۱ـ به عزل موکل؛

 

۲ـ به استفای وکیل؛

 

۳ـ به موت یا به جنون وکیل یا موکل

 

۳-۵-۱ به عزل موکل

 

عقد وکالت عقدی است جایز و طبق ماده «۶۷۹» ق.م موکل می‌تواند هر زمان بخواه وکیل را عزل بنماید مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازم شرط شده باشد. چنانچه مکرر گذشت عقد جایز را می توان به دو نحو غیر قابل انحلال گردانید و آثار عقد لازم را بر او مترتب ساخت وآن در موارد زیر است:

 

الف ـ وکالت وکیل ضمن عقد لازمی شرط می شود و آن به دو نحو است:

 

اول ـ وکالت وکیل به صورت شرط نتیجه ، ضمن عقد لازم قرار داده شود که به نفس اشتراط وکالت محقق گردد. در این صورت عقد وکالت جزء عقد لازم شده و کسب لزوم از آن می کند و مادام که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آن را نمی توان بر هم زد…

 

دوم ـ وکالت وکیل به صورت شرط فعل ضمن عقد لازم قرار داده شود…

 

ب ـ عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شود چنانچه عقد وکالت مستقلاً واقع شود و سپس موکل عقد لازم دیگری مانند بیع یا اجاره و امثال آن منعقد نماید و عدم عزل وکیل در ضمن عقد مذبور شرط کند ،در این صورت شرط عدم عزل ،جزء عقد لازم قرار می‌گیرد و لازم اتباع خواهد بود. و در نتیجه ، عقد وکالت مذبور مانند صورت قبل اثر عقد لازم را پیدا می کند. در صورتی که وکالت و یا شرط عدم عزل مدت نداشته باشد مادام که عقد اصلی موجود است وکالت غیر قابل عزل خواهد بود و هرگاه مدت دشته باشد در اثناء مدت موکل نمی تواند وکیل را عزل بنماید.

 

منظور ماده«۶۷۹» ق.م از کلمه عدم عزل در عبارت «مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد» عدم تحقق فسخ است که به صورت شرط نتیحه قرار داده شود و الا هرگاه ضمن عقد لازمی شرط شود که موکل وکیل را عزل از طرف موکل ،وکیل عزل می شود و در این صورت شروط که می‌تواند از نظر تخلف شرط عقد لازم را فسخ بنماید.

 

به موجب ماده ۶۷۹ قانون مدنی چون وکالت عقدی است جایز،موکل می‌تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر آنکه وکالت ضمن عقد لازمی شرط شده باشد،در این حالت اثر عقد لازم درج می‌کنیم ،اما ضمن عقد خارج لازم حق عزل او را از خود سلب می نماییم. یا شرط می‌کنیم که آن وکالتی که به وکیل داده شده بلا عزل می‌باشد و این کافی است زمانی که آن عقد خارج لازم باقی می‌باشد وکالت باقی و غیر قابل عزل است.(کاتوزیان ۱۳۸۲: ۲۰۵-۲۰۶)

 

اگر وکالت وکیل یا عدم عزل او را ضمن عقد جایز دیگر هم در آوردیم تا زمانی که آن عقد جایر باقی است نمی توان وکیل را عزل کرد مگر آنکه عقد جایز که منشاء چنین وکالتی است بر همبخورد. (امامی۲۳۳:۱۳۳۴)

 

در مواردی که موکل می‌تواند وکیل را عزل کند در صورت عزل مادام که اطلاع عزل به وکیل نرسد وکالت منحل نمی شود،طبق ماده۶۸۰ ق.م «تمام اموری که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید،نسبت به موکل نافذ است» قانون مدنی در این امر نظر مشهور فقها را گرفته است،قول دیگری آن است که وکیل با عزل موکل منعزل می شود،و اعمالی که پس از آن بنماید فضولی خواهد بود.(مدنی،۸۶۰:۱۳۸۲)

 

سوالی که اینجا مطرح می شود این است در صورتی که نماینده اسناد تجاری را به نمایندگی صادر کند و از طرف دیگر اصیل او را از نمایندگی عزل کند تکلیف چیست؟

 

با توجه به توضیحات بالا می توان به دو صورت بررسی کرد اول: زمانی که نماینده به نمایندگی اسناد تجاری را صادر کرده و از عزل اصیل اطلاع نداشته است. و اصیل خبر عزل را به موکل نرسانده یا رسانده ولی نماینده اطلاع از عزل خود ندارد در این صورت با توجه به ماده ۶۸۰ ق.م اعمال نماینده نافذ است و ایجاد تعهد برای اصیل می‌کند دوم نماینده از عزل خود اطلاع داشته است بعد مبادرت به صدور اسناد تجاری نموده در این صورت عمل نماینده غیر نافذ بوده و نماینده دارای مسئولیت می‌باشد.

