آزادی عمل معمولی زیاد
آزادی عمل خلاقانه زیاد
D
مثال: پزشک یا وکیل
آزادی عمل معمولی متوسط تا زیاد
آزادی عمل خلاقانه بسیار کم
C
مثال: مهندس خدمات
جدول ۲-۲- رابطه تغییرپذیری و پیچیدگی
منظور از آزادی عمل معمولی: واگذاری اختیار به کارکنان برای انتخاب یک گزینه از میان مجموعهای از گزینههای ممکن به منظور انجام دادن وظایف کاریشان است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
منظور از آزادی عمل خلاقانه: واگذاری اختیار به کارکنان برای ایجاد طرق مختلف انجام دادن یک وظیفه است.
خانه B وضعیتی را بیان میکند که در آن کار نسبتاً ساده بوده اما نیازهای مشتری پیچیدهتر و تغییر پذیرتر است.
جهت توصیف این وضعیت میتوان از موقعیتی که یک فروشنده به آن مواجه میباشد نام برد. دراینجا به فروشنده اجازه داده میشود تا گزینههای متفاوتی را به مشتری جهت برآوردن نیازهای او پیشنهاد کند با وجود این گزینههایی که فروشنده میتواند به مشتری پیشنهاد کند باید تنها از مجموعهای از گزینههای تعریف شده و مشخص که به وی تفویض اختیار شده است استفاده کند و حق انتخاب و یا ارائه پیشنهاد دیگری را ندارد. با وجود این گزینههایی که فروشنده تصمیم میگیرد تا به مشتری پیشنهاد کند بستگی به ارزیابی و برداشت از نیازهای مشتری دارد از اینرو چنین کاری مستلزم داشتن میزان محدودی از آزادی عمل خلاقانه است. بعنوان مثال ممکن است به فروشنده اختیار داده شود تا درباره نحوه انجام تبلیغات فروش تصمیمگیری کند.
خانه C تشریحکننده وضعیتی است که در آن نیازهای مشتریان نسبتاً ساده است درحالیکه کار پیچیده است نمونه این وضعیت حالتی است که از یک مهندس خدماتی خواسته میشود تا دستگاه کپی را تعمیر کند و چنین وضعیتی نیازمند برخورداری از مهارت فنی لازمه انجام کارهای پیچیده برای ارائه خدمات است. از اینرو به دلیل نیاز این قبیل کارها به قضاوتهای کارشناسانه، سازمانها آزادی عمل بیشتری به افراد میدهند با وجود این، این آزادی عمل معمولاً محدود به روشهای کاری است که نوعاً جهت ارائه خدمات مورد تصویب و تائید قرار گرفته است و بنابراین آزادی عمل خلاقانه زیادی مورد نیاز نیست.
خانه D توصیفکننده وضعیتی است که در آن نیازهای مشتریان و نیز راه حل های مورد نیاز جهت تامین نیازهای آنها تا حد زیادی پیچیده و متغیر است. چنین وضعیتی بطور مسلم نیازمند ارائه راه حل های کاملاً متناسب با نیازهای مشتریان است به عبارتی باید کالا و خدماتی را ارائه کرد که مطابق با سفارش مشتری است. رابطه یک بیمار و پزشک نمونهای از این وضعیت است معمولاً یک پزشک در معالجه یک بیمار از آزادی عمل بسیار برخوردار است. با این وجود حتی در این وضعیت حد و حدودی نیز برای میزان آزادی عمل پزشک وجود دارد. چرا که میزان آزادی عمل به حوزه تخصص پزشک محدود میشود.
بنابراین چنین میتوان نتیجه گرفت که توانمندسازی و تفویض اختیار به کارکنان واقعاً دارای کارائی و اثر بخشی است. بنابراین باید مدیران کارکنان خود را از اطلاعات درباره عملکرد سازمانی و همچنین دانشی که آنها را قادر می سازد تا زمینه کاری خود را بهتر درک وعملکرد سازمانی را بهبود بخشند سهیم کنند. بنابراین کارمندان خط مقدم باید از اولین کسانی باشند که در سازمان ازتغییرات استراتژیک بازاریابی اطلاع مییابند. تا اینکه آنها بتوانند پاسخ مناسب را به نیازهای مشتریان به صورت اثر بخش تری ارائه دهند.
مهمترین نکات استراتژیهای مربوط به کارکنان برای بانکها با گزینش ،آموزش، انگیزش، پروش و سنجش مرتبط می باشد.
باید دقت نمود که گزینش تمام کارکنان بانک از مدیران شعب گرفته تا باجه داران درست، بجا و منطقی باشد. در گزینش افرادی باید معیارهای جدیدی مطابق با واقعیت های نظام و خدمات بانکی بکار گرفته شوند. یکی از ابزارهای تحقق این هدف ، داشتن نیروهای مستعد است. ولی استخدام امری دولتی است. استخدام بحث گزینش را دارد آن هم نه گزینشی که در داخل بانک انجام شود. مدیریتی عالی رتبه بانک در این موارد با چالش ها و محدودیت هایی مواجه هستند. بانکها باید در انتخاب و گزینش کارکنانی که مستقیماً با مشتریان در تماس می باشند، افرادی را انتخاب کنند که دارای روحیه ای مشتری گرا، خوش برخورد و دارای مهارت های ارتباطی و رفتاری باشند. زیرا رفتار و منش شخص ارائه دهنده خدمت تأثیر فراوانی در جذب و نگهداری مشتری دارد.
جذب افراد جوان و خوش فکر و متخصص یکی از راهکارهای مناسب در جهت توسعه بلند مدت بانک می باشد، زیرا که بانکها در آینده ای نزدیک چاره ای جز رقابت بسیار سنگین با بانکهای خصوصی داخلی و خارجی ندارند و برای پیروز شدن در این رقابتها ابزاری جز متوسل شدن به تخصص افراد متخصص وجود ندارد. جذب افرادی که به نوعی در جامعه ما از امتیازات خاصی برخوردارند، اهداف بلند مدت بانک را در خطر قرار خواهد داد.
به دنبال گزینش، آموزش مطرح است چون شرایط دائما تغییر مییابند. لازم است تا یاد بگیریم که چگونه عمل کنیم تا بهتر مورد پذیرش قرار بگیریم. این چگونگی هم فنی و تکنیکی و هم رفتاری و اخلاقی است که باید به طور مستمر باشد. به طور اخص، آموزش باید در چند بعد دنبال شود:
برخورد با مراجعین ( بازاریابی رابطه مند)
بازاریابی ( فروشندگی).
مدیریتی و اجرایی
سومین عامل کنترل موثر و اصولی حقوق و دستمزد و پاداش های مبتنی بر عملکرد است،به نحوی که کارمندان در جذب مشتریان و جلب رضایت آنان وعرضه خدمات مطلوب و بهینه پیشقدم شوند. در واقع کارکنان باید در خدمت سپرده گذاران و وام گیرندگان و مشتریان دیگر باشند.
به طور خلاصه میتوان گفت به کارگیری افراد مورد اعتماد و آموزش آنان، رسیدگی به مشکلات کارکنان، ایجاد انگیزه و تعلق خاطر در آنان با دادن پاداش و بررسی عملکرد با هدف ایجاد رضایت کامل مشتریان از کارکنان و محیط بانکی بسیار مهم و ضروری است.
درباره علاقه کارکنان بانک به سازمان متبوع خود مسئولان بانک باید به نکته زیر توجه کنند. ایجاد علاقه و اشتیاق در کارمند به ابزار صمیمیت در انجام وظیفه و علاقه واقعی و قلبی او به پیشرفت سازمان متبوع خود. در این مسأله دو عامل دخیل میباشند: یکی تأمین نیازهای مادی کارمند از راه های مختلف و توجه به مسائل رفاهی کارکنان، دیگری احتراز از تبعیض و حق کشی در انتصابات و دادن مقام و امتیاز به کارکنان بانک. سرمایه اصلی بانک کارکنان صمیمی و صدیق و عملکرد مطلوب آنان است.
یکی دیگر از عوامل مهم در بهبود خدمات بانکی ایجاد فضا و فرصت مناسب برای پرورش و ارتقا کارکنان است. هیچ انسانی دوست ندارد در یک سطح باقی بماند. هر انسانی از سکون و عدم تحرک خسته می شود. ما باید راه های ارتقاء پرورش و دگرگون سازی کارکنان را ایجاد کنیم. پرورش میتواند از طریق بهبود مسائل آموزشی بلند مدت بانک در قالب کار آموزی و بازآموزی تحقق یابد امکان حضور کارکنان مستعد در دوره های دانشگاهی به صورت آموزش های ضمن خدمت و لحاظ کردن این آموزش ها و مدارک دانشگاهی در سطح کاردانی ، کارشناسی یا کارشناسی ارشد در ترفیعات، راه مؤثری برتری و پرورش کارکنان مستعد میباشد.
در سازمان رسم بر این است که پاداش ها و ترفیعات تا حدود زیادی بر اساس فرمهای ارزشیابی افراد داده شود. اما ارزشیابی عملکرد کارکنان مشکلاتی را نیز دارد زیرا عملکرد، امری کیفی است و اندازه گیری امور کیفی کاری بس دشوار است. به هر حال کنترل های خارجی نیز ضرورت دارد. برای ارزیابی رفتار کارکنان در جلب رضایت مشتریان از روش های مختلف میتوان استفاده کرد، مانند جمع آوری و ثبت شکایت و رضایت مشتریان از هر یک از کارکنان.(ونوس داور و میترا صفائیان ۱۳۸۱: ۲۱۲-۲۱۸)
بانکداری در جهان هنگامی آغاز گردید که داد و ستد و مبادله کالا (غیر از مبادلات جنس به جنس) بین مردم شروع و حتّی با گسترش تجارت پیش از آنکه پول به مفهوم جدید مورد استفاده قرار گیرد نیاز به خدمت مؤسسات بانکی محسوس تر گشت و احتیاج به یک وسیله پرداخت و سنجش ارزشها و بالاخص وصول مطالبات از مشتریان دور و نزدیک با وجود خطرات ناشی از نقل و انتقال پول ایجاب می کرد که این فعل و انفعال توسط موسساتی به نام بانک انجام گیرد. کلمه بانک اصطلاحی است قدیمی که از واژه آلمانی Bank به معنای نوعی شرکت اخذ و رواج یافته و شاید هم از کلمه Banco که یک لغت ایتالیایی و به معنای نیمکت صرافان بکار برده می شد اشتقاق یافته است. در هر حال بانک یا همان مؤسسات صرافی آن روز با همان نام و روش کهن مرور سازمان یافته و مرکز کلیه فعالیتهای پولی و اعتباری بانک های امروزی گردیده اند.
