۵- دانش آموزان به روش سنتی داستان های تکراری با یک پایان مشخص می خواندند و یا برایشان می خواندند ولی در روش خلاق داستان ها پایان مشخصی ندارند و خودشان می توانند پایان داستان را تغییر بدهند یا خودشان نویسنده بشوند و داستان بنویسند آنها ذهن خلاق دارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۶- دانش آموزان با روش سنتی کنجکاو نبودند زیرا انگیزه ای برای این کار نداشتند ولی دانش آموزان با روش خلاق مایل به بیشتر دانستن هستند.
۷- در روش سنتی معلم در کلاس ایجاد انگیزه نمی کرد و خیلی جدی نبود و درسش را بدون مقدمه شروع می کرد دانش آموزان از ابتدا درگیر موضوع اند.
۸- در روش سنتی به عقاید بچه ها توجه نمی شد، ولی در روش خلاق ابراز عقیده مهم است.
۹- در روش سنتی اگر دانش آموز به یک سؤال پاسخ خنده دار می داد او را مسخره و توبیخ می کردند در صورتی که در روش خلاق مسخره کردن ممنوع است.
۱۰- در روش سنتی نظریه ها یکی است. ولی در روش خلاق نظریات متعدد است (واگرا). ولی همه به یک نتیجه مطلوب و مشخص می رسند (همگرا).
۱۱- در روش سنتی دانش آموزان به علت ترس از معلم اعتماد به نفس نداشته در صورتی که در این روش معلم نقش راهنما را دارد.
۱۲- در روش سنتی دانش آموزان از شکست می ترسیدند ولی در روش خلاق از شکست نمی هراسند.
۱۳- در روش سنتی سیستم نمره گذاری معمول بود ولی در روش خلاق نمره داده نمی شود.
۱۴- در روش سنتی دانش آموزان با هم مقایسه می شدند ولی در این روش هر دانش آموز با خودش مقایسه می شود.
۱۵- در روش سنتی دانش آموزان با هم رقابت می کردند ولی در این روش ما متوجه شدیم رقابت کشنده خلاقیت است.
۱۶- در روش سنتی پاسخ دانش آموزان مشخص بود ولی در این روش پاسخ ها ابتکاری و غیرمعمول است و حتی خنده دار.
۱۷- در روش سنتی دانش آموزان جرأت نداشتند روی حرف معلم و بزرگترها حرفی بزنند وبدون چون وچرا می پذیرفتند، ولی در روش جدید خیلی راحت با معلم بحث وگفت وگو می نشیند. (حسینی،۱۳۸۷).
دیدگاه ساخت گرا
دیدگاه ساخت گرا براساس مبانی معرفت شناختی و روانشناختی یادگیری ساخت گرایی، طراحی آموزشی را مشتمل بر فراهم آوردن منابع و فرایندهای یادگیری به منظور تسهیل یادگیری شاگردان که همان خلق معنا در ذهن آنان است می داند. در دیدگاه طراحی سازنده گرا به جای تأکید بر رعایت مراحلی شخصی برای طراحی، بر توجه به اصولی مانند گنجاندن یادگیری در زمینه های مربوط و واقعی، گنجاندن یادگیری در تجارب اجتماعی، تشویق تملّک و داشتن نظر در فرایند یادگیری، ارائه ی تجربه ی فرایند ساختن دانش، تشویق به خود آگاهی از فرایند ساختن دانش، ارائه ی تجربه و تقدیر از دیدگاه های مختلف و تشویق به استفاده از انواع روش های ارائه تأکید می شود (فردانش،۱۹۹۹).
براساس چنین دیدگاهی، هیچ تفاوتی بین روش بدست آوردن (ساختن) دانش بوسیله یک دانشمند و یادگیری آن به وسیله یک دانش آموز وجود ندارد. یادگیری هر دو، براساس نوعی توضیح و تفسیر واقعیت ها و یافته هایی است که بدست می آورند. وقتی که من یک مفهوم علمی را یاد می گیرم، یک فهم شخصی از آن مفهوم، براساس آنچه از کتاب ها، فعالیت ها یا گفته های معلم دریافت کرده ام، بنا می کنم و می سازم؛ درست همانطور که یک دانشمند، آزمایش ها را در پرتو تجربیات قبلی و پیش داشته های شخصی خود تعبیر و تفسیر می کند.
من نیز از طریق تفسیری که در پرتو دانش قبلی شخصی خود انجام می دهم یاد می گیرم؛ بنابراین می توان گفت تعریف ساختن گرایی با بهره گرفتن از اسم آن انجام می شود. یادگیری، فرایند فعال ساختن یا برهم نهادن چارچوب های مفهومی است (کوبرن، مترجم، امانی تهرانی،۱۳۸۰).
ساختگرایی چیست؟
ساختگرایی در معنای عام خود، قلمرویی وسیعتر از آموزش را در بر میگیرد. همچون بسیاری از معانی که زاییده در حیطه فلسفهاند و سپس به درون اجتماع و شاخههای علوم سیلان یافتهاند، خاستگاه ساختگرایی را نیز در درجه اول میتوان فلسفه و شناختشناسی دانست. نفوذ ساختگرایی در حیطههایی همچون روانشناسی، آموزش، جامعهشناسی، سیبرنتیک و تکنولوژی چشمگیر است.
سرشت نظریه سازندگی یا ساختگرایی با روح پستمدرنیسم پیوند خورده است. همانگونه که اندیشههای حاکم بر فلسفه، جامعه و علوم اندک اندک از قلمروی حاکمیت مدرنیسم و پوزیتیویسم فاصله گرفته و در بستر پستمدرنیسم به حرکت خود ادامه میدهند، آموزش پوزیتیویسمی نظریه رفتارگرایی نیز به سمت آموزشی آزادتر که محور اصلی آن فرد است سوق داده میشود.
ساختگرایی فلسفی معتقد است ما هیچ چیز را خارج از حوزه فعالیتها و تجارب خویش درک نمیکنیم و در واقع ما هستیم که جهان دانستههای خود را بر پایه تجربه و گسترش فعالانه دانش بنا میسازیم.
وظیفه یک معلم با دیدگاه ساخت و سازگرایی، خلق محیطی مناسب برای دانشآموزان است تا معانی ریاضیات خود را بسازند؛ دانستن، مرحلهای انعطافپذیر و سازگارشونده است که واقعیتی تجربی را سازماندهی میکند.
از دید ساختگرایان، یادگیری، نوعی کودکان در طرحوارههای عملکردی خود جهت خنثیسازی آشفتگیهای ناشی از تعامل ایشان با جهان بهعمل میآورند.
از دیدگاه پیاژه، هوش شامل دو مرحله بههم مرتبط میباشد: سازماندهی و سازگاری.افراد با جداسازی افکار پراهمیت و کماهمیت و ایجاد ارتباط بین اندیشهها و نظرات گوناگون، ذهن خود را سازماندهی میکنند. در عین حال آنها ذهن خود را برای پذیرش نظرات و اندیشههای نو که حاوی اطلاعات جدیدند، سازگار مینمایند. سازگاری به دو شکل صورت میپذیرد: همسانسازی و تطابق. در شکل اول اطلاعات جدید بهسادگی به نظام ادراکی موجود اضافه میشود. در نوع دوم نظام ادراکی فرد باید بهگونهای تغییر یابد که با اندیشه و ایده نو تطبیق یابد. (حسینی،۱۳۸۸)
اصول روش تدریس ساخت گرایی
اصول ساختن گرایی بر پایه آگاهی از یادگیری استوار است و پیام اصلی آن این است که اصولا دانش به یادگیرندگان منتقل نمی شود، بلکه این یادگیرندگان هستند که دانش را خود برای خودشان می سازند. یادگیری ساختن گرا فرآیندی است پویا و درونی که طی آن فراگیران به شکلی فعال و با ارتباط دادن اطلاعات جدید به آنچه قبلا آموخته اند دست به ساخت می زنند. (حسینی،۱۳۸۸).
