۱-۹-۱-۱ بافت شهر
بافت شهری عبارت است از درهم تنیدگی فضاها و عناصر شهری که به تبع شرایط طبیعی بویژه توپوگرافی و اقلیم به طور فشرده یا گسسته و با نظم خاص در محدوده ی شهر یعنی بلوک ها و محلات شهری جایگزین شده اند.
(فرید، ۱۳۶۸:۹۶).
۱-۹-۱-۲ بافت تاریخی
مناطقی واقع در بخش های قدیمی شهرها هستند که تا قبل از آغاز قرن حاضر، یعنی شروع شهر نشینی جدی در ایران، سطح را تشکیل می دادند این گونه بافت ها که در زمان حاضر در مرکز شهرها واقع اند جایگاه وموقعیت
ویژه ای در شهر دارند سطح نسبتاً گسترده و عملکرد نیرومند (عملکرد فراشهریو در مقیاس منطقه ای و ملی) بر اهمیت آنها افزوده است. بازارهای سنتی شهری به عنوان مراکز داد و ستد و بناهای با اهمیت دیگر مانند مراکز مذهبی در این بافت ها واقع شده اند (میر میران، مجله معماری و شهر سازی: ۸۱:۸۳).
۱-۹-۱-۳ بافت قدیمی
این گونه بافت در اطراف هسته ی اولیه شهرها یعنی بافت تاریخی و پیوسته به آن شروع به شکل گیری کرد این بخش از شهر که در حد فاصل گذرا از شهر نشینی آرام به شهر نشینی سریع شکل گرفت، نه چندان تاریخی است و نه چندان جدید. حتی سازمان فضایی یابی فضایی آن چیزی در حد فاصل فضای بافت تاریخی و جدید است می توان تصور کرد که کالبد شهرهای ایران در سه دهه ی اول قرن ۱۴ از بافت تاریخی و قدیمی تشکیل شده بود .
(فلامکی، ۱۳۸۰:۱۰۸-۱۰۵).
۱-۹-۱-۴ بافت میانی
این بافت از حدود سال ۱۳۰۰ تا اوایل دهه ۴۰ گرداگرد بافت قدیم شهر شکل رفت. هرمزمان با رشد و گسترش شهرها، تغییرات کالبدی جدیدی در بخش قدیم شهرها صورت گرفت. احداث خیابان های جدید، نخستین نمودهای شهر سازی جدید است به دنبال آن، حاشیه خیابان ها تغییر شکل داده و بناهای تازه ای ساخته شد اما قسمت درونی بافت کمتر دچار تغغیر و تحویل شد. مرحله تخریب بافت قدیمی با ایجاد میدان هایی در مرکز شهرها و خیابان های عمود بر هم به شکل شطرنجی شروع شد. بافت میانی نیز به موازات این شبکه ی خیابانی رشد کرد و گسترش یافت. از خصوصیات بارز بافت میانی شهرها، ساخت و سازهای غیر بومی، پهن تر بودن کوچه ها ، وجود نشانه هایی از خیابان بندی ها به سبک مدرن و همچنین درخت کاری و ساخت پیاده روها و نماسازی مدرن در حاشیه خیابان هاست .(شماعی و پور احمد ۱۳۸۴:۸۷-۸۶).
۱-۹-۱-۵ بافت جدید
در اوایل دهه چهل شهرهای ایران سریع تر از دهه های پیشین و در اطراف بافت قدیمی آغاز شد و در ابتدا این رشد معمولاً در اطراف خیابان هایی که عناصر جدید را به شهر متصل می کرد صورت می گرفت و اگر در اطراف شهرها عناصر جاذب طبیعی، تاریخی و مذهبی وجود می داشت شهر به طرف آنها گسترش می یافت.( جوادی ۱۳۸۳: ۵۹).
۱-۹-۱-۶ بافت فرسوده
بافت فرسوده ی شهری به عرصه هایی از محدوده ی قانونی شهرها اطلاق می شود که به دلیل فرسودگی کالبدی، عدم برخورداری مناسب از دسترسی سواره، تاسیسات، خدمات و زیر ساخت های شهری آسیب پذیر بوده و از ارزش مکانی، محیطی و اقتصادی نازلی برخوردارند. این بافتها به دلیلی فقر ساکنان و مالکان آنها امکان نوسازی خود به خودی را نداشته و سرمایه گذران نیز انگیزه ای جهت سرمایه گذاری در آن ندارند. (شورای عالی شهر سازی و معماری ایران ۱۳۸۳:۴).
۱-۹-۱-۷ بافت پیرامونی
بافت هایی هستند که عمدتاً مهاجران روستایی و تهی دستان شهری را در خود جای داده اند و بدون مجوز خارج از برنامه ریزی رسمی و قاونی توسعه ی شهری (طرح های جامع و تفضیلی) در درون یا خارج از محدوده ی قاونی شهرها بوجودآمده اند .(همان منبع :۵).
۱-۹-۲ حفاظت
حفاظت، عبارت است از هر گونه کوششی که به منظور جلوگیری و متوقف ساختن ضایعات و یا نابودی انجام
می شود. حفظ و نگهداری مسمر از شواهد تاریخی و آثار فرهنگی و هنری ارزشمند (اعم از مرمت شده و یا نشده) و جلوگیر از فرسودگی ها و آسیب ها و نیز قابلیت ها و ارزش های اصیل آنها از آسیب ها و خدشه ها چارچوب و قالب حفاظت آن را تعریف می کند. ( پور احمد و شماعی، ۱۳۸۴:۴۶).
۱-۹-۳ نوسازی
نوسازی، فرایند و مداخله ای کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است که با هدف توسعه و بارزنده سازی محیط شهری و احیای فضای زندگی و ساختار اجتماعی برای نجات بخشی از شهر و بهبود و بهینه سازی کالبد فرسوده و حفظ حقوق و خواسته های به هنگام مردم و ساکنین آن اجرا می شود.( پور احمد و شماعی، ۱۳۸۴:۴۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۹-۴ باز سازی
مفهوم و نوع مداخله ی فرایند بازسازی عبارت از: دوباره سازی، تجدید سازمان ساختاری- اصلاح بنیادی فرایند باز سازی، می تواند دو نوع کلی باشد که عبارتند آز :۱- بازسازی تاریخی۲- بازسازی غیر تاریخی( سازماندهی). (شماعی ۱۳۸۰:۵۲ رساله دکترای دانشگاه تهران).
