۲-۲-۳- منابع سازمانی
۲-۲-۳-۱- منابع انسانی
در عصر رقابت بی امان بازار امروز، کیفیت، قیمت و سرعت سه مزیت رقابتی محسوب می شود و یکی از مؤلفه های مهم برای ورود به بازارهای جهانی و توسعه کشورها، کارآمد نمودن کارکنان در بخش تولید و خدمات است. از این رو بسیاری از سازمان ها از فرهنگ فرماندهی و پایش دوری می گزینند و به سوی فرهنگ توان افزایی میروند. (سلیمی و دیگران، ۱۳۸۲) چرا که توانایی هر سازمانی بالاخص سازمان های کوچک ومتوسط به دلیل موقعیت و وضعیت رقابتی و بقای آن ها، به عناصرانسانی آن بستگی دارد و زمانی سازمانها میتوانند از توانایی نیروی انسانی بهره مند شوند که در محیط آن ها عناصر انسانی مناسب در دسترس باشند. (آقاجانی و آقاجانی، ۱۳۸۴ )
این متغیر دارای ابعادی مؤثر همچون : به کارگیری نیروی انسانی ماهر (مارانت واگاس[۱۴]۲۰۰۷) ، توانمندسازی نیروی انسانی (سان و همکاران[۱۵] : ۲۰۰۵) میزان به کارگیری از پرسنل با تحصیلات دانشگاهی، به کارگیری مشاوران داخل و خارج از شرکت، حقوق ودستمزد مناسب، جذب و به کارگیری از مدیران کارآمد و رفاه نیروی انسانی میباشد. (پیل، بریج[۱۶]: ۲۰۰۷ (
با توجه به بررسی های صورت گرفته در ارتباط با سازمان ها، عدم توجه کافی به مقوله توسعه منابع انسانی باعث بروز مشکلاتی میگردد که عمدتاً در حوزه بهداشت روانی کار قرار میگیرد و در نهایت بر عملکرد پرسنل اثرگذاشته و سبب ایجاد تغییراتی در بازدهی کاری آن ها و به تبع آن بهره وری شرکتی خواهد شد. (شریعت زاده، ۱۳۸۲)
۲-۲-۳-۲- منابع مالی
به دست آوردن وجوه مورد نیاز برای راه اندازی کسب و کارها، همواره به عنوان یک چالش برای مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط مطرح بوده است. فرایند به دست آوردن وجوه مورد نیاز ممکن است ماه ها به طول انجامد و صاحبان کسب و کارهای کوچک و متوسط را از حرفه مدیریت کسب و کارها منصرف کند. از سوی دیگر بعضاً اعتقاد بر این است که بدون تامین مالی کافی،کسب و
کارهای نوپا هرگز به موفقیت نخواهند رسید. لذا منابع مالی به عنوان یک عامل استراتژیک در روند فعالیت های این نوع از شرکت ها محسوب شده و به نوبه خود از زیرساخت هایی مانند برخورداری از حاشیه سود مناسب، توان تأمین نقدینگی شرکت مناسب، توان تأمین نقدینگی شرکت، توان تأمین منابع و عملکرد مالی شرکت، تأمین مالی برای به کارگیری تکنولوژی جدید، نرخ سرمایه در گردش، تأثیر برون سپاری در کاهش هزینه، به کارگیری سیستم مالی و بودجه ای و تصمیمات سرمایه گذاری در بازار محصول تشکیل شده است. (یدالهی و همکاران، ۱۳۸۸)
کمبود سرمایه گذاری عاملی مؤثر در شکست بسیاری از کسب و کارها است، با این حال به دلیل نرخ بالای مرگ و میر کسب و کارهای کوچک و متوسط تازه تأسیس، مؤسسات مالی تمایل چندانی به قرض دادن وجوه یا سرمایه گذاری در این مؤسسات را ندارند. فقدان سرمایه کافی، کسب و کار نوپا را با بنا ساختن بر بنیان مالی ضعیف، مستعد شکست خواهد کرد. کمبود منابع مالی برای تأمین نیازهای سرمایه ای، مهمترین مانع مدیران -مالکان برای راه اندازی کسب وکارشان است. در نهایت اینکه هر چه گستردگی منابع و حق انتخاب کارآفرینان افزایش یابد، آنان قادر خواهند بود راهکارهای اجرایی بیشتری را برای رفع نیازهای مالی و رویارویی با بحران های مالی دراختیار داشته باشند. این امر ضمن کاهش ریسک های مرتبط، امکان گزینش منبعی با کمترین هزینه را مهیا میسازد. هرچند هر یک از این منابع تامین مالی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط توانمندیها و نارساییهای خاص خود را دارا هستند، ولی کارآفرینان باید با بررسی شرایط، هزینه ها و همچنین تحلیل امکانپذیری هر یک از آن ها، گزینه بهینه مناسب برای دست یابی به بهترین سطح از عملکرد کسب وکار های خود را انتخاب نمایند. (آقاجانی،۱۳۸۷)
۲-۲-۴- استراتژی های بازاریابی
در عصر حاضر برای بقا، پیشرفت و حتی حفظ وضع موجود باید جریان تازه ای را در سازمان تداوم بخشید تا از رکود و نابودی آن جلوگیری کرد. برای آنکه بتوان به حیات خود ادامه داد، باید به دنبال راهبردهایی برای ایجاد نوآوری و خلاقیت بود. (سیدجوادین، ۱۳۸۲) از آنجا، که هیچ سازمانی نمی تواند منابع نامحدودی داشته باشد، استراتژیست ها یا مدیران کسب و کارها باید در مورد اینکه کدام یک از استراتژی های مختلف میتوانند بیشترین منفعت را برای سازمان برسانند تصمیم گیری، نمایند.