اولین بانکی که در ایران تأسیس شد «بانک جدید شرق» بود که مرکز ان در لندن و حوزه عملیاتش مناطق جنوبی آسیا بود این بانک بدون تحصیل هیچگونه امتیازی در سال ۱۲۶۶ شمسی (۱۸۸۸ میلای) درشمال شرقی میدان توپخانه درمحل بانک بازرگانی (تجارت فعلی) شروع به فعالیت کرد.
بانک سپه که اولین بانک ایرانی است در چهاردهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۴ در چند دکه واقع در گذر تقی خان با سرمایه اولیه آن که مبلغ ۳۸٫۸۸۳٫۹۵۰ ریال موجودی صندوق بازنشستگی درجه داران ارتشی بود، تشکیل و شروع به فعالیت نمود.در سال ۱۳۰۶ شمسی دولت پس از مطالعات لازم لایحه قانون اجازه تأسیس بانک ملی ایران را در جلسه چهاردهم اردیبهشت ماه برای تصویب تقدیم دوره ششم قانونگذاری نمود. به این ترتیب بانک ملی ایران با سرمایه ای معادل ۰۰۰/۰۰۰/۲۰ ریال که فقط ۰۰۰/۰۰۰/۸ ریال آن پرداخت شده بود از روز هفدهم شهریور ماه ۱۳۰۷ شروع به کار نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحولاتی عمیق در صنعت بانکداری ایران رخ داد که ملی شدن بانک ها و برقراری نظام بانکداری اسلامی از نکات عمده این تحولات می باشد. .
در تاریخ هفده خرداد ماه ۱۳۵۸ طبق مصوبه شورای انقلاب برای حفظ حقوق صاحبان سپرده و سرمایه های ملی و بکار انداختن چرخهای تولیدی کشور و تضمین باز پرداخت سپرده ها و پس انداز های مردم در بانکها، بانکهای ایران ملی اعلام شد. همزمان با اجرای طرح ملی کردن بانکها در سیستم بانکی کشور جمعاً ۲۸ بانک مشمول این قانون شد. از این تعداد، در ۱۳ بانک سرمایه گذاران خارجی سهیم بودند و ۱۵ بانک بقیه متعلق به سرمایه گذاران ایرانی بود. بر اساس لایحه مذکور ۲۸ بانک و ۱۶ شرکت پس انداز و وام مسکن و ۲ شرکت سرمایه گذاری ملی اعلام شد و مالکیت آن ها از بخش خصوصی سلب و متعلق به دولت گردید.
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی، لزوم استقرار نظام اقتصاد اسلامی به عنوان یکی از ضرورتهای اساسی کشور مطرح شد. مهمترین اقدام عملی در این جهت می توانست ریشه کن کردن ربا از سیستم بانکی کشور باشد تا بدین وسیله بنیان یک اقتصاد توحیدی مبتنی بر قسط و عدل گذارده شود. به همین منظور پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ اقداماتی در جهت اسلامی کردن نظام بانکی به عمل آمد، که این اقدامات را می توان در کوششهای اولیه برای حذف بهره و برقراری کارمزد در سیستم بانکی و تأسیس بانک اسلامی و توسعه صندوق های قرض الحسنه خلاصه نمود.
قرآن کریم بهعنوان مهمترین متن تفکر اسلامی، تصویر روشن و زیبایی از ضرورت گفتو گو و نیز آداب آن ارائه میدهد. خداوند میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ؛[۱۵۲۳] بشارت بر کسانی که اندیشهها و دیدگاهها را میشنوند و در پرتو آزادی کامل، بهترینها را بر میگزینند».[۱۵۲۴]
در فرایند ارتباطات میانفرهنگی(مثل همه انواع ارتباطات میانفردی) هر دو طرفِ ارتباط درگیرند. همانطور که دین مبین اسلام به مسلمانان توصیه میکند که با موقعیتشناسی و بیان صحیح معارف اهلبیت از هر فرصتی برای جذب مخاطبان خود به دین استفاده کنند، به انها گوشزد میکند که دگماندیش نباشند، بلکه گوش و دل خود را برای پذیرش حقایق و واقعیتها گشوده نگه دارند. اما از آنجا که در برخی موقعیتها تشخیص حقایق چندان ساده نبوده و انسان را در معرض لغزش و خطا قرار میدهد، قانونی را در اختیار او گذاشته که با تمسک به آن هرگز گمراه نگشته و فریب نخورد. این قانون عبارت است از «اتباع احسن». «کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند؛ آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند».[۱۵۲۵] آیتالله معرفت در تفسیر این آیه شریفه مینویسد:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«گاهی انسان در پی دانش و فرآوردههای علمی میرود که دانشمندان بزرگ در پهنه گیتی بهدست آوردهاند؛ و بهطور کامل آن را میپذیرد. این، تقلید است. گاهی قدرت انتخاب دارد و میداند «بهترین» کدام است و آن را میپذیرد. اسلام، همین را میخواهد. مسلمان کاملی که خدا خواسته، کسی است که در پی علم و دانش است و به آنچه در پهنای زمین است، گوش فرا میدهد، آنگاه، شایستهترین و بهترین آن را برمیگزیند در اصل، علم، گمشده انسان است و هرجا آن را بیابد، میگیرد: «الحکمه ضاله المومن یاخذها حیث وجدها». آیه یاد شده نیز صراحت دارد که بندگان خدا به انچه بهعنوان عمل و اندیشه مطرح است، گوش فرامیدهند و سپس انتخاب میکنند. اگر این آیه را چنین معنا کنیم که اینان بهفرامین قرآن گوش میدهند و بهترین را انتخاب میکنند، نادرست است. قرآن همهاش احسن است. …آیه صراحت دارد در اینکه علم «گمشده مومن» است، هرجا که آن را یافت، میگیرد. اما کورکورانه نمیپذیرد، بلکه میسنجد و ارزیابی میکند. صرف اینکه یک آدم کافر، سخنی را گفته، پس بد است یا چون یک مسلمان گفته، پس خوب است، قضاوت نادرستی است. اگر دلیل خوبی و بدی سخن را گوینده آن بدانیم، این تقلید است، اما اگر «انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال» ملاک باشد، درست است. در واقع، این ملاک میگوید به گوینده کار نداشته باش که کیست و چه مذهب و عقیدهای دارد، خود سخن را بررسی کن و بسنج».[۱۵۲۶]
قرآن، پیوسته مردم را بهپیروی از خرد، رهنمون میسازد و به اندیشیدن، ترغیب میکند. جملههایی چون: «چرا نمیاندیشند؟» و «باشد که بیندیشند» و… که مکرّر در قرآن آمده است، نشان از توجّه جایگاه عقلانیت و تفکّر نزد خدای متعال دارد: «چرا در پهنای زمین بهحرکت در نمیآیند تا دارای عقل و اندیشه گردند؟».[۱۵۲۷]
قرآن کریم، در تشخیص حق از باطل و شناخت راه درست از راههای انحرافی در زندگی انسانها، عقل آنها را مبنای کارشان قرار میدهد و از آنها میخواهد تا با پیروی از عقل و کسب علم و دانش، راه درست را برای زندگی بهتر برگزینند. بههمین دلیل است که خداوند در قرآن، در آیات فراوانی مثال میزند که بسیاری از پندهای قرآن را تنها دانایان درک میکنند: « مثلهای پندآموزی که برای مردم میآوریم، جز دانایان، درک نمیکنند. دانشمنداناند که بهحقیقت و هدف آنها پی میبرند و صرفاً بهظاهر هر مثال، بسنده نمیکنند».[۱۵۲۸]
۷-۱-۱-۵- صبر و شکیبایی در دعوت به اسلام
یکی از ویژگیهای اصلی پیامبر در برخورد با غیرمسلمانان، برخورد با صبر و شکیبایی در دعوت به اسلام بود که این رفتار هم در عرصه تبلیغ و هم در عرصه برخوردهای روزمره و عادی بهچشم میخورد.
در کتابهای سیرهنگاری، گزارشهای مبسوطی درباره آزار و اذیت مشرکان نسبت به آن حضرت نقل شده است. ریختن شکنبه گوسفند بر سر و روی آن حضرت؛[۱۵۲۹] نجس کردن لباس ایشان[۱۵۳۰] و تحقیر و توهین از سوی سران قریش، تنها چند نمونه از آنهاست که گاه از شدت فشار روحی سبب میشد پیامبر (ص) به بستر پناه ببرند.[۱۵۳۱] صبر و بردباری پیامبر بهحدی بود که بسیاری این حد از صبوری و گذشت را دلیل نبوت ایشان میدانستند.
امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه بخشی از رنجهایی را که پیامبر اکرم ص متحمل شدهاند یادآوری میکند:
«خدایا، بر محمد که امانتدار وحی تو و برگزیدهی آفریدگان تو و مخلص در میان بندگان توست، درود فرست؛ او که پیشوای رحمت و قافله سالار نیکی و کلید گنجینههای برکت است؛ زیرا او در انجام دادنِ فرمان تو خود را به رنج افکند، و جسمش را در راه تو هدف تیرهای بلا گردانید، و در فرخواندن مردمان به دین تو، آشکارا با خویشانش درافتاد، و برای خشنودی تو با خاندان خود به پیکار برخواست، و از بستگانش برید تا دینِ تو را زنده بدارد، و نزدیکان را بهدلیل انکار کردنشان از خود براند، و دوران را بر اثر پذیرفتنشان، بهخود نزدیک ساخت، و در راه تو با بیگانگان دوستی ورزید، و با خویشان دشمنی، و خویشتن را در رساندن پیغام تو خسته کرد، و برای اینکه مردم را به آیین تو دعوت کند، رنجها برد، و خود را به اندرز دادنِ دعوتشدگان بهکار گماشت، و راهیِ دیار غربت شد و زادگاه و خانواده و سرزمینی را که به آن انس گرفته بود، یکجا رها کرد تا دین تو را پیروزی و سربلندی بخشد، و از تو خواست که در برابر کافران او را یاری کنی».
جهانبینی اسلامی
نظام هنجاری
نظام ارزشی
نظام اهداف
اصول راهبردی
نظام ارتباطی
جهانبینی های غیراسلامی
نظام ارزشی
نظام اهداف
نظام ارتباطی
میدان کنش میانفرهنگی
اصل دعوت
اصل تولی و تبری
اصل سیادت و عزت اسلامی
اصل رعایت اصول اخلاقی
اصل همزیستی
اصل طبقه بندی
فرهنگ اسلامی
فرهنگهای غیراسلامی
ارتباط گر
مخاطب
پیام
امت(اهل کتاب، کافر/مشرک)، انسان
مسلمان/داعی/ امت
اسلام، مشترکات، فطرت
(مبنای مفاهمه)
بازخورد
کنش دعوتی
الگوی ارتباط میانفرهنگی از نگاه اسلامی با تاکید بر کنش دعوتی
ارتباط گر
ارتباط گر
فصل نهم: خلاصه و نتیجهگیری
اکنون در عصری زندگی میکنیم که تقریبا هر فردی صرف نظر از مکان، زبان یا فرهنگی که به آن تعلق دارد، میتواند با دیگران ارتباط داشته باشد. برخی از این ارتباطات کاملا مشهود است. مثلا، هنگامی که فرد به زبان دیگران تکلم میکند یا در میان آنان رفت و آمد میکند، با آنان ارتباط برقرار کرده است. اما برخی از اشکالِ ارتباط بهسادگی قابل مشاهده نیستند مگر اینکه اتفاق خاصی(همانند بحران اقتصادی در یک کشور پیشرفته) روی دهد و وقفهای کوتاه در صدور کالاهای آن کشور به سایر نقاط جهان ایجاد شود.[۱۵۳۲] امروز در وضعیتی قرار گرفتهایم که هر اتقاقی در هر نقطهای از جهان در سراسر جهان احساس میشود. تبادلات فرهنگی پر شتاب شده و جوامع را بیش از پیش بهم در هم تنیده ساخته است. چنین وابستگی متقابل، ویژگی بارز[۱۵۳۳] جهانی است که روزبروز مرزهای جغرافیایی آن رقیقتر میگردد. بدین ترتیب شرایط کنونی مستعد پیوندهای تنگاتنگ میان مردمان مختلفی است که پیش از این حتی تصوری هم از همدیگر نداشتهاند. «شرایط جهانی و اوضاع زمانه واقعیتساز و ضرورتساز است و اگر چیزی در نفسالامر هم واقعیت و ضرورت نباشد زمانه واقعیت و ضرورت خودساخته را بر ما تحمیل میکند؛ توسعهی ارتباطات و کوچکشدن جهان، دیالوگ و گفتوگو را ضروری ساخته و با توجه به شرایط عصری میان ادیان، فرهنگها و اقوام دیالوگ رخ داده است و منتظر ما نمانده، ما وقتی که پای یک رسانه و یا گیرندهی تلویزیونی و الکترونیکی مینشینیم دایم با جهان گفتوگو میکنیم و جهان با ما حرف میزند. امروز امکان عزلتگزینی و گوشهنشینی نیست، اگر ما هم از ورود در دیالوگ احتراز کنیم دیگران اجتناب نمیکنند این امر در اختیار ما نیست.»[۱۵۳۴]
چنین شرایطی میتواند هم فرصت و هم تهدید باشد. چون از نظر اسلام، ارتباط و همزیستی مسالمتآمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است و هدف از این ارتباط، مصلحتگرایی نیست، بلکه خود رابطه، مصلحت است؛ چون اولاً، با زندگی فطری انسانها سازگارتر است؛ از سویی، انسان موجود اجتماعی است و بهگونه فطری نیاز دارد که در اجتماع و در کنار همنوع زندگی کند و از دیگر سوی، اسلام آیین فطرت و برابر با نیازهای حقیقی و پاسخگوی نیازهای انسان است؛ لذا به این خواست فطری پاسخ داده و داشتن ارتباط با دیگر انسانها از هر نژاد و کیش را روا دانسته است؛[۱۵۳۵] ثانیا، در شرایط تعامل، رشد و تعالی انسان و تفاهم برای رسیدن به توافقها و سرانجام به یگانگی آیین بشری و گرایش به حق امکانپذیرتر است. بدان جهت که اسلام داعیه جهانی دارد و برنامه خود را، سعادتآفرین برای همه ملتها، گروه ها، نژادها و… میداند[۱۵۳۶] و بر این باور است که باید پیام قرآن سراسر گیتی را در بر بگیرد. قرآن بهعنوان متن استوار اسلامی، همه انسانها را به توحید فراخوانده و این مهم، بدون ارتباط و تماس و معاشرت با ملتها و پیروان دیگر ادیان میسور نیست: «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ ای [پیامبر] مردم را با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه، با آنان مجادله کن.»[۱۵۳۷] دعوت به توحید، بدون داشتن روابط، امری غیرممکن است. بنابراین لازمه دعوت عمومی به پذیرش اسلام و ارائه حقایق قرآنی به مردم، ایجاد روابط با همه نژادها، گروهها، ملتها در سراسر جهان است؛[۱۵۳۸] آیات، روایات و سیره و روش پیامبر (ص) و پیشوایان دین، به روشنی بر اصل مشروع بودن روابط با غیرمسلمانان دلالت دارند.[۱۵۳۹] اما در عین حال بنظر میرسد این توصیهها را با حساسیت زیاد نسبت به محتوای تعاملات دنبال میکند. چون اینگونه ارتباطات به احتمال زیاد با «فرهنگپذیری» همراه خواهد بود. «فرهنگپذیری عبارت است از یادگیری، مشارکت و درونی کردن نمادها و رفتارهایی که در محیط فرهنگی جدید رایج است. فرهنگپذیری اغلب با «فرهنگزدایی» یعنی فراموش کردن یا جایگزین کردن شماری از نمادها و کردارهای مألوف فرهنگ اولیه همراه است.»[۱۵۴۰] انتقال فرهنگ را با ادبیات میانفرهنگی چنین میتوان توضیح داد که: «ﻓﺮد دارای ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ دروﻧﻲ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ، ارزش ﻫﺎ و ﺑﺎورﻫﺎی ﺧﻮد اﺳﺖ. ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ دروﻧـﻲ ﺷـﺨﺺ ﺑﻪﺧﻮدی ﺧﻮد ﻣﻨﺴﺠﻢ و ﻣﻨﻄﻘﻲ و ﺑﻪﻫﻢ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ اﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ در وﺿـﻌﻴﺖ ﺗﻌـﺎدل ﻗـﺮار دارد و ﺷﺨﺺ ﻫﻤﻮاره ﺗﻼش ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ اﻳﻦ ﺗﻌﺎدل را، ﺑـﺮای ﭘﺮﻫﻴـﺰ از اﺿـﻄﺮاب، ﺣﻔـﻆ ﻛﻨﺪ. ﺑﺎ وﺟﻮد اﻳﻦ، ﻓﺮد از ﻃﺮﻳﻖ وﺳﺎﻳﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن در ﻣﻌﺮض ﺟﺮﻳﺎن ﺗﺒﺎدل ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﺑﻪ درﺟﺎت ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ از اﺿﻄﺮاب دﭼﺎر ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﺎ ﺑـﺮوز اﺿـﻄﺮاب، ﺗﻄﺎﺑﻖ ﻓﺮد ﺑﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﺟﺪﻳﺪ آﻏﺎز ﻣﻲﺷﻮد و ﻫﺮﭼﻪ ﺷﺪت اﺿﻄﺮاب ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗـﻼش ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﺮای ﺗﻄﺎﺑﻖ ﻻزم اﺳﺖ. ﻧﺘﻴﺠﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻄﺎﺑﻘﻲ، ﺗﺤﻮل در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻓﺮد اﺳـﺖ و در اﻳﻦﺻﻮرت اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ رخ ﻣﻲ دﻫﺪ».[۱۵۴۱]
بخشی از فرایند انتقال فرهنگ بهصورت آگاهانه و بخشی دیگر بهصورت ناخودآگاه صورت میگیرد.[۱۵۴۲] امروزه بهدلیل شرایط لازم، زمینه فرهنگپذیری و اشاعه فرهنگی بیش از پیش فراهم شده است. در حقیقت، «زندگی و تجربیات مختلف زمینه ارائه نظریه ارتباطات میانفرهنگی را برای حال فراهم کرده است».[۱۵۴۳] فراگیری فرهنگپذیری ممکن است به تغییر فرهنگی منجر شود. البته تغییر فرهنگ آرام و تدریجی است و فقط هنگامی شدید است که تغییر در اصل جهانبینی صورت پذیرد. هرچه جذابیت مادی و معنوی یک فرهنگ بیشتر باشد، قدرت اشاعه آن در دیگر جوامع بیشتر است. [۱۵۴۴] اسلام ضمن آنکه به اخذ محسنات فرهنگی از هر فرهنگ تاکید میکند،[۱۵۴۵] به اشاعه فرهنگی اسلامی و نیز گسترش دامنه پیروان خود نیز بسیار اهمیت میدهد. بههمیندلیل یافتن الگویی برای تعامل با دیگران ضرورت پیدا میکند. این سنخ از مباحث را میتوان در قلمرو ارتباطات میانفرهنگی بررسی کرد.