در تدریس ساختن گرا با کنترل و نظارت بر فرایند یادگیری به فراگیران سپرده می شود و در واقع شکلی از اکتشاف هدایت شده وجود دارد تا یادگیرندگان، با راهنمایی معلم، فرصت کشف فعال، کاوشگری، بحث و گفتگو، ارزیابی نقطعه نظرات و استدلال وتبادل عقیده را پیدا کنندکلاس های درس ساختن گرا، غالبا شبیه کارگاه آموزشی دارند و دانش آموز از گروه می آموزد و به گروه یاد می دهد و تعاون و همکاری را به عنوان یک اصل در یادگیری می پذیرد ونقش معلم در رویکرد تعاملی تنظیم چارچوبی برای یاد گیری دانش آموزان و سازماندهی یک دوره اکتشافی است که در آن دانش آموزان آزادانه با مواد و وسایل ارتباط مستقیم داشته باشند و یاد بگیرند چگونه یاد بگیرند. نقش معلم تسهیل کننده است. هدف به وجود آوردن لحظه ((آهان)) است. لحظه ای که فراگیر ناگهان کلمه ((فهمیدم)) را بر زبان می (آورد.) (حسینی،۱۳۸۸).
معلمانی که علاقه دارند با بهره گرفتن از نظریه های ساخت گرایی به طراحی آموزشی اقدام کرده و به تدریس بپردازند، می پذیرند که نقش های متفاوتی را باید ایفا کنند. با این همه عمده ترین نقشی که معلم برای این کار به عهده می گیرد، نقش آسان سازی فرایند دانش سازی است. کسانی که بتواند فعالیت های مشروح زیر را به آسانی به انجام برسانند به دانش آموزان در ساخت دانش یاری می کنند.
ارائه دهنده
معلم باید ارائه دهنده باشد نه سخنران، معلم کسی است که درباره امور گوناگون توضیح می دهد، الگو ارائه می دهد و فعالیت های متعددی را برای گروه های همیار عرضه می کند.
مشاهده کننده
معلم باید در فعالیت های رسمی و غیر رسمی آموزش، باورهای دانش آموزان را باز شناسد، به نحو مطلوب با آنان به تعامل بپردازد و اختیارات یادگیری را به آنان عطا کند.
سوال کننده و ارائه دهنده مسئله
معلم باید دانش آموزان را برای ایده سازی هدایت کند. به آزمون ایده ها راغب کند و مفهوم سازی را مورد تشویق قرار دهد.
سازمان دهنده محیط
معلم باید با آگاهی از چشم اندازهای دانش آموزان، محیط را برای اخذ تجربه از سوی یادگیرندگان آماده سازد.
هماهنگ کننده روابط عمومی
معلم کسی است که همیاری را برای رشد و ارتقا روابط انسانی و سعه صدر و تحمل یا دیدگاه های گوناگون دیگران تشویق می کند.
مستندسازی یادگیری
معلم باید اندازه اثر گذاری تمرین های ارائه شده برای دانش سازی را بسنجد و انتظارات به وجود آمده را بررسی کند.
نظریه پرداز
معلم در حین فعالیت های خود به دانش آموزان یاری می رساند تا بین دو یا چند فکر و ایده ارتباط برقرار کند و روش معنا داری بسازد. (آقازاده،۱۳۸۸).
هدف روش تدریس فعال ساخت گرایی
روش ساخت گرایی از قدیم الایام مورد توجه بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت بوده و هست. با نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش روشن می شود که سقراط به ساخت گرایی نظر داشته است. سقراط در جریان آموزشهای خود مدام با ارائه سوالات، تلاش می کرد فراگیران را به تفکر درباره خود و محیط پیرامون هدایت کند. علاوه برسقراط پیروان او نیز به ترویج و توسعه روش ساخت گرایی توجه داشتند.
از جمله کسانی که به روش ساخت گرایی توجه ویژه ای داشتند ژان ژاک روسو بود. او معتقد است یادگیرنده باید خود به پدیده ها معنا دهد و شیوه عمل وفعالیت خود را تعیین نماید و یا جان دیوی بر محیط و تجربه مستقیم تاکید داشتند برونر نیز به عملیات ویژه ذهنی که از تجارت متفاوتی عاید می شد راغب بوده و یا پیاژه بر جذب و انطباق و تعادل جویی نظر داشتند و آزویل به شکل گیری ساختارهای ذهنی پافشاری می کردند.
ساخت گرایان به طرز ساختن یا پدیدآوری دانش بر مبنای تجارب شخصی، ساخت های ذهنی و باورها تاکید می کردند واین ذهن است که دنیای خاصی را برای انسان می سازد. از نظر آنان هیچ جهانی واقعی تر از دیگری نیست و دنیای هر کس به خود او واقعیتی ملموس تر دارد.
بر اساس نظریه ساخت گرایی هیچ واقعیت یا هستی به طور مستقل وجود ندارد. همه واقعیت وابسته به ذهن عامل های شناسایی (انسانها) هستند و ذهن اساس و ابزار تعبیر و تفسیر رخدادها، اشیا و چشم اندازهای جهان است و چنین تفسیرها و تعبیرهایی دانش را بنیان می نهند.
مفاهیم اساسی روش تدریس ساخت گرایی
یکی دیگر از مفاهیمی که توجه بیشتر روانشناسان، وفیلسوفان و مربیان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده، واقعیت است، در نظریه ساخت گرایی آنچه در جهان و در مکان خاص و در خارج از ذهن انسان واقع اند نیست. ساخت گرایان بر این باورند که واقعیت معنایی هست که شخصی آن را از جهان ساخته است و برای این اساس نقش معلمان در حوزه تدریس گوناگون می شود و معلمان باورها و تصمیمات ویژه یادگیرندگان را در مورد حمایت قرار می دهند. (آقازاده،۱۳۸۸).
مفهوم ساخت
منظور از ساخت چارچوب مجموعه ای از مفاهیم است. مفاهیم مربوط به یک حادثه یا رخداد، یک نظام، دانش، یادگیرنده باید آگاهانه و به منظور معنا بخشیدن به انواع پدیده های هستی اقدام به ایجاد ساخت های ذهنی نمایند. براساس ساخت های ذهنی که همان باورها، اعتقادات و دانش را شامل می شود، به تفسیر هستی بپردازد.
مفهوم دانش سازی یا ساخت دانش
دانش سازی به معنی تولید ذهنی اطلاعات است. دانش آموز باید مسئولیت یادگیری و طرز یادگیری خود را بر عهده بگیرد و خود باید به انتخاب یک تدوین راهبردهای یادگیری اقدام نماید و اهداف یادگیری را خود معین سازد.
مفهوم واقعیت
در نظریه ساخت گرایی، واقعیت، آنچه در جهان و در مکان خاص و در خارج از ذهن انسان واقع اند نیست بلکه واقعیت معنایی است که فرد آنان را از جهان هستی در ذهن خود ساخته است.
