« رابطه بین سرمایه فکری و بازارگرایی در ...طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها با موضوع : بررسی ... »

سومین مؤلفه به تغییرات"فرد و محیط” در طی زمان اشاره دارد. نظریه بوم‎تحولی بر الگوهای روابط و تعامل‎های مستقیم بین افراد و سطوح متفاوت محیط‎شان طی زمان تأکید دارد. این روابط و تعامل مستقیم، تحول و تغییر فرد را هدایت می‎کنند. به خصوص، نظریه بوم‎تحولی به این می‎پردازد که چگونه سلامتی و نارساکنش‎وری به الگوهایی مربوط‎اند که در سطح میان‎نظام عمل می‎کنند؛ برای مثال، خصومت آشکار و تعارض بین والدین و معلمان در مورد ارزش‎ها، سبک‎ها و علایق، تحول کودک را به سمت نارساکنش‎وری هدایت خواهد کرد؛ در صورتی که هماهنگی والدین و معلمان با هم و حمایت آنها از یکدیگر، تحول کودک را به سمت بهزیستی می‎راند. (، ص. ۱۹۸ـ۲۰۰)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

خاطر‎نشان می‎سازد که در سال‎های اخیر، پژوهشگران برای علت‎شناسی نشانه‎های برونی‎سازی‎شده و افسردگی در دوره نوجوانی بیشتر بر چهارچوبهای تحولی ـ بوم‎شناختی متکی شده‎اند (شوارتز و دیگران، ۲۰۰۶). در پژوهش حاضر در ارائه الگوی پیشنهادی از این نظریه بهره گرفته شده است.
۲ـ۲ـ۲ـ۲ رفتار مشکل‎آفرین: تفاوت‎های تحولی و جنسی
پیش‎تر گفته شد که رفتارهای مشکل‎آفرین، گستره وسیعی را به خود اختصاص داده است اما دو دسته بزرگ از اغتشاشات مکرراً در مطالعه‎های تحلیل عاملی مشکلات سازگاری کودکان و نوجوانان شناسایی شده‎اند؛ هر چند برچسب‎هایی که به آنها داده شده، متفاوت بوده‎اند. بر چسب"درونی‎سازی‎‎شده” و"برونی‎سازی‎‎شده” که در حال حاضر به‎طور عمومی پذیرفته شده است، مبیّن این واقعیت است که مشکلات برونی‎سازی‎شده مستلزم تعارض با محیط‎اند؛ در صورتی که مشکلات درونی‎سازی‎‎شده در محدوده خود اتفاق می‎افتند. البته همه انواع مشکلات سازگاری در این دو گروه قرار نمی‎گیرند؛ برای مثال، مشکلات توجه و مشکلات اجتماعی را نمی‎توان نه صرفاً درون‎سازی‎شده و نه صرفاً برونی‎سازی‎‎شده دانست (ونگ بای و دیگران، ۱۹۹۹). پاره‎ای از پژوهشگران (برای مثال، راو و همکاران، ۱۹۸۹، نقل از سالیوان و دیگران، ۲۰۰۸) رفتار پرخاشگرانه، رفتار نقض قانون و مشکلات توجه را از تظاهرات متداول رفتار برونی‎سازی‎‎شده در اوایل نوجوانی قلمداد کرده‎اند. پاره‎ای دیگر اشاره کرده‎اند که اشکال متفاوت رفتار مشکل‎آفرین، به‎ویژه در اوایل نوجوانی، با یکدیگر همبستگی دارند (فلمینگ۱[۵۶]، هاراچی۲، کورتس۳، آبوت۴ و کاتالانو، ۲۰۰۴).