در ترسیم نهایی الگوی ارتباط میانفرهنگی، ارتباطگر، در کسوت یک مسلمان، با الگوگیری از پیشوایان دینی، از طریق روش اشتراک معنایی و مبنای مفاهمهای که در پیش میگیرد، همواره خود را درجایگاه یک دعوتگر به توحید قلمداد میکند. در اینخصوص تفاوتی میان پیامبران و پیروان آنها نیست؛ چون همه مخاطب قرآن کریم هستند و همه مسئولند. تکرار «قل» در آیات فراوانی از قرآن کریم بهترین دلیل بر این مدعاست. هر مسلمان از آنجا که به هویت جامعه اسلامی پیوند میخورد، نه یک فرد، که یک امت است. چنانچه این ویژگی در مخاطب نیز وجود داشته باشد، او نیز یک امت تلقی خواهد شد. بنابراین هم مخاطب و هم کنشگر به مثابه امت تلقی میشوند چون هرکدام از آنها به یک نظام معنایی متعلق هستند. مجموعه افراد متعلق به یک نظام معنایی درون یک امت قرار میگیرند. بدین معنا یک فرد هم، میتواند امت باشد. انسانها با اقبال به نظامهای معنایی مشترک با یکدیگر وحدت پیدا میکنند و «امت»های مختلف را تشکیل میدهند. «از اینرو «امت» دایر مدار «معنا» است. معنا زمانی و مکانی نیست. از اینرو، امت نیز مرز زمانی و مکانی ندارد؛ یعنی حوزه ارتباط اعضای یک امت با یکدیگر لزوماً ارتباط و تعامل حسی و تاریخی نیست، بلکه این ارتباط درونی است. ممکن است فردی در یکسوی دنیا با افرادی در گوشه دیگر آن ذیل یک «امت» قرار بگیرند. همچنین ممکن است افرادی که در دورههای زمانی و تاریخی مختلف میزیسته اند متعلق به امت واحدی باشند. آیات و روایاتی که بر حشر امتها دلالت دارند، مؤید این نکته هستند».[۱۵۴۶]
میان احاطه علمی معرفتی و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط با میزان موفقیت ارتباطگر در ارتباط میانفرهنگی رابطه مثبت وجود دارد. مجموع این ویژگیها در کنش دعوتی وجود دارد. کنش دعوتی به آن نوع از کنش اطلاق میشود از طریق حکمت (که شامل موعظه و جدال احسن نیز میشود) گسترش خداپرستی در جهان را هدف گرفته است. نقطه ثقل کنش دعوتی «حکمت» است که «از طرفى به آسمان وصل است و از طرفى به زمین؛ یعنى هم بعد معنایى دارد و هم بعد مفهومى».[۱۵۴۷]
کنش دعوتی، کنشی منعطف است و در موقعیتهای متفاوت بهصورت حکمت، موعظه و جدال احسن نمود مییابد. این سه شیوه هم ممکن است برای یک مخاطب و هم ممکن است برای مخاطبان گوناگون اتخاذ گردد. بنابرین یادگیری زبان، مهارتهای ارتباط، آشنایی با فرهنگ اسلامی و فرهنگهای گوناگون و مخاطبشناسی از الزامات ارتباطات میانفرهنگی با رویکرد دینی است که در بستر چارچوب اصول راهبردی شکل میگیرد.
در حاشیه کنش دعوتی میتوان از دو نوع کنش تحت عنوان «کنش دفاعی» و «کنش اخلاقی» هم سخن گفت که بنظر میرسد این هر دو کنش در طول «کنش دعوتی» قرار دارند. چون در آیه ۱۲۵ آل عمران حکمت، موعظه و جدال احسن از شیوههای دعوت به راه خدا قلمداد شدهاند.
الف، کنش دفاعی: کنش دفاعی که از بخشی از آیه ۱۲۵ سوره مبارکه آل عمران برداشت میشود به جدال در مقام دفاع از حقانیت خود اشاره دارد. برخلاف حکمت و موعظه که در جهت دعوت به حق و آشکارسازی آن قرار دارد،[۱۵۴۸] جدال در جهت دفاع از حقانیت با تلاش برای غلبه بر مخاطب با بهره گرفتن از مسلماتی است که خود مخاطب بر درست بودن آن صحه گذاشته است. در روش جدال احسن، شخص با تکیه بر اصول و اعتقادات مشترک به گفت وگو می نشیند تا براساس همان اصول و اعتقادات مشترک حقانیت سخنان خود را تبیین و تحلیل کند.
به بیان دیگر، گفتو گو، حالات مختلف و متنوع را بهخود میگیرد. نوعی از گفتو گو که در قرآن تبیین شده است، جدال است. جدال ، گفتو گویی همراه با درگیری و چیرگی و برتری جستن یک سوی بر سویه دیگر است. هدف از جدال را قصد منصرف کردن دیگری در راه و روش و حتی در رای و نظر و باور دانستهاند.[۱۵۴۹] بهنظر میرسد که میان اصطلاح قرآنی جدل و اصطلاح منطقی آن که به دیالکتیک نیز مشهور است، تفاوتهای محسوسی نباشد؛ زیرا در جدل آن چه مهم است، همراهی با طرف گفتو گو و بهرهگیری از اصول مشترک و مقبول دو طرف است که در قرآن نیز بدان اشاره شده است. هدف از جدل قرآنی و منطقی چیرگی و غلبه بر طرف دیگر است که از ایننظر نیز مشترک میباشند. قرآن نیز همانند اهل منطق، میان جدل و برهان (سلطان ) تفاوت میگذارد و آن را دو گونه از روشهای گفتو گوی علمی بر میشمارد.[۱۵۵۰] بهنظر قرآن گفتمان جدلی، امری فطری در بشر است و انسان نه تنها با دیگران بلکه حتی با خود به مجادله بر میخیزد تا خود را قانع سازد و امری را که بر خود مشتبه شده را به یقین اقناعی تبدیل کند. قرآن بیان میکند که نفس انسانی گرایش به این دارد که از خود دفاع کند. از اینرو میکوشد به هر شکل ممکن نه تنها از جان بلکه از خواسته و رفتار و منش و عقاید خود که شاکله و شخصیت وجودی او را شکل میدهد، دفاع و از آن در برابر هر بیگانه و حتی خود، دفاع کند. روزی میرسد که انسان با خودش به مجادله بر میخیزد و میکوشد تا خود را برای خود مقبول قرار دهد و عقاید و رفتارش را در پیش وجدانش توجیه نماید: روزی می رسد که هر نفس با خودش به مجادله بر می خیزد.[۱۵۵۱] گرایش فطری بشر به جدال و مجادله به اندازهای شدید است که قرآن در توصیف انسان میفرماید: «انسان در میان موجودات هستی از همه بیشتر به سوی جدال گرایش دارد و اهل مجادله است».[۱۵۵۲] از سه گونه جدال (باطل،[۱۵۵۳] جاهلانه[۱۵۵۴] و عالمانه[۱۵۵۵]) که قرآن کریم مطرح میکند تنها جدال احسن مورد قبول این کتاب آسمانی است که بهرهگیری از آیات جدلی قرآن مصداق بارز جدال احسن به شمار میرود.
ب، کنش اخلاقی: با توجه به روایتی از پیامبر اکرم ص که فلسفه بعثت خود را «کامل کردن مکارم اخلاق» بیان کرده است، ممکن است این دیدگاه شکل بگیرد که کنش مسلمانی در همه شرایط بایستی اخلاقی است و دعوت یا ترغیب غیرملسمانان به اسلام نتیجه کارکردی ارتباط اخلاقمدارانه است. اگرچه این تعبیر هم از ظرفیت کافی برای توصیف الگوی ارتباطی مسلمانی دارد لکن در موقعیتهای میانفرهنگی کنش دعوتی با ویژگیهایی که بیان شد تعبیر مناسبتری است. در چنین موقعیتهایی با تسامح میتوان بهجای کنش دعوتی از «کنش اخلاقی» تعبیر کرد؛ اما بایستی توجه داشت که کنش دعوتی، کنشی مبتنی بر گفتگوست که اخلاقمداری پشتیبان آن است. کنش دعوتی از لحاظ نظری، ظرفیتی را در اختیار می نهد که کنش اخلاقی فاقد آن است و این ویژگی عبارت از رویکرد گفتگویی است که امکان مقایسه آن را با کنش ارتباطی فراهم میکند.
واریانس بین گروهی
1.264
4
.316
1.237
.296
واریانس درون گروهی
53.936
211
.256
برابری
کل
55.201
215
با مراجعه به جداول فوق، سطح معناداری (ستون Sig.) آزمون فیشر F برابر با 0.296 بزرگتر از آلفاي تصميم گيري 05/0 است، پس ميتوان نتيجه گرفت که به زعم پاسخ دهندگان، با احتمال 95 درصد، فرض برابری میانگین تعهد کارکنان در طبقات سنوات خدمتی مختلف تائید شده و این به منزله عدم تفاوت بین میانگین تعهد طبقات مختلف سنوات خدمتی می باشد.
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادها
5-1)مقدمه
در این فصل،یافته های حاصل از تحلیل داده ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در ابتدا مروری کلی بر مطالعه حاضر صورت خواهد گرفت، سپس به بحث پیرامون فرضیات تحقیق پرداخته خواهد شد. در گام بعدی نتایج کلی ارائه شده و پیشنهادات برگرفته از یافته های تحقیق و موضوعات پیشنهادی جهت تحقیقات بیشتر مطرح می شود.
