جدول ۴-۱۸: مقایسه ی نتایج آزمون گرنجر و تودا-یوماموتو ۱۰۷
جدول ۴-۱۹: خلاصه ی نتایج آزمون تودا-یوماموتو ۱۰۹
جدول ۴-۲۰: خلاصه ی نتایج آزمون تودا-یوماموتو بر حسب روابط علیت ۱۱۱
فهرست شکل ها و تصویرها
عنوان صفحه
شکل ۳-۱: ساختار سه نفری ۵۳
شکل ۳-۲: کانال های ارتباطی سرمایه ی اجتماعی با رشد اقتصادی ۶۶
شکل ۳-۳: مثلث ارتباطی سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی ۶۸
شکل ۴-۱: سرمایه ی انسانی ۸۴
شکل۴-۲: نسبت تعداد پزشک به جمعیت ۸۵
شکل ۴-۳: نسبت تعداد طلاق به ازدواج ۸۵
شکل۴-۴: نسبت تعداد مطبوعات به جمعیت ۸۵
شکل ۴-۵: ضریب جینی ۸۶
شکل ۴-۶:نسبت ۱۰ درصد ثروتمندترین افراد به ۱۰ درصد فقیرترین افراد ۸۶
شکل ۴-۷: نسبت تعداد کارکنان بخش آموزش به جمعیت ۸۷
شکل ۴-۸: نرخ با سوادی ۸۷
شکل ۴-۹: نسبت تعداد سینما به جمعیت ۸۷
شکل ۴-۱۰: رشد اقتصادی با در نظر گرفتن نفت ۸۸
شکل ۴-۱۱: رشد اقتصادی بدون در نظر گرفتن نفت ۸۸
فصل اول
مقدمه
یکی از وظایف مهم دولت ها در سیاست گذاری ها تأمین رفاه افراد جامعه می باشد. دولتها برای تحقق این هدف، رشد اقتصادی بالا را به عنوان یکی از اهداف مهم خود در برنامه ریزی های توسعه تلقی می کنند. برای رسیدن به رشد اقتصادی بالا، عوامل زیادی دخیل هستند و مطالعات زیادی توسط اقتصاددانان مختلف در این زمینه صورت گرفته است. از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی می توان به ۱- عوامل اقتصادی (مانند سرمایه ی فیزیکی، زیرساخت ها، سرمایه گذاری، صادرات، میزان نرخ ارز، درجه ی باز بودن اقتصاد، وسعت بازار سرمایه، سیستم بانکداری، تورم و شرایط زیست محیطی کشور) ۲- عوامل انسانی (مانند میزان جمعیت فعال، بهره وری نیروی کار، شاخص توسعه ی انسانی) و ۳- عوامل سیاسی (مانند عدم ثبات سیاسی و فساد) اشاره نمود (دورلاوف و همکاران[۱]،۲۰۰۴: ۱۵۲-۱۴۱).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با نگاهی دقیق به مطالعات گذشته، در می یابیم که عوامل نهادی و اجتماعی مانند سرمایه ی اجتماعی نزد محققین مورد توجه زیادی قرار نگرفته است در حالی که عوامل اجتماعی مانند فرهنگ، هنجارها و مقررات اجتماعی می توانند بر رشد اقتصادی مؤثر باشند.
بعد از اینکه موضوع سرمایه ی اجتماعی مورد اهمیت قرار گرفت، اقتصاد دانان به این مسئله پی بردند که فرهنگ اجتماعی یا رفتار اجتماعی می تواند ثروتمند بودن یا فقیر ماندن بعضی از کشورها و مناطق را توضیح دهد.
سرمایه ی اجتماعی از جمله مفاهیم چند وجهی و موضوعی بین رشته ای است که در اوایل قرن بیستم به صورت علمی و آکادمیک مطرح و از سال ۱۹۸۰ وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و توسط دانشمندان مختلفی از جمله کلمن، پوتنام، بوردیو، فوکویاما و غیره گسترش داده شد. از نگاه بسیاری از اندیشمندان، سرمایه ی انسانی بهترین سرمایه جامعه محسوب می شد؛ اما این دانشمندان بعدها پذیرفتند که نقش سرمایه ی انسانی در وجود انسجام و یکپارچگی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است که این انسجام و یکپارچگی در سایه ی همکاری، تعاون و اعتماد متقابل شکل می گیرد و باعث شد که موضوع سرمایه ی انسانی تبدیل به سرمایه ی اجتماعی شود. امروزه می توان گفت که سرمایه ی اجتماعی نقش بسیار مهم تری نسبت به سرمایه ی فیزیکی و انسانی در سازمان ها و جوامع ایفا می کند؛ بطوری که شبکه های روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسانها، سازمان ها با انسان ها و سازمان ها با سازمان هاست.
به نظر کلمن، سرمایه ی اجتماعی ترکیبی از ساختارهای اجتماعی است که تسهیل کننده ی کنش های معینی از کنشگران در درون این ساختارهاست و اعضای جامعه از طریق تماس با یکدیگر و پایدار ساختن این ارتباطات، قادر به همکاری با یکدیگر می شوند و به این طریق منافعی را کسب می کنند که به تنهایی، قادر به کسب آنها نیستند (فیلد[۲]،۲۰۰۳: ۷).
۱-۱- مسئله ی تحقیق
همانطور که می دانیم از دیرباز افزایش رشد اقتصادی یکی از اهداف مهم کشورها در سیاست گذاری ها محسوب می شود؛ بنابراین موضوع عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی برای اقتصاددانان، موضوعی دارای اهمیت است. اما در گذشته فقط به سرمایه ی مالی، طبیعی و سرمایه ی انسانی به عنوان عواملی تأثیر گذار در اقتصاد توجه شده است و به عواملی غیر مادی مانند ارزش ها، فرهنگ، صداقت، همکاری، اعتماد و غیره توجه نشده است.
عوامل غیر مادی اشاره شده را می توان در یک کلمه با عنوان سرمایه ی اجتماعی خلاصه کرد. بنابراین اقتصاددانان و جامعه شناسان در دهه های اخیر به این نتیجه رسیده اند که علاوه بر عوامل مادی، عوامل غیر مادی و معنوی نیز بر رشد اقتصادی و رفاه جامعه مؤثر است و نقش آن ها غیر قابل کتمان می باشد.
در بسیاری از مطالعات به موضوع تأثیر گذاری سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی پرداخته شده است و نشان داده اند که این دو نوع سرمایه، تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی داشته اند. سرمایه ی انسانی که شامل دانش، مهارت و شایستگی افراد است با افزایش کارایی، مهارت و تجربه ی کارکنان به تولید هرچه بیشتر منجر می شود و به بهبود رشد اقتصادی کمک می کند و بدین ترتیب سرمایه ی اجتماعی که همان اعتماد، صداقت، همکاری و کارهای گروهی است، مانع رفتار فرصت طلبانه، رانت جویی و تقلب در افراد می شود و از هدر رفتن منابع جلوگیری می کند و همچنین افزایش سرمایه ی اجتماعی، هزینه های مبادله[۳]را کاهش می دهد. هزینه های مبادله آن دسته از هزینه هایی است که افراد در فرایند مبادله ی اقتصادی متحمل می شوند تا حقوق مالکیت خود را مشخص، تعریف و تضمین کنند که شامل هزینه های جستجو، انعقاد قراردادها، دیده بانی، نظارت[۴] و کسب اطلاعات در مورد فروشنده، خریدار و کیفیت کالا و خدمات می باشد و در نتیجه در هزینه ها صرفه جویی می شود. کلمن(۱۹۸۸) نیز در مقاله ی خود نشان داده است چگونه سرمایه ی اجتماعی که در کیفیت روابط بین والدین و فرزندان خلاصه می شود می تواند بر میزان سرمایه ی انسانی (عملکرد فرزندان در مدرسه) تأثیر مثبت بگذارد؛ یعنی سرمایه های مالی و انسانی والدین در حضور سرمایه ی اجتماعی آنها می توانند به حداکثر کارایی خود برسند اما بعدها، بعضی از صاحب نظران مانند هلیول و پوتنام(۲۰۰۷) ادعا کردند آموزش و سرمایه ی انسانی است که باعث گسترش سرمایه ی اجتماعی می شود یعنی سرمایه ی انسانی با تأثیر غیر مستقیم (اثر بر سرمایه ی اجتماعی) و مستقیم اثر مضاعفی بر رشد اقتصادی دارد.