۱-۹-۴-۱ بازسازی تاریخی
دوباره سازی تاریخی و بازسازی اساسی کالبد و آثار ابنیه ی تاریخی و فرهنگی ارزشمد از بین رفته یا شدیداً آسیب دیده، مرمت بنیادی و ساختاری، به حالت اولیه در آوردن و مشابه سازی تاریخی، حداکثر سازی تاریخی، حداکثر بهسازی و مرمت حداقل نوسازی. بازسازی تاریخی ادامه و مکمل فرایند بهسازی است.
۱-۹-۴-۲ بازسازی غیر تاریخی
تخریب و سازماندهی کالبد ناهنجار و فرسوده ی فاقد ارزش تاریخی و فرهنگی، پاک سازی و پالایش کالبدی اصلاح ساختاری و بنیادی، حداکثر نوسازی، حداقل بهسازی. بازسازی غیر تاریخی ادامه و مکمل فرایند نوساز بوده و دارای ماهیت سازماندهی است.( نریمانی، ۱۳۷۹:۲۷-۲۳).
۱-۹-۴-۳ احیاء
به معنی باز گردانیدن آثار هنری خراب شده به وضع و حالت اولیه
آن می باشد به عبارت دیگر اقدام هایی که سبب بازگرداندن حالت وجودی، ذاتی و اصلی به بناء مجموعه یا فضای شهری می شود.( حبیبی و مقصودی، ۱۳۸۲:۸).
۱-۹-۴-۴ برنامه ریزی
فریدمن برنامه ریزی را نوعی تفکر در باره ی مسائل اجتماعی، اقتصادی تعریف نموده که جهت گیری و آینده نگری به صورت عملی، در روابط، اهداف و تصمیمات همه جانبه دارا بوده و بشدت در زمینه خط مشی و برنامه از جامعیت برخوردارباشد.
۱-۹-۴-۵ برنامه ریزی شهری
برنامه ریزی شهر ی عبارت است از تامین رفاه شهر نشینان، از طریق ایجاد محیطی بهتر، مساعدتر و سالمتر (زیادی، ۱۳۸۳:۵۴). برنامه ریزی شهری با آینده نگری خاصی که درجهت توسعه آینده شهر دارد بایستی به بهره گیری از آمار و اطلاعات و در دست داشتن نبض های اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی شهر به تجزیه و تحلیلی مسائل شهر پراخته و با بهره گیری از امکانات و یا حداقل رسانیدن و یا کاهش محدودیت ها، با رائه طرحی جامع، دقیق و گویا، با در برداشتن کلی امکانان رفاهی، به پیشنهادات لازم بپردازد.( شیعه، ۱۰۳:۱۳۸۲).
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱ مکاتب و دیدگاههای موجود در ارتباط با بافت قدیم شهری
بعد از انقلاب صنعتی و پیدایش ماشین و تکنولوژی جدید، نوع زندگی و شیوه معیشت تفاوت پیدا کرد ساختار قدیمی شهرها دیگر جوابگوی نیازهای روز که ماشین و تکنولوژی جدید بوجود آورنده آن بود نبودند در طی همین برهه از زمان، دیدگاه ها و نظریات متفاوتی برای بافتهای قدیمی ارائه شد که در اینجا به طور خلاصه به مرور آنها میپردازیم.
۲-۱- ۱ مکاتب بهسازی و نوسازی بافت قدیم
۲-۱-۱-۱ فرهنگ گرایی
اگوستوس و لبی نورث مورپوژن (۱۸۵۲ – ۱۸۱۲) از بنیان گذاران این مکتب و منشأ موضعگیری مکتب فرهنگ
۲-۱-۱-۲ دیدگاه سازمندگرایان (۱۹۴۰-۱۹۰۰)
اصول پیشنهادی این گروه در رابطه با بافت قدیم بطور کلی عبارتست از : توجه به کلیت شهر، پیوند منسجم واحدهای شهری با یکدیگر، طرحهای منسجم و وحدت یافته، شناخت سازمند شهرها و محلات، توجه به هماهنگی، تناسب، تقارن و ریتم فیزیکی کالبدی شهر. از نظریه پردازان و بزرگان این مکتب میتوان به پاتریک گدس، مامفورد، کوین لینچ، ابرکرومبی و هیلایر اشاره کرد (حبیبی، ۱۳۷۵، ص : ۸۴).
۲-۱-۱-۳ دیدگاه توسعه پایدار شهری از دوره زمانی ۱۹۹۰ به بعد
برای اولین بار در مرداد سال۱۳۳۲ هجری شمسی در نمودار سازمانی شرکت سهامی تصفیه نفت ایران مستقر در آبادان، ادارهی تاسیس شد که آن را روابط عمومی نامیدند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از سال۱۳۴۰به بعد با الگوبرداری از این شرکت، وزارتخانهها و موسسات بزرگ دیگر نیز در ترویج واحدهایی به نامهای انتشارات، مطبوعات تبلیغات و اطلاعات که بعدا همگی به روابط عمومی تغییر نام یافت، پرداختند.
از سال۱۳۵۰ ادارات روابط عمومی با شکل و ترکیب فعلی و با آییننامهها اساسنامهها، شرح وظایف خاص خود از گسترش بیشتری برخودار شدند و توسط سازمان امور اداری و استخدامیکشور و وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) از سال ۱۳۵۴ (تشکیلات جدید روابط عمومی در سازمانها به تصویب رسید و به تدریج رشد و توسعه ادارات روابط عمومی به حدی رسید که امروز شاهد آن هستیم که هر موسسه سازمان نهاد دارای روابط عمومی میباشد.
تعاریف متعددی از روابط عمومی موجود است که هر کدام از زوایه خاصی به آن نگریستهاست.
مارستین میگوید: روابط عمومی عبارت است از هنری که به کمک آن میتوان موسسه، سازمان و فرد را مورد علاقه و احترام کارمندان، مشتریها و مردمیکه با آن سر و کار دارند قرار دارد.
دکتر حمید نطقی (پدر روابط عمومی ایران) در جایی روابط عمومی را وکیل مدافع سازمان در بیرون و مدعیالعموم در داخل سازمان تعریف کرده است. رکسیها رلو روابط عمومی عبارت از دانشی است که توسط آن، سازمانها آگاهانه میکوشند به مسئولیت اجتماعی خویش عمل کنند تا بتوانند تفاهیم و حمایت کسانی را که برای موسسه اهمیت دارند به دست آوردند.