 

۳-۵-۲ استعفای وکیل

 

عقد وکالت جایز است همان‌ طور که موکل حق دارد هر لحظه وکیل را عزل نماید و به وکالت پایان دهد وکیل هم حق دارد هر لحظه استعفاء بدهد و دیگر اقدامی جهت تحقق مورد وکالت انجام ندهد. وکیل برای استعفاء لازم نیست دلیلی ابراز نماید برابر ماده ۶۸۱ قانون مدنی «بعد از اینکه وکیل استعفاء داد، مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می‌تواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند» گاهی ممکن است وکیل در همان جلسه عقد وکالت ، یا پنج روز بعد از استعفاء بدهد ،و بلا فاصله استعفای خود را به موکل اعلام دارد و او هم وکالت را پایان یافته تلقی نماید،در این صورت وکیل نمی تواند به عنوان وکالت اقدامی صورت دهد،ولی اگر بین طرفین فاصله باشد،موکل در شهری یا کشور دیگری باشد و با نامه استعفای خود را به او اطلاع دهد،معلوم است که موکل تا مدتی از این استعفاء بی خبر است،و همچنان وکیل را وکیل خود می‌داند در این مدت فاصله هم هر اقدامی در جهت وکالت از جانب وکیل انجام گرفت نافذ است،و به عبارت دیگر همان گونه تا زمانی که از عزل اطلاع پیدا نکرده،اقداماتش نافذ است ،تا زمانی که استعفاء داده موکل هم بدون اطلاع از استعفاء او را عزل نماید یعنی بدون آگاهی طرفین عزل مقارن استعفاء باشد و در این فاصله وکیل اقدامی در جهت وکالت انجام دهد نافذ نیست زیرا در زمانی اقدام نموده که رابطه وکالتی وجود نداشته است. (مدنی،۱۳۸۲: ۱۸۷-۱۸۶)

 

سوالی که در این جا قابل توجه می‌باشد این است آیا لازم است استعفای وکیل به موکل اطلاح داده شود؟

 

اصلاح دادن استعفای وکیل شرط صحت استعفاء نمی باشد چرا که به محض استعفاء وکیل عقد وکالت منفسخ می شود. لذا اطلاع دادن استعفاء یک وظیفه برای جلوگیری از خسارت به موکل می‌باشد که در صورت عدم اطلاع،وکیل مسئول خسارت ناشی از آن خواهد بود. (بهرامی،۱۵۴:۱۳۸۲)

 

بنظر می‌رسد وکیل علی القاعده مکلف نیست که استعفای خود را به اطلاع موکل برساند مگر اینکه عدم اطلاع موکل از استعفای وکیل موجب خسارت شود که در این صورت وکیل مکلف است که استعفای خود را به اطلاع دهد،زیرا استعفای نابهنگام و نامتعارف،بر مبنای«سوء استفاده از حق استعفاء» بر اثر و ضمان آور است و باید ضرر نامشروعی را که به بار آورده جبران کند (کاتوزیان،۲۰۱:۱۳۸۲)

 

به موجب ماده ۶۸۱ قانون مدنی که مقرر می‌دارد:« بعد از اینکه وکیل استعفاء داد مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است می‌تواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند».

 

‌بنابرین‏ پس از آنکه وکیل استعفا داد نه فقط تا زمان اطلاع موکل می‌تواند اعمال وکالتی را انجام دهد، بلکه پس از اطلاع موکل از آن مادامی که موکل استعفای او را نپذیرفته است می‌تواند به اعتبار اذن ضمنی که از عقد وکالت حاصل شده با امور وکالتی اقدام بنماید.(امامی، ۲۳۸:۱۳۳۴)

 

دو موضوع در این مبحث قابل بحث است

 

اول- اگر وکیل استعفا دهد و موکل از استعفا با خبر شود و آن را نپذیرد و همچنان بر اذن خود باشد در این صورت اعمال وکیل بعد از استعفا، نافذ محسوب می شود.

 

دوم- اگر وکیل استعفا دهد و موکل از آن باخبر شود و آن را بپذیرد ولی وکیل عملی را که بعد از استعفا برای موکل انجام داده است آن عمل غیر نافذ و فضولی محسوب می شود.

 

۳-۵-۳ محجور شدن وکیل یا موکل


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

-اگر حادثه مورد شهادت قتل یا رجم موجب قصاص باشد ، و بعد از حکم یا حاکم قصاص انجام شود، آن وقت شهود از شهادتی که داده بودند برگردند و بگویند ما عمدا شهادت با ناحق دادیم خود آنان قصاص می‌شوند ، و اگر بگویند ما اشتباه کردیم باید از اموال خودشان ( نه اموال عاقله ) دیه را بپردازند ، و اگر بعضی بگویند ما عمدا شهادت به ناحق دادیم و بعضی دیگر بگویند اشتباه کردیم که آن اقرار به تعمد کرده قصاص می‌شود و آنکه اشتباه کرده به مقداری که از خون بها سهم وی می‌شود باید بپردازد ، و ولی دم می‌تواند هم شهودیکه اقرار به تعمد کرده‌اند به قتل رسانیده مازاد دیه چند نفر از دیه یک نفر را به صاحبانش بپردازد ، و هم می‌تواند بعضی را بکشد و بقیه به مقدار جنایتشان خون بها را به اولیاء قصاص شده بپردازند .

