به نظر می رسد پژوهش که به جهت پایان نامه کارشناسی ارشد انجام گرفته است . در سطح خود از غنای کافی نظری و تجربی بهره مند است. داده های نظری به خوبی جمع آوری شده است . و تقسیم بندی های مفید و مناسبی از متغیر وابسته و مستقل صورت گرفته است. اما متاسفانه جامعه آماری محدود و جمعیت نمونه کوچک امکان هر گونه تعمیم را از پژوهش گرفته است.
فریبا شایگان در رساله دکتری خود به بررسی رابطه دینداری و اعتماد سیاسی، به راهنمایی دکتر محمد حسین پناهی، دانشگاه علامه طباطبایی، پرداخته است. شایگان ضرورت پژوهش را تحقیقاتی می داند که حاکی روند نزولی اعتماد سیاسی از اول انقلاب تا کنون است. اعتماد سیاسی به عنوان بخشی از رابطه مردم و دولت موضوع این رساله می باشد. چارچوب نظری پژوهش از تئوری گیدنز در مورد اعتماد به دلیل پرداختن به بحث اعتماد سیاسی و جوانب مختلف آن و توجه به دولت به عنوان سطحی از اعتماد انتزاعی استفاده شده است. به بستر جامعه سنتی و مدرن در نظریات دورکهایم و تونیس در توجه به نقش ارزشهای دینی و اخلاقی در افزایش اعتماد . و اندیشه وبر در مورد تاثیر دین داری بر نگرشهای افراد توجه شده است. و در نهایت دید گاه وبر و گیدنز به عنوان چارچوب اصلی انتخاب شده اند.
جامعه آماری پژوهش شهروندان ۲۰ سال به بالای شهر تهران و جمعیت نمونه ۶۳۰ نفر انتخاب شده اند. اعتماد سیاسی به سه بخش اعتماد به نظام سیاسی، نهاد های سیاسی و کنشگران سیاسی تقسیم شده است. اعتماد به نظام سیاسی حمایت از روند کار و چگونگی عملکرد دموکراسی و سیستم سیاسی جامعه است. اعتماد به نهاد های سیاسی حمایت از حکومت، پارلمان و احزاب سیاسی است. و اعتماد به کنشگران سیاسی حمایت از سیاستمداران کشور و متصدیان محلی و کشوری است.
دینداری به عنوان متغیر مستقل بر اعتماد در نظر گرفته شده است. علاوه بر دینداری، بر اساس دیدگاه گیدنز، کلمن و وبر متغیر های نگرش پاسخگویان نسبت به میزان تعهدات مذهبی مسئولین، تلاش دولت برای ایجاد رفاه اجتماعی، امکان ارتباط مستقیم با مسئولین و عمل به وعده های داده شده، رضایت از عملکرد نقاط تماس، میزان اعتماد بنیادی، طبقه اجتماعی و تحصیلات در نظر گرفته شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دین داری در این پژوهش نیز با مدل گلاک و استارک و ابعاد چهار گانه آن انواع دین داری شپرد سنجیده شده است. شایگان بعد شناختی مدل گلاک و استارک را مانند برخی دیگر از پژوهشگران به علت آنکه به خوبی قابل سنجش نیست،حذف نموده است. و انواع مدل شپرد را محدود کرده است.
طبق یافته های این پژوهش اعتماد پاسخگویان در حد متوسط بوده و اعتماد به نظام سیاسی بیش از اعتماد به نهاد ها و کنشگران سیاسی است و همچنین میزان دینداری بر اعتماد سیاسی افراد موثر است. هر چه افراد دیندارتر بودند، اعتماد سیاسی شان هم بالاتر بوده است. از میان متغیرهای مستقل دیگر تاثیر تحصیلات بر رابطه نوع دینداری و اعتماد سیاسی با سطح معناداری بالا تائید گردیده است. در مورد متغیر طبقه اجتماعی نیز طبقات بالا و پائین در میزان اعتماد سیاسی تفاوت داشته اند.
پژوهش از نظم مناسبی در ارتباط بین نظریه و سنجش تجربی برخوردار است. و پژوهشگر در سنجش اعتماد سیاسی دقت های لازم را به عمل آورده است. از آنجا که اعتماد یکی از ابعاد گرایش به دموکراسی است. یافته های پژوهش می تواند ما را در ترسیم فرضیه ها یاری رساند. اما در سنجش دین داری بیشتر تاکید تحلیلی بر میزان دین داری است که در مدل نظری هم همین بعد آورده شده است. اما به نظر می رسد در جامعه ایرانی رابطه بین دینداری و سیاست و به خصوص متغیری مثل اعتماد سیاسی را نوع دینداری تبیین می کند تا میزان آن.
محمد حسین پناهی، در کتاب جامعه شناسی مشارکت سیاسی زنان به نشر دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۶ به مطالعه مشارکت سیاسی ، یکی از مولفه های گرایش به دموکراسی، در این پژوهش پرداخته است. هدف این کتاب بررسی وضعیت مشارکت سیاسی زنان به عنوان عامل رشد و توسعه کشور و به تحقق رسیدن یکی از اهداف انقلاب اسلامی است. از آنجا که کتاب بر اساس داده های تجربی در مورد یکی از ابعاد گرایش به دموکراسی تالیف شده است می تواند برای پژوهش ما سودمند باشد. پژوهش به لحاظ مبانی نظری نظریه های مشارکت سیاسی را به سه بخش روانشناختی با تکیه بر اهمیت تصورات و ذهنیات افراد مانند میزان اثر بخش دانستن فعالیت های سیاسی، نظریه های اجتماعی، اقتصادی با توجه به موقعیت اقتصادی- طبقاتی و مذهب و نظریه های ساختاری مانند نهادمندی هانتینگتون تقسیم نموده است(پناهی،۱۳۸۶ :۵۰ ).
همچنین در فصل سوم به نظریه های موجود راجع به مشارکت سیاسی زنان پرداخته شده است. در نهایت چارچوب تئوریک از نظریات لیپست، میلبرایت و مایکل راش تدوین شده است . به طوریکه مدل کلی بر اساس تصور از ساختار و نهادهای سیاسی، ویژگیهای شخصیتی، طبقه اجتماعی و موقعیت اجتماعی طراحی شده است. و مدل آزمایشی بر اساس متغیر های مستقل طبقه اجتماعی، موقعیت اجتماعی،گروه های مرجع، میزان مذهبی بودن، میزان استفاده از رسانه های جمعی،میزان منابع اطلاعاتی، مالی،مهارتی، عضویت در سازمانهای مدنی و تجربه مشارکت سیاسی که منجر به شکل گیری فرهنگ سیاسی و اثر بخشی سیاسی می شود شکل گرفته است.و در مجموع همه متغیرها برمشارکت سیاسی اثر می گذارند(پناهی،۱۳۸۶: ۸۱ ) .
روش پژوهش پیمایش و داده ها از طریق پرسشنامه تدوین شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان ۱۸ سال به بالای شهر تهران و جمعیت نمونه در حدود ۷۰۰ نفر انتخاب شده اند.
یافته های پژوهش نشان داده است که به طور کلی سطح مشارکت سیاسی زنان تهرانی بسیار پایین است. بیشترین اثر مستقیم و غیر مستقیم را بر مشارکت سیاسی زنان گروه های مرجع دارد که ۲/ می باشد. پس از آن تقریبا به اندازه مساوی، دو متغیر چگونگی ارزیابی تجربه مشارکت سیاسی گذشته و میزان منابه می گذارند. و سپس به ترتیب با اختلاف کم رسانه های داخلی، میزان اثر بخشی می باشند. منزلت یا پایگاه اجتماعی زنان کمترین اثر را بر روی مشارکت سیاسی زنان داشته است(پناهی،۱۳۸۶: ۲۳۸).
پژوهشهای خارجی:
رونالد اینگلهارت مقالهای تحت عنوان دموکراسی، اعتماد و رضایت را براساس دادههای تجربی خود در فصلی از کتاب «اعتماد و دموکراسی» با ویراستاری مارک وارن (Warren) در سال ۱۹۹۹ و از سوی انتشارات کمبریج به چاپ رسانده است. اینگلهارت در این متن به بررسی رابطه بین اعتماد و دموکراسی میپردازد. او اعتماد بین فردی را میراث تماماً تاریخی و نتیجه عوامل اقتصادی، سیاسی و مذهبی افراد یک جامعه معین میداند. اعتماد بین فردی را موجب یک دموکراسی باثبات میبیند. همچنین او معتقد است نهادهای دموکراتیک ضرورتاً اعتماد بین فردی را ایجاد نمیکند. نهادهای سیاسی تنها یک عامل از میان عوامل گوناگون ظاهر شدن فرهنگ اعتماد و بیاعتمادی است (Inglehart, 1999: 88).