استراتژی ها ابزارهایی هستند که شرکت ها به وسیله آن میتوانند به هدف های بلندمدت خود دست یابند، برای اجرای راهبردها در سازمان ها و به خصوص در کسب و کارهای کوچک و متوسط از فعالیت هایی مانند به کارگیری استراتژی رقابتی، انتخاب استراتژی محدود عملکردی، اجرای سریع و پاسخ سریع، وفادار نمودن مشتریان، ناشی شدن اهداف اتحادیه از استراتژی تجاری، نگهداری و مراقبت از مزیت رقابتی، کاهش ریسک های مرتبط به الگوهای شکست شرکت، توسعه استراتژیک، خلق ارزش برای فاکتورهای موقعیتی مشتری، تشویق نوآوری و خلاقیت، استراتژی رهبری هزینه، همکاری و شبکه، استراتژی تمایز، الگوبردای از شرکت های موفق، استراتژی نفوذ، استراتژی توسعه بازار و استراتژی توسعه محصول استفاده می شود. (یدالهی و همکاران، ۱۳۸۸)
استراتژیهای مدیریتی دارای چندین بعد است که عبارت از: علاقمندی شرکت ها به شناسائی و به کارگیری سیاستها و استراتژیهای مالکان و مدیران خود برای انجام عملیات و توسعه کسب و کار خود، در نظرگرفتن نیروی کاری مورد نیاز و توسعه آن، توسعه بازارمحصول، دسترسی به منابع مالی و در نهایت حوزه بینالمللی شدت و همکاریهای تجاری است.
اهمیت استراتژی برای کسب و کارهای کوچک ومتوسط درست به اندازه شرکت های بزرگ است، ولی چون از بعضی از جهات کسب و کارهای کوچک و متوسط در مضیقه میباشند، فرایند مدیریت استراتژیک را به صورت غیر رسمی در مقایسه با سایر کسب و کارها اجرا می نمایند. آن ها با توجه به محیط خارجی و داخلی که سازمان ها درآن مشغول فعالیت اند و نیز با توجه به ساختار و اندازه شرکت ها (به خصوص در شرکت های کوچک و متوسط به دلیل دارا بودن ساختار خاص) باید از استراتژی های مناسب برای انجام فعالیت های سازمانی استفاده نمایند، به گونه ای که بتوان به صورت روزافزون از این استراتژی ها به عنوان ابزاری مناسب جهت رسیدن به هدف های سازمانی با حداکثر بهره وری برای کسب بهترین سطح از عملکرد سازمانی بهره جست. (کیاکجوری،۱۳۸۵)
افزایش شدت رقابت جهانی، کسب و کارهای کوچک و متوسط را مجبور ساخت تا به مفهوم فلسفه بازاریابی و کاربرد این مفاهیم از طریق گرایش به بازارگرایی در این شرکت ها توجه نمایند. فقدان توجه به مفاهیم بازاریابی و تأکید بر بازگشت کوتاه مدت سرمایه به خاطر از دست دادن بازارهای محلی و نیز سهم بازارهای جهانی به وسیله تولیدکنندگان، مورد سرزنش بسیار قرارگرفته است. (راتاناپورنسیری[۱۷] ،۲۰۰۳)