 

-اگر مورد شهادت جرمی بود که مرتکب آن یا باید سنگ سارشود و یا به قتل برسد در صورتی که حکم حاکم اجراء شود و سپس یکی از شهود بعد از سنگ سار مثلا بگوید من عمدا دروغ گفتیم و سایر شهود هم او را تصدیق نموده و بگویند ما نیز عمدا دروغ گفتیم ولی دم می‌تواند بعد از آنکه مازاد دیه قصاص شوندگان از دیه سنگ سار شده را به ورثه آنان پرداخت نموده آنان را قصاص کند ، همچنان که ممکن است یکی از شهود را قصاص می‌کند و بر بقیه است که به مقدار سهم خود دیه را به ورثه قصاص شده بدهند ، البته بعد از کم کردن سهم قصاص شده ، و همچنین ولی دم می‌تواند بیشتر از یک نفر را قصاص کند و مازاد خون بهای هر یک را به ولی او بپردازد . و ما اگر بقیه شهود او را ( که گفت من عمدا به دروغ شهادت دادم ) تصدیق نکردند ، اقرار آن یک نفر تنها علیه خود او نافذ است که در نتیجه آن سه نفر چیزی بدهکار نمی‌شوند ، و این یک نفر اگر قصاص نشود یک چهارم دیه سنگ سار شده را به ولی دم او می‌پردازد ، و اگر قصاص شود ولی دهم هفت و صد و پنجاه دینار به ورثه او می‌دهد .

 

-اگر ثابت شود که شهود شهادتشان دروغ و بر خلاف واقع بوده حکم حاکم نقض می‌شود و اگر حکم اجراء شده مال از کسی که بدستش رسیده پس گرفته می‌شود و اگر ممکن نشد شهود ضامن آن مال هستند ( که باید به صاحبش برسانند ) و اگر مورد شهادت قتل کسی به وسیله مدعی علیه باشد قصاص بر شهود ثابت می‌شود ( که ورثه مدعی علیه می‌توانند شهود را قصاص کنند ) و حکمشان حکم شهودی است که خودشان خود را تکذیب نموده اقرار کنند بر اینکه عمدا به ناحق شهادت داده‌اند و اگر ولی دم که خودش مدعی است تزویر کرد و از حاکم حکم قصاص گرفته و قصاص کرده باشد ، وقتی تزویرش ثابت شد خود او قصاص می‌شود نه شهودیکه برای او شهادت دادند هر چند که شهود هم اقرار به تزیور کنند ، احتمال هم هست که در این صورت همگی یعنی هم مدعی که ریشه فتنه بوده و هم شهود قصاص شوند ، لکن احتمال اول اشبه است .

 

-اگر دو نفر شهادت دهند علیه شخصی که سرقت کرده و به حکم حاکم دست او را قطع کرده باشند سپس ثابت شود که آن دو نفر تزویر کرده‌اند ، آن شخص حق دارد از آن دو شاهد قصاص کند ، و اگر خواست دست هر دو را قطع کند نصف دیه را به آن‌ ها می‌پردازد ، و اگر خواست از یکی قصاص کند یک چهارم دیه را شاهد دیگر به شخص قصاص شده می‌پردازد ، و اگر برگردند و خود اعتراف کنند که ما تزویر کرده‌ایم حکم مسئله قبلی را دارد که تزویر آن دو به غیر اقرار ثابت شده بود و اگر بگویند ما اشتباه کردیم و سارق این شخص نبوده بلکه فلانی بوده است غرامت دیه دست قطع شده را نصف به نصف می‌پردازند و شهادتشان علیه شخص دوم پذیرفته نمی‌شود .

 

-اگر شهادت دهند به وقوع طلاق و بعد از حکم حاکم برگردند (بگویند ما اشتباه و یا تزویر کردیم ) حکم حاکم نقض نمی‌شود( در نتیجه اگر زن شوهر جدیدی کرده باشد عقدش باطل نمی‌شود ) چیزی که هست اگر برگشت شهود بعد از دخول شوهر جدید باشد چیزی بعهده شهود نیست ، اما اگر قبل از دخول باشد نصف مهریه معین شده را ضامن هستند ، لکن در این حکم تردید هست .

 

-واجب است اینکه شهود زور (یعنی کسانی که به دروغ شهادت داده‌اند ) در شهر یا قبیله معرفی شوند تا از قبول شهادت آنان اجتناب شود ، و امثال آنان گرد چنین دروغ‌هایی نگردند ، و حاکم علاوه بر این معرفی ، آنان را به هر مقدار که صلاحب داند تعزیر هم می‌کند و دیگر شهادتشان را قبول نمی‌کند مگر آنکه توبه کنند و نشانه های عدالت از آنان ظاهر شود این حکم درباره شاهدی که اشتباه کرده ، و یا شهادتش به خاطر معارضه با شاهدهای دیگر مردود شده و یا فسقشان به طریقی دیگر غیر دروغ ظاهر شده باشد جاری نیست[۳۵]۱

 

گفتار دوم : مبانی

 

الف – مبانی شرعی

 

۱-آیات :

 

آیاتی که بدان ها بر حجیت خبر واحد استدلال شده عبارتند از :

 

اول . آیه بناء :« ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین »[۳۶] اگر فاسقی برای شما خبری آورد بررسی کنید تا مبادا با قومی به جهالت و نادانی برخورد کنید و بر کرده خود پیشمان شوید .