به عنوان مثال ایالات متحده، دارای نهادهای سیاسی دموکراتیک است؛ اما تحقیقات نشان میدهند در چهار دهه اخیر اعتماد بین فردی در این جامعه رو به کاهش است. اینگلهارت مهمترین عامل شکلدهنده اعتماد را برحسب دادههای تجربی متناوب، شرایط اقتصادی میداند. مردم جوامع ثروتمند سطوح بالاتری از اعتماد را نشان میدهند تا دیگران. این ارتباط از طریق دادههای پیمایش ارزشهای جهانی نیز تأیید میشود. در مورد متغیر تحصیلات نیز میتوان گفت این متغیر در جوامع ثروتمند متغیر تأثیرگذاری است، اما در جوامع دیگر نظیر دادههای اینگلهارت در جامعه هندی تأثیر چندانی ندارد(Inglehart, 1999: 90).
اینگلهارت معتقد است که ارتباط نزدیک بین عوامل اقتصادی و اعتماد بین فردی قطعی است. اما این یک پروسه تعین ساده نیست. میتوان ادعا کرد که برعکس این اعتماد بین فردی است که موجب رشد و توسعه اقتصادی در جوامع میشود و مدارک تجربی هم فرضیه علّی را از هر دو طرف تأیید میکنند. (Inglehart, 1999: 91).
مدارک تجربی وجود رابطه قوی بین سنت دینی و اعتماد بین فردی را تأیید میکند. اینگلهارت در زمینه نموداری را برحسب دادههای تجربی با دو متغیر سنتهای دینی شامل کنفوسیوس، کاتولیک، ارتدوکس و اسلام و میزان اعتماد ترسیم میکند. طبق این نمودار افراد مسلمان و ارتدوکس کمترین میزان اعتماد را نشان دادهاند و افراد کاتولیک و کنفوسیوس و پروتستان در موقعیت متوسط و بالای حد اعتماد قرار دارند (Ibid).
همانگونه که آورده شد اعتماد بین فردی میتواند همانطور که با نهادهای سیاسی بالا میرود، پایین هم بیاید. زندگی در جوامع دموکراتیک لزوماً منجر به بالا رفتن اعتماد بین فردی نمیشود. اینگلهارت رابطه اعتماد و دموکراسی را به سه مقوله تقسیم میکند. او این تمایز را در بررسی ارتباط این دو متغیر مهم و اساسی میداند. او ارتباط اعتماد با دموکراسی را اول در تأثیر بر پایداری و ثبات طولانی مدت آن، دوم سطح دموکراسی در یک مدت زمانی خاص و سوم تغییرات کوتاهمدت در سطوح دموکراسی بررسی میکند (Inglehart, 1999: 97).
تقریباً سطوح بالای اعتماد موجب پایداری و دوام نهادهای دموکراتیک میشود. آنها نیاز ضروری انتقال به دموکراسی نیستند. بلکه بر عکس سطح پایین اعتماد بین فردی ممکن است نقش مهمی در سقوط رژیمهای اقتدارگرا باشد. البته این واضح است که متغیرهای فرهنگی تنها متغیرهای ظهور و بقای نهادهای دموکراتیک نیستند. دموکراسی یک پدیده چندبعدی است. اما اغلب تحلیلهای تجربی تنها بر یکی از جنبههای آن به عنوان متغیر وابسته تأکید میکند. بنابراین اینگلهارت دوام دموکراسی را به صورت شمار سالهایی که نهادهای دموکراتیک در جامعهای باقی ماندهاند و کارکرد داشتهاند، تعریف میکند.
اما این تنها یک جنبه از دموکراسی است تحلیلهای دیگر بر سطوح دموکراسی در یک زمان معین تمرکز میکند و بعضی از نویسندگان تغییرات کوتاهمدت را در سطوح دموکراسی تحلیل میکنند. مانند تزریق ناگهانی دموکراسی که باعث شد رژیمهای سوسیالیست در سالهای ۱۹۹۱-۱۹۸۱ سقوط کند (Inglehart, 1999: 97-98).
فرهنگ سیاسی دموکرات که یکی از عناصر آن اعتماد است، میتواند دوام دموکراسی را در شرایط سخت تضمین کند. همانطور عوامل فرهنگی که ممکن است دموکراسی را تداوم بخشد. اغلب تمایل دارد که رژیمهای اقتدارگرا را نیز تداوم بخشد. بنابراین درجه بالای مشروعیت و اعتماد خیلی مهم هستند برای بقای دموکراسی. آنها تبیینکننده تغییرات و انتقال کوتاهمدت به دموکراسی نیستند. در عوض میتوان انتظار داشت سطوح پایین مشروعیت و اعتماد میتواند با سقوط رژیمهای اقتدارگرا ارتباط داشته باشد و ممکن است راه را برای دموکراسی باز کند. نتایج و پیامدهای کوتاهمدت عوامل فرهنگی خیلی متفاوت هستند از کارکردهای بلندمدت آن. تغییرات تدریجی فرهنگی میتواند شرایط را برای دموکراسی مهیا کند (Inglehart, 1999: 100).
اینگلهارت نمودار متقاطعی را با دو متغیر اعتماد عمومی مردم و میزان دموکراسی ترسیم میکند. کشورهای نروژ، سوئد، دانمارک، کانادا و سوئیس در بالاترین نقطه نمودار و بلاروس، رومانی، آذربایجان و روسیه در نقطه پایین آن قرار دارند و کشورهای تایوان، ژاپن، هند نقاط میانی قرار دارند (Inglehart, 1999: 102).
پژوهشی با عنوان دموکراسی، اقتدارگرایی و تحصیلات از سوی راسل فارنن (Farnen) و ملون (Meloen) به وسیله انتشارات مکمیلان لندن و انتشارات مارتین ایالات متحده در سال ۲۰۰۰ به چاپ رسیده است.
روش پژوهش یک پیمایش بین ملیتی است و در ۴۴ کشور با جمعیت نمونه ۰۰۰/۱۰ نفری از دانشآموزان مدارس مختلف انجام شده است. پیمایش با بهره گرفتن از یک پرسشنامه استاندارد با ۷۷ سؤال و با متغیرهای وابسته دموکراسی و اقتدارگرایی و متغیر مستقل سطح و نوع تحصیلات شکل گرفته است. متغیر اقتدارگرایی با سه وجه اقتدارگرایی روانشناختی، متأثر از آدورنو، نظامیگرایی و نگرشهای اقتدارگرایی سیاسی، اجتماعی تشکیل شده است. نگرشهای دموکرات با علاقه به تمرکززدایی در قدرت، کاهش قدرت نخبگان سیاسی و تصمیمگیری عمومی سیاسی و چند فرهنگگرایی و نوع نگرش نسبت به سیستم دموکراتیک تعریف شده است. همچنین تحصیلات بسته به سطوح آن و تحصیل در مدارس با رویکردهای لیبرال و ناسیونالیست تعریف شده است (Farnen, 2000: 24).
اقتدارگرایی روانشناختی با معرفهایی نظیر توافق با آزادی بیان در ارائه دروس، مخالفت با عقاید براندازانه نسل جوان سنجیده شده است. اقتدارگرایی سیاسی، اجتماعی با حمایت از حقوق اقلیت و برابری طبقاتی تعریف شده است. اعتقاد به کارآیی سیستم دموکراتیک با گویههای دموکراسی بهترین شکل برای کشور و مردم ما است و نهادهای سیاسی در دنیا بهترین هستند. همچنین شیوه زندگی ما نسبت به دیگران بهترین شیوه است، سنجیده شده است (Farnen,Meloen 2000: 25-35).
دادههای پژوهش در طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ جمع آوری شده است. هدف اصلی پژوهش بررسی ارتباط بین پروسه تحصیلی و به دست آوردن نگرشهای معین سیاسی است. این پژوهش مفاهیم اقتدارگرایی از دموکراسی و چند فرهنگگرایی را با موضوعات سیاسی نظامیگرایی، ناسیونالیست، لیبرالیسم و محافظهکاری ارتباط میدهد. فرضیه ارتباط بین اقتدارگرایی و تحصیلات قبلاً توسط برخی محققین تأیید شده است. از جمله تز سیمپسون (Simpson) و این پژوهش نیز بار دیگر یافتههای سیمپسون را تأیید میکند. این شاخص در کشورهای کمتر توسعهیافته ضعیفتر است. شاید بتوان نتیجه گرفت که تحصیلات بیشتر در کشورهای دموکرات مؤثر است. در این کشورها تفاوت در تحصیلات، تفاوت در گرایش به دموکراسی و اقتدارگرایی را نشان میدهد، به طوری که با بالاتر رفتن سطح تحصیلات تمایل به اقتدارگرایی کمتر میشود؛ اما در کشورهای غیر دموکرات این ارتباط ضعیفتر است (Farnen,Meloen 2000: 188).