5-2( مرور کلی
این پژوهش به دنبال آن بود تا با بررسی رابطه بین اعتماد وتعهد سازمانی در بین کارکنان دانشگاه کاشان، به تحلیل و بررسی رابطه عوامل اعتماد و تعهد سازمانی بپردازد و در نهایت سطح معنادار بودن و مطلوب بودن این عوامل را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به منظور نیل به این هدف، در فصل اول، اهمیت و ضرورت مساله و فرضیه های پژوهش مطرح گردید. در فصل دوم، ادبیات موضوع، مهمترین نظریه های مطرح شده و پیشینه مرتبط با پژوهش در این زمینه ارائه گردید که در نهایت به مدل مفهومی پژوهش منجر گردید. در فصل سوم به نحوه اجرای پژوهش، جامعه آماری، روش و ابزار گردآوری داده ها پرداخته شد. در فصل چهارم، فرضیه های پژوهش براساس روابط فرض شده در مدل، مورد آزمون قرار گرفتند . در این بخش نیز تلاش می شود ابتدا به طور مختصر، نتایج حاصل از عوامل جمعیت شناختی آورده شود و سپس نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها ارائه گردد و با ادبیات موجود در این زمینه، مورد بحث قرار گیرد.
5-3) نتایج فرضیات تحقیق
در این بخش به نتایج فرضیات تحقیق به تفکیک فرضیات اصلی اشاره می شود.
5-3-1) نتایج فرضیات اصلی و فرعی اول تحقیق
نتایج کلی فرضیات اصلی و فرعی اول تحقیق در جدول زیر آمده است. میانگین توصیفی اعتماد و ابعاد آن نشان می دهد که وضعیت آن حول و حوش متوسط و حتی کمتر از آن است. برای نتیجه گیری دقیق تر، از آزمونهای استنباطی استفاده شد تا برابری میانگین متغیرها با حد متوسط (عدد 3) مورد آزمون قرار گیرد. ستون چهارم نشان می دهد که برآورد میانگین جامعه برابر یا کمتر و یا بیشتر از متوسط هست یا خیر. در صورتی که میانگین بالاتر از حد متوسط می بود، فرضیات تائید می شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی فرضیات اصلی و فرعی اول تحقیق به غیر از بعد ثبات، رد شده اند. به دیگر سخن میزان اعتماد سازمانی و ابعاد انصاف، گشودگی، شایستگی، و توجه در بین کارکنان دانشگاه کاشان در سطح مطلوب قرار ندارد. فقط این بعد ثبات است که در سطح مطلوب قرار دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(جدول5-1) وضعیت تائید یا رد شدن فرضیات اصلی و فرعی اول تحقیق
ردیف
عنوان فرضیه
میانگین توصیفی نمونه
برآورد میانگین جامعه نسبت به حد متوسط
(عدد 3)
فرضیه پژوهشی
برای بحث در خصوص امکان سنجی رهن پول ابتدا باید ماهیت آنرا معین نماییم به همین دلیل در این فصل ابتدا به تحلیل ماهیت پول پرداخته و سپس به امکان سنجی رهن آن میپردازیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مبحث اول:تحلیل ماهیت پول
برای روشن شدن این مطلب که آیا امکان رهن پول وجود دارد یا خیر ؟ ابتدا باید ماهیت پول را معین کنیم، در خصوص ماهیت پول، نظرات مختلفی بیان شده است، عده ای آن را مال مادی و عده ای مال غیر مادی می دانند هم چنین در مورد قیمی یا مثلی بودن پول، نظرات متفاوتی بیان شده است، که ما به شرح این دیدگاه ها می پردازیم .
گفتار اول: مال بودن پول
در خصوص مفهوم مال به تفصیل در گذشته موضوع را مورد بررسی قرار دادیم( رجوع شود به صفحه ۶۹ الی ۷۴). بنابراین ما به این نکته می پردازیم که با توجه به معنای مال ،آیا پول نیز مال محسوب می شود یا خیر؟
یکی از نویسندگان معتقدند که پول از دیدگاه اقتصاد دانان، کالا نیست بلکه حواله ی مقداری کالا است اما از نظر فقها نوعی کالا است چون مورد رغبت عقلا ست( احمد وند، ۱۳۸۴، ۱۰۲).
برخی از نویسندگان، پول را در اقتصاد خرد از اموال و ثروت افراد می دانند، اما در اقتصادی کلان آن را از ثروت های ملی نمی شمرند، بلکه تنها کالاها و خدمات و منابع طبیعی را ثروت و اموال یک کشور می دانند ( مصباحی مقدم، ۱۳۷۵، ۴۰).
شهید مطهری در خصوص مال بودن پول می نویسد:« قابلیت پول برای اینکه به وسیله ی آن کسب اموال دیگر شود صفتی است که موجب ارزش پول شده است. درست است که ارزش برای بدل است، ولی وجود همین استعداد تبدیل در پول، موجب ارزش پول است. یعنی صاحب پول از همین خاصیت پول منتفع می شود؛ همان طور ی که صاحب بذر از استعداد بذر منتفع می شود، همین استعداد و ارزش آن، ملاک مالیت پول و بذر است»( مطهری، ۱۳۶۴، ۱۷۷).
برخی نیز اسکناس را مال نمی دانند، زیرا شرایط لازم برای مال بودن را دارا نیست، ایشان می نویسند:« اولاً اسکناس های موجود مالیت یا همان ارزش اقتصادی را ندارند و ثانیاً خود به تنهایی دارای ارزش نیست؛ و چون حاکی از وجود مال در جامعه می باشد، قابلیت مبادله پیدا کرده است و خاصیت اخیر دلیل مال بودن آن ها نیست»( احمد وند، ۱۳۸۴، ۱۰۰). لازم به ذکر است که از نظر فقهی پول های دارای ارزش ذاتی، مانند طلا و نقره، مال است و همه ی احکام فقهی مال در مورد آنها جاری است، زیرا هم به حساب فلز قیمتی، دارای منفعتی عقلایی است، هم از قدرت نسبی برخوردار است و هم شرع مقدس آثار مالیت را بر آنها مترتب کرده است ( مصباحی مقدم، ۱۳۸۳، ۱۶۱).
بنابراین پول های دارای ارزش ذاتی ،مال محسوب می شوند و اختلافی در این مورد وجود ندارد، و بحث ازمال بودن پول، درباره ی پولهای اعتباری است، هر چند که نظر مشهور فقها نیز این است که پولهای اعتباری نیز دارای مالیت است.
یکی از فقها پولهای اعتباری را بدین جهت که دولتها نسبت به آنها قیمتی معین کرده که در تمام مملکت مورد قبول و رایج است دارای مالیت می دانند ( خویی، ۱۳۷۰، ۴۹۷).
در این مورد برخی دیگر نیز عقیده دارند:« ارزش پول از این جا سرچشمه می گیرد که تشکیلات پولی و حکومت و جامعه پذیرفته اند که اسکناس در مبادلات واسطه و معیار ارزش باشد»( عبداللهی، ۱۳۷۲، ۲۹۱).
یکی دیگر از نویسندگان در این مورد می نویسد:« پول مال است و حواله نیست، مال هم ممکن است کالا باشد و هم ممکن است پول باشد، و به هر دو مال گفته می شود، چنان چه مقصود از مال، معنی مصرفی آن باشد، کالا است؛ هر چند بالمال و برای مصرف کننده باشد و اگر مقصود از مال، معنی تبادلی و معاوضه ای آن باشد،پول است. چون وظیفه پول فقط تسهیل امر تبادل و نقل و انتقال مالکیت هاست»( ایزد پناه، ۱۳۷۵، ۲۰).
بنابراین با توجه به نظرات ذکر شده و هم چنین تعریف مال که قبلاً بیان شد، می توان گفت که پول مال است. البته باید توجه داشت که به طور کلی، مالیت در اشیاء به دو صورت قابل تصور است. برخی از اشیاء ذاتاً مالیت دارند، مانند برنج و گوشت و غیره، و برخی از اشیاء هم مالیت آنها اعتباری است، یعنی اگر قانون گذار جعل مالیت نکرده باشد، هیچ ارزشی ندارند و این نوع مالیت ها تابع اعتبار و قرارداد هستند. پول نیز دو گونه است. گاهی منشأ مالیات آن یک امر عینی و خارجی است؛ از قبیل سکه های طلا و نقره که به پولهای دارای ارزش ذاتی هم معروفند، و گاهی منشأ مالیت پول اعتباری است، یعنی دولت به پول، اعتبار حقوقی می دهد و در این صورت پول حامل یک اعتبار حقوقی محض خواهد بود. پولهای زمان ما از این قبیل است و برای صحت اعتبار، پشتوانه لازم نیست و فقط شرعیت اعتبار کننده شرط است.( همان،۳۹).
پس از روشن شدن این نکته که پول مال است، باید مشخص شود که پول مال مادی یا غیر مادی است.
گفتار دوم: مادی یا غیر مادی بودن پول
هر مالی که با یکی از حواس پنج گانه ادراک شود، مال مادی است و در برابر آن مال غیر مادی قرار دارد ( جعفری لنگرودی، ۱۳۸۱، ۴/ ۳۱۴۱). در مورد اینکه آیا پول مال مادی یا غیر مادی است اختلاف نظر وجود دارد، مشهور اسکناس را سند نمی دانند و آن را مال مادی تلقی می کنند، چرا که قابل درک با یکی از حواس است، برخی حقوقدانان معتقدند: « عناصر پول از قرار ذیل است: اول ، شیء منقول مادی، خواه قیمتی باشد، مانند سکه ی نقره و زر، خواه نباشد، مانند اسکناس …»( جعفری لنگرودی، ۱۳۸۲، ۱۷۰).