بانگرز۵، کوت۶، اند۷و ورهولست۸(۲۰۰۳) در تحقیقی با عنوان تحول هنجاری رفتار مشکل‎‎آفرین کودک و نوجوان، در باب رفتار پرخاشگرانه، رفتار بزهکارانه و مشکلات توجه اظهار می‎دارند:
نشانگان رفتار پرخاشگرانه (مشکل برونی‎سازی‎‎شده) شامل رفتارهایی چون دعوا کردن، مسخره کردن، لاف زدن و حمله کردن است که حاکی از پرخاشگری و تضادورزی است. نوع رفتار پرخاشگرانه‎ای که دختران و پسران نشان می‎دهند، طیّ تحول تغییر شکل و سطح پرخاشگری جسمانی کاهش می‎یابد. قسمت اعظم مطالعات نشان داده‎اند که پسران بیش از دختران پرخاشگری جسمانی و کلامی نشان می‎دهند (کیرنز۹ و کیرنز۱۰، ۱۹۸۴).
نشانگان رفتار بزهکارانه (مشکل برونی‎سازی‎شده) شامل رفتارهایی چون دزدیدن، آتش‎افرزی، دروغگویی و تقلّب است. مطالعات اخیر (ناگین۱۱و ترمبلی۱۲، ۱۹۹۹؛ موفیت۱۳و کاسپی۱۴، ۲۰۰۱) نشان می‎دهند که اکثر پسران (۶۰ـ۷۰ درصد) و۹۰ درصد دختران، طیّ کودکی و نوجوانی هیچ عمل بزهکارانه یا ضد اجتماعی‎ای مرتکب نمی‎شوند. مطرح شده است که گروه کوچکی از پسران (۱۰ درصد) و دختران (۱ درصد) در سرتاسر کودکی و نوجوانی، رفتارهای بزهکارانه و ضد اجتماعی را به‎طور مستمر نشان می‎دهند. گروه بزرگ‎تری از پسران (۲۶ درصد) و دختران (۱۸ درصد) رفتارهای ضد اجتماعی یا بزهکارانه را فقط طیّ نوجوانی مرتکب می‎شوند. آنها در گروه نوجوانان ضد اجتماع قرار دارند که خلافکاری‎شان محدود به دوره نوجوانی۱۵ است. مسیر تحولی هنجاری به این شکل است که رفتار بزهکارانه در نوجوانی افزایش می‎یابد و پسران بیشتر از دختران در سرتاسر دوره کودکی و نوجوانی رفتار بزهکارانه را نشان می‎دهند.
فرض بر این است که مشکلات توجه وقتی ظاهر می‎شوند که کودکان تحصیل را آغاز می‎کنند؛ به این دلیل که با تکالیف پیچیده و ساخت‎یافته مواجه می‎شوند. مطالعه‎ای در نمونه جمعیت عمومی استرالیایی، کمترین تفاوت‎های سنی در تعداد نشانه‎های اختلال نقص توجه بیش‎فعالی[۵۷] را در دامنه سنی ۵ تا ۱۱ سال نشان داد (گومز۲، هاروی۳، کوییک۴، شارر۵و هریس۶، ۱۹۹۹). نتایج مطالعه‎ای دیگر در نمونه بالینی پسران مبیّن آن بود که بیش‎فعالی ـ تکانشگری۷ با افزایش سن، به خصوص در اواخرکودکی و اوایل نوجوانی، کاهش می‎یابد؛ در صورتی که عدم توجه طی گذشت زمان ثابت می‎ماند (هارت۸ و دیگران، ۱۹۹۵). مطالعات دیگر (کانت‎ول۹، ۱۹۹۶؛ گومز، ۱۹۹۹) نشان دادند که پسران نشانه‎های بیشتری از عدم توجه و رفتارهای بیش‎فعالی را در مقایسه با دختران نشان می‎دهند. این یافته‎ها این مسیرِ تحوّلیِ هنجاری را مطرح می‎سازند که در ابتدا با حضور کودک در مدرسه، مشکلات توجه افزایش می‎یابد و سپس با گذشت زمان، فراوانی این مشکلات کاهش می‎یابد و سطح آنها در پسران در مقایسه با دختران بالاتر است. (صص.۱۸۰ـ۱۸۱)
بانگرز و دیگران (۲۰۰۳) به منظور بررسی تحول هنجاری بر اساس گزارش والدین از مشکلات در نمونه‎ای متشکل از ۲۰۷۶ کودک عادی ۴ تا ۱۸ ساله آلمانی به این نتیجه دست یافتند که پسران مشکلات برونیسازی‎شده بیشتری را در مقایسه با دختران دارند، این مشکلات در هر دو جنس با افزایش سن کاهش می‎یابد، مسیر تحولی هنجاری برای رفتار پرخاشگرانه با افزایش سن هم برای پسران و هم دختران کاهش می‎یابد، در کودکی پسران در مقایسه با دختران سطوح بالاتری از رفتار پرخاشگرانه را نشان می‎دهند اما این رفتارها در پسران در مقایسه با دختران با سرعت بیشتری کاهش می‎یابد و در ۱۸ سالگی تقریباً هیچ تفاوت جنسی‎ای یافت نمی‎شود. بر اساس نتایج این تحقیق، پسران در مقایسه با دختران رفتار نقض قانون بیشتری نشان می‎دهند. مشکلات توجه تا ۱۱ سالگی هم در دختران و هم در پسران افزایش می‎یابد و پس از آن، کاهش نشان می‎‎دهد و پسران مشکلات توجه بیشتری از دختران دارند.