 

دوم : آیه نفر :«فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذر و اقومهم اذا رجعو الیهم لعلهم یحذرون »[۳۷]۱ چرا از هر گروه ایشان دسته ای کوچ نمی‌کنند تا در دین تفقه نمایند و قوم خود را در هنگام بازگشت اندرز دهند شاید ایشان بترسند .

 

سوم : ایه کتمان : « ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنوان[۳۸]۲ » کسانی که بینات و هدایت را پس از آنکه برای مردم در کتاب روشن نمودیم کتمان می‌نمایند خداوند و لعن کنندگان آنان را لعن می‌کنند .

 

چهارم : آیه ذکر :«فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون »[۳۹] از اهل علم و اطلاع بپرسید اگر نمی‌دانید

 

پنجم : آیه اذن : و من منهم الذین یوذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیرلکم یومن بالله و یومن للمومنین [۴۰]. از ایشان کسانی هستند که رسول خدا صلوات الله علیه را آزاد می‌دهند و می‌گویند او گوش (سخن شنو ) است بگو برای شما گوش خوبی است به خداوند ایمان می‌آورد و برای مومنین امن (تصدیق ) می‌آورد .

 

آیات ذیل نمونه هایی در این باره است : « و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لکم یکونا رجلین فرجل و امراتان »(بقره /۲۸۲ ) و

 

« و اشهدوا اذا تبایعتم »(بقره /۲۸۲ ) ؛ و لاتکتموا الشهاده و من یکتمها فانه آثم قلبه »(بقره /۲۸۳ ) ،

 

و الذین یرمون المحصنات ثم لم یاتوا به اربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده و لاتقبلوا لهم شهاده ابدا و اولئک هم الفاسقون » (نور /۴ )

 

؛ «و اشهدوا ذوی عدل منکم » (طلاق /۲ )

 

، « یا ای‌ها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط …» (مائده /۷ )

 

۲-روایات :

 

سنه

 

شهید صدر (ره ) برای اثبات سنت به دو طریق تمسک نموده‌اند : طریق اول اخبار و طریق دوم سیره که به دو تقریب است[۴۱]۱ و ما در این جا به نقل اختصاری کلام ایشان کفایت می‌کنیم اول :طوائف اخبار


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

همان گونه که در جدول ۴-۱۴ ملاحظه می‌شود، ضریب متغیر RE برابر با ۵۶۹۲/۲ و عدد معناداری (Prob) آن ۰۶۴۵/۲ می‌باشد. با توجه به آماره tوp – value این متغیر، نتایج نشانگر عدم معنی داری این ضریب در سطح خطای ۵ درصد می‌باشد. این یافته ها نشان می‌دهد که بین سود انباشته و ریسک سیستماتیک رابطه معنا داری وجود ندارد.

 

فرضیه فرعی چهارم

 

بین دریافت تسهیلات اعطایی بلند مدت و ریسک سیستماتیک رابطه معناداری وجود دارد.

 

SR i,t = B0 + B1 LE i,t + B2 SIZE i,t + B3LEV i,t + B4 ROA i,t+ B5 DIV i,t +£ i,t

 

برای آزمون این مطلب، فرضیه صفر و یک به صورت زیر تعریف شده است:

 

:H0 بین دریافت تسهیلات اعطایی بلند مدت و ریسک سیستماتیک رابطه معنا داری وجود ندارد.

 

H1: بین دریافت تسهیلات اعطایی بلند مدت و ریسک سیستماتیک رابطه معنا داری وجود دارد.

 

بررسی ناهمسانی واریانس

 

در این آزمون فرضیه‌ها به صورت زیر تعریف می‌شوند:

 

: H0 همسانی واریانس

 

H1: ناهمسانی واریانس

 

جدول(۴-۱۵): نتایج آزمون ناهمسانی وایت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شرح مقدار آماره احتمال F – statistic ۲۱۷۴/۵ ۰۰۰۰/۰ Obs*R squared ۶۴۵۵/۷ ۰۰۰۰/۰

با توجه به اینکه آماره این آزمون‌ها در سطح ۵ درصد معنادار است، ‌بنابرین‏ فرض همسانی واریانس رد شده و ناهمسانی واریانس جملات اخلال پذیرفته می‌شود.

 

این موضوع از نقض فرض ناشی می‌گردد. چنین مشکلی در رگرسیون سبب خواهد شد که نتایج OLS دیگر کاراترین نباشد. برای رفع مشکل مذبور از روش کمترین مجذورات تعمیم یافته استفاده می‌گردد.

 

آزمون F لیمر و آزمون هاسمن

 

آزمون Fبه جهت آزمون برابری ضرایب عرض از مبدأ مقاطع مختلف و آزمون هاسمن نیز به منظور تبیین مدل اثرات ثابت و اثرات تصادفی مورد برآورد قرار گرفته اند که نتایج این دو آزمون در جدول شماره ۴- ۱۶ و ۴-۱۷ نشان داده شده است.