روابط عمومی به اداره کردن وظایف شناسایی و ایجاد، حفظ و نگهداری روابط مطلوب و برجسته بین سازمان و جامعه است.
لانگ و هارستون: روابط عمومیکارکرد ارتباطی مدیریت است که از طریق آن سازمانها با محیط خود سازگار میشوند آن را اصلاح میکنند و تغییر میدهند یا آن را حفظ میکنند تا با اهداف سازمانی دست یابند.
۲-۲-۶-۱-تعریف انجمن جهانی روابط عمومی
انجمن جهانی روابط عمومی در ماه می۱۹۶۰، تعریف زیر را برای روابط عمومی تدوین و تصویب کرد. همین تعریف در نشست سال ۱۹۸۷ مکزیکو مورد تایید قرار گرفت. براساس تعریف میتوان گفت روابط عمومی مجموعهای از عملیات ارتباطی آگاهانه مبتنی بر برنامه و تحقیق است که با استفاده از شیوههای علمی و هنری، به دنبال ارتباط با مردم و اطلاعیابی از نظرهای آنها، تجزیه و تحلیل گرایشهای مخاطبان و افکار عمومی به منظور گفتگو با آنان برای رسیدن به تفاهیم با کارکرد روشها و ابزارهای ارتباطی نوشتاری، گفتاری، دیداری و شنیداری است.
۲-۲-۶-۲-روابط عمومی
مجموعهای از اقدامات و کوشش های حساب شدهای است که هر سازمان برای برقراری ارتباط موثر و هدفمند با گروههایی که با سازمان در ارتباطند، انجام میدهد.
روابط عمومی یکی دیگر از ابزارهای اصلی تبلیغات پیشبرد، به شمار میآید و وظیفه مهم آن ایجاد بستری مناسب از تعاملات مطلوب با سازمانهایی است که در ارتباط با ما هستند و این امر تنها با ایجاد ذهنیتی روشن جهت کسب شهرت و اعتبار شرکت ممکن میشود.
با استفاده از روابط عمومی سازمانها بابت فضا و زمان مورد نظر و سازمانهای جمعی هزینه ای پرداخت نمیکند و میتواند با انتشار اطلاعات و برپا کردن جلسات فعالیت تبلیغاتی زیادی انجام دهد ولیکن به دلیل انجام وظایف مختلف نمیتواند اهداف مربوط به بازاریابی کالا را به عهده گیرد و همواره میبایستی در کنار بخش بازاریابی بطور مشترک در این زمینه فعالیت نماید.
روابط عمومی (Publicreiation) و یا به احتضار PR مفهوم گستردهای است که شاید نتوان آن را در یک جمله تعریف کرد و خلاصهترین شکل تعریف روابط عمومی، مدیریت جریان اطلاعات دو سویه میان سازمان و افکار عمومی است.
به عبارت سادهتر روابط عمومی نوعی اطلاعرسانی در مورد محصول و یا خدمات یک کسب و کار به افکار عمومی با قابلیت سنجش و ارزیابی تاثیرگذاری آن است. آنچه در روابط عمومی بسیار مهم است و میبایست مورد توجه قرار گیرد این است که در روابط عمومی، رابطه ایجاد شده میبایست دو سویه باشد و بتوان بازخوردهای حاصل از ارزیابی و مورد سنجش قرار داد.
روابط عمومی بخشی از یک سازمان است که وظیفه دارد که افکار عمومی را در مورد صنعت سازمان خود رصد کرده و با بهره جستن از فرصتهای مناسب و تعامل دایمی با رسانهها، بر روی افکار عمومی در مورد محصولات و خدمات سازمان خود تاثیر بگذارد.
از نظر جایگاه و یا چارت سازمان، من روابط عمومی را زیر مجموعهای از واحد بازاریابی یک سازمان میدانم، روابط عمومی ابزاری است برای خلق یک برند جدید کاری که امروزه روابط عمومیبرای خلق یک برند جدید میتواند انجام دهد. تبلیغات یا از انجام آن عاجز است و یا با هزینه ای با مراتب بیشتر میتواند انجام دهد (مسعود محدودی، ۱۳۹۱).
از پیامی متفاوت و خلاق ایجاد کنیم عامه مردم در حال غرض شدن در انبوه پیامهای تبلیغاتی و اطلاعاتی هستند که همه روزه به سمت آنها سرازیر میشوند.
پیامها میبایست قابلیت این را داشته باشد که همهاز اطلاعات سر بیرون بیاورد و مورد توجه قرار گیرد.
۲-استراتژی روابط عمومی ما در نهایت منجر بهافزایش درآمد کسب و کار میشود در غیر این صورت وقت و هزینه خود را اتلاف کردهایم.
۳-آنچه میبایست به آن توجه کنید این است که امروز یک برنامه استراتژیک بازاریابی که ابزار روابط عمومی در آن نقشی نداشته باشد یا از کمترین امکانات آن بهرهبرداری کند. قطعا موثرترین برنامه بازاریابی نخواهد بود در این برنامه بازاریابی بودجه بسیار زیادی صرف شده بیشک به اندازه هزینه انجام شده موثر نخواهد بود.
۲-۲-۶-۳-روابط عمومی و جایگاه آن در بازاریابی
در حال حاضر به هر سویی که نگاه میکنیم شاهد اجرای برنامههای مختلف بازاریاب با محوریت تبلیغات برای اطلاعرسانی، تشویق و ترغیب خریداران هستیم.
در این میان برنامههای روابط عمومی به عنوان ابزارهای کارآمد و موثر در زمینه ترویج و پیشبرد از اهمیت بسزایی در تحقق اهداف بازاریابی سازمان برخودار است (رفیعی، ۱۳۹۰).
یکی از نکات بسیار حساس در تعامل با مردم نقش شاخههای تبلیغات و بازاریابی در روابط عمومی است و برخی عقیده دارند که این سرشاخه از یکدیگر مجزا است. در صورتی که با سادهانگاری و کوچک شمردن نقش کلیدی روابط عمومی به بیراهه خواهیم رفت و به صورت مستمر اصرار بر جدا کردن آن دارند و معلوم نیست هدف از این جزیی نگری چیست.
یکی از ابزارهای ارتباط با مردم و تعامل با مخاطبان در روابط عمومی، بازایابی است.