تز فارنن و ملون علاوه بر سطوح تحصیلات بر محتوای آموزشی نیز تأکید دارد. به همین علت پاسخگویان از میان دانشآموزان و دانشجویان مدارس و کالجهای متنوع با رویکردهای لیبرال، ناسیونالیست و محافظهکار انتخاب شدهاند. یافتههای پژوهش وجود رابطه بین محتوای آموزشی و گرایش سیاسی به دموکراسی و اقتدارگرایی را نیز تأیید میکند. به طوری که رویکردهای آموزشی ناسیونالیست با شکلگیری نگرشهای اقتدارگرا در میان دانشآموختگان ارتباط دارد و همچنین رویکرد آموزشی لیبرال، نگرشهای چند فرهنگگرایی و دموکراتیک را سبب میشود. یافتههای آماری بین تحصیلات پدر و گرایشهای سیاسی افراد ارتباط کمی وجود دارد. بین رویکردهای آموزشی ناسیونالیست و نگرشهای چند فرهنگگرایی دموکرات رابطه معکوس وجود دارد. (Farnen,Meloen 2000: 159).
ضعف پژوهش در استفاده نکردن از متغیرهای کنترل واسط است؛ به طوری که فقط میزان استفاده از نوع رسانه برای کسب اطلاعات سیاسی در نظر گرفته شده است که آن هم ارتباط ضعیفی گزارش شده است.
پژوهشی به نام سنجش فرهنگ دموکرات در جوامع چند قومیتی با مشارکت سرایان سیلور (Silver) از دانشگاه دولتی میشیگان و کاتلین داولی (Dowley) از دانشگاه دولتی نیویورک در سال ۲۰۰۰ میلادی صورت گرفته است. پژوهش متأثر از آرای آلموند و وربا و اینگلهارت است. پژوهش بر روی عوامل متعدد فرهنگ سیاسی دموکرات متمرکز است. به عنوان مثال درجه همبستگی بین ملیتی و درون ملیتی در مورد برابری مدنی به لحاظ ذهنیتی، علاقه به سیاست، اعتماد بین فردی، انگیزه کسب موفقیت، غرور ملی و اعتماد به نهادهای سیاسی.
این پژوهش از یافتههای پژوهش ارزشهای جهانی (wvs) نیز استفاده کرده است، اما به دلیل آنکه این پژوهش تفاوتهای بین قومیتی را نیز مدنظر دارد، لازم بوده است که نمونههای نمایانی از اقوام مختلف کشورها مورد سؤال قرار گیرند. جامعه آماری پژوهش را ۴۳ کشور تشکیل میدهند و جمعیت نمونه هر کشور بر حسب آنکه چه درصدی از جمعیت کل جهان را تشکیل میدهد، تعیین گردیده است. به عنوان مثال از چین که ۲۰درصد کل جمعیت دنیا را تشکیل میدهد ۱۳۰۰ نفر مورد سؤال قرار گرفتهاند(Silver 2000: 524).
شاخصهای سنجیده شده در پژوهش اعتماد بین فردی، انگیزه پیشرفت شامل استقلال، کار سخت، احساس مسئولیت، تخیل، مدارا و احترام به مردمان، پسانداز و صرفهجویی، قدرت تأثیرگذاری، ایمان مذهبی، اطاعت، دیگردوستی که شاخصی است که از مطالعات اینگلهارت گرفته شده است، غرور ملی، اعتماد به نهادهای سیاسی مانند پلیس و پارلمان، علاقه به سیاست، احساس شایستگی وصلاحیت سیاسی میباشد.
اعتماد بین فردی با گویه «به اغلب مردم میتوان اعتماد کرد» سنجیده شده است. با توجه به یافتههای به دست آمده، کشورهای کانادا و ایالات متحده و چین از اعتماد بین فردی بالایی برخوردار هستند و در سوی دیگر طیف برزیل، ترکیه، رومانی، اسلوانی، شیلی و فرانسه اعتماد بین فردی کمی را نشان میدهد (Silver 2000: 526).
شاخص انگیزه پیشرفت با این سؤال سنجیده شده است: گزینههای زیر مواردی هستند که کودکان میتوانند تشویق شوند تا در خانه آموزش ببینند به نظر شما کدامیک دارای اهمیت خاصی است. (لطفاً تا ۵ گزینه را انتخاب کنید: خوشخلقی، استقلال، کار زیادع احساس مسئولیت، تخیل، مدارا و احترام به دیگران، پسانداز، ایمان مذهبی، دیگردوستی و اطاعت) (Silver 2000: 544). در مورد این شاخص نیز در بین قومیتها کاناداییها، سفیدان امریکا، پروتستانهای ایرلند بالاترین نمرهها را کسب کردهاند و برخی قومیتها در افریقای جنوبی و نیجریه در پایین طیف قرار دارند. اما به طور کلی پاسخگویان بدون در نظر گرفتن قومیتها در شیلی، ایرلند، نیجریه، پایینترین میانگینها و استونیا، لیتوانی و چین بالاترین نمرهها را کسب کردهاند.
شاخص غرور ملی با توجه به تفاوتهای قومیتی گزارش شده است و نموداری که وضعیت آن را در کل نشان بدهد، تصویر نشده است. اما جالب توجه است که کشورهای اسپانیا، سوئیس، بلغارستان، چکاسلاواکی و استونی از سوی بیشتر قومیتهایشان دارای نمرههای زیر صفر هستند. اما کشورهای نیجریه، افریقای جنوبی، مکزیک، کانادا، ایالات متحده از نمرههای نسبتاً خوب قابل قبولی برخوردار هستند (Silver 2000: 534).
در مورد اعتماد به نهادهای سیاسی مانند پلیس و پارلمان تفاوتهای زیادی نسبت به اعتماد به این دو نهاد در بین کشورها وجود دارد. اعتماد به پلیس در کشورهای استونی، لیتوانی دارای بیشترین نمرههای زیر صفر هستند و کشورهای ایالات متحده، کانادا و افریقای جنوبی از بالاترین اعتمادها برخوردارند. اما در مورد اعتماد به پارلمان تقریباً نتایج برعکس میشود. در ایالات متحده، کانادا و مکزیک نمرهها زیر صفر هستند در صورتی که در استونی، لیتوانی، شیلی و نیجریه میزان اعتماد به پارلمان بالا است (Silver 2000: 538).
شاخص علاقه به سیاست نیز در کانادا و ایالات متحده، نیجریه و شیلی زیر صفر میباشد. اما در کشورهای سوئیس، افریقای جنوبی و لیتوانی علاقه به سیاست نسبتاً زیاد گزارش شده است. شاخص احساس شایستگی سیاسی در کشورهای ایالات متحده، کانادا و هند از میزان قابل قبول و نسبتاً خوبی برخوردار است و پایینترین میزان به کشورهای استونی و لیتوانی اختصاص دارد. این شاخص با گویه «اگر قانون ناعادلانهای به تصویب برسد، من هیچ کاری در این رابطه (در تغییر آن) نمیتوانم انجام دهم» سنجیده شده است که از تحقیقات آلموند و وربا گرفته شده است.
در نهایت پژوهشگران مطرح میکنند که تفاوتهای بین قومیتی در برخی شاخصهای فرهنگ دموکرات نظیر غرور ملی، اعتماد به نهادهای سیاسی و احساس صلاحیت سیاسی وجود دارد. در صورتیکه در شاخصهای دیگر نظیر سطوح علاقه به سیاست تأثیر چندانی ندارد.
پژوهش فوق نشان میدهد رابطه بین اعتماد و دموکراسی رابطه پیچیدهای است؛ به خصوص در مورد اعتماد به نهادهای سیاسی؛ چرا که همانگونه که آورده شد در برخی کشورهای دموکرات میزان اعتماد به نهادهای سیاسی بسیار پایین است. اما آنچه با اطمینان میتوان گفت این است که اعتماد بین فردی و زندگی دموکرات رابطه یکسویه با یکدیگر دارند.