برخی فقها معتقدند:« اعیان بر سه قسم است: دسته ای که از آنها غیر از مالیت چیز دیگری طلب نمی شود، مانند کاغذهایی که به عنوان نقد رایج در زمان ما استعمال می شود، پس اگر از این دسته در نزد، ضامن چیزی تلف شود یا تلف بکند باید چیزی را که مالیت آن برابر است، بپردازد، دسته ای دیگر که از آنها مالیت و همچنین صفات دیگری طلب می شود و آن بر دو قسم است؛ آنچه که برای آن، مثلی غالباً یافت می شود که اکثر صفات آن را تحت پوشش قرار می دهد، بنای عقلا در چنین مواردی ادای مثل است و دسته ای دیگر مثلی که در برگیرد اغلب صفاتش را برای آن کم است پس ضامن فقط مکلف به ادای قیمت است»( مکارم شیرازی، ۱۴۱۱، ۴/ ۲۴۴).
ایشان در بیان خود از کلمه ی « اعیان » استفاده کرده اند، و اعیان، جز مال مادی نیست .در مقابل گروه دیگر معتقدند که پول مالی غیر مادی و اعتباری است ( مطهری، ۱۳۶۸، ۱۷۷- شهیدی، ۱۳۸۹، ۲۸۱ – صدر، ۱۳۸۳، ۲۲۴ و ۲۲۵ – یوسفی، ۱۳۷۷، ۱۱۳ و ۱۱۴).
این دیدگاه بر این اساس استوار است که حقیقت جوهر پول، قدرت خرید است و اسکنان صرفاً نماینده ی قدرت خرید است، و از آنجا که توان خرید، حقی غیر مالی است، بنابراین پول، مالی غیر مادی است.
به نظر می رسد که مال و مالیت عناوین عرفی هستند، لذا برای شناخت مال از غیر مال باید به عرف مراجعه کرد، بی هیچ تردیدی، عرف اسکناس را مال می داند، نه سند؛ بنابراین اسکناس چون وجود فیزیکی دارد و لازمه ی آن امکان درک با یکی از حواس است پس اسکناس مال مادی است.
گفتار سوم: مثلی یا قیمتی بودن پول
عنوان مثلی و قیمتی در نصوص روایی ذکر نشده است، یعنی نه در آیه ای آمده و نه در روایتی، تا برای یافتن تعریف آن به روایات رجوع شود، فقها این دو عنوان را در بحث ضمان مطرح کرده اند و پذیرفته اند که اگر انسان مال دیگری را تلف کرد، اگر آن چیز مثلی بود مثل آن را بدهکار است و اگر قیمی بود، قیمت آنرا باید بپردازد. بنابراین به عقیده ی فقها مثلی و قیمتی حقیقت شرعیه و متشرعه ندارند ( انصاری، ۱۴۲۰، ۳ /۲۱۴).
دیدگاه دیگری نیز در فقه وجود دارد که مطابق آن مثلی و قیمی موکول به نظر عرف است .( آخوند خراسانی، ۱۴۰۶، ۳۵- حکیم، بی تا، ۱۳۹). یکی از فقها در این خصوص می نویسد:« مبرهن است که در هر دوره ای نیازمند این هستیم که مثلی و قیمی را تعیین کنیم، مثلی و قیمی بر حسب ازمنه و امکنه ، متفاوت می شوند و آن مواردی که فقها و علما به عنوان مثلی و قیمی بر شمرده اند، نسبت به زمان و مکان خودشان بوده و برای مکان و زمان دیگر، حجیت نخواهد داشت. »( طباصبایی یزدی، ۱۳۷۸، ۱/ ۹۶).
در مورد تعریف قیمی، تکیه سخنان بر این محور است که قیمی کالایی است که قیمت اجزا آن مساوی نباشد، آیت الله خویی درباره ی ضابطه ی مثلی و قیمی بیان می دارد: کالای که افرادی متماثل به حسب نوع یا صنف دارد مثلی است و الا قیمی است و نقود رایج از مثلیات است.( خویی، ۱۳۷۱، ۱/۳۰).
با بررسی نظرات مطرح در باب مثلی یا قیمی بودن پول می توان آن ها را به چند دسته مختلف به شرح زیر تقسیم نمود:
الف: پول به اعتیار ارزش اسمی، مثلی است .
بر اساس این نظریه، محور در تمام مبادله های اقتصادی و معامله هایی که با پول انجام می شود، ارزش اسمی پول است، طرفداران این نظریه پول را یک مال مثلی دانسته و موضوع و مقوم مثلیت پول را، مانند درهم و دینار صدر اسلام، همان ارزش اسمی آن می دانند، نه چیز دیگر.
زیرا نخست، قدرت خرید از عوارض و حالات پول است ، نه از مقومات پول و هنگامی که فردی مقداری پول اعتباری قرض می کند در عرف گفته نمی شود او قدرت خرید قرض کرده است، دوم اینکه، پول اعتباری از جهت پول بودن (ارزش مبادله ای) با پول حقیقی تفاوتی ندارد و تنها تفاوت از جهت غیر پولی (ارزش مصرفی) است و اگر قدرت خرید، مقوم پول باشد در مورد سکه، طلا و نقره نیز این سخن مطرح خواهد شد، یعنی اگر قدرت خرید آنها نیز کاهش یابد بایستی قائل به جبران کاهش ارزش آنها شویم در حالیکه هیچ فقیهی چنین فتوایی نداده است( امینی و سماواتی، ۱۳۸۶، ۱۳۹).
نظر مشهور فقها، پول را همچون مسکوکات طلا و نقره، مثلی می داند و معتقد است همانند تمامی اموال مثلی دیگر، کاهش یا افزایش قدرت خرید یا ارزشمندی آن، تأثیری در وظیفه ضامن ندارد( طباطبایی یزدی، ۱۳۷۸ ،۲۷۹- امام خمینی، ۱۳۷۸، ۲/ ۲۹۱- فاضل لنکرانی، ۱۳۷۵، ۳۲۲).
ب: پول به اعتبار قدرت خرید ، مثلی است .
مبدع این نظر شهید صدر است که پولهای فعلی را مال مثلی دانسته که مثلیت آن نه در کاغذ اسکناس و تعداد واحدهای مکتوب بر آن، بلکه مثل پول را چیزی می داند که قیمت حقیقی آن را مجسم کند. قیمت حقیقی پول همان قدرت خرید یا ارزش مبادله ای آن است( صدر، ۱۳۸۳، ۲۰۹).
شهید بهشتی نکته ی محوری در ماهیت پول را قدرت خرید می داند( حسینی بهشتی، ۱۳۶۲، ۶۳).
آیت الله هاشمی شاهرودی در بحث، ضمانت کاهش ارزش پول، قائل به فرق بین پولهای حقیقی (دینار و درهم) و پولهای اعتباری است و می گوید« در پولهای حقیقی کاهش ارزش پول بر عهده نمی آید، زیرا مالیتشان برخاسته از جنس خودشان است، همانند دیگر اموال مثلی، ولی پول اعتباری از آن روی که به خودی خود دارای ارزش مصرفی نبوده و تنها در داد و ستد به کار می رود، ارزش مبادله ای و توان خرید آن، در نگاه عرف و عقلا همچون صفت حقیقی است و بدین سان، همانند دیگر صفات مثل خود به عهده می آید، البته اگر در رابطه با ماهیت و استواری پول از نظر قدرت خرید و توان دولت صادر کننده آن باشد، نه در نتیجه ی اثر گذاری قاعده ی عرضه و تقاضای بازار( هاشمی شاهرودی، ۱۳۷۴، ۶۶).
یکی از نویسندگان در مورد اسکناس امروزی به صراحت می گوید:« تمام حقیقت و هویت اسکناس عبارت است از قدرت بر خرید و توانایی بر رفع احتیاجات، یعنی دارنده اسکناس مالک قدرت خرید معین خواهد بود و می تواند با چنین قدرتی به رفع نیازهای خود، به میزان همان توان خرید، یعنی به مقدار اسکناس هایی که دارد اقدام کند.»( موسوی بجنوردی، ۱۳۷۲، ۱۰۹).
یکی از نویسندگان نیز در این رابطه می گوید:« در امور اعتباری مانند پول باید عنوان کاربردی و قدرت خرید را در نظر گرفت، همانطور که اصل اعتبار مالیت را از عقلا و عرف گرفته ایم باید خصوصیات آن را هم از عرف بگیریم بنابراین اگر برای ارزش پول از بیست سال قبل تا بحال تفاوت قائلند، ما هم باید آنرا بپذیریم، چون وقتی اصل پول امر عرفی است، خصوصیات و ریزه کاریهای آن را هم باید از عرف بگیریم( معرفت، ۱۳۷۵، ۱۸).
ج: پول نه مثلی و نه قیمی است.
در این مورد یکی از نویسندگان می نویسد:« به نظر ما پول نه مثلی و نه قیمی است هر چند مال است زیرا ضابطه ی مثلی و قیمی که فقها بیان می نمایند، مربوط به اموال و کالاهایی است که ارزش ذاتی دارند فقهای ما کالا را به دو قسم مثلی و قیمی تقسیم نموده اند ولی اسکناس که صرفاً مال اعتباری است این تقسیم در او راه ندارد، و به تعبیر اصطلاحی، پول تخصصاً و موضوعاً از بحث قیمی و مثلی خارج است، زیرا امروز کسی پول را کالا نمی داند، بلکه آنرا تنها نشانه ی قدرت خرید به حساب می آورد نه چیز دیگر .»( موسوی بجنوردی، ۱۳۷۵، ۴۰).
در خصوص این نظریه باید گفت که بسیاری از فقها این نظر را قبول نداشته و پول را مثلی می دانند.
د: پول نسبت به افراد هم عرض ، مثلی و نسبت به افراد طولی ، قیمی است .