کارشناسان روابط عمومی با شناخت کامل مشتری میتواند انگیزه جذب را افزایش دهد. روابط عمومی به عنوان یک تکنیک حمایت از بازار به خوبی شناخته شده است (یحیایی ایله ای،۱۳۹۱).
هماهنگی و نتیجه فعالیتها تنها زمانی امکانپذیر خواهد بود که مدیریت روابط عمومی بتواند بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی را با هم در کنار هم درک کند و به آن اعتماد کند.
تبلیغات و بازاریابی در هر دو طرف وهر دو سمت دارای محدودیتهای خواهند بود. که کارکردن با هم ضرورت آن را ایجاد میکند تا این محدودیتها کم رنگ شده و اثرات آن شفاف شود ضروری است. هماهنگی زمانبندی بین روابط عمومی و تبلیغات سازمانی در آغاز یک فعالیت اقتصادی و تولید محصول جدید یا در شروع یک حرکت خدماتی میرسد. اما ممکن است لازم و نیاز نباشد که هر دو طرف در ادامه راه در یک نگرش مشابه با هم کار کند.
هماهنگی ایجاد نخواهد شد مگر اینکه روابط عمومی و تبلیغات در طرحریزی و برنامهریزی با دقت عمل کرده و ساکت ننشیند و حرکتی از خود نشان دهند و یا پیشبینی دوره فعالیتها اهداف را همسو و هم جهت با هم داشته باشند روابط عمومی و تبلیغات هر دو به طور حتم در پیشرفت هدف و برنامه بازاریابی سهم خواهند داشت. روابط عمومی و تبلیغات هر دو باید به ارائه نظرات خود به طور جداگانه در مورد هدف بازاریابی بپردازند و برنامههای کلی و جامع را برای فعالیتهای خود پیشبینی و ارائه کنند. این بدین معنی است که برنامهریزی کردن برای رسیدن به پیشرفت و رسیدن به هدف شامل مواردی خواهد بود برگرفته از طرحهایی که توسط روابط عمومی و تبلیغات ارائه شده است (امینی،۱۳۸۷).
ادوارد لینکولن، مشاور بریتانیایی و مدیر امور ویکنسون سورد میگوید: بسیاری از مشاوران روابط عمومیکارشناسان روابط عمومی باید در نظر بگیرند و در مواقع ضروری هشدارهای لازم را برای پیشرفت کار مدیران پیشنهاد کنند یا هشدار به موقع نشاط را امر جمع موجود آورند و کار دلسردی و بیمیلی و در نهایت از دست رفتن انگیزه جلوگیری کنند. این احساس همواره باید در ورای عمومی به عنوان یک شرط لازم برقرار باشد تا همسو بازاریابی بتوانند حرکت کند.
یکی از اصول اولیه در بازاریابی زمانبندی است و نباید دورههای مختلف، تبلیغات، بازاریابی با فعالیتهای اصلی روابط عمومی موجب تداخل فعالیتها شده و به جای استفاده از فرصتها نتیجه عکس بدهد. دقیقات باید برای هر سه فصلی زمان آن کاملا کنترل شود. برنامهریزی فعالیتهای روابط عمومی و تبلیغات منتقدانه (نکوهشی) است.
۲-۲-۶-۴-نقش روابط عمومی در تبلیغات
ایجاد هماهنگی موثر بین روابط عمومی و تبلیغات بدون داشتن یک دید واضح از نقاط قوت و ضعف هر کدام کار دشواری است.
مخاطبین تبلیغات میتواند به طور خیلی صحیح و دقیق به مخاطبین خارجی انتقال پیدا کند، و هدایت شود. فعالیتهای ارتباطی رسانه ای ممکن است به طور خوب و مطلوبی به مخاطبین انتقال داده شود، اما هیچ تعهد و ضمانتی در افشای آن وجود نداشته باشد. این بستگی به ارزش خبرها و جاذبه روابط دارد تکنیکهای روابط عمومی عامل موثری برای دستیابی و مخاطبین به رسانهها است و در رقابت ها و حمایتهای مالی میتوان یکی از عوامل اصلی باشد و این حرکت در بازاریابی و تمرکز کردن روی عدهای خاص و قلیل از مخاطبین یا در سطح گسترده باید همواره مدنظر قرار گیرد و بتوانیم از تکینکهای روابط عمومیبرای تبلیغات و بازاریابی به بهترین شکل ممکن استفاده نماییم (خسرو رفیعی،۱۳۹۰)
اراده ، توانایی انتخاب یا تصمیم گیری است که به موجب آن، ما تصمیم می گیریم که چه کارهایی انجام دهیم. اراده در مقام قدرت تصمیم گیری، به طور طبیعی، به عنوان موضوعی تلقی می شود که، آزادی عملکردمان را اعمال می کنیم.
نحوه عملکرد، تحت نظر ما می باشد. صلاحیت تصمیم گیری در این خصوص که به چه کاری صورت دهیم نیز به ما بستگی دارد ( موسوی ، ۱۳۸۱، ص۹).
در فلسفه ی اسلامی، اراده در غیر خداوند، به عنوان یکی از شئونات نفس مطرح است و برخی از فلاسفه آن را به طور صریح در زمرهی کیفیات نفسانی آورده اند که از اجتماع مقدمات متعدد و گرایش های متنوع در نفس پدید می آید( موسوی خمینی، ۱۳۶۲،ص۱۹).
طبق تعریف بعضی فلاسفه، « قوهی تمایلی که زمینه ی تعیین کننده ی درونی آن در عقل فاعل قرار دارد اراده نامیده می شود. پس اراده قوی تمایل است؛ اما نه از لحاظ ارتباطش با عمل، بلکه بیشتر نسبت به زمینه ی تعیین کننده ی گزینش برای عمل.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اراده درواقع خود هیچ زمینه تعیین کننده ای ندارد؛ بلکه تا آنجا که می تواند تعیین کننده گزینش باشد. همان عقل عملی است( کانت، ترجمه صانعی، ۱۳۸۳،ص ۴۴).
« اراده از منظر کلام و فلسفه اسلامی نیز، تعاریف منطقی بیان گردیده است. دو نحله ی مشهور کلامی، یعنی اشاعره و معتزله، در مقام تبیین معنای اراده تعاریفی داده اند.