همچنین رشد اقتصادی و افزایش رفاه می تواند رفتارها، ارزشهای اجتماعی، هنجارها، میزان مشارکت اجتماعی، نقش های اجتماعی و بافت های اجتماعی را دچار تغییر و تحول سازد؛ به طور خلاصه رشد اقتصادی می تواند بر سرمایه ی اجتماعی نیز اثر بگذارد. از ناحیه ای دیگر رفاه و افزایش رشد اقتصادی با به وجود آوردن امکانات اعم از مالی، تحصیلی و غیره بر افزایش میزان سواد و تحصیلات (سرمایه ی انسانی) تأثیر مثبتی می گذارد.
در پایان، مسئله را این گونه بیان می کنیم که رابطه علیت دو به دو میان این سه متغیر چگونه است؟ آیا سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی علت رشد اقتصادی هستند یا برعکس؟ آیا سرمایه ی انسانی علت سرمایه ی اجتماعی است یا برعکس یا اینکه رابطه علیت دو طرفه ای دارند؟
۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق
برای رفع بعضی از مشکلات اقتصادی مانند بیکاری در کشور، افزایش رشد اقتصادی امری لازم و ضروری است و مطالعه در زمینه ی عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی از وظایف مهم اقتصاددانان هر کشوری می باشد. اقتصاددانان تا چند قرن پیش، به عوامل مادی به عنوان تنها عامل پیشرفت یک کشور اشاره می کردند اما اخیراً دریافته اند که عوامل اجتماعی و غیر مادی نیزدر کنار عوامل مادی دارای اهمیت می باشند و این در حالی است که دین اسلام تأکید فراوانی بر سرمایه ی اجتماعی مانند نوع دوستی، کمک به دیگران، همکاری و همبستگی جهت پیشرفت یک جامعه دارد. بنابراین با توجه به شرایط فرهنگی و دینی کشورمان، علاوه بر سرمایه های فیزیکی، انسانی و مالی، سرمایه ی اجتماعی عاملی است که می تواند در تولید مؤثر باشد که در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است.
همچنین فوکویاما (۱۳۷۹) بیان کرده است:” از جامعه ای که ذخیره مطلوبی از سرمایه ی اجتماعی دارد می توان انتظار داشت که در تولید سرمایه ی انسانی و تقویت آن نیز موفق باشد.” البته سرمایه ی اجتماعی متعلق به گروه هاست نه افراد و با تقویت سرمایه ی انسانی یک کشور می توان انباشت سرمایه ی اجتماعی را به وسیله آثار خارجی حاصل از تقویت آن، افزایش داد.
۱-۳- هدف تحقیق
هدف این تحقیق، بررسی رابطه علیت میان سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی ایران بر اساس داده های سال های ۱۳۸۵-۱۳۵۰ است.
۱-۴- سؤالات تحقیق
۱- آیا سرمایه ی اجتماعی علت سرمایه ی انسانی است یا سرمایه ی انسانی علت سرمایه ی اجتماعی می باشد و یا علیت دو طرفه ای بین آنها وجود دارد؟
۲- آیا سرمایه ی انسانی علت رشد اقتصادی است یا رشد اقتصادی علت سرمایه ی انسانی می باشد و یا علیت دو طرفه ای بین آنها وجود دارد؟
۳- آیا سرمایه ی اجتماعی علت رشد اقتصادی است یا رشد اقتصادی علت سرمایه ی اجتماعی می باشد و یا علیت دو طرفه ای بین آنها وجود دارد؟
۱-۵- منابع آماری
متغیرهای مورد استفاده برای دوره ی ۱۳۸۵-۱۳۵۰ در این مطالعه عبارتند از:
۱-۶- روش تحقیق
روش تحقیق در این مطالعه، نوع کتابخانه ای و به استناد منابع موجود اعم از کتابها، مقاله ها و پژوهش ها و همچنین بر اساس الگوی اقتصاد سنجی و تجربی می باشد که در مطالعات تجربی بعد از بررسی مانایی متغیرهای مزبور به وسیله ی آزمون ریشه ی واحد زیوت-اندریوز (۱۹۹۲) و آزمون های دیگر مربوط به ریشه ی واحد به آزمون علیت گرنجری بر اساس الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) روش تودا-یوماموتو(۱۹۹۵) پرداخته شده است.
بد
تطبیق فقیر خوشبخت
محرومیت
فقیر خوشبخت
با توجه به جدول (۵) اگر فردی شرایط عینی و ذهنی خوبی داشته باشد، در حالت «بهزیستی» است. اگر هر دو شرایط بد باشند، حالت «محرومیت» وجود دارد. اگر شرایط عینی خوب و شرایط ذهنی بد باشد، «ناهماهنگی» و اگر شرایط عینی بد و شرایط ذهنی خوب باشد، «انطباق» است.
شاخصهای زیادی برای سنجش کیفیت زندگی در حوزههای مختلف ارائه شده اند. از جمله در حوزه سلامت، پرسش نامه پیمایش سلامت ۳۶-sf ( وار، ۱۹۹۶) و برنامه مصاحبه کیفیت زندگی (الت – کنتز[۲۷]، ۱۹۹۰). برای مقایسه میان کیفیت زندگی در میان کشورهای مختلف هم معمولا از شاخص توسعه انسانی استفاده میشود. بسیاری مولفان احساس خوشبختی و رضایت زندگی را یکسان میدانند، اما برخی دیگر این دو را از هم متمایز میشمارند. به عنوان مثال جرج، خوشبختی را ارزیابی عاطفی کیفیت زندگی میداند و معتقد است رضایت از زندگی ارزیابی وضعیت کلی زندگی است و از مقایسه میان خواستههای فرد با دستاوردهای واقعی اش حاصل میشود. (جورج[۲۸]، ۱۹۸۱: ۳۵۱). تمایز میان کیفیت زندگی عینی و ذهنی را میتوان تمایز میان رفتار و ادراک و تمایز میان کمیت و کیفیت هم دانست (مخرجی[۲۹]، ۱۹۸۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
براساس دیدگاه پال، کیفیت زندگی به عنوان معیاری برای سنجش میزان برآورده شدن نیازهای روحی- روانی و مادی جامعه تعریف گردیده و در این زمینه از کیفیت زندگی روستایی نیز به مفهوم چگونگی شرایط و وضعیت خانوادههای روستایی یاد شده است (پال و کامر[۳۰] ۲۰۰۵).
کیفیت زندگی به عنوان یک بحث علمی در ۱۰ سال گذشته توجه افراد زیادی را به خود معطوف کرده است. امروزه، انسان ها به طور فزاینده ای تمایل به افزایش کیفیت زندگی دارند. و آن یک مفهوم چند بعدی است که در برگیرنده ابعادی چون سلامت بدنی، سلامت روانی، شرایط اقتصادی، باورهای شخصی و تعامل با محیط میباشد (کارایج[۳۱] و همکاران ۱۹۹۶).