اینگلهارت در مطالعات پیمایشی متناوبی فرهنگ سیاسی دموکرات را در رابطه با دینداری، جنسیت و یا تفاوتهای نسلی مورد بررسی قرار داده است. او نتایج مطالعه بین ملیتی را در رابطه با نگرش نسبت به دموکراسی و رابطه آن با متغیرهای اجتماعی، دینی و نسلی در سال ۲۰۰۴ به نشر رساند. این اثر همچنین با بهره گرفتن از اطلاعات مطالعه ارزشهای جهانی (wvs) از ۲۰۰۱-۱۹۸۱ که بررسیهای معرف ملی را در هشتاد جامعه در سراسر جهان شامل همه مذاهب عمده جهان تکمیل شده است.
اینگلهارت بخشی از تحلیل خود را به کشورهای مسلمان و رابطه اسلام و دموکراسی اختصاص داده است. او در این بخش یازده کشور اسلامی را مورد مطالعه قرار میدهد و از تئوری هانتینگتون در مورد رابطه بین فرهنگ دینی و گرایش به دموکراسی استفاده میکند. یازده کشور مسلمان شامل الجزایر، اردن، پاکستان، ترکیه، آذربایجان، اندونزی، بنگلادش، آلبانی، مراکش، ایران و مصر میباشد.
مدلهای رگرسیون چند متغیره، تأثیر فرهنگ های دینی، انواع جوامع را در سطوح توسعه انسانی و سیاسی کنترل میکنند. نظریههای نوسازی مبین این است که این فرایند موجب تحولات قابل پیشبینی معین در ارزشهای فرهنگی میشود؛ از جمله کاهش اعتقاد به منابع سنتی، اقتدار مذهبی و افزایش تقاضا برای اشکال مشارکتجویی بیشتر در فعالیت مدنی. تفاوتهای ساختاری با شاخص توسعه انسانی (HDI) برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) در سال ۲۰۰۰ که شامل ترکیبی از سطوح درآمد سرانه، سواد و تحصیلات و طول عمر و سطوح دموکراتیکسازی براساس تحلیل خانه آزادی، سنجیده میشود. تفاوتهای ساختاری درون جوامع با شاخصهای اجتماعی استاندارد شامل درآمد، تحصیلات، جنسیت، سن و ارزشهای دینی اندازه گرفته میشود. ارزشهای دینی برای این در کار سنجیده شده است که مشخص شود تا ارزشهای دینی تا چه حد معنادارتر از نوع فرهنگ دینی مسلط در هر جامعهای است. ارزشهای دینی با پاسخ مردم به این پرسش که آیا دین در زندگیشان بسیار مهم است یا نه سنجیده شده است (اینگلهارت، ۱۳۸۷ : ۲۱۰).
نگرشهای دموکراتیک با سه بعد حمایت از آرمانها و عملکرد دموکراتیک، نگرشها نسبت به رهبری سیاسی و تأیید برابری جنسی و آزادی امور جنسی بررسی شده است. تمایز میان حمایت از آرمانها و عملکرد دموکراسی به این علت است که شواهد ارزشهای جهانی نشان میدهد شهروندان در بسیاری از کشورها به شدت به اصول دموکراسی مثل اینکه دموکراسی بهترین شکل حکومت است و عدم پذیرش جایگزینهای اقتدارطلبانه آن وفادارند و در همان حال بسیاری عمیقاً از عملکرد حکومتهای دموکراتیک ناراضیاند. گزینههای در رابطه با عملکرد نیز از مردم درباره تجربه دموکراسی در حکومت خودشان سؤال نمیشود، بلکه از آنها سؤال میشود انتظار دارند حکومتهای دموکراتیک خوب به هنگام تصمیمگیری و حفظ نظم چگونه عمل کنند (اینگلهارت، ۱۳۸۷ : ۲۱۱).
همچنین اینگلهارت با این فرض که جوامع با فرهنگ اسلامی تقابل مهمی در مورد نقش رهبران مذهبی دارند، گویههایی را در امور رهبران دینی و غیردینی طراحی کرده است. اینگلهارت تحلیل رابطه فرهنگ دینی و گرایش دموکراسی را در مدل رگرسیون با توجه به تأثیر متغیرهای کنترل توسعه انسانی و سیاسی در سطح اجتماعی، سن، جنس، تحصیلات، درآمد و میزان دینداری در سطح فردی ترسیم میکند.
در واقع او گرایش به دموکراسی را با چهار سنجه زیر سنجیده است. تأیید عملکرد دموکراتیک با گویههای دموکراسیها متزلزل هستند و پر از درگیری و برخورد و دموکراسیها نمیتوانند نظم را حفظ نمایند. دوم آرمان دموکراتیک شامل دو گویه ممکن است دموکراسیها مشکلات خاص خودشان را داشته باشند، اما بهتر از هر حکومت دیگری هستند و تأیید برخورداری از نظام سیاسی دموکراتیک، بعد سوم رهبری دینی با گویههای سیاستمدارانی که بر خدا اعتقاد ندارند مناسب پست حکومتی نیستند و هرگاه افراد بیشتری با اعتقادات مذهبی قویتر پست حکومتی داشته باشند بهتر خواهد بود. و در نهایت بعد چهارم رهبری قوی با گویهها تأیید تصمیمگیری کارشناسان نه حکومت و تأیید رهبری قوی که نگران پارلمان و انتخابات نیست (اینگلهارت، ۱۳۸۷ : ۲۱۲).
نتایج نشان داده است که پس از کنترل متغیرهای واسط که نامبرده شد در مقایسه با جوامع غربی، بر خلاف نظریه هانتینگتون، تفاوتهای معناداری بین مردمی که در غرب زندگی میکنند و کسانی که در فرهنگهای دینی اسلامی زندگی میکنند در تأیید اینکه دموکراسی در عمل چگونه کار میکند و در حمایت از آرمانهای دموکراسی و در حمایت از رهبری قوی وجود نداشت.
روسیه با گستردهترین سرخوردگی نسبت به مسیری که فرایند دموکراسی طی میکند و همچنین اشتیاق اندک نسبت به اندیشههای دموکراتیک است. تعداد اندکی از کشورهای در حال توسعه موضع بسیار انتقادی نسبت به عملکرد دموکراسی داشتند. با آنکه از آرمانهای دموکراتیک خیلی بیشتر حمایت میکنند، شامل تانزانیا، برزیل، لهستان. بسیاری از فرهنگهای مختلف مانند ترکیه و اردن، ایالات متحده، ایتالیا و هلند در وسط طیف قرار داشتند. حمایت زیاد از مقولات دموکراسی در کشورهای مسلمان مانند بنگلادش، مصر و آذربایجان ثبت شده است. ایران نیز در نمودار مربوط به تأیید عملکرد دموکراتیک و آرمانهای دموکراتیک در موقعیت نسبتاً بالایی قرار دارد (اینگلهارت، ۱۳۸۷ : ۲۱۶).
در مورد تفاوتهای نسلی تفاوت آشکاری بین جوامع اسلامی و غربی وجود دارد. این اختلاف با لیبرالتر و برابر طلبتر شدن نسلهای جوانتر در جوامع غربی پیوسته در همه شاخصها وسیعتر شده است. در حالی که نسلهای جوانتر در جوامع اسلامی به اندازه والدینشان و پدربزرگها و مادربزرگهایشان سنتی باقی ماندهاند (اینگلهارت، ۱۳۸۷ : ۲۱۸).
در نقد مطالعه اینگلهارت باید گفت نقطه مثبت مطالعه آن است که پژوهش از متغیرهای مستقل مختلفی تشکیل شده است و این امکان تبیین را بالا میبرد. اما از نگاه نگارنده پژوهشهای از این دست با توجه به آنکه باید در بین جامعه آماری گستردهای سنجیده شود تعداد گویهها اندک است و در نتیجه مفاهیم با عمق لازم و دقتهای کافی سنجیده نمیشود. در واقع درباره هرکدام از چهار وجه گرایش به دموکراسی فوق فقط دو سؤال مستقیم از پاسخگو پرسیده میشود و جواب او مورد تحلیل قرار میگیرد. انتقاد دوم این است که این تحلیلها دچار نوعی قوممداری است. همانگونه که به عنوان مثال یکی از شاخصهای برابرطلبی عدم مخالفت با همجنسگرایی در نظر گرفته شده است و بسیار به این شاخص پرداخته میشود. همجنسگرایی به عنوان یک شاخص جهانی برابرطلبی در حدود ۸۰ کشور با فرهنگهای مختلف مناسب نیست.
