۲٫ بهبود کمی و کیفی محصولات و خدمات: آموزش به کارکنان امکان می_بخشد مهارت خویش را در انجام تکالیف سازمانی افزایش دهند و در نتیجه محصول کار خود را از حیث کیفیت و کمیت بهبود بخشند. از طرفی افزایش تولید به مدیریت موسسات امکان میدهد اعضای سازمان را از مزایای مالی بیشتری بهرهمند سازند. زیرا با آموزش افراد سازمان نه تنها محصولات و خدمات بهتر و بیشتری را تولید می کند. بلکه موجبات کاهش ضایعات و جلوگیری از هدر رفتن مواد و ملزومات و استفاده موثر از وسایل و ماشین آلات فراهم میگردد.
۳٫ جلوگیری از بروز حوادث درحین کار: غالب حوادث محیط کار در نتیجه جهل و بیاطلاعی و عدم مهارت کارمند یا کارگر به وجود می آید. نقص در مهارت ها و نامناسب بودن رفتار افراد، حوادث و مخاطرات سازمانی را به وجود می آورد. راه حل اساسی و موثر بر جلوگیری از این قبیل حوادث و رفع نقایص کارکنان تعالی روشهای ایمنی و انجام امور به طور صحیح میباشد.
۴٫ ایجاد ثبات در سازمان و رعایت انعطاف در موارد ضروری: انعطاف عملیاتی را به وسیله توسعه دامنه مهارت های ارائه شده و مطرح شده به وسیله کارکنان بهبود می بخشد. آموزش کار می تواند به افزایش سطح درک تغیرات اداری کمک کند و دانش و مهارت های لازم را برای کارکنان به منظور تطبیق با شرایط جدید مهیا می نماید.آموزش کارکنان اعتبار و ارزش سازمان را از طریق ایجاد ثبات در عملیات و استفاده تغیرات ضروری بالا می برد. سازمان وقتی از ثبات برخوردار است که به علت از دست دادن عدهای از کارمندان شایسته و با لزوم استفاده از روش های نوین در عملیات دچار وقفه و تعطیلی نگردد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵٫ کاهش در نظارت: با آموزش به کارمندان یک نوع نظارت شخصی و خود کاری مهیا میگردد. به عبارت دیگر کارمندان تعلیم یافته و آموزش دیده اغلب خود ناظر برعملیات خویش هستند و کمتر به کنترل مستقیم و نظارت دائمی سرپرست احتیاج دارند. برعکس کارکنان آموزشندیده یک منبع نگرانی و تشویق برای روئسای بلاواسطه میباشند. در این حالت سرپرست مربوطه ناچار است وقت خود را پیوسته صرف نظارت دائمی و رفع مشکلات و تصحیح اشتباهات کارمندان تعلیمنیافته نماید.
۶٫ تقویت روحیه کارکنان و ایجاد غرور و حیثیت در آنان : صلاحیت کارکنان را به وسیله تشویق و ترغیب آنها در شناخت و توصیف رضایت و اهداف سازمان بالا می برد. با آموزش کارمندان قادر می شوند باکسب مهارت بیشتر وظایف خویش را به نحو موثرتری انجام دهند.در نتیجه سازمان از نیرویی کار به طور مطلوب تری منتفع می گردد. در چنین حالتی کارمند نیز از نتایج کار خویش رضایت بیشتری حاصل گردد و در خود احساس غرور و آرامش و اهمیت می کند (اسداله، ۱۳۸۴: ۳۹-۳۸ ).
۳-۴۵-۲٫ ویژگی های روشهای آموزشی
روشآموزشی باید:
۱) انگیزه یادگیری مهارت جدید را در آموزشگیر به وجود آورد.۲) مهارت های مورد نظر را به صورت مجسم تشریح کند. ۳) با محتوای آموزش سازگار باشد. ۴) بازخورد بر عملکرد رادر طول آموزش فراهم کند. ۵) انتقال صحیح آموزش را به شغل فراهم سازد. ۶) از نظر هزینه مقرون به صرفه باشد(خدادادی، نسیم، ۲:۱۳۹۰).
ناتوانی و کمبود تواناییها لازم برای انجام وظایف شغلی از مشکلاتی است که که در جهت بهبود عملکرد افراد باید بر آن فائق آمده، از این رو علاوه بر تواناییهای مرتبط با وظایف شغلی برخی تواناییهای مرتبط وظایف شغلی و برخی تواناییها و ویژگیهای فردی مانند اعتماد بنفس، خلاقیت و نوآوری، مثبت اندیشی و…..از اهمیت خاص برخوردار است.دستیابی به چنین هدفی مستلزم اقدامات مناسب و عملی لازم میباشد. که توسعه حرفه ای یکی از مهمترین ابزارهایی است که می تواند منجر به ایجاد این ویژگیها در افراد بشود. که توسعه حرفه ای و توانمندی نیازمند بهبود مهارت های مدیران کارکنان است.که این امر مستلزم توزیع مجدد جریان اطلاعات در سازمان و نیازمند راههای جدیدی برای هماهنگی کارهاست (آتشپور، نادری، ۱۳۸۷ :۱۱۹-۱۲۰). به عباراتی توسعه حرفهای یعنی؛ طراحی و ساخت سازمان به نحوی که افراد ضمن کنترل خود،آمادگی قبول مسؤولیت های بیشتری را داشته باشد (آتشپور، نادری، ۱۱۰:۱۳۸۸).
۴۶-۲٫ دلایل توجه به توسعه حرفه ای در کارکنان
به طور کلی دلایل توجه به رشد و توسعه حرفه ای کارکنان به دو دسته عوامل تقسیم می شود.
۱٫ عواملی که باعث افزایش انگیزه و بهبود بهرهوری کارکنان می گردد.
۲٫ عواملی که موجبات بهبود کیفیت خدمات به مشتریان را فراهم می سازد.
در نتیجه توسعه حرفهای، نوع نگرش و نحوه رفتار کارکنان تغیر مییابد و تغیر در نگرش کارکنان، منجر به افزایش رضایت شغلی، کاهش استرس و ابهام میگردد.
۱-۴۶-۲٫ افراد توسعه یافته دارای ویژگی های زیر هستند
۱) از دیدگاه مثبت نسبت به کارها برخوردار هستند. ۲) دارای اعتماد بنفس هستند.۳) ریسک پذیری بالایی دارند. ۴) در انجام کارها مصمم و پی گیر هستند. ۵) قابلیت انعطاف و انطباق باشرایط متغیر محیطی را دارند. ۶) در کارهای گروهی پیش قدم هستند. ۷) همیشه در حال یادگیری و به دست آوردن اطلاعات نو و جدید هستند. ۸ ) سعی دارند تهدیدات را به فرصت تبدیل نمایند. ۹) اعتقاد دارند که کار نشدنی وجود ندارد (آتش پور، نادری، ۱۳۸۷ :۱۴۲).
۴۷-۲: هزینه های توسعه حرفهای کارکنان
توسعه حرفهای کارکنان بدون هزینه نیست. یکی از پیامدهای توسعه حرفهای، افزایش حیطههای شغلی اعضا به طور شایسته است تا آموزش داده شوند تا بتوانند خود را به التزامات دامنه وسیعتر مشاغل انطباق دهند در نتیجه یک سری هزینه های آموزش را به سازمان تحمیل می کنند. از دیدگاه سازمان نیز مسؤولیت کارکنان توانمند افزایش یافته و مهارت های آنها نیز بهبود مییابد به این معنی که کارکنان باید حقوق دستمزد بیشتری را بگیرند بنابرین هزینه نیروی کار نیز افزایش مییابد (آتش پور، نادری، ۱۳۸۷: ۱۳).
۴۸-۲٫ راهکارهای عملی برای توسعه حرفهای
۱٫ حمایت عاطفی مثبت بویژه از طریق یک نمایش، می تواند به عنوان روشی جهت ایجاد قدرت در کارکنان تلقی گردد
۲٫ برقراری سیستم پاداش و تشویق برای کارکنان موفق
۳٫ تحسین نمودن گروه ها و بیان اعتماد پژوهش ها نشان میدهد که رهبران توانمند قسمت قابل توجهی از وقت خود را به بیان نمودن اعتماد شان به تواناییهای کارکنان اختصاص می دهند
۴٫ ترویج نوآوری و مسؤولیتپذیری مدیران با ترویج وسیع نوآوری و مسؤولیتپذیری در میان کارکنان، می تواند به توانمندسازی اعضا سازمان کمک کند (آتش پور، نادری، ۱۳۸۷: ۱۳۵).
