصد و در عامل های چهارگانه پرخاشگری کلامی – تهاجمی، فیزیکی- تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی به ترتیب ۹۲، ۹۳، ۸۸، ۹۴ درصد به دست آمده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (فرم کودکان):
یکی از معروف ترین ابزار های اندازه گیری مهارت های: اجتماعی، پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون می باشد. نسخه اصلی مقیاس سنجش مهارت های اجتماعی ماتسون (فرم کودکان) که توسط ماتسون در سال (۱۹۸۳) برای سنجش مهارت های اجتماعی افراد ۴ تا ۱۸ سال تدوین گردیده است شامل ۶۲ پرسش است که توسط یوسفی و خیر (۱۳۸۱) در جامعه نوجوانان ایرانی تحلیل عاملی شد. پس از بررسی پایانی و روایی مقیاس در بین نوجوانان ایرانی پرسش های ۱-۸-۲۷-۱۷-۴۲-۶۲ حذف شد و به ۵۶ پرسش کاهش یافت که مهارت های اجتماعی افراد را توصیف می کند. پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون به گونه ای طراحی شده است که نمره گذاری هر یک از سوالاتش از ۰ تا ۴ می باشد. برای پاسخ گویی به آن آزمودنی باید هر عبارت را بخواند و سپس پاسخ خود را بر اساس یک شاخص پنج درجه ای از نوع لیکرت با دامنه ای از نمره صفر (هرگز / هیچوقت) تا چهار (همیشه) مشخص نماید. برای این مقیاس، ۵ مقیاس فرعی در قالب پنج عامل جداگانه طبق پژوهش های انجام شده یوسفی و خیر (۱۳۸۱) به شرح زیر تعریف شده است:
عامل اوّل، مهارت های اجتماعی مناسب است که رفتار های اجتماعی از قبیل داشتن ارتباط دیداری با دیگران، مودب بودن، به کار بردن نام دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران به طریقی مفید و مؤثر را در بر می گیرد که گویه های ۹-۱۲-۱۳-۱۶- ۲۰-۲۳- ۲۴-۳۱-۳۳-۳۴-۴۰-۴۳-۴۴-۴۶-۵۰-۵۵-۵۶-۵۹ را شامل می شود.
عامل دوّم، جسارت نامناسب است که رفتار هایی مانند دروغ گفتن، کتک کاری، خرده گرفتن بر دیگران ایجاد صدا های ناهنجار و ناراحت کننده و زیر قول خود زدن را شامل می شود که گویه های ۶-۷-۱۵-۱۹-۲۱-۳۰-۳۹-۴۱-۵۴-۵۷-۵۸ را شامل می شود.
عامل سوّم، تکانشی عمل کردن و سرکش بودن است که رفتار هایی از قبیل به آسانی عصبانی شدن یا یک دندگی و لجبازی را در بر دارد که گویه های ۲-۳-۴-۵-۱۱-۱۴-۲۲-۲۹-۳۵-۳۷-۵۳-۶۱ را شامل می شود.
عامل چهارم، اطمینان زیاد به خودداشتن است و در بردارنده رفتار هایی در مورد به خود نازیدن و به دیگران پز دادن، تظاهر به دانستن همه چیز و خود را برتر از دیگران دیدن است که گویه های ۱۸-۳۳-۳۶-۴۵-۵۱-۶۰ را شامل می شود.
عامل پنجم، حسادت و گوشه گیری است که در بردارنده تنهایی وحسادت می باشدکه گویه های ۱۰-۲۵-۲۶-۲۸-۳۸-۴۷-۴۸-۴۹-۵۲ را شامل می شود. علاوه بر نمراتی که پاسخ گو در هر کدام از عوامل یاد شده به دست می آورد، جمع نمرات ۵۶ عبارت موجود در مقیاس نیز یک نمره کلی که بیانگر مهارت اجتماعی آزمودنی است به دست می دهد(ماتسون، ۱۹۸۳).