موفیت (۱۹۹۳) بر مبنای آغاز و حفظ رفتار مشکل‎آفرین، یک مقوله‎بندی دو شاخه‎ای از بزهکاری دوره نوجوانی را مطرح ساخت: نوجوانان ضد اجتماع که خلافکاری‎شان محدود به دوره نوجوانی است و آنهایی که خلافکاری‎شان در طول زندگی تداوم[۵۸] دارد. دسته اول فاقد تاریخچه‎ای از رفتار ضد اجتماعی در دوره کودکی هستند. رفتار ضد اجتماعی معمولا تا ۱۲ـ۱۳ سالگی آغاز نمی‎شود و معمولاً تا ۱۸ـ۱۹ سالگی متوقف می‎شود. این گروه با رفتار ضد اجتماعی، تحت موقعیت‎های خاص و اغلب در حضور همسالان، در جایی که هیچ نظارتی از جانب بزرگسال وجود ندارد، آزمایش می‎‎کنند اما معمولاً این رفتار را به نفع سبک زندگی جامعه‎پسندانه پاداش‎دهنده ترک می‎کنند. گروه دوم، رفتار مشکل‎‎آفرین را زود آغاز می‎کنند. آنها به سمت تظاهرات متنوع‎تر و حتی جدی‎تر رفتار ضد اجتماعی و بیان چنین رفتارهایی در موقعیت‎های چندگانه حرکت می‎کنند و در آنها عمل خلاف تشدید می‎شود و اغلب به تبهکاری بزرگسال منجر می‎گردد.
استنگر۲، آخن‎باخ و ورهولست (۱۹۹۷) در نمونه‎ای طولی از ۱۱۳۹ کودک ۴ تا ۱۸ ساله در آمریکا مسیرهای تحولی هنجاری رفتار بزهکارانه و پرخاشگرانه را مطالعه کردند. آنها گزارش کردند که نمره‎های هـر دو زیرمقیـاس از ۴ تا ۱۰ سالگی کاهـش می‎یابـد. پس از حدود ۱۰ سالگـی، کـاهش نمـره‎های رفتــار پرخاشگرانه ادامه می‎یابد اما نمره رفتار بزهکارانه تا ۱۷ سالگی افزایش نشان می‎دهد و در هر دو زیرمقیاس، نمره‎های پسران از دختران بالاتر است.
کیلی۳ ، بیتس۴، داج و پتیت (۲۰۰۰) مسیرهای تحولی مشکلات درونـی‎سازی‎شده و بـرونی‎سازی‎‎‎شده را که به وسیله مادران و معلمان گزارش شدند، در ۴۰۰ کودک ۵ تا ۱۲ ساله آمریکایی مورد مطالعه قرار دادند. این پژوهشگران در رفتار درونی‎سازی‎شده‎ای که مادران و معلمان گزارش کردند، اثر جنس را نیافتند اما معلمان و مادران از نظر گزارش رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده متفاوت بودند. معلمان رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده بیشتری را در پسران گزارش دادند تا در دختران و سرعت کاهش این رفتارها در پسران بیش از دختران بود. گزارش مادران هیچ اثر جنسی را نشان نداد ولی مبیّن کاهش رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده بود. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که کودکان واجد سطح اجتماعی اقتصادی پایین در مقایسه با کودکان دیگر در همان گروه سنی، سطوح بالاتری از رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده را نشان می‎دهند.