۴۹-۲٫ به طور کلی چهار گروه عمده درفعالیتهای توسعه حرفه ای کارکنان نقش اساسی دارند
۱٫ توسعه کارکنان و نقش مدیران ارشد: همانند سایر فعالیتهای سازمانی، در توسعه کارمندان، نیزتعهد مدیران ارشد نقش اساسی را دارد. به علاوه مدیران ارشد سازمان میتوانند با تدوین خط و مشیهای توسعه کارکنان و برقراری ارتباط میان توسعه کارکنان با سایر سیستمهای فرعی سازمان و نیز از طریق ایجاد انسجام و یکپارچگی بین آنها مهمترین نقش را در توسعه کارکنان داشته باشد (نوا، ۲۰۰۸، ترجمه پورصادق و علیمیرضایی، ۳:۱۳۸۴).
۲٫ مدیران صف: مدیران صف به دلایلی مانند نبودن توسعه کارکنان در فهرست شرح شغلشان، نداشتن مهارت های لازم جهت نیازسنجی، انتخاب و ارزیابی، تمایل چندانی به درگیر شدن به فعالیتهای توسعه کارکنان ندارند واین مهم معمولاً به صورت متمرکز در واحد آموزشی سازمان انجام میگیرد. که یکی از راه های غلبه بر مقاومت مدیران صف، در برابر مشارکت در برنامه های توسعه کارکنان این است که مدیران ارشد اولویت بالایی برای این برنامه ها قائل شدند و مسؤولیت و اختیار فعالیتهای توسعه کارکنان را به مدیریان صف واگذار کنند. مدیران صف میتوانند با درگیر شدن و اختصاص زمان کافی برای درگیر شدن در فعالیتهای توسعه حرفهای کارکنان به عنوان پشتیبانی کننده اصلی برنامه ها ایفای نقش کنند.
۳٫ واحد استراتژی مدیریت منابع انسانی: تدارکات، هماهنگی، نظارت و مشارکت. سومین گروه از نقش آفرینان در امر توسعه کارکنان است که تدارکات و پشتیبانی امور مختلف توسعه کارکنان را بر عهده بگیرند. از جمله فعالیت این واحد می توان از:
نظارت بر برنامه های توسعه کارکنان؛ پشتیبانی اطلاعات مدیران جهت ایفای نقش خود؛ تأمین بودجه لازم جهت برنامه توسعه کارکنان؛ استقرار سیستم یادگیری مستمردر سازمان نام برد.
۴٫ کارکنان، مشاوره، نیازسنجی و مشارکت: نیروی کارشاغل در سازمان، چهارمین و شاید مهمترین گروهی است که در برنامه های توسعه کارکنان نقش دارد و تک تک اعضای سازمان را شامل می شود. کلیه کارکنان باید فعالانه در فعالیت های توسعه کارکنان مشارکت داشته باشند. و همچنین جهت درگیری بیشتر کارکنان با توسعه کارکنان باید فرصتدرک نیازهای توسعهای و ارزیابی مهارت های خود را دراختیار آنها قرار دهند(نوا، ۲۰۰۸، ترجمه پور صادق و علیمیرضایی، ۲۰:۱۳۸۴).
۵۰-۲٫ رویکردهایی برای توسعه حرفهای افراد
۱-۵۰-۲٫آموزش رسمی
برنامه های آموزش رسمی شامل برنامه های داخل و خارج از محل کار که ویژه کارکنان شرکت طراحی می شوند. دوره های کوتاه مدتی که توسط مشاوران یا دانشگاه ها برگزار می شوند و برنامه های MBA اجرایی، و آن دسته از برنامه های دانشگاهی است که در آن شرکت کنندگان عملآ در زمان طی کردن کلاسها در محل دانشگاه اقامت می کنند. این برنامه ها ممکن است تعامل سخنرانی خبرگان، و جلسه با مشتریان باشد.
۲-۵۰-۲٫ ارزیابی
ارزیابی شامل جمع آوری اطلاعات و ارائه بازخورد به کارکنان است در باره رفتار، سبک برقراری ارتباط و یا مهارت های آنها است. علاوه بر همتایان، مدیران و مشتریان ممکن است از کارکنان نیز خواسته شود که اطلاعات در این زمینه ارائه کنند و ارزیابی اکثر اوقات برای مشخص کردن کارکنان مستعد مدیریت، و نقاط قوت ضعف مدیران فعلی مورد استفاده قرر میگیرند.
۳-۵۰-۲٫ تجربیات شغلی
بخش عمده ای از توسعه حرفه ای کارکنان از طریق تجربیات شغلی انجام میگیرد. تجربیات شغلی به روابط، مشکلات الزامات، وظایف ویا سایر جنبه های که کارکنان در مشاغلخود با آنها روبه رو هستند اشاره دارد. که یک فرض مهم در استفاده از تجربیات شغلی برای توسعه کارکنان این است که توسعه زمانی روی میدهد که مهارت ها و تجریبات قبلی کارمند، با مهارت هایی که برای انجام شغل لازم هستند، هماهنگی داشته باشند. کارکنان برای موفقیت در شغل خود باید مهارتهایشان را بسط دهند. به عبارت دیگر باید آنها را وادار کرد تا مهارت های جدید را یاد بگیرند، به شکلی جدید از دانش و مهارت های خود استفاده کنند و بر تجربیات جدید تسلط یابند (نوا[۱۱۸]،۲۰۰۸، ترجمه پورصادق وعلیمیرضایی، ۱۳۸۴: ۱۲۹-۱۲۰).
۴-۵۰-۲٫ توسعه روابط بین فردی
کارکنان میتوانند مهارت ها و دانش خود در مورد شرکت و مشتریان آن را، از طریق تعامل با نیروهای با تجربهتر سازمان افزایش دهند. مرشدی و مربیگری دو نوع از روابط بین – فردی مورد استفاده در کارکنان هستند.
الف) مرشدی
منظور از مرشد کارمند ارشد باتجربه و مولدی است که به توسعه یک کارمند کم تجربهتر کمک می کند.اکثر روابط مرشدی به صورت غیر رسمی و در نتیجه وجود یک سری ارزشها وعلائق مشترک میان مرشد و دست پرورده برقرار می شود.
ب) روابط مربی گری
منظور ازمربی یکی از مدیران و یا همتایان یک کارمند است که در او ایجاد انگیزه می کند و وی را در توسع مهارت ها یاری میدهد و کمکها و بازخوردهای لازم را در اختیار او قرار میدهد (نوا، ۲۰۰۸، ترجمه پور صادق، علیمیرزایی، ۱۳۸۴: ۵۰-۳۵).
۵۱-۲٫ ویژگیهای حرفهای بودن کارکنان
ویژگیهای حرفه ای کارکنان همانند زمین حاصلخیزی است که آماده کشت است. برخی ویژگی های حرفه ای که لازمه رشد حرفه ای کارکنان هستند این ویژگیها عبارتند از:
۱-۵۱-۲٫ آموزش
آموزش به این جهت ضروری است که افراد را قادر میسازد به نوعی دانش و شناخت کلی دست یافته تا به عنوان عضوی از یک تیم در تغیر سیستم، فعالانه ایفای نقش نمایند. این نوع آموزش، شامل فنون رهبری، مهارت های حل مشکل، ارتباطات و آماده سازی کارکنان برای ایفای نقشهای تیمی است.
۲-۵۱-۲٫ ارشاد
هدویگ: فکر میکنین فایدهای داشته باشه؟
گرگرز: سعی کن، هدویگ.
هدویگ: (به آرامی، چشمانش برق میزند) باشه، سعی میکنم.
پس از تنشی که یالمار برای هدویگ پیش میآورد، گرگرز تنش دیگری در این کودک میآفریند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
“اکدال نمیداند دیگر هویتی به نام هدویگ وجود ندارد؛ اما ما میدانیم چرا هدویگ در پرده ی پنجم، زمانی که یالمار نمیخواهد او را ببیند، به جای آن که به اتاق خودش پناه ببرد، به اتاقک زیر شیروانی میرود: او دیگر خود مرغابی وحشی است. میتوان مردن هدویگ را رخدادی اتفاقی دانست. او به اتاقک میرود تا مرغابی وحشی را بکشد، اما تیز از تپانچه در میرود و خودش کشته میشود. اما پیش از این رخداد چیزی در گفتگوی گرگرز و یالمار نهفته است که دلیل وجودیش آن است که ایبسن نمیخواسته این را اتفاقی بینگارد. هدویگ در آن اتاقک است و گرگرز و یالمار در اتاق نشیمن مشغول گفتگویند:
یالمار: … یه چیزی مثله خوره افتاده به جونم که نکنه هدویگ از اولشم دوستم نداشته.