مراحل اجرایی روش تدریس ساخت گرایی
درگیر کردن
این مرحله برای جلب توجه کلاس به موضوع مورد آموزش و ایجاد هیجان و انگیزه در فراگیران طراحی شده است. به طور کلی انگیزه را می توان به عنوان نیروی محرک فعالیت های انسان و عامل جهت دهنده آن تعریف کرد. انگیزه را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرد اند و در این مقایسه، موتور تامین کننده نیرو و فرمان مشخص کننده جهت حرکت اند عمده انگیزش هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نظام راهبری در هر کشور تابعی از متغیرهای داخلی و بیرونی است. عناصر داخلی شامل ساختار مالکیت، وضعیت اقتصادی، نظام قانونی(مقرراتی)، سیاست های دولت و فرهنگ جامعه است.
عناطر بیرونی به تعادل و روابط اقتصادی با سایر کشورها مثل جریان ورود و خروج سرمایه و شرایط اقتصاد جهانی مربوط می شود. در سطح شرکتی، ساختار مالکیت و چارچوب قانونی مهمترین عوامل موثر بر راهبری شرکتی هستند. برخی پژوهش گران سعی در طبقه بندی نظام های رهبری شرکتی در کشورهای مختلف داشته اند. بعضی دیگر نیز به دنبال بررسی تطبیقی با هدف شناسایی نقاط اشتراک و افتراق این سیستم ها بوده اند، لیکن به دلیل تنوع زیاد به نظر می رسد توفیق زیادی در این رابطه حاصل نشده است. در عین حال اشاره اجمالی به یک طبقه بندی نسبتأ کلی انجام شده تحت عنوان درونی ، بیرونی در این گفتار مفید به نظر می رسد(رحیمی، 1390).
سیستم های درونی سازمانی یا رابطه ای
در شرایطی شکل می گیرد که کنترل شرکت های سهامی عام در اختیار یک یا چند گروه از سهامداران حقوقی (سرمایه گذاران نهادی) یا دولت. در این سیستم رابطه نزدیکی بین شرکت و سهامداران کنترل کننده وجود دارد. کشورهایی نظیر آلمان و ژاپن به این نظام نزدیک ترند. رابطه تنگاتنگ مالکین و مدیران تا آنجا که مربوط به کاهش هزینه های نمایندگی می شود، مثبت است(رحیمی، 1390).
سیستم های برون سازمان
مربوط به موقعیت هایی است که شرکت سهامی عام بزرگ توسط مدیران کنترل می شوند. اگر چه سهام شرکت متعلق به گروه زیادی از سهام داران حقیقی و حقوقی است. در این وضعیت بین مالکیت و کنترل شرکت مرز بندی وجود دارد. این شرکت ها در آمریکا و انگلستان پر تعدادند. این سیستم به نام های آنگلوساکسون یا آنگلوآمریکن نیز مشهورند. کنترل شرکت ها در اختیار مدیران است و سهامداران تنها با اعمال حق رای خود می توانند موثر واقع شوند. مسئله نمایندگی در این سیستم ها به خوبی مشهود است. جدول (2-1) ویژگی های این دو سیستم را به طور خلاصه نشان می دهد(زارعی، 1391).
جدول 2-1- ویژگی های سیستم های درونی سازمان و یرون سازمانی
درون سازمانی
برون سازمانی
مدیریت شرکت عمدتأ در اختیار سهامداران Insider بوده و آنها کنترل مدیریت را برعهده دارند.
شرکت های بزرگ تحت کنترل مدیران بوده اما مالکیت سهام آن با سهامداران Insiderاست.
مرز روشنی بین مالکیت و کنترل مشاهده نمی شود و مسئله نمایندگی قابل ملاحضه ای وجود ندارد.
مرز مالکیت و مدیریت روشن است و مسئله نمایندکی اهمیت می یابد.
سهامداران عمده می خواهند نفوذ بیشتری در شرکت های سرمایه پذیر داشته باشند.
از طریق سهامداری نمی توان اعمال نفوذ در شرکت های سرمایه پذیر کرد.
تمرکز مالکیت در گروه های کوچک سهامداران(خانواده های موسس، دولت و شرکت هایی که ساختار هرمی دارند).
مالکیت گسترده است.
کنترل زیاد از جانب گروه کوچکی از سهامداران Insider اعمال می شود.
کنترل سهامداران محدود است.
انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به سهامداران اکثریت واقع می شود.
انتقال ثروت از سهامداران اقلیت به سهامداران اکثریت واقع نمی شود.
در قانون شرکت ها (تجارت) حمایت کمی از سرمایه گذاران می شود.
شکل ۳-۱- موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور، استان و شهرستان
۳-۱-۱-۴- اقلیم
ایستگاه هواشناسی ایلام طی دورهی آماری (۱۳۹۲-۱۳۷۰) که متوسط بارندگی سالیانه در این منطقه ۶/۶۶۷ میلیمتر بوده که از این میزان ۱/۲۰ درصد در فصل بهار، ۱/۰ درصد در فصل تابستان، ۹/۳۱ درصد در فصل پاییز و ۹/۴۷ درصد در فصل زمستان میباشد. بارندگیها عمدتاً در فصل زمستان و بعد از آن در فصل پاییز و سپس بهار تداوم دارند تابستان فصل خشک منطقه میباشد و از خرداد تا اواسط آبانماه اوقات خشک سال هستند. بعلت ورود سامانههای بارشزا و ویژگی فصل بهار، عمدتاً بارشها در این فصل رگباری بوده و به دلیل عدم پوششگیاهی مناسب اکثراً سیلابی هستند. حداکثر مطلق دما که تا کنون در این ایستگاه به ثبت رسیده است ۴/۴۱ درجه سانتیگراد بوده است. میانگین دمای سالانه در ایستگاه فوق الذکر ۸/۱۶ درجه سانتیگراد میباشد. حداقل مطلق دمای ثبت شده در طول دوره آماری ۶/۱۳- درجه سانتیگراد بوده است. پایینترین دماهای ثبت شده در این ایستگاه مربوط به بهمن ماه میباشد یعنی بهمن ماه سردترین ماه سال است. اما گرمترین ماه سال مرداد ماه بوده که حداکثر مطلق دماهای ثبت شده مربوط به اواخر تیر ماه و مرداد ماه میباشد. این ایستگاه دارای ۱۱روز یخبندان میباشد. روز یخبندان از نظر هواشناسی به روزی اطلاق میشود که حداقل دما صفر و کمتر از آن است. براین اساس در دوره آماری دماهای صفر و زیر صفر استخراج و پس از بررسی نهایی مشخص گردید، ایستگاه فوقالذکر به طور متوسط دارای ۳۵ روز یخبندان است. یکی دیگر از پارامترهای اقلیمی میزان ساعات آفتابی در سال است. که میانگین آن در سال ۲۸۵۷ ساعت میباشد ابرناکی آسمان از دیگر پارامترهای اقلیمی است که مشخص کننده دمای زمین و انرژی رسیده به زمین میباشد و رابطه مستقیمی با میزان بارندگی دارد. به طور متوسط ایستگاه دارای ۴۲ روز در سال ابرناکی است. از دیگر پارامترهای مورد بررسی رطوبت هوا است. رطوبت نسبی تأثیر بسزایی در اقلیم، پوشش