در یک مطالعه، آخن‎باخ، دومنسی و رسکورلا (۲۰۰۳) گزارش کردند که پسران در مقایسه با دختران، در بسیاری از زیرمقیاس‎های مشکل‎آفرین نمره‎های بالاتری دارند و نوجوانان واجد سطح اجتماعی اقتصادی بالاتر در مقایسه با نوجوانان دارای سطح اجتماعی اقتصادی پایین‎تر، مشکلات کمتری دارند.
لیو۵، کیم۶و پیرز۷(۲۰۰۵) در نمونه‎ای از ۳۳۷ دختر و پسر سنین ۵، ۷، ۱۰،۱۴ و ۱۷ ساله آمریکایی به این
نتیجه دست یافتند که رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده در هر دو جنس با افزایش سن کاهش می‎یابد.
در مجموع، یافته‎های به دست آمده از مسیر تحولی رفتار مشکل‎آفرین گیج‎کننده هستند. مطالعات متفاوت برحسب مقیاس مورد استفاده، فرد گزارش‎دهنده و گستره سنی مبیّن کاهش یا افزایش رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده از اوایل کودکی تا نوجوانی هستند اما به‎طور کلی، بیشتر مطالعات به این نتیجه دست یافتند که پسران در مقایسه با دختران سطوح بالاتری از رفتار برونی‎سازی‎‎‎شده دارند (لیو و دیگران، ۲۰۰۵).
موفیت، کاسپی، راتر۱ و سیلوا۲(۲۰۰۱) شواهدی طولی ارائه می‎دهند حاکی از اینکه تفاوت‎های جنسی در رفتار ضد اجتماعی نوجوانان و بزرگسالان (شامل اختلال رفتار ارتباطی، بزهکاری، و خشونت) به این نسبت داده می‎شود که مردان در اوایل کودکی در معرض عوامل خطرآفرین بیشتری، از جمله نقایص عصبی شناختی، مزاج‎های غیرقابل مهار، مهار ضعیف تکانه‎ها، و بیش‎فعالی هستند. احتمالاً فرایندهایی که به واسطه آنها مردان و زنان به سطوح متفاوت رفتارهای مشکل‎آفرین می‎پردازند، شامل طیف وسیعی از عوامل زیست‎شناختی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی است.
۳ـ۲ـ۲ـ۲ رفتار مشکل‎آفرین: تأثیر عوامل درون‎شخصی(هویت)
رفتارهای انسان تعیین‎کننده‎های چندگانه دارند و رفتار مشکل‎آفرین نوجوان هم از این قاعده مستثنا نیست.
یـک دستـه از ایـن تعیین‎کننده‎ها را می‎تـوان زیر عنـوان عوامـل بافتـی (خانـواده،گـروه همسـال، مـدرسه)
تقسیم‎بندی کرد. به این عوامل در بخش نوجوانی : بافت‎های تأثیر گذار همین پژوهش خواهیم پرداخت. گروه دیگری از عوامل تأثیرگذار بر رفتار مشکل‎آفرین، عوامل درون‎شخصی هستند. شماری از این عوامل که در بعضی پژوهش‎ها مورد بررسی قرار گرفته‎اند عبارت‎اند از: مفهوم خود (برای مثال، شوارتز و دیگران، ۲۰۰۶)، حرمت خود (برای مثال، موران۳[۵۹]و دوبوئا۴، ۲۰۰۲ )، ادراک خود (رضاییان و دیگران، ۱۳۸۵)، خودنظم‎جویی (برای مثال، دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶)، هویت قومی (برای مثال، یاسی۵، دورهام۶و دیسهیون، ۲۰۰۴) و هویت شخصی (برای مثال، شوارتز و دیگران، ۲۰۰۵).