جمع بندی تحقیقات پیشین و جایگاه این تحقیق:
زیرساخت: IT در حد بسیار اندک، فقط برنامه پشتیبانی منابع.
پذیرش: فقط قبول کنندگان اولیه
یکپارچگی: عدم یکپارچگی، یا یکپارچگی بسیار کم یا احتمالاً تاکید فقط بر فعالیتها.
(منبع: تاج الدین و معالی تفتی، ۱۳۸۷: ۶۷).
۲-۱-۷-۴) هفت نکته برای مدیریت استعداد اثربخش
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱) توسعه و یکپارچه سازی استراتژیهای مدیریت استعداد
۲) برقراری توازن بین منابع لازم جهت جذب و حفظ استعدادها با سایر مسئولیتهای مدیریت.
۳) شناخت محیط و برنامه های تجاری شرکت در شرایط رقابتی( شناخت برنامه های رشد، ادغام کردن، تحریم ها، محصولات جدید یا تکنولوژیها و پروژه هایی که نیازهای فوری و بلند مدت به نیروهای با استعداد را تحت تاثیر قرار می دهد.)
۴) شناسایی عواملی که موجب سختی جذب و حفظ کارکنان می شود.
۵) متوازن نگه داشتن عوامل حفظ مختلف(بویژه ترکیب مشوقهای مالی و غیر مالی)
۶) بررسی جابجاییها (دانستن هزینه این مساله و اینکه در کدام قسمت بیشتر اتفاق می افتد و ابلاغ به مدیریت جهت حمایت از برنامه های حفظ کارکنان).
۷) تجاری کردن شرکت و برند آن بطوریکه برنامه های استخدامی بتواند بشدت نیروهای بااستعداد خارجی را جذب نماید (لاک وود[۵۰]، ۲۰۰۶: ۴).
بخش دوم: سرمایه اجتماعی
۲-۲-۱) مقدمه
سرمایه اجتماعی اگرچه مفهومی نوین و نوپا در عرصه مطالعات اجتماعی است، اما این مفهوم ریشه در روابط اجتماعی نوع بشر دارد. امروزه این امر مسلم است که رسیدن به توسعه، جامعه مدنی، معیارهای جهان شمول و بستر مناسب برای زیست اجتماعی با وجود سرمایه اجتماعی شکل می گیرد. کشورهای جهان سوم، جامعه هایی در حال گذار، با چالش هایی جدید هستند که این چالش ها تغییرات و دگرگونی هایی را در جامعه ایجاد می کنند و تأثیرات مستقیمی بر سرمایه اجتماعی دارند (امینی و همکاران، ۱۳۸۹: ۲۰۴).
سرمایه اجتماعی، بخشی از محیط اجتماعی است که ترکیبی از عناصر مختلف مانند شبکه های اجتماعی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی، اعتماد و منابع مشترک می باشد. می توان گفت سرمایه اجتماعی یک ویژگی متراکمی است که می تواند به توصیف صفات سیستم اجتماعی کمک کند (میگنون و همکاران[۵۱]، ۲۰۱۱: ۲).
بوردیو[۵۲] (۱۹۸۵) سرمایه اجتماعی را به عنوان تجمعی از منابع بالقوه و بالفعل تعریف می کند که مربوط به شبکه بادوامی از روابط کم و بیش نهادی شده ای از آشنایی و شناخت متقابل می باشد. این شبکه ها محصول راهبردهای سرمایه گذاری فردی و جمعی، آگاهانه یا ناآگاهانه به قصد بازتولید روابط اجتماعی است. کلمن[۵۳] (۱۹۹۸) معتقد است که سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه می دهد تا با بهره گرفتن از آن به منافع خود دست یابد (معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۰).
۲-۲-۲) سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموعه ای از دارایی ها یا منابع که در روابط بین افراد، جوامع، شبکه ها، یا انجمن ها وجود دارد (جدی[۵۴]، ۲۰۱۴: ۵۳۸).
سرمایه اجتماعی اشاره دارد به مجموعه ای از منابع بالقوه و واقعی که در شبکه ای از روابط موجود بین افراد یا واحد اجتماعی موجود است. محققان اینگونه استدلال کرده اند که سرمایه اجتماعی به جذب و تخصیص افراد کمک کرده و منابع را جهت توسعه شایستگی افراد بکار می گیرد (گیو و همکاران[۵۵]، ۲۰۱۴: ۱۵).
سرمایه اجتماعی واژه ای است که برای ویژگیهای خاص روابط اجتماعی در یک گروه یا جامعه بکار گرفته می شود و شامل میزان اعتماد بین افراد، داشتن درک مشترک از اینکه آنها چگونه باید با یکدیگر رفتار کرده و به هم توجه کنند، میزان مشارکت آنها در انجمن های مدنی مثل باشگاهها و انجمن مدرسه و … می باشد. سرمایه اجتماعی به تنهایی برای نشان دادن مشکلاتی که بسیاری از جوامع با آن روبرو هستند کافی نمی باشد، با این وجود منبع مهمی برای حمایت از جوامعی می باشد که با مباحث نگران کننده روبرو هستند. از طرفی می تواند در رشد اقتصادی و اجتماعی نیز سهیم باشد (ویک هلث[۵۶]، ۲۰۰۵: ۱).
بانک جهانی در سال ۱۹۹۸ سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف کرده است: سرمایه اجتماعی در جامعه ای مفروض در برگیرنده نهادها، رابطه ها و ارزش هایی است که بر کنش ها و واکنش های مردم حاکم اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهمی دارند. اما سرمایه اجتماعی جمع ساده نهادهایی نیست که جامعه را دربر می گیرند، بلکه مانند ملاطی شمرده می شود که نهادهای یاد شده را به هم پیوند می زند. سرمایه اجتماعی در عین حال دربرگیرنده ارزش ها و هنجارهای مشترک لازم برای رفتار اجتماعی است که در روابط شخصی افراد، در اعتماد آنان به یکدیگر و در حس مشترک مسئولیت های مدنی منعکس شده است. امری که جامعه را چیزی بیشتر و فراتر از جمع افراد می سازد (آقا نصیری، ۱۳۸۹: ۱۱۶).
۲-۲-۳) تاریخچه سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی یکی از مفاهیم برجسته در علوم اجتماعی می باشد که منشأ آن به نیمه دوم قرن بیستم بر می گردد. اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از
سال ۱۹۱۶ و برای نخستین بار در مقاله ای توسط هانی فان[۵۷] از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شد. اصطلاح سرمایه اجتماعی به طور جدی در اثر کلاسیک جین جاکوب[۵۸] مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی در سال ۱۹۶۰ به کار برده شده است، که بر اهمیت شبکه های مردم در شهرها تاکید می کند و در آن توضیح داده بود که شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های حومه قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند که در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند. اما مفهوم سرمایه اجتماعی تنها در دهه ۱۹۸۰ بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و توانست با گسترش نظری و تجربی جایگاه تعریف شده ای در میان نظریه های جامعه شناسی به خود اختصاص دهد (معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۸: ۹).
۲-۲-۴) ابعاد سرمایه اجتماعی
از آنجاییکه سرمایه اجتماعی مفهومی پیچیده و چند بعدی بوده و هریک از محققین با توجه به سطح تحلیل خود به بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی پرداخته اند، در ادبیات اجتماعی می توان به انواع مختلفی از ابعاد سرمایه اجتماعی که هریک از محققین ارائه نموده اند، اشاره نمود.
۲-۲-۴-۱) دیدگاه لینا و بورن
الف) وابستگی: اولین جزء سرمایه اجتماعی سازمانی، وابستگی است که به منزله توانایی افراد در سازمان، برای اینکه اهداف فردی را تابع هدفها و کنش های جمعی نمایند، تعریف می شود. تمایل افراد برای شرکت در کنش های جمعی بستگی به اعتقاد آنها دارد. یعنی اعتقاد به اینکه، کوشش های فردی که به طور مستقیم به کل سود می رساند، باعث بهره مندی افراد به طور غیر مستقیم می گردد.
ب) اعتماد: دومین بعد سرمایه اجتماعی سازمانی، اعتماد است. که از نظر محققین سازمانی هم به عنوان مقدمه ای برای کنش جمعی موفقیت آمیز است و هم می تواند به منزله نتیجه کنش های جمعی موفق قلمداد شود. این بعد برای اینکه افراد بتوانند در کنار یکدیگر، برروی پروژه های مشترک کار کنند، لازم است. که خود به دو صورت زیر در محیط های سازمانی متجلی می گردد:
۱) اعتماد شکننده و سست در مقابل اعتماد بهبود پذیر: منظور از اعتماد شکننده، اعتمادی است که بر مبنای ادراکات فرد از احتمال پاداش های فوری شکل می گیرد. این نوع از اعتماد را اعتماد ابزاری می نامند. مبادلاتی که توسط ابزارهای قراردادی رسمی، تحت کنترل قرار گرفته و هنجارها و ارزش های افراد جامعه را در کنار یکدیگر قرار می دهد.