گیاهی و غیره دارد. متوسط رطوبت در این ایستگاه ۴۰ درصد بوده که متوسط حداکثر ۵۵ و متوسط حداقل ۲۵ درصد است. بیشترین میزان رطوبت نسبی ماهانه در بهمن ماه با ۶۲ درصد و کمترین میزان رطوبت نسبی در مرداد ماه ۱۹ درصد است. تبخیر از مهمترین پارامترهای اقلیمی مخصوصاًدر مناطق خشک است. میزان متوسط تبخیر سالانه ۲/۱۸۹۲ میلی متر است. بیشترین مقدار تبخیر در تیرماه به میزان ۵/۳۶۷ میلی متر و کمترین میزان ۰ میلی متر در زمستان است. باد غالب در منطقه غربی و باد نایب غالب جنوبشرقی است. بررسی گلباد سالانه نشان میدهد که وزشهای باد، بالای ۲ متر بر ثانیه هستند. حداکثر بادی که تاکنون در منطقه به ثبت رسیده است ۲۵ متر بر ثانیه بوده که از جنوبغرب به سمت شمال شرق وزش داشته است. جدول فراوانی باد سالانه نشان میدهد که بیشترین بادها، بین ۲ تا ۴ متر بر ثانیه سرعت داشته است. در گلباد فروردین ماه مشاهده میشود که در این ماه باد غالب جنوبی و نایب غالب غربی است. در اردیبهشت ماه نیز باد غالب غربی و باد نایب غالب جنوبشرق است. در خردادماه تا مهرماه غالب غربی و نایب غالب شمالغربی است. اما در آبانماه باد غالب غربی و نایب غالب جنوبشرقی است. در آذرماه تا اسفند ماه باد غالب جنوبشرقی و باد نایب غالب شرقی است. محاسبه فرمولهای مربوط به تعیین اقلیم نشان میدهد در روش آمبرژه نوع اقلیم مرطوب معتدل و در روش دومارتن نوع اقلیم نیمه مرطوب است. در روش گوسن (آمبروترمیک) فصل خشک منطقه از اواسط اردیبهشت ماه آغاز و تا اواسط مهرماه ادامه دارد (شکل ۳-۲). یعنی تقریباً ۵ ماه از سال منحنی درجه حرارت در بالای منحنی بارندگی قرار دارد و فقط ۵ ماه از سال فصل مرطوب منطقه محسوب میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شکل ۳-۲- آمبروترمیک حوزه کلم (ایستگاه هواشناسی ایلام طی دورهی آماری ۱۳۹۲-۱۳۷۰)
۳-۱-۱-۵- زمینشناسی
ذخیرهگاه کلم شهرستان بدره در زون ساختاری زاگرس چین خورده قرار میگیرد. عمده سنگهای منطقه را، واحدهای آهکی و شیلی مربوط به مزوزوییک و سنوزوییک تشکیل دادهاند. سازند گچساران با لیتولوژی انیدریت و مارن و میان لایه آهکی بیشترین وسعت را در منطقه دارد. سایر واحدهای سنگی موجود در حوزه عبارتند از سازند آهکی سروک سازند ایلام با لیتولوژی سنگ آهک و میان لایه شیل، سازند پابده با تناوب شیل و آهک و مارن، سازند شیلی گورپی، سازند آسماری، بخش آهکی امام حسن و سازند انیدریتی گچساران. از نظر ساختاری مهمترین ساختار موجود در حوزه چینها هستند (مطالعات تفصیلی- اجرایی حوزه آبخیز کلم درهشهر، ۱۳۹۰). در حوزه کلم با توجه به لیتولوژی واحدهای سنگی، پوشش گیاهی خوب و شرایط آب و هوایی، هوازدگی فیزیکی، زیستی و شیمیایی قابل مشاهده است. همچنین با استناد بر آمار و اطلاعات هواشناسی، تعیین اقلیم ذخیرهگاه بادام منطقه نشان داد که در روش آمبرژه نوع اقلیم مرطوب معتدل و در روش دومارتن نوع اقلیم نیمه مرطوب است. این گونه اغلب در اقلیمهای نیمهمرطوب با زمستانهای نسبتاً سرد مستقر می شود. سالاریان و همکاران (۱۳۸۷) نیز اذغان نمودند که گونه بادام کوهی اغلب در اقلیمهای نیمهمرطوب مستقر میشوند.
۳-۲- روش انجام تحقیق
این مطالعه از نوع مطالعات تحلیلی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از سه روش کتابخانهای، میدانی و آزمایشگاهی استفاده شده است. در این تحقیق ابتدا برای تعیین مبانی نظری و پیشینه تحقیق از شیوه کتابخانهای اقدام گردیده و پس از مطالعه کتابخانهای و جستجوی الکترونیکی و به موازات مطالعات مستمر نظری بخشی از اطلاعات مورد نیاز نیز با بهره گرفتن از فرمهای آماربرداری در منطقه تهیه و جمع آوری گردید.
ابتدا در منطقه، محدوده ذخیرهگاه بادامک، شناسایی و پلیگون آن بهصورت رقومی (به وسیله دستگاه GPS در سیستم مختصات UTM با بیضوی WGS84) بسته شد. در داخل محدودههای مشخص شده شبکه آماربرداری به ابعاد ۲۰۰×۲۰۰ متر به صورت منظم- تصادفی (سیستماتیک) طراحی و برای اندازهگیری درختچهها و آماربرداری از قطعات نمونه دایرهای شکل با مساحتی که به روش حداقل سطح به دست آمده و با توجه به تراکم درختچههای بادامک حداقل ۱۰ تا ۱۵ پایه در هر قطعه نمونه قرار گیرد، استفاده گردید.
در این قطعات نمونه مشخصههای کمی و کیفی همچون تعداد درختچه، ارتفاع و دو قطر عمود بر هم تاج درختچهها، تعداد جست، درجه شادابی درختچهها، میزان ابتلا به آفت و بیماری آنها و زادآوری اندازه گیری گردید. همچنین در هر قطعه نمونه با توجه به طول و عرض جغرافیایی، وضعیت فیزیوگرافی و توپوگرافی (ارتفاع منطقه و میزان و جهت شیب دامنه نیز ثبت می شود) نیز ثبت گردید.
ابزارهای اندازه گیری مشخصات کمی و کیفی درختچههای بادامک شامل موارد ذیل است: دستگاه GPS برای تعیین مرکز قطعه نمونه و یافتن موقعیت، شاخص (ژالن) درجهبندی شده یا دستگاه سونتو برای اندازه گیری گردید. ارتفاع درختچهها، متر نواری برای اندازه گیری قطر تاج درختان و ارتفاع تاج.
۳-۲-۱- تهیه نقشههای عوامل فیزیوگرافی
پس از مشخص شدن محدوده رویشگاه بر روی نقشه توپوگرافی ۱:۲۵۰۰۰، به منظور کنترل و نحوه قرار گیری قطعات نمونه در ارتباط با مشخصههای فیزیوگرافی، توسط نرم افزار Arc GIS 10 نقشه منطقه رقومی شده و از ابزار Topo to Raster برای تهیه نقشههای DEM و پس از آن نقشههای ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت دامنه استفاده شد. سه طبقه ارتفاع از سطح دریا ( ۹۰۰-۱۰۰۰، ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ و ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰ متر)، پنج طبقه شیب (۰-۲۰، ۲۰-۴۰، ۴۰-۶۰، ۶۰-۸۰ و بیشتر از ۸۰ درصد) و پنج جهت جغرافیای (شمال، جنوب، شرق، غرب و بدون جهت) در محدوده مورد مطالعه مشخص شد.