به رغم اختلاف نظرهایی که در تعریف کیفیت زندگی وجود دارد، اما توافق ادراکی نیز در بین متخصصان به چشم میخورد که بر مبنای آن بیشتر آنها کیفیت زندگی را مشتمل بر ابعاد مثبت و مفهومی چند بعدی میدانند. آنچه که در این ادراک مسلم به نظر میرسد این است که تمامی مطالعات کیفیت زندگی تحت دو سر فصل شاخصهای عینی و شاخصهای ذهنی صورت میگیرد ( آلن[۳۲] ۲۰۰۲ )
ماهیت زندگی میتواند شامل طیفی از ذهنیات تا عینیات باشد که این طیف در برگیرنده احساس رفاه، رضایت از زندگی، تعادل بیولوژیکی، درک تواناییهای خود، تحقق نیازها و عوامل عینی از قبیل درآمد، وضعیت ازدواج و یا تحصیلات باشد. بر اساس آنچه که گذشت و در راستای تبیین بیشتر خاستگاه پردازش فرضیههای این پژوهش به توضیحاتی پیرامون نظریه سرمایه اجتماعی تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی، نظریه ویژگیهای پایگاهی، نظریه احساس محرومیت نسبی و تحلیل مختصر مبانی نظری مورد مطالعه از منظر تاثیری که در روند و فرایند پژوهش داشته میپردازیم :
۲-۲-۱- نظریه سرمایه اجتماعی:
توجه جدی به مفهوم سرمایه اجتماعی به ۱۹۶۰ میلادی و جنبشهای اجتماعی مانند فمنیسم و برابری خواهی سیاهان باز میگردد. اگرچه از قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رابطه اجتماعی و ویژگیهای آن یکی از موضوعات مرکزی جامعه شناسی بوده است (توکویل[۳۳] ۱۳۴۷)، توجه به رابطه اجتماعی به عنوان مساله ای برای سیاست گزاران اجتماعی و برنامه ریزان بسیار جدیداست (فیلد[۳۴]، ۲۰۰۳ به نقل از نوغانی و همکاران ۱۳۸۷). این اهمیت یافتن روابط اجتماعی وجه دیگری نیز داشته است که رابطه آن اقتصاد است از دهه ۱۹۶۰ میلادی و هم زمان با آثار برخی اقتصاد دانان مانند تیودور شولتز و بکر[۳۵]، مفاهیمی مانند سرمایه انسانی عرضه شده اند که به اهمیت منابع غیر مالی در اقتصاد پرداخته بودند. بعد از این دوران، همانگونه که درآغاز بحث اشاره شد تقریبا میتوان سه جریان فکری عمده در حوزه سرمایه اجتماعی یافت که هر کدام محصولات فکر عمده ای را عرضه کرده اند:
۱- پیر بوردیو[۳۶]، به عنوان یک جامعهشناس انتقادی که زمینههای مارکسیستی روشنی در افکارش وجود داشت، در جستجوی منابع طبقه مسلط برای باز تولید فرا دستی خود، چهار نوع سرمایه را نام برد:سرمایه مادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادی. تمام این اشکال سرمایه در خدمت صاحبان آنها هستند تا نابرابری را تجدید کنند.
الف-سرمایه اقتصادی که شامل دارایی مالی و مادی است.ب-سرمایه فرهنگی که مجموعه ای از کیفیات فکری است و به سه شکل دیده میشود:الف)امکانات پردوام مثل توانایی سخن گفتن در برابر جمع. ب)به صورت عینی همچون کالای فرهنگی مثل داشتن تابلو و آثار هنری. ج)به صورت نهادی یعنی آنچه که توسط نهادها ضمانت اجرایی بیابد مثل عناوین و مدارک تحصیلی (زنجانی زاده، ۱۳۸۳: ۳۶).
ج- سرمایه اجتماعی عبارت است از شبکه ای از روابط فردی و جمعی که هر فرد یا جمعی در اختیار دارد. این تعریف باعث میشود تا اولاً فضای مفهومی سرمایه اجتماعی محدودتر شود و ثانیا آنرا از سایر انواع سرمایهها به ویژه سرمایههای فرهنگی و نمادین جدا نماید. ( پیر بوردیو، ۱۳۸۰)
از نظر بوردیو سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه ای از روابط ودیعه ای طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه در طول زمان برای کسب آن باید تلاش کرد. به تعبیر او سرمایه اجتماعی محصول نوعی سرمایه گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا نا آگاهانه است که به دنبال باز تولید آن گونه روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه مدت یا بلند مدت قابل استفاده هستند. ( شارع پور، ۱۳۸۴: ۱۱)
د- سرمایه نمادین که مجموعه آداب وابسته به افتخار یا حق شناسی است که به یک فرد یا گروه تعلق میگیرد (زنجانی زاده، ۱۳۸۳: ۳۶).
بوردیو تأکید می کند که سرمایه فرهنگی وسرمایه اجتماعی را نمیتوان کاملاًبه سرمایه اقتصادی تقلیل داد. سرمایه اقتصادی، به عنوان مثال سرمایه گذاری در املاک یا اوراق بهادار، مستقیماً میتواند به پول تبدیل شود و سرمایه فرهنگی و اجتماعی تنها در شرایط خاصی میتوانند به سرمایه اقتصادی تبدیل شوند. برای نمونه، سود اقتصادی حاصل از مدرک تحصیلی، وابسته است به این که یک نفر چقدر از سرمایه اجتماعی برای گرفتن مشاغل مهم تر و مورد توجه تر برخوردار است.
تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی مشتمل است بر مجموعه منابع واقعی یا مجازی که از طریق داشتن شبکههای پایا و کم و بیش نهادینه شده روابط دوطرفه آشنایی و شناخت، برای یک فرد یا گروه انباشته میشود (بوردیو و واکوانت[۳۷] ۱۱۹:۱۹۹۲).
۲- جیمز کلمن جامعه شناس آمریکایی تقریبا هم زمان با بوردیو اما از زمینهای متفاوت وارد حوزه سرمایه اجتماعی شد. گرچه کلمن هم مانند بوردیو علایق فرراوانی در حوزه آموزش و پرورش داشت، اما دیدگاه محافظه کارانه او موجب شد که از جنبه ای کاملا متفاوت به سرمایه اجتماعی بنگرد. کلمن سرمایه اجتماعی را چنین تعریف میکند: «مجموعه منابعی که در ماهیت روابط خانوادگی و در سازمان اجتماعی اجتماع وجود دارند و برای رشد شناختی و اجتماعی کودک و جوان مفید هستند، این منابع برای افراد مختلف متفاوت هستند و میتوانند مزیت مهمی برای کودکان و نوجوان در توسعه سرمایه انسانی آنها باشند (کلمن[۳۸]، ۳۰۰:۱۹۹۴). کلمن معتقد بود سرمایه اجتماعی باکارکرد آن تعریف میشود بنابراین شکل خاصی ندارد. هر موجودیت اجتماعی که دارای این دو ویژگی باشد سرمایه اجتماعی است اول، جزیی از ساختار اجتماعی باشد و دوم کنشهای خاصی را برای افراد عضو این ساختار اجتماعی تسهیل کند (کلمن، ۳۰۲:۱۹۹۴).
در دیدگاه کلمن جایی برای باز تولید نابرابری نیست او سرمایه اجتماعی را دارایی میداند که میتواند به همه افراد جامعه کمک کند در این زمینه او اهمیت زیادی برای نهادهای کهن جامعه مانند خانواده و کلیسا قایل است و معتقد است این دو نهاد میتوانند بخوبی تامین کننده سرمایه اجتماعی برای نسل جدید باشند.