 

با توجه به اینکه مقدار p- value به دست آمده از آزمونF لیمر برابر با صفر می‌باشد، فرض صفر رد شده (۰۵/۰p – value ≤) و روش داده ­های تابلویی پذیرفته می­ شود. فرض صفر و فرض مقابل برای آزمون F لیمر به شرح زیر می‌باشد:

 

Ho: روش داده های تلفیقی

 

H1: روش داده های تابلویی

 

جدول (۴-۱۶): آزمون F لیمر

 

 

 

 

 

 

آمارهF لیمر P- value ۲۱۳/۱۱ ۰۰۰/۰

 

 

 

 

با توجه به مقدار p – value به دست آمده از آزمون هاسمن که برابر با ۷۴۲/۰ می‌باشد، فرض صفر آزمون هاسمن تأیید شده و روش اثرات تصادفی پذیرفته می­ شود.

 

فرض صفر و فرض مقابل برای آزمون هاسمن به شرح زیر می‌باشد:

 

Ho: روش اثرات تصادفی

 

H1: روش اثرات ثابت

 

جدول (۴-۱۷): آزمون هاسمن

 

 

 

 

 

 

آماره هاسمن P – value ۴۲۰۰۵/۶ ۷۴۲/۰

 

    1. ۱ Internal Funds ↑

 

    1. ۲ Retained earnings ↑

 

    1. ۳ Diposits ↑

 

    1. ۴ External resources ↑

 

    1. ۵ Interest –bearing debt – ↑

 

    1. ۶ Returns ↑

 

    1. ۷ Dividens ↑

 

    1. ۱ Disclaimer ↑

 

    1. Preferred Theori ↑

 

    1. Hierarchy ↑

 

    1. Comporomise the Theory ↑

 

    1. Parallel Static ↑

 

    1. Information asymmetry hypothesis ↑

 

    1. Theory of agency cost ↑

 

    1. Garvay , et al ↑

 

    1. Personal Leverage ↑

 

    1. Leverage Compani ↑

 

    1. Arbitra ↑

 

    1. ۱ Preferred theory ↑

 

    1. ۲ Theorical equilibrium constsnt ↑

 

    1. Myers ↑

 

    1. Franck ↑

 

    1. The theory of static equilibrium ↑

 

    1. Pecking order theory hypothes ↑

 

    1. Free cash hypotheses ↑

 

    1. Short – term financing ↑

 

    1. Medium – term financing ↑

 

    1. Long –term financing ↑

 

    1. financied through debt capital ↑

 

    1. Financing through ordinary shares ↑

 

    1. ۱- Financing through preferred stock ↑

 

    1. Financing through retained earnings ↑

 

    1. Company size ↑

 

    1. ۲-Opportunities for Growt ↑

 

    1. Stable cash flows ↑

 

    1. Grow rate of sales ↑

 

    1. Management approach ↑

 

    1. Blake ↑

 

    1. Christie ↑

 

    1. Ismail and Kim ↑

 

    1. Hadvk and James ↑

 

    1. Andrew Bryml ↑

 

    1. Cesar G.Saldana ↑

 

    1. Piman Limpaphayon ↑

 

    1. Hassan Qalibaf ↑

 

    1. Ahmad Pur and N ↑

 

    1. Ebadi Dowlatabadi, Mir Karim ↑

 

    1. Jafari and .S. et al ↑

 

    1. Bahrami. K. ↑

 

    1. Assad Begay, GR, July, J. ↑

 

    1. Khani and Mhlayy ↑

 

    1. Georgizadeh ↑

 


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

شخصیت، که تقریباً جامع تمام مباحث روان شناسی عمومی است، نه تنها مورد بحث روان شناسان، جامعه شناسان، انسان شناسان قرار گرفته است، بلکه فیلسوفان و حتی بعضی از دانشمندان دیگر نیز به مطالعه ی آن پرداخته‌اند. استرس با تیپ های شخصیتی و عملکرد فرد رابطه داشته و یکی از مؤلفه‌ های مؤثر بر روان ، ایمنی و آسودگی افراد است.

 

روانشناسان سلامت نیاز روز افزون به تمرکز بر اندازه گیری وسیع تر وضعیت سلامت،نسبت به آمار صرف مرگ ومیر و میزان ابتلا به بیماری را دریافته است.یکی از اندازه گیری هایی که مورد پذیرش بیشتری قرار می‌گیرد اندازه گیری رویدادهای زندگی است.رویداد زندگی به قضاوت ادراک شده فردی ‌در مورد اینکه چقدر از زندگی خود راضی است اشاره می‌کند و این امر ممکن است شباهت کمی به وضعیت سلامت جسمی واقعی آن ها داشته باشد.تحقیقات نشان می‌دهند،در آنچه که رویداد زندگی را تشکیل می‌دهد نه تنها تفاوت های فردی وجود دارد،بلکه تفاوت های بین فرهنگی نیز مؤثرند.این امر موجب می‌گردد که اندازه گیری رویدادهای زندگی چالش انگیز شود.(سزابو و همکاران،۱۹۹۷).