۳-۲-۲- نمونهبردای خاک
برای بررسی وضعیت خاک رویشگاه مورد مطالعه، برخی مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاک از قبیل بافت خاک، ماده آلی، کربن آلی، اسیدیته (pH)، نیتروژن کل، وزن مخصوص ظاهری و هدایت الکتریکی (Ec) در مرکز هر قطعه نمونه مورد اندازه گیری و مطالعه قرار گرفت. برای این منظور در مرکز هر قطعه نمونه با حفر پروفیل خاک تا عمق ممکنه که با توجه به صخرهای بودن منطقه کمتر از ۲۰ سانتیمتر بود، نمونههای خاک برداشت شد (شکل ۳-۳). نمونههای خاک پس از طی مراحل اولیه آماده سازی برای انجام مطالعات خاکشناسی به آزمایشگاه منتقل شدند.
شکل ۳-۳- نمایی از نمونهبرداری خاک در رویشگاه مورد مطالعه
۳-۲-۲-۱- آزمایشات خاک
در محیط آزمایشگاه نمونهها در هوای آزاد خشک گردید و بعد از خرد نمودن کلوخهها، جدا کردن ریشهها، سنگ و سایر ناخالصیها، از الک ۲ میلیمتری عبور داده شدند (هرناندز[۱۸] و همکاران ۲۰۰۴).
بافت خاک با بهره گرفتن از روش دانسیمتری بایکاس (زرین کفش ۱۳۷۱) و وزن مخصوص ظاهری به روش کلوخه بر حسب گرم بر سانتیمتر مکعب مطالعه شد (بلیک و هارتج[۱۹] ۱۹۸۶). ماده آلی و کربن آلی با بهره گرفتن از روش سرد بر مبنای اکسیداسیون کربن آلی به کمک بیکرمات پتاسیم (K2Cr2O) در محیط کاملاً اسیدی H2SO4)) اندازگیری گردید (آلیسون[۲۰] ۱۹۷۵).
خصوصیات اندازهگیری شده خاک در این مطالعه شامل PH خاک، EC خاک، وزن مخصوص ظاهری، مقدار ماده آلی و نیتروژن بود. در این مطالعه از روش مبتنی بر برآورد درصد کربن آلی خاک[۲۱] استفاده شد. کربن آلی به طور متوسط ۵۸% ماده آلی را تشکیل میدهد و درصد ماده آلی را میتوان با ضرب کردن کربن آلی در عامل وان-بنون لن یا ۷۲۴/۱ به دست آورد.
۳-۲-۳- جامعه آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه
جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق ذخیرهگاه گونه بادام کوهی واقع در منطقه کلم شهرستان بدره میباشد که آماربرداری از درختچههای بادام کوهی به صورت نمونهای بوده و حجم نمونه بستگی به تعداد قطعات نمونه و تعداد درختان قرار گرفته در هر قطعه نمونه دارد.
۳-۲-۴- متغیرهای مورد بررسی
در این مطالعه اطلاعات کمی و کیفی درختچههای بادام کوهی شامل قطر تاج، ارتفاع، تعداد درختچه، تعداد جست گروه و مشخصه کیفی شامل شادابی در رویشگاه کلم بدره برداشت شد. برای تعیین شادابی چهار طبقه سرسبزی تاج درختچهها در نظر گرفته شد (پاور و دیگران[۲۲] ۱۹۹۵) که شامل درجه ۱: بیش از ۷۵، درجه ۲: بین ۵۰ تا ۷۵، درجه ۳: بین ۲۵ تا ۵۰ و درجه ۴: کمتر از ۲۵ درصد تاج سرسبز بودند.
سطح تاج با اندازهگیری سطح سایه انداز تاج درختان (منظور سطحی است که تصویر تاج درختان به هنگامی که نور خورشید عمود میتابد بر روی سطح زمین ایجاد میکند که با اندازه گیری قطر بزرگ و کوچک تاج درخت تعیین میگردد).
برای برداشت متغیرهای مورد بررسی از ابزار و لوازم فنی کار مانند متر نواری، GPS و اسپری رنگی جهت نشانهگذاری استفاده شد. همچنین در این ذخیرهگاه در مراکز قطعه نمونهها، نمونههای خاک از عمق ۰ تا ۲۰ سانتیمتری جهت آزمایشهای فیزیک و شیمی خاک برداشت شد.
۳-۲-۵- روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها
به منظور تجزیه تحلیل داده ها ابتدا پس از تعیین نرمال بودن داده ها به وسیله آزمون کای اسکور و همگن بودن داده ها بوسیله آزمون لون[۲۳] برای مشخصههای کمی مانند قطر تاج، از آزمون تجزیه واریانس و برای مقایسه میانگینها از آزمون دانکن استفاده شد. برای دادههای کیفی مانند شادابی که به صورت رتبهای بودند از آزمونهای ناپارامتری، برای مقایسههای کلی از آزمون کروسکال -والیس و برای مقایسه میانگینها از آزمون من ویتنی استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری همچون Excel و SPSS استفاده شد.
فصل چهارم
نتایج
۴-۱- نتایج
۴-۱-۱- تهیه نقشه عوامل فیزیوگرافی
برای بررسی تأثیر عوامل فیزیوگرافی بر مشخصات کمی و کیفی درختچههای بادام کوهی در منطقه مورد مطالعه، نقشههای مشخصههای شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا در محیط GIS تهیه شد.
برای تهیه نقشههای فیزیوگرافی ابتدا مدل رقومی ارتفاع با بهره گرفتن از خطوط توپوگرافی با منحنی میزان ۲۰ متری تهیه گردید (۴-۱) و سپس نقشههای شیب، جهت دامنه و ارتفاع از سطح دریا تهیه و کلاسهبندی شدند. اشکال ۴-۲، ۴-۳ و ۴-۴ نقشههای فیزیوگرافی مورد استفاده در این تحقیق را نشان میدهند.
شکل ۴-۱- نقشه مدل رقومی ارتفاعی (DEM) منطقه مورد مطالعه
شکل ۴-۲- نقشه طبقات ارتفاع از سطح دریا در منطقه مورد مطالعه
شکل ۴-۳- نقشه کلاسههای شیب در منطقه مورد مطالعه
شکل ۴-۴- نقشه جهات جغرافیایی در منطقه مورد مطالعه
۴-۲- تهیه نقشه شبکه آماربرداری
همان طور که در فصل مواد و روشها توضیح داده شد پس از تهیه نقشه محدوده مورد مطالعه و بازدید میدانی از منطقه مورد مطالعه و با توجه به تراکم مناسب گونه بادام کوهی در سطح منطقه تصمیم به طراحی شبکه آماربرداری ۲۰۰ * ۲۰۰ گرفته شد و برای طراحی و پیاده کردن پلاتها در روی نقشه از نرم افزار GIS 10 و اکستنشن ET Geo Wizards استفاده شد. پس از طراحی شبکه و پیاده کردن آن بر روی نقشه محدوده مورد مطالعه مشخص شد که تعداد ۱۹ پلات دایرهای در منطقه قرار گرفته است (شکل ۴-۵ و ۴-۶). برای انجام مراحل بعدی کار مختصات جغرافیایی (UTM) این نقاط و محدوده وارد دستگاه GPS شد.