۲) اعتماد دوجانبه در مقابل اعتماد تعمیم یافته: اعتماد دوجانبه میان بخش هایی شکل می گیرد که شناخت مستقیم از یکدیگر دارند. در حالیکه اعتماد تعمیم یافته کمتر بر شناخت مستقیم متکی بوده و بیشتر بر پایه اعتبار و پیوستگی افراد شکل می گیرد(اکبری، ۱۳۸۸: ۳۵).
۲-۲-۴-۲) دیدگاه ناهاپیت و گوشال
ناهاپیت و گوشال سه بعد زیر را برای سرمایه اجتماعی در نظر گرفته اند:
الف) بعد ساختاری: که در بردارنده الگوهای ارتباطی میان اعضای یک گروه یا واحد اجتماعی است که خود شامل سه بعد پیوند شبکه، ترتیبات شبکه، و ثبات شبکه می باشد. پیوند شبکه در بر دارنده شیوه های خاصی است که اعضای واحد اجتماعی با یکدیگر مرتبط شده اند و با یکدیگر همکاری می کنند. ترتیبات شبکه تعیین کننده الگوهای پیوند میان اعضای واحدهای اجتماعی است و ثبات شبکه نیز در بر دارنده میزان نزدیکی و شباهت افراد در یک واحد اجتماعی است.
ب) بعد شناختی: شامل ادراک، باورها و تصورات فرهنگی و اجتماعی مشترک است که بوسیله مفاهیم و خاطرات مشترک و یا زبان مشترک مورد پذیرش افراد قرار گرفته است و میان آنها باقی می ماند. این بعد شامل دو بعد هدفهای مشترک، و فرهنگ مشترک است. هدفهای مشترک، میزان درک و دیدگاه مشترک اعضای واحد اجتماعی نسبت به اهداف و نتایج فعالیتهای گروه است. و فرهنگ مشترک نیز در بر دارنده میزان هنجارهای رفتاری مشترک در میان اعضا می باشد. به عنوان مثال تا چه میزان تمایل در میان اعضاء وجود دارد تا در فعالیتهای گروهی سازمان شرکت کنند، نشان دهنده میزان فرهنگ مشترک میان اعضاء می باشد.
ج) بعد ارتباطی: که در بردارنده میزان اعتماد متقابل اعضاء یک واحد اجتماعی است. اعتماد عامل بسیار مهم و حیاتی در فراهم آوردن ارتباطات متقابل اثربخش میان اعضاء می باشد. مواردی مانند میزان اعتماد اعضاء به یکدیگر، تمایل به همکاری با افراد دارای نظرات مخالف در یک واحد و میزانی که اعضاء روی گفته های همکاران خود حساب می کنند، نشان دهنده میزان اعتماد متقابل در میان اعضاء یک واحد اجتماعی است (برگرن[۵۹]، ۲۰۰۹: ۱۲۷).
جدول۲-۴) شاخص های سرمایه اجتماعی
بعد ساختاری
بعد شناختی
بعد ارتباطی
نقش ها و قواعد
که یک بردار با مولفههای صفر است که بجز برای مولفهای متناظر با اندازه ولتاژ باس STATCOM برابر ۱ است. با افزودن متغیر حالت به بردار حالت y مربوط به STATCOM، بردار کنترل فیدبک حالت برای کنترلر PI بصورت زیر در می آید :
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(۲‑۳۳)
که یک بردار با مولفههای صفر است که بجز برای مولفهی متناظر با حالت انتگرالی برابر ۱ میباشد.
۲-۲-۲-۱-۲- روش جایابی قطب
پاسخ دینامیکی یک سیستم خطی بوسیله محله قرار گرفتن ریشه های معادله مشخصه و همچنین قطبهای سیستم کنترل می شود. شناسایی محل قطبهای سیستم و اعمال کنترلرهای مناسب که اثر آن قطبها را تضعیف می کند و یا بهبود میبخشد، از روش های شناخته شده کنترلی است. پاسخ یک سیستم ممکن است تحت تأثیر جابجایی تمامی و یا برخی از قطبها قرار گیرد. در این روش کنترل بر پایه مدل دینامیکی میباشد. بهواسطه کنترل مکان قطبها، میتوانیم با جابجا کردن یک یا چند قطب از سمت راست ناحیه مختلط، به سمت چپ آن، باعث پایدار شدن سیستمهای ناپایدر شویم. همچنین با افزایش دامنه برخی از قطبها میتوانیم باعث افزایش میرایی پاسخ سیستم شویم. از طرفی با تنظیم قسمت مختلط قطبها میتوانیم باعث تغییر در فرکانس نوسانات شویم. در بسیاری از موارد، تعیین دقیق محل قطبها امکان پذیر نیست. بنابراین کنترلر با تغییر در ریشه های معادله مشخصه باعث تاثیر قابل توجه بر روی بهبود دینامیک سیستم می شود [۳۳].
در طراحی کنترلر به این روش میبایست ابتدا معادلات فضای حالت STATCOM را استخراج نماییم. این معادلات را در بخش قبل بهدست آوردیم. در طراحی کنترلر به این روش، قطبهای جدید میبایست شرایط زیر را ایفا کنند.
-نوسانات سیگنال های ، و در پاسخ، میبایست کمتر از یک دوره در سیکل ولتاژ باشد. چرا که فرکانس سیستم قدرت ۵۰HZ میباشد.
-بهبود over shoot سیگنالهای و .
-ولتاژ خازن لینک DC میبایست ثابت باقی بماند.
-اندازه سیگنال در خروجی میبایست صفر شود. چرا که نشان دهنده تلفات اکتیو در STATCOM میباشد.
محل جدید قطبها باید طوری انتخاب شود که شرایط و حالات گفته شده در بالا را محقق نماید. شکل (۲-۱۸) نشان دهنده بلوک دیاگرام کنترلر به روش جابجایی قطب برای STATCOM میباشد. این شکل شامل معادله فضای حالت STATCOM به همراه یک حلقه فیدبک (بلوک KP) است که نشان دهنده گین فیدبک کنترلر به هنگام یافتن محل جدید قطبها میباشد. این گین فیدبک همچنین برای کاهش سیگنال خطا بین مقادیر مرجع و مقادیر نمونه برداری شده خروجی نیز استفاده می شود. محل جدید قطبها براساس برنامه M-file که در نرمافزار MATLAB نوشته شده است، بهدست میآیند. این برنامه با تصمیم گیری بر روی مقادیر خروجی ، و شرایطی را ایفا می کند که تمامی حالات گفته شده به هنگام انتخاب محل جدید قطبها برآورده شود.
شکل ۲‑۱۸- بلوک دیاگرام کنترل به روش جایابی قطب [۳۳]
۲-۲-۲-۱-۳-رگولاتور درجه دوم خطی [۱۵](LQR)
روش LQR مشابه روش جایابی قطب است با این تفاوت که در این روش قطبهای سیستم، مستقیما توسط کمینه کردن “اندیکس اجرایی” J، تعیین میگردد. بعلاوه این روش پایداری سیستم کنترل را نیز تعیین می کند. در یک سیستم خطی در جایی که متغیر حالت، ورودی سیستم و خروجی آن باشد، معادله حالت را میتوانیم به صورت زیر بیان کنیم.
(۲‑۳۴)
هدف از این طراحی این است که با بهره گرفتن از فیدبک حالت K- = باعث کمینه شدن “اندیکس اجرایی” J، شویم. رابطه زیر مقدار J را نشان میدهد.