گرگرز: خب، ممکنه بعداً بهت ثابت بشه که اینطوری نیست. (گوش میدهد) این صدای چی بود؟ فکر کنم صدای مرغابی وحشی بود.
یالمار: داره قات قات میکنه. پدرم اون توئه.
روشن است که صدا از درون اتاقک به این قسمت میآید. به همین دلیل میتوان گفت صدای این دو نیز به درون اتاقک میرود و هدویگ اتهامات یالمار را درباره خودش میشنود، زیرا شنواییاش بسیار قوی است.
او آخرین سخنان یالمار را درباره خودش میشنود:
یالمار: فرض کن اونا -ورله و خانم سوربی- با دست پُر بیان و به هدویگ بگن، «اونو ولش کن. اگه با ما بیایی میفهمی زندگی یعنی چه…»
گرگرز: (با عجله) خُب، اونوقت فکر میکنی چی میشه؟
یالمار: اونوقت اگه بهش بگم «هدویگ! میخوای به خاطر من از اون زندگی چشم بپوشی؟» (با طعنه میخندد). اوه، بله! اونوقت معلومه جوابم چیه!
(صدای شلیک گلوله از داخل اتاق شنیده میشود)
همانطور که صدای شلیک میتواند پاسخی به پُرسش یالمار باشد. مردن هدویگ نیز حرکتی اتفاقی نیست و او بر اثر فشارهای درونی زیاد و درونافکنی شدید، جز مرغابی وحشی بودن از خود پندار دیگری ندارد.
واژه ی «اَند»[۵۱] به زبان نروژی یعنی مرغابی و واژه ی «آند»[۵۲] به معنی روح است. ایبسن نام این نمایشنامه را «ویلداندن»[۵۳] گذاشت تا هر دو معنی «مرغابی» و «روح» در ذهن خواننده و بیننده بنشینند. درست همانطور که مرغابی وحشی در پستو لانه دارد، خود پستو با «جنگل» مصنوعیاش همان باغ بهشت مسیحیت است که اینک خشکیده است و به همین دلیل، خانواده ی اکدال نماینده ی کسانیاند که پس از هبوط در وعیت برزخی زندگی میکنند.
در متن نمایشنامه نیز بارها به بُن مایه ی شیطان یا دوزخ اشاره شده است. رلینگ درباره ی مولویک میگوید:
رلینگ: میدونی، خون شیطون تو رگای آقای مولویکه.
گرگرز: خون شیطون؟
رلینگ: آره، خون شیطون.
گرگرز: هوم!
رلینگ: و اونایی رو که خون شیطون تو رگاشونه، برای زندگی یهنواخت نساختن.
و باز در جای دیگر، هنگامی که گینا از رلینگ گله میکند که چرا به آنان خبر نداده که یالمار پیش آنها بوده، رلینگ به همین بُنمایه اشاره میکند:
- رلینگ: … خب من یه حیوونم. ولی باید اون حیوونه رو هم میپاییدم. منظورم اونیه که شیطون میره تو پوستش. بعدشم خودم همچین عین دیو خوابیدم که… (قادری،۱۳۸۶،۸۴).
فروید کتاب تمدن و ناخشنودیهای آن (۱۹۳۰) را چهل و شش سال پس از مرغابی وحشی نوشت. او بشرِ تمدن معاصر را بیمار میدانست. وی میگفت برای آنکه این انسانهای بیمار بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، ناچارند به مکانیسمهای دفاعی گوناگونی روی آورند تا لبه ی تیز سرخوردگیها را بگیرند و از شدت زیانهایی که افسردگی به بار میآورد رهایی یابند. این مکانیسمها دروغهاییاند که آدمی جایگزین خواستهها و آرزوهای از دست رفتهاش میکند. همانطور که در مرغابی وحشی چند بار از کلمه ی «دروغ- زندگی» استفاده شده و دلیل استفاده از آن را حفظ زندگی کسانی می داند که به دنبال دروغ در حقیقت زندگی هستند.
“فروید به آثار ایبسن علاقه بسیار داشت و نتوانست از تجزیه و تحلیل روسمرسهولم چشمپوشی کند. چندان دور از ذهن نیست که گمان کنیم آثاری چون مرغابی وحشی نیز الهامبخش او بودهاند، زیرا رلینگ در این اثر همانگونه رفتار میکند که بعدها فروید آن را به طور علمی بیان میکند. او برای هریک از برزخیان «خیال شکرین»ی ساخته است تا با آن به زندگی دل ببندد. او هدویگ را «مامان مرغابی وحشی» مینامد؛ در ذهن یالمار این باور را کاشته که قرار است در فن عکاسی دست به اختراعی بزرگ بزند؛ اکدال پیر را در جنگل مصنوعی سرگرم کرده تا شکار خرگوش برایش جایگزین شکار خرس در گذشته باشد؛ به مولویک هم گفته خون شیطان در رگهایش است؛ مولویک هم این را باور کرده و هر از گاهی به سیم آخر میزند و، بدین وسیله، شکست گذشته را جبران میکند. این پزشک خانواده پدیداری است که هستیاش برخاسته از مناسبات دوران مُدرن است. در دورهای که ارزشهای گذشته هزار پاره شدهاند،رلینگ راه حل مناسبی پیشنهاد میکند. او میداند که بازگشت به گذشته برای این آدمها ممکن نیست؛ در عین حال میداند که در این بازار «من»های چهل تکه تنها راه برای تاب آوردن این است که انسان در اندیشهاش با تصاویر و صور مختلف روایتی بسازد و با ساختن و دوبارهسازی این روایتها قصهای فراهم کند که بتواند به آن بگوید قصه ی زندگی خودش و با آن به نمادسازی خود و فرهنگش بپردازد.گرگرز و رلینگ با پیش کشیدن بحث عمق و سطح همان مسائلی را مطرح میکنند که از دو هزار و پانصد سال پیش تاکنون دامنگیر آدمیان بوده است.” (قادری،۱۳۸۶، ۸۷).
“افلاطون بود که در تمثیل غار در کتاب جمهوری، انسانها را اسیر حسیات و ناتوان از درک حقیقت میدانست. افلاطون میگفت چنین انسانهایی سایهها را واقعی میپندارند (به حرفه ی عکاسی و روتوش کردن عکسها در مرغابی وحشی توجه کنید). فقط کسی میتواند به حقیقت دست یابد که از غار بگریزد تا آفتاب حقیقت تن و ذهنش را بشوید و او را برای پرواز اندیشه و انتزاع آماده کند.
رلینگ با این پُرسش در برابر گرگرز و افلاطون میایستد: «اگر آدمها در بیرون از غار با هم با غارهای دیگر روبهرو شوند تکلیف چیست؟
اگر ایبسن را صرفاً به خاطر فردانگاری شتابزده دکتر استوکمان آنارشیست یا آشوبگرا بدانیم، از او کم گفتهایم. ایبسن با رلینگ در گفتمان روشنگری افلاطون اختلال پیش میآورد و به انگیزه بازنگری و بازنویسی متن افلاطون دامن میزند. از این روی، ایبسن نه تنها الهامبخش فروید است بلکه نمایشنامهاش پیش درآمدی است بر گفتمان سطح و عمق که در فلسفه ی معاصر به آن پرداختهاند. ژیل دلوز درباره ی سطح و پوست چنین میگوید:
چیزی ژرفتر از پوست نیست. متخصصان پوست باید این را بر سر در مطب خویش بنویسند. فلسفه چیزی است همانند آسیبشناسی همگانی پوست یا هنر مطالعه ی سطح. در نوشتههای خود فوکو آمده که سطوح ماهیتاً چیزهاییاند که بر آنها چیزهایی را مینویسند یا نقش میزنند: مغز سخنانی که نه دیده میشوند و نه پنهانند همین است. اگر سطحی نسازید که بر آن چیزها نقش ببندند، آنچه که پنهان نیست همچنان پنهان میماند. سطح نقطه مقابل عمق (که از آن کسی باز به سطح بیاید) نیست؛ سطح نقطه مقابل تأویل است.” . (Deleuze, 1995, 87)
بدین ترتیب،در مرغابی وحشی پدیدهای دیدنی پیش میآید. رلینگ با کارهایش و سرابهایی که برای دیگران میسازد، میگوید حقیقت چیزی جز بررسی سطح یا پوست نیست. اگر یالمار باور کرده که در رشته عکاسی مخترع بیمانندی میشود، شکافی که بین آرزوی او و شیوه ی کارش میبینیم، تابناکترین حقیقت را درباره ی اوو آسیبشناسی اجتماعی چنین هویت دوگانهای آشکار میکند. اگر اکدال پیر به جنگل مصنوعی دل خوش کرده، باز هم رلینگ برای او دلیلی دارد: «هوم…؟ حواست کجاست؟ به نظر تو آدمی که روزگاری شکارچی خرس بوده و حالا زیر شیروونی خرگوش میزنه، هیچ مرگش نیست؟…». بررسی این پوست نشانگر گونهای بیماری روحی است که آبشخورش در پیوندهای نادرست اجتماع است.