از نظر اریکسون، هویت یک جنبه مهم کنش‎وری سازش‎یافته است. پژوهش‎ها نشان داده‎اند که انسجام هویت عامل حفاظت‎کننده در مقابل پیامدهای رفتار مشکل‎آفرین است و سردرگمی هویت، آمادگی نوجوان را به پرخاشگری، بزهکاری و دیگر اشکال رفتار انحرافی افزایش می‎دهد (جونز و هارتمن۷، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۵).
جونز و هارتمن (۱۹۸۸) در نمونه ۱۲۹۸۸ نفری از نوجوانان پایه‎های هفتم تا دوازدهم آمریکایی که پرسشنامه‎های تجربه مصرف مواد و هویت من را پر کردند، به این نتیجه دست یافتند که فراوانی تجربه مصرف مواد برای پاسخ‎دهندگان واجد پایگاه پراکنده به‎طور ثابتی بالاتر از پاسخ‎دهندگان دارای پایگاه موفق و معوق است و در نوجوانان واجد پایگاه بازداشته، فراوانی کمتری دارد.
در پژوهشی دیگر که وایرز۱، باروکاس۲ و هالنبک۳در سال ۱۹۹۴ در نمونـه‎ای از ۱۹۷ نفر نوجـوان پسـر
۵,۱۴ تا ۹,۱۸ سال انجام دادند، به رابطه قوی بین رفتار مشکل‎آفرین و سطوح پایگاه هویت دست یافتند. به عبارت دیگر، رفتار مشکل‎آفرین بیشتر در نوجوانان واجد پایگاه پراکنده هویت، یافت شد. آنها گزارش کردند که نمره هویت موفق در نوجوانان کم‎سن‎تر در مقایسه با نوجوانان بزرگ‎تر، پایین است و نمره‎های هویت پراکنده در نوجوانان بزرگ‎تر بیشتر از نوجوانان کم‎سن‎تر است.
آدامز و دیگران (۲۰۰۱) در نمونه‎ای متشکل از ۲۰۰۱ نفر دانش‎آموز دختر و پسر پایه هفتم تا دوازدهم در آمریکا با بهره گرفتن از پرسشنامه، به بررسی رابطه سه سبک هویت و ناسازگاری (مشکلات رفتار ارتباطی، بیش فعالی و هیجانی) پرداختند. نتایج تحلیل‎ها نشان داد که نوجوانان دارای سبک پراکنده ـ اجتنابی بیشتر احتمال دارد که مشکلات رفتار ارتباطی و بیش‎فعالی را نشان دهند. در مقابل، نوجوانان دارای سبک هنجاری هویت یا سبک اطلاعاتی، کمتر این دو نوع رفتار مشکل‎آفرین را به نمایش گذاشتند.
آدامز، مونرو۴[۶۰]، مونرو۵، دوهرتی ـ پویرر۶ و ادواردز۷(۲۰۰۵) در نمونه‎ای متشکل از ۱۴۵۰ نفر دانش‎آموز دختر و پسر ۱۲ تا ۱۹ ساله (پایه هفتم تا دوازدهم) در کانادا مطالعه‎ای را انجام دادند تا در‎یابند آیا نظریه هویت در تشخیص رفتار بزهکارانه خود‎گزارش‎ده مفید است. آنها رابطه سبک‎های هویت و رفتار بزهکارانه را بررسی کردند. بر اساس نتایج این تحقیق، سبک هویت پراکنده ـ اجتنابی با رفتار بزهکارانه خود‎گزارش‎دهِ بیشتر و سبک هویت هنجاری با رفتار بزهکارانه خود‎گزارش‎دهِ کمتر ارتباط دارد.