شکل ۴-۵- شبکه آماربرداری ۲۰۰×۲۰۰ متر و نحوه قرارگیری پلاتها
شکل ۴-۶- جانمایی قطعات نمونه آماربرداری بر روی تصاویر ماهوارهای Google Earth
۴-۳- پوشش گیاهی
پس از آن لیست فلورستیک گیاهان منطقه مطالعاتی بر حسب خانواده، جنس، گونه، شکل رویشی و دیرزیستی تهیه گردید. در ذخیرهگاه بادام کلم شهرستان بدره گونه غالب، درختچه بادام کوهی میباشد. لیست فلورستیک گیاهان شناسایی شده در کل سطح ذخیرهگاه در جدول (۴-۱) ارائه شده است.
جدول ۴-۱- لیست فلورستیک گونههای گیاهی منطقه مطالعاتی
اطلاع رسان های این پژوهش “هزینه بر تلقی شدن مربی گری"، فقدان وجود سیستم جبران و خدماتی مشخص” و “ساختار سازمانی هرمی و سلسله مراتبی” را از عمده ترین موانع ساختاری مربی گری بر شمردند. چنانچه که مصاحبه شوند شماره ۳ اظهار داشت که:
“مربی گری روشی است که با دستور و اعمال قدرت جواب نمی دهد. وقتی سازمانی حالت سلسله مراتبی و هرمی باشد، این روش خیلی زود شکست می خورد. حتی اگر در شرکت های خوب دنیا همچون وودافون مربی گری را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که زمانیکه خواستند مربی گری را در سازمان اجرا کنند، ابتدا حالت سلسله مراتبی خودشان را کم کرده و سازمان شان را مسطح کردند و حالت دستوری را در سازمان پایین آوردند". |
مصاحبه شونده شماره ۶ نیز در این زمینه ساختار سازمانی می گوید:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
“عدم ساختار سازمانی هرمی و سلسله مراتبی برای مربی گری بسیار مهم است و بدون نهادینه شدن شهروند سازمانی، مربی گری شعاری تو خالی و بی خاصیت است". |
برخی از مصاحبه شوندگان یکی دیگر از موانع ساختاری مربی گری را در ارتباط با بحث هزینه بر تلقی شدن آن دانستند. آن ها اعتقاد داشتند که مربی گری روشی است که نیاز به یک بار هزینه دارد و درک غلط از آن باعث می شوند تا این روش، هزینه بر تلقی شود. به عنوان مثال مصاحبه شونده شماره ۵ اشاره داشت:
“من معتقدم که مربی گری هزینه بر نیست شاید فهم غلط از مربی گری در ذهن مدیران ما باعث شده تا مربی گری را به عنوان موضوعی هزینه بر مطرح کنند و این خود به مانعی برای بکارگیری آن تبدیل شود". |
ب: موانع محتوایی: منظور از محتوا، رفتار انسان و روابط انسانی سازمان است که با شکل های ارتباطی (غیر رسمی) و الگوهای خاصی بهم پیوسته اند و محتوای سازمان را تشکیل می دهند. در واقع موانع محتوایی، در برگیرنده عوامل زنده سازمان همچون فرهنگ سازمانی نامطلوب، سبک مدیریت نامناسب، نظام انگیزش ناکارآمد، فقدان مشارکت، ناعادلانه بودن نظام تشویق و پاداش و فقدان نظام ارزشیابی عملکرد است (ابطحی، و عباسی، ۱۳۸۶). موانع محتوایی یکی دیگر از موانع سازمانی مربی گری است که این مانع در قالب مواردی همچون؛ “حامی نبودن فرهنگ سازمانی"، “شناسایی مربیان ماهر"، “کافی نبودن حمایت مدیریت"، “ضعف در وجود سیستم های ارزیابی عملکرد” مطرح شده است. مصاحبه شونده شماره ۱ در زمینه فرهنگ سازمانی اظهار کرد:
“یکی از موانع مربی گری این است که فرهنگ سازمان، این روش را نپذیرد. مثلاً در صورتی که فرهنگ انتشار دانش در سازمان نباشد خیلی بایستی تلاش کرد تا بستر سازی فرهنگی کرد که این مسأله زمان زیادی را طلب می کند. ولی در صورتیکه سازمان به گونه ای باشد که در آن تعهد سازمانی افراد بالا باشد، همه افراد بخواهند به هدف دست یابند و این به عنوان یک ارزش باشد، طبیعتاً می تواند اجرای مربی گری را تسریع بخشد". |
هم چنین مصاحبه شونده شماره ۵ در این رابطه می گوید:
“وجود برخی شاخص ها برای پیاده سازی مربی گری لازم و ضروری است که غیر قابل مشاهده بوده و ملموس نمی باشند. همچون فرهنگ سازمانی که یک سازمان یاد گیرنده نباشد و فکری برای استقرار آن هم نکرده باشد، مربی گری ایجاد نمی شود. همچنین در سازمانی که مدیریت دانش در آن نباشد و تلاشی هم برای استقرار آن صورت نگرفته باشد، مربی گری پیاده نخواهد شد. چرا که این ها الفبای ایجاد یک سازمانی است که حامی مربی گری هستند". |
شناسایی مربیان توانمند یکی دیگر از موانع محتوایی مربی گری است چنانچه مصاحبه شونده شماره ۴ بیان کرد:
“پیدا کردن افراد و مربیانی توانمند برای این روش، می تواند یکی از موانع اجرای آن باشد چرا که پیدا کردن این افراد دشوار و نیازمند صرف زمان و وقت زیادی است". |
«فِسْق» به معنی عصیان ،نافرمانی،ترک فرمان خداوخروج از راه حق است و«فََسُقَ» ؛یعنی گناه کرد ودر کلام خداوندکه می فرماید:«فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه[۱۲]؛یعنی از امرپروردگارش خارج شد»وعرب هرگاه رطب از پوست خود خارج شود می گوید: «فَسَقَت الرُّطَبهُ من قشرها »وفسوق به معنی خروج از دین ومیل به معصیت است همچنان که شیطان از امر پروردگارش خارج شد.(همان،۱۰ :۳۰۸).این واژه با مشتقاتش ۵۳ بار در قرآن آمده است.
*فساد:
«فساد»؛مقابل درستکاری است و مفسده خلاف مصلحت واستفساد( فساد خواهی) در مقابل
اصلاح طلبی است.خداوند می فرماید:«وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا[۱۳]» ودر آیه ی: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ
وَالْبَحْرِ[۱۴]»به معنی خشکی وخشکسالی است(ابن منظور،۱۴۱۴ق،۳: ۳۳۵).
*فجور:
دراصل به معنی شکافتن است،سپس در برانگیخته گردیدن گناهان ومحرمات،زنا وانجام هرکارزشت ازقبیل سوگنددروغ استعمال شده(مرتضی زبیدی،۱۲۰۵،۷: ۳۳۸).بیشتر درفارسی مرادف فسق و به همراه آن بکارمی رود(دهخدا،۱۳۷۳،۱۰:۱۴۹۷۵) و۶ بار در قرآن آمده است[۱۵] .
*منکر:
ضد ونقیض «معروف» ؛یعنی ،هرآن چه راکه شرع ودین آن را زشت وناپسند وحرام می داند
(ابن منظور،۱۴۱۴،۵: ۲۳۳).این کلمه ۱۶باردرقرآن آمده است[۱۶].