در نامه ای که فروید به تاریخ چهارم مارس۱۹۲۳ به نویسنده ی معروف فرانسوی «رومن رولاند»[۵۴] می نویسد چنین می خوانیم:” این نوشته(روانشناسی توده ها) راهی رانشان می دهد که از روانکاوی فردی شروع شده به درک جامعه می انجامد.” ( .(S. Freud, 1966
پرسش اصلی در این نوشته این است که ماهیت توده هاچیست و چگونه قادر به تغییرودگرگونی افرادهستند؟ فروید برای پاسخ به این پرسش در وهله ی اول به مطالعه ی دو نظریه در این باب می پردازد:
” کتاب های روانشناسی ازدحامات(۱۸۹۵) اثر «گوستاو لوبن»[۵۵] و ذهن گروه(۱۹۲۰) نوشته ی «ویلیام مک دوگال»[۵۶] برای فروید در مورد اینکه توده ها چگونه به تغییر وضع نفسانی فردنائل می شوند کافی نیست. او به جای مفهوم تلقین که محور اصلی تفکرلوبن قرار گرفته بود مفهوم لیبیدو را انتخاب می کند که حاکی از آرزومندی آدمی است ونیروی کافی را برای فعالیت های مختلف او فراهم می آورد.” (موللی،۱۳۸۳، ۱۶۳).
“رلینگ این سطح را عمق میداند اما گرگرز این را دروغ و حقیقت را در عمق میداند. ایبسن نیز با تردستی، کارگاه عکس یا خانه ی یالمار را چنان دوگانه نقش میزند که همسطح باشد و همعمق. بخشی از نورگیرهای این خانه را با پارچه ی آبی رنگی پوشاندهاند. مرغابی وحشی در پستو در عمق به ریشهای چنگ زده تا بمیرد و گرگرز مدام از بوی لجن مینالد و گفتیم که نام مولیک معنی در گِل ماندن را یادآوری میکند. از سوی دیگر، هدویگ عکاسی و رتوش میکند (از دید افلاطون این یعنی تقلید یا ماندن در سطح)؛ بینایی هدویگ دید او را در سطح نگه میدارد و اکدال پیر با جنگل مصنوعی در سطح مانده است. درست در حالی که جدال رلینگ و گرگرز اوج میگیرد و خواننده با این جدل درگیر میشود، به یاد آوریم که گرگرز با روشی که به هدویگ نزدیک میشود، میخواهد او را از ژرفای نادانی بیرون بکشد.او در جایی بیان میکند که کاش همانند سگ ورل می بود که مرغابی را از عمق به سطح کشیدودر عمل می بینیم که همانند سگ شکاری پدرش به عمق زد و مرغابی وحشی(هدویگ) را از آب بیرون کشید. تیر ورله به بال مرغابی وحشی خورده بود؛ اینک نه تنها بال این پرنده زخمی است، بلکه پایش هم میلنگد چرا که سگ ورله او را از پایش گرفته و از عمق به روی آب آورده بود.
هنگامی که هدویگ در پستو به مرغابی وحشی (یعنی خودش) شلیک میکند و میمیرد، رلینگ باز به مطالعه پوست میپردازد. زمانی که او میخواهد تپانچه را از دست جسد هدویگ درآورد رو به دیگران میگوید، «محکم گرفتهتش. خیلی محکم» (۲۰۴) و چند لحظه بعد به سطحی دیگر مینگرد: «اون باید تپانچه رو گذاشته باشه رو سینهش و شلیک کرده باشه. باروت لباسشو سوزونده بود» (۲۰۶). چون به نماپردازی و نهانگویی ایبسن در این صحنه خوب بنگریم، روشن میشود که مرگ هدویگ اتفاقی نبوده بلکه با خواست خودش تپانچه را نزدیک سینهاش گرفته و شلیک کرده است. اگر سگ شکاری ورله از پای مرغابی وحشی میگیرد و آن را بالا میآورد، سینه ی مجروح هدویگ اینک رد دندانهای گرگرز را دارد.” (ایبسن،۱۳۷۳،۳۱).
“به همین دلیل میتوان گفت مرگ هدویگ نمادی از تراژدی شیوه کار آرمانخواهی کور است. ایبسن در ۲۷ ژوئن ۱۸۸۴ در نامهای به کاسپاری نوشت: «من آن معیارهای همگانی را مدتها پیش رها کردهام، چون که دیگر به درستی استفاده از آنها شک دارم.»
بخشی از کار ایبسن واژگونسازی اسطورههای پیشین درباره رستگاری است.
ورله: (آهسته و عصبی) گرگرز، فکر نکنم کسی متوجه شده باشه.
گرگرز: (به او نگاه میکند) چی رو؟
ورله: تو هم متوجه نشدی؟
گرگرز: چی رو باید متوجه میشدم؟
ورله: ما سیزده نفر بودیم.
گرگرز: راستی؟ سیزده نفر بودیم؟ (۳۲-۳۱)
در نگاه اول تأکید بر عدد سیزده نشانگر ترسی خرافی از بدشگونی این عدد است.
یالمار که در میهمانی حضور دارد فکر میکند ورله دارد به طعنه به او میفهماند که نباید در این میهمانی شرکت میکرد. اما در عین حال، ایبسن به آخرین شام مسیح با حواریون که در آن نیز سیزده نفر حضور داشتند اشاره میکند. مسیح به حواریون میگوید تا خروسخوان یکی از آنان او را به یهودیان خواهد سپرد. درست در آغاز نمایشنامه با مفهوم مسیح – یهودا رو به رو میشویم. گرگرز از تپّههای هویدال به سوی شهر سرازیر شده است با آن اندیشههای آرمان- خواهیاش به پیامبری میماند که برای دیگران ندای آزادی و رستگاری میآورد (و البته این فرود آمدن از بلندیها و به خیل آدمیان خفته زدن از نمایشنامه براند به این سو در آثار ایبسن بُنمایهای آشناست). سخن پایانی نمایشنامه از زبان رلینگ است که گرگرز را «خودِ شیطان» میخواند.” (قادری،۱۳۸۶،۹۰-۹۱).
گرگرزخود اعتراف می کندکه عامل قتل هدویگ است، همانگونه که در انتها بیان می کند خوشحالم نفر سیزدهم مهمانی بودم(خود شیطان)، یعنی تمثیلی از یهودا در شام آخر. حال به تعدادی از دیالوگ ها می پردازیم که در آنها همانند دیگر نمایشنامه های ایبسن مسأله ی ارثی بودن و قربانی و کفاره ی گناهان مطرح می شود:
هیالمار: میدونی گرگرز یه خطر جدی تهدیدش می کنه، چشماش داره از سو می افته….
گرگرز: چه بدبختی بزرگی! علتش چیه؟
هیالمار: (آه می کشد) میگن ارثیه.
گرگرز: (یکه می خورد) ارثی؟
جینا: مادر شوهرم هم چشماش کم سو بوده.
هیالمار: آره پدر اینطور میگه. خودم که مادرم یادم نمیاد. (۷۹)
اکدال پیر که نمادی از جامعه ی سنتی آن زمان است سخن ازانتقام به میان می آورد:
اکدال:… اونجا جنگل وضعش روبراهه؟
گرگرز: نه مث اون وقتا. خیلی از درختا رو انداختن.
