مبانی نظری تحقیق
۲-۱-مقدمه
در فصل قبلی کلیات، اهداف، فرضیات و روش کلی تحقیق حاضر ارائه شده است. در این فصل از تحقیق تحت عنوان مبانی نظری تحقیق در ابتدا در مورد تعاریف، مبانی و مفاهیم، اصول، اهمیت، مدلهای پیاده سازی و …مدیریت دانش بحث کرده و سپس سابقه و ادبیات موضوع در مهمترین و جدیدترین تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور بررسی می شود و در آخر از تاریخچه، فعالیت و خدمات شرکت دریا گستر کیش تعاریف و مبانی ارائه میگردد.
۲-۲-تعریف مدیریت دانش
مدیریت دانش واژه ای علمی است که ارائه یک تعریف استاندارد از آن مشکل است. اما تعاریفی که نظریه پردازان از مدیریت دانش ارائه می نمایند ما رادر شناخت هر چه بیشتر آن یاری می رساند.
کارلس آمسترانگ[۱]: مدیریت دانش فعالیتی سازمانی است که هدف از آن به وجود آوردن محیطی اجتماعی و فنی است که بتوان در آن محیط دانش تولید کرده و آن را با دیگران تقسیم نمود.
لاریی پروساک[۲]: مدیریت دانش تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضا و تبدیل این دارایی پنهان به یک دارایی سازمانی تا همه کارکنان سازمان به این دارایی دسترسی داشته باشند.
هربرت سنت آنگو[۳]: مدیریت دانش یعنی ایجاد نوعی ارزش از دارایی های پنهان سازمان، ما زمانی به این هدف دست می یابیم که برای افراد ارزش قایل شویم و تواناییهای آن ها را برای تولید و جمع آوری و مبادله دانش افزایش دهیم.
توماس دوپورت[۴]: مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی، خلاصه کردن و ارائه اطلاعات است به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
به طور کلی می توان مدیریت دانش را فرایند ایجاد، تأیید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش تعریف نمود.(نعمتی، ۱۳۸۳)
مالهوترا[۵] تعریف خود از مدیریت دانش را اینگونه ارائه میدهد: مدیریت دانش، فرایندی است که بواسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب میکنند.
استیوهالس[۶] مفهوم مدیریت دانش را در ارتباط با مفاهیم داده، اطلاعات و دانش مطرح میسازد. وی معتقد است که مشکل اصلی در زمینه مدیریت دانش این است که سازمانها نمی دانند که چگونه داده ها را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل کنند لذا بسیاری از سازمانها در حد مدیریت داده و مدیریت اطلاعات باقی مانده اند. هالس، مدیریت دانش را فرایندی میداند که سازمانها بواسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای مؤثر در تصمیم های خود به کار گیرند.(ابطحی،صلواتی،۱۳۸۵)
مدیریت دانش در رویارویی با تغییرات ناپایدار محیطی امروزه دنیای کسب و کار، تطبیق، راز بقا و شایستگی های مورد نیاز را برای سازمان ها فراهم می آورد. خصوصاً این امر فرآیندهای سازمانی را که به دنبال ایجاد سینرژی(هم افزایی) از ترکیب ظرفیت های اطلاعاتی مبتنی بر فن آوری و قابلیت های نوآوری و خلاقیت کارکنان هستند را در خود جای داده است. در حقیقت این تعریف از نگاه مدیریت استراتژیک تاکیدی است بر تلفیق و هم افزایی فن آوری با رفتار کارکنان که دو شرط لازم برای باقی ماندن در دنیای پرهیاهوی امروز کسب و کار است. (یاریگر روش، ۱۳۸۲)
تعاریف دیگری از مدیریت دانش که تا کنون بر اساس تحقیقات انجام شده در خارج از کشور صورت گرفته در جدول زیر نمایش داده شده است. Kanagasabapath) &Radhakrishn
جدول۲-۱-تعاریف مدیریت دانش
تعریف مدیریت دانش
نویسنده
مدیریت دانش عبارت است از کشف ، توسعه ، بهره برداری ، انتقال و جذب دانش در داخل و خارج از سازمان از طریق فرایند مدیریت مناسب برای رفع نیازهای فعلی و آینده
Ouintas et al. (1997)
مدیریت دانش عبارت است از مدیریت دانش شرکت از طریق یک فرایند نظام مند و سیستماتیک مشخص برای کسب ، سازماندهی ، حفظ ، استفاده ، به اشتراک گذاری و تجدید هر دو دانش پنهان و آشکار کارکنان به منظور ارتقاء عملکرد سازمان و ایجاد ارزش
Allee (1997)
Davenport (1998)
Alavi and Leidner (2001)
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک میکند تا مهمترین مهارت و اطلاعات مورد نیاز و ضروری را برای انجام فعالیتهایشان انتخاب کرده، سازماندهی، توزیع و انتقال دهند.
Gupta et al. (2000)
مدیریت دانش فرایند ایجاد ، اعتبار سنجی ، ارائه ، توزیع و کاربرد دانش است.
Bhatt (2001)
مدیریت دانش عبارت است از به کارگیری اطلاعات مناسب برای افراد مناسب در زمان مناسب ، که به مردم کمک میکند دانش را خلق و تسهیم کنند و بر اساس آن عمل کنند.
Holm (2001)
مدیریت دانش عبارت است از ایجاد ، استخراج ، انتقال و ذخیره سازی دانش و اطلاعات درست به منظور طراحی خط مشی بهتر ، اصلاح فعالیت و ارائه نتایج
Horwitch and Armacost (2002)
۲-۳-مبانی و مفاهیم مدیریت دانش
۲-۳-۱-داده، اطلاعات، دانش
به هنگام *غور* در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار می رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقا متوجه نمی شوند که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا خیر.
اطلاعات با داده ها چه تفاوتی دارند؟ آیا یکی از آن ها و یا هر دو دانش را میسازند؟
داده[۷]: در واقع می توان گفت که داده ها، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. به عنوان مثال، زمانی که فردی به یک سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول، خدمات یا کالاهایی را دریافت میکند، معامله ای اتفاق افتاده که می توان آن را به عنوان “داده” توصیف نمود. چنین واقعیتهایی هرگز روشن نمی کنند که آیا این سازمان به خوبی اداره می شود یا خیر، زیرا این داده ها به تنهایی معنی دار و هدفدار نیستند.