در سال ۲۰۰۵، شوارتز و همکاران در ۱۸۱ نفر نوجوان مهاجر اسپانیایی در آمریکا (۹۲ پسر و ۸۹ دختر) با میانگین سنی ۷,۱۲ سال و مراقبان اصلی آنها (۱۸ مرد و ۱۶۳زن) نشان دادند که بین هویت و رفتار مشکل‎آفرین ارتباط معناداری وجود دارد. انسجام هویت به‎طور معناداری با گزارش نوجوان و والد از رفتار مشکل‎آفرین در پسران مرتبط بود؛ در صورتی که در دختران، انسجام هویت به‎طور معناداری فقط با گزارش نوجوان از رفتار مشکل‎آفرین در ارتباط بود.
نتایج تحقیق شوارتز، مسن۸، پانتن و شاپوچنیک که در سال ۲۰۰۹ گزارش شده است، نشان می‎دهد که
در ۲۵۰ نوجوان اسپانیایی در آمریکا که به مدت سه سال پیگیری شدند، نوجوانانی که نمره‎های سردرگمی هویتشان طیّ زمان افزایش می‎یابد، بیشتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و رفتار جنسی را آغاز کنند. نوجوانانی که نمره‎های سردرگمی هویتشان طی زمان ثابت است، کمتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، و رفتار جنسی را آغاز کنند و در نهایت، نوجوانانی که نمره‎های سردرگمی هویتشان طی زمان کاهش می‎یابد، از همه کمتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، و رفتار جنسی را آغاز کنند.
در ایران، سماوی و حسین‎چاری (۱۳۸۸) به منظور پیش‎بینی"سوء مصرف مواد مخدر بر اساس پایگاه هویت"، با اجرای پرسشنامه زمینه‎یابی مصرف الکل و مواد و مقیاس تجدید‎نظر شده پایگاه هویت من بنیون و آدامز در ۱۶۰ دانشجو با بهره‎گیری از روش آماری رگرسیون نشان دادند که هویت‎های بازداشته و پراکنده، پیش‎بینی‎کننده مثبت و معنادار سوء مصرف موادند و هویت‎های موفق و معوق نمی‎توانند سوء مصرف مواد را پیش‎بینی کنند.
ادبی (۱۳۷۹) در بررسی"رابطه پایگاه هویت و سلامت روانی” در ۱۵۶ دانش‎آموز راهنمایی و ۲۶۸ دانش آموز دبیرستانی به این نتیجه دست یافت که هویت سردرگم با سلامت روانی کمتر رابطه دارد.
در مجموع، اگر چه پژوهش‎های انجام‎شده در باب هویت در اوایل نوجوانی و متعاقباً در باب تأثیر هویت
بر رفتار مشکل‎آفرین نسبتاً اندک‎اند، پژوهش‎های موجود، مبیّن رابطه مثبت سردرگمی هویت و رابطه منفی انسجام هویت با رفتار مشکل‎آفرین هستند.
۴ـ۲ـ۲ـ۲ رفتار مشکل‎آفرین: اندازه‎گیری
با توجه به گستره رفتارهایی که آنها را می‎توان مشکل‎آفرین نامید، بحث سنجش این رفتارها هم تنوع زیادی دارد. از آنجا که پژوهش حاضر به بررسی رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎‎شده محدود شده است در ادامه، به مسئله سنجش این دسته از رفتارها می‎پردازیم.
مصاحبه بالینی۱[۶۱](مصاحبه غیر استاندارد، مصاحبه‎های استاندارد)، مقیاس‎های رتبه‎بندی رفتار۲، مشاهده مستقیم (مشاهده تعامل والد ـ کودک در یک تکلیف ساخت‎دار، مشاهده رفتار در موقعیت مدرسه، زیرنظرـ گرفتن رفتار کودک از طریق والدین) از ابزارهای سنجش رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎‎شده هستند (ساندرز۳ گولی۴و نیکلسون۵، ۲۰۰۰).
در مصاحبه بالینی، شناخت مرحله تحولی کودک از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین بافتی که کودک در آن زندگی می‎کند، مد نظر قرارمی‎گیرد. ماهیت تعامل والد ـ کودک، کیفیت محیط خانه، و بهزیستی روان‎شناختی والدین به عنوان عوامل خطر در پیشرفت و ابقای رفتار برونی‎سازی‎‎شده در کودکان شناسایی شده‎اند. این مصاحبه‎ها با والد، کودک و در صورتی که رفتار مشکل‎آفرین به موقعیت مدرسه هم گسترش‎یافته باشد با معلم نیز انجام می‎شود (همان منبع).