اکدال: چی، انداختن؟(انگار ترسیده باشد صدایش را پایین می آورد) کار خطرناکیه. باعث دردسر میشه. جنگل انتقام خودشو میگیره. (۸۲)
حدود ۱۵
°C 5-
m500 زیر دریا
کم بارش
دمای بالا
ZoneІІ
حدود ۵۰
°C10-
m1000
سبک
معتدل
ZoneІІІ
حدود ۳ ماه
°C14-
بالای m 1000
کم یا سبک
سرد تا خیلی سرد
ZoneІV
۲-۶- محیط
محیط به عنوان یک عامل توسعه روی فنوتیپها عمل کرده و نحوه بیان خصوصیات را سازماندهی میکند (Hodigins – Davis and Townsend, 2009). از این رو مرتبهای از اهمیت در ارزیابی کلونها، تشخیص و برآورد اثرات متقابل محیط در ژنوتیپ (G×E) به عبارتی اثر نسبی تغییرات متفاوت محیطی بر روی فنوتیپها میباشد (Isik and Klenschmit, 2003). ارقام زراعی در شرایط متنوعی کشت میشوند این ارقام تحت تأثیر عوامل متغیر محیطی مانند خاک، درجات مختلف حاصلخیزی، رطوبت، درجه حرارت و عملیات زراعی قرارمیگیرند. تمامی متغیرهایی که در تولید یک محصول زراعی دخالت دارند مجموعاً تحت عنوان محیط مورد توجه قرار میگیرند (عبد میشانی و شاه نجات بوشهری، ۱۳۸۷). فنوتیپ یک موجود تنها توسط ژنوتیپ آن تعیین نمیشود بلکه در ظهور آن محیط نیز دخالت دارد (فرشادفر، ۱۳۷۷).
به طور کلی عوامل محیطی مؤثر بر موجود زنده به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- اثرات محیطی خارجی: این اثرات موجب تغییرات فنوتیپی میشوند به گونهای که با تغییرات قابل مشاهده در خارج از موجود زنده همبستگی دارند که مهمترین آنها عبارتند از: درجه حرارت، نور، تغذیه.
۲- اثرات محیطی درونی: اثراتی که موجب تغییرات فنوتیپی شده و با تغییرات درونی موجود زنده همبستگی دارند. از مهمترین اثرات محیطی درونی می توان به سن موجود، جنس و موارد درونی موجود زنده اشاره نمود.
در بعضی موارد تغییرات به خصوص محیط ممکن است سبب تغییر در رشد موجود زنده شود بطوریکه فنوتیپ آن نشان دهنده اثر یک ژن بخصوص باشد، چنین افرادی را فنوکپی میگویند (فرشادفر، ۱۳۷۷).
زمانی که یک واریته در یک محیط رشد دارای عملکرد بسیار مناسب باشد ولی در محیطهای دیگر عملکرد مطلوبی نداشته باشد، واریته و محیط سازگاری خصوصی بایک دیگر دارند و اگر واریته در اغلب محیطها عملکرد خوبی داشته باشد بین واریته و محیط سازش عمومی برقرار است (اهدایی، ۱۳۸۱وEberhart and Russell, 1966).
به طور کلی میتوان با بهره گرفتن از دو روش نقش محیط بر روی یک صفت را بررسی نمود:
۱- تجزیه واریانس ۲- استفاده از میانگین والدین
در روش اول تعداد زیادی ژنوتیپ بطوریکه کمتر از ۳۰ نباشد در یک طرح تکراردار بررسی میشوند و داده ها طبق طرح آزمایشی مورد تجزیه واریانس قرار میگیرند.
جدول ۲-۲ تجزیه واریانس طرح بلوک کامل تصادفی
S.O.V
حلق و تقصیر
اسرار حلق و تقصیر
۱٫موی سر تأثیری به سزا در زیبایی ظاهری انسان وبه ویژه جوانان دارد. ازاین رو به ندرت کسی حاضراست موی خود رابتراشد. همچنین بر کسی که موی دیگری رابه اجبارتراشیده واین زیبایی را ازاو گرفته ،پرداخت دیه واجب است. اهمیت ودشواری این مسأله درمیان عرب چنان بودکه ابن ابی العوجا، پس ازشکست درمناظره با امام صادق(ع) در بخشی ازپاسخ بدین سؤال که آن حضرت رادراین مناظره چگونه یافتی،با اشاره به حج گزاران گفت: مرا نزد شخصیتی فرستادید که فرزندکسی است که سر این مردم راتراشید.« … هُوَ اِبنُ مَن حلق رُؤوس من ترون»(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۲۲۹)
با این همه مرد حج گزار ازاین جمال ظاهری وصوری که درنظراو ارزشمند نیز هست دل بریده وبا فرمان وحی درپای جمیل محض ورضای اونثار می کند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵٫راز سرتراشیدن ،این است که انسان هرگونه غرور وکبرو نخوت ومنیت را ازسرش به درکند، وخود رااز هر معصیتی تطهیر وتنظیف نماید.(عرفان حج،۳تا،ص۹۱)حاجی درموقع حلق یا تقصیر می خواهد بگوید: چنان چه سرخود رامی تراشم یا مو یاناخن خود راکوتاه کرده ،ظاهرخود را ازکثافات پاکیزه می کنم ، باطن خود رانیز ازپلیدی هاو ناپاکی ها منزه می دارم. چنان که با ازاله مو وناخن، خود راسبک می کنم، از گناه ومعصیت نیز خود را سبک بارمی نمایم.(درویش،۱۳۸۲،ص۱۳۴)
بنابراین تراشیدن موی سردرمنی، نشانی ازپاک شدن ازآلودگی های اخلاقی وزدودن زنگارهای روحی وبیرون آمدن ازسنگینی وتاریکی گناهان است. شایدبر اساس همین نکته است که حج گزار به هنگام حلق ازخدای تعالی می خواهدکه برابر هرتارمویی، درقیامت نوری به اوعطاکند.« اللهم أعطنی بکلّ شعرهٍ نوراً یوم القیامه»(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۲۲۹)
طواف آخر
سرّطواف آخر
همان طورکه مبدأ اصلی خداوند بوده وپایان آن نیزذات اقدس اوست« هوالاول والآخر» همچنین آغازهمه موجودات ازخدا و انجام وخاتمه کارهمه آنها به سوی اوست،«إنّا للله وإنّا الیه راجعون» و «ألا إلی الله تصیرالأمور»، بنابراین بایدابتدای هرکاری ازانسان موحدبه نام خداوانتهای آن نیزبه یاد اوباشد وهیچ کاری رابدون نام خداشروع نکند وازهیچ عملی بدون یادحق خارج نشود. معنای نام ویادخدا درآغاز وانجام هرکار، حضوراعتقاد توحیدی او درمتن عمل وتوجه به شهود خداوندی درصحنه کاراست. یکی ازمهم ترین آن امور، حج است زیرا ورود درآن با احرام ولبیک گفتن ، براساس توحید وصدق نیت بوده وخروج ازآن درپایان حج و وداع کعبه نیز برپایه توحید و صدق ارادت باشد. از این روحضرت امام رضا(ع) هنگام تودیع کعبه فرمودند: «اللهمّ إنّی أنقلب علی أن لا اله الّا انت.» (جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۲۳۱)
به هرحال باید ازمنا گذشت وبه مکه آمد، خداوند ما راچندروز به بیابانها فرستاد تا دوره ای رابگذرانیم واکنون دوباره ما رابه خانه خود راه داده است.