 

بنا به مطالب بالا، مسئله این تحقیق این است که آیابین استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت دربیماران مبتلا به ام اس ارتباط وجوددارد؟

 

۱-۳ اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

 

با پیشرفت علم و مشخص شدن بسیاری از بیماری‌ها‏، دیدگاه های نوینی در راستای درمان به وجود آمده است که دارای مشخصات، ملاک‌ها و معیارهای متفاوتی نسبت به دوران گذشته است. در جهان کنونی مشخص شده است که بسیاری از بیماری‌ها از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند.در عرصه جدید، افکار یا به تعبیر بهترمسائل روحی روانی به عنوان یک عامل تأثیرگذار شناخته شده و در برنامه‌ریزی­های درمان منظور می‌گردند. در نتیجه تحولات ‌و پیدایش بلوغ علمی بیشتر، شناخت روان ‌و مهار مسائل تنش زایی که از ان نشأت می گیرندنسبت به گذشته کاملاً تغییر یافته ومورد توجه می‌باشد. ارتباط میان بیماری‌های جسمی و روحی همواره بخش عمده ای ‌از مطالعات جدید را به خود اختصاص داده و در علم روانشناسی امروزه همواره روح وروان ومسائل مربوط به ان،به ‌عنوان مهمترین بخش مورد توجه هستند.در این تحقیق سعی بر بررسی ‌و تشریح عوامل مؤثر بربیماریهای جسمانی را داریم.تا بتوانیم با زیرکی بیشتری مسائل پیرامون خودرا مورد بحث قرار دهیم.

 

از نظر کاربردی این پژوهش می‌تواند راهکارهای کاهش استرس را به متخصصین آموزش دهد تا بتوانند به دور از هر گونه تنیدگی و استرس به درمان بیماران ام اس بپردازند همچنین به خود بیماران ام اس نیز در جهت کاهش استرس و بهبود عملکرد درمان کمک می‌کند .

 

از نظر بنیادی نیز به افزایش دانش روانشناسی وبهبود کل فرایند درمان درمان بیماران ام اس منجر شود.

 

۱-۴ اهداف پژوهش

 

۱-۴-۱ هدف اصلی:

 

رابطه بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت Aدربیماران مبتلابه ام اس درکرمانشاه.

 

۱-۴-۲ اهداف فرعی:

 

١-تعیین میزان استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت Bدربیماران مبتلابه ام اس درکرمانشاه.

 

٢- تعیین رابطه بین استرس وتیپ شخصیتی بیماران مبتلابه ام اس.

 

۳-تعیین رابطه بین مؤلفه های استرس رویدادهای زندگی(استرس،اضطراب وافسردگی)دربیماران مبتلابه ام اس وتیپ شخصیت.

 

۱-۵ فرضیه ‏های تحقیق

 

۱-۵-۱ فرضیه اصلی

 

بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی باتیپ شخصیتی نوع Aدربیماران مبتلابه ام اس رابطه وجوددارد.

 

۱-۵-۲ فرضیه فرعی

 

١- بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی باتیپ شخصیتی نوع Bدربیماران مبتلابه ام اس رابطه وجوددارد.

 

٢-بین تیپ شخصیتی مبتلایان به ام اس و استرس رابطه وجوددارد.

 

۳-بین مؤلفه های استرس رویدادهای زندگی دربیماران مبتلابه ام اس باتیپ شخصیتی رابطه وجوددارد.

 

۱-۶ تعاریف مفهومی وعملیاتی

 

۱-۶-۱ عریف مفهومی

 

١- استرس: اِستـِرس یاتـَنیدگی یا فشار روانی در روان‌شناسی به معنی فشار و نیرو است و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده می‌شود.(هاوارد،۱۹۹۷)

 

٢-بیماری ام اس :تصلب متعدد(تصلب منتشر) بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که طی ان نواحی کوچک و پراکنده ای از بافت مغز و مغز تیره دچاراستحاله می‌شوند.غلاف این تارها از بین می رود و توانایی انتقال تحریکات عصبی را از دست می‌دهد.(ام سی دونالد،۱۹۸۶)

 

۳-تیپ شخصیتی: به اشخاصی اشاره می‌کند که چندین صفت یا ویژگی مشترک رادارند.( دکتر حمزه گنجی،۱۳۷۸)

 

۱-۶-۲ تعریف عملیاتی

 

استرس:میزان نمره ای است که آزمودنی هادرتست استرس به دست آوردند.

 

ام اس:افرادی هستندکه دربیمارستان امام رضادارای پرونده پزشکی هستندوبیماری ام اس آنهانیزموردتاییدقرارگرفته است.

 

تیپ شخصیتی:میزان نمره ای است که ازپرسشنامه شخصیتی اسپنسر به دست آمده است.

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

پیشینه پژوهش

 

در این فصل به بررسی رویکرد و مبانی نظری استرس،مبانی نظری تیپ شخصیت ومطالعات مربوط به استرس وبیماری ام اس پرداخته می شود.

 

۲-۱ استرس

 

استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار می‌آید و به کیفیات گوناگون در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از درد ها ،ناراحتی ها تلقی می شود. مردم عادی آن راپدیده ای رنج آوروناخوشایند ،پزشکان مسئله رااز دیدواکنش های فیزیولوژیک، روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانسیم های سایکوفیزیولوژیک و بالاخره روانشناسان آن را تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی می دانند.(اتکینسون ، ترجمه براهنی ، ۱۹۸۲ ).