برای بررسی پایایی مقیاس مهارت اجتماعی، از ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده گردیده است. پژوهش ها نشان داده اند که مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون از ثبات روان سنجی، پایایی بالای باز آزمایی و روایی افتراقی قابل قبولی برخوردار است(ماتسون، ۱۹۸۳). نتیجه این که مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون برای ارزیابی مهارت های اجتماعی، دارای پایایی مطلوب و قابل قبولی است. روایی این مقیاس نیز با بهره گرفتن از روش های تحلیلی عوامل همانند تحقیق ماتسون(۱۹۸۳)، پنج عامل را فقط با تفاوت هایی در محتوای برخی از آنها به دست داد(یوسفی وخیر، ۱۳۸۱). همچنین مقدار ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف برای کل مقیاس، یکسان و برابر با ۸۶/۰ بوده است. همچنین همبستگی بین پنج عامل و نمره کل نیز محاسبه گردیده است. دامنه این ضرایب از ۴۳/۰ تا ۷۶/۰ بود و همگی در سطح ۰۰۰۱/۰=p معنی دار بودند.
۳-۴- روش اجرای پژوهش
در مرحله پیش آزمون، داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی (واحدی و همکاران، ۱۳۸۷). پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون از دو گروه آزمایش و کنترل جمع آوری شد. یک هفته پس از اجرای پیش آزمون، برنامه بازی درمانی گروهی برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس یک هفته پس از پایان جلسات آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. در مرحله پیش آزمون ابتدا پژوهش گر ازمربی و والدین اطلاعات جمعیت شناختی (تعداد فرزندان درخانواده، تحصیلات پدر و مادر)را پرسش وثبت کرد. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب پرشسنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی وپرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون به صورت گروهی با نظارت پژوهشگرتوسط والدین کودکان اجرا گردید. قبل از اجرای پرسشنامه ها راهنمایی های لازم انجام شد. روش اجرای برنامه آموزش بازی درمانی گروهی به این صورت بود که در جلسه اول اهداف پژوهش به اختصار شرح داده شد وزمان و چگونگی برگزاری جلسات وضرورت حضور به موقع دانش آموزان بیان گردید. سپس برنامه آموزش بازی درمانی گروهی در جلسات ۴۵ دقیقه ای طی ۴ هفته متوالی به تعداد ۸ جلسه (هفته ای دو بار )در روز های شنبه و چهار شنبه از ساعت۱۰الی ۱۱ صبح برگزار شد. و مدت اجرای کل برنامه از دوم بهمن ۹۳ شروع وتا بیست وهشت اسفند به طول انجامید.
برنامه مداخله بازی درمانی گروهی:
پس از اجرای پیش آزمون ها و جایگزین کردن آزمودنی ها به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل، جلسات بازی درمانی به شیوه گروهی و مختلط در ۸جلسه در طی ۴ هفته و هفته ای ۲ بار به مدت ۴۵ دقیقه طبق برنامه بازی درمانی گروهی (گلدارد، ۱۹۹۷؛ نقل از ارجمندی، ۱۳۹۹). و با پیروی از اصول بازی در مانی (اسکلاین، ۱۹۸۲؛ نقل از مزینی، ۱۳۷۱). برای گروه آزمایش برگزار شد. در این تحقیق گروه کنترل هیچ برنامه آموزشی دریافت نکردندو فقط پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد.
جلسات بازی درمانی برای گروه آزمایش به قرار زیر است:
جلسه اول: آشنایی درمانگر با کودکان از طریق ارتباطی گرم و دوستانه و آشنایی کودکان با یکدیگر و ارائه قوانین و وظایف هر عضووفعالیت های جلسات گروهی.
در اولین جلسه از بازی درمانی گروهی با لبخندی دوستانه و ایجاد ارتباطی گرم خوش آمد گویی شد و کودکان بعد از معرفی خود به دیگران و سلام و احوال پرسی با هم آشنا شدند و بعد فعالیت های جلسه های بازی درمانی با کودکان در میان گذاشته شد و توضیح داده شد که قرار است ما در هر جلسه یک سری بازی های مختلف را با هم انجام دهیم. از طرفی یک سری قوانین و محدودیت هانیز با کودکان گذارده شد نخست اینکه کودکان اجازه ندارند به خود یا کودکان دیگر ودرمانگر آسیب برسانند. دوم اینکه آنها اجازه ندارند به وسایل بازی صدمه بزنند و سوم اینکه باید هنگامی که جلسه بازی درمانی به پایان می رسد اتاق بازی را ترک کنند.
جلسه دوم: پذیرش کودک به طور کامل آن گونه که هست بدون تحسین و سرزنش و شناسایی احساسات کودکان و ایجاد شرایط لازم جهت برون ریزی احساسات آنها.