(۲‑۳۵)
J=
در این روش کنترلی، اثر بخشی و کارایی کنترل، بواسطه انتخاب ماتریس R و Q میباشد. بنابراین در انتخاب آنها باید دقت کرد. یک روش مناسب انتخاب Q بدین صورت است که این ماتریس قطری تعریف شود و عناصر آن بهعنوان وزنهای متغیرهای حالت STATCOM در شاخص عملکرد عمل کنند. ماتریس نیز بصورت قطبی انتخاب می شود. مقادیر عناصر R باید بدقت انتخاب شوند، زیرا مقادیر بسیار کم به سیگنال کنترلی ورودی نسبتا بزرگ و مقادیر بسیار بزرگ به عملکرد کند سیستم منجر می شود. بهترین بازهی مقادیر به سیستم مورد بررسی و نقطهی کار مورد نظر بستگی دارند. گین فیدبک K با بهدست آوردن ماتریس P مشخص می شود و خود ماتریس P نیز از حل کردن معادله زیر بدست می آید:
(۲‑۳۶)
P +PA - PBP +Q =0
گفت آصف من به اسم اعظمش
گر چه عفریت اوستاد سحر بود
حاضر آمد تخت بلقیس آن زمان
حاضر آرم پیش تو در یک دمش
لیک آن از نفخ آصف رو نمود
لیک ز آصف نز فن عفریتیان[۳۱۲]
اطلاع از امری است که هماره مورد رغبت و نیز شگفتی همه انسانها بوده است از این رو شاید بسیاری از افراد، این ویژگی را نشانهی بزرگی شخص میپندارند.
پیامآوران خداوند بر مردم، از بس که مورد انکار منکران، و عناد دشمنان قرار میگرفتند هماره بهگونه ای مجبور بودند آنان را از پیشآمدهای بلاگونهی دنیوی آگاه کنند تا مگر به ایمانگروی بی ایمانانیاری کند از این رو در قرآن کریم این مسأله به فراوانی دیده می شود و به راحتی میتوان گفت نگاشتهای جداگانه فرامیخواند. اما به همین اشاره، بسنده میکنیم و به نمونههایی از دیگر انسانها در کتاب الهی میپردازیم.
مادر حضرت موسی(علیه السلام) یک بانوی با ایمان معمولی بود و بهسان همه مادران نوزاد خود را از جان خویش شیرینتر میداند و جدایی از او برایش طاقت فرسا است و چیزی جز یک امر خارق عادت و فوق بشری نمیتواند او را وادار کند تا پارهی تن خویش را رها کند و به بالاتر از آن، به دریای پهناور و بیمناک بیفکند. از این رو خداوند متعال میفرماید: « وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى: و به مادر موسى الهام کردیم که به او شیر بده. پس چون بر او بیمناک شدى، او را به دریا بینداز و مترس و اندوه مخور، به یقین ما او را به نزد تو باز خواهیم آورد و او را از رسالت یافتگان خواهیم گرداند.»[۳۱۳] قرآن کریم میفرماید: «و دل مادر موسى [از امید و صبر] تهى شد. به یقین نزدیک بود که آن [حکایت] را- اگر دلش را استوار نمىساختیم تا از باور دارندگان باشد- آشکار سازد.»[۳۱۴] و شگفتی این کار را هم میتوان از گفتار خداوند در قرآن دریافت که می فرماید با الهام به مادرت نعمت بزرگی را در حق تو انجام دادهایم، آنگاه که فرمود: «و بار دیگر [هم] به تو انعام کردهایم.»[۳۱۵] اما این وحیگونه، مایهی آن شد که وی دل به دلآفرین بسپارد و موسی(علیه السلام) را به دریا.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شاید بتوان همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) که مادر حضرت اسماعیل(علیه السلام) بود و نیز همسر حضرت زکریا(علیه السلام) که مادر حضرت یحیی(علیه السلام) بود اما هر دو انسانهایی معمولی بودند که در پیری به و نازایی به شگفت دارای فرزند شدند را نیز در شمار بانوانی قرار دارد که با نداشتن ولایت یا نبوت و وحی و دیگر امور باز هم مجرای انجام کارهای شگفت شدند. در جریان فرزنددار شدن
حضرت ابراهیم(علیه السلام) در پیری و نیز حضرت زکریا(علیه السلام) در کهنسالی، از این دو داستان سخن رفت.
دانستن نهانیها امری است که از ستونهای اصلی سلوک به شمار میآید چرا که در این مسیر استادی میباید که او از راه و رسم منزلها را باخبر باشد و شاگرد را هر قدمی که میبرد پیشتر جای پای خویش بوده است. بزرگی گفته بود هر کجا رفتم جای پای حافظ را در آنجا دیدم.[۳۱۶] باید سر در قدم او نهاد و دانسته های تکلیفی خود را به رخ او نکشی و به:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها[۳۱۷]
همرهی موسی(علیه السلام) با خضر(علیه السلام) یکی از سرلوحههای دستورات سلوکی است که عارفان و شاعران هماره بدان اشارت داشتهاند و گامی بیخضر راه را، خطر گمراهی میدانستند.
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلماتست بترس از خطر گمراهی[۳۱۸]
قرآن کریم در این داستان به بهترین روی سر سپردن به پیر و استاد را به راهیان راه ولایت می کند. آنگاه که موسی(علیه السلام) در سه نوبت به خضر(علیه السلام) میتازد و خضر(علیه السلام) بر نمیتابد و او را وامی نهد. اما لب میگشاید و نهان آن کارهای کردهاش را برای او عیان میکند.[۳۱۹]
نکتهای که میتواند به عنوان بنمایهی دانش غیبیِ این عبد و ولیّ خدا بوده باشد رحمت ویژهی الهی و داشتن بخشی از اندکی از علم الهی است،[۳۲۰] همانکه در مورد آصف برخیا آن را مایه انجام کار شگفت وی در آوردن تخت بلقیس به نزد حضرت سلیمان(علیه السلام) دانسته شد.[۳۲۱]
خوبان درگاه خدا هر آنچه از معبود خویش خواستند به مقام استجابت رسید اما برخی دارای شگفتی بود. از نمونههای اینگونه ای که در قرآن کریم، آشکارا از آن سخن رفته است دعای حضرت موسی(علیه السلام) است. قرآن می فرماید: «فَدَعَا رَبَّهُ»[۳۲۲] او بر قومش نفرین کرد و با فرورفتن در دریا به استجابت رسید.[۳۲۳]
وقتی لشکر موسی(علیه السلام) به کرانه دریا رسید و چاره ای برای گریز از دست فرعونیان نداشت چوبدستی خویش را بر دریا زد، آبها به گونه ای خارق عادت کنار رفت راهرویی برای آنان باز شد و بی خطر از آنچه هراس داشتند گذر کردند و به دنبال آنان سپاهیان دشمن در آب فرو رفتند.[۳۲۴] «وَ اتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْوًا…: دریا را آرمیده رها کن. بى گمان آنان سپاهى هستند که غرق خواهند شد.»[۳۲۵]
موسیی فرعون را با رود نیل میکشد با لشکر و جمع ثقیل[۳۲۶]
دعای حضرت لوط(علیه السلام)در نقمت دادن خداوند به کافران از قرارهای خداوند متعال در حق بندگان برگزیدهی خویش است: « ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرین، وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرین: آن گاه دیگران را نابود ساختیم، و سخت بر آنان باران [بلا] باراندیم. باران هشدار یافتگان بد است»[۳۲۷]:
برنکندی یک دعای لوط را
گشت شهرستان چون فردوسشان
جمله شهرستانشان زا بی مراد
دجلهی آب سیه رَوْ بینشان[۳۲۸]
استجابت دعا امری است که هر کسی بدان دست نمییازد و میوهی سالها مجاهدت در سلوک به سوی خداست، آنگاه است که هر زمان دستی به آسمان بگشاید تهی برنخواهد گشت. حضرت زکریا(علیه السلام) از این دسته آدمهایی بود که اینگونه شده بودند. او که تا گاه پیری فرزندی نداشت و همسرش نیز نازا بود به یکباره به دعایی از سر یکدلهگی، دارای فرزندی شد که بیپیشینه بود: «وَهَبْنا لَهُ یَحْیى: به او یحیى را بخشیدیم»[۳۲۹]
کار شگفت دیگری نیز که برای زکریا(علیه السلام) پیش آمد این بود که در عین تندرستی سه روز نتوانست با کسی سخنی بگوید و این نشانی بود بر اینکه ای ولی ما مطمئن باش که در پیری و نازایی همسرت پدر خواهی شد.[۳۳۰]
بیشترین زمانی که یک شناگر میتواند در دریا و یا استخری بدون دستگاههای تنفسی انسان ساخت به سر برد و جان سالم به در برد، شاید از انگشتان دو دست به در نخواهد رفت اما یکی از اولیای خدا سالها در قعر دریا آن هم در شکم نهنگی زندگی کرد: «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ: آن گاه ماهى او را فرو بلعید» و قرآن میفرماید که: اگر او لب به نیایش نمیکرد، تا روز واپسین او را در شکم آن ماهی بزرگ نگاه میداشتم و آن روز او را بر میانگیختم. ولی او ندا به ندامت داد و از دهان ماهی به ساحل آرامش پرتاب شد. به اعجاز، درختی برای سایه و نگهداری از او بر سرش سایه افکند و به یکباره گروهی بی سابقه یا کم پیشینهای را به سوی خدا گرایاند. او حضرت یونس(علیه السلام) از اولیای الهی و فرستادگان خدای سبحان بود.[۳۳۱] و هر آن کس که به ولایت ایزد بار یابد هماره در سایه امنیت اوست ـ گاه به شگفت و گاه بی شگرف ـ گرچه تا روز قیامت به اعجاز در شکم حیوانی که شاید به درنگی پیکر آدمی را می بلعد زیست کند.