طواف تکرار می شود؛ این دفعه نیت طواف ما غیر ازنیت اول است، حالا دیگربه قصدزیارت و حج طواف می کنیم. طواف ونمازوسعی باردیگرتکرار می شود. خداوندمی خواهدما راتربیت کند واو ربّ العالمین است. مربی باید افراد تحت تعلیم خودرا مکرربه عملی وادارکند. فلسفه تکرار داستان های قرآن نیزهمین است. اساساً ذکرخداوتوجه به نعمت ها یا قهرخداباید در انسان تکرارشود دراین طواف باید ملکوتی شده باشیم، چون به عرفات ومشعر رفته ازگناهان پاک شده ایم. سنخیت ما باکعبه پاک بیشترشده است، شباهت ما بافرشتگانی که دربالای کعبه ودرآسمان ها طواف می کنند، بیشتراست. این بارشیطان را زده، به طواف آمده ایم. حرکت های بدنی به خاطراین بودکه شاید روح وفکرم حرکت کند. دربیابان ساده رفتم شاید از تجملات دل بکنم، موی سردادم تا آماده سردادن شوم. به محل شیطان سنگ زدم تا آماده شوم به خودش سنگ بزنم. اگر درعمره جسمم روحم رادورکعبه می چرخاند، این بار باید روحم جسمم رادور کعبه بچرخاند. بازهم پای خودرا جای پای اولیای خدامی گزاریم میان کعبه ومقام ابراهیم طواف می کنیم ومی فهمیم که حرکت ما بایدمیان توحید وامامت باشد.(قرائتی،۱۳۸۷،ص۱۴۱-۱۴۰)
علاوه بر رقیّت وبندگی که نشانه آن ،حلق وسرتراشی بود، بایدکه امتحانات عملی هم ازیک نفرپاسبان به حدکفایت وشایستگی بشود ودرنتیجه تمرینات، معلوم شودکه اعضا وجوارح اوبه حدی وظیفه شناس شده که حقوق هیچ انسانی را، هرقدرکه زیردست وهمدم یامعاشراوهم باشد، هضم نخواهدنمود. فردی که تا اندازه ای زیردست انسان ومعاشردائمی اوست وخاطروی زیادحساس ومؤثراست(زن )، سپردن چنینی فردی به هرگونه پاسبانی ،تا آزمایش ها راتمام وکمال انجام ندهد روا نیست وتا تربیت به وسیله عمل جای گیردر فکراو نشده ومخلوط با عروق وخون ورگ وپی او نگردیده ،اجازه ندارد ونمی تواند به زن خود دسترسی پیداکند.
آخرین وصیت پیامبراسلام(ص) بنابرتقریر حضرت امیرالمؤمنین(ع) که دربسترمرگ فرموده ،این است:« الله الله فی النّساء وفیما ملکت أیمانکم فإنّ آخر ما تکلّم به نبیّکم أنّ قال اوصیکم بالضّعیفین النّساء وما ملکت أیمانکم.» وبعد ازطواف ثانوی بدین معنی که گفته شدزن به اوحلال شده وامورزن به وی واگذارمی گردد.(سحاب،۱۳۵۸،صص۱۳۷-۱۳۶)
گرچه با آگاهی برمنع هرعملی درشرع مقدس ،مسلمانان حقیقی مصمم به پرهیزاز آن است ،ولی ممکن است عواملی سبب سستی تصمیم ویاشکستن آن گردند. اگردراین حال ازمقام معنوی بلندی باردیگر به او تأکیدشود، یا خوداو به مقام معنوی ومکان متبرکی قدم نهد، یا به عبادت مقدسی بپردازد، برمراتب قدرت باطنی او افزوده شده درتصمیم خود راسخ ترمی گردد. درمراسم حج محرم باید ازمناسبات زناشویی با همسرش بپرهیزد، یعنی اراده نماید که این میل شهوانی را مهارکند. چون این میل غریزی بسیار قوی بوده وعدم مهارآن منشأ بسیاری ازمفاسد است. برای حصول مراتب کمال استیلاء برنفس ،باردیگر بادستور طواف نساء ونمازآن ،اختصاصاً تأکید دیگری برخویشتن داری شده است. بدین معنی که درصورت عدم مراعات آن دستور، محرم تاسال بعد واداء آن درمراسم حج ،محرومیت ازبرخورداری ازهمسر مشروعش ادامه خواهد یافت. بنابراین حکمت طواف نساء ونمازآن ،تقویت قدرت معنوی روحی برای نیل به مرحله کمال ،انصراف ازامیال شهوانی وانقطاع إلی الله درحین أداء آن فریضه می باشد، که مراتب مقدماتی آن با احرام بستن آغاز شده بود.(اللهوردیخانی،۱۳۸۱،ص۳۷)
۴-۵- جمع بندی و نتیجه گیری
یکی ازمباحث زیبای احکام الهی ،حج است.واشاره بدان حقایق وارکان در ردیف عبادات عظیمه است. حج ازجمله عباداتی است که بدون حج شرایط ظاهری ،شرایط باطنی آن حج نخواهدبود.بنابراین واجب است حفظ آداب وشرایط ظاهری حج. حاجی واقعی ،علاوه برعالم وعامل بودن به مسایل واحکام ظاهری باید به احکام باطنی حج نیز عالم وعامل باشد. حج صورت کارهمه کس بود،لیکن حج حقیقت نه کارهرکس. منظور ازحج صورت، حج ظاهری است وغرض ازحج حقیقت ،دو معناست، یکی به جاآوردن اعمال ظاهری حج توأم با رعایت آداب باطنی آن که عارف واقعی بادرک آن معانی قلباً به آن عامل می گردد. دیگری طواف همیشگی دل است به دورحال کعبه ازلی که حج عارفان واقعی است. بنابراین حقیقت خانه خدا قلب پاک عارف الهی است که عرش معلّای اوست (اللهوردیخانی،۱۳۸۱،ص۹۳)
شایان ذکراینکه هرعملی ازمصدرخاص صادرمی شود وازخصوصیت آن حکایت دارد. ازصدرمشروح عمل خالص ومشروح صادرمی شود که نه به نقص مبتلا ونه به عیب آلوده است. براین اساس زائر بیت الله به هرمیزان که به اسرار حج آگاه باشد، حج اوخالصانه وخلوص اومشروح تراست. زیراخلوص که معیار بهره مندی از ثواب وشأنی ازشئون عقل عملی است، مسبوق به معرفت است ومعرفت ازشئون عقل نظری است. شخص سالک بایدابتدا مراحل عبادی رابفهمد تا برابرفهم ومعرفت خود، اقدام خالصانه داشته باشد. پس بدون آشنایی به اسرار اعمال،پیمودن مراحل کامل اخلاص میسرنیست. این نکته درباره معرفت به اسرار سایرعبادات نیز صادق است. بنابراین چنان چه کسی پیش ازمعرفت به اسرارحج ،راهی بیت الله شود، گرچه ممکن است برحسب ظاهرحج او صحیح باشد لیکن حج کامل ومقبول انجام نداده وضیافت الله نصیب اونشده است. زیرا روح چنین حج گزاری به سبب عدم آگاهی به اسرار حج ،تعالی پیدا نکرده است.(همان،ص۱۶۶)
برای آشنایی بیشتر وبهتربا اسرار حج باید سنت وسیرت حج گزاران راستین ،یعنی معصومین به دقت موردبررسی وتأسی قرار گیرد. زیرا آنان درکنار رعایت آداب وسنن وفرایض حج وعمل به احکام ظاهری آن تکیه گاه تکوینی آن هارا نیز درنظر داشتند.
تذکر این نکته نیز سودمند است که راز بسیاری ازعبادات برانجام دهندگان آن هاپوشیده نیست ،لیکن پی بردن به رازمناسک حج دشواراست واسراربسیاری ازآن هابا عقل بشری قابل تبیین نیست. ازاین رو مراسم ومنسک حج با بندگی محض وتامّ هماهنگ تر وتعبد درآن بیشتر ازسایر دستورات دینی است .چنان که رسول خدا به هنگام لبیک گفتن به خداعرض کرد : خدایا من با رقیّت وعبودیت محض لبیک می گویم وحج می گزارم. «لبیک بحجّه حقّاً تعبداً ورقاً.» (جوادی آملی،۱۳۸۳،صص۱۶۶-۱۶۵)
۴-۶- بخش چهارم : بررسی سؤال چهارم تحقیق
آثار تربیتی مطلوب حج از منظر قرآن و روایات چیست؟
مناسک حج هرکدام نقش مؤثری درسازندگی حاجیان دارند، آن کس که باتوجه وخلوص به آن اعمال بپردازد، بدون شک یک دوره سیرو سلوک الی الله راپشت سرگزارده وازهرچه ناخالصی وتیرگی که دردرونش هست رهایی می یابد. ازاین رو ازامام علی(ع) روایت شده است که هرکس حج بگزارد ازهمه گناهان پاک می شود مثل روزی که ازمادر متولد شده وهیچ آلودگی وخلافی رامرتکب نشده است «قالَ أبوعَبدالله کأنّ أبی یقول :من أمّ هذا البیت حاجّاً أو معتمراً مبرّاً من أکبر رجع من ذنوبه کهیئه یوم ولدته أمّه.»