در دومین جلسه ارائه بازی هایی که از قبل برنامه ریزی شده بود آغاز شد که با نمایش یک کارتون و کشیدن نقاشی با ماژیک و مداد رنگی وبا انگشتان دست وبعد ساختن پازل به صورت گروهی بود که هدف این بازی ها، برون ریزی احساسات، تشخیص عواطف خود، پرورش قدرت بیان، افزایش تصور بدنی بود و اما بودند کودکانی که با بی تفاوتی برخورد می کردنند واز خود علاقه ای نشان نمی دادند که در این موارد سعی داشتم شیوه رفتار و نگرش کودک را بپذیرم و با گفتن جملاتی چون(من اینجام که به تو کمک کنم، از تو می خوام که منو دوست خودت بدونی، دوست دارم به من بگی که چی تورو ناراحت کرده )کودک را به سمت بازی با گروه بکشانم.
جلسه سوم: کمک به کودکان در جهت شناخت احساسات مثبت و منفی و افزایش مهارت مقابله با هیجان های منفی از طریق ایجاد فضایی سهل گیرانه.
در این جلسه از طریق بازی با خانواده های عروسکی که نماینده مادر، پدر و خواهرها و برادر ها هستند و خانواده کودکان را نشان می دهند به درک واقیت ها پی برده شد و احساسات مثبت و منفی کودک بهتر و راحت تر درک شد و همچنین از طریق بازی با عروسک های نمایشی و بازی با لوازم پزشکی به کندو کاو در تجارب زندگی واقعی کودکان پرداخته زیرا این اسباب بازی ها تعادل درونی کودک را ارتقا می بخشد و کودک را در جهت شناخت احساسات مثبت و منفی و مقابله با هیجان های منفی یاری می دهد البته گفتنی است که در این جلسه کودک به استفاده از وسایل به شیوه ای خاص وادار نشد و همچنین سئوال های باز جویانه مربوط به تجربه های زندگی از او پرسیده نشد.
جلسه چهارم: آموزش شناسایی افکار منفی از جمله پرخاشگری وبرگرداندن آنها به کودکان.
در این جلسه هدف از بازگرداندن احساسات کودکان، چه این احساسات با کلمه ها بیان شوند یا با حالت های مختلف چهره یا به صورت معنای نمادین در بازی، کمک به کودکان برای بینش پیدا کردن نسبت به این گونه احساسات بود. در این جلسه هنگامی که احساسات با بهره گرفتن از کلمه ها بیان می شدند دقت شد که واقعا کودکان چه می گویند وبیش از منظور کودک از جمله هایشان تعبیر و تفسیر نشد. در این جلسه در بازی خیالی با الگو ها یکی از کودکان که بیشتر از همه پرخاشگری در او موج می زد بیان کرد (که من به برادرم تف می کنم، من به پدرم تف می کنم، من درست روی صورت آنها تف میکنم، اونا اسباب بازی های منو نمی دن، اون تفنگ منو شکست، من به اونا نشون می دم )اینگونه برخورد شد و این جملات گفته شد(تو خیلی از دست برادر و پدرت عصبانی هستی، دوست داری تا برای رفتاری که با تو کردن تو صورت اونا تف کنی آیا فکر می کنی این کار درستی ودیگه راهی وجود نداره؟)با این گفت وگو کودک به اشتباه خود پی برد. واما بازی های دیگری که در این جلسه ارائه شد بازی با شانه های تخم مرغ و چوب بستنی بود که باید به صورت گروهی کاردستی درست می کردند که کودکان پرخاشگربه راحتی رفتارهای خود را به صورت پاره کردن و فشرده کردن و له کردن شانه های تخم مرغ و شکستن چوب های بستنی نشان می دادند. واما در این جلسه آخرین بازی که رفتارهای پرخاشگرانه را به خوبی نشان می داد بازی با گل رس جهت ساختن مجسمه های گلی بود. در این بازی هادر بعضی از موارد احساسات خشمگینانه و پرخاشگرانه با چنان شدتی در اتاق بازی ابراز می شد که فرو نشاندن آنها کمی دشوار بود در چنین مواقعی جلوی خود را گرفتم و به سرعت وارد عمل نشدم و کم کم از طریق آگاه کردن کودک با این رفتارها کودک را آرام کردم.
جلسه پنجم: آموزش مهارت کنترل خشم از طریق رعایت اصل احترام به کودک.