اشاعره، اراده را صفتی تخصیصی می دانند؛ به این معنا که هرگاه دو مقدور در عرض هم بر نفس عرضه می شوند و شخص قادر به انجام هر دو باشد. در اینجا اراده، مختص یکی از آن دو برای انجام است.
اشاعره معتقدند اراده صفتی مغایر صفت، علم و قدرت است. این صفت، باعث تخصیص یکی از دو طرف فعل و ترک می شود. پس اشاعره، حقیقت اراده را مشخص نمی سازد؛ بلکه فقط آن را امری متمایز از علم و قدرت معرفی می کنند، که مختص یکی از مقدور ین است.
اما از نظر معتزله اراده و کراهت را از جنس ادراک می دانند؛ به این معنا که اراده عبارت است از اعتقاد به نفع، و کراهت، اعتقاد به ضرر، بعضی از معتزله اراده را از نسخ اداراک نمی دانند؛ بلکه آن را عبارت از میلی می دانند که به دنبال اعتقاد به نفع حاصل می شود و این همان میلی است که به اشتیاق نفس برای ایجاد فعل تفسیر می شود.
نظر معتزله را در مورد وجود اراده در انسان را به طور خلاصه، اینگونه می توان بیان داشت که هرچه از بنده صادر شود، بر مبنای ارادهی آزاد اوست. آن ها می گویند افعال، مخلوق آدمی است و خدای تعالی را هیچ دخالتی در افعال انسان نیست و نقش خداوند متعال در افعال آدمیان به همین مقدار است که قدرت و توانایی انجام هر کاری را در وجود آنان به ودیعه نهاده است.
اعتقاد فقهای امامیه نیز بر آن است که هر دو گروه اشاعره و معتزله از راه صواب به خطا رفته اند، نه مانند اشاعره ، جانب افراط را بگیریم و قدرت اختیار را از بشر به طور کلی سلب کنیم و نه جانب تفریط را مانند معتزله، که حق تعالی را از کار خلائق بر کنار دانسته و بشر را فعال ما یشاء بدانیم بلکه به تعبیر امام صادق «ع» :
موضوع شیعه در این خصوص، بر مبنای چنین قولی استوار است و تکلیف را جز در پرتو اختیار، قابل توجیه نمی دانند( مطهری، ۱۳۶۵، ص ۱۱).
اندراج معانی لغویی بظاهر متشابه در ذیل معنای واژه ی اراده در فرهنگهای لغت، سبب استعمال ناصواب واژه های در ظاهر معنی به جای اراده گردیده است. این استعمال به شکل فراوان در عرصه علوم جنایی، به چشم می خورد و باعث تداخل و تناظر حوزه ی مفهومی هر یک از واژه های مورد نظر گردیده و ترتیب احکام خاص بر آن ها را از نظر اصولی و منطقی کاملاً دشوار ساخته است.
بر این اساس، در ادبیات و گفتمان حقوق کیفری، به سادگی به جای واژه ی اراده، از واژههای بظاهر شبیه استفاده می شود؛ بی آنکه کمترین توجهی به لزوم تفکیک پذیری واژه ی اراده از واژه های یاد شده شود.
مثلاً برای نمونه قانونگذار، در ماده ی ۲۴ ق.م.ا چنین استعمال ناروایی داشته است و اصطلاح ناصواب مسلوب الاختیار را به جای اصطلاح صحیح « مسلوب الاراده » به کار برده است.بنابراین پیش شرط اساسی ترتیب احکام خاص بر اراده و همچنین بر مراتب و مؤلفه های اصلی آن، بازشناسی و تفکیک معنای « اصطلاحی » اراده از معنای اصطلاحی برخی واژه هاست. حال، از آنجا که در عرصه ی علوم جنایی، برخی واژه ها همچون « اختیار»، « قصد»، «طلب» و «عمد» به نسبت کثرت استعمال بیشتر از واژه های دیگر به جای واژه اراده استعمال می شوند.
۱-اختیار :
از جمله واژه هایی که در جنب واژه ی اراده به عنوان واژه ی مترادف و هم معنا یا اساساً واژه جایگزین آن استعمال می شود، واژه اختیار است. حقیقت این است که اراده، اعم از اختیار است، چون اختیار میل همراه با برتری بخشی است. بعضی برتری دادن یکی از طرفین یا طرفها بر دیگری یا به تعبیر دیگر اختیار آن است که شخص، یکی از دو طرف را که برای فعل ثابت است (وجود یا عدم) ترجیح دهد.
وجوه افتراق اراده و اختیار را می توان در چند مورد، خلاصه کرد:
الف) اراده، صفت نفس و از کیفیات نفسانی است، عرضی است مجرد که با علم حضوری و تجربه درونی شناخته می شود، حال آنکه اختیار، فقط وصف فعل انسانی است.
ب) متعلق اراده می تواند امر ممکن و غیر ممکن باشد؛ اما اختیار پیوسته به امور ممکن متعلق می گیرد و آن را عینیت می بخشد.
ج) اراده، از جنبه های مختلف، دارای مراتب است که از جمله ارادهی جدی، اراده استعمالی، یا غیر جدی، اراده تام. اراده نسبی را در عرصه ی حقوق کیفری، اگر چه مراتب و مؤلفه های اراده با تعابیر دیگر معمولاً بیان گردیده است، اما در هر شکل، اراده به عنوان خاستگاه اساسی مسئولیت کیفریف امری مقدم بر اختیار دانسته شده است و تحدید نسبی یا کلی دامنه مسئولیت کیفری به اعتبار آن انجام می پذیرد.
۲-قصد :
از دیگر واژه هایی که گاه به جای یا همراه آن استعمال می شود، واژهی قصد است. جوهرهی تمام اعمال حقوقی ازمنظر فقهی و اصولیریال قصد است. از منظر حقوق کیفری نیز قصد که همچون اراده به عنوان صفت نفسانی شناخته می شود. ملاک تعین وصف عمدی یا غیر عمدی بودن رفتار مجرمانه است. با وجود این معنای قصد از نظر اصطلاحی و نیز ترتیب آثارحقیقی، از معنای اراده متمایز است. در لغت، قصد در معنای توجه هدف یا جهت مندی و جهت دار نبودن خواست آمده است. بنابران، مفهوم اراده و افعال اداری از مفهوم قصد در معنای جهت گیری اراده به غرض مورد نظر است متمایز می شود و حقودانان از گذشته بر این مطلب تأکید داشته اند. در تشریح این موضوع باید گفت، اراده گاه در افرادی که قصد نداشته اند، یافت می شود؛ برای نمونه، گاه گفته می شود فردی، دیگری را با پرتاپ سنگ مجروح نمود یا کشت.