*فاحشه:
فُحش ،فَحشاء وفاحشه:یعنی سخن وکاروعمل قبیح وزشت و هرآن چه از گناهان ومعاصی که قباحت وزشتی آن ها بزرگ وغلیظ باشدواغلب «فاحشه» به معنی «زنا» به کار می رود.خداوند متعال می فرماید:«إِلَّاأَنْ یَأْتِینَ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه[۱۷]».هرچیزی که ازاندازه خویش تجاوز کند«فاحش» خوانده می شود(جوهری،۱۳۷۶ق ،۳: ۱۰۱۴).این واژه با مشتقاتش ۲۵ بار در قرآن آمده است[۱۸].
*خبث:
«خبیث ضدطیّب به معنای پاک وخوب ازرزق وروزی ،فرزندومردم است وبه مردان نیرنگ- بازومکاروخدعه گرنیز«خبیث»گویندومجازاًبه هرامرزشت خبیث گفته می شود(مرتضی زبیدی،۱۲۰۵ ق،۳ :۲۰۲)خداوند در آیه ی ۵۸ سوره ی اعراف می فرماید:«وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا[۱۹]».این واژه در۱۶ مورد از قرآن به کار رفته است[۲۰].
*لمم:
به معنی نزدیکی به گناه است وآن گناه کوچک است ؛الَّذینَ یَجتَنِبونَ کَبآئِرَالاِثمِ و الفَواحِشَ اِلاَّ اللَمَمَ [۲۱]…)و در قرآن یکبار آمده است[۲۲](ابن منظور،۱۴۱۴ق، ۱۲ :۵۴۹).
* وِزر:
به معنى بارسنگینى ازگناه است و«وزیـر»کسى است که بارکارهای سنگین پادشاه را تحمل می کند(فراهیدی،۱۴۰۹ ق،۷ : ۳۸۱).این واژه با مشتقاتش درقرآن ۲۷بار آمده است[۲۳].
*حنث:
حِنْث درلغت به معنای«گناه بزرگ»،شکستن سوگندو میل به حق یاباطل است(فراهیدی ، ۱۴۰۹ق ،۳ : ۲۰۶ ).این واژه دوبار در قرآن آمده است[۲۴].
درکـتاب نثرطـوبی درخصـوص ارتباط مـاده«اثم»بادیگرموادی که با این لفـظ قریب المعنی هستند، آمده است:اگرچه معصیت،خطیئه،فواحش،منکر،جناح وامثال آنها باگناه،زشت،ناپسندو…نزدیک به یک دیگرند،امادرهریک ازاین الفاظ،خصوصیتی لحاظ شده است که به نظرمی رسد؛چون،گناه در فاعل آن نقصی می آورد،آن را«اثم» گویندوچون مخالفت امرخداست،«عصیان» وچون انحراف ازطریق راست است،«خطیئه»وچون شناعت آن درنظرمردم،شدید است،«فاحشه»وچون تعدی به حقوق دیگران باشد،«عدوان» نامند؛گرچه در بسیاری از آیات نمی توان یکی را به جای دیگری به کار برد(شعرانی ، ۱۳۸۰،۱ :۳۸۹).
این واژههاى هفدهگانه هر کدام بیانگر بخشى ازآثار شوم گناه و حاکى از گوناگونى گناه مىباشندو هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژهاى،انسانها را از ارتکاب گناه برحذر مىدارند.
۲-۱-۳- راه های ارتکاب گناه در انسان
خدای متعال درفطرت همگان شناخت نیک وبدرا قرار داده وتوسط انبیای الهی انسان را از شیطان برحذر داشته است وبسیاری از مؤمنان نیز به تأثیر منفی شیطان و هوای نفس ایمان دارند؛ولی دراثر وجود عواملی نمیتوانند،آنچنان که باید،مقاومت نمایند و دچار لغزش و گناه میشوند. لذ،ابرای گناه نکردن یاپیمودن راهی که به تدریج باعث استحکام صفت عدالت درانسان می شود،چاره ای جز این نیست که ابتدا باراه هاوریشه های تمایل انسان به گناه آشنا شویم وسعی کنیم این ریشه ها را دروجود خویش،خنثی نماییم.که دراین جا به برخی از راه ها وریشه های ارتکاب گناه می پردازیم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۳-۱ضعف درخداشناسی وسستی درایمان
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در محضر خدا بداند و واقعاً به این مطلب اعتقاد پیدا کند هرگز دست به گناه و آلودگیها نمیآلاید. کسی که در برابر دیدگان مردم گناه نمیکند قطعاً در برابر دیدگان خدا،خود را از گناه حفظ میکند.کسی که اعتقاد دارد به: «وَاللَّـهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعْمَلُونَ[۲۵]»وبه:«وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚوَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ[۲۶]».هرگز به دنبال گناه نمیرود . امیر المؤمنین (ع) میفرماید:«خدا رحمت کند انسانی را که همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد، از گناه کناره گیرد و باخواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند.آن انسانی که نفس سر کش خودرا با تقوا و پرهیزکاری مهار کند وبا لگام ترس از پروردگار بردهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت و فرمان برداری خدا کشاندواز نافرمانی ومعصیت بازش دارد»(کلینی،۱۳۶۵، ۸: ۱۷۲).
۱-۳-۲- ضعف در خودشناسی وفروکاستن ارزش انسانی
وقتی انسان خود را بشناسد و به مقام و جایگاه انسانی و گوهر عظیم و گرانقدر خود،واقف باشدوعظمت وجود انسانی رادرک کند،هرگز حاضرنمی شود که وجودخودرا بادنباله روی از شهوات وخواهش های نفسانی تا سرحد حیواناتی چون خوک و خروس پایین آورد.بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال شهوترانی وارضای خواهش های پست حیوانی خودهستند،تصور درستی از وجود انسانی وفلسفه ی آفرینش خویشتن ندارند.حضرت امام باقر (ع)در سفارش خود به جابر جعفى، می فرماید:«لا مَعرِفهَ کَمَعرِفَتِکَ بِنَفسِکَ[۲۷]»(تحف العقول ،۱۳۶۲: ۲۸۶).
۱-۳-۳- تبعیت از هوای نفس
پیروی از خواهش های نفسانی، گناه رادردل وذهن انسان زینت مىدهدوموجب فراموشى و غفلت مىگردد.کسى که دراثر شهوت، انگیزهاى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفای شهوت خویش مىیابد و به طور ناخودآگاه آن معرفت را ازذهـن خویش دور مىکند و ترجیـح مىدهد به آن اندیشه نکند ؛ رفته رفته حالت غفلت براوعارض مىشود وبه کمک توجیهات شیـطانى، گناه بودن معاصى را انکاریا فراموش مىکندو رو به گنـاه مىآورد.
امیرمؤمنان على(ع)فرمودند:«لا تکنْ ممَنْ…اذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَهٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَهَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَهَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَهٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّهِ»[۲۸]( نهج البلاغه، ۱۳۶۹: ۳۸۹).این سخن امام على نشان مىدهد که حداقل برخى از گناه کاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواستههاى نفسانى به گناه مبتلا مىشوند و کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنجهاى دیندارى وتبعت از شرع را نیز ندارد.