۳- رابرت پاتنام[۳۹]، عالم علوم سیاسی آمریکایی، در اواخر دهه ۱۹۹۰ با رویکردی متفاوت وارد حوزه سرمایه اجتماعی شد و البته رونقی صد چندان به آن بخشید. در واقع پاتنام کار خود را با مساله ای شروع کرد که آن را خطر افول حیات مدنی در ایالات متحده مینامید. او معتقد بود آن ویژگیهای مثبتی که توکویل در قرن نوزدهم برای جامعه آمریکا نام برده است روبه زوال هستند. ویژگیهای مثل مشارکت جدی مردم در حیات مدنی و وجود پیوندهای اجتماعی فراتر از روابط دوستی و خویشاوندی. پاتنام برای فرمول بندی این مساله از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرد او درباره سرمایه اجتماعی میگوید این مفهوم به ارتباطات بین افراد شبکه های اجتماعی و هنجارهای متقابل و قابل اعتماد بودن که از آنها ناشی میشود، اشاره دارد (پاتنام[۴۰] ۱۹:۲۰۰۰). او در اثر مهم خود، سرمایه اجتماعی را در جامعه آمریکا بررسی کرد که واحدهای تحلیل او ۵۰ ایالت بودند. دیدیگاه پاتنام کلان است و کاملا کاربردی با مفهوم سرمایه اجتماعی روبرو شده است. در سالهای اخیر، سرمایه اجتماعی مورد اقبال سازمانها ی تاثیر گذار بین المللی مانند بانک جهانی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه هم قرار گرفته است این سازمانها هم هر کدام به ارائه تعریفی از سرمایه اجتماعی پرداخته اند. گرچه به راحتی میتوان حوزه مفهومی سرمایه اجتماعی را مشخص کرد اما در هنگام ارائه تعریفی دقیق از آن باز هم اختلافات بروز میکنند. به آسانی میتوان گفت.
۲-۲-۲-رویکردهای سرمایه اجتماعی (ساختاری و شناختی)
آپهوف که در سه دهه ی گذشته، مشغول بحث های توسعه، توسعه روستایی و نقش نهادهای اجتماعی، مشارکت وسرمایه اجتماعی بوده است، در تلاشی که جنبه های نظری آن کاملاً آشکار است، سرمایه اجتماعی را مورد تحلیل قرار داده است که در ادامه، به بررسی آن می پردازیم. آپهوف برای مفهومی کردن و ساختن یک چارچوب مفهومی از سرمایه اجتماعی این طور عنوان می کند که برای فهم بهتر سرمایه اجتماعی باید آن را به دو طبقه مرتبط به هم از پدیده ها تقسیم کنیم: ساختاری، و شناختی. این تقسیم بندی برای فهم سرمایه اجتماعی به همان اندازه اهمیت دارد که منابع تجدید شونده و غیر تجدید شونده برای سرمایه طبیعی دارای اهمیت است . (آپهوف[۴۱]، ۲۰۰۰، به نقل از مسعود ماجدی و عبدالعلی لهسایی زاده، ۱۳۸۵). آپهوف سرمایه اجتماعی را در شکل ساختاری آن با شکل های گوناگون سازمان اجتماعی پیوند می زند. عناصر سازمان اجتماعی در طبقه بندی ساختاری کنش دو طرفه سودمند را به وسیله ی کاهش هزینه ها، ایجاد الگوهای کنش متقابلی که نتایج پر حاصل را به واسطه ی همکاری به وجود می آورد، تسهیل می کند. ایده های ناشی از طبقه بندی شناختی زمینه را برای مردم جهت کنش دو طرفه سودمند فراهم می آورد، که بخشی از دلایل آن عبارت است از آنکه وقتی آنها به گونه ای گسترده در یک موضوع سهیم باشند، خیلی بهتر و با خواست خود همکاری می کنند. هنجارها، ارزش ها، نگرش ها، و باورهای سازنده ی سرمایه اجتماعی شناختی رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون را منطقی و قابل احترام می کنند. آپهوف از این نکته صحبت می کند که هر چند، به طور انتزاعی میتوانیم سرمایه اجتماعی ساختاری را بدون سرمایه اجتماعی شناختی متصور شویم و بر عکس، ولی در عمل در نظر گرفتن این دو بدون هم نامحتمل و مشکل است. (همان).
نکته ی دیگری که آپهوف در این مورد مطرح می کند، بیرونی و قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی ساختاری و دورنی و غیرقابل مشاهده بودن سرمایه ی اجتماعی شناختی است. اما او بر این نکته تأکید می گذارد که این هر دو قلمرو در عمل باهم متصل می باشند؛ او اینگونه مطرح می کند که در نظریات علوم اجتماعی این دو از طریق پدیده ی رفتاری ذهنی ای مانند انتظارات باهم دیگر پیوند دارند. سازمانهای رسمی یا غیررسمی با نقش ها، قواعد، رسوم، و رویه ها، موازی با شبکه های رسمی یا غیررسمی کنش های متقابل، به همراه هنجارها، ارزش ها، نگرش ها و باورهایی که یک جمعیت در آن سهیم هستند می تواند به اثرات حاصله نیرو و توان بدهد.
آپهوف این نوع مفهومی کردن سرمایه اجتماعی را با ایده های کلمن و پانتام سرمایه اجتماعی هماهنگ می داند. او بیان می کند که هم کلمن و هم پانتام در تعریف و تحلیل خود از سرمایه اجتماعی بر عناصر ساختاری و شناختی آن تأکید داشته اند؛ اما او معتقد است که آنا سرمایه اجتماعی را بیشتر به صورت توصیفی به کار گرفته اند تا تحلیلی؛ و به نظر او، نگاه این چنینی یعنی به وسیله سازماندهی عوامل سازنده یرمایه اجتماعی به دو طبقه بندی اصلی – که می تواند آن را دقیق تر و برای مطالعه آماده کند - مناسب تر است و چنین تدوینی از مفهوم سرمایه اجتماعی به گونه ای است که برای پیشرفت کارهای نظری و اندازه گیری و ارزیابی مناسب تر خواهد بود(همان)
آپهوف می گوید این دو طبقه بندی از سرمایه اجتماعی در سطح بالایی به هم وابسته اند، به گونه ای که هرکدام از شکل ها (ساختاری یا شناختی) به یکدیگر کمک می کنند؛ هر دو از طریق تجارب شرطی می شوند و فرهنگ و روحیه یا طرز فکر یک دوره و دیگر عوامل تأثرگذار آنها را تقویت می کنند. هر دو شکل ساختاری و شناختی سرمایه اجتماعی در تحلیل آخر پدیده های فکری به شمار می روند(همان)
جدول شماره (۶) شاخص های مورد استفاده برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی
ردیف
نظریه پردازان
تعریف
حوزه
نام نظریه
متغیرهای اصلی
۱
۱۰۰
همانطوری که در جدول و نمودار ۴-۴ مشاهده می شود ۴/۱۹درصد پاسخ دهندگان تا ۵ سال، ۴/۲۰ درصد بین ۵ تا ۱۰ سال، ۳/۲۸ درصد بین ۱۰ تا ۱۵ سال، ۷/۲۷ درصد بین ۱۵ تا ۲۰ سال، ۲/۴ درصد بیشتر از ۲۰ سال سابقه خدمت دارند.
نمودار ۴-۴ نمودارمیله ای مربوط به سابقه خدمت پاسخ دهندگان
۵-۲-۴ نوع شغل
جدول ۵-۴ توزیع فراوانی مربوط به نوع شغل
نوع شغل
فراوانی
درصد فراوانی
مدیریتی
۳۸
۹/۱۹
تخصصی
۱۱۴
۷/۵۹
اجرایی
۳۹
۴/۲۰
جمع
۱۹۱
۱۰۰
همانگونه که جدول و نمودار ۵-۴ نشان میدهد، ۹/۱۹ درصد پاسخ دهندگان شغل مدیریتی، ۷/۵۹ درصد شغل تخصصی و ۴/۲۰ درصد شغل اجرایی دارند.
نمودار ۵-۴ نمودارمیله ای مربوط به فراوانی نوع شغل پاسخ دهندگان
۳-۴ آمار استنباطی
به منظور تحلیل داده های پژوهش از تحلیل های گوناگون استفاده شده است. در مرحله اول نرمال بودن داده ها با بهره گرفتن از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. در مرحله بعد روایی سازه متغیرهای تحقیق و شاخص های منتج از آن ها با بهره گرفتن از آزمون تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار می گیرد. با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری که در حقیقت آمیزه ای از نمودار تحلیل مسیر و تحلیل عاملی تاییدی است به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته می شود.