البته این بدان معنا نیست که تأثیرحج بر روی همه یکسان است، بلکه درمورد افرادمختلف فرق می کند چنانچه امام صادق حاجان رابه سه دسته تقسیم می کنند. (حسینی کشکوئیه،۱۳۷۲،صص۱۹۷-۱۹۶)
درمورد نقش وتأثیراعمال حج ازجهت متحول ساختن افراد یکی ازنویسنده های معاصرمی گوید: هریک ازاعمال متنوع حج عامل مستقلی برای بارور ساختن بعدی ازابعاد شخصیت آدمی است که مجموعاً درچندروز محدود حیوانی رامبدل به یک انسان وانسان را به یک موجود الهی مبدل می سازد. دوقطعه پارچه سفید به نام لباس احرام ،عاریتی بودن لباس های فاخرو رنگارنگ معمول را برای انسان قابل درک می سازد. همین دوقطعه پارچه سفید،به خوبی می تواند اثبات کند که حیات رانباید قربانی دسیسه حیات کرد. آدمی با جمله «لبیک اللّهم لبیک » می تواند عقده های حقارت را که یک عمر روان اورا مختل کرده، دریابد وبگشاید وارزش وعظمت موجودیت خود رالمس کند. زیرا اوبا لبیک پاسخی به دعوت الهی به سوی خودمی دهد. با این ذکر روحانی سازنده ،وابستگی خودرا به خداوند بزرگ که اورا به سوی خود خوانده است درک می کند. پس این بی نهایت کوچک شایستگی تماس با آن بی نهایت بزرگ را داراست.
درحقیقت حج پایگاه وآموزشگاه انسان سازی است. محل تربیت انسان های متقی است ، امانه انسان هایی که باریاضت های غلط ودرگوشه های عزلت تعلیم یافته باشند. بلکه درمیان اجتماع ودرانبوه انسان ها این دوره آغاز وبه پایان می رسد تا پس ازخاتمه درس ها دوباره به میان مردم برگردند وهرکدام چون چراغی تاریکی هارا روشنایی بخشند والگو وسرمشقی برای دیگران باشند.
در واقع ما مفهوم تعلیم و تربیت اسلامی را به معنای واقعی کلمه میتوانیم در حج مشاهده کنیم،
بهشتی(۱۳۸۹،ص۱۷) در رابطه با مفهوم تعلیم و تربیت اسلامی بر این عقیده است:«هرگونه اقدام هدایتگرانه ای که به منظورایجاد،ابقاء و اکمال استعدادهای ادراکی،میلی،ارادی و عملی متربی در چهارحوزه ی ارتباط با خدا،ارتباط با خود،ارتباط با دیگران و ارتباط با جهان برمبنای قرآن،سنت،و عقل به سوی هدف غایی قرب مطلق الهی انجام می شود.
ما با الهام از این تعریف آثارتربیتی حج را به ۴بخش تقسیم میکنیم:
۱٫آثار تربیتی حج ازحیث ارتباط با خدا
در این قسمت به آثار تربیتی خداشناسی و پرورش صفت خوف و رجا پرداخته ایم.
۲٫آثار تربیتی حج از حیث ارتباط با خود
در این قسمت به آثارتربیتی پرورش نیروی تفکر،خود شناسی،خودسازی ،پرورش حس حقیقت جویی و قطع تعلقات دنیوی پرداخته ایم.
۳٫آثار تربیتی حج از حیث ارتباط با دیگران
در این قسمت به اثر تربیتی وحدت امّت اسلامی در حج،مساوات مردمی در حج،خوش خلقی در حج،همکاری و تعاون در حج،حفظ زبان پرداخته ایم.
۴٫آثار تربیتی حج از حیث ارتباط با جهان هستی
در این قسمت به آثار تربیتی شناخت طبیعت به عنوان مظهر حق و استفاده ی بهینه از داشته های تکوینی پرداخته ایم.
۴-۶-۱- آثار تربیتی حج از حیث ارتباط انسان با خدا
پیوندی که فلسفه تربیت اسلامی بین خداوند سبحان و انسان ایجاد می کند همان ارتباط بندگی و عبودیّت می باشد،زیرا هدف اصلی از خلقت،عبودیت است:«وما خَلَقتُ الجِنّ و الِانس الّا لِیَعبُدون*مااُرید مِنهُم مِن رِزق و ما اُریدُ ان یُطعمون*اِنَّ اللهَ هُوَالرَّزّاقُ ذوالقوه المَتین»نکته ای که در این آیات مدّ نظر است کمال (نهایت)اطاعت از خداوند می باشد که از کمال محبّت و امید و خوف نسبت به او ناشی میشود.(مشایخی راد،۱۳۸۰،ص۹۴)
از جمله آثار تربیتی حج از حیث ارتباط انسان با خدا عبارتند از:
الف)خداشناسی
۴- آزمون کفایت مرز
این آزمون در هر سه دسته از آزمونهای ساختار، رفتار و سیاست وجود دارد. در این آزمون روابط ساختاری لازم برای تحقق هدف مدل را در نظر میگیرند و آیا متغیرهای تاثیرگذار اصلی به صورت درون زا دیده شده اند؟ آیا محدوده زمانی به طرز مناسبی در نظر گرفته شده است؟
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵- آزمون سازگاری ابعاد
این آزمون شامل تحلیل دیمانسیونی معادلات میباشد. در عین سادگی این آزمون، بسیاری از مدلها از این آزمون رد میشوند و یا تنها به وسیله پارامترهایی که معنی کم یا هیچ معنایی ندارند، پذیرفته میشوند.
۲-۴-۴-۶-۲- آزمونهای رفتار مدل
آزمون رفتارهای مدل کفایت ساختار مدل را از طریق تحلیل رفتار تولید شده بوسیله ساختار ارزیابی می کنند. این آزمونها شامل موارد زیر است:
۱- آزمون بازتولید رفتار
این آزمون بررسی می کند که چقدر رفتار تولید شده به وسیله مدل با رفتار مشاهده شده از سیستم واقعی مطابقت دارد. در نتیجه به طور کلی اگر مدل نتواند نشان دهد که چگونه سیاستهای داخلی، رفتار مشاهده شده را تولید می کنند، مدل دلیل قانعکننده ای برای اثبات بهبود رفتار نمیتواند ارائه کند. وقتی شخص بتواند نشان دهد که یک رفتار مشاهده شده یک نتیجه لازم از ساختار مدل است، اطمینان بیشتری نسبت به مدل ایجاد می شود.
۲- آزمون پیش بینی رفتار
آزمونهای پیش بینی رفتار شبیه آزمونهای بازتولید رفتار است. در حالیکه آزمونهای بازتولید رفتار روی بازتولید رفتار تاریخی تمرکز می کنند، آزمونهای پیش بینی رفتار روی آینده تمرکز می کنند. آزمون پیش بینی رفتار بررسی می کند که آیا مدل الگوهای کیفی درستی از رفتار را تولید می کند یا خیر.
۳- آزمون رفتار غیرمعمول
در این آزمون می توان با نشان دادن اینکه اگر فرضیات تغییر داده شود چگونه رفتار غیرموجه بروز می کند، از فرضیات کاربردی مدل دفاع کرد.
۴- آزمون رفتار متعجب کننده
هرچقدر یک مدل SD بهتر و جامعتر باشد احتمال بیشتری دارد که رفتاری را در سیستم واقعی نشان دهد که در حال حاضر وجود دارد ولی شناسایی نشده است. در چنین حالتی سازنده مدل متعجب می شود و باید به دنبال دلایل این رفتار غیرمنتظره بگردد و دلایل را با سیستم واقعی مقایسه کند. وقتی این رویه به شناسایی رفتارهایی که قبلاً در سیستم واقعی تشخیص داده شده بودند برسد، باعث اطمینان بیشتر مدل می شود.
۵- آزمون حساسیت رفتار
تمرکز این آزمون ، روی حساسیت رفتار مدل به تغییرات در مقادیر به تغییرات در مقادیر پارامترها میباشد. آزمون حساسیت رفتار بررسی می کند که آیا تغییرهای ممکن در پارامترهای مدل می تواند منجر به این شود که مدل در رفتارهای قبلی که پذیرفته بود، رد شود. آزمون حساسیت رفتار معمولاً بوسیله آزمایش مقادیر مختلف پارامترها و تحلیل اثر آن روی رفتار، انجام میپذیرد. نکته مهم این است که پیدا کردن یک پارامتر حساس الزاماً مدل را نامعتبر نمیکند حتی اگر اثر بزرگی روی رفتار داشته باشد.