استرس در طول تاریخ وجود خود،مفهومی نسبتا پیچیده ای بوده و سردرگمی زیادی ایجاد ‌کرده‌است و در واقع مفهومی است مربوط به علم فیزیک و به مقدار نیرویی اشاره دارد که برشیء فیزیکی واردمی شودواین اصطلاح در حوزه های زیست شناسی،پزشکی وروانشناسی ‌در مورد ارگانیسم انسان به کار رفته است.این مفهوم هم برای اشاره به فشار جسمی (مانند تحمیل باری بر ارگانیسم که از قدرت آن خارج است)و هم برای اشاره به فشار روانی (مانند وقتی که فرد بر اثر تعارض در روابط با دیگران به واکنش‌های عاطفی منفی دچار می شود) به کار رفته است.متاسفانه مفهوم استرس در فرایند تحول خود هر چه بیشتر شهرت داشته،از قدرت آن کاسته شده است(دیماتئو،۱۹۹۱).در واقع امروزه مردم هنگامی که به هر گونه ملالتی ( از خستگی گرفته تا خشم)دچار می‌شوند می‌گویند تحت استرس اند گرچه این لفظ کار برد گسترده و جاذبه عامه پسندی دارد، ولی مفهومی بسیار آشفته است .

 

۲-۱-۱ تاریخچه استرس


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

۱- محتوای آموزشی؛ ۲- دانشجویان؛ ۳- استادان.

 

گرچه علاوه بر عوامل و مؤلفه‌های بالا، عوامل دیگری نیز در کارایی نظام آموزشی تأثیرگذار هستند، لکن به دلیل خودداری از اطاله بحث، به عوامل فوق، که به نظر ما از سایر عوامل مهمتر هستند، می‌پردازیم و بعضاً ضمن، بحث، به سایر عوامل نیز اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت: ۱-۱- محتوای آموزشی

 

همان طور که بارها در مباحث اشاره کردیم، آموزش حقوق از دو جهت دارای اهمیت است:

 

الف) معرفی هنجارها و ارزش‌هی اجتماعی در شکل قوانین و مقررات و بیان مبانی فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی آن؛

 

ب ) چگونگی به کار بستن قوانین و مقررات برای کنترل روابط اجتماعی و بازرسی آن.

 

بر همین اساس به نظر می‌رسد که محتوای کتب آموزشی باید به گونه‌ای باشد که از عهده هر دو رسالت بالا به خوبی برآید، ‌به این معنا که در وهله نخست علاوه بر آموزش محتوای قوانین و مقررات باید مشروعیت یا عقلانیت آن ها نیز به گونه ای مطلوب در کتب آموزشی تبیین شود تا دانشجویان درستی و کارآمدی قوانین و قواعد را باور کنند و بتوانند با آرامش درونی به عنوان سربازان عدالت در خدمت جامعه حقوقی باشند. برای تحقق این منظور پیشنهاد می شود که به مباحث فلسفی حقوق و فقه و مطالعات میان رشته ای در حقوق ،بیشتر توجه شود تا در مقابل موج مدرنیته و ارزش هایی که بعضا در فرایند نوسعه ی اقتصادی به کشور وارد می‌شوند، آسیب پذیر نباشیم.

 

در وهله بعد باید شیوه استنباط و به کار بستن قواعد حقوقی به دانشجویان در قالب منطق حقوق یا روش های تفسیر و فن استدلال اموزش داده شود تا دانشجویان بتوانند در اختلافات حقوقی و حل مسائل، قاعده مناسب و شیوه کارآمد را برای حل و فصل دعوی بیابند. بی تردید آموزش حفظی در حقوق مردود است،زیرا ویژگی کار حقوقی به گونه ای است که در آن محفوظات و معلومات حقوقی ،بدون رشد قدرت تفکر و تجزیه و تحلیل مسائل کارایی نخواهد داشت.

 

با وجود این متأسفانه آزمون‌هایی که برای ورود به حرفه های قضایی در ایران برگزار می‌شود، به گونه ای که عملاً با محتوای آموزشی بحث شده در بالا منافاتی چشمگیر دارد؛ زیرا در امتحان ورودی قضاوت، وکالت، سردفتری، مشاوره و حتی کارشناسی ارشد حقوق، آنچه سنجیده می‌شود، محفوظات دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان است، نه قدرت استدلال و تفکر ایشان که محور اصلی کار حقوقی را تشکیل می‌دهد و متاسفانه در همین راستا به دلیل سودآوری ،هر روز کتاب هایی نیز با همین صبغه و سبک و سیاق ،تالیف و در بازار منتشر می شود.

 

در پایان این مطلب ذکر این نکته ضروری است که در کشورهای پیشرفته در کنار آموزش شیوه های تفسیر و استدلال، به منظور سهولت دسترسی به قوانین و کاهش زمان فرایند استنباط و استخراج احکام حقوقی از شیوه‌ کدنویسی یا تهیه کدهای قانونی استفاده می‌شود که این امر به ویژه با توجه به گستردگی قوانین و مقررات چه از حیث حجم آن ها و چه از حیث تنوع موضوعات و مسائل ،چه در امر آموزش و چه در مقام عمل بسیار مفید و راه گشاست.