یکی از نویسندگان معتقد است که می توان افراد طولی پول را در صورتی که زمان نسبتاً طولانی باشد و اختلاف ارزش (قدرت خرید) آن فاحش باشد و از نظر عرف قابل اغماض نباشد ، قیمی به حساب آورد ، گرچه افراد عرضی آن مثلی باشد، البته این در صورتی است که، اختلاف ارزش و قدرت خرید پول، در دو زمان مختلف در بازار قابل اغماض نباشد وگرنه مثلی خواهد بود، بنابراین فقها اگر پول را از مقوله ی مثلیات می دانند، نظر آنها را باید به افراد عرضی (همزمان) پول باشد یا به افراد طولی آن در صورتی که اختلاف فاحش نداشته باشد. وگرنه پول در طول زمان با اختلاف فاحش ارزش، قیمی خواهد بود( آصفی، ۱۳۷۵، ۲۰-۲۲).
به نظر می رسد، قانونگذار در ماده ی ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی نظر کسانی را پذیرفته که پول را مال مثلی به اعتبار قدرت خرید، می دانند، این ماده مقرر می دارد:« در دعاوی که موضوع آن دین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه ی دائن و تمکن مدیون، مدیون امتناع از پرداخت نموده، در صورت تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار، دادگاه با رعایت تناسب شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد، محاسبه و مورد حکم، قرار خواهد داد، مگر اینکه طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند.»
همچنین تبصره ی ماده ی ۲ قانون صدور چک مصوب ۱۳۷۶ و قانون استفساریه تبصره ی الحاقی به ماده ی ۲ قانون مواردی از قانون صدور چک مصوب ۱۳۷۶ مبتنی بر همین نظر است.
حال با توجه به مجموع نظراتی که بیان شد و همچنین با توجه به تعاریفی که برای مثلی بیان شد ، می توان گفت که پولهای امروزی، با توجه به همه ی صفاتی که در رغبت و مطلوبیت و در نتیجه در مالیت و ارزش مبادله ای آن موثر است، مال مثلی به حساب می آید، زیرا پیدا است که صرف یک کاغذ پاره ی رنگی که به هیچ کار نمی آید، هیچگونه ارزشی نداشته و آنچه در نظر عرف اهمیت دارد، مالیت، ارزش مبادله و قدرت خرید آن است، زیرا با مراجعه به عرف می توان به این نتیجه رسید که گوهر اصلی پول همان قدرت خرید است.
مبحث دوم: امکان سنجی رهن پول
در خصوص پول نیز برخی با توجه به اینکه آنرا مال اعتباری می دانند و همچنین از آنجایی که یکی از شرایط عقد رهن در قانون لزوم عین بودن مال مرهونه است ، و اینکه آنها پول را عین نمی دانند، بنابراین رهن آنرا باطل می دانند.بنابر این ما ابتدا استدلال قائلین به بطلان رهن پول را بیان نموده و سپس ضمن نقد این دلایل به بیان دلایل اساتیدی که معتقد به صحت رهن پول هستند، می پردازیم.
گفتار اول: دلایل مخالفان صحت رهن پول
پیش از بررسی دلایل قائلین به بطلان یا صحت رهن پول لازم به ذکر است که، همانطور که قبلاً توضیح دادیم، پول به دو دسته تقسیم می شود، پولهای دارای ارزش ذاتی مانند طلا و نقره، که در گذشته رایج بود و پول های اعتباری، یعنی پولهایی که قانونگذار برای آنها جعل مالیت کرده است و به آنها اعتبار حقوقی داده است. همانند پولهایی که هم اکنون رایج است.
و هم چنین بیان کردیم که پولهای دارای ارزش ذاتی، مال محسوب می شوند و همه ی احکام فقهی مال در مورد آنها جاری است زیرا هم به حسب فلز قیمتی دارای منفعتی عقلایی هستند و هم از قدرت نسبی برخوردار هستند و هم شرع مقدس آثار مالیت را بر آنها مترتب کرده است و اختلافی نیز درباره اینکه آنهادارای ارزش ذاتی هستند وجود ندارد، بنابراین درخصوص صحت به رهن گذاشتن آنها تردیدی وجود ندارد، لذا بحث ما در این مبحث در خصوص امکان سنجی رهن پولهای اعتباری کنونی است که بیشتر به شکل اسکناس رایج هستند.
ابتدا دلایل قائلین به بطلان رهن پول وسپس دلایل قائلین به صحت رهن این اموال را بیان می نماییم .
الف: لزوم عین بودن مال مرهونه
همانطور که پیش از این نیز گذشت، به موجب ماده ۷۷۴ قانون مدنی مال مرهونه باید عین معین باشد ولی عده ای با این بیان که پول عین محسوب نمی شود و تنها نماینده ی مال است، رهن گذاشتن آنرا باطل می دانند . دراین خصوص همانطور که قبلاً نیز بیان کردیم یکی از نویسندگان معتقدند که مال به دو دسته ی آلی واصالی تقسیم می شود، ایشان مال اصالی را مالی می دانند که ذاتاً ارزش دارد مانند خانه و زمین و مال آلی را مالی می دانند که ذاتاً مالیت ندارد بلکه نماینده مال است مثل اسکناس و سهام و تمبر که لااقل در نظر بعضی به اعتبار اینکه معرف پشتوانه و ارزش مقداری سیم و زر است مالیت دارد. ایشان اگرچه رهن سهام را صحیح می دانند و آنرا عین معین می دانند ولیکن در خصوص اسکناس معتقدند که قابل رهن دادن نمی باشد زیرا اصطلاح عین معین در حقوق مدنی بر غیر وجه نقد اطلاق می شود( جعفری لنگرودی، ۱۳۷۸، ۱۰).
بیمه از دو جنبه، یکی از جنبه اقتصادی و دیگری از جنبه آرامش روحی و روانی در تمام طول زندگی یک فرد و یا یک خانواده میتواند نقش اساسی را ایفا نماید. در این صورت میتوان به جایگاه واقعی بیمه و توسعهیافتگی دست یافت. صنعت بیمه به عنوان یک بخش خدماتی دارای نقشی جبرانکننده و حمایتی در اقتصاد هر کشوری است. موفقیت این صنعت، انگیزه و محرکی برای دیگر صنایع است و موجب افزایش کارایی شرکتها میشود و درواقع میتوان مدعی بود که در سایه رقابتها و تغییرات شدید در عرصهی اقتصاد، حضور صنایع حمایتی کارا در آن عرصه یکی از مهمترین مزایای رقابتی کشورها به شمار میآید. ازآنجا که توسعه یافتگی کشور از اهداف اصلی در سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران است، بنابراین صنعت بیمه، پشتوانه راسخی است که سهم قابل توجهی در تحقق این مهم خواهد داشت.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از ﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﻤﻪ، ﺧﺪﻣﺘﯽ ارزﺷﻤﻨﺪ ﺑﻪﺷـﻤﺎر ﻣﯽرود. در گذشته پایداری یک بنگاه اقتصادی به عواملی ازجمله تاکید بر نتایج کوتاهمدت، تکیه بر حفظ شرایط موجود، محدود شدن در قوانین انعطافناپذیر مدیریتی و … بستگی داشت، ولی امروزه تفکر سیستمی دچار تغییرات زیادی شده و عواملی مثل تکیه بر نتایج بلندمدت، استفاده از سیستمهای مدیریت مشارکتی و … که اکثرا مرتبط با سرمایه انسانی هستند، نقش مهمی در دوام و بقای یک سازمان دارد. امروزه وجود نیروی انسانی متخصص و کارآمد یا به عبارت دیگر سرمایه انسانی، زمینه توسعه فعالیتها و تحول در صنعت بیمه را فراهم کرده است؛ به طوریکه یکی از وجوه تمایز کشورهای پیشرفته از کشورهای در حال توسعه، میزان گسترش و نفوذ بیمه و پوشش خطرات بیمهای از این طریق قلمداد میشود. سرمایه انسانی به قابلیتها، مهارتها و تخصص اعضای انسانی اطلاق میشود. در قرن گذشته، سهم سرمایه فیزیکی از تولید ناخالص داخلی در اقتصاد کشورهای پیشرفته، با افت شدیدی همراه بوده است؛ در حالیکه سهم سرمایه انسانی افزایش یافته است. این افزایش در سهم سرمایه انسانی از تولید ناخالص داخلی، موجب پیدایش مفهوم اقتصاد دانشی شده است. اشکال مختلف سرمایه به عنوان نهادهای در نظر گرفته شده است که وارد فرایند تولید کالاها و خدمات میشوند؛ ولی سرمایه انسانی را نمیتوان همچون یک نهاده ساده در نظر گرفت و نقش پیچیدهتری در فرایند تولید کالا یا ارائه خدمات دارد. در جهان امروز، رقابت شدید و تغییرات فناوری، فشار روزافزونی بر سازمانها و شیوههای متنوع آنها در افزایش بهرهوری نیروی انسانیشان وارد میسازد. اکنون از نیروی کار سازمانها، انتظار میرود تاثیر بیشتری در تولیدات و خدماتی که ارائه میدهند، داشته باشند. این درست همان چیزی است که موجب شده در محیط رقابت، شایستگی اهمیت یابد. شایستگی عبارت است از مجموعهای از دانش، توانایی و ظرفیتهایی که شخص را قادر میسازد در چارچوب محدودیتهای درون و برون سازمانی در ایفای نقش و وظایف کاری خود، عملکرد مطلوب داشته و علاوه بر آن تضمین کنندهی موفقیت سازمانی نیز باشد. در واقع، شایستگی اشاره به ویژگیهای خاصی دارد که یک شخص داراست، و این ویژگیها میتوانند عملکرد شخص را بهبود بخشند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه کیفیت سرمایه انسانی و شایستگیمحوری کارکنان با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی است.