در حالی که آنچه را وی انجام داده، بدون قصد بوده است. بدیهی است اقدام فرد مذکور، فعلی است که به واسطه ی اراده ی او انجام یافته است. در مجموع، اراده در ارتباط با متعلق آن، به شکل معیّن ، قصد نامیده می شود.
البته تفاوتهایی بین اراده و قصد دیده می شود. از جمله :
الف) در موارد بسیاری، بی آنکه تصمیمی در خود احساس کنیم، اراده را در درون خود می یابیم؛ یعنی رسیدن به هدف را خواستاریم و کاری را که باید به آن هدف برسد اراده می کنیم.
ب) گاه ارادهی ارتکاب گناه و جرم وجود دارد، اما قصد ارتکاب رفتارهای یاد شده موجود نیست.
ج) به اعتقاد برخی حقوقدانان، قصد ارتکاب جرم- از منظر حقوق کیفری- از مباحث رکن مادی است؛ در حالی که اراده و تحلیل عناصر آثار آن، از مباحث و مبانی رکن روانی است (صانعی، ۱۳۸۲، ص ۲۰۹ ).
بر این اساس، قصد و اراده دو مفهوم متمایز، و در عین حال مرتبط با یکدیگرند و در حقوق کیفری، جهت گیری اراده به سوی رفتار و نتیجه مجرمانه، قصد مجرمانهی عام یا خاص را در شخص شکل می بخشد.
۳- طلب
در اصطلاح فقهی و اصولی و نیز در قلمرو حقوق کیفری، گاه واژه های طلب و اراده به جای یکدیگر به کار می روند. این در حالی است که واژه ی طلب، به اعتبار مفهوم و مدلول، از واژهی اراده کاملاً متمایز است.
در لغت، طلب که واژهای عربی و مصدر متعددی است، در معنای خواستن و جستن آمده است( معین، ۱۳۸۲، ۶۲۸).
اما در اصطلاح فقهی و در حوزه ی حقوق خصوصی، منظور از طلب، تعهدی است که بر ذمه ی شخص به نفع کسی وجود دارد(کاتوزیان، ۱۳۶۹، ص ۱۷۰).
اراده به عنوان یک صفت حقیقی، که قائم به نفس است و ما به ازای خارجی دارد- از امورحقیقی است، نمی تواند دارای «وجود انشایی» باشد، به خلاف « طلب» که دارای معنایی است که قابلیت داشتن وجود انشایی به وسیله ی انشاء را دارد و معنای آن « بحث و تحریک» است( موسوی، ۱۳۸۱، ص ۲۳).
مسئولیت کیفری ، رکن اساسی در نظام حقوق کیفری است . مسئولیت کیفری، رکنی از ارکان جرم نیست : زیرا فقط در حالتی که بیشترهمهی ارکان جرم تحقق یافته باشند، مطرح می شود .
در حقوق کیفری ، مسئولیت کیفری از موضوعاتی است که بررسی و تحلیل آن دشوار است: زیرا پیش شرط ضروری آن ، یعنی اهلیت جنایی مقوله ای پیچیده است .
اگر چه لازمه ی هر جرمی ، تجمع ارکان سه گانهی قانونی مادی و روانی است ، ولی در بسیاری از موارد ، با وجود تجمع ارکان یاد شده ، عمل ارتکابی قابل تعقیب و مجازات نیست : زیرا به دلیل اختلال تام قوهی تمییز و اراده در حین ارتکاب جرم ، موانعی در مسیر تحقق مسئولیت کیفری حادث می شود ، که در مورد مسئولیت کیفری و علل رافع آن به طور مفصل در پیش بحث می شود .
بحث راجع به اراده، اگرچه به طور کلی در عرصه علوم مختلف انسانی- همواره و از گذشتههای دور مطرح بوده و دیدگاه های بسیاری در ارتباط با آن بیان شده است، اما در قلمرو حقوق کیفری و بویژه در سده های اخیر، جایگاه مهمتر و شناخته شده تری یافته است؛ به گونه ای که طرح مباحث راجع به اهلیت جنایی، اصولاً با تکیه بر نقش محوری اراده و با توجه به آن صورت پذیرفته است.
همچنین مکاتب حقوق کیفری در حوزه مسئولیت کیفری با دیدگاه های متفاوت و متمایزی در ارتباط با اراده مطرح ساخته اند؛ به گونه ای که به طور مشخص، رویکرد برخی از آنها جبرگرایانه ، بوده و برخی نیز موضوع خویش را در ارتباط با مسئولیت کیفری، بر مبنای ارادهی آزاد توجیه کرده اند.
امروزه، حقوق کیفری به عنوان یک علم دستوری و هنجاری، به دنبال تنظیم و وضع قواعدی است که به وسیله ی آن، دولت و جامعه را در جهت مقابله با رفتارهای زیانبار توانمند سازد.
به منظور رسیدن به این هدف، قواعدی را در مقام ممنوعیت یا محدودیت ارتکاب برخی رفتارها وضع می کند و ضمانت اجراهای مختلفی را با وصف سزادهندگی و یا بازپروانه بودن مقرر می دارد.
البته، اصولاً قانونگذاران، قواعد مربوط به مسئولیت کیفری را بر پایه ی اراده ی آزاد و تصدیق مؤلفه های اساسی آن استوار می سازد.
در ادوار اخیر، از منظر قانونی و در ادبیات حقوق کیفری اغلب کشورها از اراده به عنوان عصاره ی تقصیر جزایی و محور کلیه ی جرایم، اعم از عمدی و غیر عمدی یاد می شود و مسئولیت کیفری، متناسب با ایراد خلل به اراده با مانع روبرو می شود.
حقوق کیفری، از شرط ارادی بودن رفتار ارتکابی، به عنوان شیوه ای برای خارج کردن موارد متعدد و متنوعی از رفتارها از محدوده ی قلمرو خود استفاده کرده است. بر همین اساس قانونگذارف احراز و اثبات وجود اراده را پیش شرط توجه و تحمیل کیفر دانسته است.