در این جلسه به ارائه بازی هایی که بر بروز و کنترل خشم و پرخاشگری کودکان تاثیر دارد با رعایت اصل احترام به کودک پرداخته شد. و با کمک اسباب بازی هایی مانند تفنگ دارای گلوله های باد کشی به کودک امکان داده شد تا امتحان کند که حدو مرز مجاز و غیر مجاز در کجاست. کودکان در این فرایند بازی درمانی آموختند که حد فاصل این دو را در چه نقطه ای ترسیم کنند که در آزمودن حدو مرزها کودک میتواند عواطف فرو خورده خود را با شدت تمام ابراز کند و همچنین بازی با اسباب بازی های باد شدنی ایستاده و سربازهای اسباب بازی و عروسک پارچه ای به شکل تمساح واسلحه غیر واقعی و چاقو های پلاستیکی توانستند خشم و خصومت وناکامی خود را ابراز کنند و همچنین هیجان های فرو خورده خود را که بر چسب کلامی خاصی برای آنها ندارند رابیان و توصیف کنند. همچنین با بازی با حیوان های اسباب بازی که نمایشگر حیوانات وحشی بودند کودکانی که در مراحل اولیه بازی درمانی نشان دادن احساسات پرخاشگرانه در برابر عروسک هایی به شکل انسان برایشان دشوار بود بسیار مفید بود زیرا این کودکان مثلا به عروسک پدر شلیک نمی کردنند ولی به عروسک شیر جنگل شلیک می کردند ویا با بازی عروسک دستکش تمساح خصومت خود را به صورت گاز گرفتن و جویدن نشان می دادند.
جلسه ششم: آشنایی کودک با رفتارهای پسندیده (باید کردها )و رفتارهای ناپسند (نباید کرد ها) جهت آموزش مهارت های اجتماعی
در این جلسه کودکان به بازی با عروسک های خیمه شب بازی و اجرای نمایش توسط آنها و بازی با با عروسک های انگشتی پرداختندتا علاوه بر ارتباط با هم با رفتارهای پسندیده و ناپسند آشنا شوند همچنین بازی با ماسه اجرا شد که وسیله ای فوق العاده برای ابراز احساسات و تعیین حد و مرز و پیدایش کنترل خود در بروز رفتار های ناپسند کودکان است. اجرای بازیهای گروهی چون پرتاب توپ داخل سطل و بازی با نخ و تسبیح و بازی با اشکال هندسی صورت گرفت که از طریق این بازی ها به کشف نگرانی روابط با همسالان پی برده شدو کمک شد تا این نگرانی و ترس در کودکان از بین برود.
جلسه هفتم: آموزش همکاری و ایجاد ارتباطات اجتماعی در کودکان
۳-۸-۲-۱- اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی
توماس ساعتی (بنیان گزار این روش) چهار اصل زیر را به عنوان اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی بیان نموده و کلیه محاسبات، قوانین و مقررات را بر این اصول بنا نهاده است. این اصول عبارتند از:
شرط معکوسی: اگر ترجیح عنصر A بر عصر B برابر n باشد، ترجیح عنصر B بر عنصر A برابر خواهد بود.
اصل همگنی: عنصرA با عنصر B باید همگن و قابل مقایسه باشند. به بیان دیگر برتری عنصر A بر عنصر B نمیتواند بی نهایت یا صفر باشد.
وابستگی: هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود میتواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح میتواند ادامه داشته باشد.
انتظارات[۹۱]: هرگاه تغییری در ساختمان سلسله مراتبی رخ دهد پروسه ارزیابی باید مجدداً انجام گیرد (نشاطی، ۱۳۷۶).
۳-۱۰- فرضیّات نهایی پژوهش
با بررسی پیشینه پژوهش، چهار دسته عامل به عنوان عوامل تاثیرگذار بر تصمیمگیری سهامداران شناسایی شده است که هریک دارای تعدادی زیرمعیار میباشد. بدین ترتیب یک فرضیه جدید به فرضیات فصل اول اضافه میگردد و فرضیات نهایی به صورت زیر تدوین میگردد.
۱- عوامل اقتصادی، دارای تاثیر معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
۲- عوامل سیاسی، دارای تاثیر معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
۳- عوامل روانی و بازار، دارای تاثیر معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
۴- عوامل مالی در سطح شرکت، دارای تاثیر معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
همچنین با توجه به تاکید بر شاخصهای مالی در مطالعات پیشین، فرضیه پنجم به صورت زیر بیان می شود.
۵- عوامل مالی در سطح شرکت نسبت به سایر عوامل، دارای اولویت بالاتری در تصمیمگیری خرید سهام عادی میباشد.