به منظور انجام این پژوهش، پس از مطالعه مبانی نظری موجود در منابع فارسی، لاتین و همچنین پژوهشهای انجام شده در گذشته پیرامون این موضوع، نسبت به جمعبندی مطالب و تدوین فرضیات پژوهش اقدام شد. در این پژوهش ضمن بیان اهمیت کیفیت سرمایه انسانی در صنعت بیمه سعی نمودیم تا رابطه آن را با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه بررسی نماییم و در این میان نقش شایستگیمحوری کارکنان به عنوان میانجیگری این رابطه بیان شد و رابطه کیفیت سرمایه انسانی و شایستگیمحوری کارکنان با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی آزمون گردید. بخش اصلی مدل استفاده شده در این پژوهش برگرفته از مدل چیانگجو لیانگ میباشد. در ادامه روند پژوهش، به توزیع پرسشنامه در بین جامعه آماری پرداخته و پس از جمع آوری، آن ها را مورد تجزیهوتحلیل قرار دادیم. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامهای حاوی ۲۶ سوال استفاده گردیده و برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS16 و LISREL استفاده شده است. به کمک آزمونهای آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه تأیید شده، از تحلیل عاملی تأییدی برای تحلیل ساختار درونی پرسشنامه استفاده گردیده، با بهره گرفتن از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به سنجش برازش مدل مورد استفاده پرداخته و در نهایت با توجه به ضرایب مسیر و آمارههای به دست آمده، فرضیات تدوین شده را آزمون نمودیم. نتیجهی این سنجش و آزمون حاکی از برازش مناسب مدل و تأیید ۴ فرضیه پژوهش (شامل ۱ فرضیه اصلی و سه قرضیه فرعی) میباشد.
نتیجهگیری
جامعه آماری این پژوهش کلیهی مدیران (عامل، ارشد و عملیاتی) شعب مرکزی شرکتهای بیمه خصوصی مستقیم با بیش از ۵ سال سابقه فعالیت در شهر تهران بودند. شرکتهای بیمه خصوصی مستقیم با بیش از ۵ سال سابقه فعالیت شامل شرکتهای نوین، دانا، معلم، توسعه، سینا، دی، ملت، پاسارگاد، کارآفرین، سامان، البرز، آسیا، پارسیان، رازی، میهن و تعاون بود. پرسشنامه تهیه شده بین مدیران این شرکتها توزیع گردید.
فرضیه اصلی: کیفیت سرمایه انسانی از طریق متغیر میانجی شایستگیمحوری کارکنان با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی رابطه دارد.
این پژوهش نشان داد که شایستگیمحوری کارکنان رابطه بین کیفیت سرمایه انسانی و عملکرد شغلی را میانجیگری میکند. ویدا مجتهدزاده و همکاران در سال ۱۳۸۹، در پژوهشی با عنوان “رابطه سرمایه فکری (انسانی، مشتری و ساختاری) و عملکرد صنعت بیمه (از دیدگاه مدیران)” ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻓﻜﺮی و اﺟـﺰای آن و عملکرد صنعت بیمه از دیدگاه مدیران میپردازد. نتایج نشان میدهد، سرمایههای فکری (انسانی، مشتری و ساختاری) در بررسی جداگانه و مستقل از یکدیگر، با عملکرد رابطه معنادار دارند؛ در حالیکه در بررسی همزمان صرفا رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنادار است.
فرضیه فرعی ۱: کیفیت سرمایه انسانی با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی رابطه دارد.
محمد دوستار در مطالعه خود در سال ۱۳۹۳ با عنوان بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد انسانی بانک صنعت و معدن استان تهران که با هدف بررسی تاثیر ابعاد سرمایه انسانی بر ابعاد عملکرد کارکنان بانک صنعت و معدن استان تهران انجام گردیده است، به این نتیجه رسید که سرمایه فکری بر رضایت شغلی کارکنان، تعهد سازمانی، عدم تمایل به ترک خدمت و گرایش به آموزش تاثیر مثبت و معنادار دارد.
فرضیه فرعی ۲: کیفیت سرمایه انسانی با شایستگیمحوری کارکنان در شرکتهای بیمه خصوصی رابطه دارد.
خلیدحافظ در پژوهش خود در سال ۲۰۰۷ با عنوان ارزیابی شایستگیهای محوری سازمانی و شایستگیهای شخصی مرتبط با بهره گرفتن از فرایند تجزیهوتحلیل AHP، به این نتیجه دست یافت که توجه به راه حل های نوآورانه، شایستگیمحوری سازمانی، مشتری مداری و تیمگرایی مرتبطترین شایستگیهای شخصی میباشند.
فرضیه فرعی ۳: شایستگیمحوری کارکنان با عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی رابطه دارد.
دناچن (۲۰۰۵) در پژوهش خود که با هدف ارائه فرایند مدیریت عملکرد و چارچوب شایستگیهای محوری در کتابخانههای عمومی کانادا به انجام رسید به این نتیجه دست یافت که مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فردی، خدمت مشتریگرا، مهارتهای تحلیلی، پاسخگویی، سازگاری، شایستگی فنی، برنامهریزی و مهارتهای سازماندهی، دانش سازمان، خلاقیت/نوآوری و رهبری، شایستگیهای محوری شناخته شده کتابخانههای عمومی میباشند که برای سنجش عملکرد برتر کارکنان در نظر گرفته میشوند.
اغلب شایستگیهای محوری به شکل داراییهای مشهود و نامشهود به رسمیت شناخته میشوند. سازمانها باید توجه کافی به شایستگیهای کارکنانشان داشته باشند. به دلیل اینکه، مشارکت داراییهای نامشهود و ارزشافزوده شده در مزیتهای رقابتی خیلی بیشتر حیاتی و تاثیرگذار است. با تاکید بر اهمیت نقش داراییهای نامشهود، وایت هیل اشاره میکند داراییهای مشهود در مقایسه با داراییهای نامشهود در حال کاهش مزیت رقابتی هستند و بنابراین باید بر روی داراییهای نامشهود خود از قبیل حق امتیاز، برند و دانش سازمانی و فرایندی، برای ایجاد مزیت رقابتی تمرکز کنند.
در این پژوهش سعی شده است که با توجه به عوامل مؤثر بر کیفیت سرمایه انسانی و شایستگیمحوری کارکنان و تاثیر آن بر عملکرد شغلی، به بهبود عملکرد نیروی انسانی شاغل در شرکتهای بیمه و در نتیجه عملکرد بهتر شرکتهای بیمه کمک نماییم.
شکل ۱- ۵: مدل مفهومی پژوهش برگرفته از ( Chiung-ju Liang et al, 2013)
در مدل بالا، متغیر مستقل کیفیت سرمایه انسانی به عنوان عاملی که به طور مستقیم بر عملکرد شغلی تأثیر دارد در نظر گرفته شده است، از طرفی سعی به بررسی اثر این متغیر مستقل به طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی شایستگیمحوری کارکنان داریم. قاعدتاً پس از ثبات معناداری هر یک از روابط فوق میتوان با نفوذ بر آنها، باعث بهبود عملکرد شغلی در شرکتهای بیمه خصوصی شویم.
شکل ۲-۵: مدل مبتنی بر یافتههای پژوهش
همانگونه که ملاحظه میگردد و شرح داده شد، کیفیت سرمایه انسانی توسط سه شاخص سالهای تجربه کاری، مهارتهای حرفهای و شایستگیهای مرتبط با کار سنجیده میشود. شایستگیمحوری کارکنان توسط چهار بعد حسننیت و قابلیت اطمینان، خدمت مشتریگرا، انگیزه پیشرفت و نوآوری سنجیده میشود و عملکرد شغلی در بعد وظیفهای مورد سنجش قرار گرفته است.
در مقایسه بین مدل بدست آمده و مدل مفهومی پژوهش که کار بر اساس آن آغاز شد، با توجه به ضرایب مسیر بدست آمده در مرحله تجزیهوتحلیل دادهها، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که روابط بین کیفیت سرمایه انسانی با شایستگیمحوری کارکنان، کیفیت سرمایه انسانی با عملکرد شغلی، شایستگیمحوری کارکنان با عملکرد شغلی و نیز نقش میانجی شایستگیمحوری کارکنان در ارتباط بین کیفیت سرمایه انسانی و عملکرد شغلی، مورد تایید میگیرد. همچنین با توجه به بارهای عاملی بدست آمده در مدل مبتنی بر یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که در شرکتهای بیمه خصوصی ایران، شاخصهای مهارتهای حرفهای، شایستگیهای مرتبط با کار و سالهای تجربه کاری به ترتیب بیشترین اهمیت را در اندازهگیری متغیر کیفیت سرمایه انسانی داشتهاند و شاخصهای حسننیت و قابلیت اطمینان، انگیزه پیشرفت، خدمت مشتریگرا و نوآوری نیز به ترتیب بیشترین تاثیر را در اندازهگیری متغیر شایستگیمحوری کارکنان دارا بودهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در شرکتهای بیمه خصوصی ایران، سالهای تجربه کاری کارکنان تاثیر بسزایی بر کیفیت سرمایه انسانی این شرکتها نخواهد داشت و بیشتر باید مهارتها و شایستگیهای آنان را مبنای عملکرد بهتر قرار داد. همچنین با توجه به رتبه بندی شاخصهای متغیر شایستگیمحوری کارکنان، میتوان نتیجه گرفت که شاخص نوآوری سهم اندکی در بهبود این متغیر خواهد داشت، اما سایر شاخصهای این متغیر تاثیر بسزایی بر سنجش بهتر این متغیر دارا خواهند بود و بنابراین برای عملکرد بهتر کارکنان باید این شاخصها را در آنان اولویت بخشید.
<< 1 ... 401 402 403 ...404 ...405 406 407 ...408 ...409 410 411 ... 477 >>