۱-۳-۴ روش تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها به عنوان بخشی از روش علمی پایه و اساس هر نوع از تحقیق است. به طور کلی تجزیه و تحلیل داده ها عبارت از روشی است که از طریق آن کل فرایند تحقیق به سوی یک نتیجه هدایت می شود. محقق برای پاسخگویی به مساله تحقیق و تصمیم گیری در خصوص تایید یا رد فرضیات از روش های مختلف تجزیه و تحلیل شامل روش توصیفی، روش مقایسه ای و روش علّی استفاده می کند. در این پژوهش ابتدا داده های بدست آمده از تحقیق پیمایشی در نمونه ی تحقیق توصیف می گردند، سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری استفاده خواهد شد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۳-۴ آزمون نرمال بودن متغیرهای پژوهش
قبل از وارد شدن به مرحله آزمون فرضها لازم است تا از وضعیت نرمال بودن داده ها اطلاع حاصل شود. تا بر اساس نرمال بودن یا نبودن آنها، آزمون ها استفاده شود. در این آزمون اگر سطح معنی داری بدست آمده از اجرای آزمون، بزرگتر از مقدار خطا یعنی ۰۵/۰=α باشد فرض و در غیر اینصورت فرض تاًیید خواهد شد.
توزیع داده ها نرمال نیست (از جامعه نرمال نیامده اند)
توزیع داده ها نرمال است (از جامعه نرمال آمده اند)
دانش مالی رفتاری که عموماً از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، در دو دهۀ اخیر به موضوع روز تبدیل شده است. یکی از حوزههای این دانش، تئوری چشمانداز است که قضاوت و تصمیمگیری افراد تحت شرایط عدم اطمینان را توضیح میدهد. این تئوری به عنوان جایگزینی برای مدلهای استاندارد، رفتار مشاهده شده افراد را به شیوه متفاوتی توصیف میکند. این تحقیق مطابق با تئوری چشمانداز، به دنبال ارائه مدلی جهت پیشبینی رفتار معاملاتی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران میباشد که بهطور خاص بر جنبههای خاصی از سؤگیریهای رفتاری سرمایهگذاران تأکید میکند. لذا در این فصل ابتدا به بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته، مرور خلاصهای بر پیشینه تحقیق خواهیم داشت، متغیرهای تحقیق و قلمروهای زمانی، مکانی و موضوعی تحقیق را معرفی خواهیم کرد تا بدین ترتیب چارچوب تحقیق شکل بگیرد و در فصول بعد با بهره گرفتن از این چارچوب، فرضیهها و مدلهای تحقیق آزمون شده و نتیجهگیری میشود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مطابق با تئوری مالی، داراییهای ریسکی در مقایسه با داراییهای کم ریسک بازده مورد انتظار بالاتری دارند. شناختهشدهترین مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای -مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM)- میزان این ارتباط را به صورت کمّی تعیین کرده و بیان میکند که قیمت سهام بهطور معنادار با قیمتها در بازار -به عنوان مجموعه کل- تغییر میکند. مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) ریسک سهام را با بتا اندازهگیری میکند. به عبارت دیگر، بازده مازاد مورد انتظار سهام با رابطه زیر بدست میآید:
در چهارچوب مدل CAPM، ریسک و بازده مورد انتظار سهام به بتا بستگی دارد و سرمایهگذاران سهام را با توجه به بتا انتخاب میکنند، به عبارت بهتر، سهام ریسکی بتای بالاتری دارد و سهام کم ریسک بتای نسبتاً پایینی دارد. بنابراین، بتا معیاری از در معرض قرار گرفتن در برابر ریسک بازار است. جایگزین بتای ثابت، بتای متغیر در طول زمان است که توسط برازش[۱] مدل GARCH چند متغیری [انگل، بولرسلو و وولدریج (Engle, Bollerslev and Wooldridge, 1988) و انگ و چن (Ang and Chen, 2007)] یا مدلهای چارکی (Buar and Schulze, 2010) به دست میآید. لذا در صورت متغیر بودن بتا در طول زمان، قیمتگذاری داراییهای مالی با مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) و نسخههای غیر مشروط مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) متفاوت خواهد بود. مطابق با ادبیات موضوعی مالی رفتاری، دلیل متغیر بودن بتا و ریسک داراییهایی مالی این است که سرمایهگذاران رفتار متفاوتی در بازارهای نزولی و صعودی از خود نشان میدهند. مطابق با ادبیات موضوعی مرتبط با بازارهای نزولی و صعودی، بتای سهام در میان کل توزیع بازده تغییر کرده و این تغییر به فراوانی بازدهها بستگی دارد. بهطوریکه افزایش U شکل متقارن بتا برای بازدهها و اثر غیر متقارن همراه با بتای بزرگتر، برای بازدههای منفی وجود دارد. لذا این تغییرات در ریسک و در نتیجه بتا منجر به سؤگیریهایی از قبیل سؤگیری ریسکگریزی و سؤگیری زیانگریزی در بازار سرمایه میشود که هم موجب آسیب به ثروت سهامداران شده و هم موجب بحرانهایی در بازار سرمایه از قبیل اُفت شدید شاخص های بورس در زمان وجود دیدگاه بدبینانه در بازار سهام می شود و باعث طرح موضوعاتی از قبیل طرح حمایت از بازار سرمایه از طریق نهادهای قانونگذار نظیر سازمان بورس و اوراق بهادار (SEO) و غیره می شود که در قانون بازار اوراق بهادار مصوب ۱۳۸۴ هیچ گونه قانون، مصوبه یا آئیننامهای در این رابطه وجود نداشته و در اصل نیز نباید وجود داشته باشد. از سوی دیگر، با توجه به تأکید ماده ۲۰ قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ در رابطه با واگذاری شرکتهای دولتی از طریق عرضه عمومی در شرکت بورس اوراق بهادار تهران و شرکت فرابورس و در نتیجه افزایش مشارکت پایدار بخش خصوصی در بازار سرمایه، باید بسترسازی لازم در رابطه با مشارکت بخش خصوصی بهطور عام و سهامداران حقیقی خُرد بهطور خاص فراهم شود و شاهد افزایش بُعد و عمق بازار سرمایه بود و در نهایت بهطور ضمنی نیز حمایت از بازار سرمایه توسط نهادهای قانونگذار مطرح نشود. بنابراین، به نظر میرسد که برای رسیدن به هدف ناشی از قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ که همان افزایش مشارکت پایدار بخش خصوصی در تولید واقعی در سطح ملی است، ابتدا باید از نظر بُعد رفتاری زمینهسازی لازم در رابطه با مشارکت در بازار سرمایه در بخش خصوصی فراهم شود. به همین دلیل است که بررسی و مطالعه الگوهای رفتاری موجود سرمایهگذاران در بازار سرمایه ایران جزء اولویتهای پژوهشی نهادهای اجرایی تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار (SEO) همچون شرکت بورس اوراق بهادار تهران است. بنابراین، ضروری است که الگوها و سؤگیریهای موجود سرمایهگذاران مورد پژوهش قرار داده شود و به آسیبشناسی رفتاری سرمایهگذاران پرداخته شود و راهکارهای اصولی مناسب پیشنهاد شود تا بدین ترتیب به با ثباتتر شدن بخش بازار سرمایه و منابع مالی موجود در آن (بخش مالی اقتصاد) و در نتیجه به با ثباتتر شدن بخش تولید (بخش واقعی اقتصاد) منجر شود. همچنین، در صورت وجود سؤگیریهای رفتاری مطابق با نتایج مورد انتظار تحقیق، میتوان پیشنهادات اجرایی در جهت پرهیز سرمایهگذاران از سؤگیریهایی رفتاری مطرح کرد و بدین ترتیب هدف حداکثر کردن ثروت سهامداران در بازار سرمایه تحقق یابد. در این مطالعه ابتدا نقش وابسته به الگوی[۲] ریسک سیستماتیک سهام با تئوری چشمانداز برای دادهها توضیح داده میشود و جهت آزمون تجربی تئوری چشمانداز، مدلی پیشنهاد میشود که رفتار سرمایهگذاران را در منطقه سود و زیان پیشبینی میکند. مدل مزبور بیان خواهد کرد که آیا سؤگیریهای رفتاری در بازار سرمایه وجود دارد و در صورت وجود میتوان به آسیبشناسی سؤگیریهای مزبور پرداخت. در این راستا، تئوری چشمانداز به عنوان مدل توصیف تصمیمگیری تحت شرایط ریسک مطرح و ارتقاء یافته است و به توضیح چندین بیقاعدگی رفتاری در چهارچوب مطلوبیت مورد انتظار کمک کرده است.