۲-۴-۴-۶-۳- آزمونهای سیاست مدل
اگرچه همه آزمونهای مدل SD هدفشان نشان دادن مفید بودن مدل به عنوان ابزاری برای تحلیل حساسیت میباشد، این دسته از آزمونها تمرکز بیشتری بر روی مقایسه تغییرات در یک مدل و در واقعیت متناظر دارند.
۱-آزمون بهبود سیستم
در این آزمون بررسی می شود که پیشنهاداتی که توسط مدل برای بهبود در سیستم ارائه شده اند، واقعاً در دنیای واقعی باعث بهبود میشوند. البته اشکال این آزمون این است که تا مدل اجرا نشود نمی توان مطمئن بود که بهبودی حاصل می شود و همچنین دلیل محکمی وجود ندارد که بهبود ایجاد شده در اثر سیاست پیشنهاد شده است یا در اثر عوامل دیگر.
۲- آزمون پیش بینی رفتار تغییریافته
این آزمون شامل اعمال سیاستهای دنیای واقعی در مدل، بررسی نتایج آنها و صحتسنجی تغییرات رفتاری نتیجه شده از این سیاستها در مدل میباشد. بطور مثال شخص می تواند پاسخ مدل به سیاستهایی که در سیستم واقعی پیاده شده اند را بررسی کند تا ببیند که آیا مدل به یک تغییر سیاست آنچنان که سیستم واقع پاسخ میدهد، پاسخ میدهد یا نه؟
۲-۵- مبانی نظری مدلهای ریاضی زنجیره تامین
به طور کلی مدلهای طراحی و تحلیل زنجیره تامین، با رویکرد مدلسازی را میتوان به چهار طبقه تقسیم کرد. این مدلها براساس اهداف تحقیق و طبیعت ورودی ها در این چهار طبقه قرار میگیرند.
(۱) مدلهای تحلیلی قطعی که متغیرها در آن شناخته شده و مشخص هستند، (۲) مدلهای تحلیلی احتمالی که در آن حداقل یکی از متغیرها شناخته است و فرض می شود که از یک توزیع احتمال مشخص پیروی می کند، (۳) مدلهای اقتصادی و (۴) مدلهای شبیهسازی (جانسون، ۱۹۹۹، ۴۵).
در زیر به معرفی مدلهای ریاضی زنجیره تامین به طور مختصر پرداخته می شود.
۲-۵-۱- مدل کوهن و لی[۹۹]
کوهن و لی(۱۹۹۸)، یک مدل برنامه ریزی ریاضی غیرخطی، عدد صحیح مختلط و قطعی براساس تکنیکهای مقدار اقتصادی سفارش ارائه کرده اند. این مدل به ادعای نویسندگانش به دنبال توسعه سیاست کاربرد منابع جهانی است. به طور دقیقتر تابع مورد استفاده در مدل آنها سود بعد از مالیات برای تسهیلات تولید و مراکز توزیع را حداکثر می کند.
این تابع هدف دارای محدودیتهایی شامل محدودیتهای مدیریتی ( محدودیتهای تولیدی و منابع) و محدودیتهای سازگاری منطقی ( امکانپذیری، در دسترس بودن، محدودیتهای تقاضا و نامنفی بودن متغیرها ) است.
خروجیهای ناشی از مدل آنها شامل موارد زیر می شود:
- تخصیص محصولات نهایی و زیرمونتاژها به کارخانههای تولیدی، فروشندگان به مراکز توزیع، مراکز توزیع به نواحی بازار.
- مقادیر قطعات، زیرمونتاژها و محصولات نهایی که باید بین فروشندگان، تسهیلات تولیدی و مراکز توزیع حمل شوند.
- مقادیر قطعات، زیرمونتاژها و محصولات نهایی که در تسهیلات تولیدی باید تولید گردد.
علاوه بر این، مدل مذکور نیازمندیهای مواد و تخصیصها را برای تمامی محصولات مادامی که سودهای پس از مالیات را حداکثر می کند، توسعه میدهد (جولکا و همکاران، ۲۰۰۲، ۱۷۷۱).
۲-۵-۲- مدل جایارامان و پیرکول[۱۰۰]
جایارامان و پیرکول(۲۰۰۱)، مدل یکپارچه از نوع برنامه ریزی مختلط صفر و یک ارائه دادند و سعی در بهینهسازی تصمیمات مدیریت زنجیره عرضه نمودند. در مدل آنها چندین عرضهکننده، مرکز تولید، محصول و مرکز توزیع وجود دارد که این امر مدل آنها را واقعی نموده است به نحوی که در شرایط واقعی نیز آن را تست کرده اند.
آنها در مدل خود کل زنجیره عرضه را بصورت همزمان در نظر گرفته و با حل مدل مقدار خرید مواد اولیه از هر عرضه کننده، ترکیب تولید در مراکز تولید و نهایتاً جریان محصولات نهایی به مشتریان را مشخص کرده اند.
تابع هدف مدل آنها از نوع حداقل کردن هزینه های زنجیره عرضه با توجه به محدودیتهای تقاضا، ظرفیت تولید، ظرفیت انبارها، عرضه مواد اولیه است.
تابع هدف این مدل هزینه های کل زنجیره عرضه را حداقل می کند. این هزینه شامل هزینه ثابت استقرار و عملیات مراکز تولید و انبارها، هزینه متغیر و توزیع، هزینه های حمل و نقل مواد اولیه از فروشندگان به مراکز تولید و نهایتاً هزینه حمل و نقل محصولات نهایی به مشتریان از طریق انبارها است (جولکا و همکاران، ۲۰۰۹، ۱۷۶۹)
۲-۵-۳- مدل کوهن و مون[۱۰۱]
کوهن و مون(۱۹۹۱) با ارائه یک مدل ریاضی سعی در بهینه نمودن جریان مواد و محصولات و ترکیب تولید محصولات در یک شبکه زنجیره عرضه با ساختار ثابت نمودند. مدل آنها در حقیقت توسعه مدل کوهن و لی بود با این تفاوت که اثرات پارامترهای متعدد بر هزینه زنجره عرضه و همچنین مسایل اضافی در مورد تعیین اینکه کدام تسهیلات تولیدی مراکز توزیع باید راه اندازی شوند را در نظر میگیرد.
به طور دقیقتر، کوهن و مون زنجیره عرضهای شامل عرضهکنندگان مواد اولیه، تسهیلات تولیدی، مراکز توزیع و خردهفروشان را در نظر گرفتند. این سیستم محصولات نهایی و واسطهای را تولید می کند و از مواد اولیه متعددی استفاده می کند.
با بهره گرفتن از این سیستم مشخص، مدل، هزینه های تولید و حمل و نقل متعددی را به عنوان ورودی قبول می کند و در نتیجه خروجیهای آن عبارتند از:
- کدام یک از تسهیلات تولیدی و مراکز توزیع در دسترس باید باز شوند.
- مقادیر سفارش مواد اولیه و واسطه ای برای فروشندگان و تسهیلات تولیدی
- مقادیر تولید محصول برای هر محصول بوسیله هرکدام از تسهیلات تولیدی
- مقادیر حمل شده محصول از تسهیلات تولیدی به مراکز توزیع به مشتریان
تابع هدف مدل، یک تابع هزینه است که شامل هزینه های ثابت و متغیر تولید و هزینه های حمل و نقل میگردد. محدودیتهای مدل نیز محدودیتهای مربوط به تقاضا، عرضه، ظرفیت، نیازمندیهای مواد اولیه و ساختار زنجیره است.
براساس نتایج بدست آمده از زنجیره تامینی که کوهن و مون ارائه کرده اند، آنها نتیجه میگیرند که تعدادی از عوامل وجود دارند که در دامنهای از موقعیتها، از هزینه های مسلط زنجیره تامین هستند و هزینه های حمل و نقل معناداری در هزینه های کلی عملیات زنجیره تامین بازی می کند (کیچن، ۲۰۰۴، ۵۱).
۲-۵-۵- مدل چاندرا و فیشر[۱۰۲]
چاندرا و فیشر (۱۹۹۴) مدلی با عنوان برنامه ریزی هماهنگ تولید و توزیع ارائه دادند. هدف از ارائه مدل توسط آنها بررسی ارزش هماهنگ بین برنامه ریزی تولید و توزیع بود.
<< 1 ... 347 348 349 ...350 ...351 352 353 ...354 ...355 356 357 ... 479 >>