۳-۱۱- جمعبندی
اصولاً هدف تمامی علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ماست. به منظور آگاهی از مسایل و مشکلات دنیای اجتماعی، روشهای علمی، تغییرات قابل ملاحظهای پیدا کردهاند. این روندها و حرکتها سبب شده است که برای بررسی رشتههای مختلف دانش بشری، از روش های علمی تحقیق استفاده شود. از جمله ویژگیهای یک مطالعه علمی که هدفش حقیقتیابی است، استفاده از یک روش تحقیق مناسب میباشد و انتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت و موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است. در این راستا، در این فصل به بیان روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، ابزار گردآوری دادهها، روایی، پایایی و ساختار پرسشنامه، روشها و تکنیکهای تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. در فصل آتی به تجزیه و تحلیل نتایج تحقیق خواهیم پرداخت.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل چهارم
نتایج
مقدمه
تا این مرحله از پژوهش، کلیه فصول با این هدف انجام گرفته است که زمینه مناسبی را برای گردآوری و تحلیل دقیق داده ها فراهم آورد. بنابراین استفاده از آزمونهای آماری مناسب و مهمتر از همه، تائید ابزار اصلی پژوهش از اهداف اصلی این فصل میباشد. در حقیقت، داده ها و اطلاعات جمعآوری شده منابع خامی هستند که جهت کاربردی شدن نتایج آنها بایستی توسط ابزار مناسب مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. در فصل سوم، در خصوص روش انجام پژوهش بحث شد لذا در این فصل جهت دستیابی به اهداف و پاسخ به سؤالات پژوهشی، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. در بخش اول این فصل به بیان تعیین حجم نمونه و آمار توصیفی پاسخ دهندگان خواهیم پرداخت. بخش دوم به تائید پایایی و روایی ابزار تحقیق اختصاص دارد. در بخش سوم به تحلیل آماری پرسشنامه اهمیّت شاخصها میپردازیم تا اثرگذار بودن ابعاد اثبات گردد و در بخش چهارم نیز نتایج رتبهبندی ابعاد و شاخصها با بهره گرفتن از تکنیکهای تاپسیس و تحلیل سلسله مراتبی ارائه خواهد گردید.
۴-۱- بخش اوّل: نمونهگیری و آمار توصیفی
۴-۱-۱) نمونهگیری سهامداران بورس اوراق بهادار تهران
در این پژوهش به دلیل تعداد زیاد سهامداران بورس اوراق بهادار تهران که در دوره یک ماهه پژوهش به سالن بورس مراجعه نمودهاند، از روش نمونهگیری در جامعه نامحدود استفاده شد. پس از توزیع پرسشنامه اولیه بین ۵۳ نفر از سهامداران به صورت تصادفی، بیشترین سطح خطا برابر با ۰.۳۸۶ بدست آمد و با جایگذاری آن در فرمول زیر، حجم نمونه معادل ۲۲۹ نفر تعیین شد. با توزیع ۳۰۰ پرسشنامه در میان جامعه آماری، در نهایت تعداد ۲۷۱ پرسشنامه بازگشت داده شد که از این تعداد، ۹ عدد به صورت ناقص پر شده بود و از تحلیلها حذف شد. در نتیجه ۲۶۲ پرسشنامه کامل، مبنای تحلیلهای این فصل قرار گرفته است.
۴-۱-۲) توصیف آماری مربوط به نمونه آماری
الف: مشخصات سّن پاسخگویان
تحلیل توصیفی داده های مربوط به مشخصّات سنی نمونه آماری حاکی از آن است که اکثریت پاسخگویان به پرسشنامه تحقیق در بین سهامداران بورس اوراق بهادار تهران، در محدوده سنی کمتر از ۳۰ سال و ۳۱ تا ۴۰ سال قرار دارند بطوریکه این دو گروه، ۶۴ درصد از نمونه را تشکیل میدهند. همچنین افراد بالای ۵۰ سال با حدود ۱۶ درصد از نمونه آماری، کمترین گروه پاسخ دهنده به پرسشنامه بودهاند.
جدول ۴-۱: داده های مربوط به مشخصات سنی نمونه آماری
محدوده سنی (سال) | فراوانی (نفر) | درصد فراوانی | فراوانی تجمعی |
زیر ۳۰ سال | ۷۴ | ۲/۲۸% | ۰.۲۸۲ |
۳۱ تا ۴۰ | ۹۵ | ۳/۳۶% | ۰.۶۴۵ |
۴۱ تا ۵۰ | ۵۲ |
<< 1 ... 398 399 400 ...401 ...402 403 404 ...405 ...406 407 408 ... 477 >>