رفتار زیانگریزی و سودگریزی نقش قابل ملاحظهای در نوسانپذیری قیمت دارایی های مالی دارد و در بین سرمایهگذاران به طور معناداری متفاوت است. یکی از تئوریهای موجود در حوزه مالی رفتاری که رفتار زیانگریزی و سودگریزی را توضیح میدهد، تئوری چشمانداز است. تئوری چشمانداز سه مشخصۀ کلیدی دارد. مشخصۀ اول این است که سود و زیان نسبت به یک نقطۀ مرجع بررسی میشود. مشخصۀ دوم این است که تابع ارزش برای زیان در مقایسه با سود، شیب بیشتری دارد. در نهایت، مشخصۀ سوم این است که ارزش نهایی سود یا زیان با افزایش میزان سود یا زیان کاهش مییابد (Kahneman and Tverksy 1979, Tversky and Kahneman 1991). بنابراین، در تئوری چشمانداز سرمایهگذاران با به حداکثر رساندن تابع ارزش S شکل، به صورت شکل (۱-۱) رفتار میکنند.
در ادبیات موضوعی روانشناسی، تئوری چشمانداز به عنوان مدل توصیفی تصمیمگیری تحت شرایط ریسک ترویج و ارتقاء یافته است. این تئوری به توضیح چندین بیقاعدگی در چهارچوب مطلوبیت مورد انتظار کمک کرده است. این تئوری بر سؤگیری زیانگریزی تأکید میکند که در آن سرمایهگذاران با داشتن نقطۀ مرجع، به کاهش ثروت در مقایسه با افزایش آن حساسیت بیشتری نشان می دهند. در تئوری چشمانداز، فروشندهای که زیان بالقوه نسبت به قیمت خرید خود دارد، در مقایسه با فروشندهای که سود بالقوه دارد، انتظار میرود که قیمت فروش بالاتری برای دارایی مالی تعیین کند.
شکل (۱-۱): رفتار سرمایهگذاران در قالب تئوری چشمانداز
در هر حال، موضوع بحرانی در به کارگیری تئوری چشمانداز برای مطالعات تجربی این است که نقطۀ مرجع بهندرت در دادهها مشاهده میشود. مطالعۀ منحصر به فرد و تاثیرگذار در این حوزه، مطالعۀ جنسو و مایر (Genesove and Mayer, 2001) است که در آن رفتار فروشندگان در بازار مسکن بوستون با بهره گرفتن از قیمت خرید مسکن به عنوان نقطۀ مرجع بررسی شد. مطالعۀ حاضر از این نظر اهمیت دارد که به دنبال غنای دانش مالی از نظر آزمون تجربی تئوری چشمانداز با بهره گرفتن از دادههای مشاهده شده در بورس اوراق بهادار تهران است و بدین منظور ابتدا رفتار متفاوت بتا (به عنوان معیار ریسک) و در نتیجه رفتار متفاوت سرمایهگذاران با بهره گرفتن از روششناسی رگرسیون چارکی در قالب تئوری چشمانداز بررسی میشود و سپس مدلی جهت پیشبینی رفتار متفاوت سرمایهگذاران در منطقۀ سود و زیان در قالب تئوری چشمانداز توسعه داده میشود.
انتظار میرود نتایج تحقیق با توجه به ادبیات موضوعی و پیشینه تحقیقات خارجی، رفتار متفاوت در سرمایهگذاران را نشان دهد.
ارائه شواهد تجربی مبتنی بر دادههای مشاهده شده درباره سؤگیریهای مرتبط با رفتار سرمایهگذاران که به ثروت سرمایهگذاران آسیب میرساند.
ارائه مدلی جهت پیش بینی رفتار معاملاتی سرمایهگذاران در بازار سرمایه ایران.
ارائه توضیح اقتصادی در رابطه با رفتار متفاوت سرمایهگذاران که از سؤگیریهای رفتاری ناشی میشود.
پرسش ۱: آیا رفتار سرمایهگذاران در شرایط متفاوت بازار (شرایط صعودی و نزولی) متفاوت است؟
پرسش ۲: آیا رفتار متفاوت سرمایهگذاران، بتای سهام را تحتتأثیر قرار میدهد؟
پرسش ۳: آیا مطابق با تئوری چشمانداز، رفتار سرمایهگذاران پیرامون نقطۀ مرجع (منطقه سود و زیان) متفاوت است؟
مطابق با پرسشهای تحقیق، فرضیههای آزمونپذیر تحقیق به صورت ذیل ارائه میشود:
فرضیه ۱: رفتار سرمایهگذاران در شرایط متفاوت بازار (شرایط صعودی و نزولی) متفاوت است.
فرضیه ۲: رفتار متفاوت سرمایهگذاران، بتای سهام را تحتتأثیر قرار میدهد.
فرضیه۳: مطابق با تئوری چشمانداز، رفتار سرمایهگذاران پیرامون نقطۀ مرجع (منطقه سود و زیان) متفاوت است.
لذا مدل مفهومی تحقیق را میتوان مطابق با فرضیههای تحقیق به صورت شکل (۱-۲) نشان داد.
شکل (۱-۲): مدل مفهومی تحقیق
مبنای تئوریک: تئوری چشمانداز
سؤگیری زیانگریزی (ریسکپذیری)
سؤگیری سودگریزی (ریسکگریزی)
روششناسیهای مورد استفاده در تحقیق:
متغیرهای ورودی
قیمت پایانی سهام
بازده مازاد سهام
بازده مازاد شاخص کل
انحراف معیار بهعنوان نماینده ریسک کل
بتا بهعنوان نماینده ریسک سیستماتیک
ریسک مورد انتظار و غیرمنتظره
ضرایب واکنش به ریسک مورد انتظار و غیرمنتظره
نتایج مورد انتظار و اهداف تحقیق
انتظار میرود نتایج تحقیق با توجه به ادبیات موضوعی و پیشینه تحقیقات خارجی، رفتار متفاوت در سرمایهگذاران را نشان دهد.
ارائه شواهد تجربی مبتنی بر دادههای مشاهده شده درباره سؤگیریهای مرتبط با رفتار سرمایهگذاران که به ثروت سرمایهگذاران آسیب میرساند.
ارائه مدلی جهت پیش بینی رفتار معاملاتی سرمایهگذاران در بازار سرمایه ایران.
کانمن و تورسکی (Kahneman and Tversky, 1979) بیان میکنند که افراد بسته به سود و زیان، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. این موضوع پیشنهاد میکند که رفتار سرمایهگذاران در شرایط بازار مختلف (بازارهای صعودی یا نزولی[۳]) تغییر میکند، و در نتیجه بتا نیز تغییر میکند. اگر سرمایهگذاران در زمان زیان ریسکگرا باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط نزولی بازار بزرگتر باشد. علاوه بر این، اگر سرمایهگذاران در زمان سود ریسکگریز باشند، انتظار میرود که بتا در شرایط صعودی بازار کوچکتر باشد. اگر بتا رفتار متغیر زمانی یا وابسته به الگو (رژیم) از خود نشان دهد، امکان دارد که رابطه ریسک و بازده به شیوهای که در دانش مالی کلاسیک پیشنهاد میشود مستقیم نباشد و برای دورههای خاصی معکوس باشد (Fama and French, 1992).