 

۱-۲- دانشجویان

 

گزینش دانشجو برای تحصیل در رشته حقوق برای حکومت اهمیت بسیار دارد. زیرا همان طور که گفتیم، هدف از آموزش های حقوقی تدارک نیروهایی به منظور حفظ نظام ارزشی و هنجارهای اجتماعی است و مسلماًً اگر اشخاصی که نظام ارزشی پشتوانه نظام حقوقی را قبول ندارند و در پی کسب جاه و مقام و زر و زور هستند به جامعه حقوقی راه یابند، حتی اگر تحت بهترین تعلیمات قرار گیرند و در شکل بخشی به قدرت تفکر ایشان هزینه گزاف صرف شود، در خدمت نظام حقوقی و پیشبرد اهداف اجتماعی نخواهند بود ،‌بنابرین‏ لازم است در گزینش دانشجویان حقوق یا فقه و مبانی حقوق و طلبه هایی که خواستار تصدی مقامات قضایی هستند ،دقتی مضاعف صورت گیرد تا هزینه های اجتماعی نتیجه ای خلاف نامطلوب در پی نداشته باشند. ‌به این ترتیب توصیه می شود که علاوه بر زمینه‌های هوشی و علمی عوامل زیر مد نظر قرار گیرد:

 

۱-۲-۱- علاقه

 

بی تردید عدالت خواهی و حق طلبی نیازمند این است که دانشجو واقعاً جوینده و طالب واقعی آن ها باشد. یعنی دانشجویی که برای مدرک و امثال این ها وارد دانشگاه و محیط علمی می‌شود، نه تنها خودش در بین راه سر خورده می‌شود، بلکه موجب کاهش انگیزه و رغبت دیگران نیز می‌گردد.

 

حضرت امیر نیز در نامه خود به مالک درباره صفات قاضی بر این صفات تأکیدی ویژه دارد:

 

« ]قاضی باید[ … تا رسیدن به حق به اندک شناخت بسنده نکند و در شبهات، در نگرش از همه بیش باشد … و در آشکار گشتن کارها شکیباتر بود…».

 

۱-۲-۲- ظرفیت و تزکیه

 

گذشتگان ما اعتقاد داشتند که باید در گزینش دقیق بود و علم را نباید در اختیار نا اهل و افراد کم ظرفیت قرار داد، زیرا چنین کاری تیغ به دست زنگی مست سپردن است.و پیامد آن برای مردمان چیزی جز ضرر نخواهد بود و چنین شخصی به دلیل فقدان ظرفیت ،خود را نیز به هلاکت می افکند.

 

راغب اصفهانی در این باره می‌گوید: «مسیح گفت: مگذارید حکمت را در غیر اهل او؛ پس ظلم کرده باشید بر حکمت، و منع مکنید از اهل آن، پس ظلم کرده‌ باشید بر ایشان، همچون طبیب حاذق باش که دوا آنجا نهد که سود دهد.» «از عالمی پرسیدند کدام علم ضرر او بیشتر است؟ گفت علمی که به سفله تعلیم دهند[۷۱]»

 

به عبارتی دانستن و دانش داشتن درباره هر چیز، برای هر کس روا و مفید نیست، به ویژه وقتی علم آموز ظرفیت آن را نداشته باشد. مولوی این مسئله را در جای دیگر چنین بیان می‌کند: ‌به این ترتیب مشاهده می‌شود که آدم بی ظرفیت، در صورتی که از برخی اطلاعات و دانش‌ها آگاه گردد، موجب هلاکت خود و تباهی جامعه می‌شود.

 

۱-۲-۳- صبر و استادپذیری :

 

همان طور که می‌دانیم، علم آموزی و پرورش قدرت تفکر نیازمند صبر و تحمل و سخت‌گیری‌های استاد است.

 

اشخاص مغرور و نازپرورده، هر چند از هوش بالایی برخوردار باشند، نمی‌تواننددر محیط آموزش دوام بیاورند، به ویژه اگر خود را بالاتر از استاد و در نتیجه بی‌نیاز از راهنمایی‌ها و مطالب درسی بدانند. بی‌تردید این اشخاص همواره با پرخاشگری و بعضاً بی‌ادبی در پی خودنمایی هستند، در حالی که شرط علم آموزی فروتنی و روحیه تحمل آرا و عقاید دیگران است. در محیط های واقعا علمی غرب ،دانشمندان کسانی را برای شاگردی واقعی می‌پذیرند و پرورش می‌دهند که واقعا شیفته علم و دانش با شند . شیفته بودن نیز با استاد پذیری رابطه مستقیم دارد : کسی که خود را علامه دهر می‌داند و همواره در این فکر است که آیا اینجا ضرر می کنم یا استفاده ،او شیفته نخواهد بود ،او عشق ندارد ، او مادی فکر می‌کند و فقط به فکر پیشرفت فردی است . یک استاد مجرب این را خوب و سریع می فهمد و چنین افرادی را نمی پذیرد .


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 آذر 1401نظر دهید »

1 ... 236 237 238 ...239 ... 241 ...243 ...244 245 246 ... 479

شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
آخرین مطالب