قانونگذار در نظام های مختلف عدالت کیفری، به طور صریح، برخی رفتارها را به عنوان مصادیق رفتارهای غیر ارادی، در نتیجه ی عارض شدن حالاتی همچون اجبار مادی، آسیب مغزی و ناهوشیاری بر شمرده است؛ به همین منظور ، مسئولیت کیفری افراد را متناسب با خلل وارد شده بر اراده به طور تام یا نسبی محدود کرده است.
در مواردی نیز، قانونگذار این امکان را فراهم کرده است تا دادگاهها بتوانند با تشخیص حالات و عوارض مخل اراده، بر حسب مؤلفه ها و ویژگی های اساسی مربوط به آنف دامنه ی مسئولیت افراد را تعیین کنند.
سالانه
زمستان
پاییز
تابستان
بهار
فصل
۷/۱۴۱۷
۲۷/۳۳۹
۱/۶۲۶
۸۵/۲۸۰
۵/۱۷۱
متوسط بارش به میلیمتر
۱۰۰
۹۳/۲۳
۱۶/۴۴
۸/۱۹
۰۹/۱۲
درصد بارش
مأخذ : داده های سازمان هواشناسی استان گیلان – ایستگاه لاهیجان- ۱۳۹۲- ۱۳۷۸
همانگونه که در جدول شماره ۴-۷ مشخص است میانگین بارندگی فصلی محدوده مورد مطالعه ما بنحوی است که بیشترین سهم از بارندگی سالانه را فصل پاییز با ۱/۶۲۶میلیمتر و ۱۶/۴۴ درصد به خود اختصاص داده است و کمترین بارندگی فصلی مربوط به فصل بهار با ۵/۱۷۱ میلیمتر و ۰۹/۱۲ درصد می باشد. در نمودارشماره ۵ توزیع فصلی بارندگی نشان داده شده است.
شکل ۴-۸ نمودار توزیع فصلی بارندگی
شکل ۴-۹ نمودار منحنی آمبروترمیک ایستگاه لاهیجان در سالهای ۹۲-۱۳۷۸
۴-۲-۱-۳- رطوبت نسبی
رطوبت نسبی عبارت است از نسبت بخار آب موجود در هوا به مقدار بخار آبی که در همان دما می تواند داشته باشد. (علیجانی، بهلول، ۱۳۷۶).
عنصر اقلیمی دیگری که گیلان را در میان استان های دیگر کشور شاخص می سازد میزان رطوبت نسبی هوا است. رطوبت نسبی که در واقع توانایی هوا در نگهداری رطوبت در دماهای مختلف است در ساعات اولیه صبح به حداکثر و در میانه روز کم ترین مقدار است.
رطوبت نسبی حداکثر و حداقل در کلیه ماه های سال بالای ۵۹ درصد میباشد. متوسط سالانه رطوبت نسبی حداکثر حدود ۷/۹۳ درصد میباشد. این مقدار بین حداکثر ۲/۹۶ درصد آبان ماه و حداقل ۴/۸۹ درصد در تیر ماه در نوسان است. رطوبت در شرایطی که دمای هوا بالا نباشد مشکلی برای آسایش انسان به وجود نمیآورد اما رطوبت نسبی بالا موجب می شود تا تعرق بدن به خوبی صورت نگیرد در نتیجه فرصتی برای خنک شدن اتفاق نمی افتد به این حالت هوا در اقلیم شناسی حال شرجی گفته می شود. با عنایت به موارد مذکور و میزان رطوبت در اقلیم مورد بررسی ایجاد کوران در طراحی ضروری به نظر نمیرسد و لیکن جهت حفاظت بنا در مقابل رطوبت بالارونده که معمولاً به دلیل ضعف های اجرایی ایجاد میشود، توصیه می شود ساختمانها در زمان طراحی و اجرا روی سکوهایی به ارتفاع تقریبی۸۰ سانتیمتر اجرا شوند. تا تهویه هوا به خوبی صورت گیرد و از خوردگی مصالح توسط رطوبت حتی الامکان جلوگیری شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول ۴-۸ مقادیر حداکثر رطوبت نسبی ماهانه و سالانه ایستگاه لاهیجان طی دوره آماری موجود ( درصد)
سالانه
اسفند
بهمن
دی
آذر
آبان
مهر
شهریور
مرداد
تیر
خرداد
اردیبهشت
فروردین
ماه
روش های مبتنی بر نتیجه
۱- کمتر جهتگیری ذهنی دارد.
۲- عملکرد فردی را به عملکرد سازمانی متصل میکند.
۳- تنظیم اهداف دو جانبه را ترغیب میکند.
۴- برای تصمیمات در مورد پاداش و ارتقاء مفید است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- طراحی و بکارگیری آن وقت گیر است.
۲- ممکن است چشم انداز کوتاه مدتی را در بر گیرد.
۳- ممکن است ملاکهای نامناسبی را بکار گیرد.
۴- ممکن است ملاکهای ناکارآمدی را بکار گیرد.
۲-۲۶٫ خطاهای بالقوه در سیستمهای ارزشیابی عملکرد
چندین خطای معمول در ارزیابیهای عملکرد شناسایی شده است (بایرز و رو، ۲۰۰۸ : ۲۲۴؛ ایوانسویچ، ۲۰۰۷ : ۲۷۳؛ نو و دیگران، ۲۰۰۸ : ۳۸۱). از جمله دلایلی که به بروز این خطاها در ارزیابیهای عملکرد می انجامد میتوان به: طراحی ضعیف سیستم ارزشیابی، بکارگیری ملاکهای ارزیابی ضعیف، بکارگیری تکنیک های پر زحمت و طاقت فرسا و موقعی که به شکل درآوردن سیستم
مهم تر از جوهر و اصل ارزیابی عملکرد است، اشاره کرد (ایوانسویچ، ۲۰۰۷ : ۲۷۲) . خطاهای شناسایی شده بالقوه در سیستمهای ارزشیابی عملکرد شامل : ۱- استانداردهای ارزیابی[۷۱]، ۲- اثرهالهای، [۷۲] ۳- آسانگیری یا خشنونت[۷۳]، ۴- گرایش به مرکز، [۷۴]
۵- تازگی رویدادها[۷۵]، ۶- برابر کردن یا مقابله[۷۶] و ۷- جهتگیری شخصی (شبیه به من یا تصور قالبی) [۷۷] میباشد . در ادامه برخی از مهمترین خطاها توضیح داده شده است.