تئوری چشمانداز توسط کانمن و تورسکی (۱۹۷۹Kahneman and Tversky, ) و تورسکی و کانمن (Tversky and Kahneman, 1986) با اجزای کلیدی ذیل معرفی شد: (۱) تابع ارزشی که برای سود مقعر بوده و برای زیان محدب میباشد و برای زیان در مقایسه با سود دارای شیب بیشتری است و (۲) تبدیل (انتقال) غیرخطی مقیاس احتمال که بر احتمالات کوچک وزن بیشتری داده و بر احتمالات بالا و متوسط وزن کمتری میدهد. این اجزا منجر به ریسکگریزی در حالت سود و ریسکگرایی در حالت زیان میشود. اگر سرمایهگذاران مطابق با تئوری چشمانداز عمل نمایند، بازده سهام در صورت مواجه شدن سرمایهگذاران با سود و زیان، رفتارهای متفاوتی از خود بروز خواهند داد. اگر سرمایهگذاران در موقعیت زیان ریسکگرا باشند و در موقعیت سود زیانگریز باشند، در اینصورت بازده یک شرکت نوسان بالاتری در الگوی زیان (بازده منفی) در مقایسه با الگوی سود (بازده مثبت) از خود نشان میدهد. علاوه بر این، پراکندگی مقطعی بازدهها در الگوی زیان در مقایسه با الگوی سود بیشتر است. رفتار سرمایهگذار بتای شرکت را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. اگر سرمایهگذاران در شرایط بازاری نزولی ریسکگرا باشند، بتاها در مقایسه با شرایط خوب بازار بالاتر خواهد بود.
پاتون و ورادو (Patton and Verardo, 2009) شواهدی از بتای متغیر در ارتباط با اعلان های سود فصلی ارائه میکنند. یک تجزیهتحلیل از همه شرکتهای موجود در شاخص S&P500، افزایش موقتی بتا در پیرامون روزهای اعلان فصلی ارائه کرد. پاتون و ورادو پیشنهاد کردند که این یافته میتواند با یادگیری سرمایهگذاران در مورد سودآوری یک شرکت با بهره گرفتن از اطلاعات سایر شرکتها توضیح داده شود. کالو و مندوزا (Calvo and Mendoza, 2000) مدلی ارائه کردند که در آن در صورتی که اطلاعات کسب شده مرتبط با شایعه بسیار هزینهبر باشد یا اینکه انحرافات از معیار بسیار بزرگ باشد، رفتار جمعی به وجود میآید. در زمینه بتاهای متغیر، بحث این محققان را میتوان در وضعیت ذیل کاربردی کرد. اگر شوکهای بزرگی در بازار وجود داشته باشد و سرمایهگذاران زمانی برای جمع آوری و تفسیر اطلاعات نداشته باشند (یا کسب اطلاعات هزینهبر باشد)، آنها از بازار پیروی میکنند که منجر به بتای بزرگتر در زمان شوکهای افراطی میشود. این رویداد مشابه با رویداد اعلان سود توصیف شده توسط پاتون و ورادو میباشد با این تفاوت که سرمایهگذاران در مورد سود یاد نمیگیرند، بلکه در مورد شوک همراه با محتوای اطلاعاتی نامشخص یاد میگیرند. در هر حال، اگر سرمایهگذاران مطابق با تئوری چشمانداز عمل نمایند، بازده سهام در صورت مواجه شدن سرمایهگذاران با سود و زیان، رفتار متفاوتی خواهد داشت. اگر سرمایهگذاران در موقعیت زیان ریسکگرا و در موقعیت سود ریسکگریز باشند (اثر تمایلاتی)، در اینصورت بازدههای یک شرکت نوسان بالاتری در الگوی زیان (بازدههای منفی) در مقایسه با الگوی سود (بازدههای مثبت) از خود نشان میدهد. در این زمینه، آندریکو و پاپاکونستانتینو (Andrikogiannopoulou and Papakonstantinou, 2015) با بررسی یافتههای آزمایشگاهی در مسابقات شرطبندی که شباهت بسیاری با بازارهای مالی دارد، شواهدی از سؤگیری زیانگریزی (ریسکپذیری) و سؤگیری ریسکگریزی (سودگریزی) ارائه کردند و بیان کردند که تئوری چشمانداز میتواند چنین اثر تمایلاتی را توضیح دهد. از سوی دیگر، باربریز و ژیونگ (Barberis and Xiong,2009) و هنز و ولکک (Hens and Vlcek,2011) نشان دادند که تئوری چشمانداز غالباً اثر تمایلاتی معکوس[۴] پیشبینی میکند، بهطوری که در آن سرمایهگذاران تمایل دارند که سهام زیانده را سریعتر از سهام سودده بفروشند (Li and Yang, 2013). در نتیجه، چنانچه اثر تمایلاتی معکوس وجود داشته باشد، ریسک در منطقه سود افزایش و در منطقه زیان کاهش مییابد. علاوه بر این، پراکندگی مقطعی بازدهها در الگوی زیان در مقایسه با الگوی سود بیشتر است. بنابراین، رفتار سرمایهگذار بتای شرکت را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. اگر سرمایهگذاران در شرایط بازاری نزولی ریسکگرا باشند، بتاها در مقایسه با شرایط خوب بازار بالاتر خواهد بود.
در هر حال، فرضیهای که بازده سهام وابسته به بازده سبد سرمایهگذار بازار مشروط بر شرایط بازده خاص شرکتی است، مرتبط با ادبیات موضوعی است که نشان میدهد سهام و سبدهای شاخصی بازار سهام، همبستگی مثبت بالایی در بازارهای نزولی در مقایسه با بازارهای صعودی دارند (Ang and Chen, 2002; Bae, Karolyi and Stulz, 2003; Baig and Goldfajn, 1999; Boyer, Kumagai and Yuan, 2006). این مطالعه از یک نظر با ادبیات موضوعی مرتبط است که از تئوری ارزش حدی[۵] استفاده کرده و ساختار وابستگی متغیرها در حالتهای حدی و نرمال را تجزیهتحلیل میکند (Patton, 2004). در هر حال، این مطالعه دربردارنده ویژگی های متمایز کنندهای میباشد. این مطالعه از مدل رگرسیون چارکی برای ارزیابی تغییرات در رابطه بین سهام منفرد و سبد بازار استفاده میکند. علاوه بر این، این مطالعه توضیح اقتصادی برای ریسک (بتا) متغیر ارائه میکند. این مطالعه با تجزیهتحلیل بتاها و ضرایب ریسک برای الگوهای بازده و فراوانیهای بازده در چارچوب رگرسیون چارکی به غنای ادبیات موضوعی مرتبط کمک میکند. در این مطالعه از تئوری چشمانداز برای توضیح الگوی غیر متقارن بتا با توجه به الگوهای متفاوت بازدهها استفاده میشود. نشان داده خواهد شد که تئوری چشمانداز توضیحی برای عدم تقارن مقطعی و سری زمانی مشاهده شده برای برآوردهای رگرسیون چارکی ارائه میکند. در نهایت، مدلهای چشماندازی توسعه داده میشود که رفتار زیانگریزی سرمایهگذاران را توضیح میدهد.