با چون منی خسته آیا
این طنز و شوخی روا هست؟
کولی منم، آه! آری، این جا به جز من کسی نیست
تصویر کولی ست پیدا، رویم در آیینه تا هست…
( مجموعهی اشعار، دشت ارژن، کولی واره ها ۱، صفحه ۶۳۹ )
در ابیات اشاره به درخواست زنی برای گرفتن فال توسط کولی است؛ کولی فالی گرفته است و در تبیین چگونگی فال وعده هایی نیز می دهد سی روز دیگر چه خواهد شد! یا سی هفته دیگر چنین می شود!و یا سی ماه دیگر به چنین مرادی خواهی رسید! و زن حدیث نفس می کند که در این میان سی لحظه نیز صبر و قرار در من وجود ندارد. سپس از کولی می خواهد که گیاهی به او دهد تا از غم فراق و درد عشق او بکاهد و به او می گوید که از گیاهان نزد کولیان برای مداوا دارو بسیار است. سپس اشاره به دعا و طلسم و تعویذ مشکل گشا می کند که اغلب در اقوال و اطوار کولیان موجود است تا بدان جا که از قول دایهی خود درخواست خود را رنگ توجیه می بخشد. توقع سخن گفتن از آینده و پیشگویی در این بیت:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کولی! بپرس از زبانش؛ در سینه مهربانش
یک شعله- هر چند کوچک- از عشق من نیست؛ یا هست؟
درخواست زنی را می رساند که می خواهد بداند مرد محبوبش به او عشق می ورزد یا خیر و در ابیات بعد لب به شکوه می گشاید که:
کولی! دلی کنده دارم با خود ببر زین دیارم،
گر زان که در « بِیله » هاتان بیگانه را نیز جا هست
و از کولی می خواهد تا او را که دل از یار و دیار بریده با خود همراه سازد و می پرسد که بیگانگان به اجتماع و گروه شما ره نتوانند یافت؛ سپس شعر خویش را در ظرافت و نرمی به مژگان مار مانند می کند و بهای این متاع در دیار کولیان را جویا می شود. در دو بیت آخر زن که خود سیمین است اذعان می دارد که کولی جز واگویهی سخن او هیچ نگفته است، و این اقدام او را مطالبه ای تلقی می کند که در قبال چون اویی روا نمی داند و در پایان اذعان می دارد که:
کولی منم، آه! آری، این جا به جز من کسی نیست
تصویر کولی ست پیدا، رویم در آیینه تا هست…
کولی خود من هستم و در این آینه ای که مقابل من گرفته اند جز تصویر کولی وار خویش نقش دیگری مشهود نیست. در این ابیات از نشانه های بیانی جز تشبیهی که ذکر آن رفت نکتهی دیگری نیست سیمین در این ابیات همهی لغات را در معنای حقیقی خود و آن گونه که در جامعهی کولیان مرسوم است بیان داشته و باورهای زنان را در ارتباط با کولیان به تصویر کشده است. سیمین در کولی واره های چهار نشانه های زیبایی زنی را به تصویر می کشد که از قضای روزگار دوره گرد و کولی است اما دارای احساسات و عواطف دیگر زنان است و علت آوارگی او را تنها ماندن و جدا ماندنش از یار می داند.
کولی وارهی ۴
کولی آواره تنهاست با مه و زنگار، بی تو
خسته ز ابهام و اندوه مانده به ناچار بی تو
مردمکش شیشهی سرد در نگهش پرسش و درد:
تا چه کند کار با دل با که شود یار، بی تو
چهرهی او مفرغ و رشک دیدهی او سرمه و اشک
خال لبش نیل و اندوه آینه اش تار بی تو
کولی اندوهگینت - تیره تراز سایه و قهر-
سرد و غمین می کشد پای تا پی دیوار، بی تو
ساقهی گیسوی نرمش بافته از پیچک عشق
مهر گیاهش ندارد هیچ خریدار، بی تو
مهرهی مارَش اگر هست جادوی مهر تو کرده ست
زود بیا، تا نمرده ست این دل بیمار، بی تو
شیشهی رنگین بسی ریخت پیش رهت کودکانه
خوار شمردیش ازین روی مانده چنین خوار، بی تو
سبزهی دامان کولی لاله و گل کم ندارد:
اشک بر او، قطره قطره ریخته بسیار… بی تو
( مجموعهی اشعار، دشت ارژن، کولی واره ها ۴، صفحه ۶۴۵ )
اشاره به آوارگی کولی، خسته بودن او از گشودن ابهامات و زدودن اندوه دیگران، با درد زیستن او، سرمه کشیدن او، خال نیلی او، آینه که از ابزار کار اوست، گیسوی بافتهی او، مهر گیاه که معتقدند عشق را افزون کند و مهرورزی را مضاعف، مهرهی مار که در باور کولیان و عوام موجبات خوش شانسی و جلب توجهات عوام است به فرد، جادو، شیشهی رنگین، و سبزهی حاشیهی دامان کولی، همه تصویری کامل از زنی را ترسیم می کند که با دورگردی روزگار میگذراند و با رنج زیستن بی سرپناه و فقدان یار خوار داشته می شود و بی ارزش انگاشته می شود، تشبیه مردمک دیده به شیشهی سرد در فسردگی و بی روحی، تشبیه گیسو به ساقه ای نرم در پیچیدگی و لطافت، مشخصه های بیانی موجود در این غزل است.
در نگاهی به ترانهی یک از مجموع پنج ترانه همین مضمون نادیده گرفته شدن ظرافت های زنانهی کولی مورد اعتراض شاعر است:
کولی! به دو چشم مست، نازت ز چه بود؟
وان عشوه به مژگان درازت ز چه بود؟
آن یار که جلوه هات نادیده گذشت،
می پرس ازو که:« چشم بازت ز چه بود؟»
(مجموعهی اشعار، دشت ارژن، صفحه ۶۷۳)
شاعر در این دو بیت به یاری گله می کند که چشمان مست کولی، مژگان بلند او، جلوه های زنانهی او که ناز است و عشوه فروشی نادیده گرفته است و از کولی می خواهد تا از او بپرسد که چشم باز برای چه امری در اختیار او قرار گرفته است. مستی برای چشم استعاره از خماری است و این تنها مشخصهی بیانی موجود در این دو بیت است. سیمین در شکوهی دیگری به فرجام کولی اشاره دارد ترانهی سه بدین مضمون:
فرجام تو شد ز گریه، کوری، کولی!
ترکید دلت ز تاب دوری، کولی!
دیدیش همیشه رام و، این بار ببین
بد مستی اشترصبوری، کولی!
اشاره به صبری است که کولی در دوری از یار و دیار متحمل می شود و تشبیه صبر به شتری که همواره رام بوده و اکنون انقیاد پذیر نیست و سرکشی می کند و لگام گسیخته شده همچون مستی که عربده جویی می کند و متأثر از باده نوشی باشد.
مجید نفیسی در مقالهی تازگی و دیرینگی در شعر سیمین بهبهانی در خصوص کولی واره ها آورده است:« مجموعهی دشت ارژن متعلق به دورهی ۱۳۶۰ - ۱۳۶۲ می باشد، بیش از بیست شعر این دفتر از غزل و ترانه به « کولی » خطاب شده- زنی همزاد که نشانهی شور و جوانی در شاعر است و به تعبیر من نیم کرهی راست ذهن اوست. در کولی وارهی یک می خوانیم:
کولی منم آه، آری این جا به جز من کسی نیست / تصویر کولی ست پیدا رویم در آیینه تا هست
میان این دسته شعرها من « کولی وارهی یازده » را دوست دارم که شاد و روان است و بوی عید می دهد:
سوار خواهد آمد سرای رُفت و رو کن / کلوچه بر سبد نـِه شراب در سبو کـُن
<< 1 ... 240 241 242 ...243 ...244 245 246 ...247 ...248 249 250 ... 479 >>