اهداف مشاهده مستقیم عبارت‎اند از: سنجش فراوانی، مدت و شدت رفتارهای مشکل‎آفرین، شناسایی پیشایندهای بلافصل و پیامدهای رفتارهای مشکل‎آفرین ضمن وقوع آنها در بافت تعامل والد ـ کودک، و در نهایت، سنجش بافت گسترده‎تر بوم‎شناختی این رفتارها (همان منبع).
مقیاس‎های رتبه‎بندی رفتار، گروهی دیگر از ابزارهای سنجش رفتار مشکل‎آفرین را تشکیل می‎دهند. یکی از این ابزارها که به‎طور گسترده در سنجش رفتار مشکل‎آفرین مورد استفاده قرار گرفته، سیاهه رفتاری کودک برای سنین ۴ تا ۱۸ سال است (آخن‎باخ، ۱۹۹۱). این سیاهه ابزار اصلی مبتنی بر نظامِ تجربی محورِ آخن‎باخ[۶۲]۶ است که بر مبنای آن، فرم‎های دیگر تدوین شده است. در باب سنجش مشکلات نوجوانان، متخصصان سلامت روانی نوعاً دو چهارچوب مفهومی متضاد را به‎کاربسته‎اند. یک چهارچوب مفهومی به نام کل به جزء[۶۳] معروف است. این روی آوردِ تشخیصیِ مجموعه آماری و تشخیصی اختلالات روانی انجمن روانپزشکان آمریکاست. چهارچوب مفهومی متضاد این، چهارچوب جزء به کل[۶۴] تجربی محور است که آخن‎باخ و رسکورلا (۲۰۰۱) در خودگزارش‎دهی نوجوان برای سنین ۱۱ تا ۱۸ سال به‎کار‎بسته‎اند (رسکورلا و دیگران، ۲۰۰۷).
فرم‎های رتبه‎بندی سنجش مبتنی بر نظام تجربی محور آخن‎باخ شامل سؤالاتی برای سنجش صلاحیت ـ ها و مشکلاتی هستند که به وسیله اطلاع‎دهندگان متفاوت شامل والدین، جانشینان والدین، معلمان، مسئولانه مراکز مراقبت روزانه گزارش می‎شوند. در این گروه فرم‎هایی نیز برای رتبه‎بندی مشاهدات مستقیم در مجموعه‎های گروهی، برای رتبه‎بندی مشکلاتی که طی مصاحبه‎های بالینی مشاهده و گزارش می‎شوند، و برای نوجوانان و جوانان برای گزارش رفتار خودشان وجود دارند (مکانگی[۶۵]، ۲۰۰۱).
۳ـ۲ نوجوانی: بافت‎های تأثیرگذار
همان‎طور که ملاحظه شد، نوجوانی به عنوان یک دوره تحولی انتقالی بین کودکی و بزرگسالی بیش از هر دوره دیگر در زندگی، به استثنای نوزادی، با تغییرات زیست‎شناختی، روان‎شناختی و تغییرات در نقش اجتماعی همراه است. اگرچه همه نوجوانان این تغییرات را تجربه می‎کنند اما آثار این تغییرات بر همه نوجوانان به یک شکل و به یک اندازه نیست. برای مثال، بلوغ موجب می‎گردد که پاره‎ای از نوجوانان احساس کنند که جذّاب شده‎اند و در نتیجه متکّی به خود شوند و در برخی دیگر موجب می‎شود که احساس کنند زشت شده‎اند و بدین ترتیب خجالتی شوند. اگر تغییرات بنیادی نوجوانی، پدیده‎ای جهانی است، چرا آثار این تغییرات این قدر با یکدیگر متفاوت‎‎اند؟ چرا همه افراد به یک شیوه تحت تأثیر بلوغ، تغییرات شناختی و اجتماعی قرار نمی‎گیرند؟ پاسخ به این سؤال را باید در محیط نوجوان جستجو کرد. به عبارت دیگر، تحوّل روان‎شناختی طیّ دوره نوجوانی نتیجه ارتباط متقابل بین تغییرات تحولی اساسی و جهانی از یکسو و “بافتی” است که این تغییرات در آن تجربه می‎شوند (استاینبرگ، ۲۰۰۵).