ـ زنجیره ی انفصالی: وارد شدن سرسفید به داخل آشپزخانه و افتادن شمعدان روی زمین، خروج سرسفید از خانه و آوردن سمسار به خانه، ورود و خروج سمسار در خانه و کوچه ی سرسفید، رفتن سرسفید به مغازه ی سمسار و خروج از آن جا، رفتن سرسفید به داخل انبار خانه و بردن سینی مسی به مغازه ی مسگر، خروج سرسفید از مغازه ی مسگر، رفتن سرسفید پیش یکی از دوستانش که با خانم ساقبان آشنایی داشته، رفتن خانم ساقبان به درخانه ی سرسفید و برگشتن از آنجا، فرستادن پیغام به مسگر توسط سرسفید، رفتن همسر سرسفید به خانه ی خواهرش و برگشتن به خانه و ورود به اتاق پر از اجناس مسی، ورود خانم ساقبان به خانه ی سرسفید و رفتن به داخل اتاق، بیرون رفتن سرسفید از اتاق برای آوردن جوهر، ورود ناگهانی شاگرد مسگر به خانه ی سرسفید، منصرف شدن ساقبان از انجام معامله و خارج شدن او از خانه ی سرسفید زنجیره های انفصالی این روایت محسوب می شوند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ـ زنجیره ی میثاقی: تصمیم سرسفید برای فروختن شمعدان مسی، توافق سرسفید و سمسار بر سر قیمت معین و انجام معامله، طرح نقشه ی ساخت اجناس تقلبی از سوی سرسفید در ذهن خودش، قول و قرار سرسفید و مسگر برای ساخت اجناس و توافق بر روی قیمتی معین و پرداخت قسمتی از این مبلغ به عنوان پیش پرداخت، قول دوست سرسفید برای معرفی او به خانم ساقبان، قرار همسر سرسفید برای شب ماندن در خانه ی خواهرش و انجام ندادن این کار، توافق سرسفید و خانم ساقبان بر سر قیمت و انجام معامله و نهایتاً به هم خوردن معامله به خاطر آشکار شدن حقیقت برای خانم ساقبان زنجیره های میثاقی این روایت محسوب می شوند.
۳۱-بی زن در بهشت[۶۳۹]
کیومرث قصد دارد که به همسرش هما ثابت کند که نگهداری از بچه کار چندان سختی نیست و غرولندها و شکایت های او از دست بچه به خاطر تنبلی است. ضمناً هما هم به دنبال فرصتی می گردد که سختی کار نگهداری و رسیدگی به کودک شش ماهه را به کیومرث نشان بدهد بنابراین وقتی که کیومرث به او پیشنهاد می کند که یک شب به همراه برادرش به سینما برود و به اول قول می دهد که چند ساعتی بچه را نگه دارد هما فوراً می پذیرد….
در طول چند ساعتی که هما در خانه نیست، کیومرث برای ساکت نگه داشتن و آرام کردن بچه دچار سختی و دردسرهای زیادی می شود و نهایتاً هم مجبور می شود که از زن همسایه در این کار کمک بگیرد، اما علیرغم کمک زن همسایه در آرام کردن موقت کودک، کیومرث چنان دچار دستپاچگی و عصبانیت می شود که با اشتباهات خودش باعث سوختن فرش، دزدیده شدن قالیچه، کثیف شدن حوله و … می شود و هما بعد از برگشتن به خانه به شدت او را مورد مؤاخذه قرار می دهد….
ـ تحلیل داستان
الف) کنشگران
دو شخصیت اصلی داستان یعنی هما و کیومرث هر دو نقش فاعل را دارند و هدف آن ها ثابت کردن عقیده ی خودشان به طرف مقابل است. بعد از خروج هما از خانه، فاعل اصلی کیومرث است و هدف او هم نگهداری از بچه است اما عدم توانایی او در نگهداری از بچه و گریه های پی در پی نوزاد و دستپاچگی کیومرث نقش عوامل باز دارنده را دارند و منجر به شکست نهایی کیومرث در رسیدن به هدفش می شوند. زن همسایه در این بخش نقش کنشگر یاری رسان را برعهده دارد. کیومرث نقش اعطا کننده را دارد و هما هم دریافت کننده است.
فاعل | کیومرث | هدف | نگهداری ازبچه |
بازدارنده | گریه های پی در پی بچه،دستپاچگی کیومرث | یاری رسان | زن همسایه |
اعطاکننده | کیومرث | دریافت کننده | هما |
ب) زنجیره های روایی
ـ زنجیره ی اجرایی: تلاش کیومرث برای ساکت کردن بچه، سوختن فرش، دزدیده شدن قالیچه، کمک زن همسایه به کیومرث و بیقراری و گریه ی کودک زنجیره های اجرایی این روایت محسوب می شوند.
ـ زنجیره ی میثاقی: قول و قرار گذاشتن کیومرث و هما برای نگهداری هر یک از آن ها از بچه و رفتن دیگری به سینما در دو شب متوالی و درخواست کیومرث از هما برای این که اول او به سینما برود، تصور کیومرث درباره ی آسان بودن کار نگهداری از بچه و ثابت شدن خلاف این تصور برای او زنجیره های میثاقی این داستان هستند.
ـ زنجیره ی انفصالی: رفتن هما به سینما و برگشتن به خانه، ورود و خروج های متوالی کیومرث به اتاق بچه، اتاق پذیرایی و آشپزخانه، بردن بچه توسط کیومرث به در خانه ی همسایه و برگشتن خودش به خانه و دوباره بیرون رفتن و برگرداندن بچه، ورود و خروج دزد در خانه ی کیومرث و بردن قالیچه از آن جا زنجیره های انفصالی این روایت هستند.
۳۲-ماجرای لنگه کفش[۶۴۰]
عفت و هوشنگ که قصد مسافرت به اصفهان با هواپیما را دارند به خانه ی دوستشان فخری رفته اند که از او خداحافظی کنند. شمسی دختر جوان فخری خانم بعد از پذیرایی از مهمانان فوراً از خانه خارج می شود. عفت و هوشنگ هم بعد از چند دقیقه صحبت کردن با فخری بلند می شوند و از او خداحافظی می کنند و سعی دارند که هرچه زودتر خود را به فرودگاه برسانند چون یک ساعت بیشتر به زمان پروازشان نمانده است. اما موقع بیرون رفتن عفت می بیند که یک لنگه کفشش جلوی در نیست و هر چه می گردد نمی تواند آن را پیدا کند، این قضیه باعث عصبانیت و ناراحتی شدید عفت می شود که منجر به بگو مگو و جنگ لفظی او با فخری و همین طور شوهرش می شود. چون عفت اصرار دارد که حتماً لنگه کفش خودش را پیدا کند و راضی به پوشیدن کفش فخری نمی شود کم کم زمان پروازشان می گذرد و در واقع بلیط های خود را هم از دست می دهند و بعد از یک ساعت شمسی وارد خانه می شود و از یکی از پاکت هایی که در دست دارد لنگه ی کفش عفت را بیرون می آورد و از او می پرسد که این کفش ها را در کجا دوخته است که او بعد از سه ساعت جستجو در بازار نتوانسته کفشی مثل آن برای خودش پیدا کند!
ـ تحلیل داستان
الف) کنشگران
عفت و هوشنگ در ابتدای داستان نقش فاعل را بر عهده دارند و هدف آن ها رفتن به اصفهان بعد از خداحافظی کردن از دوستانشان است. در قسمت بعد عفت نقش فاعل را دارد و هدف او پیدا کردن لنگه ی کفشش است و فخری و هوشنگ هم نقش یاری رسان را دارند. در پایان داستان می بینیم که شمسی هم نقش فاعل را برعهده داشته و هدف او خریدن کفشی برای خودش که نظیر کفش عفت باشد، بوده است. ضمناً شمسی نقش باز دارنده را هم دارد و مانع از رفتن عفت و هوشنگ به اصفهان شده است.
در پایان داستان شمسی نقش اعطا کننده را دارد و عفت هم دریافت کننده است.
فاعل | عفت و هوشنگ/ عفت | هدف | رفتن به اصفهان با هواپیما/پیداکردن لنگه کفش |
بازدارنده | شمسی | یاری رسان | -/فخری و هوشنگ |
اعطاکننده | شمسی |
<< 1 ... 323 324 325 ...326 ...327 328 329 ...330 ...331 332 333 ... 477 >>