۱-۳-۴- جهل و غفلت
جهل وحماقت زمینه ی گناه را در انسان بوجود می آورده وبه سوی گناه می کشاند.جهل به خدا،جهل به هدف آفرینش،جهـل به قوانین خلـقت،جهل به زشتـی گنـاه وآثارآن.چنانکه یک فرد جاهـل وبی سواد غذای آلوده به میکروب را براثر جهل به آسانی می خورد ولی یک دکتر میکروب شناس ، هرگزآن را نمی خورد(قرائتی ،۱۳۷۵: ۲۰).غفلت نیز یکی از بیماریهای قلب است که انسان را از یاد خدا، مرگ، قیامت و ثواب و عقاب اُخروی باز میدارد و در نتیجه، انسان اقدام به انجام هر کاری میکند و هر گناهی را مرتکب میشود.رسول گرامی (ص)در این باره میفرمایند: « أَلا وَإِنَّ فِی الْجَسَدِ مُضْغَهً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ کُلُّهُ, وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ کُلُّهُ, أَلا وَهِیَ الْقَلْبُ[۲۹]»( نهج الفصاحه،۱۳۸۹: ۴۴۸).
۱-۳-۵- وجود رذایل اخلاقی
رذایل اخلاقى،هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام امیرالمؤمنین(ع)می فرماید:«َالْحِرْصُ وَالْکِبْرُوَالْحَسَدُ دَواع اِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنُوبِ[۳۰]»(نهج البلاغه،۱۳۶۹ :۴۲۷).رذائلى از این دست،خود ریشه دردنیاپرستى وسوءظن به خدا دارند.کسى که مىخواهدبه گناه مبتلا نشود،بایدباریشههاى آن مبارزه کند؛یعنى،ملکات ناپسند را ازنفس خود بزدایدو مبارزه با ملکات نفسانى درسایه ی عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوندوصفات نیکوى اوامکانپذیر است.ازسویى، نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا، منشأ رذایل مىشود وازسوى دیگر،رذایل نفسانى موجب گناه مىشود و به رابطه انسان و خدا آسیب مىرساندو بزرگترین اثر سوء را بررابطه ی انسان با خدا مىگذارد.این تأثیر سوء، ناشى از همین رابطه دو سویه است.
۱-۳-۶ -کوچک شمردن گناه
یکى ازعومل بسیارمهم روى آوردن به گناه،کوچک شمردن آن است.کسى که گناهى راکوچک مىشمارد،برانجام آن گناه جرأت مىیابدوبه هنگام ارتکاب آن گناه، دچاراحساس گناه نمىشود؛در نتیجه به انجام آن گناه عادت مىکندوهر بارکه آن رامرتکب شود،آخرت خویش راتباهتر مىسازد؛از این روست که علی(ع)می فرماید:«أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ [۳۱]»(نهج البلاغه،۱۳۶۹: ۴۲۲)وبرگناه خرد خود ایمن مباش، شاید که تو را برآن عذاب کنند . کسى که گناهى را کوچک مىشمارد،علاوه بر آن که احتمال تکرارآن را افزایش مىدهد،بىدلیل خودرا از کیفرآن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافى است.
۱-۳-۷ - عادت های مذموم
گاهی بـرخی عادت ها کار انسـان راسـخت می کنندوزمیـنه سازگـناه هستند.چشـم چـرانی ازجمله ی این عادت هاست.چشم چران،کسی است که کنترل چشم خودرانداردوبه هـرطـرفی خیره می شود و چه بسانگهداری چشم ازاختیاراوخارج شده و به صورت عادت درآمده است که ترک آن مشکل به نظرمی آید.چشم چرانی قبل ازاین که برای دیگران مزاحمت وناراحتی ایجاد کند،برای خود شخص مضرّاست وموجب آشفتگی، اضطراب،عدم اعتماد به نفس،بی حالی ورخوت نسبت به معنویات،مخصوصاً نماز می گردد.خداوند سبحان زن ومردرا از چشم چرانی نهی نموده است.آن جا که فرموده است:«قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن أَبصارِهِم…وقُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ[۳۲]…».
کسی که معتادبه چشم چرانی شد،فکروخیال وقلبش مشغول دیده می شودوروحش آشفته و ذهنش مشوّش میگرددوهنگام عبادت،قوّه ی خیالش با این آشفتگی به پروازدرمی آیدوبه شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.
۱-۳-۸ - حب دنیا
از موانع و دامهای مهم بر سر راه تکامل انسان، دنیا گروی و گرایش به اعتباریات آن است . در تعالیم آسمانی، دنیاطلبی اساس همه خطاهای انسانی است؛«همان گونه که منشأ همه معارف، معرفت نفس است وکسی که عارف به خود شد،از اندیشههای توحیدی طرفی میبندد:«من عرف نفسه فقد عرف ربه[۳۳]».منشأ هر گناه هم حبّ جاه است و اگر در بعضی از نصوص حبّ دنیا مطرح است،آن هم به حبّ نفس برمیگردد.حبّ جاه که درحقیقت همان دنیای اصیل است،رأس همه خطایاست»(جوادی آملی ،۱۳۸۷ب،۹: ۳۵۷).
رسول اکرم(ص)فرموده اند:«حُبُّ الدُّنیارَأس کَلِّ خَطِیئَه[۳۴]»(کلینی ،۱۳۶۵،۲: ۱۳۰)..شریعت، مطلقاً کسی را ازحصول ثروت منع نکرده است؛بلکه فقط درفکرترقی دنیا بودن ودنیارامقصود بالذّات قراردادن رامنع نموده است.مهمترین عاملی که انسان رامحبّ خدامیکند،بغض دنیاست.زیرا،دوستی دنیا ریشه ی همه خطاهاست.بنابراین،برای رسیدن به محبت حق تعالی، هیچ راهی بهترازانزجار از دنیا نیست.هرکس به دنیاعلاقهمند باشد،هرگز نمی تواندمحبّ خدا شود؛ همان گونه که حبّ دنیا،زمینه ی هر خطا وگناهی است، بغض آن نیز زمینه ی محبت خدارا فراهم میکندوانسان را ازعوامل سقوط میرهاند(جوادی آملی ۱۳۸۹الف، ۱۴: ۶۳).
برای فرق حبّ دنیا وکسب دنیا معیاری هست وآن این است که وقتی که مقابله دین و دنیامی آیدانسان کدامیک راترجیح می دهد؟اگردین را پشت سر انداخته،دنیا را ترجیح داده معلوم است که این حب ّدنیا است؛ولی اگربعدازآمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیارارها کرده،حکم الله تعالی رابجا آورد، پس این ،حبّ دنیا نیست .
امروزه ما طوری دردنیاودر حصول دنیامصروف هستیم که گویابرای همیشه دردنیاماندگاریم وقناعت پسندی،زهدوتوکل برای ما بی معنی شده اند؛حال آنکه رسول اکرم(ص)می فرماید:«مَالِی وَ لِلدُّنیا[۳۵]»(کلینی،۱۳۶۵،۲: ۱۳۴)ونیزمی فرمود:«إِنَّماأَناکَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَ الشَّجَرَهِ ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا[۳۶]» (همان).همین طورمی فرماید:« کُن فِی الدُّنیا َأَنَّکَ غَرِیبٌ أَوعَابِرِ سَبِیل[۳۷]»(مجلسی،۱۴۰۴ق ،۱۶: ۲۳۹).
<< 1 ... 332 333 334 ...335 ...336 337 338 ...339 ...340 341 342 ... 477 >>