پیش‎تر در بیان نظریّه‎های بوم‎تحولی به اهمّیّت تحولّی بافت‎هایی که نوجوان را احاطه کرده‎اند، اشاره شد. در اینجا به سه بافت مهم تأثیرگذار بر تحوّل نوجوان، یعنی، خانواده، گروه همسال، و مدرسه، و روابط این سه بافت با هویت و رفتارهای مشکل‎آفرین خواهیم پرداخت. پیش از بیان پژوهش‎ها، باید بگوییم که در مجموع، پژوهش‎هایی که در باب تأثیر عوامل بافتی بر هویت و رفتارهای مشکل‎آفرین انجام گرفته‎اند، بیشتر به اواسط و اواخر نوجوانی محدود شده‎اند و پژوهش‎های نسبتاً کمی به بررسی این متغیرها در اوایل نوجوانی پرداخته‎اند. در اینجا در وهله اول به پژوهش‎هایی اشاره می‎شود که در اوایل نوجوانی صورت گرفته‎اند و در صورت فقدان چنین پژوهش‎هایی به مواردی اشاره می‎کنیم که در اواسط و اواخر نوجوانی انجام شده‎اند.
۱ـ۳ـ۲ خانواده
خانواده گروهی اجتماعی است که با سکونت مشترک، همکاری اقتصادی و تولید مثل توصیف می‎شود و شامل بزرگسالانی از هر دو جنس است که دست کم دو تن از آنها واجد رابطه جنسیِ از نظر اجتماعی تأیید شده هستند و یک یا چند فرزند متعلّق به همان بزرگسالانی دارند که با هم همزیستی جنسی دارند یا به فرزندخواندگی[۶۶] گرفته شده‎اند. ساختار خانواده و کنش آن، دو بعدی هستند که در مباحث مربوط به خانواده درنظرگرفته می‎شوند. ساختار به تعداد اعضای خانواده و جایگاه خانوادگی مانند مادر، پدر، دختر و پسر، و کنش به اینکه خانواده نیازهای فیزیکی و روان‎شناختی خود را چگونه رفع می‎کند، اطلاق می‎گردد. کنش خانواده به غیر از فراهم آوردن سرپناه، یعنی، خانه و تأمین غذا و حفظ بهداشت، پرورش کودکان و جامعه‎پذیری آنها، تأمین صمیمیّت عاطفی و راحتی کودک، تعیین محدودیت‎های رفتاری و تحول روان‎شناختی کودکان را نیز دربر می‎‎‎گیرد (جورجاز[۶۷]، ۲۰۰۳).
در باب کنش‎وری خانواده، توجه به دو جنبه آن، یعنی، شیوه‎های والدگری و فرایندهای خانوادگی، از اهمیت برخوردار است. شیوه‎های والدگری به روش‎ها و سبک‎های والدگری اطلاق می‎گردد. دارلینگ و استاینبرگ (۱۹۹۳، نقل از گورمن ـ اسمیت و دیگران، ۱۹۹۶) شیوه‎های والدگری را رفتارهای معطوف به هدف تعریف می‎کنند که والدین از خلال آنها، وظایف والدگری خود را انجام می‎دهند. شیوه‎های والدگری شامل انضباط (برای مثال، والدگری مثبت، کارآمدی انضباط) و نظارت و زیر نظر داشتن کودک است (برای مثال، میزان دل‎مشغولی والدین در مورد زندگی نوجوان). هدف این رفتارها، مهار و جامعه‎پذیر کردن کودکاست.


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 28 آذر 1400


فرم در حال بارگذاری ...

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
جستجو
آخرین مطالب
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 
مداحی های محرم