۱- استانداردهای ارزیابی: این مشکل هنگامی رخ میدهد که تفاوتهای ادراکی در معنی و مفهوم کلمات بکار گرفته شده در ارزشیابی کارکنان وجود داشته باشد. بنابراین، خوب، دقیق، ارضاء کننده و عالی ممکن است برای ارزیابان متعدد معانی متفاوتی داشته باشد(ایوانسویچ ،۲۰۰۷ : ۲۷۳).
۲- اثر هالهای: عقیده بر این است که خطای اثر هالهای در درجهبندی کارکنان مسئله عمدهای در ارزیابی عملکرد است. خطای هالهای موقعی اتفاق میافتد که ارزیابی چندی بعد از عملکرد فرد به یک ارزیاب واگذار میشود و ارزیاب براساس احساس و عقیده کلی خودش به ارزیابی میپردازد. این خطا هم در جنبه منفی و هم مثبت میتواند اتفاق بیفتد به این معنی که احساس اولیه میتواند دلیل ارزیابیهای بسیار خوب یا بسیار بد باشد (بایرز و رو ،۲۰۰۸ : ۲۲۴ : ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ : ۲۷۳ : نو و دیگران ،
۲۰۰۸ : ۳۸۱).
۳- آسانگیری یا سختگیری: ارزیابی عملکرد نیازمند این است که ارزیاب به طور عینی به نتیجهگیری در خصوص عملکرد بپردازد. عینی بودن برای هر شخصی مشکل است. ارزیابان ، هنگامی که به طور عینی به افراد زیردست خود مینگرند ، عینکهای رنگی خاص خود را دارند. در نتیجه خطای ارزیابی آسان گیری یا سخت گیری ممکن است در ارزشیابی افراد زیردستشان اتفاق افتد (بایرز و رو ،۲۰۰۸ : ۲۲۴ : ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ :۲۷۴).
۴- گرایش به مرکز: این خطا موقعی اتفاق میافتد که ارزیاب در استفاده از نمرههای بالا یا پایین اجتناب کند و نمرههای میانه را مدنظر قرار دهد. بطور مثال، نمره ۴ را برای مقیاس ۱ تا ۷ مدنظر قرار میدهد. این نوع میانهای ارزیابی کردن اغلب بیفایده است و تمایز بین افراد زیردست را مدنظر قرار نمیدهد. (بایرز و رو ،۲۰۰۸ ص ۲۲۴ : ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ : ۲۷۴).
۵- تازگی رویدادها: یکی از مشکلات سیستمهای ارزیابی چهارچوب زمانی رفتار ارزیابی شده است. ارزیابان اغلب رفتارهای گذشته را نسبت به رفتار در حال حاضر کارمند فراموش میکنند. لذا افراد براساس نتایج رفتار چند هفته گذشته خود ارزیابی میشوند نه میانگین رفتار ۶ ماهه خود(بایرز و رو ،۲۰۰۸ : ۲۲۴ : ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ : ۲۷۴).
۶- خطای برابر کردن یا مقابله: از جمله تکنیکهایی که در ارزیابی عملکرد میبایست لحاظ شود، ارزیابی یک کارمند بدون توجه به عملکرد سایر کارکنان است. اگر یک سرپرست در ارزیابی یک کارمند تحت تأثیر نمرههایی که به سایر افراد داده قرار گیرد، در این صورت خطای مقابله اتفاق افتاده است(بایرز و رو ،۲۰۰۸: ۲۲۴ : ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ : ۲۷۳ : نو و دیگران ،۲۰۰۸ : ۳۸۱).
۷- جهت گیری شخصی (شبیه به من یا تصور قالبی): این خطا مربوط است به اعمال جهتگیری شخصی از سوی سرپرست. منظور از جهتگیری شخصی، جانبداری ها، گرایشات و پیش داوریهای شخص است که آگاهانه یا اغلب ناخودآگاه تصمیمگیریهای او را تحت تأثیر قرار میدهد. مثلاً وقتی که ارزیاب عملکرد کسانی را که دارای صفات و خصوصیاتی شبیه خودش باشند بالاتر از سطح واقعی ارزیابی میکند و بر عکس(ایوانسویچ ، ۲۰۰۷ : ۲۷۴ : نو و دیگران ،۲۰۰۸ : ۳۸۱).
۲-۲۷٫ اشتباهات ناشی از ارزیابی عملکرد کارکنان
الف - ده اشتباه مدیران هنگام ارزیابی عملکرد کارکنان:
۱) صرف وقت بیشتر در ارزشیابی عملکرد به جای طرح ریزی و برنامه ریزی عملکرد در طول سال.
۲) مقایسه کارمندان با یکدیگر.
۳) فراموش کردن این موضوع که ارزشیابی درباره پیشرفت و بهبود است نه برای سرزنش کردن.
۴) تصور اینکه شکل رتبه بندی، شکلی است هدف دار، خالی از نظر شخصی و ابزاری بی طرفانه.
۵) توقف ارزشیابی عملکرد، به هنگامی که حقوق و مزایای یک شخص ثابت است و قرار نیست تغییر کند.
۶) باور کردن این موضوع که آنان در مقام و موقعیتی هستند که می توانند به دقت کارمندان را ارزشیابی کنند.
۷) لغو یا به تأخیر انداختن جلسات ارزشیابی.
۸)سنجش یا ارزیابی مسائل کوچک و پیش پا افتاده.
۹) شگفتزده کردن کارمندان در زمان ارزشیابی.
۱۰) تصور اینکه همه کارمندان و همه شغل ها باید درست به یک روش ارزشیابی شوندو برای همه از شیوه واحد استفاده شود(شریعتمداری،۱۳۸۶: ۱۵۶).
ب- هفت اشتباهی که کارکنان در هنگام ارزشیابی عملکرد به آن دچار میشوند:
۱) تمرکز بر فرم های ارزشیابی.
۲) عدم آمادگی قبلی.
۳) حالت دفاعی به خود گرفتن.
۴) ارتباط نداشتن در طول سال.
۵) شفاف نبودن به اندازه لازم.
۶) یک طرفه کردن ارزشیابی.
۷) تمرکز بر ارزشیابی، به عنوان راهی برای به دست آوردن پول بیشتر(همان، ۱۵۷).
پ- اشتباهات رایج بخش منابع انسانی
<< 1 ... 420 421 422 ...423 ...424 425 426 ...427 ...428 429 430 ... 477 >>